چهارشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۶


گاوسالاری!
...

در پی مرگ «لیتویننکو»، انگلستان به یک تبعة روس مظنون شده و خواستار بازجوئی از وی به اتهام قتل است. اما بر اساس قانون اساسی روسیه، دولت نمی‌تواند اتباع روس را جهت محاکمه و بازجوئی به دولت دیگری تسلیم کند. سایت «نووستی»، مورخ دوم مردادماه سال‌جاری می‌نویسد، انگلستان به روسیه توصیه کرده قانون اساسی خود را «تغییر» دهد! گویا آنگلوساکسون‌ها از نتیجة «انتخابات آزاد» ترکیه، چنان ذوق زده شده‌اند، که می‌پندارند «اتحاد جماهیر خلافت اسلامی» موعود را تشکیل داده، به اهداف خود رسیده‌ا‌ند، که اینچنین «خمینی‌وار» در مورد قانون اساسی کشورهای دیگر، فتوی صادر می‌کنند!

البته «انتخابات» ترکیه زیر نظر ارتش ناتو انجام پذیرفت، و اسلام‌گرایان نیز پیروزی‌شان را مدیون همان ارتش ناتو‌اند! همان ارتش ترکیه، که مانند تمام نیروهای نظامی استعماری، منفور ملت‌هاست، و چند ماه پیش نیز یک اطلاعیة اینترنتی انتشار داد و با اعلام «لائیسیته در خطر است»، خواستار ممانعت مردم از ورود این «حزب» به کاخ ریاست جمهوری شد! واکنش مردم به اطلاعیة ارتش استعماری ترکیه، مشابه واکنش «شوت وپرت‌ها» در ایران به مذاکرات «نیک براون» و غلام سفارت در لندن بود، همه به «حزب» کذا رأی دادند!

بله، همانطور که بعضی‌ها در «رستاخیز» 2 خرداد، از لج «اصولگرایان» به «تدارکات‌چی» آن‌ها، محمد خاتمی رأی دادند، در ترکیه هم جماعتی از لج «ارتش»، رأی‌ها را به حساب پادوی ارتش، حزب «اسلام‌گرا»‌ در صندوق ریختند! آری، سیاست همانطور که سعدی گفته، «پیشة دونان» است، و آنانکه فریب «دونان» می‌خورند، در گویش «سیاسی» نویسندة این وبلاگ، «شوتان» نام دارند! و در تمام جهان، «شوتان» اکثریت قریب به اتفاق را تشکیل می‌دهند. و دقیقاً از همین‌جاست که اوضاع همواره به کام «دونان» می‌شود. و «دونان» جهان، به ویژه «دونان» جمکران از نتیجة انتخابات ترکیه بسیار ذوق زده شده‌اند، ‌به ویژه رهبرشان، محمد خاتمی، که از شدت خوشحالی، «سرو دستار نداند که کجا اندازد!» چرا که شباهت‌ها میان اوضاع «قاراشمیش» ترکیه و ایران، به زعم گورکن‌ها و اربابانشان بسیار است! به همین دلیل هم مواردی چند از همین «تشابهات» را برای خوانندگان نقل می‌کنیم‌. همانطور که خاتمی شیاد در زمینة «اصلاحات» دست به هیچ اقدامی نزد، اردوغان هم در زمینة اسلامی هیچ اقدامی بر ضد «لائیسیتة» ارتش ناتو نکرده، «رل» نعش بازی می‌کند. فقط یک روسری به سر همسر اردوغان کرده‌اند، که مبادا کسی «اسلامگرائی» ایشان را فراموش کند! مورد مشابه دیگر، جنجال «دست سالاری» است!

اسلام گرایان ترکیه، از اینکه همسر اردوغان با جرج بوش دست داده، شدیداً ابراز نارضایتی کرده می‌گویند،‌ او یک اسلام‌گرای واقعی نیست! و در ایران هم به یاد داریم که دست دادن خاتمی با فاشیست‌های مونث ایتالیائی چه جنجالی به پا کرد! و اگر «تدبیر» سیدمحمد صادق خرازی و بیانیه‌های ابلهانة‌ او نبود، هیچکس اسلام خاتمی را به رسمیت نمی‌شناخت! اما پیش از ادامه مطلب بپردازیم به لائیسیته ترکیه. این نوع «لائیستیه»، نه به خواست ملت،‌ که به دلیل منافع جبهه ناتو بر مردم تحمیل شده، و اصولاً با «لائیسیته» در غرب، و به ویژه در فرانسه، کاملاً تفاوت دارد. ‍

در سال 1960 و 1980 دو کودتای نظامی، پایه‌های «لائیسیتة» ترکیه را «تقویت» کردند! در واقع، لائیسیته در ترکیه ریشه در ارتش دارد. ارتشی که حافظ منافع ناتو در ترکیه است! مسلم است که امروز همین ارتش، جهت حفظ منافع جبهة ناتو، حمایت پنهان از اسلامگرائی را اعمال می‌کند و در ظاهر، به مخالفت با اسلامگرایان پرداخته. و از آنجا که در ترکیه «احزاب» و سازمان‌ها و تشکل‌های غیرحکومتی در بطن جامعه ریشه ندارند‌ و بیشتر، «شبیه سازی» شده‌اند، در واقع عرصة سیاست ترکیه،‌ که تحت نظارت ارتش، تا پیش از ظهور اسلامگرایان، میدانی بود برای جنگ زرگری میان به اصطلاح سوسیالیست‌های «بولنت اجویت» و راست‌گرایان «سلیمان دمیرل»، امروز نیز تحت نظارت همان ارتش، عرصة تاخت و تاز «اسلام گرایان» و «ضد اسلامگرایان» شده! البته نمی‌توان کشور ترکیه را با ایران مقایسه کرد.

ترکیة امروز برخاسته از فروپاشی یک امپراطوری قدرتمند و معاصر است. تا پیش از 1918، پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی یک «ابر قدرت» بود، حال آنکه در زمان صدارت امیرکبیر، اوضاع ایران چنان اسفبار بود که «وظیفه‌خواران انگلیس» در گوشه و کنار کشور آشوب به پا می‌کردند. فریدون آدمیت، در مورد یکی از این «وظیفه خواران» به نام سیدمصطفی شوشتری، که در زمان محمدشاه از حیدرآباد به ایران آمد، و چون از سادات بود «وظیفه‌ای» در حق او منظور گردید، می‌نویسد:

« سید در شوشتر کانون فسادی برپا ساخت[...] امیر مستمری آنان را به جرم ماجراجوئی یکسره قطع کرد و وزیر مختار انگلیس به پشتیبانی آنان آمد و به دولت نوشت: زن سیدمصطفی هندیه است و فرزندانش از اتباع انگلستان هستند، و مقرری آنان باید همچنان بر جای بماند[...] سید مصطفی همان کسی است که در زمان جنگ ایران و انگلیس در شوشتر فتنه‌ها به پا کرد و مردم را به شورش علیه دولت تحریک نمود. گوئی ملک ایران آفریده شده بود که هر بدگوهری را بپروراند و چون فربه شد کاسه نعمت بشکند. از این قبیل اراذل همیشه کسانی بوده و هستند که در کنف تاج امپراطوری انگلیس اما به خرج دیگران ، روزگار گذرانده‌اند.»

منبع: «امیر کبیر و ایران»، صفحة 274.

بله، همانطور که مشاهده می‌کنیم، در آنزمان اوضاع امپراطوری عثمانی با «ممالک محروسه» کمی تفاوت داشت! هرچند این تفاوت امروز کمتر از آن روزگار است! و اوضاع ترکیه به مراتب از «ممالک محروسه» خرابتر می‌نماید. از این پس، ارتش ترکیه می‌تواند، بنا بر اقتضای منافع جبهة ناتو، احزاب بسیار تندروی اسلامی، و شاید اسلامگراتر از طالبان افغانستان را هم، از طریق زدن «نعل وارونه» مورد حمایت سیاسی قرار دهد! و قوانین ترکیه را هر چه بیشتر بر توحش اسلام منطبق کند! به یاد داشته باشیم که در این ترکیة لائیک، حقوق بیش از 30 میلیون کرد، مسیحی و یهودی هرگز به رسمیت شناخته نشد، و کردها اخیراً اجازة برپائی جشن نوروز را یافته‌اند. حال بازگردیم به ذوق‌زدگی ریزه‌خواران سفرة ناتو در ایران. دیروز حاج سیدصادق خرازی، در کمال توحش و بلاهت، از اشغال عراق توسط ارتش آمریکا ابراز «خرسندی» کرد، و امروز علی مزروعی در سرمقالة «شرق» از «تجربة ترکیه» ابراز خشنودی می‌کند! اصولأ هر جا فاجعه‌ای رخ دهد، «اصلاح‌طلبان» جمکران «خوشحال» می‌شوند. چرا که اینان خود فاجعه‌ای برای بشریت‌اند!

مزروعی که از دلقک‌های دارودستة خاتمی است، استدلال کرده، «لائیسیته» نتوانست مشکلات ترکیه را حل کند! و راه گشای رشد و توسعه باشد! حتماً به نظر ایشان، اسلام از پس این مهم بر خواهد آمد! همانطور که در ایران همة مشکلات با اسلام حل شد! به ویژه طی دوره‌ای که «اصلاح طلبان» شیاد، حاکمیت را در دست داشتند! بله، علی مزروعی می‌نویسد، حزب «عدالت و توسعه» نمونة نوینی از حاکمیت در منطقه ارائه می‌دهد که دموکراسی را بر اسلام منطبق کند! ولی نمی‌گوید که، این «آوای شوم» استعماری همان است، که شیرین عبادی، «بلبل» محفل نوبل، چندین سال است که برای ملت‌های منطقه «چه، چه» می‌زند، و امروز دارودستة برژینسکی در ایران، آشکارا به پشتیبانی از همین «نمونه» برخاسته‌اند. به نظر اینان، مسلمانان جهان باید از تجربة ترکیه پیروی کنند! مزروعی‌که ،‌ مانند صادق خرازی، سخنگوی ملت ایران شده، از سوی ملت ایران، مراتب خوشحالی «ریزه‌خوارانه و کاسه لیسانة» خود را از این انتخابات «مضحک» اعلام می‌دارد، و به ما که به نظر ایشان «خیلی خوشحالیم» می‌گوید، درس‌های لازم را نیز از این تجربه بیاموزیم، ‌چرا که، مسلماً تجربة براندازی 22 بهمن، و تجربة حکومت مشتی روضه خوان‌ بی‌سواد و متحجر هم در راستای همین تبلیغات قرار خواهد گرفت:

«تجربه ترکیه می‌تواند آموزه‌های بسیاری برای مسلمانان جهان[...] داشته باشد و شایسته است ما ایرانیان که تجربه انقلاب و جمهوری اسلامی را داریم و از پیروزی اسلامگراها در ترکیه خوشحالیم نیز درس‌های لازم را از این تجربه بیاموزیم[...]»


چرا اصلاح‌طلبان از ترکیه بیاموزند؟ مگر از ترک‌ها چه کم دارند؟ اصلاً اردوغان باید وزرای‌اش را برای کارآموزی بفرستد به جمکران! دولت ترکیه هنوز قرن‌ها از توحش اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ایران عقب است! ولی مزروعی، گویا سخنان خاتمی را نشنیده!

محمد خاتمی، ملا عمر شیعی‌مسلک، هم پس از پیروزی اسلامگرایان ترکیه خیلی خوشحال شده، و پرچم مبارزه با «کفر و الحاد» برافراشته. خاتمی طبق معمول به پریشان‌گوئی افتاده و یک «تاریخ اصلاحات» تقدیم ملت ایران کرده که بر اساس آن خواستار آزادی برای مقابله با «الحاد» شده! ایسنا، مورخ 2 مردادماه سال‌جاری می‌نویسد:

«خاتمی [...] افزوداصلاح‌طلبی سابقه دیرینه‌ای دارد[...] امام خمینی بزرگترین اصلاح‌طلب بودند که توانستند از دل انقلاب قانون اساسی و جمهوری اسلامی را بیرون بیاورند[...] ما می‌خواهیم در مقابل براندازی و الحاد بایستیم[...]»


نمی‌دانستیم قانون اساسی متحجر و سراپا تناقض طالبان شیعی‌مسلک، که با همت کاتوزیان‌ها و لاهیجی‌ها از آستین استعمار بیرون کشیده شد، نشانگر اصلاح‌طلبی خمینی بوده! شاید به همین دلیل دولت انگلیس هرگز خواهان تغییر قانون اساسی جمکران نشد! اگر اصلاح طلبی سنگسار، قصاص، برده فروشی و کودک‌باره‌گی است، خاتمی کاملاً حق دارد، خمینی بزرگترین اصلاح طلب جهان بوده! خاتمی پنداشته، کسی که به‌یاد ندارد خمینی چه کرد و چه گفت، پس امروز، محمد خاتمی می‌تواند از او به عنوان «اصلاح طلب» یاد کرده، خودش را هم اصلاح طلب بخواند! در «توپ مرواری» از چنین «اصلاح طلبانی» که از فراموشی و بلاهت مردم بهره‌مند می‌شوند، تا از «تجربة ترکیه» درس بگیرند و با «الحاد» مبارزه کنند، اینچنین تجلیل شده:

«خاصیت هر نسل این است که آزمایش نسل گذشته را فراموش بکند، وقایع تاریخ یک فاجعه و یا یک رمان است که به تناسب مقتضیات وقت هر مورخی مطابق سلیقه خودش از میان هرج‌و‌مرج اسناد تاریخی بهره برداری کرده است[...] به ما ربطی ندارد، فقط درس پستی و درنده‌گی و کین‌توزی به‌ ما می‌آموزد، به همین علت بشر را وادار می‌کنند همیشه رو به قهقرا برود. فقط الفاظ فرق می‌کند. اما دیکتاتور امروز به مراتب خطرناکتر از دیکتاتور هزار سال پیش است[...] باز هم تجربه به ما ثابت کرده که مذهب[...] بهانه و افزار یک مشت گرگ است که به لباس میش در آمده‌اند و جز تخم نفاق و کینه ثمر دیگری به بار نمی‌آورند. زیرا یک دسته انگشت شمار[...] برای تائید حرص و آز و شهوت و خودپسندی و جاه طلبی خودشان[...] دنیای نامرئی و خدای قهاری تصور کرده‌اند که همان تمایلات پست آن‌ها را دارد. آنها نماینده و تعزیه گردان همین دستگاهند، و برای سود و زیان خود آیه از زبور و تورات می‌آورند و [اگر] پا‌یش بیفتد با شیطان هم می‌سازند تا موجودات را تا ابد پست و احمق و گدا و مطیع نگهدارند و همین که قوت گرفتند،‌ این آقایان زاهد و عابد و مسلمان، حتی مدعی تاج و تخت هم می‌شوند. به همین مناسبت یک پا دشمن خونی ما هستند [...] و دیگر حنای هیچ مذهبی پیش‌مان رنگ ندارد. [...] دین و مذهب [...] تاکنون جز موجبات بدبختی و سیه روزی مردم را فراهم نساخته و جز دکان‌داری و آلت خر کردن مردم چیز دیگری نبوده. ایمان مذهبی بزرگترین دروغ‌هائی است که بشر برای تبرئه خود قالب زده و گشادترین کلاهی است که به سر خودش گذاشته است.[...] کدام مذهب است که توانسته باشد 5 دقیقه از شرارت بشر بکاهد؟ برعکس[...] همیشه تعصب و خرافات و حماقت بشر را برای پیشرفت مقاصد خود دست آویز قرار داده، و یک میانجی کشیش یا آخوند لازم دارد که کلاه مردم را به امید بهشت و بیم دوزخ بردارد و به ریش‌شان بخندد[...]»



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت