چهارشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۶

«گاز» پرافتخار!
...
ایجاد یک آشوب دانشجوئی، به بهانة حفظ «منافع ملی»، پروژه‌ای است که در محافل استعمار انگلیس پی‌ریزی شده، و با اظهارات مهمل و بی‌پایة‌ «نژادحسینیان»، پیرامون «خط لولة صلح» در «بی‌بی‌سی» و «ایسنا» فعالانه پیگیری می‌شود! ابزار تبلیغات هم طبق معمول «منافع ملی» و مستضعفین‌اند! بنگاه تبلیغاتی حاکمیت انگلیس، «بی‌بی‌سی»، اخیراً اقدام به انتشار سخنان «نژادحسینیان» در مخالفت با قرارداد «خط لولة صلح» کرده، و رسانه‌های «شرق»، «روزآنلاین» و دیگر جیره‌خواران استعمار غرب، این سخنان بی‌اساس را با آب و تاب منعکس کرده‌اند. هدف از پخش و نشر چنین مهملاتی این است که از یکسو، «شبه‌دولت» احمدی‌نژاد را طرفدار این قرارداد جلوه دهند، و از سوی دیگر با توسل به فریب و نیرنگ وانمود کنند، چنین قراردادی میلیاردها دلار خسارت برای ملت ایران به همراه خواهد داشت! استدلال و منطق سراپا فریب، بر این امر استوار است که گاز ایران 30 در صد ارزانتر به هند و پاکستان فروخته می‌شود! حال آنکه می‌دانیم، تعیین کنندة بهای انرژی، دولت‌ها و ملت‌ها نیستند! بلکه چندملیتی‌هائی‌‌اند که در بهره‌برداری از این منابع سرمایه گذاری می‌کنند. و احداث «خط لولة صلح» منافع برخی از همین چندملیتی‌های غربی، به ویژه «بریتیش پترولیوم» و «داچ شل»، حامیان طالبان در منطقه را تهدید می‌کند!

در عمل، این قرارداد، موجودیت محافل «طالبان» در ایران و پاکستان را به خطر انداخته. و این محافل که موجودیت‌شان در گرو جنگ و بحران است، اکنون از برقراری صلح پایدار به هراس افتاده و از طریق شیپورهای تبلیغاتی‌شان به شایعه پراکنی پیرامون «خط لولة صلح» پرداخته‌اند. شایعه پراکنی طبق معمول از «بی‌بی‌سی» آغاز شد، و به دیگر ارگان‌های طالبان شیعی مسلک: «روزآنلاین»، «شرق» و ... نهایت امر گروه کارگزاران سرایت کرد! بله، مرگ دارودستة سرداراکبر و شرکاء نزدیک است، و دست اربابان‌شان، همان آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک، در پوست گردو افتاده! و به همین دلیل دوباره، یکی از پادوهای استعمار به یاد «منافع ملی» و ایرانیانی افتاده که زیر خط فقر زندگی می‌کنند! نام ایشان محمد هادی نژادحسینیان است که سه دهه، در رأس تشکیلات حکومت اسلامی، قرار داشتند و «خفقان» گرفته‌ بودند، تا ناگهان، در سایت رعایای الیزابت دوم، زبان به «اعتراض» گشایند!

واقعیت این است که «خط لولة صلح» مرگ طالبان منطقه، شیعی و سنی را نوید می‌دهد، ‌ به همین دلیل،‌ ناگهان بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی»، و سپس سایت «روزآنلاین»، متخصصان «ویژه‌ای» همچون «نژادحسینیان» را از عطاری استعمار بیرون کشیده، نظرات سرشار از «تخصص» ایشان را برای‌مان بازگو می‌کنند. رعایای الیزابت دوم، و دیگر محافلی که از اواخر دورة قاجار تاکنون، از طریق قاچاق مواد مخدر، برده فروشی و فروش اسلحه به گروه‌های دست پرورده خود در منطقه، به ویژه در منطقة سیستان و بلوچستان، در پاکستان و ایران، منافع سرشاری به هم زده‌اند، «خط لولة صلح» را مانعی در راه «اقتصاد اسلامی» خود می‌بینند.

از هنگام ایجاد «شبه کشوری» به نام پاکستان، استعمار انگلیس سعی بر حفظ هرج و مرج در گستره‌ای به وسعت ایران، افغانستان و پاکستان داشته. به یاد داریم که به محض اقدام اتحادجماهیر شوروی جهت احداث خط لولة نفت به هند از طریق افغانستان، طاعون طالبان شیعی مسلک در ایران و پاکستان، زمینه ساز حاکمیت طالبان در افغانستان شد. این مسئله نشانگر اهمیت حفظ «هرج و مرج» در منطقه جهت تامین منافع استعمار انگلیس است. و در این راستا در بطن این منطقة «هرج و مرج»، مناطق «هرج و مرج» دیگری قرار دارند که بلوچستان در پاکستان و ایران از آن جمله‌‌اند. حال اگر «خط لولة صلح»، گاز ایران را از طریق پاکستان به هند برساند هرج و مرج در بلوچستان ایران و پاکستان باید پایان گیرد. و همین امر ضربة جبران ناپذیری به منافع انگلیس خواهد بود. و البته طبق قوانین وحش‌سالاری، انگلیس به تنهائی نمی‌تواند از این منافع بهره‌مند شود، و لازم است شرکای دیگر نیز سهمی از این منافع داشته باشند. و شریک اصلی بریتانیا در تاراج منطقه، تاکنون ایالات متحد بوده، که از ایجاد هرج و مرج در مرز هند، چین و اتحاد جماهیر شوروی سابق، حمایت کرده. ولی امروز تغییرات وسیعی در حال شکل گیری است که تداوم «هرج و مرج» را بر‌نمی‌تابد. از یکسو کشورهای هند، چین و روسیه به یکدیگر نزدیک می‌شوند، کشورهائی که از رشد سریع اقتصادی برخوردار شده‌اند، و از سوی دیگر نفوذ ایالات متحد و جبهة ناتو در منطقه به شدت رو به ضعف گذارده. شکست ارتش اسرائیل در لبنان نوید بخش آغاز سیر قهقرائی استعمار غرب در منطقه بود. و با گذشت زمان، سرعت این سیر قهقرائی افزایش خواهد یافت. مسائلی که در ارتباط «نظامی ـ امنیتی» میان فدراسیون روسیه، اروپا و ایالات متحد پیش آمد، خود شاهدی است بر این مدعا. و در همین چارچوب است که «منطقة امن» تامین منافع استعماری انگلیس در پاکستان و ایران از طریق احداث «خط لولة صلح» مورد تهدید قرار گرفته.

پیشتر گفتیم که محل عبور نفت و گاز محل امن به شمار می‌رود. چرا که در غیر اینصورت نقل و انتقال منابع انرژی غیرممکن خواهد شد. پیش از ادامة مطلب لازم است نگاهی به تنگة هرمز در دوران جنگ استعماری 8 ساله میان ایران و عراق بیاندازیم.

به یاد داریم که تبلیغات ساواک از زبان دعانویس‌های حاکم بر ایران، آمریکا را مسئول تهاجم نظامی به ایران معرفی می‌کرد. به یاد داریم که همین حاکمیت دست نشانده، که ادعای ضدامپریالیست بودن هم داشت، هرگز اجازه نیافت، «بستن تنگه هرمز» را حتی در شعار، مطرح کند. چرا که طی 8 سال جنگ، نفت ایران به قیمت هر بشکه، 9 دلار به حراج گذارده شد، تا منافع غرب تأمین شود، و مسیر عبور «نفت حراجی» تنگة هرمز بود. و نژادحسینیان که در سایت رعایای الیزابت دوم از «خط لولة صلح» انتقاد کرده، از ابتدای براندازی 22 بهمن، از ایالات متحد به ایران بازگشت، تا در جبهة حکومت «عدل‌علی» از این وزارتخانه به آن‌ وزارتخانه در حرکت باشد! ایشان طی سه دهه، کور و کرو لال بودند، و منافع ملی را هم نمی‌شناختند! و اخیراً مسیح دستی به سرشان کشیده و زبان باز کرده‌اند، آنهم در مقابل میکروفون «بی‌بی‌سی»! حال ببینیم «نژاد حسینیان» کیست؟!

نژادحسینیان مانند دیگر شخصیت‌های ساواک، گذشتة روشنی ندارد، و در تمامی زمینه‌ها صاحب تخصص است! وی متولد سال 1947 است، به عبارت دیگر اکنون 60 سال دارد. ظاهرا در دانشگاه تهران در رشته مهندسی مدرکی گرفته و پیش از براندازی 22 بهمن، در ایران مشاور بخش خصوصی بوده. ولی همین نژاد حسینیان، در سال 1979 مسلح به مدرک دکترا از دانشگاه جرج واشنگتن به ایران باز می‌گردد! از سال 1980 تا 81، نژادحسینیان معاون سازمان برنامه و بودجه است، از سال 1981 تا 1985، وزیر راه و ترابری است. از 1985 تا 1989 معاون وزیر نفت در زمینه مهندسی و پروژه است، و از سال 1989 تا سال 1994، نژاد حسینیان، معاون وزیر نفت در مسائل خارجی، وزیر صنایع سنگین و رئیس کمیته‌های اقتصادی در رابطه با کشورهای مختلف است. از تاریخ 13 مارس 1998، مدتی پس از انتصاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری، نژادحسینیان را در مقام «نمایندة دائم» ایران در سازمان ملل، مشغول به «انجام وظیفه» می‌بینیم. نژادحسینیان را می‌توان، مانند حسن حبیبی، محمد خاتمی و بسیاری دیگر، از مزدوران امنیتی ایالات متحد در ایران به شمار آورد. و از سوی دیگر می‌توان ایشان را عضو شبکه‌ای دانست که محمد خاتمی را به ریاست جمهوری رساند. شبکة روتاری‌کلاب انگلیس. بی‌جهت نیست که ابتدا بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» در بازتاب نظرات این «متخصص» بسیار برجسته پیشگام شده!

نژادحسینیان هنگامی که تداوم جنگ، منافع اربابانش را تأمین می‌کرد، به یاد «منافع ملی» نبود! اخیرا چون منافع استعمار انگلیس تهدید می‌شود، نژادحسینیان و برخی دیگر به یاد «منافع ملی» افتاده‌اند! البته «منافع ملی» در قاموس اینان، منافع ایران نیست! اشتباه نکنیم! «منافع ملی» برای ریزه خواران استعمار، منافع اربابان‌شان است! همانطور که «گاردین» از آب‌گیری «سد سیوند» ‌نگران بود و آرامگاه کوروش را در خطر می‌دید، نژادحسینیان و شرکاء هم از احداث خط لوله گاز به هند شدیداً آشفته خاطر شده‌اند! پادوهای غرب، هر وقت منافع اربابان‌شان به خطر می‌افتد، یاد مستضعفین می‌کنند! و همانطور که میرحسین موسوی چندی پیش برای کودکان بی‌خانمان تهران اشک تمساح می‌ریخت، از چشمان نژادحسینیان هم چند لیتر از همان اشک‌ها سرازیر شده! اشک‌هائی که بدرقة راه ایرانیانی می‌شود که در واقع، به دلیل وجود امثال رفسنجانی‌ها و نژادحسینیان‌ها زیر خط فقر زندگی می‌کنند! نژاد حسینیان می‌گوید، چرا وقتی 10 میلیون نفر در ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند، و ترکیه می‌تواند گاز ایران را به اروپا صادر کند، ما باید به هند گاز ارزان قیمت بفروشیم؟! سئوال ایشان در واقع به این صورت می‌باید صورتبندی شود که، واقعاً چرا وقتی منافع غرب از طریق ترکیه می‌تواند تأمین شود، ما منافع غرب را تامین نکنیم‌؟! نژادحسینیان، با بیان این سخنان، قیاس به نفس کرده و مخاطب را هم ابله پنداشته، به چند دلیل! نخست آنکه پادوهای غرب، اگر ابله و خودفروخته نباشند به افتخار پادوئی نائل نمی‌شوند، نمونه‌اش ابراهیم یزدی است! دیگر آنکه بهای نفت و گاز را دولت‌ها و کشورهای تولید کننده نفت و گاز تعیین نمی‌کنند. قیمت نفت و گاز را چندملیتی‌ها تعیین می‌کنند. و اگر قیمت گاز صادراتی به هند و پاکستان به ادعای نژادحسینیان و شرکاء، از قیمت صادراتی به اروپا کمتر تعیین شده به این دلیل است که «بریتیش پترولیوم» جهت احداث این خط لوله سرمایه گذاری نمی‌کند، تا بتواند ارزحاصل از فروش گاز را در بانک‌هایش انبار کند، و با بهره‌های 70 درصد در سال به ایران «وام» بدهد! بله، در صورت افتتاح این خط لوله، منافع «بریتیش پترولیوم» به خطر می‌افتد، همان «منافع ملی» نژاد‌حسینیان‌ها که ناگهان در سایت رعایای الیزابت دوم، به یاد «کشورما» افتاده‌اند، و می‌گویند:

«اگر بنا داشتیم گاز را ارزان بفروشیم خیلی زود قرارداد نهائی می‌شد اما آیا درست است که در این قرار داد ده‌ها میلیارد دلار تخفیف بدهیم در حالی که در کشور ما 10 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می‌کنند[...]»


این سخنان چقدر آن‌هائی را که زیر خط فقر هم زندگی نمی‌کنند، به یاد شعارهای روح‌الله خمینی و دیگر دعانویس‌های دجال جمکران می‌اندازد! ده‌ها میلیارد دلار را بر 10 میلیون تقسیم می‌کنند و نتیجه می‌گیرند که به هر نفر حد اقل 1000 دلار می‌رسد، که شخص نژاد حسینیان به درخانه‌شان آورده تحویل خواهد داد! همانطور که خمینی‌ پول‌های نفت را دم در خانه‌ها به «مستضعفین» تحویل داد؛ به صورت بمب، گلوله و موشک! بله، ده‌ها میلیارد دلار از حساب بانکی ما ایرانیان بر می‌دارند و به حساب هندی‌ها واریز می‌کنند! این امری است که «بی‌بی‌سی» سعی دارد از زبان نژادحسینیان به شنونده القاء کند! ولی در واقع آنکه ده‌ها میلیارد دلار و شاید در دراز مدت صدها میلیارد دلار ضرر می‌کند، همان حاکمیت انگلیس است. هنگامی که بساط قاچاق مواد مخدر در بلوچستان ایران و پاکستان تعطیل شود، هنگامی که استعمار انگلیس ناچار به جمع‌آوری شبکه‌های تجارت برده و مواد مخدر در منطقه شود، میزان خسارت به مراتب از میلیاردها دلار بیشتر خواهد بود. ولی نژادحسینیان‌ ، فاقد درک ابعاد چنین «فاجعه‌ای» است! استعمار چنان سفله پرور و بلاهت گستر است، که امثال نژادحسینیان، علیرغم حضور در وزارت نفت، هنوز نمی‌داند قیمت نفت و گاز را «فروشنده» تعیین نمی‌کند، «خریدار» تعیین می‌کند! کارشناس برجستة انرژی حکومت اسلامی، در «بی‌بی‌سی» اظهار داشته:

« باید در تعیین قیمت گاز قراردادهای گاز مایع [...] در منطقه ملاک قرار گیرد[...] که حدود 11 دلار برای هر واحد[...] است در حالی که قیمت توافق شده[...] کمتر از 6 دلار و پنجاه سنت در نظر گرفته شده است. »


کسی که در سخنانش از «باید» استفاده می‌کند، کسی است که قادر به تحقق «بایستن» امر خود باشد! حاکمیت ایران در چنین موضعی نیست، و به طریق اولی، یک «کارگزار» حکومت جمکران، از این گنده‌گوئی‌ها نمی‌تواند ‌کردن! ویژگی گورکن جماعت این است که عادت کرده دهانش را بیش از حد خود باز کند. این امر را در مورد همپالکی‌های‌اش نیز انجام می‌دهد. چند روز پیش، «حنا زرچوبه» ـ همان ایرنای خودمان ـ نوشته بود، ارتش ترکیه گفته، برای حمله به «پ‌ک‌ک»، از آمریکا اجازه نمی‌گیریم! بله، ارتش ترکیه، مانند ارتش اسرائیل ارواح شکمش مستقل است و از آمریکا اجازه هم نمی‌گیرد! ما هم می‌دانیم! آمریکا به ارتش ترکیه «فرمان» می‌دهد و ارتش ترکیه هم فرمان را اجرا می‌کند! حال بازگردیم به نژادحسینیان و رسانه‌های اربابانش!

برای «شرق»، نژاد حسینیان یکی از همان هزاران «مدیر باتجربه‌ای» ‌است که توسط احمدی نژاد کنار گزارده شدند. ولی در واقع با تضعیف سیاست غرب در ایران، حکومت جمکران ناچار شد فدائیان ایالات متحد را با فدائیان دیگری تعویض کند که درجة «فدائیت‌شان» کمی رقیق‌تر باشد! «شرق»، جهت تحمیق مخاطب می‌نویسد، جانشین نژادحسینیان، غنیمی‌فرد، جهت حفظ مقام خود قبول کرده چنین قراردادی منعقد شود! و به این ترتیب نتیجه می‌گیریم که قراردادهای نفتی هم مانند قوانین اسلام شکمی است، و به میل و خواستة وزیر مربوطه «منعقد» می‌شود! ولی در این میان، از همه جالب‌تر اظهار عقیده «کارگزاران» است! اینان که همگی از نوچه‌های اکبر رفسنجانی به شمار می‌روند، به زبان بازاری خود اظهاراتی فرموده‌اند که ترجمة آن به زبان فارسی چنین است:

«درست است که این خط لوله باعث صلح میان پاکستان و هند می‌شود، ولی چرا بهای صلح را ایران بپردازد، همة صلح‌طلبان جهان باید بهای صلح را بپردازند!»

این نمونه‌ای است از «بینش سیاسی» پادوهای رمالان در ایران! در واقع اگر صلح میان هند و پاکستان برقرار شود، صلحی است که منافع آن در درجة نخست نصیب ملت ایران، ‌به ویژه مردمان محروم بلوچستان خواهد شد. و تا آنجا که شناخت نویسندة این وبلاگ اجازه می‌دهد، «صلح طلبان جهان» که در دموکراسی‌های ثروتمند سکونت دارند، موجودیت خود را مدیون جنگ و کشتار در کشورهای جهان سوم‌اند! متأسفانه این «واقعیت» بار دیگر، با تهاجم به عراق و افغانستان به اثبات رسید! و اگر به وقایع اخیر ایران، به ویژه جنجال پیرامون اعترافات تلویزیونی همکاران حاکمیت ایران بنگریم، ابعاد واقعی چنین صلح‌طلبی‌هائی را بهتر مشاهده خواهیم کرد. همانطور که با مطالعة دقیق سخنان نژادحسینیان در مورد «افتخارآمیز» بودن قرارداد خط لوله صلح:

«با توجه به افزایش قیمت نفت و گاز، امضای این قرارداد دستاوردی افتخارآمیز نیست زیرا با این قرارداد ایران متعهد می‌شود گاز خود را با قیمت ارزان بفروشد.»

و البته نژادحسینیان، به قراردادهای 25 سالة «افتخارآمیز» فروش نفت که با شرکت‌های «دوست و برادر» منعقد شده، و همچنین به دریافت «رشوه‌های افتخارآمیز» این قرار دادها هیچگونه اشاره‌ای نکرده! چون در این‌صورت می‌توانستیم معنای دقیق «دستاورد» پر‌افتخار یا به زبان الکن ایشان «افتخارآمیز» را دریافته، و آنرا برای 10 میلیون ایرانی که زیر خط فقر زندگی می‌کنند، و میلیون‌ها ایرانی دیگر که افتخار جیره‌خواری استعمار را ندارند، بهتر از این‌ها توضیح دهیم!




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت