...
پیش از پرداختن به وبلاگ امروز، یادآور شویم که، هیچ بیانیهای برای آزادی اعضای سازمان سرکوب حاکمیت در دانشگاه امضا نکرده و نخواهم کرد. نویسندة این وبلاگ خواهان آزادی تمامی زندانیان سیاسی است، و اگر چنین امری تحقق یابد، زندانیان دروغین سیاسی، یا تبلیغاتچیهای اکبر رفسنجانی در «تحکیم وحدت» را نیز مسلماً شامل خواهد شد. حال بازگردیم به «بمبافکنهای الهی» که در وبلاگ «بوش بخشندة نامهربان» بهآن اشاره داشتیم.
از قرن چهارم میلادی، کنستانتین اول، مسیحیت را دین رسمی امپراطوری رم اعلام کرد. و با اینکار بر نقش تفکر یونانی و فلسفة یونان در امپراتوری رم نقطه پایان نهاد. البته با سفر پیروان مسیح به یونان، ازجمله «پل»، یونانیان با مسیحیت آشنا بودند. ولی از اواخر قرن چهارم میلادی، قسطنطنیه، به عنوان مرکز فرهنگی امپراطوری رم، به فرهنگ غیرمسیحی یونان پایان داد. و پس از آن، در سال 529 میلادی، آخرین آکادمی فلسفة یونان نیز تعطیل شد، و فلاسفة آن به ایران مهاجرت میکنند. هر چند «سیدحسین نصر» میگوید، آفتاب تمدن بشر با اسلام طلوع کرد! اما در این دوره، فلسفة یونان وجود داشت، و اسلام هم هنوز ظهور نکرده بود، و امپراطوری رم شرقی خراجگزار ایران ساسانی بود. در سال532 میلادی، امپراطور«ژوستینین» بیش از 35 هزار کیلو طلا به ایران میدهد، تا امنیت منطقة قفقاز تأمین شود. و در سال 561 میلادی، امپراطور رم شرقی معاهدهای با ساسانیان منعقد میکند که در برابر پرداخت خراج، ساسانیان نیم قرن صلح برای بیزانس به همراه آورند. و تا هنگام سقوط خسرو دوم و بازگشت دوبارة وی به سلطنت در سال 590، نه در تاریخ امپراطوری مسیحی رم، و نه در هیچ تاریخ دیگری از«بمباران الهی» سپاهیان «ابرهه» سخنی به میان نیامده! به همین دلیل این «واقعة تاریخی» را در وبلاگ دیروز قصه «بیبیگوزک»، نامیدیم، چرا که در «تاریخ»، هیچ نشانی از این «واقعة مهم» وجود ندارد! حال آنکه، به مسائل پیش پا افتادهای چون وجود «آسیابهای بادی» در ایران ساسانی هم اشاره شده! بله، گاه مسائل عجیبی در این جهان رخ میدهد.
و در همین راستا، ایالات متحد «تصادفاً» به ایران قطعات یدکی هواپیماهای «اف ـ14» میفروشد! و بیش از 200 هزار کلاشنیکف و تجهیزات دیگر نظامی را در عراق «گم» میکند! پس عجیب نیست که در سال 570 میلادی، هم امپراطوری ساسانی و هم جهان مسیحیت، از نابودی سپاه «ابرهه» توسط بمبافکنهای الهی بیخبر باشند! تاریخ این «رخدادالهی» فقط در «بعضی منابع» وجود دارد که احتمالاً به زودی روز و ساعت آن را نیز برایمان مشخص خواهند کرد! این شیوه را میکائیل باکتین «سرایت» اسطوره به «تاریخ» مینامد، که در «ادبیات» و دیگر شاخههای هنری بسیار رایج است. ولی در «تاریخنگاری» نمیتواند رایج شود! مگر در نظامهای فاشیستی! پس کسانی که با هدف تاریخی جلوه دادن روایات و حکایات قرآن، «تاریخ دقیق» آنها را ارائه میدهند، اگر نمیدانند، بدانند که در رکاب کدام ایدئولوژی «التزام» دارند! همچنین آنها که نمیدانند، با چه کسانی «مصاحبه» میکنند، بدانند که «شهادت طلبی» رسانهای در صحرای کربلای انتخابات مضحک نظام، جهت بازارگرمی برای دارودستة اکبر رفسنجانی، دیگر کارساز نخواهد بود! هرچند پاسدار شریعتمداری در کیهان به جنجال پیرامون آن بپردازد! چرا که به مصداق، «قدر زر زرگرشناسد»، پاسدار شریعتمداری قدر ابتذال را بیش از هر کس دیگر میشناسد، و با ابتذال خود به آن دامن نیز میزند. بنابراین، به محض مصاحبه روزینامة «شرق» با نویسندة بسیار معروفی که تا امروز، نویسندة این وبلاگ حتی نام وی را هم نشنیده بود، کیهان طعمة مناسبی یافت!
«ساقی» به نور باده برافروز جام «شرق»
مطرب بگو که کار جهان شد به کام «غرب»
به لطف فعالیت «فرهنگی» اهالی «شرق»، پاسدار شریعتمداری «مخالفت با حکومت اسلامی» را در ترادف با عضویت در سازمان سیا و به قول خودش «هرزگی» قرار داده و همین «هرزگی» را در ترادف با همجنسگرائی! حال آنکه ارتباط همجنسگرائی با «هرزگی»، تنها در ذهنیات سرپرست کیهان وجود دارد، ولی ارتباط «کیهان» با سازمان «سیا»، واقعیت سیاست استعمار است! از این گذشته، «کیهان» مانند «شرق»، از اجزاء مجموعة استعمار فرهنگی غرب در ایران است! و به این ترتیب است که «شرق» برای «کیهان» خوراک تبلیغاتی فراهم میآورد! این شیوه را قرض دادن «نان» مینامند! پاسدار شریعتمداری در «یادداشت ویژه»، مینویسد:
«ناظران رسانهای معتقدند که روزنامه شرق باآگاهی[...] با وی مصاحبه کرده[...] و عذرخواهی از گفتوگو با رئیس همجنسگرایان هم شگردی کهنه برای فریب افکار عمومی است.»
اتفاقاً نویسنده این وبلاگ هم با «ناظران رسانهای» موافق است! نه تنها شگرد «شرق» برای فریب افکار عمومی، شگردی کهنه است، که شگرد «کیهان» نیز جهت سرزنش «شرق» برای فریب افکار عمومی، همانقدر کهنه و پوسیده شده! اگر «شرق» مصاحبه نمیکرد، پاسدار شریعتمداری، خارج از «سخنپرانی» در مورد «مشروطه»، جهت تهاجم بیشرمانه به مخالفان حکومت اسلامی، چه در چنته داشت؟! هیچ! پاسدار شریعتمداری ناچار بود به بررسی علمی و پژوهشهای ژرف «کیهانی» پیرامون جنبش مشروطه «بسنده» کند!
کیهان مورخ دوشنبه 15 مردادماه سالجاری، در «یادداشت روز»، کودتای میرپنج را در ترادف با «مدرنیته لائیک» قرار داده! نماد این «مدرنیتة لائیک» هم حذف همان تکه پارچة کذا است! نمیدانستیم، میرپنج، با 4 همسر عقدی «لائیک» هم بوده! شاید همانطور که جمهوری «دینی» داریم، «لائیسیته دینی» هم داشته باشیم، که هر دو را هم استعمار به ما حقنه کرده! و نمیدانستیم «مدرنیزاسیون» میرپنج را «مدرنیته» میخوانند! که در واقع در تقابل کامل با «مدرنیزاسیون» قرار دارد! ولی هنگامی که پای منافع سازمان «سیا» در پیش باشد، همة اضداد با یکدیگر در ترادف قرار خواهند گرفت! این امر را «معجزة استعمار» نامند! و رسانههای حکومت اسلامی سرشار است از این «معجزات». و از آنجا که پرداختن به تمامی این «معجزههای روزانه» در یک وبلاگ امکانپذیر نیست، به مطلب کیهان اکتفا میشود.
نویسندة کیهان، کودتای میرپنج را «مخملین» توصیف کرده ادعا میکند، برخلاف حسابهای قدرتهای استعماری، امروز ملیگرائی و دموکراسی، دست در دست اسلام در ایران، مصر و ترکیه قدرتهای وابسته را تهدید میکنند! مسلم است که اگر خشونت کودتا، آنهم کودتای میرپنج را همچون «مخمل» به شمار آوریم، «دموکراسی» را هم در توحش و تحجر حکومت اسلامی ایران خواهیم یافت! به ویژه هنگامی که نویسندة کیهان، جهت توصیف شرایط ترکیه، دست به دامان اربابان خود در «آسوشیتدپرس» شده، تا بتواند یک تکه پارچه را به موضوع اصلی انتخابات ترکیه تبدیل کرده، اهمیت «حجاب» را در سیاست کشور ترکیه «گوشزد» کند:
«به تعبیر آسوشیتدپرس[...] اسلام گرایان روی کار آمدند تا انتخابات در عمل به رفراندومی بر سر اصل حجاب به عنوان یکی ازعوامل نقض سنت سکولاریسم در ترکیه تبدیل شود.»
و از قضای روزگار در ایران هم، سازمان «سیا» به همین منظور، «اسلامگرایان» را بر اریکه قدرت نشاند تا مطالبات ملت ایران، به تحمیل حجاب به زنان «تبدیل» شود. ولی پاسدار شریعتمداری و ارباباناش یک نکته را فراموش کردهاند، و آن اینکه امروز دیگر نمیتوانند مطالبات ملت ایران را با بحث انحرافی «حجاب» به بیراهه کشیده، و یک کودتای «مخملین» دیگر بر ملت ایران تحمیل کنند. وابستگی حکومت اسلامی به ایالات متحد را دیگر با هیچ «حجابی» نمیتوان پنهان داشت، نه با حجاب زنان و نه با حجاب کودتا!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت