وساطت و خیانت!
...
امروز علیخامنهای، اعضای «شورایعالی انقلاب فرهنگی» را منصوب کرد. گذشته از نام بیمسما و مضحک این شورا، که همه چیز میتواند باشد، جز یک نهاد «فرهنگی»، بد نیست بدانیم در میان منصوبین، نام سه قلم از محصولات ممتاز کارخانه رجاله پروری به چشم میخورد: لاریجانی، ولایتی و حداد عادل! این انتصابات در پی شرکت ایران در نشست شرمالشیخ، آزاد شدن فعالیتهای بانکهای خارجی در ایران، سفر محمد خاتمی به واتیکان، و دستگیری محمد موسویان انجام شده. در ایران، از هنگام سلطنت پرافتخار جانشینان آغامحمدخان، کارخانة رجاله پروری گروهی «تحتالحمایه» از ایل و تبار قاجار داشته که در برابر خدماتشان از دولت ایران مستمری دریافت میکردند! فریدون آدمیت در «امیرکبیر و ایران» مینویسد:
«آصفالدوله داماد فتحعلیشاه و خالوی محمد شاه، که از سال 1240 به مدت سه سال صدر اعظم بود و هنگام جنگ ایران و روس در سال 1243، با همان مقام به اردوی عباس میرزا رفت، از میدان کارزار بگریخت و از عوامل عمدة شکست لشکر ایران گردید، به خیانت محکوم شد، از صدارت برافتاد و به فرمان شاه چوب مفصلی خورد. [...] پس از آن پیوسته در پی صدارت میگشت، خاصه چون محمد شاه به سلطنت رسید[...] چون قائم مقام کار صدارت را از پیش برد، او [آصفالدوله] را به عنوان حکومت به خراسان فرستاد.[...]پس از کشته شدن [قائم مقام] باز کامیاب نشد[...] و چند سال بعد حکومت را به پسرش سالار سپرد[...] و در بغداد اقامت گزید[...] آصفالدوله ستمگر و طماع بود و در میان مردم بدنام. و در جهت سیاسی به انگلستان ارادت میورزید و از کارگزاران آنان بود. در عتبات نیز تحت حمایت انگلیسها میزیست[...]»
ص. 243
بله، و از آنجا که مزدوری استعمار، پیشهای است موروثی، پس از آصفالدوله، پسرش در خراسان سر به شورش برداشت، البته با حمایت همان سفارت! و هنگامی که امیرکبیر تصمیم گرفت به شورش پایان دهد، تا هنگامی که امکان پیروزی سالار وجود داشت، سفارت انگلیس دخالتی در امور نمیکرد، هنگامی که نیروهای دولتی پیروز شدند، سالار و برادرش، بیگلربیگی در حرم حضرت رضا متحصن میشوند، ولی «سلطان مراد میرزا» آنها را از حرم بیرون میآورد. و در این هنگام است که شیل، سفیر انگلیس، ناگهان «مدافع حقوق بشر» شده، تقاضای «رافت» و «عطوفت» برای سالار میکند! که البته پاسخ منفی میگیرد. ولی میدانیم که استعمار زالو صفت است! و بر اساس این صفت ویژه، هنگامی که امیرکبیر درپی ضبط املاک آصفالدوله ـ که جزو املاک دیوانی بود ـ برآمد، باز هم شیل، از روی خیرخواهی وارد معرکه میشود! بله، از روی خیرخواهی! گذشته از این دخالتهای حقوق بشر دوستانه، سفارت انگلیس گروهی کارگزار در خارج ایران داشت که دولت ایران موظف بود به آنان مستمری پرداخت کند! در وبلاگ دیگری به این مطلب پرداخته خواهد شد. حال بازگردیم به اصل مطلب.
به کسانی بپردازیم که با حمایت استعمار پستهائی در انحصار دارند، که هیچ مسئولیتی ندارد و هیچ تخصصی جز مزدوری نمیطلبد. به عنوان نمونه، خاتمی، هاشمی، خامنهای، ولایتی، حبیبی، لاریجانی و ... و امروز که یکی از اینان که از قضای روزگار از نزدیکان اکبرهاشمی است، به جرم جاسوسی دستگیر شده. میبینیم که گسترة دخالت استعمار در امور ایران به مراتب بیشتر شده. البته به دلیل «انقلاب پرشکوه» 22بهمن 57! بله، هر براندازی در ایران، تقویت ریشههای استعمار است، و اگر حاکمیت گورکنها امروز با ایجاد جنگ زرگری میان سرداراکبر و پاسدار احمدی نژاد به آشوب و هیاهو در همة زمینهها دامن میزند، تنها یک دلیل دارد: فراهم آوردن زمینة شورش. تنها به این ترتیب میتوان براندازی دیگری را سامان داد. به یاد داریم که پیشتر نیز مشابه همین جنگ زرگری میان دو گروه کاذب دیگر: اصولگرایان و شبه اصلاحطلبان برپا شد، تا خاتمی بیکفایت بتواند کودتائی را در ظاهر بر علیه خود سامان دهد! ولی همانطور که پیشتر اشاره کردیم، بدون توافق با روسیه، جبهة ناتو قادر به براندازی نخواهد بود. اکنون بپردازیم به دستگیری حسین موسویان.
این جناب نیز از همان شخصیتهائی است که با حمایت استعمار یک شبه ره صدساله میروند، بخصوص که هم ولایتی جناب «احسان نراقی» هم باشند! «رجا نیوز» در مورد موسویان، سوابق وی در دوران مزدوری آشکار حاکمیت ایران به رهبری محمد خاتمی، مقالة مفصلی نوشته. و آنچه به نظر عجیب میآید، این است که چرا «رجانیوز» عزیز، تا امروز دندان بر جگر گذاشته بود، خون دل میخورد، و از دانستههایش برایمان هیچ نمیگفت؟ و دست «خائنین» را اینچنین باز گذاشته بود که هرچه میخواهند دروغ به خورد ملت ایران بدهند، و در نظام «مقدس» اسلامی، «خدمت» را «خیانت» بخوانند؟ به ویژه، در این جریان، که پای منافع ملی ایران نیز در میان بوده! و مسائل، مربوط به گذشتههای دور نمیشد. بر اساس مقالة «رجانیوز»، جریان موسویان باز میگردد به دوران «مذاکرات هستهای» به رهبری حسن روحانی. از قرار معلوم همکارانی که جناب روحانی «گلچین» فرموده بودند، بجز «خودشان»، همگی دزد و جاسوس از آب در آمدهاند! از جمله آقای موسویان. البته آقای روحانی خواهند گفت که روحشان خبر نداشته، و خودشان هم از هر جرمی مبرایند! و ابلهان نیز باور کنند!
بله، حسین موسویان که گفته می شود 50 ساله است، از 21 سالگی فعالیتهای انقلابی خود را با جهاد سازندگی در کاشان آغاز میکند. البته نوع «سازندگی» ایشان از همان سازندگیهای سردار اکبر باید باشد! سیر تحولات موسویان، از جهاد سازندگی به سازمان تبلیغات اسلامی، تهران تایمز، بخش «مالی ـ اداری» مجلس و سپس وزارت امور خارجه است، تا عضو ارشد گروه مذاکرات هستهای! پس از کنار رفتن حسن روحانی، موسویان معاون پژوهشهای استراتژیک در مجمع تشخیص مصلحت میشود! یادآور شویم که پژوهشهای استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت، آنچنان اهمیتی دارد که موسویان با یک فوق دیپلم از بلاد کاشان میتواند عهده دار آن شود! در ضمن پست سفارت ایران در برلن نیز اهمیتاش در همین حدود باید باشد! محل ماموریت این تحفة استعمار مسکو و برلن بوده. میبینیم که تیغکشی و «سازندگی» نیازی به تخصص، تحصیل و شرافت و حسن نیت ندارد. و با همین «تخصصها» میتوان سفیر ایران در آلمان شد. موسویان سالها سفیر گورکنها در آلمان بود، و فقط پس از قتلهای میکونوس، پست سفارت را از دست میدهد. «رجا نیوز» مینویسد:
«یکسال بعد[از وقایع میکونوس]، اخباری در بارة یک سفر مشکوک به قبرس در رابطه با مذاکره با آمریکا به نمایندگی از سوی یک شخصیت سیاسی، به همراهی شخصیتهائی همچون جواد ظریف انتشار مییابد[...]»
به یاد داریم که طبق قوانین گورکنها، «مقام معظم رهبری» خطوط اصلی سیاست خارجی ایران را «ترسیم میفرمایند»، حال این پرسش مطرح میشود که آن «شخصیت سیاسی» که به موسویان مأموریت مذاکره با آمریکا داده، چه کسی بوده؟ البته نویسندة این وبلاگ در مورد نقش علی خامنهای و دیگر پادوهای استعمار در ایران، بر یک اصل مسلم پای میفشارد، و آن اینکه اینان تصمیم گیرنده نبوده، و مترسکهائی بیش نیستند، بهتر بگوئیم اینان صورتکهائی بر چهرة استعماراند. به نام حاکمیت اسلامی، این استعمار است که به سرکوب و چپاول ملت ایران میپردازد. در کشوری که معلم زیر خط فقر زندگی میکند، موسویانها با کدام دانش و توانائی، امکاناتی در اختیار دارند، که به گفتة «رجانیوز»، حقوق خود را به آبدارچی و سرایدار ببخشند؟ به چه دلیل موسویان به همراه سیروس ناصری، توسط حسن روحانی، به عنوان عضو ارشد تیم مذاکرات هستهای برگزیده میشوند؟ امروز، پس از فرار ناصری به غرب، «رجا نیوز» مینویسد که سیروس ناصری شریک تجاری «دیک چنی» بوده! و لازم به یادآوری است که سیروس ناصری هم پیشتر در وزارت امور خارجه «انجام وظیفه» میکرده است! و حسن روحانی، به عنوان عضو سازمان امنیت ایران، مسلما در جریان سوابق درخشان همکارانش بوده! چرا که خود وی نیز در مسیر مشابهی انجام وظیفه میکند! گفتیم که استعمار «سفله پرور» است و فاشیسم استعماری، به مراتب بیش از استعمار ارادت به «سفلهگان» دارد!
آنچه در این میان اهمیت دارد، نقش سازمانهائی است که موسویان در آنها وظایف کلیدی عهدهدار میشود: وزارت امور خارجه، شورای امنیت ملی و مجمع تشخیص مصلحت! سازمانهائی که در ارتباط مستقیم با سازمان امنیت ایران قرار دارند و همگی در اشغال کارگزاران استعماراند. در گزارش «رجانیوز»، این استعمار است که در پس پردة کثرت مزدورانش نادیده مانده!
ولی این امر مانع از آن نمیشود که شباهت شرایط امروز با شرایط دوران امیرکبیر از دیده پنهان ماند. موسویان که به جرم جاسوسی دستگیر شده، از نزدیکان هاشمی رفسنجانی، و حسن روحانی است. و اگر امروز مانند دورة امیرکبیر، سفیر انگلیس از طریق ارسال نامه، مستقیماً جهت دفاع از حق و حقوق موسویان دخالت نمیکند، پادوهای استعمار با وقاحت چنین کاری را در ملاء عام انجام میدهند.
عطریانفر، یکی دیگر از نزدیکان اکبر هاشمی، رسماً خواستار وساطت سردارسازندگی و حسن روحانی در پرونده جاسوسی موسویان شده! آخرین سمت موسویان با همان فوق دیپلم کذا، معاونت پژوهشهای استراتژیک در «مجمع تشخیص مصلحت» بوده! و مشخص است که فعالیتهای «مجمع تشخیص مصلحت»، تشخیص مصلحت ملت ایران نیست! همچنان که طی این 28 سال، حاکمیت ایران به تأمین منافع استعمار پرداخته، طبیعی است که سازمانهای عریض و طویل چنین حاکمیتی نیز در راستای تأمین منافع استعمار فعال باشند! به ویژه ساواک منفور که چنان خفقان گرفته که گویا هیچ اطلاعی از هیچ چیز ندارد! همین ساواک که دهها نفر را در روز روانة اوین میکرد تا کیهان، روزینامة کوکلوکسکلانها، هر روز نام دهها جوان ایرانی را که در راه تأمین منافع استعمار به قتل رسیده بودند، به عنوان «ضد انقلاب» منتشر کند! امروز همه سکوت کردهاند، به ویژه روزی نامه «مسعودیها» و کیهان خفقان گرفتهاند، و تنها «رجانیوز» است که ناگهان سکوت را «شکسته» تا به ملت ایران همان را بگوید که بسیار بیشترش را میدانیم! میدانیم که حسن روحانی، ریاست شورای عالی امنیت ملی، مشتی جاسوس را به عنوان اعضای ارشد تیم مذاکرات هستهای برگزیده تا غربیها، با تحریم و تهدید، ملت ایران را هرچه بیشتر چپاول کنند. ولی «رجانیوز» یک نکته را فراموش کرده، که ما فراموش نکردهایم. و آن اینکه ریاست شورای امنیت ملی را علیخامنهای، به فرمان استعمار «منصوب» میکند. و علی لاریجانی نیز از چنین روندی نمیتواند مستثنی باشد. شاید با تغییرات وسیعی که در منطقه ایجاد شده، بسیاری ازگورکنها ناچار شوند در عتبات تحت الحمایة انگلیس قرار گیرند. که گفتهاند: «دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور!» روزگاری بود که استعمار انگلیس از عتبات به ایران زبالة ناب صادر میکرد، و امروز، کارخانة رجاله پروری میباید «محصولاتش» را از ایران جمعآوری کرده به عتبات برگرداند.
«آصفالدوله داماد فتحعلیشاه و خالوی محمد شاه، که از سال 1240 به مدت سه سال صدر اعظم بود و هنگام جنگ ایران و روس در سال 1243، با همان مقام به اردوی عباس میرزا رفت، از میدان کارزار بگریخت و از عوامل عمدة شکست لشکر ایران گردید، به خیانت محکوم شد، از صدارت برافتاد و به فرمان شاه چوب مفصلی خورد. [...] پس از آن پیوسته در پی صدارت میگشت، خاصه چون محمد شاه به سلطنت رسید[...] چون قائم مقام کار صدارت را از پیش برد، او [آصفالدوله] را به عنوان حکومت به خراسان فرستاد.[...]پس از کشته شدن [قائم مقام] باز کامیاب نشد[...] و چند سال بعد حکومت را به پسرش سالار سپرد[...] و در بغداد اقامت گزید[...] آصفالدوله ستمگر و طماع بود و در میان مردم بدنام. و در جهت سیاسی به انگلستان ارادت میورزید و از کارگزاران آنان بود. در عتبات نیز تحت حمایت انگلیسها میزیست[...]»
ص. 243
بله، و از آنجا که مزدوری استعمار، پیشهای است موروثی، پس از آصفالدوله، پسرش در خراسان سر به شورش برداشت، البته با حمایت همان سفارت! و هنگامی که امیرکبیر تصمیم گرفت به شورش پایان دهد، تا هنگامی که امکان پیروزی سالار وجود داشت، سفارت انگلیس دخالتی در امور نمیکرد، هنگامی که نیروهای دولتی پیروز شدند، سالار و برادرش، بیگلربیگی در حرم حضرت رضا متحصن میشوند، ولی «سلطان مراد میرزا» آنها را از حرم بیرون میآورد. و در این هنگام است که شیل، سفیر انگلیس، ناگهان «مدافع حقوق بشر» شده، تقاضای «رافت» و «عطوفت» برای سالار میکند! که البته پاسخ منفی میگیرد. ولی میدانیم که استعمار زالو صفت است! و بر اساس این صفت ویژه، هنگامی که امیرکبیر درپی ضبط املاک آصفالدوله ـ که جزو املاک دیوانی بود ـ برآمد، باز هم شیل، از روی خیرخواهی وارد معرکه میشود! بله، از روی خیرخواهی! گذشته از این دخالتهای حقوق بشر دوستانه، سفارت انگلیس گروهی کارگزار در خارج ایران داشت که دولت ایران موظف بود به آنان مستمری پرداخت کند! در وبلاگ دیگری به این مطلب پرداخته خواهد شد. حال بازگردیم به اصل مطلب.
به کسانی بپردازیم که با حمایت استعمار پستهائی در انحصار دارند، که هیچ مسئولیتی ندارد و هیچ تخصصی جز مزدوری نمیطلبد. به عنوان نمونه، خاتمی، هاشمی، خامنهای، ولایتی، حبیبی، لاریجانی و ... و امروز که یکی از اینان که از قضای روزگار از نزدیکان اکبرهاشمی است، به جرم جاسوسی دستگیر شده. میبینیم که گسترة دخالت استعمار در امور ایران به مراتب بیشتر شده. البته به دلیل «انقلاب پرشکوه» 22بهمن 57! بله، هر براندازی در ایران، تقویت ریشههای استعمار است، و اگر حاکمیت گورکنها امروز با ایجاد جنگ زرگری میان سرداراکبر و پاسدار احمدی نژاد به آشوب و هیاهو در همة زمینهها دامن میزند، تنها یک دلیل دارد: فراهم آوردن زمینة شورش. تنها به این ترتیب میتوان براندازی دیگری را سامان داد. به یاد داریم که پیشتر نیز مشابه همین جنگ زرگری میان دو گروه کاذب دیگر: اصولگرایان و شبه اصلاحطلبان برپا شد، تا خاتمی بیکفایت بتواند کودتائی را در ظاهر بر علیه خود سامان دهد! ولی همانطور که پیشتر اشاره کردیم، بدون توافق با روسیه، جبهة ناتو قادر به براندازی نخواهد بود. اکنون بپردازیم به دستگیری حسین موسویان.
این جناب نیز از همان شخصیتهائی است که با حمایت استعمار یک شبه ره صدساله میروند، بخصوص که هم ولایتی جناب «احسان نراقی» هم باشند! «رجا نیوز» در مورد موسویان، سوابق وی در دوران مزدوری آشکار حاکمیت ایران به رهبری محمد خاتمی، مقالة مفصلی نوشته. و آنچه به نظر عجیب میآید، این است که چرا «رجانیوز» عزیز، تا امروز دندان بر جگر گذاشته بود، خون دل میخورد، و از دانستههایش برایمان هیچ نمیگفت؟ و دست «خائنین» را اینچنین باز گذاشته بود که هرچه میخواهند دروغ به خورد ملت ایران بدهند، و در نظام «مقدس» اسلامی، «خدمت» را «خیانت» بخوانند؟ به ویژه، در این جریان، که پای منافع ملی ایران نیز در میان بوده! و مسائل، مربوط به گذشتههای دور نمیشد. بر اساس مقالة «رجانیوز»، جریان موسویان باز میگردد به دوران «مذاکرات هستهای» به رهبری حسن روحانی. از قرار معلوم همکارانی که جناب روحانی «گلچین» فرموده بودند، بجز «خودشان»، همگی دزد و جاسوس از آب در آمدهاند! از جمله آقای موسویان. البته آقای روحانی خواهند گفت که روحشان خبر نداشته، و خودشان هم از هر جرمی مبرایند! و ابلهان نیز باور کنند!
بله، حسین موسویان که گفته می شود 50 ساله است، از 21 سالگی فعالیتهای انقلابی خود را با جهاد سازندگی در کاشان آغاز میکند. البته نوع «سازندگی» ایشان از همان سازندگیهای سردار اکبر باید باشد! سیر تحولات موسویان، از جهاد سازندگی به سازمان تبلیغات اسلامی، تهران تایمز، بخش «مالی ـ اداری» مجلس و سپس وزارت امور خارجه است، تا عضو ارشد گروه مذاکرات هستهای! پس از کنار رفتن حسن روحانی، موسویان معاون پژوهشهای استراتژیک در مجمع تشخیص مصلحت میشود! یادآور شویم که پژوهشهای استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت، آنچنان اهمیتی دارد که موسویان با یک فوق دیپلم از بلاد کاشان میتواند عهده دار آن شود! در ضمن پست سفارت ایران در برلن نیز اهمیتاش در همین حدود باید باشد! محل ماموریت این تحفة استعمار مسکو و برلن بوده. میبینیم که تیغکشی و «سازندگی» نیازی به تخصص، تحصیل و شرافت و حسن نیت ندارد. و با همین «تخصصها» میتوان سفیر ایران در آلمان شد. موسویان سالها سفیر گورکنها در آلمان بود، و فقط پس از قتلهای میکونوس، پست سفارت را از دست میدهد. «رجا نیوز» مینویسد:
«یکسال بعد[از وقایع میکونوس]، اخباری در بارة یک سفر مشکوک به قبرس در رابطه با مذاکره با آمریکا به نمایندگی از سوی یک شخصیت سیاسی، به همراهی شخصیتهائی همچون جواد ظریف انتشار مییابد[...]»
به یاد داریم که طبق قوانین گورکنها، «مقام معظم رهبری» خطوط اصلی سیاست خارجی ایران را «ترسیم میفرمایند»، حال این پرسش مطرح میشود که آن «شخصیت سیاسی» که به موسویان مأموریت مذاکره با آمریکا داده، چه کسی بوده؟ البته نویسندة این وبلاگ در مورد نقش علی خامنهای و دیگر پادوهای استعمار در ایران، بر یک اصل مسلم پای میفشارد، و آن اینکه اینان تصمیم گیرنده نبوده، و مترسکهائی بیش نیستند، بهتر بگوئیم اینان صورتکهائی بر چهرة استعماراند. به نام حاکمیت اسلامی، این استعمار است که به سرکوب و چپاول ملت ایران میپردازد. در کشوری که معلم زیر خط فقر زندگی میکند، موسویانها با کدام دانش و توانائی، امکاناتی در اختیار دارند، که به گفتة «رجانیوز»، حقوق خود را به آبدارچی و سرایدار ببخشند؟ به چه دلیل موسویان به همراه سیروس ناصری، توسط حسن روحانی، به عنوان عضو ارشد تیم مذاکرات هستهای برگزیده میشوند؟ امروز، پس از فرار ناصری به غرب، «رجا نیوز» مینویسد که سیروس ناصری شریک تجاری «دیک چنی» بوده! و لازم به یادآوری است که سیروس ناصری هم پیشتر در وزارت امور خارجه «انجام وظیفه» میکرده است! و حسن روحانی، به عنوان عضو سازمان امنیت ایران، مسلما در جریان سوابق درخشان همکارانش بوده! چرا که خود وی نیز در مسیر مشابهی انجام وظیفه میکند! گفتیم که استعمار «سفله پرور» است و فاشیسم استعماری، به مراتب بیش از استعمار ارادت به «سفلهگان» دارد!
آنچه در این میان اهمیت دارد، نقش سازمانهائی است که موسویان در آنها وظایف کلیدی عهدهدار میشود: وزارت امور خارجه، شورای امنیت ملی و مجمع تشخیص مصلحت! سازمانهائی که در ارتباط مستقیم با سازمان امنیت ایران قرار دارند و همگی در اشغال کارگزاران استعماراند. در گزارش «رجانیوز»، این استعمار است که در پس پردة کثرت مزدورانش نادیده مانده!
ولی این امر مانع از آن نمیشود که شباهت شرایط امروز با شرایط دوران امیرکبیر از دیده پنهان ماند. موسویان که به جرم جاسوسی دستگیر شده، از نزدیکان هاشمی رفسنجانی، و حسن روحانی است. و اگر امروز مانند دورة امیرکبیر، سفیر انگلیس از طریق ارسال نامه، مستقیماً جهت دفاع از حق و حقوق موسویان دخالت نمیکند، پادوهای استعمار با وقاحت چنین کاری را در ملاء عام انجام میدهند.
عطریانفر، یکی دیگر از نزدیکان اکبر هاشمی، رسماً خواستار وساطت سردارسازندگی و حسن روحانی در پرونده جاسوسی موسویان شده! آخرین سمت موسویان با همان فوق دیپلم کذا، معاونت پژوهشهای استراتژیک در «مجمع تشخیص مصلحت» بوده! و مشخص است که فعالیتهای «مجمع تشخیص مصلحت»، تشخیص مصلحت ملت ایران نیست! همچنان که طی این 28 سال، حاکمیت ایران به تأمین منافع استعمار پرداخته، طبیعی است که سازمانهای عریض و طویل چنین حاکمیتی نیز در راستای تأمین منافع استعمار فعال باشند! به ویژه ساواک منفور که چنان خفقان گرفته که گویا هیچ اطلاعی از هیچ چیز ندارد! همین ساواک که دهها نفر را در روز روانة اوین میکرد تا کیهان، روزینامة کوکلوکسکلانها، هر روز نام دهها جوان ایرانی را که در راه تأمین منافع استعمار به قتل رسیده بودند، به عنوان «ضد انقلاب» منتشر کند! امروز همه سکوت کردهاند، به ویژه روزی نامه «مسعودیها» و کیهان خفقان گرفتهاند، و تنها «رجانیوز» است که ناگهان سکوت را «شکسته» تا به ملت ایران همان را بگوید که بسیار بیشترش را میدانیم! میدانیم که حسن روحانی، ریاست شورای عالی امنیت ملی، مشتی جاسوس را به عنوان اعضای ارشد تیم مذاکرات هستهای برگزیده تا غربیها، با تحریم و تهدید، ملت ایران را هرچه بیشتر چپاول کنند. ولی «رجانیوز» یک نکته را فراموش کرده، که ما فراموش نکردهایم. و آن اینکه ریاست شورای امنیت ملی را علیخامنهای، به فرمان استعمار «منصوب» میکند. و علی لاریجانی نیز از چنین روندی نمیتواند مستثنی باشد. شاید با تغییرات وسیعی که در منطقه ایجاد شده، بسیاری ازگورکنها ناچار شوند در عتبات تحت الحمایة انگلیس قرار گیرند. که گفتهاند: «دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور!» روزگاری بود که استعمار انگلیس از عتبات به ایران زبالة ناب صادر میکرد، و امروز، کارخانة رجاله پروری میباید «محصولاتش» را از ایران جمعآوری کرده به عتبات برگرداند.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت