جمعه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۶

آستان «سفاکیه»!
...
سه دهة پیش، جهت براندازی حاکمیت چنین لازم شده بود که، «اعتراض» و «تظاهرات» از سوی فعلة ساواک در شهر قم آغاز شده، به شهرستان‌ها سرایت کند، تا در مرحلة آخر به پایتخت برسد. اینبار حرکت براندازانه باید مسیر عکس بپیماید؛ از تهران آغاز شود! به این ترتیب، امر مقدس براندازی پیشرفت سریع‌تری خواهد داشت. چرا که امروز تظاهرات در قم و شهرهای مذهبی بجای جذب مردم باعث ایجاد نفرت در میان آنان خواهد شد، و کسی با تظاهرکنندگان ساواک همراهی نخواهد کرد. دلیل آنکه، 28 سال است حاکمیت مذهبی بر مردم ایران تحمیل شده و فاجعه‌ای که استعمار به کمک مشتی روضه‌خوان و دستاربند بی‌سواد برای ملت ایران آفرید، در برابر چشمان‌شان قرار دارد. ولی نمی‌باید اشتباه کرد، اگر مسیر حرکت براندازانه تغییر کرده، عوامل براندازی همان عوامل سابق‌اند: ساواک و نیروهای انتظامی، رسانه‌ها و ملایان، که اینبار مستقیماً حاکمیت را تشکیل ‌داده‌اند. امروز نقش دربار در سال‌های براندازی را حوزة علمیه عهده‌دار شده. «ملایان ساواک»، هر هفته از طریق خطبه‌های نماز جمعه، سیاست اربابانشان را گام به گام ‌پیش می‌رانند.

پیشتر گفتیم که متن خطبه‌های نماز جمعه را «ساواک» تهیه می‌کند، و این خطبه‌ها بازگو کنندة خواسته‌های استعمار در ایران است. به همین دلیل است که اخیراً خطبه‌های نماز جمعه بر محور تحریک مردم به شورش تمرکز یافته. به زبان ساده‌تر، ساواک در پی زمینه‌سازی برای براندازی حاکمیت جمکران است، و خطبه‌های نماز جمعه همواره نقش مهمی در اعمال سیاست استعمار داشته و دارند. در گذشته این خطبه‌ها بر محور ارعاب، تهدید مردم، و حمایت از ادامة «نبرد با آمریکا» تمرکز داشت، ولی امروز نیروهای انتظامی آشکارا دست به ارعاب و سرکوب مردم زده‌اند، و به بهانة «مبارزه با اوباش»، گروه، گروه مردم را دستگیر می‌کنند و به دنبال آن، «رسانه‌های» حاکمیت خبر از اعدام «اوباش» می‌دهند. گاه تصاویری هم از اوباش «فرضی» در کنار چوبه‌دار منتشر می‌شود، و جرم‌های محکمه پسندی نیز در رسانه‌ها به خورد مردم داده می‌شود. ولی در واقع مشخص نیست چه کسانی دستگیر می‌شوند، و مهم‌تر از آن، معلوم نیست چه کسانی اعدام می‌شوند. در عمل، آنچه واقعیت دارد و در عرصه اجتماع مشاهده می‌‌شود، یورش وحشیانة نیروهای انتظامی به مردم است، و اینکار فقط یک دلیل می‌تواند داشته باشد، «تحریک افکار عمومی» از طریق یورشی سراسری و روزانه که باید در آخرین روز هفته، با پخش خطبه‌های علفزار در سراسر کشور به اوج خود برسد، و باعث شود مردم با خاطر پریشان و افکار آشفته هفتة نوینی را آغاز کنند.

البته مهم‌ترین هدف تبلیغات شهر تهران است. نخبگان ساواک در «اتاق افکار احمقانه و ابلهانة» خود، به این نتیجه رسیده‌اند که اگر برنامه‌های تهاجم روزانه و ارعاب رسانه‌ای به همین ترتیب ادامه یابد، با در نظر گرفتن این نکتة مهم که گرمای شدید تابستان در تهران خود یکی از عوامل افزایش عصبیت است، دیر یا زود می‌توان با «هی» کردن گروهی از اوباش خشمگین و معترض به خشونت، تهران را به آشوب کشید،‌ چرا که مردم عادی نیز منتظر فرصت‌اند تا خشم خود را به ترتیبی بروز دهند. و اگر تهران به آشوب کشیده شود، به زعم اینان کار تمام است. گرفتاری فعلة استعمار در ساواک این است که مانند اربابان خود ابله‌اند، و هنوز متوجه نشده‌اند که مردم عادی دیگر از «آشوب طلبان»،‌ نه در خیابان و نه در دانشگاه، پشتیبانی نخواهند کرد! خاطرة براندازی و کودتای سال 57 هنوز از اذهان مردم زدوده نشده. امروز مردم ایران، نیک می‌دانند،‌ چه کسانی در عربده‌جوئی و اعتراض به حاکمیت «پیشگام» شده‌ و زمینه‌ساز آشوب و براندازی می‌شوند. ولی این نکته پیش‌پاافتاده را ساواک و اربابانش هنوز درک نکرده‌اند. و جای هیچ تعجبی نیست. استعمار به این دلیل سفله‌پرور است که خود در جایگاه «سفله‌گان» قرار دارد، و همواره، جهت تأکید برتری خود، نیازمند سفله‌تر از خویش خواهد بود. و ساواک جمکران خطبه‌های نماز جمعه را در همین راستا تنظیم می‌کند! حال یک پرسش مطرح می‌شود، اگر استعمار امثال رفسنجانی و خامنه‌ای را کنار بگذارد، سفله‌تر از اینان را در داخل ایران نخواهد یافت! و ناچار است گزینه‌های خود را بر ریزه‌خواران اینان، از قبیل گنجی، سازگارا، مهاجرانی و شرکاء متمرکز کند! به این ترتیب است که می‌بینیم، «مقالات» آشفته و بی‌سروته پاسداراکبر و همپالکی‌‌هایش، قدم به قدم از «تشیع جمکران» فاصله می‌گیرند، و به بازارگرمی برای «تشیع مرغوب» می‌پردازند، تشیعی که گویا مدافع حقوق بشر است و دموکراتیک! و همزمان، تمامی خطبه‌های نمازهای جمعه بر طبل اسلام می‌کوبند و وحدت اسلامی را گوشزد می‌کنند! نقطة شورش، که ساواک پیش‌بینی کرده، نقطة تلاقی «تشیع مرغوب» با «تشیع جمکران»، در قلب شورش‌های خیابانی تهران خواهد بود.

حال بپردازیم به بررسی خطبه‌های «تشیع جمکران» در تهران و مشهد. اما پیش از بررسی لازم است یادآور شویم که حوزة علمیة خراسان و حوزة علمیة قم همواره با یکدیگر در رقابت بوده‌اند. ابتدا یک «ولیعهد» شهید برای خلیفه عباسی اختراع کردند که به دلیل خوردن چند کیلو انگور «مسموم» شدند! سپس خواهر همان شهید «راه انگور» را، جهت کسب در آمد، در قم «پیدا» کردند! چون همانطورکه می‌دانیم «دین» دکانی است که روحانی جماعت جهت سرکیسه کردن مردم باز کرده. و تنها دکانی است که هر چه کالای بنجل‌تری ارائه کند، مشتری بیشتری خواهد داشت. اصل اساسی سرمایه داری، که بر سود حداکثر از سرمایه حداقل استوار است، از نظام اقتصادی ادیان ابراهیمی ملهم شده، با این تفاوت که نظام «ابراهیمیسم» نیازی به سرمایه‌گذاری ندارد،‌ فقط سود می‌برد! به همین دلیل نوع پیشرفته کاپیتالیسم را «ابراهیمیسم» می‌نامیم. هر گاه سرمایه‌داری دچار بحران شده، دست نیاز به سوی خداوند غدار قهار و مکار و بخشندة‌ مهربان ابراهیم دراز کرده، و خداوند هم فرانکوئی، هیتلری، «رهبری» برایش فرستاده، تا «اوباش» را اعدام و «ملحدان» را معدوم کرده، امنیت «کسب و کار» دینی را تأمین فرمایند! و در این راستا، حوزة علمیة خراسان که در تیررس تبلیغات اتحادجماهیر شوروی قرار داشت، هرگز افتخار میزبانی از خمینی را نیافت. ممکن بود «کمونیست‌ها» امام را از راه به در کنند! ولی امروز که در حوزة خراسان خطری متوجه اسلام و مسلمین نیست، ساواک ابلهانه‌ترین خطبه‌های نماز جمعه را در زمینة سیاست خارجی به امام جمعة تهران، و در زمینة سیاست داخلی، به امام جمعة مشهد تقدیم می‌کند!

در تهران،‌ خطبه‌های علفزار، این ‌هفته توسط امامی کاشانی روخوانی شد. در این خطبه‌ها به عراق، افغانستان و فلسطین، محل پادوئی حاکمیت جمکران در راه خدمت به ایالات متحد اشاره شده، و به صورت غیرمستقیم حسادت حاکمیت ایران به عربستان سعودی و اسرائیل، پادوهای دیگر ایالات متحد ابراز شده است! چرا که به دلیل فشار جبهه نامرئی ـ همان جبهه‌ای که سال گذشته در لبنان پس گردنی مختصری به ارتش اسراییل زد ـ پادوهای شیعی مسلک ایالات متحد، نمی‌توانند مورد الطاف مستقیم ارباب واقع شوند! و چند میلیارد دلار اسقاطی‌های ارتش آمریکا را دریافت کنند،‌ تا آن 10 میلیون نفری که در ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند،‌ بتوانند به زندگی خود افتخار کنند! در نتیجه قرار است جبهه متحد اسلامی تشکیل شود:

«تا در سایة این وحدت، افغانستان، عراق، فلسطین و دیگر کشورهای اسلامی نجات پیدا کنند[...]»

می‌بینیم که در خطبه‌های علفزار هیچ اشاره‌ای به عربستان نشده! چرا؟ چون عربستان فعلاً «نجات» پیدا کرده! آنکه «نجات» پیدا نکرده، حاکمیت جمکران است،‌ که به مرور زمان ناچار به اطاعت از خداوند دیگری خواهد شد! چرا که تحقق هلال شیعی کذا، که رویای پادوهای سازمان سیا در ایران بود، دیگر میسر نیست! و برنامة تجزیه عراق و جنگ شیعه و سنی در منطقه شکست خورد! به همین دلیل «امامی کاشانی» می‌گوید:

«در اسلام شیعه و سنی مطرح نیست. این استکبار است که می‌خواهد بین آن‌ها تفرقه بیندازد[...]»

و صد افسوس برای این حاکمیت که، در عرصة سیاست، خواستن، توانستن نیست! ادامة سخنان کاشانی به این صورت خواهد بود، چرا که با در نظر گرفتن شرایط مسلمانان سنی در ایران که حتی اجازه ساختن مسجد در تهران را ندارند، می‌توان دریافت که ساواک «حق» دارد، و در اسلام، سنی و شیعه نداریم! حداقل در ایران، شیعه بر ضد سنی است! اما چون اربابان حاکمیت جمکران نتوانستند در عراق، قسمت شیعی نشین را ضمیمة جمکران کنند، خطبه‌های‌ نماز علفزار به این ترتیب تنظیم شد که، آمریکا و بیگانگان بدخواه مسلمانان‌اند، چرا که، به ما سلاح مدرن نفروختند. این فروش سلاح به عربستان، ساواک جمکران را سخت پریشان خاطر کرده، تا آنجا که خطاب به حاکمیت عربستان می‌گوید موعظه‌های خدا را گوش کنند! نمی‌دانستیم خدا موعظه می‌کند! حتما از زبان امامی کاشانی موعظه می‌کند. و چه خدای بی‌اطلاعی است که اینگونه سخن می‌گوید! گویا نمی‌داند ارز حاصل از فروش نفت به کشورهای تولیدکنندة نفت تعلق ندارد! گویا نمی‌داند، فروش اسلحه به کشورهای جهان سوم در هر حال برای حفظ منافع صاحبان صنایع نظامی است و گویا نمی‌داند توحش نظام سرمایه‌داری تنها گریبانگیر مسلمانان نیست، توحشی است که بر همة ملت‌های جهان تحمیل ‌شده:

«آمریکا و صهیونیست [منظور صهیونیسم باید باشد] بدبختی مسلمانان و کشورهای عربی را می‌خواهند کشورهای اسلامی [...] باید به موعظه‌های خداوند[...] گوش فرا دهند. [...] آمریکا می‌خواهد کارخانه‌های اسلحه سازی خود را بر پا نگهداشته پول‌ها را از کیسه مسلمانان خارج کرده به کیسه اسرائیل غاصب بریزد.»


بله، گویا خدای مورد اشارة کاشانی، آفریدة ذهن نخبگان جمکران باید باشد، که اینچنین از مرحله پرت می‌نماید! در هر حال، خدائی است که با خطیب نماز جمعه در ارتباط «مستقیم» قرار دارد، و مراتب نارضایتی خود را از خرید اسلحه توسط عربستان سعودی ابراز داشته! گویا خداوند که باید از احوالات درونی بندگانش با خبر باشد، نمی‌داند حاکمیت عربستان، مانند دیگر حکومت‌های دست‌نشاندة جهان سوم، ‌فقط اطاعت کورکورانه در دستورکارش قرار گرفته! بله، خداوند امامی‌کاشانی چون نمی‌داند جریان چیست، مسلمانان را سرزنش می‌کند و امامی کاشانی هم که نمی‌داند جریان از چه قرار است، هر چه ساواک نوشته تکرار می‌کند:

«خداوند مسلمانان را از اینکه در برابر دشمنان اسلام بیدار نیستند، ملامت می‌کند.»

البته این ملامت‌های الهی شامل حال حکومت جمکران نمی‌شود، چون این حکومت در برابر دشمنان اسلام سخت بیدار و هوشیار است! محمدخاتمی «ملحد» می‌گیرد، هاشمی «تضارب افکار دینی» توصیه می‌کند، نیروهای امنیتی هم «اوباش» می‌گیرند و اعدام می‌کنند! اوباشی که نه سیمین بهبهانی برایشان اسب و قبا می‌فرستد، نه شیرین عبادی از حقوق‌شان دفاع می‌کند! چون کسی حتی نام و نشان اینان را هم نمی‌داند! بنابراین «آدم» به حساب نمی‌آیند! و آن‌ها که در جمکران «شهروند» یافته بودند و شیپور «حقوق شهروندی» برایمان می زدند، همگی «خفقان» گرفته‌اند! تا عربده‌های «علم‌الهدی‌ها» به گوش همه برسد.

«علم الهدی»، در خطبه‌های نماز جمعه مشهد خواستار اعمال توحش بیشتری نسبت به مردم شده، زنان را عامل اصلی ایجاد اوباش در جامعه می‌خواند. «احمد علم الهدی» که «سید» هم هست و از تبار دین‌آور تازیان، جامعه شناسی و روانشناسی گروه را در چاهک حوزه فرا گرفته، و به صورت مستدل و علمی دلایل پیدایش «اراذل» را به زبان سلیس «اوباش» برایمان توضیح می‌دهد، و تأکید می‌کند که رفاه اقتصادی و این حرف‌ها هیچ اهمیتی ندارد! «امنیت ناموسی» باید حفظ شود! و اگر تار موی زن‌ها پدیدار نشود، اراذل و اوباش به وجود نمی‌آیند! به عبارت دیگر آن 10 میلیون نفر که زیر خط فقر زندگی می‌کنند، از اینکه «امنیت ناموسی سید احمدها» محفوظ باشد، سپاس ایزد گویند! چون اگر خطبه نویس ساواک نمی‌داند، بسیاراند آن‌ها که می‌دانند نان امثال «علم الهدی» و دیگر شرکای حکومت از تجارت زنان و کودکان تأمین می‌شود. و اگر «فساد» نباشد، حکومت اسلامی هم نخواهد بود. به قول راوی «توپ مرواری»، کل فلسفه اسلام بر همان یک وجب پایین تنه استوار شده. ولی «علم الهدی» که فلسفة اسلام را نمی‌شناسد، علم الهدی،‌ «جامعه‌شناس» و «روانشناس» آستان‌‌قدس است، و می‌گوید، اگر کسی زن بی‌حجاب ببیند، تمایل جنسی پیدا می‌کند و اراذل و واباش می‌شود! البته ایشان قیاس به نفس کرده‌اند، چرا که «تمایل» جنسی بیشتر ریشه در ذهنیات دارد تا در مشاهدات. ولی شاید در حوزة «علمیه» دروس «عملی» خلاف این امر را ثابت کرده، و باعث شده علم الهدی چنین بلبل زبانی ‌کند:

«[وی] از بی‌حجابی و بدحجابی به عنوان مهم‌ترین عامل پیدایش فساد و بی‌بندو باری و معضل اراذل و اوباش در جامعه یاد کرد.[...]وی افزود برخی جوانان با دیدن مظاهر بی‌حجابی[...] شهوت در درونشان شعله‌ور شده و به اراذل و اوباش تبدیل شده و به دنبال کارهای فساد در جامعه می‌روند و امنیت ناموسی جامعه را مختل می‌کنند.»

و خلاصة مطلب، بهتر است «سرداران» با شدت بیشتری طرح مبارزه با اراذل و اوباش را به پیش برند چرا که امنیت اراذل واقعی، یا همان نخبگان حاکمیت جمکران، گویا در خطر افتاده!



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت