...
در پی طرح ناموفق ایجاد آشوب و شورش از طریق سهمیه بندی بنزین، طرح ارایة «تصویر دلپذیر» از ایران نیز شکست خورد، و از روز پنجشنبه 29 ماه ژوئن، طرح ارائة «تصویر پلید» از حکومت اسلامی در دستور کار جبهة ناتو قرار گرفته. و همچنان که انتظار میرفت، پیشاهنگ این طرح، سخنگوی محافل جنگطلب مسیحی و ریزهخوار آمریکا در فرانسه، رسانة فیگارو است. رسانهای که پیشتر در وصف «عبادی» و «ساتراپی» داستانها مینوشت، امروز طرفدار براندازی حاکمیت اسلامی و جایگزینی آن با سلطنت شده، آنهم چه سلطنتی! سلطنت رضا پهلوی، که امروز در ارتباط مستقیم با گروه اکبر رفسنجانی و خاتمی قرار گرفته. بله، این سلطنت، همان سلطنت از نوع «خوب» است! چون صورتکی است بر چهرة حاکمیت اسلامی، همچنانکه حاکمیت اسلامی طی این 28 سال، صورتکی بود بر چهرة سلطنت محمدرضا پهلوی.
منطق سرمایهداری، همچنان که پیشتر نیز اشاره شد، منطق بهرهکشی و سلطه است. سلطة انسان بر انسان، سلطة فرد بر جمع، سلطة خداوند بر بنده. اینچنین است که «دین» به عنوان یکی از بنیادهای اجتماعی، همواره در کنار سرمایهداری قرار میگیرد. و اینچنین است که همواره زورمندان در برابر فرودستان متحد میشوند. امروز این اتحاد، اتحاد اروپا با حاکمیت ایران، جهت تغییر صورتک این حکومت از «تابوت» به «طاغوت» است! دیروز گفتیم که «سهمیه بندی بنزین»، فراخوانی است برای شورش، جهت سازماندهی براندازی. و از قضای روزگار، تمامی گروههای «اوپوزیسیون حکومتی» پیرامون براندازی و استقرار سلطنت در ایران گویا به توافق رسیدهاند، چرا که اربابانشان در جبهة ناتو به چنین توافقی دست یافتهاند. در واقع، استعمار از دورة حاکمیت میرپنج، ملت ایران را در برابر دو گزینة «شیخ و شاه» قرار داده، که هر دو مکمل یکدیگرند، و به طور منطقی هیچگاه در برابر یکدیگر قرار نخواهند گرفت. تقابل «شیخ و شاه» تنها در یک صورت امکانپذیر میشود: هنگامی که هم شیخ و هم شاه ابزار استعمار باشند؛ تقابلی کاملاً «ساختگی»، به همان صورت که طی 80 سال شاهد آن بودیم. تخلیة مخالفین دروغین از زندان اوین به ایالات متحد، و سفرهای محمد خاتمی به ایالات متحد، انگلیس و فرانسه، جهت برقرار کردن اتحاد میان سلطنتطلبان و حاکمیت، گویا موفقیتآمیز بوده! چرا که ناگهان، رسانة فیگارو، که یک پا در کلیسای کاتولیک، و یک پا در محافل جنگ طلب شیفتة آمریکائیان دارد، مطلبی از «شهدخت جوان» انتشار داده، که آینة تمامنمای تمایلات اربابان فیگارو است. پیشتر در مورد «شهدخت جوان»، در همین وبلاگ اشاراتی داشتیم، و عنوان کردیم که وی از مدافعان سرسخت «لائیسیته» است، حداقل از نوشتهها و سخنانش چنین استنباط میشد.
«شهدخت جوان»، در واقع، آن روی سکة سیاست ارائة «تصویر دلپذیر» از ایران است. و هنگامی که دولت ژاک شیراک، به قصد پولاریزه کردن فضای سیاسی، هیاهو و جنجال در مورد روسری دختران مسلمان در فرانسه را آغاز کرد، ناگهان رادیو دولتی فرانسه، «شهدخت جوان» را به جهانیان «معرفی» کرد! پیشتر در مورد سیاست دوگانة دولت فرانسه در مورد مسلمانان مهاجر نوشتیم، که از هنگام ریاست جمهوری فرانسوا میتران، در حومههای فقیرنشین و مسلمان، با حمایت سوسیالیستها، نوعی «جمهوری اسلامی» حاکم شد، تا سرکوب و حاشیه نشین کردن جوانان مسلمان خدشهدار نشود! در واقع بحث شیرین حجاب به این دلیل به راه افتاد که جوانان را بیشتر به سوی اسلام طالبان رهنمون شود. تاکنون این شیوه کارساز بوده، و حضور یک یا دو زن رنگین پوست و مسلمان در دولت فعلی فرانسه بیشتر جنبه «دکوراسیون» دارد. حال بازگردیم به مقالة «شهدختجوان» در فیگارو! از «شهدخت جوان» بجز آنچه رسانهها ادعا میکنند، به عبارت دیگر یک طرفدار سرسخت لائیسیته، دموکراسی و جمهوری، عملاً هیچ نمیدانم. بنابراین به بررسی و تحلیل مطلبی که در فیگارو به نام وی منتشر شده اکتفا میکنم، تا واقعیت از ورای گفتار وی آشکار شود.
«شهدخت جوان» مینویسد، بحران اتمی ایران پایان خوشی نخواهد داشت، ملایان میخواهند به بمب اتمی دست یابند و در این راه از هیچ چیز فروگذار نخواهند کرد. سیاست هویج و چماق و بینتیجه بودن تحریمها، پافشاری حاکمیت ایران، و ضعف دیپلماسی غرب در برابر حکومت تمامیتخواه اسلامی را ثابت کرد. حکومتی که تنها هدفش صدور ایدئولوژی اسلامی است، و بمب اتمی بهترین ضامن اجرای این طرح است.
این مطلب هنگامی عنوان میشود، که فیگارو و اربابان به صراحت دریافتهاند، اگر براندازی صورت نگیرد، زمام اختیار حکومت دست نشانده را از دست خواهند داد! و اینچنین است که ناگهان فیگارو از زبان یک زن ایرانی، خواستههای محافل فاشیست غرب را بیان میکند. آنچه تعجبآور است این است که «شهدخت جوان»، چنان از دستیابی ملایان به بمب اتم سخن میگوید، تو گوئی به هیچ عنوان در جریان سیاست اروپای غربی، جهت تجهیز ملایان به سلاح اتمی قرار ندارد! با این وجود، هنوز ماجرای ناپدید شدن هواپیمای انگلیسی حامل مواد رادیو آکتیو که عازم ایران بود، و معاون سابق ژنرال مشارف نیز در آن حضور داشت، از یادها نرفته. و هنوز ماجرای فضاحتبار آن شرکت «ناشناس» انگلیسی که قصد فروش اورانیوم غنی شده به ایران را داشت، و دولت انگلیس ناچار شد از فعالیتهای «صلح طلبانهاش» جلوگیری به عمل آورد، به سه زبان زندة دنیا، بر شبکة اینترنتی «شناور» است. و از همه مهمتر، نویسندة مقالة کذا در فیگارو، باید به یاد داشته باشد، که حاکمیت اسلامی ایران، مانند حاکمیت طالبان در افغانستان و عراق خود، نتیجة سیاست غربیهاست. و حضور ارتش جنایتکار ناتو در عراق و افغانستان شاهدی است بر این مدعا. پس جهت صدور ایدئولوژی اسلامی نیازی به حاکمیت ایران و بمب اتمیاش نخواهد بود. جبهة ناتو خود وظیفة صدور ایدئولوژی اسلامی را بر عهده خواهد گرفت. شاید فیگارو این مهم را فراموش کرده باشد! ولی ما فراموش نکردهایم، و «شهدخت جوان» هنوز به سن و سالی نرسیده که دچار بیماری «آلزایمر» شده باشد. از همین رو هنگامی که ادعا میکند حکومت اسلامی ایران، به حماس، حزبالله، جهاد اسلامی و شبه نظامیان عراق و القاعده کمک میرساند، و رهبری تمام حرکتهای اسلامی از شیعه و سنی را در جهان بر عهده گرفته، تنها میتوان چنین نتیجه گرفت که مطلب وی فاقد هر گونه انسجامی است، و نوعی تناقضگوئی آشکار در آن وجود دارد. به علاوه، عنوان چنین مطالبی، تلویحاً تهاجم نظامی به عراق را نیز توجیه میکند، و گویا نویسنده از مبارزة عراقیهای مخالف اشغالگران چندان خشنود به نظر نمیرسد! و عجیبتر آنکه همین «شهدخت جوان»، برخلاف مطالب رسالهاش در مورد حجاب، یک باره تغییر عقیده داده، حاکمیت اسلامی ایران را در پس پردة تبلیغ اسلامگرائی در حومههای فقیرنشین اروپا، «یافته»! عجیب است که، از امروز به فردا، حاکمیت اسلامی ایران، که با یک وبلاگ، ارکان قدرتش به لرزه در میآید، و همین غربیها، جهت ممانعت از فروپاشیاش، در امر مقدس فیلترینگ به او یاری میرسانند، ناگهان چنان قدرتی پیدا کرده که گویا همین فردا حکومت اسلامی را بر سراسر جهان حاکم خواهد کرد!
شهدخت جوان میگوید، احمدی نژاد و خاتمی هیچ نیستند، اکبر رفسنجانی و علی خامنهای و شورای نگهبان همه کارهاند! وی میافزاید، در رسالهای ساختار و ماهیت قدرت در ایران را بررسی و تحلیل کرده، و به این نتیجه رسیده که حاکمیت اسلامی به قدرت اتمی شدن اکتفا نخواهد کرد، بلکه جهت افزایش نفوذ خود، به یک قدرت تروریست هستهای تبدیل خواهد شد! و اکنون باید در انتظار بدترین شرایط در جهان باشیم! چرا که ایالات متحد رزمناوهای هستهای خود را در خلیجفارس مستقر کرده و سپاه پاسداران که مستقیماً از رهبر دستور میگیرد، خود را جهت تهاجم به رزمناوهای آمریکا تقویت میکند، تا عبور و مرور نفتکشها را در تنگة هرمز مختل کند! مسیری که روزانه دو پنجم [40 در صد] نفت جهان از آن عبور میکند!
باید از اهالی فیگارو و یا نویسندة مقاله بپرسیم، چرا سپاه پاسداران، هنگام جنگ ایران و عراق چنین طرح زیرکانهای را به اجرا نگذاشت؟! مگر حکومت اسلامی ادعا نمیکرد آمریکا از صدام حسین حمایت میکند؟! پس چرا به سلاح «تهدید انرژی» متوسل نشد، تا دموکراسیهای اسلحه فروش غرب دست از حمایت صدام حسین بردارند؟! گذشته از این، چگونه سپاه پاسداران به رزمناوهای اتمی آمریکا حمله میکند، و نه تنها ایران، که تمام منطقه را در خطر تشعشعات رادیوآکتیو قرار میدهد؟! مگر پاسدارها قصد خودکشی دارند؟! بخصوص حالا، که پس از این 28 سال غارت بیوقفه، آبی هم به زیر پوستشان دویده، و به قولی نانی به روغن میمالند؟! پس تکلیف قرارداد اخیر «یاسر رفسنجانی» با پنیر فروشهای فرانسه چه میشود؟ همین دیروز گروه «بل»، چهارمین پنیر فروش جهان، با گروه «سحر» قرار داد بسته، تا بتواند در ایران «پنیر» بفروشد! پنیر ملت ایران هم هستهای میشود؟ فیگارو میداند پنیر هستهای چه طعمی دارد؟! مسلماً میداند! چون اگر اربابانش همچنان بر تجهیز حکومت اسلامی به سلاح هستهای پای بفشارند، آنکه پنیرهستهای خواهد خورد، ملت ایران نیست، اربابان فیگارو خواهند بود. ولی «شهدخت جوان» با پنیر و لبنیات کاری ندارد، وی ادعا میکند که با مسلح شدن ایران به سلاح هستهای «مخالف» است. چرا که در اینصورت منطقه و اروپا در خطر تروریسم قرار میگیرند! و اگر اتفاقی بیفتد اروپا نخستین قربانی خواهد بود. اتفاقاً اصرار آمریکا جهت نصب سپر دفاعی هم مقابله با تهدید ایران در اروپا است! مشکل این است که ایران در شرایطی نیست که اربابانش در غرب را تهدید کند، چون حکومت اسلامی با اربابانش روابط بسیار حسنهای دارد. بحران هستهای ایران از زمان ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین آغاز شد. هنگامی که روسیه رسماً به اروپا و آمریکا به دلیل فروش تجهیزات هستهای به ایران اعتراض کرد! گویا اهالی فیگارو در جریان نباشند! و حتماً به این دلیل است که «شهدخت جوان» مینویسد، سرچشمة بحرانهای منطقه ایران است! ایران، که نظامی دارد به مراتب بدتر از نازیسم و کمونیسم! ایران، که میخواهد پرچم اسلام ایدئولوژیک را در سراسر جهان برافرازد؛ سخنانی که تلویحاً تأئیدی است بر صحت تبلیغات «رهبر» و احمدی نژاد! به زعم نویسنده، هر چند این تمایلی است جنونآمیز، ولی نازیسم هم جنونآمیز بود!
نویسنده در ادامه میافزاید، با اینوصف میتوان رژیم ملایان را به سرعتی غیر قابل تصور سرنگون کرد. اما جهت این امر حمایت «مطلق» غرب لازم است! و نویسندة این وبلاگ متحیر مانده که «شهدخت جوان»، که میگویند «جامعه شناسی» هم خوانده، چگونه استراتژی جهانی را در یک چرخش قلم تجزیه و تحلیل میکند؟! و به وکالت از سوی ملت ایران میگوید، بجز طیف قدرت، همة ایرانیان در حسرت رژیم شاه هستند! باید از نویسندة چنین مطلبی پرسید، سرکار براساس کدام آمار چنین ادعائی میکنید؟ کدام ایرانیان در حسرت رژیم شاه هستند؟ هفتاد در صد جمعیت ایران پس از براندازی سال 57 متولد شدهاند، و از رژیم شاه هیچ نمیدانند! و آنان که رژیم شاه را فراموش نکردهاند، نیک میدانند که شرایط امروز، پیامد سلطنت پهلوی است. همچنان که در صورت براندازی و استقرار سلطنت در ایران، آلترناتیو سلطنت، باز هم گروههای مذهبی خواهند بود. عجیب است که رسالههای سابق «شهدخت جوان» در مورد حجاب و مذهب کاملاً منسجم و مستدل بود، ولی مطلب فوق، در عمل یک پریشانگوئی تمام عیار است. باید اذعان داشت که، نویسندة رسالهها، نمیتواند چنین مقالة پریشان و آشفتهای بنویسد. کسی که این مقاله را نوشته، با اصول مقالهنویسی در سنت زبان فرانسه نیز کوچکترین آشنائی ندارد. خارج از عدم انسجام ساختاری، مقالة فیگارو، از نظر استدلال منطقی سخت دچار کمبود است!
باید از نویسنده پرسید، چگونه غرب از براندازی رژیمی پشتیبانی «مطلق» صورت دهد ـ گویا در عین لائیک بودن، شهدختجوان به مفهوم «مطلق» هم اعتقاد دارد ـ که منافعش را به بهترین وجه تأمین میکند؟! مگر غربیها هم به «شهادت طلبی» معقتد شدهاند؟ دو روز پیش، همین «غرب»، احمد ذکایف، سرکردة تروریستهای «اسلامگرای» چچنی را به شورای اروپا در استراسبورگ دعوت کرد! و حاکمیت انگلیس، نام قاضی «ورکمن»، را که با استرداد، احمد ذکایف و بوریس برهزوفسکی، یاران تروریست مرحوم، شمیلبسایف، به دولت روسیه مخالفت کرده بود، در لیست کسانی قرار داد، که الیزابت دوم به آنها نشان افتخار اهدا کرد! «شهدخت جوان» در کدامین «غرب» زندگی میکند؟ در غربی که ساخته و پرداختة فیگارو و دیگر بنگاههای تبلیغات جنگپرستان است؟! عجیب است که ایرانیان به خود زحمت تفکر هم نمیدهند! و سالها در غرب زندگی میکنند، به حساب خودشان تحصیل میکنند، و شاید «جامعه شناسی» هم میخوانند، ولی نوع ویژهای از جامعه شناسی میآموزند: «جامعه شناسی» حفظ منافع غرب! تنها در چنین شرایطی است که کسی میتواند ادعا کند، رضا پهلوی قادر است ایرانیان را به زیر یک پرچم گرد آورد! شهدخت جوان مینویسد، تنها کسی که به چشم همة ایرانیان میتواند رهبری ایرانیان را عهده دار شود، «وارث» سلطنت است! و به همین دلیل است که حاکمیت ایران مخالفان دروغینی میسازد که هنوز از شاه بدگوئی میکنند، ولی از جنایات رژیم فعلی هیچ نمیگویند! این مخالفان دروغین حق دخالت خارجی را محکوم میکنند، در حالی که وقتی ملتی توسط حاکمیت تمامیتخواه که جهان را تهدید میکند به گروگان گرفته میشود دخالت یک وظیفه است!
اتفاقاً در مورد عراق هم دخالت یک «وظیفه» شده بود! به ویژه از دید کلاهبراداران و جنایتکارانی چون چلبی، صدر، حکیم و ... و امروز فیگارو وکیل مدافع ملت ایران شده! و مطلبی به نام «شهدخت جوان» منتشر میکند، که در آن نویسنده ادعا میکند، پس از تأمل و تعمق فراوان، به این نتیجه رسیده که یک سلطنت مشروطه، مانند سلطنت اسپانیا، تنها راه نجات ایران خواهد بود! البته «شهدخت جوان» تأکید میکند که جمهوریخواه، لائیک و دموکرات است! و جهت خیر و صلاح ملت ایران فداکاری کرده به رضا پهلوی رضایت میدهد! باید از این دموکرات لائیک پرسید، وجه تشابه ایران، با کشور اسپانیا را در کدام کتاب جامعه شناسی یافته؟
شهدخت جوان در پایان مقالهاش مینویسد، اگر آمریکا و اروپا از سرنگونی رژیم ایران حمایت کنند، این رژیم چند ماه بیشتر دوام نخواهد آورد، ولی به شرطی که غرب بر چین و روسیه فشار آورد . در پایان مطلب، همان التماس دعای ملایان ایران و سخنان محمدرضا پهلوی تکرار میشود، منفعت غرب به ویژه اروپا در این است که با سرنگونی رژیم ملایان از استقرار ایدئولوژی اسلامی در عراق، افغانستان، لبنان، ترکیه، آفریقا و... پیشگیری کند تا صلح بین فلسطین و اسرائیل نیز محقق شود!
واقعا نویسنده این وبلاگ از ساده انگاری «شهدخت جوان» متحیر است! بیش از 30 سال است که غرب به تشویق ایدئولوژی اسلامی در جهان سوم همت گماشته! و مسئله فلسطین به سالها پیش از استقرار حکومت اسلامی در ایران باز میگردد، سرنگونی رژیم ایران چه ارتباطی به صلح در فلسطین دارد؟! و اصولاً چرا غرب باید مانع از گسترش ایدئولوژی اسلامی در عراق و افغانستان شود، ارتش ناتو برای همین امر در منطقه حضور یافته! چپاول نفت عراق، و تولید مواد مخدر در افغانستان! چنین مهمی بدون ایدئولوژی اسلامی ممکن نخواهد شد! و اگر رضا پهلوی را هم در ایران به سلطنت برسانند، سیاست چپاول و سرکوب غرب در منطقه تغییر نخواهد کرد! ولی فراموش نکنیم که غرب در این صحنه تنها نیست، و در عرصة سیاست، «خواستن»، هرگز به معنای «توانستن» نخواهد بود!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت