...
پیش از پرداختن به وبلاگ امروز، در پاسخ به خوانندة گرامیای که پرسیده بودند، اگر حاکمیت ایران به خواستهای استعمار تن در ندهد چه باید بکند، چند نکته را یادآور میشوم. مهمترین ویژگی حاکمیتهای استعماری این است که به سادگی جایگزین میشوند، چرا که بر مجموعهای از سفلهترین افراد یک جامعه تکیه دارند. نگاهی به حاکمیت امروز ایران بیفکنیم، دهها علیخامنهای، اکبر رفسنجانی، میرحسین موسوی و خاتمی، سر هر کوچه و خیابان میتوان پیدا کرد، همگی آمادة خدمت! نگاهی به براندازان «فرضی» همین حاکمیت، که در تلویزیون «شو» به راه انداختهاند، بیاندازیم، که از قضای روزگار همگی در ارتباط با دستگاه فرح پهلوی هم قرار داشتند، میبینیم که امثال هاله اسفندیاری، کیانتاجبخش و رامین جهانبگلو هم در کشور فراوان است. در نتیجه اگر حاکمیت ایران به خواستههای اربابانش عمل نکند، به سادگی جایگزین خواهد شد. اما ویژگی حاکمیت دست نشانده، اطاعت بیچون و چرا از فرامین ارباب است، در نتیجه مطمئن باشید که از این «جماعت» هیچگونه سرپیچی و سرکشی نخواهیم دید. ولی صرف پیروی از سیاست استعمار ضامن دوام و بقای این دستنشاندگان نیست. براندازی بهمن 57 شاهدی است بر همین مدعا، بعضی اوقات به هر قیمت اینان میباید «بروند»! ولی مهمتر از همه، مخاطب این وبلاگ، حاکمیت ایران و اربابانش نیستند. در نتیجه روی سخن با کسانی است که استعمار چنین حاکمیتی را بر آنان تحمیل کرده، به زبان ساده تر، روی سخن با ایرانیان است.
پیام اصلی وبلاگ «ناهید رکسان» این است که، به دلیل عدم وجود تشکلهای غیردولتی و احزاب غیرحکومتی، ما باید از هرگونه تجمع قانونی و غیرقانونی بپرهیزیم، و برحرکتهای آگاهی دهندة فردی تکیه کنیم، که در دراز مدت بتواند پیامدهائی مفید برای جامعه به همراه داشته باشد. چرا؟ چون وزارت کشور ملایان مجوز تجمع را تنها برای گروههای حکومتی صادر خواهد کرد، و از سوی دیگر، آنها که بدون مجوز وزارت کشور تجمع میکنند، مانند زنانی که در 22 خردادماه تظاهرات به راه انداختند، و یا اعضای «دفتر تحکیم وحدت»، با هدف تقویت بازوی سرکوب حاکمیت تجمع میکنند. امثال موسوی خوئینیها و دیگر فعلة فاشیسم سرکوب نخواهند شد، اینان خود عامل سرکوباند، و زمینة سرکوب و ارعاب ملت ایران را فراهم میآورند. منظور از حرکتهای فردی، حرکت پیوسته و همه جانبهای است که تمامی زمینههای زندگی روزمره را نیز شامل شود، بدون اینکه فرد را در عرصة «قانون شکنی» قرار دهد، و زمینهساز سرکوب شود. چرا که در واقع حاکمیت استعمار در پی چنین فرصتهائی است! آنها که میپندارند با بیرون گذاردن چند تارموی خود، مدافع حقوق زنان شدهاند، سخت در اشتباهاند! هرچه زمینة درگیری برای حاکمیت فاشیست بیشتر شود، این حاکمیت تقویت خواهد شد، چرا که فاشیسم، به ویژه نوع استعماری آن که قریب 8 دهه است در ایران حضور پیوسته دارد، دوام خود را مدیون بحران، تنش و سرکوب است. حال بپردازیم به وبلاگ امروز.
به یاد داریم که در خطبههای نماز جمعه 22 تیرماه 1386، ساواک به یکباره سوسیالیست شده بود، و اکبر رفسنجانی وعدة تأمین معیشت برای «همه» را میداد. در همین راستا، از دیروز، پاسدار شریعتمداری، در یادداشت روز کیهان، طرح تأمین معیشت برای «رهبر فرزانه» و دیگر ملایان حکومتی را آغاز کرده. بله، پاسدار شریعتمداری، مشاور علیخامنهای خواستار مبارزه با رمالان و فالگیران شده، تا بازار رمالان استعمار کساد نشود! و در ضمن اقتصاد «سوسیال ـ ساواکیسم» بتواند به بهترین وجهی بر جامعه حاکم شود. میدانیم که یکی از اصول سوسیالیسم قرار دادن اقتصاد در «انحصار» دولت است. و از آنجا که اسلام اقتصاد هم دارد، و اقتصاد حکومت اسلامی بر خرافات و زیارتنامههای اسلام تکیه کرده، خرافاتی که خارج از حیطة حکومت قرار میگیرد، ممنوع اعلام شده است! بله، تعجب نکنید، اسلام اقتصاد دارد و این مهم را آخوند خاتمی، که مانند همة دستاربندان حکومتی عنوان «آیتالله» را هم یدک میکشند، از جانب ساواک در نماز باشکوه جمعه 29 تیرماه، در «علفزار» دانشگاه اعلام فرمودهاند. این هم «شکوه علفزار»، ویراست اسلام است! اگر ما «الیا کازان» نداریم، 29 سال است هر هفته «شکوه علفزار» دینی برگزار میکنیم !
بله، پیش از آنکه سوسیالیسم در اواسط قرن 19 «انحصار» را مطرح کند، در صدر اسلام، «دینآورتازیان» ـ این واژة مرکب را فردوسی در شاهنامه بجای پیامبر اسلام به کار برده، و در «فرهنگ دهخدا» به آن اشاره شده ـ یک آیة سوسیالیستی برای مؤمنان صادر کرد که در آن، «زنان» در انحصار محمد قرار میگرفتند، حتی پس از مرگش! میبینیم که سوسیالیسم صدر اسلام به مراتب از سوسیالیسم آبکی غرب استحکام بیشتری داشت! اگر در اتحادجماهیر شوروی از سوسیالیسم صدر اسلام پیرو میکردند، حتی پس از فروپاشی و اعلام اقتصاد آزاد، «سوسیالیسم» کماکان پا برجا میماند، و با پرروئی، مانع فروپاشی اتحاد شوروی میشد! ولی افسوس و صد افسوس که «گورباچف» نامة خمینی را در سطل زباله انداخت، و به نصایح «امام» توجهی نکرد! در غیر اینصورت هنوز عصر طلائی «جنگ سرد» ادامه داشت و نان ملایان و ایالات متحد هم در روغن بود. اما امروز شب تیرة «جنگ گرم» است و نان ملایان و اربابانشان آجر! از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به انحصار سوسیالیستی در صدر اسلام! طبق این آیة شریفة سوسیالیستی، هیچکس حق ندارد به زنان محمد نگاه کند، و هیچکس حق ندارد با زنان مطلقة محمد ازدواج کند، حتی پس از مرگ ایشان! در ضمن زنان محمد خود را بپوشانند! در راستای انحصار بر زنان، انحصار شغلی نیز ایجاد میشود. بجز محمد، هیچکس حق ندارد به رقابت با محمد برخاسته «دینآوری» کند! چون دکان اسلام کساد میشود! این مسائل مربوط به 14 سدة پیش بود، امروز، نه تنها کسی حق ندارد «دینآوری» کند که رمالی و فالگیری نیز رقابت با حاکمیت محسوب شده، و «ممنوع» است. این مسئله پیشتر در وبلاگ «فالگیر و حالگیر» مطرح شد. ولی «انحصار» در حکومت اسلامی همة امور را در بر میگیرد. انحصار «مخالفت با حاکمیت توحش اسلامی» نیز با «اعترافات» شرکای حکومت اسلامی در جام جمکران، در انحصار حاکمیت ایران قرار گرفت! از این پس، ایالات متحد، همانطور که پادوهای خود را به عنوان مخالفان حاکمیت پهلوی به ایران صادر کرد، و حکومت اسلامی تشکیل داد، اوپوزیسیون حکومت اسلامی را نیز خود از آمریکا به ایران «صادر» کرده! به این ترتیب انحصار حاکمیت ایران در دست گاوچرانها باقی خواهد ماند. امروز هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و رامین جهانبگلو، که نه دموکراسی میشناسند و نه جامعه مدنی، و نه هرگز گامی در راه پیشبرد اهداف دموکراتیک برداشتهاند، به عنوان «براندازان» طرفدار دموکراسی و جامعه مدنی به ملت ایران «حقنه» شدهاند، تا استعمار بتواند یکبار دیگر حاکمیت را به دوران خشونت و نفسکش طلبیهای امثال خمینی بازگرداند. این تمایل را به صراحت در خطبههای نماز جمعه 29 تیرماه سالجاری مشاهده میکنیم.
در این خطبهها، استعمار، بازهم به عربده جوئیهای زمان خمینی روی آورده تا مخالفت آشکار خود با جامعه مدنی را از زبان احمد خاتمی بیان کند. به ادعای استعمار، اسلام هم سیاست دارد هم اقتصاد! و هیچکس حق ندارد سخن از حقوق بشر غربی بگوید، «ما» در اسلام حقوق بشر داریم! در این خطبهها، به صراحت آثار «شاهکار» هاله اسفندیاری و دوستاناش را میبینیم، و این هفته آشکارا، تهاجم به جنبش مشروطیت را هم مشاهده میکنیم. احمد خاتمی در این خطبهها میگوید:
«اظهار نظرهائی مثل اینکه اسلام دین زندگی نیست، و یا نظام سیاسی و اقتصادی ندارد، و یا اظهار نظر برخی که حقوق بشر غرب را بر حقوق اسلامی ترجیح میدهند، ریشه بیش از صد ساله دارد[...] این نغمه از گلوی شوم استعمار بلند شده است[...]اسلامی که در آن جهاد و شهادت نباشد[...] اسلام آمریکائیاست[...]»
همانطور که گفتیم، این عربده جوئیها پس از پخش سریال مبتذل «اعترافات» شرکای حاکمیت اسلامی در سیمای جمکران امکانپذیر شده. و اتفاقاً احمد خاتمی هم در نماز جمعه، از صدا و سیما به خاطر پخش چنین برنامهای «تشکر» کرده! امروز شاید بسیاری دریابند چرا رسانة استعماری کیهان اینچنین بر علیة هاله اسفندیاری تبلیغات به راه انداخته بود، و چرا سیاستمداران و «صلحطلبان» ایالات متحد، همصدا به میدان جنجال رسانهای پای نهاده، و خواستار آزادی هاله اسفندیاری میشدند! همانطور که پیشتر گفتیم، هیاهوی رسانهای جهت تقویت حاکمیت محتضر جمکران صورت پذیرفته. و به همین دلیل است که، خطبههای «علفزار»، ناگهان از «سوسیال ـ ساواکیسم» در برنامة چشم انداز 20 سالة رفسنجانی، به خطبههای دوران جنگ شباهت یافته، و سعی در تهدید و ارعاب مردم دارد. احمد خاتمی آشکارا خواستار عقب نشینی غیردستاربندان از صحنة سیاست شده، چرا که «سیاست» و «اقتصاد» هم اسلامی است، و هم به «استنباط» فقیه بستگی دارد! به عبارت دیگر، نرخ بهرة بانکی را استعمار غرب برایمان تعیین نمیکند، علی خامنهای در مورد آن تصمیم میگیرد! چرا که ایشان هم قدرت تصمیم گیری دارند و هم تخصص در اقتصاد! یا به طور مثال، «عقبنشینی» از «قلههای» فناوری هستهای، فقط بر اساس «استنباط» رهبر فرزانه صورت گرفت، نه تحت فشار خارجی! حکمت این موضعگیریهای سیاسی هم «الهی» است، و فقط «فقیه» قادر به درک آنهاست، و ذهن انسان عادی، از درک آن عاجز میماند! به همین دلیل احمد خاتمی دیگران را از دخالت در عرصة اسلام، که «همه چیز» را در بر میگیرد بر حذر داشته، میگوید:
«به سیاستمداران و احزاب سیاسی میگویم که ورود به حوزة معارف دینی یک کار تخصصی است[...] این عرصه را به اهلش بسپارند و به عرصه معارف دینی وارد نشوند[...] گاهی ما رهنمودهای قرآن و سنت را میفهمیم و گاهی متوجه آن نمیشویم، اما اگر نفهمیدیم نگوئیم اسلام نظام سیاسی ندارد[...] اسلام تا قیامت عهده دار زندگی بشر است[...] اسلام میگوید جامعه باید حکومت داشته باشد اما شکل حکومت به استنباط فقیه بستگی دارد و مجموعه این اصول و استنباطات نظام سیاسی و اقتصادی اسلام را شکل میدهد.»
تنها پس از اعترافات مضحک و سراپا فریب سه شریک حاکمیت اسلامی، احمد خاتمی در نماز جمعه میتواند به خود اجازه دهد که مبنای یک کودتای آمریکائی را «جامعه مدنی» و «جنبشهای فمینیستی» معرفی کند، و نتیجه بگیرد که، میباید با «جامعه مدنی» و جنبشهای فمینیستی «مبارزه» کرد! بله، فواید هاله اسفندیاری و شرکا را امروز همگی به چشم میبینیم: تشویق حکومت پوشالی ملایان به سرکوب ملت ایران، و مبارزه با مطالبات مردمی. چرا که اسفندیاریها در اعترافات خود مطالبات ملت ایران را در کمال بیشرمی، اهداف بنیادهای «پژوهشی» آمریکائی معرفی کردهاند. بیدلیل نیست که احمد خاتمی از صدا و سیمای جمکران به خاطر پخش برنامة کذا، «تشکر» میکند، پای منافع اربابان در میان بوده، و نتیجهگیری از این اعترافات، میباید مطابق با خواستههای استعمار صورت گیرد:
«وی [...] گفت کسانی که برنامه بهنام دموکراسی را دیده باشند به سه نکته میرسند [...] مبنای کودتا [...] بر اشاعه فرهنگ حکومتی غرب در قالب جامعه به اصطلاح مدنی بوده [...] پایگاه عملیاتی این کودتا [...] مطبوعات، محافل روشنفکری [...] تشکیلات دانشجوئی [...] و به راه انداختن جریانهای فمینیستی و مشابه آنها بوده [...] واکنش شدید [...] دولتمردان و رسانههای آمریکا[...] گویای نگرانی شیطان بزرگ از لو رفتن نقشههایاش است [...] که این برنامه [...] آنها را رسوا کرده [...]»
از خطبههای عالمانه 29 تیرماه نتیجه میگیریم، که خاتمی میداند دیگران چه نتیجهای از مهملات هاله اسفندیاری وشرکا خواهند گرفت! دیگر اینکه، در زمان ساسانیان، که آخوندهای زرتشتی سیاست را در انحصار دین قرار داده بودند، جامعة ایران از بعضی جهات «اسلامی» هم بوده! و در زمان هخامنشیان، آنزمان که دین دولتی نداشتیم، و موبدها بر زندگی مردم نظارت نمیکردند، ما فرهنگ «حکومتی غرب» داشتیم! و امپراطوری هخامنشی یک حاکمیت استعماری غربی بوده! و شاید به همین دلیل، ابراهیم یزدی، به محض ورود به ایران، در مصاحبهای با کیهان گفته بود: «آمدهایم 2500 سال استبداد را پاک کنیم!» البته در ادامه، میباید اضافه میکرد: و با کمک استعمار، توحش صدر اسلام را بر ملت ایران حاکم کنیم! امروز که امثال علیخامنهای و اکبر رفسنجانی به کمک تاجبخشها و اسفندیاریها زمینة چپاول و سرکوب ملت ایران را فراهم میکنند، ظاهراً حاکمیت «مستقلی» در ایران وجود دارد، سرشار از دموکراسی! نمونهاش هم وجود امثال احمد خاتمی در کشور ایران است! ایشان شدیدا نگران دموکراسی شده، و از اینکه آمریکا به دموکراسی نمیاندیشد، ابراز انزجار فرمودهاند:
«تنها چیزی که آمریکا بهآن نمیاندیشد، دموکراسی است[...]»
و مسلماً تنها چیزی که ملایان ایران به آن میاندیشند، گویا همان دموکراسی باشد! و نخبگان ساواک که این ترهات را به دست امثال احمد خاتمی میدهند تا در نمازهای مسخرة جمعه، روخوانی کند هیچ فکر کردهاند اگر آمریکا به دموکراسی میاندیشید، سطل زباله، جایگاه واقعی امثال احمد خاتمی و شرکاء بود؟! مسلما نه! ساواک جهان سوم هم مانند حوزة علمیهاش به بیماری کمبود و فقر مبتلاست. کمبود شناخت و فقر فرهنگی. نتیجهاش هم خطبههای پریشان و مهملی است که هر هفته در برنامة «نماز علفزار» پخش میشود. در انتهای خطبه به روال مرسوم دستاربندان، احمد خاتمی کاسة گدائی هم در آورده، از دولت تقاضای بودجه برای ساختن مسجد و حسینیه میکند، چرا که هزینه ساختن این «دکانها» سنگین است:
«مسجد و حسینیه و امثالهم را باید مردم بسازند و نباید بار ساختن این مراکز به دوش دولت و نظام باشد، اما [...] پیشنهاد میکنم همانگونه که مراکز فرهنگی و ورزشی ردیف بودجه دارند [...]»
بله مراکز فرهنگی و ورزشی بودجه دارند، پس مراکز «استحمار» استعماری هم باید بودجه داشته باشند! تا امثال احمد خاتمی و خمینی را «تولید» و «بازتولید» کنند. تا برایمان بگویند چگونه از خشم و غضب استفادة صحیح و اسلامی بنمائیم! چون در بعضی مواقع خشم و غضب مقدساند:
«ازقوه خشم و غضب باید به درستی و در جای خودش استفاده کرد که اخلاق اسلامی مشخص میکند خشم و غضب در کجا مقدس و در کجا نامقدس است.»
خشم و غضب مقدس، عبارتی است که بلافاصله پس از اعترافات «سه نخاله»، در «اتاق فکر بکر» نخبگان فقر فرهنگی ساواک مطرح شد! خشم و غضب وقتی «مقدس» است که منافع دستاربندان را تأمین کند. در دیگر موارد، مانند چپاول ثروتهای ملی و سرکوب ملت ایران، آقایان خون خود را کثیف نکنند! اینهم از مواردی است که «انحصار» آن را استعمار به دست دارد، و هیچ میرزای شیرازی فتوای لغو آن را صادر نخواهد کرد! در عوض فالگیران و رمالان شدیداً باعث خشم و غضب پاسدار شریعتمداری در کیهان شدهاند! به این دلیل که فالگیری و رمالی «با واقعیت انطباق» ندارد! از قرار معلوم جناب «پاسدار» به این نتیجه رسیدهاند که، قرآن و جمکرانیسم با واقعیت تطابقهائی دارد! دلیل این «تطابق» هم همان در آمدی است که از این طریق به جیب مکارم شیرازی و شرکاء ریخته میشود، «سهم رهبر» هم صدالبته «محفوظ» است. نگرانی «مشاور» مقام رهبری این است که اگر گرایش به فال و فالگیری افزایش یابد، انحصار از دستاربندان سلب شده راه برای رقابت گشوده خواهد شد. کیهان در این مورد ظاهراً با مردم نیز گفتگو کرده، نظرات مطابق میل خود را در گزارش روز منعکس میکند. و آنچه عجیب است، شباهت این نظرات، به نظرات ملت ایران در مورد ملایان و حکومت «استقلال، آزادی» است:
«شیادانی که قصد فریب مردم را دارند[...] بعضی از[...] اینها دفتر و تشکیلات و برو بیای خاصی دارند[...] مبالغ گزافی از مردم میگیرند[...] تاکنون ندیدهام حرف یکی از [...] اینها درست از آب درآید[...] این گروه از سادگی برخی افراد سوء استفاده میکنند[...]»
«استقلال، آزادی، مسکن برای همه، آب و برق رایگان، آزادی بیان ...» را که به خاطر دارید؟ شباهت شعارهای «رهبر انقلاب» و شرکاء با حرفهای شیادان بسیار است. به همین جهت قانون حکومت اسلامی، رمالی را نوعی کلاهبرداری میداند، تا کسی به رقابت با حاکمیت نپردازد:
«به موجب قانون [...] کلاهبرداری با شکایت شاکی خصوصی قابل پیگرد قانونی است.»
ولی ما، از سنگر همین وبلاگ، به مشاور مقام رهبری اطمینان میدهیم، بازار فالگیر و مارگیر و جنگیر هرچه رونق گیرد، به گرد بازار «باجگیر» مزدور استعمار نخواهد رسید. فالگیری نه جنایت است و نه دخالت در زندگی مردم. فالگیری هم در مقام خود حرفهای است که دستاربندان آنرا در انحصار «دینآور تازیان» میدانند! اما از 14 سدة پیش، که قادر متعال نتیجة کار «محمد» را دید، چنان از کردة خود پشیمان شد، که بجز با «مقام رهبری»، ارتباط خود را با همة زمینیها به طور کامل قطع کرده!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت