جمکران تایمز!
...
پیش از پرداختن به وبلاگ امروز لازم است به تظاهرات مخالفان خارج نشین اشاره داشته باشیم. در پی «فراخوان شورش» از سوی حکومت اسلامی، و انتشار مقالة فیگارو در باب «وظیفة دخالت» در ایران، اربابان حاکمیت قدر قدرت اسلام نیز به مخالفان خارج نشین اجازه تظاهرات دادند! این صحنهها شباهت فراوانی به معرکة براندازی باشکوه سال 1357 دارد! آنزمان در ایران، حاکمیت فرسوده به تحریک افکار عمومی میپرداخت، و تظاهرکنندگان حرفهای و فرصت طلبان مادرزاد به همراه اوباش ارسالی ساواک به فرنگ، در اروپا «دموکراسی» میطلبیدند! و رسانههای دموکراسیپرور غرب نیز بر طبل مبارزه با «استبداد» شاه میکوبیدند. آنروزها، پس از «نشست گوادالوپ»، دامنة تظاهرات گسترش یافت، چرا که در واقع مردم ایران از سرکوب و خفقان حاکم به تنگ آمده بودند و میپنداشتند این سرکوب به دست شخص محمدرضا پهلوی اعمال میشود. و با رفتن وی «آزادی» بر ایران حاکم خواهد شد!
ولی فضای سیاسی مانند ضمیر ناخودآگاه است، هر چه از دست بدهد، بطور طبیعی در پی جایگزین کردن آن بر خواهد آمد. اما در مورد سیاست کشور ایران، این استعمار بود که عامل جایگزین شونده را تعیین میکرد. و امروز نیز اگر براندازی صورت گیرد، حاکمیت آیندة ایران همچنان یک حاکمیت پوشالی و دست نشانده باقی خواهد ماند. در این شرایط بحرانی، تنها کاری که ما ملت میتوانیم برای آیندة خود و فرزندانمان انجام دهیم، دوری جستن از تظاهرات داخلی است. تا حاکمیت آیندة ایران در برابر پشتوانة واقعی خود در داخل قرار گیرد، و نتواند مانند دارودستة خمینی بر موج «پوپولیسم» حرکت کرده، تصفیههای خونین به راه اندازد. تظاهرات خارج از ایران، هرچند گسترده، نمیتواند در برابر تظاهرات مردم در داخل، به وزنهای سیاسی تبدیل شود. امروز ساواک منفور به تمامی نیرنگهای استعمار متوسل خواهد شد، تا مردم را در داخل به خیابانها بکشاند. این عاملی است تعیین کننده جهت آیندة حاکمیت بعدی! پشتیبانی مردم در داخل مرزها، نسبت مستقیم با قدرت سرکوب و کشتار حاکمیت آینده ایران خواهد داشت. متأسفانه، «عدم شرکت» در تظاهرات داخل کشور، تنها گزینهای است که جهت مبارزه با دخالت استعمار، و سنگین کردن وزنة حاکمیت دست نشاندهاش، برای ما وجود دارد. حال بپردازیم به وبلاگ امروز.
پیشتر اشاره شد که فاشیسم تداوم زمان را نفی میکند، و سیر حرکت حاکمیت فاشیستی مجموعهای است از پرشها و گسستها. از اینرو حاکمیت فاشیست را میتوان به یک شعبدهباز تشبیه کرد که هر دم شعبدهای میآفریند و اعجاب و تحسین بیننده را بر میانگیزد. ولی هر چند شعبدهباز باعث تفریح و سرگرمی است، حاکمیت شعبده نفرتانگیز و ناخوشایند است. چرا که در عالم سیاست، عامل «تداوم» یک الزام انسانی و اجتماعی است. ولی فاشیسم فاقد «تداوم» است و فقط میتواند خود را در تداوم گسست، پرش در زمان و مکان و ایجاد بحران به ارزش گذارد. و هنگامی که فاشیسم به زیور استعمار نیز آراسته شود، مانند حکومت پوشالی گورکنها، گسستها و شعبدههایاش دو چندان خواهد شد. دیروز در ادامة کرنش و تکریم و تعظیم بر آستان مقدس ایالات متحد، حکومت ایران طرح نوینی ارائه داد، تا امضاء خط لولة صلح را باز هم به تعویق بیاندازد!
میدانیم که ایالات متحد از مخالفان سر سخت خط لولة صلح است، چرا که احداث این خط لوله به امنیت نسبی در منطقه منجر خواهد شد، و در این راستا منافع غرب خدشهدار میشود. و جهت بر آورده کردن خواست ایالات متحد، نوکرانش در پاکستان و ایران هر لحظه «ابتکاری نوین» به خرج میدهند! تا چند ماه پیش، پاکستان نقش مبتکر بر عهده داشت، و بر سر بهای گاز انتقالی به هند «لاتبازی» در آورده بود، دیروز نوبت به حکومت اسلامی رسید، تا ابتکار عمل جهت حفظ منافع ارباب را به دست گیرد، و در آخرین لحظه طرحی نو در اندازد، که هند را تحت فشار قرار داده و فرصت بیشتری برای اربابانش در آمریکا فراهم آورد. و از قضای روزگار در اینکار «موفق» هم شد! چرا که مذاکرات به ماه آینده موکول گردید! و همزمان احمدی نژاد اعلام داشت، که به زودی بنزین «صادر» خواهد کرد!
حاکمیتهای دست نشانده، هنگامی که به آخر خط میرسند، و باید گور خود را با دستهای خود بکنند، لاتبازی و نفسکش طلبی پیشه میکنند، تا هر چه بیشتر به تحریک افکار عمومی بپردازند. به عنوان نمونه، جمشید آموزگار، هنگامی که بهای مرکبات به طور سرسامآوری پیش از نوروز افزایش یافت، فرمودند، «گران است، نخرید!» و دیروز هم علی خامنهای، به همین شیوه، در مورد طرح انقلابی بنزین و خدمات دولت مهرورزی سخنان شیوائی ایراد کردند! البته علی خامنهای جهت ایراد سخنان بیشرمانه و ابلهانه هیچ نیازی به سعی و کوشش ندارد، مقام رهبری بطور طبیعی «لات» و «اوباش» است و در این زمینه، حتی گوی سبقت از روحالله هم ربوده.
به گزارش «مهرنیوز»، مورخ 9 تیرماه سالجاری، علی خامنهای، ضمن دیدار با مدیران اجرائی و کارگزاران کشور، طی سخنان مبسوط، عالمانه و بس ابلهانه و مبتذل، کشف کرده که کشور ایران در حال پیشرفت همه جانبه است، و خواستار آن شده که این پیشرفت همچنان ادامه یابد، البته با تدبیر و «اولویت بندی» و ... و این «انسانواره» که حدود سه دهه در بالاترین جایگاه هرم قدرت سیاسی کشور قرار گرفته، هنوز حرف زدنش به آدمیزاد شباهت پیدا نکرده! اگر طی سه دهه به یک «طوطی» چنین امکاناتی داده میشد، تا به حال قادر به «سخنرانی» شده بود! ولی مقام معظم رهبری مانند کوه استواراند، و از جایگاه وقاحت و ابتذال و حماقت تکان نمیخورند! دلیل انتصاب ایشان به مقام رهبری نیز همین ایستائی در مرداب بلاهت و بیشرمی است. اما علیرغم چنین سکون و ایستائی، خامنهای، هم «حرکت» مملکت را به جلو مشاهده کرده، هم خواستار تداوم چنین حرکتی شده:
«امروز کشور در همه عرصهها در حال حرکت رو به جلوست[...] باید با اولویت بندی[...] مسیر پیشرفت مادی و معنوی کشور [...] ادامه یابد»
بله با «اولویت بندی!»، بر وزن «چشم بندی!» و شیادی! مسلماً بیانات مقام معظم در باب «اولویت بندی» به زودی توسط «انتشارات قطره»، در قطع پالتوئی به نخبگان عرصة فقر فرهنگی تقدیم خواهد شد! و بهاءالدین خرمشاهی نیز مقدمهای برآن خواهد نوشت! چرا که علی خامنهای برگزاری چنین نشستی را «شگفت انگیز» به شمار آورده، و با استفاده از این فرصت «معنوی» به دمجنبانی برای خیمة احمدی نژاد و تکرار مهملات میرحسین موسوی پرداخته، خواهان بازگشت به «شعارهای اصلی انقلاب» شده:
«شرایط کشور[...] شرایطی استثنائی است[...] در سالهای گذشته برخی افراد [...] تصور میکردند شعارهای اصلی انقلاب همچون سربلندی اسلام، عدالت، مبارزه با استکبار و تلاش برای رفع محرومیت دیگر جایگاهی ندارند[...] اما به همت مردم و روی کار آمدن دولت نهم این شعارها و ارزشها بار دیگر احیا شده[...]»
البته کرنش مقام رهبری به احمدی نژاد بیدلیل نیست، سهمیه بندی بنزین، و درآمد دولت خدمتگزار از فروش آن در بازار سیاه، هر کسی را، هر چقدر کودن باشد، میتواند به طمع اندازد، چرا که علی خامنهای، طعم شیرین «سهمیه بندی» کالا در سالهای جنگ را هنوز در دهان دارند، و بیدلیل نیست که به لیسیدن کفش «مهرورزی» پرداختهاند! بله، «ساده زیستی» در حاکمیت معنوی، خرج و مخارج فراوانی در جهان مادی دارد! از اینرو علی خامنهای مجیزگوی احمدی نژاد شده! در ضمن، دیگر مشکلات و موانع امروز ایران به دوران پهلوی باز نمیگردد، اکنون حکومت قاجار هم مسئولیت بزرگی در مشکلات امروز ملت ایران دارد! اگر ایالات متحد همچنان گورکنها را در حاکمیت نگاهدارد، به زودی علی خامنهای از کوروش کبیر و سلسله هخامنشی به عنوان مسئولان اصلی حاکمیت ادبار اسلامی نام خواهد برد. اگر به یاد داشته باشیم «دم رهبری»، یا همان حداد عادل نیز، چندی پیش به یکی از روستاها تشریف فرما شده و گفته بودند، کوتاهی 2500 ساله را نمیتوان یکشبه جبران کرد! ولی از آنجا که علی خامنهای فعلاً نقش «تابوت» بازی میکند، و «تابوت»، منطقاً بیحرکت است، مگر ساواک آنرا جابجا کند، فعلاً ساواک مصلحت چنین تشخیص داده، که «تابوت» را همزمان در دورة قاجار، پهلوی و «برخی اشتباهات بعد از انقلاب» قرار دهد، تا در وصف اقدامات مدبرانه و برنامهریزیهای دولت مهرورزی داد سخن دهد:
«[...] خامنهای با اشاره به تسلط طولانی حکومتهای استبدادی قاجار و پهلوی بر کشور و مشکلات مزمن به جا مانده از آن دورانها [منظورش دوران باید باشد] و احتمالا برخی اشتباهات صورت گرفته بعد از انقلاب تاکید کردند[...] رفع مشکلات کشور نیازمند اقدامات شجاعانه[...] و برنامه ریزی شده است[...] مسئله بنزین [منظورش سهمیه بندی ناگهانی بنزین است] از جمله اینکارهاست»
همانطور که ملاحظه میشود، نخبگان حاکمیت گورکنها، واژة «دوران»، جمع «دوره»، را نیز جمع بسته، «دورانها» را به آکادمی فقر فرهنگی اهداء کردهاند. این هم مسلماً قسمتی از «اقدامات شجاعانه» و «برنامه ریزی» فرهیختگان کم سواد و خردهپای استعمار در ایران است، که به فرمان اربابان، یک شبه بنزین سهمیه بندی میکنند، تا فعلة ساواک را جهت ایجاد شورش به خیابانها ریخته، مشکلات مزمن حکومت قاجار و پهلوی را در اسرع وقت «حل» کنند! ولی فعلاً که موفق نشدند، قرار است از این طرح شجاعانه امکانات رفاهی برای مردم فراهم آید، البته در سخنان جنایتکار و چپاولگر «ساده زیستی» به نام علی خامنهای! که مانند شرکاء در استیصال قرار گرفتهاند! ولی خوشبختانه خداوند یار درماندگان است! و استعمار پادوهایاش را تنها نمیگذارد! «واشنگتن تایمز» مورخ 30 ژوئن 2007، به شیوة نعل وارونه متوسل شده، و با ارعاب ملت ایران از تهاجم نظامی، در واقع مهر تأئید بر «فراخوان شورش» میزند. و به همین دلیل «روزی آنلاین»، ترجمة این مقاله را «آناً» منعکس کرده!
واشنگتن تایمز با ارائة براهین مستدل و علمی، مردم ایران را به «انقلاب دموکراتیک» فرا خوانده! و میدانیم که اربابان «واشنگتنتایمزها» تا چه اندازه میتوانند شیفتة «انقلاب» باشند! آنهم انقلابی از قماش «براندازی دموکراتیک» سال 1357! که نانشان را سه دهه در روغن قرار داد! روغنی که هنوز قطراتش از قلم نویسندة واشنگتن تایمز بر تاریخ ایران میچکد! چرا که ایشان پس از مطالعات عمیق «دورانهای» تاریخ ایران، از کوروش کبیر تا مصدق، اکتشافات فراوان کرده! از جمله آنکه، ایران با عراق و افغانستان تفاوت دارد، و با تکیه بر تجربة جنبش مشروطه میتوان یک براندازی مطلوب و مرغوب را در سال 2007 سازماندهی کرد. اکتشاف دیگر قلم به مزدهای واشنگتن تایمز، حکایت از این امر دارد که ما ملت از زمان کوروش کبیر تا مصدق، فرهنگمان «سکولار» بوده، البته ساسانیان و صفویه و دیگران هیچ اهمیتی ندارند، «کوروش» را دریابید، و مصدق را، کاشانی و فدائیان اسلام را هم فراموش کنید! جهت سازماندهی یک «انقلاب دموکراتیک»، از پاسارگاد تا احمدآباد، کوروش و مصدق جان میدهند! گلسرخی را هم پیشتر سیمای جمکران به پاسارگاد برده بود، پس فرخ نگهدار نیز به جمع «ما» میپیوندد، و همصدا با «ما» تکرار میکند:
«فرهنگ سیاسی ایران از زمان کوروش کبیر تا نخست وزیری مصدق بیش از آنکه دینی باشد سکولار بوده[...] قانون اساسی 1906 تا سال 1949، شکوفا و از شرایط مناسب برخوردار بوده[...] رژیم دیکتاتوری آخوندها[...] حرکت تاریخی ایران به سوی دموکراسی سکولار را به انحراف کشانده[...]»
بله واشنگتن تایمز، بر خلاف فیگارو که مطلب «جامعه شناسانه» و ناشیانة «شهدخت جوان» را منتشر کرده بود، تاریخ ایران را مثل کف دستش میشناسد! و میداند که ایران، با عراق و افغانستان «تفاوت» دارد! این مقاله به تنهائی یک «پولیتزر»، و یا حداقل یک نشان «شوالیه» میطلبد! افسوس که «دورانهای» اهداء نشان «شوالیه» گذشت! ولی نشان «سیفالله»، همچنان در بازار پاکستان موجود است! از اصل مطلب دور افتادیم، بازگردیم به فرمایشات رهبر فرزانه در مهرنیوز خودمان.
«رهبر فرزانه» اخیرا موضع تهاجمی اختیار کرده و موضع تهاجمی را نیز چنین تعریف فرمودهاند:
«موضع تهاجمی یعنی سیاست طلبکارانه، و جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از مسائل از دنیای امروز طلبکار است[...]»
مثلی هست که میگوید، وقتی به مرده رو بدهی، به کفن خود میگوزد! و «تابوت فرزانه» هم گویا مرتکب چنین عملی شده باشند! چرا که نه تنها سی سال است از ملت ایران طلبکاراند که با حمایت ارباب، امروز میخواهند از جهانیان «طلبکار» بشوند. البته مطلب اصلی «تابوت فرزانه»، مانند دیگر مسائل «چاهک حوزه»، خارج از «جامعه شناسی دینی»، استکبار، و غیره، بر یک نقطة اصلی متمرکز است: پائین تنه! البته آنطور که «مهرنیوز» مینویسد:
«رهبر انقلاب اسلامی[...] تصریح کردند[...] جمهوری اسلامی در قضیه سیاستهای استکباری، در مسئلة زن[...] در زمینة گسترش فرهنگ لاابالیگری و اشاعه شهوت جنسی از دنیای به اصطلاح مدرن امروز سوال دارد و طلبکار است[...]
بله مشاهده میکنیم که در ذهن بیمار روضهخوانجماعت، همة مسائل بر محور پائین تنه متمرکز است، و مانع میشود که اینان به دیگر مسائل بپردازند. حتی وقتی ساواک متن سخنرانی مقام معظم را تهیه میکند، بر این امر مهم واقف است! اما مهمتر از این «امر مهم»، حرکت کشور رو به جلو در تمامی عرصههاست! آنها که در واقعیت سخنان مقام معظم تردید دارند، میتوانند نگاهی به گزارش «حنا زرچوبه»، مورخ 10 تیرماه 1386، بیاندازند، تا به میزان شناخت رهبری از «حرکت رو به جلو» پی برده، بیجهت حکومت اسلامی را به زیر سوال نبرند:
«مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب شهری خراسان شمالی گفت[...] همیشه گسترش شهرنشینی جلوتر از اقدامات آب و فاضلاب است[...]»
بله، پیشرفت به ویژه در خراسان شمالی، چنان همه جانبه است، که از شرکت فاضلاب نیز پیشی گرفته!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت