حافظ و اورانیوم!
...
گورکنها، در یک قدمی آزمایش هستهای، ناکام ماندند! و ایالات متحد نیز در یک قدمی تبدیل ایران به پاکستان دوم! و «حافظ»، همة این ماجرا را از پیش میدانست! همة این ناکامیها هنگامی رخ داد که «دیک چنی»، از روی عرشه ناو کذا در240 کیلومتری سواحل ایران، برای رد گم کردن، عربده میکشید، اجازه نمیدهیم ایران به سلاح هستهای مجهز شود! پیشتر اشاره شد که معاون جرج بوش همیشه هدف را اشتباه میگیرد. ظاهراً سازمان «سیا» هم فریاد چنی را شنید و باورش شد! در نتیجه مواد رادیوآکتیو که جبهة ناتو با خون دل فراهم کرده بود، تا به دست گورکنها برساند، به قول «مشقاسم»، پنداری دود شد رفت هوا! داستان از ناپدید شدن یک هواپیمای شخصی در ترکیه آغاز شد.
روز 16 ماه مه، خبر کوچک و به ظاهر بیاهمیتی در سایت «رادیو زمانه» در مورد ناپدید شدن یک هواپیمای شخصی منتشر شده بود. هواپیمای مذکور روز 14ماه مه، بندر ترابوزان در ترکیه را به مقصد تبریز ترک کرده، آخرین علامت دریافت شده از این هواپیما و خلبان انگلیسیاش، در کوههای شرقی ترابوزان بوده، و پس از آن هیچ نشانی از هواپیمای محترم در دست نیست! امروز، 18 ماه مه 2007، سایت فارسی زبان «نووستی»، به نقل از مقامات آنکارا گزارش داد، مطبوعات محلی ادعا میکنند که احتمالاً سازمان «سیا» و یا «موساد» در انهدام این هواپیما دست داشتهاند!
بله، سازمان «سیا» و «موساد» از کجا میدانستند «دیک چنی» روی عرشة ناو هواپیمابر «شعار» میدهد؟ فکر کردند پنتاگون تغییر عقیده داده! در نتیجه، هواپیمای حامل مواد لازم جهت آزمایش اتمی را سر به نیست کردند! و مقامات ترکیه را نیز فرستادند به دنبال هواپیمائی که هرگز نخواهند یافت! گفته میشود در این هواپیما افراد مهمی حضور داشتهاند، ازجمله، «بهانگو»، آجودان سابق پرویز مشارف، و مایکل نیومن! که کسی از او حرفی به میان نمیآورد! همچنین گفته میشود هواپیمای محترم انگلیسی برای انتقال مواد رادیوآکتیو مورد استفاده قرار گرفته بود! به گفته روزنامة «ینی شفیق»، پس از ناپدید شدن سردارعسگری، این دومین رخداد در ارتباط با ایران در خاک ترکیه است:
«دوباره در ترکیه علیه ایران و بازهم پیرامون سازمان سیا و موساد این اتفاق افتاد [...] جنگ علیه ایران در خاک ترکیه مدتهاست که ادامه دارد. این جنگ دامنة گسترهتری پیدا میکند، و چنین عملیاتی در مثلث «ایران ـ عراق ـ شمال عراق» محدود نخواهد شد. استانبول و آنکارا[...] به موازات اشغال عراق به پایگاه سازمان سیا و موساد تبدیل شدهاند. کار به جائی رسیده که اداره ضد جاسوسی ترکیه از برخی اتفاقاتی که در ترکیه رخ می دهد از طریق نیروهای امنیتی کشورهای دیگر با خبر میشود.»
بله، افسوس که مقامات ترکیه به استاد جلائیپور دسترسی نداشتند! در غیر اینصورت دکتر جلائی پور با یک «نگاه از بالا»، و یک «حدس قطعی»، محل دقیق هواپیمای انگلیسی «سکای آرروـ تی 650» را به ما میگفتند! تا تونی بلر و رابرت گیتز را از نگرانی برهانند! چه میشود کرد، همه که نخبگانی چون جلائیپور ندارند! خلاصه، داستان هستهای ایران، به اینجا رسیده که مشاهده میکنیم. آنگلوساکسونها به هر ترتیب میخواهند گورکنها را اول به سلاح هستهای مجهز کنند، بعد هم برای مبارزه با تهدید گورکنها دنیا را بسیج کنند! به زبان سادهتر، فاشیستها شکمشان را صابون زدهاند که، همان بساط چپاولی که با القاعده بر پا کردند، اینبار با ایران تکرار کنند! مبارزات سناتور اوباما، بنلادن ایالات متحد، نیز در همین راستا «هدایت» میشود!
«اوباما»، مانند بن لادن، مسلمان و از دست پروردگان برژینسکی است. و اگر دارودستة جیمی کارتر موفق شوند «اوباما» را به کاخ سفید بفرستند، دستشان برای اعمال هرگونه سیاستی باز خواهد شد، و میتوانند به سادگی قانون اساسی ایالات متحد را هم «نقض» کنند. چرا که «اوباما» در مجلس سنا نیز به قانون اساسی ایالات متحد سوگند یاد نکرد، به قرآن سوگند یاد کرد! و در صورت دستیابی به مقام ریاست جمهوری میتواند همین «نمایش» را در کاخ سفید هم تکرار کند! و بر جایگاه ریاست جمهوری مستضعفان جهان تکیه زند! میدانم که مضحک است، ولی هیچ بعید نیست! محافل سرمایهداری افراطی خود را در خطر میبینند، و هر لنگه کفش کهنهای را در بیابان غنیمت میشمارند. کافی است نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بیفکنیم.
در فرانسه حتی یک فرانسوی پروتستان، شانس رسیدن به مقام ریاست جمهوری را نداشت. و اکنون یک روستائی مجار، یهودی تغییر مذهب داده، پای به کاخ الیزه گذارده. همانطور که در وبلاگهای پیشین اشاره شد، سرکوزی، نقش رئیس جمهور فرانسه در دوران پساجنگ سرد را باید عهده دار شود. به عبارت دیگر نقش سپربلا! یا نقش «مهاجر» جهت انجام «کار کثیف!» نقش خفتباری که از هم اکنون با تشکیل کابینة جدید کاملاً آشکار شده، و احزاب سیاسی فرانسه هرچه دورریختنی داشتند، به رئیس جمهور جدید «هدیه» کردهاند، تا بتواند به حیات سیاسی خود ادامه دهد. همانطور که لباس و اسباب بازیهای کهنه را به سازمانهای نیکوکاری میدهند که بین مستضعفین پخش کنند! «برنار کوشنر»، در جایگاه وزیر امور خارجه، بهترین نمونه این اسباب بازیهای مستعمل است. بلافاصله پس از اعلام پست جدید، حزب سوسیالیست فرانسه، «کوشنر» را از حزب اخراج کرد! البته با توجه به سابقة درخشان ایشان، میتوان گفت، وی تنها صدقهای بود که حزب سوسیالیست میتوانست به سرکوزی بدهد! حتی «هوبر ودرین» را به سرکوزی ندادند!
«کوشنر»، از طرفداران بیقیدو شرط اسرائیل و از حامیان تهاجم نظامی آمریکا به عراق است. پیشتر نیز از تجزیة یوگسلاوی سابق حمایت میکرد. و به عنوان فرماندار کوسوو، در رونق تجارت زنان و کودکان نقش «کلیدی» ایفا کرده. یکی از افتخارات کوشنر، ایجاد سازمانهای ظاهراً غیردولتی جهت فراهم آوردن زمینة دخالت نظامی به بهانة کمکهای انسانی است. البته هنگامی که ارتش فرانسه زیر نظر سازمان رسوای ملل به نسلکشی در «رواندا» مشغول بود، برنار کوشنر، نقش کور و کر ایفا میکرد. «کوشنر» در زندگی خصوصی نیز یک کاسب تمام عیار است. از ازدواجی به ازدواج دیگر رفته و موقعیت اجتماعی خود را مدیون همسردوماش «کریستین اوکرنت» است. کریستین اوکرنت، دختر یک دیپلمات بلژیکی است که تاریخ تولدش ذکر نمیشود، چرا که از کوشنر «کمی» مسنتر است. در هر حال «کریستین»، در سال 1965 از دانشگاه فارغالتحصیل شده! و در سال 1981 با برنار کوشنر ازدواج کرده. و پس از فعالیت در یک تلویزیون آمریکائی به رسانههای فرانسه پرتاب شده! وی در تمام شبکههای تلویزیونی فرانسه برنامه داشته و همچنین سردبیر هفتهنامة «اکسپرس»، متعلق به قبیله «شرایبرها» بوده. اوکرنت در سازمانهای مختلف ملی و بینالمللی عضویت دارد، ازجمله در «بنیاد فرانسه ـ آمریکا»! کریستین اوکرنت همان کسی است که در زندان با امیرعباس هویدا مصاحبه میکرد. بعضیها در تلویزیون، برنار کوشنر را، از روی مزاح، «برنار اوکرنت» میخوانند. از مطلب دور افتادیم بازگردیم به سناتور «اوبامای» خودمان.
«اوباما» نخست با تهاجم نظامی به عراق مخالفت میکرد، ولی امروز نه تنها مخالفتی با جنگ عراق ندارد، که به خط و نشان کشیدن برای ایران هم مشغول شده. و طرح، پشت طرح، جهت تحریم ایران به سنا تقدیم میکند! میدانیم که نخستین بار، دموکراتها، پس از اشغال سفارت آمریکا در ایران، تحریم علیه ملت ایران را اعمال کردند. و امروز به موازات دم جنبانیهای سناتور دست پروردة برژینسکی برای محافل جنگ طلب، موسسة اینترپرایز، که به گفتة سایت رعایای الیزابت دوم، «کارشناساناش» زمینة ایدئولوژیک حمله به عراق را فراهم آوردند، اینبار فهرستی ازشرکتهای طرف تجارت با ایران تهیه کرده، که فعالیتشان تمامی زمینههای تجاری را در بر میگیرد. حسن اینترپرایز این است که برخلاف دیگر سازمانهای خیرخواه و نیکوکار، آشکارا هدف خود را تغییر حاکمیت درایران اعلام میکند! و از اینرو باید از اینترپرایز قدردانی کرد، که مانند شیعی مسلکان «تقیه» نمیکند! ولی نه اینترپرایز، نه دیلیتلگراف و نه «جان بولتون» و دیگر جیره خواران پنتاگون، وقتی چنین رویاهای خامی در سر میپروراندند، در جریان ناپدید شدن هواپیمای خصوصی کذا در ترکیه نبودند! روز چهارشنبه، دیلی تلگراف، بیخبراز همه جا، دو گزارش مفصل به برنامة هستهای ایران اختصاص داده، و از پیشرفتهای ایران در زمینة فناوری هستهای داد سخن داده بود! و از قول جان بولتون چنین نقل کرده بود:
«جان بولتون [...] روز گذشته گفته است پیش از آنکه ایران بتواند به سلاح هستهای دست بیابد، باید به آن کشور حمله کرد.»
ولی با در نظر گفتن این مهم، که «هری»، نوة الیزابت دوم، جهت خدمت زیر پرچم به عراق اعزام نمیشود، بایدگفت، حمله به ایران کار بس دشواری خواهد بود. چون با بازنشستگی جیمزباند، ارتش انگلستان به کمبود نیروهای نخبه دچار شده! و به همین دلیل پروفسور «هانری دو فوشهکور»، ایرانشناس فرانسوی، که در شیراز حضور داشته، فالی از دیوان حافظ گرفته، ببیند جان بولتون حمله کند، یا متکی مذاکره کند؟ و البته پروفسور دوفوشهکور، برخلاف دیلیتلگراف و دیگران در جریان ناپدید شدن هواپیمای کذائی بوده. بنابراین چند بیت به مقتضای وضعیت، از دیوان حافظ برای حاضران و غایبان برگزیده:
نمیدهند اجازت مرا به سیر و سفر
از سوی خلبان هواپیمای گمشده! و همچنین:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
به گزارش «حنا زرچوبه»، دوفوشهکور گفت:
«در دنیای پر خط زندگی کنونی[...] بیش از هر زمان به این پندهای حافظ نیازمندیم و حافظ هشدارهای خود را به نفع ملت ها سروده.»
بله، جناب پروفسور هم از زبان حافظ به گورکنها گفته، به دنبال اورانیوم ناتو نباشید! آن هواپیمای حامل «جامجم» را لولو برد!
روز 16 ماه مه، خبر کوچک و به ظاهر بیاهمیتی در سایت «رادیو زمانه» در مورد ناپدید شدن یک هواپیمای شخصی منتشر شده بود. هواپیمای مذکور روز 14ماه مه، بندر ترابوزان در ترکیه را به مقصد تبریز ترک کرده، آخرین علامت دریافت شده از این هواپیما و خلبان انگلیسیاش، در کوههای شرقی ترابوزان بوده، و پس از آن هیچ نشانی از هواپیمای محترم در دست نیست! امروز، 18 ماه مه 2007، سایت فارسی زبان «نووستی»، به نقل از مقامات آنکارا گزارش داد، مطبوعات محلی ادعا میکنند که احتمالاً سازمان «سیا» و یا «موساد» در انهدام این هواپیما دست داشتهاند!
بله، سازمان «سیا» و «موساد» از کجا میدانستند «دیک چنی» روی عرشة ناو هواپیمابر «شعار» میدهد؟ فکر کردند پنتاگون تغییر عقیده داده! در نتیجه، هواپیمای حامل مواد لازم جهت آزمایش اتمی را سر به نیست کردند! و مقامات ترکیه را نیز فرستادند به دنبال هواپیمائی که هرگز نخواهند یافت! گفته میشود در این هواپیما افراد مهمی حضور داشتهاند، ازجمله، «بهانگو»، آجودان سابق پرویز مشارف، و مایکل نیومن! که کسی از او حرفی به میان نمیآورد! همچنین گفته میشود هواپیمای محترم انگلیسی برای انتقال مواد رادیوآکتیو مورد استفاده قرار گرفته بود! به گفته روزنامة «ینی شفیق»، پس از ناپدید شدن سردارعسگری، این دومین رخداد در ارتباط با ایران در خاک ترکیه است:
«دوباره در ترکیه علیه ایران و بازهم پیرامون سازمان سیا و موساد این اتفاق افتاد [...] جنگ علیه ایران در خاک ترکیه مدتهاست که ادامه دارد. این جنگ دامنة گسترهتری پیدا میکند، و چنین عملیاتی در مثلث «ایران ـ عراق ـ شمال عراق» محدود نخواهد شد. استانبول و آنکارا[...] به موازات اشغال عراق به پایگاه سازمان سیا و موساد تبدیل شدهاند. کار به جائی رسیده که اداره ضد جاسوسی ترکیه از برخی اتفاقاتی که در ترکیه رخ می دهد از طریق نیروهای امنیتی کشورهای دیگر با خبر میشود.»
بله، افسوس که مقامات ترکیه به استاد جلائیپور دسترسی نداشتند! در غیر اینصورت دکتر جلائی پور با یک «نگاه از بالا»، و یک «حدس قطعی»، محل دقیق هواپیمای انگلیسی «سکای آرروـ تی 650» را به ما میگفتند! تا تونی بلر و رابرت گیتز را از نگرانی برهانند! چه میشود کرد، همه که نخبگانی چون جلائیپور ندارند! خلاصه، داستان هستهای ایران، به اینجا رسیده که مشاهده میکنیم. آنگلوساکسونها به هر ترتیب میخواهند گورکنها را اول به سلاح هستهای مجهز کنند، بعد هم برای مبارزه با تهدید گورکنها دنیا را بسیج کنند! به زبان سادهتر، فاشیستها شکمشان را صابون زدهاند که، همان بساط چپاولی که با القاعده بر پا کردند، اینبار با ایران تکرار کنند! مبارزات سناتور اوباما، بنلادن ایالات متحد، نیز در همین راستا «هدایت» میشود!
«اوباما»، مانند بن لادن، مسلمان و از دست پروردگان برژینسکی است. و اگر دارودستة جیمی کارتر موفق شوند «اوباما» را به کاخ سفید بفرستند، دستشان برای اعمال هرگونه سیاستی باز خواهد شد، و میتوانند به سادگی قانون اساسی ایالات متحد را هم «نقض» کنند. چرا که «اوباما» در مجلس سنا نیز به قانون اساسی ایالات متحد سوگند یاد نکرد، به قرآن سوگند یاد کرد! و در صورت دستیابی به مقام ریاست جمهوری میتواند همین «نمایش» را در کاخ سفید هم تکرار کند! و بر جایگاه ریاست جمهوری مستضعفان جهان تکیه زند! میدانم که مضحک است، ولی هیچ بعید نیست! محافل سرمایهداری افراطی خود را در خطر میبینند، و هر لنگه کفش کهنهای را در بیابان غنیمت میشمارند. کافی است نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بیفکنیم.
در فرانسه حتی یک فرانسوی پروتستان، شانس رسیدن به مقام ریاست جمهوری را نداشت. و اکنون یک روستائی مجار، یهودی تغییر مذهب داده، پای به کاخ الیزه گذارده. همانطور که در وبلاگهای پیشین اشاره شد، سرکوزی، نقش رئیس جمهور فرانسه در دوران پساجنگ سرد را باید عهده دار شود. به عبارت دیگر نقش سپربلا! یا نقش «مهاجر» جهت انجام «کار کثیف!» نقش خفتباری که از هم اکنون با تشکیل کابینة جدید کاملاً آشکار شده، و احزاب سیاسی فرانسه هرچه دورریختنی داشتند، به رئیس جمهور جدید «هدیه» کردهاند، تا بتواند به حیات سیاسی خود ادامه دهد. همانطور که لباس و اسباب بازیهای کهنه را به سازمانهای نیکوکاری میدهند که بین مستضعفین پخش کنند! «برنار کوشنر»، در جایگاه وزیر امور خارجه، بهترین نمونه این اسباب بازیهای مستعمل است. بلافاصله پس از اعلام پست جدید، حزب سوسیالیست فرانسه، «کوشنر» را از حزب اخراج کرد! البته با توجه به سابقة درخشان ایشان، میتوان گفت، وی تنها صدقهای بود که حزب سوسیالیست میتوانست به سرکوزی بدهد! حتی «هوبر ودرین» را به سرکوزی ندادند!
«کوشنر»، از طرفداران بیقیدو شرط اسرائیل و از حامیان تهاجم نظامی آمریکا به عراق است. پیشتر نیز از تجزیة یوگسلاوی سابق حمایت میکرد. و به عنوان فرماندار کوسوو، در رونق تجارت زنان و کودکان نقش «کلیدی» ایفا کرده. یکی از افتخارات کوشنر، ایجاد سازمانهای ظاهراً غیردولتی جهت فراهم آوردن زمینة دخالت نظامی به بهانة کمکهای انسانی است. البته هنگامی که ارتش فرانسه زیر نظر سازمان رسوای ملل به نسلکشی در «رواندا» مشغول بود، برنار کوشنر، نقش کور و کر ایفا میکرد. «کوشنر» در زندگی خصوصی نیز یک کاسب تمام عیار است. از ازدواجی به ازدواج دیگر رفته و موقعیت اجتماعی خود را مدیون همسردوماش «کریستین اوکرنت» است. کریستین اوکرنت، دختر یک دیپلمات بلژیکی است که تاریخ تولدش ذکر نمیشود، چرا که از کوشنر «کمی» مسنتر است. در هر حال «کریستین»، در سال 1965 از دانشگاه فارغالتحصیل شده! و در سال 1981 با برنار کوشنر ازدواج کرده. و پس از فعالیت در یک تلویزیون آمریکائی به رسانههای فرانسه پرتاب شده! وی در تمام شبکههای تلویزیونی فرانسه برنامه داشته و همچنین سردبیر هفتهنامة «اکسپرس»، متعلق به قبیله «شرایبرها» بوده. اوکرنت در سازمانهای مختلف ملی و بینالمللی عضویت دارد، ازجمله در «بنیاد فرانسه ـ آمریکا»! کریستین اوکرنت همان کسی است که در زندان با امیرعباس هویدا مصاحبه میکرد. بعضیها در تلویزیون، برنار کوشنر را، از روی مزاح، «برنار اوکرنت» میخوانند. از مطلب دور افتادیم بازگردیم به سناتور «اوبامای» خودمان.
«اوباما» نخست با تهاجم نظامی به عراق مخالفت میکرد، ولی امروز نه تنها مخالفتی با جنگ عراق ندارد، که به خط و نشان کشیدن برای ایران هم مشغول شده. و طرح، پشت طرح، جهت تحریم ایران به سنا تقدیم میکند! میدانیم که نخستین بار، دموکراتها، پس از اشغال سفارت آمریکا در ایران، تحریم علیه ملت ایران را اعمال کردند. و امروز به موازات دم جنبانیهای سناتور دست پروردة برژینسکی برای محافل جنگ طلب، موسسة اینترپرایز، که به گفتة سایت رعایای الیزابت دوم، «کارشناساناش» زمینة ایدئولوژیک حمله به عراق را فراهم آوردند، اینبار فهرستی ازشرکتهای طرف تجارت با ایران تهیه کرده، که فعالیتشان تمامی زمینههای تجاری را در بر میگیرد. حسن اینترپرایز این است که برخلاف دیگر سازمانهای خیرخواه و نیکوکار، آشکارا هدف خود را تغییر حاکمیت درایران اعلام میکند! و از اینرو باید از اینترپرایز قدردانی کرد، که مانند شیعی مسلکان «تقیه» نمیکند! ولی نه اینترپرایز، نه دیلیتلگراف و نه «جان بولتون» و دیگر جیره خواران پنتاگون، وقتی چنین رویاهای خامی در سر میپروراندند، در جریان ناپدید شدن هواپیمای خصوصی کذا در ترکیه نبودند! روز چهارشنبه، دیلی تلگراف، بیخبراز همه جا، دو گزارش مفصل به برنامة هستهای ایران اختصاص داده، و از پیشرفتهای ایران در زمینة فناوری هستهای داد سخن داده بود! و از قول جان بولتون چنین نقل کرده بود:
«جان بولتون [...] روز گذشته گفته است پیش از آنکه ایران بتواند به سلاح هستهای دست بیابد، باید به آن کشور حمله کرد.»
ولی با در نظر گفتن این مهم، که «هری»، نوة الیزابت دوم، جهت خدمت زیر پرچم به عراق اعزام نمیشود، بایدگفت، حمله به ایران کار بس دشواری خواهد بود. چون با بازنشستگی جیمزباند، ارتش انگلستان به کمبود نیروهای نخبه دچار شده! و به همین دلیل پروفسور «هانری دو فوشهکور»، ایرانشناس فرانسوی، که در شیراز حضور داشته، فالی از دیوان حافظ گرفته، ببیند جان بولتون حمله کند، یا متکی مذاکره کند؟ و البته پروفسور دوفوشهکور، برخلاف دیلیتلگراف و دیگران در جریان ناپدید شدن هواپیمای کذائی بوده. بنابراین چند بیت به مقتضای وضعیت، از دیوان حافظ برای حاضران و غایبان برگزیده:
نمیدهند اجازت مرا به سیر و سفر
از سوی خلبان هواپیمای گمشده! و همچنین:
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
به گزارش «حنا زرچوبه»، دوفوشهکور گفت:
«در دنیای پر خط زندگی کنونی[...] بیش از هر زمان به این پندهای حافظ نیازمندیم و حافظ هشدارهای خود را به نفع ملت ها سروده.»
بله، جناب پروفسور هم از زبان حافظ به گورکنها گفته، به دنبال اورانیوم ناتو نباشید! آن هواپیمای حامل «جامجم» را لولو برد!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت