یکشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۶

جاسوس جهانسوز!
...
در وبلاگ دیروز نوشتم که سران اتحادیة اروپا، در نشست سامارا، خواهان «رعایت حقوق بشر» در مورد گروه‌های افراطی بلشویک، و فاشیست‌ها به رهبری کاسپاروف شدند. فراموش نکنیم که اعضای جبهة ناتو، سردمداران جنایت و چپاول، فقط زمانی خواهان رعایت «حقوق بشر» می‌شوند، که منافعی در کار باشد. در مورد روسیه، دیروز اشاره شد که جبهة ناتو به رهبری ایالات متحد رویای بازگشت به دوران جنگ سرد در سر می‌پروراند. و به عنوان شاهدی بر این مدعا باید به نتیجة پژوهش‌های بنیاد «وودرو ویلسون» اشاره کنم. بله، «بنیاد وودرو ویلسون»، همان مرکزی است که هاله اسفندیاری، ریاست تحقیق در امور خاورمیانه را در آن بر عهده دارد. و چون به موازات جنگ زرگری کیهان با آمریکا و اسرائیل، و درگیر شدن شائول بخاش در این جنگ، از کاندی رایس تا نوام چامسکی به میدان رعایت حقوق بشر گام نهاده‌اند، لازم است به اظهارات چامسکی در مورد نتایج پژوهش‌های بنیاد «وودرو ویلسون» اشاره شود. این اظهارات پیش از دستگیری هاله اسفندیاری در مجله «زد» انتشار یافته. بنیاد «وودرو ویلسون» و «اتحادیة برنامه‌ریزی ملی»، چنین نتیجه گرفته‌اند که، تغییر شیوة تولید در کشورهای کمونیست، توانائی اقتصادهای صنعتی غرب را کاهش خواهد داد. و این پدیده می‌تواند مانند یک ویروس به دیگر کشورها نیز سرایت کند. بله، همانطور که در وبلاگ‌های پیشین تکرار شد، دولت ایالات متحد و بنیادهای ریز و درشت «غیردولتی» آن در یک مسیر حرکت می‌کنند: حفظ برتری ایالات متحد در جهان! حال بازگردیم به بسیج جهانی برای آزادی هاله اسفندیاری. این‌ بسیج بی‌سابقه، از کاندی رایس، پادوی صاحبان صنایع نظامی در ایالات متحد تا نوآم چامسکی را در بر می‌گیرد! و همین امر باعث حیرت نویسندة این وبلاگ شده!

در واقع پذیرش این امر که نوآم چامسکی خواهان رعایت حقوق باشد، کاملا طبیعی است. ولی کاندی رایس، که آثار رعایت حقوق بشر اربابانش دهه‌هاست بر پیکر مجروح ملت افغانستان، عراق، ایران، فلسطین و دیگر ملت‌های منطقه باقی است، چه درکی از بشر و حقوق بشر می‌تواند داشته‌ باشد؟ و به هم چنین رسانه‌های غرب! انواع «دیلی»، «‌پست»، «تایمز»، «نیوز» و غیره که بدون کشتار و چپاول خاورمیانه، اصولاً موجودیت‌شان مورد تهدید قرار می‌گیرد، بر اساس کدام منطق مدافع حقوق بشر شده‌اند؟ و چه کسی باور می‌کند که چنین جنجال جهانی برای حفظ جان هاله اسفندیاری به راه افتاده است؟ نه، همانطور که می‌توان حدس زد، مسئله از هاله اسفندیاری و حقوق بشر فراتر می‌رود! ‌ آن‌ها که با جنگ زرگری قصد فریفتن ملت ایران را دارند، کور خوانده‌اند! هنوز «خودکشی» پروفسور دیوید کلی، «سقوط» رابین‌کوک از کوه! و مرگ بسیاری دیگر از مخالفان واقعی تهاجم نظامی به عراق فراموش نشده. لزومی ندارد کسی ادعا کند که ناگهان «هاله اسفندیاری»، برای عمال سیاست ایالات متحد و رعایای الیزابت دوم اهمیت حیاتی پیدا کرده! اینان برای زندگی هاله اسفندیاری‌ها همانقدر اهمیت قائل‌اند که برای جان یک عراقی، یا ایرانی. به یاد داریم که هنگام بازداشت «فرزاد بازفت»، خبرنگار ایرانی، و یک پرستار انگلیسی در عراق، دولت انگلیس برای نجات جان «فرزاد بازفت» که تابعیت انگلیسی هم داشت هیچ اقدامی نکرد، ولی پرستار انگلیسی را از مهلکه نجات داد! پس با توجه به برخورد نژادپرستانة آنگلوساکسون‌هاست که مسئله هاله اسفندیاری می‌تواند بررسی شود. و از این جنبه، هیچ دلیلی برای چنین هیاهوئی وجود ندارد! ریشة دعوا جای دیگری‌است! و در این جنجال، بعضی‌ها که موجودیت خود را مورد تهدید می‌بینند، ازجمله اهالی کیهان، آشکارا به دست و پا افتاده‌اند.

پاسدار شریعتمداری پنداشته هرچه از هاله اسفندیاری و شائول بخاش بیشتر بدگوئی کند، و به آن‌ها نسبت جاسوسی بدهد، بهتر می‌تواند وابستگی رسانة استعماری کیهان به کوکلوکس‌کلان‌های آنسوی آتلانتیک را پنهان دارد! در مسیر این نعل‌وارونه زدن، البته رسانة کیهان تنها نیست! شائول بخاش همسر هاله اسفندیاری نیز، حساب رسانة ‌منفور کیهان را از پاسدار شریعتمداری جداکرده و از اینکه چنین دروغ‌هائی در یک رسانة «شریف سیاسی» منتشر می‌شود،‌ ابراز تأسف می‌کند، و نامه‌ای هم به دفتر احمدی نژاد ارسال داشته، خواستار آزادی همسرش شده. بله، کاندی رایس، هیلاری کلینتون، حسین اوباما ـ نوچة جدید برژینسکی ـ گاری سیک، از هواداران رفسنجانی و خاتمی شیاد، نوادة کوروش ـ شیرین عبادی ـ و بسیاری از پادوهای سازمان «سیا» جهت گل‌آلود کردن آب پای به میدان گذاشته‌اند! پس موضوع بسیار مهم‌تر از هاله اسفندیاری است، و در پس پردة این هیاهو، می‌باید دلایل دیگری نهفته باشد. روزی‌نامه کیهان و اربابانش در ایالات متحد «کور» خوانده‌اند.

امروز همه می‌دانند که داریوش همایون، پرویز ثابتی، نصیری و دیگر اعضای منفور ساواک مستقیماً از «سیا» و «اینتلیجنت سرویس» دستور می‌گرفته‌اند، و اگر کیهان بر نقش اسرائیل پای می‌فشارد بازهم «کور» خوانده. ساواک، سرویس‌های امنیتی اسرائیل، با سازمان سیا و اینتلیجنت سرویس در یک جبهه قرار دارند. و اگر کیهان می‌کوشد موجودیت ارتش اسرائیل را مستقل از جبهة ناتو بنمایاند، آب در هاون می‌کوبد.

کیهان مورخ یکشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال‌جاری، ضمن «پاسخگوئی» به شائول بخاش، به افشاگری‌های مضحک‌اش ادامه می‌دهد؛ با تکیه بر اسنادی که ساواک تحت عنوان «مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک» انتشار داده! در این اسناد «بسیار معتبر»، خواننده باید ابله و کودن باشد که بپذیرد، کیهان و اطلاعات و دیگر رسانه‌های حافظ منافع استعمار غرب در پی کودتای هویزر در 22 بهمن، خط تبلیغاتی نوینی را پیگیری می‌کنند، که به زعم پاسدار شریعتمداری خط «انقلاب» و «استقلال» و دیگر مهملاتی است که 28 سال سر ملت ایران را با آن‌ها گرم کرده‌اند!

به گفتة پاسدار شریعتمداری، و با استناد به کتاب «کذا»، شائول بخاش در سال 1316 متولد شده و در اوایل دهه چهل به استخدام کیهان انگلیسی در آمده! وی تحت حمایت پرویز ثابتی بوده، با سالیوان، سفیر ایالات متحد،‌ و با «هارنی»، رئیس سرویس جاسوسی بریتانیا نیز ارتباط داشته و از سوی وی به مأموریت می‌رفته است؛ ‌به کشور دوست وبرادر پاکستان! البته همانطور که کیهان ابراز می‌دارد، این افشاگری‌ها جهت «روشن» شدن اذهان عمومی است! ولی اتفاقاً «پاسخ‌های» شائول بخاش هم جهت «روشن» شدن اذهان عمومی است! چرا که هر دو سعی دارند بر پایة مشتی کاغذپارة تحریف شده، ساخته و پرداختة ساواک، به نام «اسناد لانة جاسوسی» و «مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک»، عملاً اذهان ملت ایران را «روشن» کنند! بله، نیت هر دو باید خیر باشد! به ویژه «نیت» کیهان که پیشتر هم خاتمی شیاد سرپرستی آنرا بر عهده داشته!

کیهان یک قصة «بی‌بی‌گوزک» مستند و «علمی» نقل می‌کند که بر اساس آن، شائول بخاش با حمایت پرویزثابتی، به عنوان عامل اطلاعاتی در سازمان برنامه استخدام می‌شود! و در ادامة همین قصة مستند، پاسدار شریعتمداری به ما می‌گوید، بخاش یک جاسوس چهار جانبه بوده! و با خواندن چنین حقایق تکان دهنده‌ای لرزه بر اندام خواننده می‌افتد و مانند ناخدا کلمب می‌گوید، سبحان‌الله این چه حکایت است؟ جاسوس چهار جانبه! ظاهراً آقای بخاش مرحومة مغفوره شهید «ماتاهاری» را نیز تعلیم داده! البته بر اساس همان اسناد ساواک! در غیر اینصورت جاسوس جماعت اگر هنر کند، یک جانب را بیشتر نمی‌تواند داشته باشد، این جاسوس‌ها ساختة تخیلات متخصصین «امور روانی دانشگاه امام علی» در تهران باید باشند، که سه جانب بیش از بقیه دارند! اتفاقاً یکی از موکلین شیرین عبادی، از همین دانشگاه فارغ‌التحصیل شده، و امروز در بلاد فرنگ از چهار جانب به امور «حقوق بشر» می‌پردازد! حال بهتر است بازگردیم به چهار جانب مورد اشارة کیهان! «ساواک»، «موساد»، «ام آی 5» ـ حتماً منظورشان ام‌آی‌6 است ـ و «سیا»! و می‌بینیم که هر چهار جانب در واقع یک جانب بیشتر نیستند! چه در «عصرپهلوی» و چه در «عصرخمینی»! و پاسدار شریعتمداری که با استناد به این مهملات جاسوس چهار جانبه اختراع کرده، همین مهملات را «تاریخ» معاصر کشور می‌خواند! و به اربابانش در سایت رعایای الیزابت دوم می‌تازد که چرا تاریخ را جعل می‌کنند:

«[...] حداقل دو سند جداگانه در ساواک با طبقه بندی «سری» که منابع آن مهدی سمسار[...] و داریوش همایون معرفی شده‌اند، [...] حضور هاله اسفندیاری و شائول بخاش را در [...] آیندگان افشا می‌کنند. هر دو سند یکی در سال 1378 و دیگری در سال 1383برای افکار عمومی منتشر شده‌اند [...]»


کیهان به این «اسناد معتبر» اکتفا نمی‌کند، از کتاب «رجال عصر پهلوی» به روایت اسناد ساواک نیز یک «سند معتبر» دیگر ارائه می‌دهد! در این کتاب از داریوش همایون نقل شده که، شائول بخاش دروغ می‌گوید، و پاسدار شریعتمداری به نقل از داریوش همایون، «حقیقت مطلق» را ارائه می‌کند! امروز در یکی از سایت‌های فرانسه زبان به نام «ایران رزیست»، نام 102 تن از جیره‌خواران دستگاه ملایان در فرنگ آمده بود، که علاوه بر اعضای خیمة برژینسکی،‌ مانند «گاری سیک» و «رمزی کلارک»، مأموریت تبلیغ برای دارودستة خاتمی را بر عهده دارند. در میان اسامی، نام داریوش همایون، شهرنوش پارسی پور، رویا و لادن برومند، عباس میلانی و چند تن دیگر آمده. بی‌جهت نیست که پاسدار شریعتمداری، اینچنین به «سخنان معتبر داریوش همایون»، در اسناد ساواک چسبیده! و در ضمن وانمود می‌کند، پس از براندازی 22 بهمن، ساواک وجود ندارد! حتماً بر اساس نظریة شریعتمداری، پس از 22 بهمن تا حال، امنیت جبهه ناتو در ایران را ریش رفسنجانی و شرافت «رهبری» تأمین می‌کند! ولی لازم است به تاریخ انتشار «دو سند» ‌معتبر کیهان نیز توجه کنیم. از قضای روزگار، هر دو «سند» در دورة خاتمی، و جهت آماده کردن زمینه جنگ زرگری با اسرائیل، انتشار یافته! سند اول پس از «انتخاب» خاتمی توسط «روتاری کلاب» انگلستان، ‌ و دومی، حدود دو سال پیش از «انتخاب» احمدی نژاد، توسط محافل جنگ طلب غرب، منتشر شده! تاریخ انتشار اسناد محرمانه اهمیت فراوان دارد. چرا که این اسناد، که گاه ممکن است جعلی باشد، جهت فراهم آوردن خوراک تبلیغاتی برای رسانه‌ها، برای به بیراهه کشاندن مردم و تأمین منافع استعمار منتشر می‌شوند. پاسدار شریعتمداری در ادامة براهین و شواهد «آسمانی» خود می‌نویسد:

«[…] شائول بخاش از دوستان نزدیک رابرت گیتس رئیس سابق [سازمان سیا] و وزیر کنونی دفاع[…] است.[…] در اوت 2004، هنگامی که یک کمیتة تحقیقاتی به رهبری برژینسکی […] از طرف شورای روابط خارجی ایالات متحد مسئول تحقیق و […] چگونگی تعامل آمریکا با ایران شد، به عنوان تحلیلگر اطلاعاتی ـ امنیتی در این کمیته ویژه حضور دارند [دارد].»

اگر شائول بخاش دوست «رابرت گیتس» و «برژینسکی» است، دیگر چرا به احمدی نژاد نامه می‌نویسد که همسرش را آزاد کند؟ هم ساواک و هم گورکن‌ها در ایران، از سازمان «سیا» و «برژینسکی» دستور می‌گیرند. ساواک را سازمان «سیا» آفرید، کارمندان محترم‌اش در ایالات متحد، سوئیس و اسرائیل آموزش می‌بینند. از همان داریوش همایون سئوال کنید! حاکمیت طالبان شیعی مسلک را نیز ما ملت ایران، مدیون «نبوغ» برژینسکی و جبهة ‌ناتو هستیم. پس هاله اسفندیاری را چه کسی دستگیر کرده، که از اربابان گورکن‌ها «اطاعت» نمی‌کند؟ نکند «سیا» ناخودآگاه کودتا کرده و نمی‌داند؟! دلیل جنجال رسانه‌های تفنگ‌فروش‌های غرب نیز همین است! گویا در جریان امور نیستند! کیهان حق دارد! اینبار با دفعات گذشته خیلی تفاوت دارد. پیشتر که اتباع دموکراسی‌های «صلح دوست» غرب بازداشت می‌شدند، چنین کارناوالی به راه نمی‌افتاد! حتی بازداشت «جاشوها» چنین جنب و جوش جهانی به راه نیانداخت! پس باز هم به قول ناخدا کلمب، «این چه حکایت است؟» که نه تنها کیهان، که اربابانش در غرب را نیز به لرزه در آورده؟! به طوری که پاسدار شریعتمداری لگام گسیخته می‌نویسد:

«[…] در روزهای گذشته «آسوشیتدپرس» ، « نیویورک تایمز»، «بی‌بی‌سی» […] «واشنگتن پست»، دروغ پراکنی‌های شائول بخاش علیه کیهان […] را در اخبار نخست خود قرار دادند، اما راه افتادن این کارناوال رسانه‌ای ـ تبلیغاتی […] بانمونه‌های پیشین تفاوت‌های فاحش دارد.[…] در خواست آزادی این جاسوس از سوی «شان مک کورمک»، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، رایس، وزیر امور خارجه، بیانیه‌های […] سناتورهای دموکرات، چون هیلاری کلینتون، و[براک] اوباما را در حمایت از این زوج جاسوس از یاد نبرید!»


ولی برخلاف لجن‌پراکنی‌های کیهان، آنچه از یاد نباید برد، وارد شدن نوام چامسکی به عرصه‌ای است که مشتی پادوی سازمان «سیا»، جیره‌خواران پنتاگون و «پروفسورهای حکومتی» در آن به تاخت و تاز مشغول‌اند. جیره‌خواران پنتاگون بیانیه صادر می‌کنند، پادوهای سازمان «سیا» ایران را مخاطب قرار می‌دهند، و پروفسورهای «حکومتی»، متخصص امور خاورمیانه، به احمدی نژاد «پیام سرد» ارسال می‌کنند. گویا هیچیک نمی‌داند که حاکمیت ایران و ماموران «امنیتی ـ نظامی» آن مستقیماً از سازمان «سیا» دستور می‌گیرند! به این‌ها می‌گویند متخصصین «واقعی» امور خاورمیانه! بکلی از مرحله پرت‌اند! ‌پرفسورهای عزیز! چرا به «رابرت گیتس» نامه نمی‌نویسید؟ چرا به برژینسکی منفور نامه نمی‌نویسید؟ مگر حاکمیت ایران تا به امروز استقلال عمل داشته، که یک‌باره مستقلاً تصمیمی بگیرد؟ چرا به سردمداران حاکمیت ایالات متحد نامه نمی‌نویسید؟ مگر نمی‌دانید که دهه‌هاست در ایران حاکمیت را آمریکا تعیین می‌کند؟ در کدام «امور خاورمیانه‌ای» مطالعه می‌کنید، ای تواضع برده پیش ابلهان؟!

آن یکی در وقت استنجا بگفت
که مرا با بوی جنت دار جفت
گفت شخصی خوب ورد آورده‌ای
لیک سوراخ دعا گم کرده‌ای
این دعا چون ورد بینی بود چون
ورد بینی را تو آوردی به کون



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت