...
با پوزش فراوان! در وبلاگ «سوسیال اکبریسم»، بجای ازدواج فرزند بنلادن، ازدواج نوة او را با یک زن میانسال انگلیسی مطرح کرده بودم! و امروز نیز به همین «ازدواج» میپردازیم! سایت فرانسه زبان نووستی مورخ 12 ژوئیه 2007، به نقل از «تایمز» لندن گزارش داد، عروس بنلادن قصد دارد یک «کمپین صلح» در خاور نزدیک آغاز کند! میبینیم که این خانم نیز از «آزاد زنان» آشوب طلب ایران الهام گرفته، «کمپین» به راه میاندازد! نووستی، مینویسد انتشار خبر ازدواج «عمربنلادن»، چهارمین پسر تروریست معروف «سازمان سیا»، در انگلیس بازتاب گستردهای داشت. و البته جای هیچ تعجبی نیست چرا که ازدواج یک مرد 27 سالة ثروتمند با یک زن51 ساله مستضعف بسیار حیرت انگیز است! به ویژه نزد ما ایرانیان!
ما عادت کردهایم، یا ازدواجهائی به شیوة «محمدی» ببینیم، که در آن جوانی با یک عاقله زن ثروتمند ازدواج کرده، و در سنین کهولت، به دختر بچههای هفت ساله علاقمند شود، و یا به شیوة «علوی»، که در سن 27 سالگی، یک دختر بچه 9 ساله را از پدرش که امکانات «آسمانی» و جاه و مقام «زمینی» دارد، خواستگاری کنند. اما ازدواج «عمر بنلادن» واقعاً ما را به قول معروف، «سورپرایز» کرد! ما که بجز «سنت محمدی» و «عدالت علوی» هیچ نمیشناختیم، دریافتیم که شیوة دیگری نیز برای زندگی وجود دارد، که آنرا «عمریسم ـ تروریسم» مینامند! و این شیوه عبارت است از برگزیدن «راه سوم» که نه محمدی است و نه علوی، و بر ایدئولوژی «نه قم خوبه نه کاشون، لعنت به هردوتاشون» تکیه دارد! و در همین راستا، نام عروس بن لادن هم نه خدیجه است نه فاطمه و نه عایشه! عروس بنلادن، «جین فلیکس براون»، از این پس «زاینا محمد» خوانده میشود! که هم «زینب» داشته باشد، هم «محمد» و هم «زینت!»
عروس خانم اظهار داشتهاند، علیرغم بهت و حیرت همسرشان از بازتاب وسیع چنین ازدواج فرخندهای، اطمینان دارند که همسرشان از فعالیتهای ایشان جهت شیپور زدن برای «کمپین صلح» حمایت خواهد کرد! چرا که نه؟! در همان حال که اسامه بنلادن در راستای اجرای فرامین سازمان سیا، در اماکن عمومی بمبگذاری میکند، عروسشان هم همانجا شیپور صلح میزنند! تصدیق میکنید که در چنین شرایطی «کمپین صلح» هواداران فراوانی خواهد یافت، و حتی ممکن است مهرانگیزکار و اکبر رفسنجانی، که به «کمپین یک میلیون امضا» برای حمایت از «حقوق برابر» در اسارت و بردگی اسلام پیوسته بودند، به «کمپین صلح» در انفجار بمب، نیز بپیوندند. بالاخره همانطور که «فاطمه، فاطمه است»، «کمپین هم کمپین است»! به ویژه که هدف آن فریب و هیاهو برای اشغال فضای اجتماعی باشد. و عواملاش همگی از طالبان مونث و مذکر شیعه و سنی باشند. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به تازه عروس «صلح» که راهی منطقه شدهاند!
بانو «زاینا محمد» گفتهاند، در مورد سیاست خاور نزدیک اطلاعات فراوانی دارند! و مانند همسرشان معتقداند که همة مردم جهان میتوانند در صلح و آرامش زندگی کنند. و از همین سخنان متوجه میشویم که «زاینا محمد» نمیداند اگر صلح در سراسر جهان برقرار شود قبیلة بنلادن و اربابانش در غرب «آه» در بساط نخواهند داشت، که با «ناله» سودا کنند! البته تفسیر دیگری نیز از این سخنان فریبنده میتوان ارائه داد. تفسیر فرویدی! یک معلم نقد و تفسیر متن داشتیم، که نقد متن با توسل به فرضیة فروید را «روانکاوی قهوهخانهای» میخواند. همانطورکه پیشتر در این وبلاگ اشاره شد، با قرائت متن نمیتوان نویسنده را روانکاوی کرد! و از ورای سخنان ویراست شدة افراد نیز نمیتوان، به روانکاوی آنان پرداخت. پس بپردازیم به «روانکاوی قهوهخانهای» زوج بنلادن! و با تکیه بر اسطورة اودیپ بگوئیم، عمر بنلادن، در ضمیر ناخودآگاه به رقابت با پدر برخاسته تا مادر خود را تصاحب کند! و از آنجا که بنلادن به کشتار و خرابکاری «اشتغال» دارد، «عمر» قصد دارد هرچه پدرش رشته پنبه کند، تا شهرت «جنگافروزی» پدر را تحت تاثیر شهرت «صلح طلبی» خود قرار دهد! از سوی دیگر به دلیل دشمنی ناخودآگاه با پدرو رسوم خانوادة پدری، «عمر» با یک زن غربی که 5 همسر داشته و چندین فرزند دارد ازدواج کرده تا حسابی اسامه بنلادن را زجر کش کند! حال بپردازیم به «روانکاوی قهوهخانهای» تازه عروس!
«زینا محمد»، به گفتة رسانهها، از کودکی در خانه مورد ضرب و شتم قرار گرفته، عاقبت در 15 سالگی از خانه پرمهر پدری فرار میکند و به شهر لندن پناه میبرد! و در16 سالگی با یک مرد عرب ازدواج میکند که خانواده بنلادن را میشناخته! شناختن خانواده بنلادن توسط همسر اول زاینا، البته دلیل بر این نیست که خانواده بنلادن هم ایشان را میشناختهاند! مثل اینکه کسی در ایران بگوید، خانواده قاجار را میشناسد! بله، «زاینا» از همسر اول خود که خانواده بنلادن را میشناخته، جدا میشود، و 4 بار دیگر ازدواج میکند. وی از 5 ازدواج خود سه پسر دارد که کوچکترین آنها همسن همسرش، عمر بنلادن است! علاوه بر این، عروس خانم 5 نوه هم دارند! عروس و داماد در مصر با یکدیگر آشنا شدهاند، و عروس خانم از سفارت عربستان سعودی تقاضا کرده ازدواجش با عمر بنلادن به رسمیت شناخته شود! چون به گفتة عروس خانم، ازدواج پسر بنلادن با یک زن غربی چندان خوشایند خانواده نیست!
در هرحال گویا این «زن غربی»، به قصد انتقام از خانواده خود، قصد نابودی آن را دارد! البته در ضمیر ناخودآگاه و در چارچوب همان روانکاوی قهوهخانهای! از این رو معرکة «کمپین صلح» به راه انداخته، و میگوید همسرش از سال 2000، یک سال پیش از وقایع 11 سپتامبر، دیگر پدر محترمش را ندیده! عروس خانم همچنین اظهار داشته مایل است با بنلادن ملاقات کند و از او بپرسد حمله به برجهای دوقلو در نیویورک کار شما بوده؟! و اگر بنلادن پاسخ داد، «نعم»، عروس خانم هم بپرسد، «وای»؟! چون این کارها باعث مرگ هزاران نفر شد! عروس خانم در ادامة اظهارات بشر دوستانه خود گفتهاند، اطمینان دارد که ازدواجش با عمر بنلادن آخرین و پر برکتترین ازدواج وی خواهد بود!
و اما بشنویم از پدر داماد، که به محض شنیدن خبر بهجت اثر ازدواج پسرش، از مخیفگاه خود در امارات یک ویدئو فرستاده و گفته برای شهادت آماده شوید! به نقل از فیگارو مورخ 15 ژوئیه 2007!
نوار ویدئوی بنلادن را طبق معمول همکاراناش در «سیانان» از روی یک سایت اسلامگرا گرفتهاند! نوار کذا که تاریخ هم ندارد، 40 دقیقه به طول میانجامد، و 39 دقیقة آن به مبارزات افغانهائی اختصاص یافته، که میگویند جزو سازمان القاعده بوده، و به روح همرزمانشان که در افغانستان کشته شدهاند درود میفرستند! مدت زمان ظهور بنلادن بر نوار ویدئو، حتی به یک دقیقه هم نمیرسد! در این مدت کوتاه، بنلادن به مدح و ثنای «شهادت» پرداخته و میگوید حتی پیامبر هم آرزو داشت شهید شود! البته این مطلب محرمانه را پیامبر شخصا به بنلادن گفته، ولی هنگامی که بنلادن خبر ازدواج پسرش را شنید، دیگر نتوانست زبانش را نگاهدارد! باید سعی کنیم درد و رنج این پدر مصیبت دیده را درک کنیم که هیچیک از پسرانش را به جهاد نفرستاده تا شهید شوند، و امروز، باید شاهد شهادت پسرش، «عمر» در جهاد با «زاینا محمد» باشد! و اما از شوخی گذشته، حکایت «کمپین صلح» را در چارچوب تلاش های دولت انگلیس جهت تغییر سیاست در منطقه می توان بررسی کرد.
در هفتة گذشته، دو مقام رسمی بریتانیا، سخن از «پایان تخریب» و «آغاز سازندگی» در جهان به میان آوردند، و هردو بار، وزارت امور خارجة انگلیس ناچار شد رسما بر «پیوند ناگسستنی» آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک تاکید کند. و اینبار که «زاینا محمد»، به عنوان شهروند عادی، «کمپین صلح» به پا کرده، تا یانکیها بفهمند انگلیس به تغییر سیاست خود پایبند است، سازمان سیا هم، «بن لادن» را از چراغ جادوی خود بیرون کشیده، تا به برادران «اینسوی آتلانتیک» بگوید:
گوهر مخزن اسرار همان است که بود
حقة مهر بهدان مهر و نشان است که بود
وخلاصه، در برهمان پاشنة سابق میچرخد: بمب، جهاد، شهادت! و بن لادن، خادم وفادارما، به حساب «رفیق نیمهراه» رسیدگی خواهد کرد! ولی از همه مضحکتر در این گیرودار، تصمیمات سنای آمریکا است! سنای آمریکا، جایزه برای سر بنلادن را دو برابر کرده! هر کس اطلاعاتی به سنا بدهد که منجر به دستگیری بنلادن شود، 50 میلیون دلار دریافت خواهد کرد! چه دوره زمانهای شده؟! همه «کمپین» به راه انداختهاند، تا با جنجال و هیاهو مردم را به بیراهه بکشانند! سنای آمریکا چرا مستقیماً به رئیس سازمان سیا مراجعه نمیکند؟!
ما عادت کردهایم، یا ازدواجهائی به شیوة «محمدی» ببینیم، که در آن جوانی با یک عاقله زن ثروتمند ازدواج کرده، و در سنین کهولت، به دختر بچههای هفت ساله علاقمند شود، و یا به شیوة «علوی»، که در سن 27 سالگی، یک دختر بچه 9 ساله را از پدرش که امکانات «آسمانی» و جاه و مقام «زمینی» دارد، خواستگاری کنند. اما ازدواج «عمر بنلادن» واقعاً ما را به قول معروف، «سورپرایز» کرد! ما که بجز «سنت محمدی» و «عدالت علوی» هیچ نمیشناختیم، دریافتیم که شیوة دیگری نیز برای زندگی وجود دارد، که آنرا «عمریسم ـ تروریسم» مینامند! و این شیوه عبارت است از برگزیدن «راه سوم» که نه محمدی است و نه علوی، و بر ایدئولوژی «نه قم خوبه نه کاشون، لعنت به هردوتاشون» تکیه دارد! و در همین راستا، نام عروس بن لادن هم نه خدیجه است نه فاطمه و نه عایشه! عروس بنلادن، «جین فلیکس براون»، از این پس «زاینا محمد» خوانده میشود! که هم «زینب» داشته باشد، هم «محمد» و هم «زینت!»
عروس خانم اظهار داشتهاند، علیرغم بهت و حیرت همسرشان از بازتاب وسیع چنین ازدواج فرخندهای، اطمینان دارند که همسرشان از فعالیتهای ایشان جهت شیپور زدن برای «کمپین صلح» حمایت خواهد کرد! چرا که نه؟! در همان حال که اسامه بنلادن در راستای اجرای فرامین سازمان سیا، در اماکن عمومی بمبگذاری میکند، عروسشان هم همانجا شیپور صلح میزنند! تصدیق میکنید که در چنین شرایطی «کمپین صلح» هواداران فراوانی خواهد یافت، و حتی ممکن است مهرانگیزکار و اکبر رفسنجانی، که به «کمپین یک میلیون امضا» برای حمایت از «حقوق برابر» در اسارت و بردگی اسلام پیوسته بودند، به «کمپین صلح» در انفجار بمب، نیز بپیوندند. بالاخره همانطور که «فاطمه، فاطمه است»، «کمپین هم کمپین است»! به ویژه که هدف آن فریب و هیاهو برای اشغال فضای اجتماعی باشد. و عواملاش همگی از طالبان مونث و مذکر شیعه و سنی باشند. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به تازه عروس «صلح» که راهی منطقه شدهاند!
بانو «زاینا محمد» گفتهاند، در مورد سیاست خاور نزدیک اطلاعات فراوانی دارند! و مانند همسرشان معتقداند که همة مردم جهان میتوانند در صلح و آرامش زندگی کنند. و از همین سخنان متوجه میشویم که «زاینا محمد» نمیداند اگر صلح در سراسر جهان برقرار شود قبیلة بنلادن و اربابانش در غرب «آه» در بساط نخواهند داشت، که با «ناله» سودا کنند! البته تفسیر دیگری نیز از این سخنان فریبنده میتوان ارائه داد. تفسیر فرویدی! یک معلم نقد و تفسیر متن داشتیم، که نقد متن با توسل به فرضیة فروید را «روانکاوی قهوهخانهای» میخواند. همانطورکه پیشتر در این وبلاگ اشاره شد، با قرائت متن نمیتوان نویسنده را روانکاوی کرد! و از ورای سخنان ویراست شدة افراد نیز نمیتوان، به روانکاوی آنان پرداخت. پس بپردازیم به «روانکاوی قهوهخانهای» زوج بنلادن! و با تکیه بر اسطورة اودیپ بگوئیم، عمر بنلادن، در ضمیر ناخودآگاه به رقابت با پدر برخاسته تا مادر خود را تصاحب کند! و از آنجا که بنلادن به کشتار و خرابکاری «اشتغال» دارد، «عمر» قصد دارد هرچه پدرش رشته پنبه کند، تا شهرت «جنگافروزی» پدر را تحت تاثیر شهرت «صلح طلبی» خود قرار دهد! از سوی دیگر به دلیل دشمنی ناخودآگاه با پدرو رسوم خانوادة پدری، «عمر» با یک زن غربی که 5 همسر داشته و چندین فرزند دارد ازدواج کرده تا حسابی اسامه بنلادن را زجر کش کند! حال بپردازیم به «روانکاوی قهوهخانهای» تازه عروس!
«زینا محمد»، به گفتة رسانهها، از کودکی در خانه مورد ضرب و شتم قرار گرفته، عاقبت در 15 سالگی از خانه پرمهر پدری فرار میکند و به شهر لندن پناه میبرد! و در16 سالگی با یک مرد عرب ازدواج میکند که خانواده بنلادن را میشناخته! شناختن خانواده بنلادن توسط همسر اول زاینا، البته دلیل بر این نیست که خانواده بنلادن هم ایشان را میشناختهاند! مثل اینکه کسی در ایران بگوید، خانواده قاجار را میشناسد! بله، «زاینا» از همسر اول خود که خانواده بنلادن را میشناخته، جدا میشود، و 4 بار دیگر ازدواج میکند. وی از 5 ازدواج خود سه پسر دارد که کوچکترین آنها همسن همسرش، عمر بنلادن است! علاوه بر این، عروس خانم 5 نوه هم دارند! عروس و داماد در مصر با یکدیگر آشنا شدهاند، و عروس خانم از سفارت عربستان سعودی تقاضا کرده ازدواجش با عمر بنلادن به رسمیت شناخته شود! چون به گفتة عروس خانم، ازدواج پسر بنلادن با یک زن غربی چندان خوشایند خانواده نیست!
در هرحال گویا این «زن غربی»، به قصد انتقام از خانواده خود، قصد نابودی آن را دارد! البته در ضمیر ناخودآگاه و در چارچوب همان روانکاوی قهوهخانهای! از این رو معرکة «کمپین صلح» به راه انداخته، و میگوید همسرش از سال 2000، یک سال پیش از وقایع 11 سپتامبر، دیگر پدر محترمش را ندیده! عروس خانم همچنین اظهار داشته مایل است با بنلادن ملاقات کند و از او بپرسد حمله به برجهای دوقلو در نیویورک کار شما بوده؟! و اگر بنلادن پاسخ داد، «نعم»، عروس خانم هم بپرسد، «وای»؟! چون این کارها باعث مرگ هزاران نفر شد! عروس خانم در ادامة اظهارات بشر دوستانه خود گفتهاند، اطمینان دارد که ازدواجش با عمر بنلادن آخرین و پر برکتترین ازدواج وی خواهد بود!
و اما بشنویم از پدر داماد، که به محض شنیدن خبر بهجت اثر ازدواج پسرش، از مخیفگاه خود در امارات یک ویدئو فرستاده و گفته برای شهادت آماده شوید! به نقل از فیگارو مورخ 15 ژوئیه 2007!
نوار ویدئوی بنلادن را طبق معمول همکاراناش در «سیانان» از روی یک سایت اسلامگرا گرفتهاند! نوار کذا که تاریخ هم ندارد، 40 دقیقه به طول میانجامد، و 39 دقیقة آن به مبارزات افغانهائی اختصاص یافته، که میگویند جزو سازمان القاعده بوده، و به روح همرزمانشان که در افغانستان کشته شدهاند درود میفرستند! مدت زمان ظهور بنلادن بر نوار ویدئو، حتی به یک دقیقه هم نمیرسد! در این مدت کوتاه، بنلادن به مدح و ثنای «شهادت» پرداخته و میگوید حتی پیامبر هم آرزو داشت شهید شود! البته این مطلب محرمانه را پیامبر شخصا به بنلادن گفته، ولی هنگامی که بنلادن خبر ازدواج پسرش را شنید، دیگر نتوانست زبانش را نگاهدارد! باید سعی کنیم درد و رنج این پدر مصیبت دیده را درک کنیم که هیچیک از پسرانش را به جهاد نفرستاده تا شهید شوند، و امروز، باید شاهد شهادت پسرش، «عمر» در جهاد با «زاینا محمد» باشد! و اما از شوخی گذشته، حکایت «کمپین صلح» را در چارچوب تلاش های دولت انگلیس جهت تغییر سیاست در منطقه می توان بررسی کرد.
در هفتة گذشته، دو مقام رسمی بریتانیا، سخن از «پایان تخریب» و «آغاز سازندگی» در جهان به میان آوردند، و هردو بار، وزارت امور خارجة انگلیس ناچار شد رسما بر «پیوند ناگسستنی» آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک تاکید کند. و اینبار که «زاینا محمد»، به عنوان شهروند عادی، «کمپین صلح» به پا کرده، تا یانکیها بفهمند انگلیس به تغییر سیاست خود پایبند است، سازمان سیا هم، «بن لادن» را از چراغ جادوی خود بیرون کشیده، تا به برادران «اینسوی آتلانتیک» بگوید:
گوهر مخزن اسرار همان است که بود
حقة مهر بهدان مهر و نشان است که بود
وخلاصه، در برهمان پاشنة سابق میچرخد: بمب، جهاد، شهادت! و بن لادن، خادم وفادارما، به حساب «رفیق نیمهراه» رسیدگی خواهد کرد! ولی از همه مضحکتر در این گیرودار، تصمیمات سنای آمریکا است! سنای آمریکا، جایزه برای سر بنلادن را دو برابر کرده! هر کس اطلاعاتی به سنا بدهد که منجر به دستگیری بنلادن شود، 50 میلیون دلار دریافت خواهد کرد! چه دوره زمانهای شده؟! همه «کمپین» به راه انداختهاند، تا با جنجال و هیاهو مردم را به بیراهه بکشانند! سنای آمریکا چرا مستقیماً به رئیس سازمان سیا مراجعه نمیکند؟!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت