شنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۶



دلار و «عدالت»!
...
ساواک تلاش همه جانبه‌ای برای تحریف تاریخ و مخدوش کردن مرز مفاهیم به کار می‌برد تا زمینة مساعد برای تبلیغات سیاسی فاشسیت‌ها فراهم شود. رسانه‌های تصویری، نخستین و مناسب‌ترین ابزار تبلیغات ساواک به شمار می‌روند. چرا که در یک برنامه تلویزیونی، توجه بیننده در درجة نخست به تصویر جلب می‌شود، در نتیجه «گفتار» در مقام دوم اهمیت قرار می‌گیرد، و همین امر می‌تواند اهداف تبلیغاتی ساواک را تأمین کند! چرا که نمی‌باید از نظر دور داشت، در هر حال، کل برنامه ـ تصاویر و گفتار ـ اهداف مشخصی را دنبال می‌کند، و حتی اگر بیننده توجه چندانی به گفتار نشان ندهد،‌ تأثیر آن بر ضمائرش باقی خواهد ماند. یکی از راه‌های رایج ردیابی تبلیغات ساواک این است که گفتار موجود در یک برنامه تلویزیونی را ضبط کرده و آنرا به دفعات و با دقت گوش دهیم، به این ترتیب می‌توان به محتوای کل «تبلیغات» دست یافت. پس از رسانه‌های تصویری،‌ روزنامه‌ها و مجلات، کتاب‌ها و به طور کلی هر آنچه منتشر می‌شود، ‌ و هر آنچه جهت بازارگرمی، «ممنوع» اعلام می‌شود، ابزار تبلیغات فاشیسم استعماری در ایران است. اخیراً وبلاگ‌های «فرهنگی» حکومتی نیز به صف مبلغین استعمار پیوسته‌اند.

این وبلاگ‌ها، نقش موریانه را در خرد کردن فرهنگ بر عهده دارند. به این ترتیب که تخریب فرهنگی را در مقیاس محدود، ولی به صورتی مداوم صورت می‌دهند. نقش اینان بیشتر بر «تحریف فرهنگ غیرمذهبی غرب» متمرکز شده. به عنوان نمونه در این وبلاگ‌ها، سعی بر این است که «رولان بارت» را طرفدار نوعی «ادبیات متعهد» معرفی کنند! حال آنکه تضاد اصلی در نظریة «رولان بارت» با فلسفة «ژان پل سارتر»، در مورد «نویسنده»، به عنوان «آفرینندة متن» بود. رولان بارت می‌گوید، ‌قلم نویسنده‌ای که به هر نوع ایدئولوژی «متعهد» باشد، از هیچ آزادی برخوردار نیست. از اینرو رولان بارت، «نویسندة متعهد» را در زبان فرانسه، «اکریوان» یا «نویسان» نامیده. بنابراین، آن‌ها که اخیراً «رولان بارت» دینی کشف کرده‌اند، بهتر است پژوهش‌های ارزندة خود ‌را همان‌جائی بگذارند که شایستة آن است! برای خوانندة فارسی زبان که به نوشته‌های «رولان بارت» به زبان اصلی دسترسی ندارد، چنین وبلاگ‌هائی ارزش «مرجعیت» پیدا می‌کنند، و به مرور زمان ایرانیانی که قربانی فاشیسم استعماری می‌شوند، «می‌آموزند» که «رولان بارت» از طرفداران ادبیات متعهد بوده! و مسلم است که وابستة فرهنگی فرانسه در ایران نیز به چنین مهملاتی اعتراض نخواهد کرد! حال بازگردیم به چارچوب کلی تبلیغات «فرهنگی» ساواک.

در چارچوب تبلیغات فرهنگی ناتو در ایران، این تبلیغات از یکسو القاء می‌کند که «دین» در ترادف با «فرهنگ»، «تمدن» و «هویت» ملی است، و از سوی دیگر، «غرب» را در تقابل با «دین» قرار می‌دهد! به عبارت دیگر این تبلیغات،‌ «هویت»، «تمدن» و «فرهنگ» غرب را نفی می‌کند! در حالیکه، تعریف «فرهنگ» و «تمدن»‌ بر حسب ملاحظات سیاسی و اقتصادی صورت نمی‌پذیرد. فرهنگ و تمدن مجموعه‌ای است که دین را در بر می‌گیرد. و هیچ دینی نمی‌تواند در ترادف با فرهنگ و تمدن باشد. چرا که دین جزئی است از مجموعة تمدن بشری. و «جزء» هرگز نمی‌تواند «کل» را شامل شود. این یک اصل «منطقی» و «علمی» است. حال باید ببینیم چرا تبلیغات استعماری ساواک در ایران، این اصل علمی و منطقی را نفی می‌کند؟ دلیل روشن است، ساواک در جهان سوم، به همان فقرفرهنگی مبتلا است، که خود زائیدة آن است، و ماموریت اصلی‌اش همانا تقویت همین «فقرفرهنگی» است. به عبارت دیگر،‌ هرچه فقرفرهنگی در ایران گسترش یابد، بر قدرت ساواک افزوده خواهد شد، و پایه‌های استعمار استحکام بیشتری می‌یابد. به همین دلیل است که سرپرست رسانة کیهان، یک بازجوی ساواک، با سواد ششم ابتدائی است، که به «فلسفه» و«تاریخ» و «تحلیل سیاسی» هم می‌پردازد، و در ضمن «مشاور» رهبرفرزانه نیز هست! البته مشخص نیست در چه اموری؟! بهتر است از این بازجوی ساواک بگذریم، و به بازجوی دیگر ساواک، محسن آرمین بپردازیم.

محسن آرمین همانطور که پیشتر گفتیم، مانند دیگر اعضای ساواک، گذشتة مبهمی دارد. وی ناگهان در کنار بهزاد نبوی، یک عضو محترم دیگر ساواک، ظهور کرد. و از ابتدای استقرار حکومت اسلامی، عضو کادر رهبری سازمان شبه نظامی مجاهدین انقلاب اسلامی است. پیشتر گفتیم که این سازمان، یک سازمان خرابکار و تروریست است، و هر گاه منافع استعمار ایجاب کند، جهت بمب‌گذاری و تصفیه‌های خونین‌ وارد صحنه می‌شود. جهت گیری‌های سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی طی 28 سال اخیر،‌ حمایت از تداوم جنگ با عراق، حمایت از سرکوب و ارعاب و اعدام‌های گسترده، و خلاصة مطلب، حمایت از منافع استعمار غرب در ایران بوده. و در همین راستا، امروز محسن آرمین، سخنگوی فالانژهای شیعی مسلک ایران، در سایت نوروز، «دین‌دموکراتیک» برای ما ملت «کشف» کرده!

ویژگی این دین دموکراتیک را «محسن‌آقا»، طی پژوهش‌های‌شان در فاصلة دو بازجوئی، در آثار شیخ محمد عبده یافته‌اند! شیخ محمد کذا، به ادعای آرمین، در اواخر دورة عثمانی تلاش کرده، حکومتی ارائه کند که با نیازهای آنروز جامعة اسلامی هماهنگ باشد! البته محسن آرمین فراموش کرده که نیازهای «آنروز» امپراطوری عثمانی ارتباطی به نیازهای امروز حکومت دست نشاندة اسلامی در ایران نمی‌تواند داشته باشد! در هر حال ویژگی حکومت مورد نظر آرمین این است که حکومت دینی «مقدس نیست»، و تنها روشنفکران حق دارند آنرا به نقد کشند! آنهم نه همة روشنفکران، فقط روشنفکران حکومتی و جیره خوار ساواک! بله، این دستور کار نوین استعمار است که هم مناسب حال پاسدار اکبر و هم مورد پسند پاسدار محسن آرمین است. چرا که در راستای چنین برخوردی، به طور مثال افرادی چون «سروش» می‌توانند تا ابد «ارکان حاکمیت» را به «نقد» کشند!

بازجوی ساواک که در اردوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در اردبیل «سخن‌پرانی» می‌کرده، عنوان داشته که، «دین‌حکومتی» با «حکومت‌دینی» تفاوت دارد، ایشان سپس می‌فرمایند، حکومت دینی باید «حکومت» باشد! گویا بعضی‌ها در «حکومت» بودن آن تردید نشان داده‌اند، و خبرش به محسن آرمین رسیده! بله،‌ محسن آرمین، با الهام از آثار شیخ محمد عبده،‌ و در راستای مهملات پاسدار اکبر، می‌خواهد حکومت «دموکراتیک اسلامی» برقرار کند! چرا که در این 28 سال، حکومت «اسلامی دموکراتیک» داشتیم! که خوشبختانه اگر برای هیچکس دموکراتیک نبود، برای اعضای سازمان بهزاد نبوی بسیار دموکراتیک بود! آرمین چنان وقیح و بی‌شرم است که پس از 28 سال حاکمیت توحش و تحجر ملایان، 28 سالی که نتیجه‌اش برای ملت ایران به جز فقر و آواره‌گی و سرکوب هیچ نبوده، ادعا می‌کند، هدف دین ایجاد عدالت اجتماعی است! و حکومت باید ابزاری باشد جهت تحقق چنین اهدافی! و البته شاهدیم که آن 10 میلیون نفری که در ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند، طعم «عدالت اجتماعی» را بخوبی چشیده‌اند! هر چند هنوز به معنای واقعی دین دست نیافته باشند! و خوشبختانه محسن آرمین حضور دارد، تا برایمان «توضیح» ‌دهد:

«دین دارای اهدافی است که یکی از اهداف آن ایجاد قسط و عدالت اجتماعی در جامعه است و این که بستری فراهم شود که انسان بتواند آزادانه و آگاهانه مسیر کمال را طی کند [...] در قرآن تأکید شده است [...].»


بله در قرآن بر بسیاری از امور تاکید شده! امور متناقض! و جهت استقرار یک حاکمیت «پوپولیست»، بهترین منبع قوانین، همین متون متناقض است! چرا که در تقابل کامل با نص‌صریح یک قانون اساسی غیرمذهبی قرار می‌گیرد! و دلیل پافشاری پادوهای استعمار بر «دینی» بودن حکومت نیز همین نکتة پیش‌پاافتاده است! به همین دلیل، ‌آخوند موسوی بجنوردی نیز در قرآن، «حقوق شهروندی» کشف کرده و اکتشاف خود را در اختیار «ایسنا» گذارده! آخوند بروجردی فرموده، ‌از ویژگی‌های فقه شیعه این است که خداوند در قانون‌گذاری عادل است! و البته نتیجه عدل خدواند شیعی مسلکان فاجعه‌ای است که گریبانگیر ملت ایران شده، ولی برای امثال بروجردی، واقعیت از کوچک‌ترین اهمیتی برخوردار نیست، «معنویت» را دریابید، که بروجردی در آن «شناور» شده:

«حقوق و فقه ما در بستر عدالت اجتماعی است[...] ذات خداوند در قانونگذاری، عادل است و این یکی از ویژگی‌های فقه شیعه است. شریعت همواره دائر بر مدار عدل است و عدالت جزو اصول ما قرار گرفته.»

حال جهت آشنائی بیشتر با «عدالت فقه شیعه» بهتر است نگاهی به صورت دارائی‌های دستاربندان عدالت پیشه در بانک‌های غرب بیاندازیم! سایت فرانسه زبان «ایران رزیست»، مورخ 24 ژانویه 2007 جدول «قسط و عدالت اجتماعی» شیوخ را به این ترتیب منتشر کرده:
فهرست کامل در جدول پائین صفحه آورده شده! ولی برای نمونه:

ـ علی جنتی، فرزند آخوند جنتی عضو شورای نگهبان، 220 میلیون دلار
ـ آخوند ابولقاسم خزعلی، ‌ عضو سابق شورای نگهبان، 275 میلیون دلار از قاچاق دریائی، واردات کاغذ و فروش کتاب
ـ آخوند محمد یزدی، رئیس سابق قوه قضائیه، 330 میلیون دلار
ـ آخوند محمدعلی تسخیری، ‌ متولد عراق، 330 میلیون دلار
ـ آخوند مشکینی، 3 میلیارد ریال از تجارت قند و شکر و نشر صنعتی
ـ محسن رضائی 660 میلیون دلار از دریافت رشوه و قاچاق در خلیج فارس.
«ایران رزیست» می‌نویسد محسن رضائی ملقب به «سردار درصد»، بندر ویژة ارسال کالاهای قاچاق خود در خلیج فارس دارد. یاد آوری می‌شود که سردار رضائی، در ارتباط نزدیک با سازمان «عدالت اجتماعی» بهزاد نبوی است!
ـ آخوند واعظ طبسی، 770 میلیون دلار از تجارت قند و شکر، خرید و فروش املاک در قم و در مرکز ایران و مدیریت آستان‌قدس رضوی
ـ آخوند اکبر رفسنجانی، 15 میلیارد دلار از انحصار پسته، شرکت‌های نفتی، چندین هتل در کانادا و کالیفرنیا، یک کازینو در لاس‌وگاس، بازار تلفن‌های موبایل و...

یاد آور شویم که از تاریخ 24 ژانویة 2007، هیچ اعتراضی به انتشار مطلب فوق نشده! چرا که در این صورت سایت «ایران رزیست» طبق قوانین فرانسه، ناچار به «حذف» این خبر می‌شد، و می‌بایست پوزش ‌طلبیده، و احیاناً جریمة نقدی نیز بپردازد! ولی عدم اعتراض ملایان «قسط و عدالت»، مانع از این نیست که به گفتة محسن آرمین، «روشنفکران»، ارکان حکومت را «نقد» کنند!


لینک ایران رزیست

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت