پازل و «فاضل»!
...
پس از اینکه پاسدار شریعتمداری موفق شد «جاسوس چهارجانبه» بیابد و به جهانیان معرفی کند، نویسندة این وبلاگ هم یک «دیپلمات چهارجانبه» پیدا کرد. ایشان واجد تمامی شرایط لازم و مورد نظر رهبر فرزانة «فقرفرهنگی» است، و به قولی، از «تکمیل شدن پازل دشمن» جلوگیری خواهند کرد! «تکمیل شدن پازل دشمن»، عبارتی است که اخیراً تکیه کلام نوابغ «اتاق فکر ساواک» شده و کاملاً طبیعی است که در سخنرانیهای «نخبگان» گورکنها، این عبارت که از زبان «ارباب» استخراج شده، مرتب تکرار شود! معنا و مفهوم این عبارت در سخنرانی علی خامنهای این است که اگر کسی حرف حق بر زبان آورد، میتواند تکمیل پازل کذا باشد! و در این راستا، دانشجویان بسیجی موظفاند، با «تکمیل پازل دشمن»، یا همان «مطالبات» ملت ایران مقابله کنند!
«مهرنیوز» مورخ 31 اردیبهشتماه 1386، سخنرانی علی خامنهای در دیدار با دانشجویان بسیج را منتشر کرده. در این دیدار، علی خامنهای فتوی داده که دانشجویان باید به سیاست بپردازند و اجازه داده که دانشجویان فکر سیاسی هم داشته باشند! میبینیم که «استقلال»، «آزادی»، و «جمهوری اسلامی» روز به روز پیشرفت میکند! اکنون برای داشتن تفکر سیاسی، یک جفت نعلین و مشتی ریش باید مجوز صادر کند! البته مجوزی که داده میشود برای داشتن تفکری است که ریش و نعلین را پسند آید. بله، ذوقزده نشویم! رهبر فرزانة گورکنها به بسیجیها اجازه داده تفکر سیاسی داشته باشند! تا پیش از فرمایشات رهبر «فقر فرهنگی»، دانشجویان «فکر سیاسی» نداشتند! چون «فکر سیاسی» هم، برای اینکه به ذهن دانشجویان وارد شود، نیازمند صدور اجازه علیخامنهای بود! و از امروز که مقام رهبری اجازه فرمودند، «فکرسیاسی» هم وارد ذهن دانشجویان شد! البته با رعایت احتیاط! چون، حال که چنین لطف الهی شامل حال دانشجویان شده، باید خیلی مواظب باشند، دشمن ممکن است از آنان سوءاستفاده کند، بلکه دوست حداکثر استفاده را ببرد! دشمن را که همه میشناسیم: ملت ایران و مطالباتش! و دوست را هم میشناسیم، همان «کارخانه رجاله پروری»، که حدود یک سده است در ایران حاکمیت تعیین میکند. در راستای چنین رده بندی است که علی خامنهای با وقاحت میگوید هر که «حرف حق» به زبان بیاورد، برنامة دشمن را کامل میکند، و دانشجویان باید مواظب باشند کسی از این جسارت ها نکند، «حرف حق» ممنوع:
«گاهی دشمنان طوری برنامه ریزی میکنند که یکنفر حرف حقی را بیان کند تا پازل آنها تکمیل شود، اما دانشجویان باید با هوشیاری طوری عمل کنند که پازل دشمن کامل نشود.»
ساواک در بیانیهای که به دست رهبر فرزانه داده، تا طوطیوار آنرا تکرار کند، نه تنها مطالبة حق را ممنوع اعلام کرده، که حق بیتفاوت بودن به مسائل سیاسی را نیز از دانشجویان سلب کرده! به زبان سادهتر، نمیشود موضعگیری نکنید! باید موضعگیری کنید، تا ما بتوانیم سرکوبتان کنیم! بله فواید موضعگیری این است که هروقت «مصلحت» تشخیص داده شد، بعضی «مواضع» حرام اعلام میشود، و کسانی که چنین مواضعی برگزیدهاند «ناپدید» خواهند شد. حسن حاکمیت مستقل و سرسپردة استعمار این است که دانشجویان را به هر ترتیب باید وارد معرکة سیاست استعماری کرد. چرا که در غیر اینصورت امکان سرکوب آنان وجود نخواهد داشت. البته لطف استعمار فقط دانشجویان را شامل نمیشود، برای دیگران، فقر، مواد مخدر و دیگر انواع سرکوب فراهم است. و سخنان امروز مقام معظم رهبری خطاب به دانشجویان بسیجی است.
بله در این دیدار که مهرنیوز آنرا «صمیمانه» هم عنوان کرده، ساواک بیانیهای به دست علی خامنهای داده که دانشجویان را نیز مانند خود یک «آدمک پوشالی» بخواهد، نه انسان! دانشجویانی که اختیار ذهن خود را نیز نباید داشته باشند! تکلیف «تفکر» آنها را منافع استعمار از طریق فرمایشات رهبری تعیین خواهد کرد! و در چنین شرایطی اگر به جان محسن مخملباف سوءقصد کنند، چه فاجعة عظیمی برای ملت ایران خواهد بود!
واقعاً ما ملت بدون مخملبافها چه خواهیم کرد؟! تاریخ ایران نابود میشود، سینما بجای خود! و هنر از صحنه جهان رخت بر خواهد بست! بله مخملباف که گویا به دلیل عدم پرداخت بعضی «بدهیها» تحت تعقیب اراذلی از قماش خود قرار گرفته، اکنون جهت بازارگرمی فریاد و فغان میکند که، ایهاالناس اگر اتفاقی برای من بیفتد، حکومت ایران مقصر است! البته منظور از حکومت ایران، احمدی نژاد است! چون اگر هاشمی و خاتمی بودند، همچنان سبیل «ژیل ژاکوب»، رئیس ابد مدت فستیوال کن را چرب میکردند، تا مخملبافها و دیگر نوابغ «فقرهنری» همچنان در فستیوال کن بدرخشند! به ویژه آنکه مخملباف نویسنده هم هست، و کتاب «در فضیلت بسمالله» را به رشته تحریر در آورده، که مسلماً مانند آثار هنریاش، با استفاده از نیروی کار مجانی زندان اوین خلق شده است! و امروز حکومت، قصد نابودی یک چنین هنرمند همه فن حریفی را کرده! چه میتوان کرد؟ زمان میگذرد و عمله اکره هاشمی، باید جای خود را به عمله اکره احمدی نژاد بدهند. و پس از 28 سال شعار «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا»، یکی از این پسرحاجیهای دو نبش، یا به قول کیهان «چهارجانبه»، را راهی عراق میکنند که با کنسول سابق ایالات متحد در خرمشهر، مذاکره کند! و به همین دلیل است که علی خامنهای به دانشجویان بسیجی «بیدار باش» میدهد:
«دانشجو باید بیدار باشد و این بیداری به معنای بیزاری ازآمریکا نیست. بیزاری از آمریکا، که پشتوانه مالی عظیم و تجربه فراوانی در جنگ تبلیغاتی دارد، بیداری مضاعف میخواهد.»
بله دانشجو باید بیدار باشد، که بداند بیزاری از آمریکا یک شعار پوچ، و تولید دستگاه جنگ تبلیغاتی آمریکائیهاست، که 28 است با آن گورکنها را سرپا نگاهداشتند! و این بیزاری همان «بیداری مضاعف» باید باشد، که در ترادف با شیفتگی قرار میگیرد! دلیل انتخاب آن پسرحاجی «چهارجانبه» برای مذاکره نیز ریشه در همین شیفتگیها دارد! گورکنها یک دیپلمات دارند که انگلیسی را با لهجة آمریکائی صحبت میکند! البته این امر به معنای آن نیست که چنین دیپلماتی به زبان انگلیسی مسلط است، ولی این بزرگترین امتیازی است، که یک گورکن به زعم خود میتواند داشته باشد. رسانة «روزآنلاین»، که روز به روز به کیهان لندن، آنروی کیهان تهران، شباهت بیشتری پیدا میکند، در مطلبی تحت عنوان «دیپلمات ایرانی با لهجة آمریکائی» مینویسد، جواد ظریف، آخرین یادگار روزهای خاتمی، به تهران باز میگردد! و «اینترناشنال هرالد تریبون»، که پیشتر با تاریخچة پرافتخارش در همین وبلاگ آشنا شدیم، به عنوان تمجید ازایشان مینویسد:
«وی انگلیسی را با لهجه آمریکائی سخن میگوید. به گفتة هرالد حضور ظریف در سال گذشته در محافل آکادمیک آمریکا چنان فراوان بود که لیزا آندرسون، رئیس دانشکده امور بین الملل دانشگاه کلمبیا به وی گفته بود: آیا دنبال پست و مقامی در اینجا هستید؟»
بله و همین «حضور فراوان» کافی است که به ما ثابت کند جواد ظریف، چه نابغة بزرگی در دیپلماسی است! نمونة دیگر جواد ظریف، برادرزاده خرازی است، که پیشتر سفیر ایران در فرانسه بود، و در یک وبلاگ معرفی شد. ظریف هم مانند جوجة خرازی، همزمان با حفظ سمت در خیمة دیپلماسی ایران، از وزارت امورخارجه ایران حقوق میگرفت و «تحصیل» میفرمود، و چند دیپلم هم از این و آن دانشگاه «ابتیاع» کرده.
ظریف، متولد سال 1338 است و از 22 سالگی، همزمان به عنوان مشاور و کنسول و کارپرداز و دانشجوی روابط بینالملل در دانشگاه سانفرانسیسکو به میهن اسلامی خدمت کرده! و بر ملت ایران منت گذاشته مأموریت دائم در سازمان ملل را نیز میپذیرد! ایشان با ظرافت تمام هفت سال به عنوان ماموریت در سازمان ملل به خرید دیپلم دانشگاهی از «سان فرانسیسکو» و «دنور» پرداخته و انواع و اقسام پستهای کشکی و مفتخوری را اشغال نمودهاند، که جهت مطالعة فهرست کامل آنها بهتراست به سایت «روزآنلاین» سری بزنید. ظریف، پس از طی چنین مراتب افتخارآمیزی، در عراق با یک مامور دون پایه، کنسول سابق آمریکا در خرمشهر، با لهجه آمریکائی مذاکره خواهد کرد! دلیل هم اینکه:
«جواد ظریف جزو معدود سیاستمدارانی است که همه چیزش منطقی بنظر میرسد، وی به موقع درس خوانده، به شکلی منطقی موقعیتهای اداری خود را به دست آورده و ... »
و حاصل دیپلمهای مختلفی که ظریف از دانشگاههای ایالات متحد «ابتیاع» کرده تعدادی مقاله بیش نیست! چون محمد جواد ظریف، به طور منطقی و به لهجة آمریکائی، همان نوچة هاشمی است و بس! در نتیجه، به طور منطقی باید مذاکره با آمریکای جهانخوار را هم کسی به عهده گیرد که 28 سال نان شعار «مرگ بر آمریکا» خورده! و چهار چشمی، و از چهار جانب، مراقب است تا «پازل دشمن» تکمیل نشود! چرا که امیرکبیر، قصد پایان دادن به فساد اجتماعی را داشت و چون این امر «پازل دشمن» را تکمیل میکرد، «امیر» جان بر سر همین امر گذاشت! بله، «تکمیل پازل دشمن» کار خطرناکی است!
فریدون آدمیت، در کتاب «امیر کبیر و ایران» مینویسد:
«هرزگی و قمه کشی و لوطی بازی در شهرها رواج داشت، خاصه در دولت حاج میرزاآغاسی[...] شگفت اینکه خود دولت زمینه ناامنی را فراهم میکرد.[...] حاجی سربازان فوج ماکوئی را که به خود اختصاص داده [...] چنان مسلط کرده بود که صریحاً شبها چراغ روشن میکردند، و به خانهها به دزدی میرفتند. صاحبخانه میدید و جرأت دم زدن نداشت. [...] میرزا تقیخان در مبارزه علیه فساد[...] تاملی نکرد[...] و آن پلیدیها را نابود ساخت[...]»
صفحة 325
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت