یکشنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۶

مقتدی در انتها!
...

اخیراً مطلب مختصری در مورد ناخشنودی الیزابت دوم از تونی بلر منتشر شده، مطلبی که به نظر شاید کم‌اهمیت بنماید، ولی مسلماً قابل بررسی است. حتی شاید بتوان آنرا آغازگر تغییرات سیاست انگلیس در منطقه دانست. می‌دانیم که انگلیس در این منطقه چند قرن سابقة استعماری دارد، و دقیقاً از هم‌اینروست که تغییر سیاست استعمار کهن از اهمیت زیادی برخوردار می‌شود. چرا که استعمار انگلیس اگر تغییر سیاست دهد، به این معنا است که ناچار از چنین چرخشی شده. به عبارت دیگر، امروز انگلیس تحت فشار نیروهائی قرار گرفته که قادر به مقابله با آن‌ها نیست، در غیر اینصورت لزومی به تغییر سیاست نمی‌بود.

طبق قانون اساسی انگلیس، پادشاه فرماندة کل قوا است. و الیزابت دوم نیز طبق همین قانون مسئولیت فرماندهی کل قوا را عهده‌دار است. با این وصف «حنا زرچوبه»، مورخ 3 خردادماه سالجاری، به نقل از «ساندی هرالد»،‌ می‌نویسد، خاطر مبارک الیزابت دوم از اینکه نیروی نظامی انگلیس بیش از حد به خارج از مرزها گسترش یافته آزرده شده! ساندی هرالد یکی از روزی‌نامه‌هائی است که مانند دیگر رسانه‌های مستقل غرب، نان جنگ می‌خورند و همزمان جفنگ تحویل مردم می‌دهند. به نظر می‌رسد «حنا زرچوبه» پنداشته مقام فرماندهی کل قوا در انگلیس، مانند فرماندهی کل قوا نزد گورکن‌ها، کشکی است! الیزابت دوم، آن‌هنگام که ارتش انگلیس از طریق هوائی به خارج از مرزها گسترش یافته بود و سال‌ها غیر نظامیان عراقی را بمباران می‌کرد، به هیچ عنوان ابراز نارضایتی نمی‌فرمودند! مهمترین دلیل هم اینکه، آن زمان شبه اصلاح‌طلبان به رهبری محمد خاتمی مزدور مراتب رضایت روتاری کلاب لندن را فراهم آورده، جای هیچ گونه نگرانی نبود! اما امروز اوضاع متفاوت است! و الیزابت دوم که همین چند روز پیش جهت تأکید بر «اتحاد» همه جانبه با ایالات متحد، راهی مستعمرة سابق انگلستان شده بود، ناگهان از اینکه تونی بلر بیش از اندازه پیرو سیاست‌های واشنگتن است، ابراز نارضایتی می‌کند!

و با وجود آنکه ساندی هرالد، یک روزی‌نامه مشابه دیگر روزی‌نامه‌های غرب است، مطلبی که عنوان شده، به چند دلیل، اهمیت فراوان پیدا می‌کند. نخست آنکه، الیزابت دوم با آنکه در سیاست دخالت ندارد، نمایندة طبقه‌ای است که در انگلیس تعیین سیاست می‌کند. به عبارت دیگر، الیزابت دوم نمایندة حاکمیت واقعی انگلستان است. حاکمیتی که سپر دفاعی‌اش دولت، احزاب، و دیگر بنیادهای جامعه به شمار می‌روند. بنابراین اگر فرماندة کل قوا، از کشورگشائی‌های «ناکام» تونی بلر ناخشنود شده، به زودی شاهد خروج نظامیان انگلیس از عراق خواهیم بود. ولی دچار توهم نشویم، انگلیس جانشین خود را از هم اکنون وارد صحنه کرده: مقتدی صدر!

و از آنجا که دست‌پرورده‌های انگلیس باید در میان رجاله‌ها از جایگاه والائی برخوردار باشند، می‌توان از هم اکنون بر رجالگی مقتدی صدر مهر تائید زد. مقتدی صدر که اخیراً راه رفتن روی دو پا را آموخته، از نظر توحش و حماقت شباهت فراوانی به خمینی خودمان دارد. «حنا زرچوبه»، مورخ 4 خردادماه سالجاری، از ظهور دوبارة این «امام غایب» در مسجد کوفه خبر داده. مقتدی صدر که چند ماه در ایران «مهمان» لاریجانی‌ها بود، ناگهان عزم مبارزه با آمریکا نموده با نعلینی پر از شعار به عراق بازگشته. شعارهای‌ این «شبه‌انسان» هم مانند شعار دیگر پادوهای انگلیس، ابلهانه و ضدآمریکائی است. صدر، که از طرفداران تهاجم نظامی به عراق بود، امروز خواهان خروج نیروهای آمریکائی از عراق است! چرا که با خروج نیروهای آمریکائی تجزیة عراق اجتناب ناپذیر خواهد شد، و ادارة امور سیاسی منطقة شیعه نشین عراق را مقتدی صدر به عهده می‌گیرد، تا راه چپاول برای انگلیس همچنان باز باشد. چرا که به زعم مقتدی صدر، انگلیس‌ها اشغالگر نیستند. مزدوری افراد خانوادة‌ صدر، همچنان که پیشتر در مورد روحانیت شیعه اشاره شد، «موروثی» است. از اینرو مقتدی صدر که علاوه بر رجالگی، مانند خمینی، خامنه‌ای و خاتمی و دیگر نخبگان روحانیت شیعه، افتخار کم سوادی را نیز یدک می‌کشد، در مسجد کوفه چنین شعار داده:

«شیطان، نه، نه. آمریکا نه، نه. اشغال عراق، نه، نه. اسرائیل، نه، نه...»

می بینیم که در این شعارهای «جذاب» نامی از انگلیس برده نمی‌شود! یهودیان، ‌هرگز نام خداوند را بر زبان نمی‌آورند. و در واقع نام نهادن بر خداوند را عملی ناپسند می‌شمارند. از واژه «یهوه» به معنای «آنکه هست» استفاده می‌شود. رجاله‌های دستاربند برگزیدة انگلیس، یک‌ گام از یهودیان فراتر گذاشته نام «خداوند» خود را تحت هیچ عنوان به زبان نمی‌آورند! بله، مقتدی صدر که شایستگی و لیاقت خود را با بریدن سر عبدالمجید خوئی در مسجد کوفه آغاز کرد، شایسته‌ترین گزینة انگلیس برای ادارة منطقه شیعه نشین عراق است! و به گزارش «حنا زرچوبه» و به نقل از آسوشیتدپرس:

«مقتدی صدر[...] پس از ماه‌ها در عراق ظاهر شد و در جمع هزاران تن از هوادارانش سخنرانی ضد‌آمریکائی ایراد کرد!»

صدر از همان زباله‌های نابی است که قابلیت «بازیافت» ندارند، اگر نه تاکنون به قم صادر شده بود. با توجه به شایستگی و فضائل صدر، بی‌بی‌سی، سایت رعایای الیزابت دوم، در مدح و ثنای وی قلمفرسائی فراوان کرده. البته صدر، هنوز مانند خمینی، به سمت «رهبرکبیر انقلاب عراق» ارتقاء نیافته و به هفت زبان زنده و مردة دنیا هم تسلط پیدا نکرده، و هنوز هم سایت رعایای الیزابت دوم در شیپور «ضدامپریالیسم صدر» نمی‌دمد! فعلاً با احتیاط از خرد و حکمت او «مطالبی» می‌نویسند! همانطور که این روزها در ایران از حکمت روح الله خمینی و خاتمی داد سخن می‌دهند، تو گوئی کسی این‌ها را نمی‌شناسد! و مقتدی صدر را هم کسی نمی‌شناسد.

در سال 1999، پدر مقتدی صدر به دست عوامل ناشناس کشته شد، و قتل وی را به ماموران صدام حسین نسبت دادند. در نتیجه، پدر مقتدی صدر تبدیل به «شهید» شد، ‌ و نان شهادت ساختگی او را هم به مقتدی صدر می‌دهند! مقتدی صدر حدود سی سال دارد و از نظر رفتار شباهت فراوانی به علی خامنه‌ای و خمینی دارد. به زبان ساده‌تر، به حیوانات وحشی شبیه است! به همین دلیل، تونی بلر، عبدالمجیدخوئی را روانة عراق کرد تا از طریق دارودستة صدر نابود شود. اشکال عبدالمجید خوئی این بود که علیرغم دستار و عمامه، شباهت فراوان به افراد متمدن داشت! و از «فضائل» امثال مقتدی صدر کاملاً بی‌بهره بود. برخلاف دیگر روحانیون شیعه عراق، مقتدی صدر،‌ مانند فدائیان اسلام، جنایت و چپاول را در پناه دین و مذهب ‌ترجیح می‌دهد. و به همین دلیل کارخانه رجاله پروری در عراق امکانات لازم را در اختیارش قرار داده: 30 کرسی نمایندگی در مجلس فرمایشی عراق، و یک ارتش شخصی و مجهز! البته سایت رعایای الیزابت دوم ادعا می‌کند، مقتدی صدر چون اهل اطاعت از نیروهای ائتلاف نبود، در سال 2003 ، «سپاه مهدی» را تشکیل داد!

بله! در سال 2003، در کشور عراق که تحت اشغال نیروهای ایالات متحد و دیگر جنایتکاران غربی است، یک جفت نعلین و ریش، ارتش شخصی تشکیل می‌دهد، و معلوم نیست این ارتش را یک‌شبه چه کسانی تعلیم دادند! و سلاح و تجهیزات چنین ارتشی را کدام یک از مزدوران ایالات متحد در منطقه تأمین می‌کنند: گورکن‌ها، اسرائیل، یا خود نیروهای ائتلاف در عراق!

همانطور که پیشتر اشاره شد خرید و فروش اسلحه، حتی در بازار سیاه، تحت کنترل دولت‌هاست و کسی به صرف داشتن امکانات مالی نمی‌تواند از سوپر مارکت محل تسلیحات جنگی ابتیاع کند! ولی مقتدی صدر گویا می‌تواند! مسلما این گونه توانائی‌ها حکمتی دارد، که نویسندة این وبلاگ از درک آن عاجز است. همچنان که از دلائل ظهور ناگهانی مقتدی صدر در عراق! این غیبت چند ماهه و ظهور ناگهانی، در آستانة مذاکرات میان گورکن‌ها و ایالات متحد، سئوال برانگیز است! شاید گورکن‌ها ناچار شده‌اند مقتدی صدر را رها کنند. در اینصورت، سرنوشتی همانند سرنوشت الزرقاوی در انتظار نوچة کارخانه رجاله پروری خواهد بود! و از آنجا که یک کودتای تمام عیار در ایران آغاز شده، بعید به نظر نمی‌رسد، همانطور که ایالات متحد گروهی از مأمورانش را فدا کرد، گورکن‌ها نیز ناچار به اقتداء به ارباب شده باشند! کاملاً طبیعی است که با تغییر سیاست ایالات متحد در ایران، در عراق نیز شاهد تغییراتی باشیم.


در این راستا، فعلا پاسدار شریعتمداری سخت به افشاگری در مورد کیان تاجبخش، هاله اسفندیاری و به ویژه «جرج سوروس» منفور و بنیادهای وابسته پرداخته! کسانی‌که اکنون به عنوان جاسوس در ایران دستگیر شده‌اند، متحدان گورکن‌ها، و رابط میان ایالات متحد و گورکن‌های ضدامپریالیست در ایران بوده‌اند. و همانطور که می‌دانیم حضور اینان در ایران تا پیش از دستگیری موسویان، هیچ مانعی نداشت! خصوصاً که همگی برای دیدار «مادران بیمار» خود به ایران آمده‌ بودند! اما از هنگام بازداشت موسویان و ناپدید‌شدن هواپیمای انگلیسی حامل مواد رادیو آکتیو، ملاقات با «مادران بیمار» نیز ممنوع شده! مسلماً ارتباطی میان «مادر بیمار» و «مواد رادیو آکتیو» اهدائی جبهة ناتو‌ وجود دارد! حداقل برای کیهان، ارگان کوکلوکس‌کلان‌های آنسوی اتلانتیک، این ارتباط کاملاً منطقی به نظر می‌آید! چرا که تاکنون به سوابق درخشان این فرزندان، که به دیدار مادر خود می‌آمدند، اشاره‌ای نمی‌کرد! و اینکه،‌ هیچگاه نمی‌نوشت «نوشابه امیری» کارمند ساواک بوده! البته این‌هم از «نوشابه‌ترین ‌حرف‌های» کیهان است!

«نوشابه‌ترین»، عبارت نوینی است که با الهام از «دموکراسی‌ترین حرف» در خطبة نماز جمعه، ساخته و پرداخته شده! اخیراً به توصیة اعضای «شورایعالی انقلاب فرهنگی»، و طبق فتوای رهبری، ‌ جهت خلق «ادبیات فاخر»، پسوند «تر» و «ترین» که برای ساختن «صفت تفضیلی» و «صفت عالی» به کار می‌رفت، می‌تواند جهت ساختن «اسم بسیار عالی و توخالی» نیز مورد استفاده قرار گیرد! حال بازگردیم به افشاگری‌های کیهان!

پیش از افشاگری‌های پاسدار شریعتمداری، سوابق بسیاری از ایرانیان این‌سوی مرز و همکاری‌های‌شان با بنیادهای «صلح‌پرور و بشر دوست» غرب شناخته شده بود. جالب است بدانیم که کلیة همکاران محترم‌ و بشردوست «وودرو ویلسون»، «اوپن سوسایتی» و ... در مورد قتل زهرا کاظمی به دست دژخیمان ساواک خفقان گرفته بودند! به پاسدار شریعتمداری یادآور شویم که اگر ایالات متحد ناچار به تغییر سیاست در ایران شده، این تغییر، رسانه استعماری کیهان را نیز شامل خواهد شد!




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت