سه‌شنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۶

«ستون» و نعلین!
...
هرچه ملت ایران بیشتر در سیاهی فقر و تنگدستی فرو می‌رود، شکوه ابتذال حاکمیت هم افزایش می‌یابد. پس از ادبیات «فاخر» در «قطع پالتوئی»، تولید رهبری، «حنا زرچوبه» امروز محصول سینمائی «فاخر» را هم به ما معرفی کرد! بله، این حاکمیت همه چیز را «فاخر» می‌پسندد، و از آنجا که موجودیت‌اش ریشه در ابتذال دارد،‌ هرپدیده‌ای ابتذال بیشتری داشته باشد، «فاخرتر» خواهد شد! ولی آن‌روی سکه نیز کارساز گورکن‌ها است. آنچه اینان مبتذل می‌خوانند، با هدف ترویج آن، آناً‌ ممنوع می‌‌شود! و آنچه در ارتباط مستقیم با اینان قرار دارد، در رسانه‌ها نفی خواهد شد! «ارتباط با آمریکا» هم از همین قماش است! حاکمیتی که موجودیت خود را مدیون ایالات متحد است، اکنون به دستگیری همکاران و مبلغان خود پرداخته، آنان را «جاسوس» می‌خواند!

سیرک دستگیری جاسوسان با محمد موسویان آغاز شد، به هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش رسید و کیهان نیز به کمک «واشنگتن پست»، به جهانیان ثابت کرد که جرج سوروس، فاشیست، جنگ طلب و پادوی بنیاد «کارلایل»، بر ضد گورکن‌های «مستقل»، «مقتدر» و «ضدامپریالیست» به توطئه مشغول است! پس از افشاگری‌های روزی‌نامة کیهان، ‌ و معرفی جاسوسان، آب از آب تکان نخورد! حال همة جاسوسان در تهران خوب است، و به زودی،‌ به شیوة پاسدار اکبر، از درون سلول‌های انفرادی، چندین و چند جلد کتاب تاریخی و موثق منتشر خواهند کرد! کتاب‌هائی که به زعم پادوهایشان در فرنگ بسیار هم سرنوشت‌سازخواهند بود! ‌به ویژه در ینگه دنیا، مرکز تجمع شبه مخالفان، که ابتکار عمل کاملاً به دست مبلغین مخالف‌نمای حاکمیت منفور دستاربندان است! واقعیت این است که با دستگیری موسویان، جنگ قدرت در ایران آغاز شده! و گروه اکبر رفسنجانی که 28 سال است، در رأس هرم قدرت قرار دارد، باید صحنه را با افتضاح ترک کند. ولی ظاهراً «تفهیم» این موضوع به حامیان خارجی و ایرانی‌نمای اینان در خارج، کار ساده‌ای نیست!

نیویورک‌تایمز، ‌ ارگان «نان را نه به نرخ روز، که مفت باید خورد»،‌‌ می‌نویسد در زمان ریاست خاتمی شیاد، ایران وارد رنسانس ادبی شده ‌بود! بله، رنسانس ادبی! و این «رنسانس ادبی» از سال 1999 تا 2002 ادامه داشته! افسوس که ملت ایران قدر شیاد اردکان را ندانست! و صد افسوس که پس از احمدی نژاد نیز دارو دستة خاتمی جنایتکار به صحنه باز نخواهند گشت! بله این خبر تأسفبار بهتر است از هم اکنون به «صرافی فرد هالیدی و شرکاء» اعلام شود تا به ضربة روانی دچار نشوند! «نیویورک تایمز» بسیار افسوس خورده که این دوران طلائی با خاتمی پایان یافت! مقالة «نیویورک تایمز» که در رسانة اکبر رفسنجانی، روز آنلاین، ‌ منتشر شده، ادعا می‌کند پس از براندازی 22 بهمن، یک طبقة نوین در ایران ظهور کرده: طبقه زنان باسواد! ظاهراً، به زعم نویسندة «صرافی فرد هالیدی»، پیش از براندازی زنان باسواد انگشت‌شمار بوده، ‌ یا اصولاً زنان سواد خواندن و نوشتن نداشتند، و ظاهراً معجزة نعلین و ریش باعث ظهور این «طبقة باسواد» شده! که اکنون به دلیل عدم حضور شیاد فرهیختة اردکان، راه به ابتذال برد‌ه‌اند:

«[...] با ظهور طبقه زنان باسواد پس از پیروزی انقلاب و نبود باشگاه و مراکز فرهنگی بازار قصه‌های عامه‌پسند زنان داغ شد [...]»


و مسلم است، کسانی که در ایالات متحد، علیرغم وجود باشگاه و مراکز فرهنگی، خاطرات هیلاری کلینتون، و داستان‌های «باربارا کارتلند» و امثالهم را همه روزه می‌خوانند، و به تماشای فیلم تایتانیک می‌نشینند، جذب آثار عامه‌پسند نمی‌‌شوند! بله می‌باید قبول کنیم که اکثریت زنان آمریکائی، نه مهملات تلویزیون را تماشا می‌کنند، و نه داستان‌های عامه پسند می‌خوانند! به همین دلیل در آشپزخانه هر یک از قصرهای مجلل چوبی یک تلویزیون به دیوار چسبیده! از این گذشته، همه در ایالات متحد، به زبان انگلیسی «تسلط» دارند، و به مطالعة آثار «گور ویدال» مشغول‌اند! نه تنها همه «باسواد» هستند، که سوادشان «فاخر» است! اصولاً به دلیل همین «سواد فاخر»،‌ حاکمیت «وحش سالاری» را اینچنین «طبیعی» می‌پندارند! حال بازگردیم به شبه‌مخالفان ایرانی در ینگه دنیا! یا همان ریزه‌خواران سفرة اکبر رفسنجانی!

پیشتر اشاره شد که 102 تن از شبه مخالفان ایرانی در غرب ساکن شده و به تبلیغ برای دارودستة اکبر رفسنجانی مشغول‌اند، از جمله «مهرانگیزکار!» در وبلاگ دیروز به نقش دفتر وکالت «آتیه‌بهار» جهت کسب حمایت غرب از دارودستة رفسنجانی اشاره شد. امروز «مهرانگیزکار» پرده برانداخته، و زینب وار به مداحی رفسنجانی پرداخته! نیازی به توضیح نیست که ثناگوئی مهرانگیزکار در کدام روزی‌نامه آنلاین منعکس شده! مهرانگیزکار در مطلبی تحت عنوان «ارکستر مبارزاتی زنان» از اکثر زنان مدافع حاکمیت ایران یاد کرده. ساتراپی، آذر نفیسی، هاله اسفندیاری، زینب پیغمبرزاده، روزی‌نامه نگارانی چون نوشین احمدی و ... و به ویژه از تصویر چهرة آن زن که به همت چماقداران رفسنجانی غرق در خون شد، تا فعلة مذکر و مونث رفسنجانی، در داخل و خارج به «خشونت بر ضد زنان» اعتراض فرمایند، و برای «خداوندشان» تبلیغات به راه بیاندازند.

و از حق نباید گذشت که، مهرانگیزکار، در انجام این «کار» سنگ تمام گذاشته! مهرانگیز کار که مانند عبادی گویا «حقوقدان» هم هست، ناگهان کشف کرده نظام ایران امنیتی است! چون از روزی که خمینی دجال و همراهان را در مهرآباد تخلیه کردند، تا پایان دورة خاتمی جنایتکار، به پندار «مهرانگیزکار»، نظام ایران امنیتی نبوده! باید از سرکار خانم حقوقدان پرسید، پس نظام ایران چه بوده؟! بی‌شرمی و دروغگوئی دستاربندان در تاریخ ایران به ثبت رسیده، ولی این نخستین بار است که یک زن ظاهراً «حقوقدان» اینچنین گستاخانه دروغ می‌گوید،‌ تا نه تنها حقوق زنان که حق یک ملت را در پیشگاه زن‌ستیزان و ایران‌ستیزان با این وقاحت پایمال کند.

بله، به زعم مهرانگیز کار، «ساتراپی» چنان گورکن‌ها را به چالش کشیده که پایه‌های حاکمیت پوشالی به لرزه در آمده:

«نظام امنیتی ایران به محاصرة زنان در آمده [...] زنان مقیم خارج هم حلقه محاصره را سفت [تنگ] کرده‌اند. کار به جائی کشیده که دولت ایران مجبور است با هدف متوقف ساختن فیلم مرجان با دولت‌های اروپائی وارد مذاکره بشود.»


لازم است به خانم مهرانگیز کار و دیگر شرکایشان چند نکته را یادآور شویم. اگر قرار بود براندازی از طریق پرسپولیس انجام شود، نخل طلائی مسلماً به مرجان ساتراپی اهداء می‌شد! همانطور که پیشتر اشاره شد، فستیوال کن، شاخه‌ای است از فعالیت‌های فرهنگی سازمان ناتو! ولی شکست پروژة پرسپولیس هنوز برای بعضی‌ها محرز نیست! هر چند که بسیاری از «هنرمندان» ایرانی از شکست طرح پرسپولیس آگاه شده‌اند!

داستان طرح پرسپولیس از آنجا آغاز شد که دستاربندان مدت‌ها سکوت کردند تا جنجال رسانه‌ای پیرامون فیلم ساتراپی «شوت و پرت‌ها» را حسابی متقاعد کند که ساتراپی «رهبر جدید انقلاب» است! کتاب‌های مرجان ساتراپی از سال 2000 برای فروش عرضه شدند، و سایت ایرانیان و روز‌آنلاین از مداحان آن بوده و هستند. کتاب ساتراپی پس از توطئه کودتای ناکام محمد خاتمی در به آشوب کشیدن دانشگاه‌ها به بازار آمد. و همزمان با دستگیری دانشجویان شبه مخالف، و دیگر مخالف‌نمایان، طرح ایجاد شبه مخالفان خارج نشین نیز به اجرا گذاشته شد. سایت فرانسه زبان «ایران رزیست» می‌گوید، «هدف» ایجاد تصویر نوینی از نسل جوان بود که مخالف بنماید! و شبه مخالفان خارج نشین به تبلیغ برای چنین طرحی پرداختند.

درواقع طرح پرسپولیس همانطور که پیشتر نیز اشاره شد ارائه تصویر خوشایند و دلپذیری از حاکمیت ملایان بود. در این کتاب هیچ اشاره‌ای به جنایات ملایان پیش از براندازی 22 بهمن نشده، از جمله آتش‌سوزی سینما رکس آبادان، جنایت فجیعی که منتظری و علی‌خامنه‌ای در آن دست داشتند. و ساواک شایع کرد که عامل این جنایت رژیم پهلوی بوده! و ساتراپی نیز در پرسپولیس همین شایعه ساواک را بازگو می‌کند! و البته مرجان ساتراپی اشاره‌ای به «کودک‌باره‌گی قانونی» در ایران ندارد! ولی بسیاری از غربی‌های «کودک‌باره»، به گفتة «ایران رزیست»، به ویژه در وزارت امور خارجه، برای اشغال پست در ایران سر و دست می‌شکنند! و همزمان، بنیادهای وابسته به حاکمیت ایران در غرب،‌ مانند «ایران هریتیج» در انگلستان،‌ برای ساتراپی دعوتنامه می‌فرستند! و جا دارد از مهرانگیز کار بپرسیم «مرجان ساتراپی» چه مخالفتی با حاکمیت ایران دارد؟!

هنگامی که تهیه فیلم ساتراپی توسط شبکه 3 تلویزیون دولتی فرانسه و‌ «یونی‌فرانس» آغاز گشت، توسط یکی از پادوهای مؤنث ملایان در «یونی‌فرانس»، پیش‌فروش شد. از تاریخ 21 آوریل، فیلم پرسپولیس توسط «تیه‌ری فره‌مو»، از کارمندان «یونی‌فرانس» برگزیده شد،‌ و تا پیش از پخش آن در فستیوال کن، حاکمیت گورکن‌ها خفقان مرگ گرفته بود! فردای اهدای جایزه به فیلم پرسپولیس، «رادیو فرانس‌انتر»، برنامه‌ای را به فیلم پرسپولیس اختصاص داد، جهت ستایش «انقلاب»!

و امروز نیز، مهرانگیزکار، در ستایش زنانی می‌نویسد که فراموش کرده‌اند در ایران سنگسار و قصاص وجود دارد، و در ایران دختربچه‌ها طبق «سنت محمدی» به خانه بخت می‌روند! و اختیار مرگ و زندگی‌شان به دست پدر،‌ برادر و قاضی شرع است! آنچه اهمیت دارد این است که امثال مهرانگیزکار، حداکثر تلاش را برای حفظ دارودستة رفسنجانی در حاکمیت به خرج دهند. مگر نه اینکه فصل مشترک همگی ارتباط با شبکه «استات اویل» جهت چپاول ملت ایران است؟ پس باید در غارت نفت ایران، به عنوان دستاورد مصدق و «انقلاب اسلامی» کوشا باشند! همانطور که هاله اسفندیاری سعی بر ارائة تصویر مثبت از ایران داشت، و توانست سیاست آمریکا نسبت به ایران را تغییر دهد! بله، سیاست آمریکا نسبت به ایران را امثال هاله اسفندیاری‌ها با ارائه تصاویر مثبت تغییر می‌دهند:

«هاله اسفندیاری [...] که جوانی را در دوره شاه گذرانده[...] زن توانایی است که[...] تا توانست تصاویر مثبت از ایران به آمریکایی‌ها نشان داد. تا توانست داوری افراد موثر در سیاست‌گزاری‌های آمریکا نسبت به ایران را تغییر داد.»


پنتاگون و صاحبان صنایع نظامی را فراموش کنید! ‌ افراد«سیاست‌گزار» را به خاطر بسپارید! افرادی که با تماشای «تصاویر مثبت» تغییر عقیده هم می‌دهند! نمی‌دانستم سیاست آمریکا هم مانند سیاست گورکن‌ها اینقدر کشکی است! ولی اهمیتی ندارد خوشبختانه «عقلا» صدای انقلاب زنان «رفسنجانی» را شنیده‌اند، به ویژه سرداراکبر،‌ که خود خطر کرده،‌ و با نعلین به میدان مبارزه آمده! تا با ارکستر همراه شود! چرا که مبارزات زنان حکومتی، «مبارزات» ارکسترهاست، هر سازی استاد ازل گفت بزن، می‌زنند! یکبار دیگر آفتاب «انقلاب» اینان از قلة مزدوری و پفیوزی دمیده! آیت‌الله‌ها از برابری خون بهای زن و مرد سخن می‌گویند! از قانون ارث، و از دیگر احکام توحش دینی! همان دینی که زنان حکومتی موجودیت خود را از آن می‌دانند! و مهرانگیزکار، یکی از 102 تن پادوی گروه رفسنجانی در فرنگ، پیش از آنکه به اصلاح احکام توحش بپردازد، نگران «آقا» و «ستون نظام» شده:

«آیت الله صانعی، آیت الله...و [...] دارند تفسیر دیگری از اسلام ارائه می‌دهند! آقای هاشمی رفسنجانی[...] رئیس مجمع [...] وارد عرصه خطرناکی از رویاروئی با مخالفان حقوق انسانی زنان شده است و معلوم نیست با این موضع گیری از کجا سر در می‌آورد[...] برخی صاحبنظران او را ستون نظام نامگذاری کرده‌اند[...]ضد انقلاب و طرفدار براندازی نرم نیست و اتهامات مد روز بر او وارد نمی‌شود.[...] من بر این باورم که آقای هاشمی رفسنجانی کمپین یک میلیون امضا و کمپین حذف سنگسار را امضا کرده و بعید نیست چوب امضای خودش را بخورد[..] حوزه حقوق زن[...] حوزه‌ای است که ورود به آن بسی خطرناک است، حتی برای ستون نظام!»

متاسفانه آنچه موجودیت «ستون نظام» را تهدید می‌کند، دفاع از حقوق زنان نیست، ‌ امثال رفسنجانی بجز حق و حساب گرفتن هیچ حقوقی نمی‌شناسند، و بجز جنایت و مزدوری هیچ در چنته ندارند. قلمفرسائی‌های فدائیان رفسنجانی در این گیرودار، شیوة آن ‌رانندة ناشی را ماند که ماشین‌اش در گل تپیده بود و بجای چاره‌جوئی، هر چه بیشتر پای بر پدال گاز می‌فشرد و بیشتر به گل می‌نشست! فرستادن نیروهای انتظامی به خیابان‌ها،‌ که مسلماً از شاهکارهای «اتاق فکر ابلهانه» بخش مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت به شمار می‌رود، از چشم کسی پنهان نمانده. ملت ایران، برخلاف آنچه مهرانگیز کار می‌پندارد «ابله» نیست! این ترفندها، هم آن «ستون جنایتکار» را هرچه بیشتر در گل فرو می‌برد، و هم پادوهای‌اش در فرنگ را! خانم مهرانگیز کار! بجای شیپور زدن برای جیره‌خواران «استات اویل» در ایران، و سینه چاک دادن برای جنایتکاری چون اکبر رفسنجانی، بهتر است «کار» شرافتمندانه‌ای برای خودتان دست و پا کنید. چرا که نه تنها «ستون نظام» در خطر است، که مبلغانش در فرنگ نیز دیگر امنیتی نخواهند داشت.




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت