...
در وبلاگ «چمدان فتنهگر» اشاره شد که در اسطورههای سامی، همیشه زن مقصر «گناهان» مرد، عنوان میشود. در جهانبینی اقوام سامی، همة فتنهها زیر سر زنان است، و شاید دستاربندان به همین دلیل، خود لباس زنانه بر تن دارند! خاخام، کشیش و شیخ، همه لباسهای بلند زنانه میپوشند! تا به این ترتیب بتوانند «فتنه انگیزی» خود را زیر لباده پنهان دارند! یا «خداوندشان» را با این ترفند بفریبند! چون «خداوند تبارک و تعالی» هم دیگر پیر شده، و از آسمان هفتم، با هیچ تلسکوپ «الهی» قادر نخواهد بود ببیند که مثلاً خاتمی با یک تپه ریش و سبیل، لباس زنانه بر تن کرده، میپندارد خاتمی «زن» است! و در دفترچة یادداشت خود، گناه شیادی و جنایات او را به حساب زنان مینویسد! بله، بیجهت نیست که حضرت «پاپ» هم آن پیراهنهای مکشمرگما را بر تن میکند، اینکار بهر فریب «خدا» و خلق است! ولی بیشرمتر از روحانی جماعت، همان شبهاصلاح طلبان ایراناند! اینان حتی لباس زنانه هم بر تن نمیکنند، در لباس «جنسبرتر» همچنان به شارلاتانی ادامه میدهند!
چند روز پیش، محمدرضا خاتمی، برنامة حکومت دارودستهاش را «مشخص» کرد، و گفت دکة «مردمسالاری ایرانی» را با «فلسفة حکومت امام علی» بزودی افتتاح خواهد کرد! میدانیم که «فلسفه»، در صدر اسلام و در دستگاه مسلمین هیچگونه وجود خارجی نداشته، و آنچه امروز به عنوان فلسفة اسلامی به مردم حقنه میکنند، همان فلسفة یونان باستان است که با جهانبینی زرتشت در هم آمیخته شد، و با نام سهروردی و ابوعلیسینا عجین. پدیدهای به نام «فلسفه اسلامی»، سالهای سال پس از مرگ خلفای راشدین ظهور کرد، و به همین دلیل، «فلسفة حکومت امام علی»، به صراحت باید یکی از همان قصههای «بیبیگوزکانهای» باشد که، همچون «علم و دانش» بیکران روح الله خمینی، ورد زبان بعضیها شده. ولی میدانیم که اصلاحطلبان اهل «اصلاحاند»، و در این راستا، مایلاند تاریخ را هم کمی تا قسمتی «اصلاح» کنند، تا بتوانیم «فلسفة حکومت امام علی» هم داشته باشیم! این فلسفه آنقدر مختصر و مفید است، که برادر محمد خاتمی در سه چهار جمله آن را خلاصه میکند: اقتصاد آباد، [این عبارت فصیح و بلیغ اختراع خودشان باید باشد]، جنگ با دشمنان، و عدالت! بله، این «شرکت سهامی» جدید گویا محسن آرمین را نیز خوش آمده، چرا که قصد شرکت در دکان شیادی نوین کرده.
محسن آرمین، همانطور که میدانیم از اعضای «خانوادة سیاسی» بهزاد نبوی است و در این 28 سال، به عنوان بازجوی ساواک و پامنبری «حاج بهزاد»، خدمات فراوانی به حاکمیت «امام علی» ارائة داده! یکی از فواید «دکان حکومت امام علی» این است که نیاز به هیچ برنامهای ندارد. و محسن آرمین، خاتمی و یا دیگر گورکنها اصولاً نیازی ندارند به مردم بگویند برنامهشان چیست! درست مثل «اوپوزیسیون» گورکنها، که در این 28 سال خود را موظف به ارائه هیچ برنامهای ندیدند! در این «اوپوزیسیون»، از «چپالله» تا راست افراطی، همه و همه میخواهند آمریکا گورکنها را بردارد، و اینان را بجایشان بر تخت سلطنت بنشاند! البته تنها دلیل بیبرنامگی حاکمیت و شبه مخالفان این است که، متأسفانه در کشور ایران، تصمیم با «بزرگ مقام» است! همان گاو معجزهگری که به روایت فریدون آدمیت، در دوران امیرکبیر مورد حمایت کارخانه رجالهپروری ـ سفارت انگلستان ـ قرار گرفته بود! و هر چند در جهان واقعیات، تاکنون گاو جماعت برنامهریزی نکرده، بهتر است این واقعیت را بپذیریم که در جهان «حقایق ناب» و «معنویات»، چارپایان برنامة سیاسی هم میتوانند ارائه کنند. بله! برنامة سیاسی اینان نقل روایات و پند و اندرزهائی است که از «فلسفة حکومت امام علی» استخراج شده! اینها یکبار به عربی نوشته میشود، و سپس معنا و مفهوم «فرضی» آنرا نیز به زبان فارسی از نظر خوانندگان میگذرانند. امروز، در روزینامه «شرق»، یکی از روزینامههائی که همان «چمدان فتنهگر» تأسیس کرده، محسن آرمین، در باب «عقلانیت»، «واقعگرائی»، «حافظة تاریخی»، و دیگر مفاهیمی که خود با آنها کاملاً بیگانه است، قلمفرسائی مفصلی کرده است. یا بهتر بگوئیم برایش تحت عنوان «آشکار را پنهان مکن»، قلمفرسائی کردهاند، و در انتهای مطلب «عقلانی» و «واقعگرایانه»، بازهم به لبادة امام علی چنگ انداخته، و با نقل چند جمله به زبان عربی از نهجالبلاغه، چنین نوشته:
«از پوشاندن آنچه برای مردم آشکار است بپرهیز که سرانجام حق مردم را از تو باز میستانند و به زودی پردهها بالا میرود و به سود ستمدیدهگان رسوا خواهی شد.»
با مطالعة چنین سخنان حکیمانهای متوجه میشویم که در دوران حکومت عدل علی، و طبق فلسفة حکومت امامعلی، مردم هیچکاره بودند، و حقشان را دیگران باید باز میستاندند! و البته مشخص نیست «حقستانان» چه کسانی هستند! و به چه ترتیبی اینکار انجام میگیرد! میبینیم که آنزمان هم دستهای نامرئی گویا «وجود» داشته، دستهائی که هم پرده بالا میزند، و هم به سود ستمدیدهگان کسانی را رسوا میکند! ولی نصیب ستمدیدهگان در این میان، به رسوائی دیگران محدود میشده است! به عبارت دیگر، نوعی «تئاتر عدالت» به راه میانداختند، که بلیط آنرا به رایگان در اختیار ستمدیدهگان قرار میدادند. سپس پردهها بالا میرفته، و کسانی «رسوا» میشدند، تا دل ستمدیدهگان در عالم خیال حسابی خنک شود، و به این ترتیب اینان به فکر انتقام از ستمگران در عالم واقعیت نیفتند! بعد هم پردهها دوباره پائین میآمده، و ستمدیدهگان که دلشان حسابی از رسوائی بعضیها خنک شده بود، راهی خانه میشدند، تا فردائی دیگر را با دل خنک آغاز کنند! بله، در این 28 سال هم خیلیها رسوا شدند، از جمله بهزاد نبوی، محسن آرمین و قبیلة اکبر رفسنجانی، ولی کسی با «پتروپارس» و کرکس رفسنجان کاری ندارد، بردهفروشی، تجارت مواد مخدر و ... هنوز رونق فراوان دارد. پس بهتر است «مجاهدین انقلاب اسلامی» و دیگر بمبگذاران محترم، پیرو «شارلاتانیسم عقلانی» هم «دکان امام علی» را تعطیل کنند که دیگر مشتری نخواهد داشت. بله، پس از «نشست گروه 8» بسیاری از دکانها باید تعطیل شود و نخستین دکانی که تعطیل شد، دکان اورانیوم فروشی رعایای الیزابت دوم به گورکنها بود!
آفتاب نیوز مورخ 20 خردادماه سالجاری، در مطلبی تحت عنوان «قاچاق اورانیوم تسلیحاتی به ایران» به نقل از رسانة چپنمای «گاردین» مینویسد، سرویسهای امنیتی انگلیس، یک شرکت انگلیسی را به اتهام تلاش برای فروش اورانیوم غنی شده به ایران تعطیل کردند! و یکی از افراد مرتبط با این شرکت نیز به اتهام تکثیر سلاح کشتار جمعی دستگیر شده. به ادعای گاردین، حدود 20 ماه است که جیمزباندهای الیزابت دوم، به تحقیق پیرامون طرح فروش اورانیوم غنی شده به ایران مشغولاند!
گویا جیمزباندها کمی سهل انگاری کرده باشند، چرا که ماجرای ناپدید شدن یک هواپیمای انگلیسی حامل مواد رادیوآکتیو که قرار بود از ترکیه راهی ایران شود، روزها است «مطرح» شده. ولی خوب اینان که مانند نویسندة مقاله محسن آرمین نهجالبلاغه بلد نیستند، اینان نمیدانند «آشکار» را نمیباید «پنهان» کرد، «چون به زودی پرده ها بالا میرود» و ... و جنتلمنهای «امآی6» ناچار میشوند دکان تجهیز گورکنها به سلاح هستهای را تعطیل کنند! بله، بنا بر تحقیقات بازرسان امنیتی انگلیس، یک گروه انگلیسی در بازار سیاه روسیه، اورانیوم غنی شده تهیه کرده که به گورکنهای ایران و سودان بفروشد! به همین سادگی! همانطور که در ایران در بازار سیاه به همه «ویسکی» میفروشند، در بازار سیاه روسیه هم به همه اورانیوم غنی شده میفروشند! اهالی گاردین هم خوانندگان را هالو پنداشتهاند! مگر اورانیوم غنی شده، شلغم است که یک گروه انگلیسی آنرا از روسیه بخرد، بعد هم آنرا در مرزهای همان کشور روسیه به پادوهای آمریکائیها بفروشد؟ ظاهراً گاردین تفاوت شلغم و اورانیوم غنی شده را درست نمیشناسد، در غیر اینصورت چنین مهملاتی به هم نمیبافت! شاید بهتر باشد مطلب گاردین را به این ترتیب ادامه دهیم: یک شرکت انگلیسی که قصد فروش اورانیوم غنی شده به فعلة آمریکا در ایران را داشت ناچار شد از این تجارت پر سود چشمپوشی کند! چرا که در نشست «گروه 8» مطالبی مطرح شد که دررسانهها بازتاب نمییابد، ولی پیامدشان را شاهدیم! و به همین دلیل نام «شرکت محترم» افشا نشد! و گاردین در انتهای مطلب مدعی میشود، به این شرکت «تهمت» زدهاند، تا روابط غرب به ویژه آمریکا با ایران خدشه دار شود! البته هنوز پاسدار حسن شریعتمداری در اینمورد اظهارنظر «کارشناسانه» نکرده، ولی از آنجا که روزینامه کیهان همیشه در هر موردی صاحب نظر است، همین فردا در اینمورد مشت محکمی به دهان آمریکای جنایتکار خواهد زد! گویا روز 8 مارس 1357 نیز کیهان مشت محکمی به دهان آمریکا نواخته بود! البته به نقل از الهة بقراط در کیهان لندن مورخ 7 ژوئن 2007. به گفته خانم بقراط، کیهان مورخ 17 اسفندماه 1357، خبرنگار کیهان تهران، تظاهرات زنان را چنین گزارش کرده:
«15 هزار زن که در دانشکدة فنی[...] سخنرانی داشتند[...] به طرف نخست وزیری حرکت کردند[...]»
این گزارش البته مربوط به تظاهرات زنان در روز هشتم مارس نیست. همانطور که در بسیاری وبلاگهایم یادآوری شده، مسیر راهپیمائی تظاهرکنندگان قلیل هشتم مارس سال 1979 از دانشگاه تهران به سوی میدان شهیاد بود. در هر حال تحمیل حجاب بر زنان، همچون دیگر موارد سرکوب اجتماعی به برکت جنگ با عراق امکانپذیر شد. و در آغاز اعتراض زنان به حجاب، گروههای چپگرا در کنار حاکمیت راست افراطی قرار گرفتند. و امروز نیز تداوم برقرار است و در بر همان پاشنه میچرخد. گروههای چپ، یا بهتر بگوئیم «چپالله»، آنهنگام که امکان مبارزه با حاکمیت نوپا وجود داشت، خفقان گرفته بودند. زمانی که، حاکمیت گورکنها نه قانون اساسی داشت، نه مجلس، و نه بسیج و سپاه! به عبارت دیگر هنوز «صلاحالدینها» جهت ایجاد گروههای نوین سرکوب از ایالات متحد راهی ایران نشده بودند، و هنوز شهربانی بود و ساواک. ولی پس از 28 سال، چندین گروه «امنیتی ـ اطلاعاتی» بر این دو سازمان سرکوب استعماری افزوده شده. و امروز چپ در کنار راست افراطی «زنان» را به حضور در صحنه فرامیخواند! جهت برخورداری از حقوق مساوی و مبارزه با حجاب اجباری! مبارزهای که نتیجة آن از پیش تعیین شده: ایجاد بحران! مبارزه، نه برای استقرار یک حاکمیت کمابیش دموکراتیک! که مبارزه برای فراهم آوردن زمینة سرکوب هر چه بیشتر. امروز، در شرایطی که حاکمیت ایران عملاً از هم فروپاشیده، دستهای استعمار سعی دارند این حاکمیت مفلوک را قدرتمندتر از آنچه هست بنمایانند.
اینان رویای حاکمیتی را در سر میپرورانند که مانند دورة جنگ، دستهایش برای جنایت و سرکوب باز باشد. و اکنون که زمینة جنگ وجود ندارد، شرایط به نفع حاکمیت نیست. در چنین شرایطی یک تشکیلات سیاسی واقعی، اعضایاشرا به دوری گزیدن از رویاروئی با حاکمیت فرامیخواند، چرا که اگر حاکمیت نتواند زمینة بحران فراهم آورد و به سرکوب بپردازد، از درون به بحران دچار خواهد شد و مرگش حتمی است. ولی در کمال تعجب شاهدیم که همه گروهها فراخوان تظاهرات میدهند! تظاهرات جهت تقویت قدرت سرکوب حاکمیت دست نشاندة استعمار در ایران؛ مردم باید به صحنه بیایند! جهت مبارزه با حجاب و برخورداری از حقوق مساوی در چارچوب قانون اساسی حاکمیت اسلامی ایران! قانونی که اصل اول آن، به تنهائی ناقض تمام حقوق بشر است.
پیشتر در همین وبلاگ اصل اول قانون اساسی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. پس لزومی ندارد مردم را جهت نیل به اهداف غیر قابل تحقق در برابر نیروهای سرکوب قرار داد. امروز اگر کنیزکان حکومتی به دفاع از حق و حقوق زنان برخاستهاند، دقیقاً به همین دلیل است. هدف اینان احقاق حقوق زنان نیست، هدف ایجاد بحران جهت بازگذاردن دست حاکمیت برای گسترش سرکوب مردم است.
هیچیک از این کنیزکان که در میانشان «حقوقدان» هم فراوان یافت میشود، به حقوق زنانی که در فقر و تنگدستی به اسارت قوانین توحش اسلامی در آمدهاند، هیچ اشارهای ندارند. کنیزکان حکومتی همگی مدافع حقوق زنان دانشگاه دیدهاند! گویا در ایران بجز دانشجو، موجودیت هیچ انسان دیگری نمیتواند به رسمیت شناخته شود. زنان دانشگاهی، دختران دانشجو و ... و هر کس که به نحوی در ارتباط با مراکز فقر فرهنگی این حکومت قرار دارد. اینچنین تأکید بر حق و حقوق دانشجو و دانشگاهی جماعت، تنها یک دلیل میتواند داشته باشد، تبدیل اینان به ابزار ایجاد بحران و براندازی. میتوان این شیوه را تا آنجا ادامه داد که به شورش هم منجر شود. اگر در پی شورش براندازی هم صورت نگیرد، با آغاز سرکوب همه جانبه میتوان به نتایج مطلوب دل خوش کرد. و شاهدیم که گروههای چپ نیز دقیقاً در همین مسیر گام بر میدارند. استراتژی کنیزکان و «رفقا»، شباهت فراوان به روش سرشار از نبوغ ارتش یمن دارد.
روز 10 خردادماه سالجاری، یک جایگاه سوخت رسانی در شهر «صعده» هدف حملات موشکی نیروهای ارتش یمن قرا گرفت. این حمله، به کشته و زخمی شدن بیش از 45 نفر انجامید و خسارات سنگینی به اماکن مسکونی وارد آورد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، دلیل چنین تهاجمی این بود که طبق اطلاعات ارتش یمن، یک گروه مسلح قصد تصرف این جایگاه سوخت رسانی را داشته! و نیروهای یمن جهت پیشگیری از تصرف جایگاه اقدام به موشکباران آن کردهاند! گویا گروههای چپ نیز به محض اطلاع از اهداف سرکوبگرانه حاکمیت، به منظور پیشگیری، مردم را به استقبال از سرکوب میفرستند! جای بسی خوشوقتی است که نیروهای امنیتی انگلیس به منظور پیشگیری از تجهیز گورکنها به سلاح اتمی، اقدام به بمباران اتمی مسکو نکردند! حتماً آنها هم نهجالبلاغه را مطالعه کرده بودند، و میدانستند که «بزودی پردهها بالا میرود!»
چند روز پیش، محمدرضا خاتمی، برنامة حکومت دارودستهاش را «مشخص» کرد، و گفت دکة «مردمسالاری ایرانی» را با «فلسفة حکومت امام علی» بزودی افتتاح خواهد کرد! میدانیم که «فلسفه»، در صدر اسلام و در دستگاه مسلمین هیچگونه وجود خارجی نداشته، و آنچه امروز به عنوان فلسفة اسلامی به مردم حقنه میکنند، همان فلسفة یونان باستان است که با جهانبینی زرتشت در هم آمیخته شد، و با نام سهروردی و ابوعلیسینا عجین. پدیدهای به نام «فلسفه اسلامی»، سالهای سال پس از مرگ خلفای راشدین ظهور کرد، و به همین دلیل، «فلسفة حکومت امام علی»، به صراحت باید یکی از همان قصههای «بیبیگوزکانهای» باشد که، همچون «علم و دانش» بیکران روح الله خمینی، ورد زبان بعضیها شده. ولی میدانیم که اصلاحطلبان اهل «اصلاحاند»، و در این راستا، مایلاند تاریخ را هم کمی تا قسمتی «اصلاح» کنند، تا بتوانیم «فلسفة حکومت امام علی» هم داشته باشیم! این فلسفه آنقدر مختصر و مفید است، که برادر محمد خاتمی در سه چهار جمله آن را خلاصه میکند: اقتصاد آباد، [این عبارت فصیح و بلیغ اختراع خودشان باید باشد]، جنگ با دشمنان، و عدالت! بله، این «شرکت سهامی» جدید گویا محسن آرمین را نیز خوش آمده، چرا که قصد شرکت در دکان شیادی نوین کرده.
محسن آرمین، همانطور که میدانیم از اعضای «خانوادة سیاسی» بهزاد نبوی است و در این 28 سال، به عنوان بازجوی ساواک و پامنبری «حاج بهزاد»، خدمات فراوانی به حاکمیت «امام علی» ارائة داده! یکی از فواید «دکان حکومت امام علی» این است که نیاز به هیچ برنامهای ندارد. و محسن آرمین، خاتمی و یا دیگر گورکنها اصولاً نیازی ندارند به مردم بگویند برنامهشان چیست! درست مثل «اوپوزیسیون» گورکنها، که در این 28 سال خود را موظف به ارائه هیچ برنامهای ندیدند! در این «اوپوزیسیون»، از «چپالله» تا راست افراطی، همه و همه میخواهند آمریکا گورکنها را بردارد، و اینان را بجایشان بر تخت سلطنت بنشاند! البته تنها دلیل بیبرنامگی حاکمیت و شبه مخالفان این است که، متأسفانه در کشور ایران، تصمیم با «بزرگ مقام» است! همان گاو معجزهگری که به روایت فریدون آدمیت، در دوران امیرکبیر مورد حمایت کارخانه رجالهپروری ـ سفارت انگلستان ـ قرار گرفته بود! و هر چند در جهان واقعیات، تاکنون گاو جماعت برنامهریزی نکرده، بهتر است این واقعیت را بپذیریم که در جهان «حقایق ناب» و «معنویات»، چارپایان برنامة سیاسی هم میتوانند ارائه کنند. بله! برنامة سیاسی اینان نقل روایات و پند و اندرزهائی است که از «فلسفة حکومت امام علی» استخراج شده! اینها یکبار به عربی نوشته میشود، و سپس معنا و مفهوم «فرضی» آنرا نیز به زبان فارسی از نظر خوانندگان میگذرانند. امروز، در روزینامه «شرق»، یکی از روزینامههائی که همان «چمدان فتنهگر» تأسیس کرده، محسن آرمین، در باب «عقلانیت»، «واقعگرائی»، «حافظة تاریخی»، و دیگر مفاهیمی که خود با آنها کاملاً بیگانه است، قلمفرسائی مفصلی کرده است. یا بهتر بگوئیم برایش تحت عنوان «آشکار را پنهان مکن»، قلمفرسائی کردهاند، و در انتهای مطلب «عقلانی» و «واقعگرایانه»، بازهم به لبادة امام علی چنگ انداخته، و با نقل چند جمله به زبان عربی از نهجالبلاغه، چنین نوشته:
«از پوشاندن آنچه برای مردم آشکار است بپرهیز که سرانجام حق مردم را از تو باز میستانند و به زودی پردهها بالا میرود و به سود ستمدیدهگان رسوا خواهی شد.»
با مطالعة چنین سخنان حکیمانهای متوجه میشویم که در دوران حکومت عدل علی، و طبق فلسفة حکومت امامعلی، مردم هیچکاره بودند، و حقشان را دیگران باید باز میستاندند! و البته مشخص نیست «حقستانان» چه کسانی هستند! و به چه ترتیبی اینکار انجام میگیرد! میبینیم که آنزمان هم دستهای نامرئی گویا «وجود» داشته، دستهائی که هم پرده بالا میزند، و هم به سود ستمدیدهگان کسانی را رسوا میکند! ولی نصیب ستمدیدهگان در این میان، به رسوائی دیگران محدود میشده است! به عبارت دیگر، نوعی «تئاتر عدالت» به راه میانداختند، که بلیط آنرا به رایگان در اختیار ستمدیدهگان قرار میدادند. سپس پردهها بالا میرفته، و کسانی «رسوا» میشدند، تا دل ستمدیدهگان در عالم خیال حسابی خنک شود، و به این ترتیب اینان به فکر انتقام از ستمگران در عالم واقعیت نیفتند! بعد هم پردهها دوباره پائین میآمده، و ستمدیدهگان که دلشان حسابی از رسوائی بعضیها خنک شده بود، راهی خانه میشدند، تا فردائی دیگر را با دل خنک آغاز کنند! بله، در این 28 سال هم خیلیها رسوا شدند، از جمله بهزاد نبوی، محسن آرمین و قبیلة اکبر رفسنجانی، ولی کسی با «پتروپارس» و کرکس رفسنجان کاری ندارد، بردهفروشی، تجارت مواد مخدر و ... هنوز رونق فراوان دارد. پس بهتر است «مجاهدین انقلاب اسلامی» و دیگر بمبگذاران محترم، پیرو «شارلاتانیسم عقلانی» هم «دکان امام علی» را تعطیل کنند که دیگر مشتری نخواهد داشت. بله، پس از «نشست گروه 8» بسیاری از دکانها باید تعطیل شود و نخستین دکانی که تعطیل شد، دکان اورانیوم فروشی رعایای الیزابت دوم به گورکنها بود!
آفتاب نیوز مورخ 20 خردادماه سالجاری، در مطلبی تحت عنوان «قاچاق اورانیوم تسلیحاتی به ایران» به نقل از رسانة چپنمای «گاردین» مینویسد، سرویسهای امنیتی انگلیس، یک شرکت انگلیسی را به اتهام تلاش برای فروش اورانیوم غنی شده به ایران تعطیل کردند! و یکی از افراد مرتبط با این شرکت نیز به اتهام تکثیر سلاح کشتار جمعی دستگیر شده. به ادعای گاردین، حدود 20 ماه است که جیمزباندهای الیزابت دوم، به تحقیق پیرامون طرح فروش اورانیوم غنی شده به ایران مشغولاند!
گویا جیمزباندها کمی سهل انگاری کرده باشند، چرا که ماجرای ناپدید شدن یک هواپیمای انگلیسی حامل مواد رادیوآکتیو که قرار بود از ترکیه راهی ایران شود، روزها است «مطرح» شده. ولی خوب اینان که مانند نویسندة مقاله محسن آرمین نهجالبلاغه بلد نیستند، اینان نمیدانند «آشکار» را نمیباید «پنهان» کرد، «چون به زودی پرده ها بالا میرود» و ... و جنتلمنهای «امآی6» ناچار میشوند دکان تجهیز گورکنها به سلاح هستهای را تعطیل کنند! بله، بنا بر تحقیقات بازرسان امنیتی انگلیس، یک گروه انگلیسی در بازار سیاه روسیه، اورانیوم غنی شده تهیه کرده که به گورکنهای ایران و سودان بفروشد! به همین سادگی! همانطور که در ایران در بازار سیاه به همه «ویسکی» میفروشند، در بازار سیاه روسیه هم به همه اورانیوم غنی شده میفروشند! اهالی گاردین هم خوانندگان را هالو پنداشتهاند! مگر اورانیوم غنی شده، شلغم است که یک گروه انگلیسی آنرا از روسیه بخرد، بعد هم آنرا در مرزهای همان کشور روسیه به پادوهای آمریکائیها بفروشد؟ ظاهراً گاردین تفاوت شلغم و اورانیوم غنی شده را درست نمیشناسد، در غیر اینصورت چنین مهملاتی به هم نمیبافت! شاید بهتر باشد مطلب گاردین را به این ترتیب ادامه دهیم: یک شرکت انگلیسی که قصد فروش اورانیوم غنی شده به فعلة آمریکا در ایران را داشت ناچار شد از این تجارت پر سود چشمپوشی کند! چرا که در نشست «گروه 8» مطالبی مطرح شد که دررسانهها بازتاب نمییابد، ولی پیامدشان را شاهدیم! و به همین دلیل نام «شرکت محترم» افشا نشد! و گاردین در انتهای مطلب مدعی میشود، به این شرکت «تهمت» زدهاند، تا روابط غرب به ویژه آمریکا با ایران خدشه دار شود! البته هنوز پاسدار حسن شریعتمداری در اینمورد اظهارنظر «کارشناسانه» نکرده، ولی از آنجا که روزینامه کیهان همیشه در هر موردی صاحب نظر است، همین فردا در اینمورد مشت محکمی به دهان آمریکای جنایتکار خواهد زد! گویا روز 8 مارس 1357 نیز کیهان مشت محکمی به دهان آمریکا نواخته بود! البته به نقل از الهة بقراط در کیهان لندن مورخ 7 ژوئن 2007. به گفته خانم بقراط، کیهان مورخ 17 اسفندماه 1357، خبرنگار کیهان تهران، تظاهرات زنان را چنین گزارش کرده:
«15 هزار زن که در دانشکدة فنی[...] سخنرانی داشتند[...] به طرف نخست وزیری حرکت کردند[...]»
این گزارش البته مربوط به تظاهرات زنان در روز هشتم مارس نیست. همانطور که در بسیاری وبلاگهایم یادآوری شده، مسیر راهپیمائی تظاهرکنندگان قلیل هشتم مارس سال 1979 از دانشگاه تهران به سوی میدان شهیاد بود. در هر حال تحمیل حجاب بر زنان، همچون دیگر موارد سرکوب اجتماعی به برکت جنگ با عراق امکانپذیر شد. و در آغاز اعتراض زنان به حجاب، گروههای چپگرا در کنار حاکمیت راست افراطی قرار گرفتند. و امروز نیز تداوم برقرار است و در بر همان پاشنه میچرخد. گروههای چپ، یا بهتر بگوئیم «چپالله»، آنهنگام که امکان مبارزه با حاکمیت نوپا وجود داشت، خفقان گرفته بودند. زمانی که، حاکمیت گورکنها نه قانون اساسی داشت، نه مجلس، و نه بسیج و سپاه! به عبارت دیگر هنوز «صلاحالدینها» جهت ایجاد گروههای نوین سرکوب از ایالات متحد راهی ایران نشده بودند، و هنوز شهربانی بود و ساواک. ولی پس از 28 سال، چندین گروه «امنیتی ـ اطلاعاتی» بر این دو سازمان سرکوب استعماری افزوده شده. و امروز چپ در کنار راست افراطی «زنان» را به حضور در صحنه فرامیخواند! جهت برخورداری از حقوق مساوی و مبارزه با حجاب اجباری! مبارزهای که نتیجة آن از پیش تعیین شده: ایجاد بحران! مبارزه، نه برای استقرار یک حاکمیت کمابیش دموکراتیک! که مبارزه برای فراهم آوردن زمینة سرکوب هر چه بیشتر. امروز، در شرایطی که حاکمیت ایران عملاً از هم فروپاشیده، دستهای استعمار سعی دارند این حاکمیت مفلوک را قدرتمندتر از آنچه هست بنمایانند.
اینان رویای حاکمیتی را در سر میپرورانند که مانند دورة جنگ، دستهایش برای جنایت و سرکوب باز باشد. و اکنون که زمینة جنگ وجود ندارد، شرایط به نفع حاکمیت نیست. در چنین شرایطی یک تشکیلات سیاسی واقعی، اعضایاشرا به دوری گزیدن از رویاروئی با حاکمیت فرامیخواند، چرا که اگر حاکمیت نتواند زمینة بحران فراهم آورد و به سرکوب بپردازد، از درون به بحران دچار خواهد شد و مرگش حتمی است. ولی در کمال تعجب شاهدیم که همه گروهها فراخوان تظاهرات میدهند! تظاهرات جهت تقویت قدرت سرکوب حاکمیت دست نشاندة استعمار در ایران؛ مردم باید به صحنه بیایند! جهت مبارزه با حجاب و برخورداری از حقوق مساوی در چارچوب قانون اساسی حاکمیت اسلامی ایران! قانونی که اصل اول آن، به تنهائی ناقض تمام حقوق بشر است.
پیشتر در همین وبلاگ اصل اول قانون اساسی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. پس لزومی ندارد مردم را جهت نیل به اهداف غیر قابل تحقق در برابر نیروهای سرکوب قرار داد. امروز اگر کنیزکان حکومتی به دفاع از حق و حقوق زنان برخاستهاند، دقیقاً به همین دلیل است. هدف اینان احقاق حقوق زنان نیست، هدف ایجاد بحران جهت بازگذاردن دست حاکمیت برای گسترش سرکوب مردم است.
هیچیک از این کنیزکان که در میانشان «حقوقدان» هم فراوان یافت میشود، به حقوق زنانی که در فقر و تنگدستی به اسارت قوانین توحش اسلامی در آمدهاند، هیچ اشارهای ندارند. کنیزکان حکومتی همگی مدافع حقوق زنان دانشگاه دیدهاند! گویا در ایران بجز دانشجو، موجودیت هیچ انسان دیگری نمیتواند به رسمیت شناخته شود. زنان دانشگاهی، دختران دانشجو و ... و هر کس که به نحوی در ارتباط با مراکز فقر فرهنگی این حکومت قرار دارد. اینچنین تأکید بر حق و حقوق دانشجو و دانشگاهی جماعت، تنها یک دلیل میتواند داشته باشد، تبدیل اینان به ابزار ایجاد بحران و براندازی. میتوان این شیوه را تا آنجا ادامه داد که به شورش هم منجر شود. اگر در پی شورش براندازی هم صورت نگیرد، با آغاز سرکوب همه جانبه میتوان به نتایج مطلوب دل خوش کرد. و شاهدیم که گروههای چپ نیز دقیقاً در همین مسیر گام بر میدارند. استراتژی کنیزکان و «رفقا»، شباهت فراوان به روش سرشار از نبوغ ارتش یمن دارد.
روز 10 خردادماه سالجاری، یک جایگاه سوخت رسانی در شهر «صعده» هدف حملات موشکی نیروهای ارتش یمن قرا گرفت. این حمله، به کشته و زخمی شدن بیش از 45 نفر انجامید و خسارات سنگینی به اماکن مسکونی وارد آورد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، دلیل چنین تهاجمی این بود که طبق اطلاعات ارتش یمن، یک گروه مسلح قصد تصرف این جایگاه سوخت رسانی را داشته! و نیروهای یمن جهت پیشگیری از تصرف جایگاه اقدام به موشکباران آن کردهاند! گویا گروههای چپ نیز به محض اطلاع از اهداف سرکوبگرانه حاکمیت، به منظور پیشگیری، مردم را به استقبال از سرکوب میفرستند! جای بسی خوشوقتی است که نیروهای امنیتی انگلیس به منظور پیشگیری از تجهیز گورکنها به سلاح اتمی، اقدام به بمباران اتمی مسکو نکردند! حتماً آنها هم نهجالبلاغه را مطالعه کرده بودند، و میدانستند که «بزودی پردهها بالا میرود!»
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت