سه‌شنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۶


دلپذیر یا دلنشین؟!
...

روزی‌نامة کیهان، جهت تبلیغات برای شبه اصلاح‌طلبان، تمامی شرکای محمد خاتمی را به مخالفت و ضدیت با دین اسلام متهم کرده! و همزمان قرار است خود محمد خاتمی هم به افتخار ضدیت با اسلام نائل آمده، خلع لباس شود، تا شاید عمر «پرافتخار» حکومت «مستقل» اسلامی چند صباحی دیگر دوام یابد! گویا کفگیر اربابان حاکمیت به ته دیگ خورده باشد! پیشتر، ‌جهت مخالف سازی، خادمین محمد خاتمی به اوین ارسال می‌شدند، حال نوبت به خود خاتمی رسیده! شاید بعضی‌ها در این گیر و دار بتوانند، براندازی مشابه 22 بهمن سازماندهی کنند! می‌دانیم که تنور اسلام‌پرستی و معرکة شهادت طلبی در صحرای کربلا، نه تنها از حرارت افتاده، که بوی «رطوبت» آن دیگر مشام را هم می‌آزارد، و اگر اوضاع به همین منوال ادامه یابد، تنور کذا بزودی «کپک»‌ خواهد زد! به عبارت دیگر شمشیر «دین‌پرستی» و «ضدیت‌دروغین» با دین که از دورة کودتای «میرپنج» تاکنون، به عنوان ابزار رسمی استعمار جهت به اسارت گرفتن ملت ایران به کار رفته، تیغه‌اش کند شده، و دیگر نمی‌برد! پس لازم آمده که اعضای «اتاق فکر بکر» استعمار در پی چاره‌جوئی برآیند. اینان برای مردم‌فریبی به شیوة نمایش «تعزیه» متوسل شده‌اند! به این ترتیب که گروه حکومتی را به دو گروه کاذب «نیک» و«بد» تقسیم می‌کنند، و گروه «بد» هم به «سرکوب‌رسانه‌ای»‌ گروه «نیک» می‌پردازد.

البته این بازی مهوع از آغاز حاکمیت ملایان وجود داشته. آن‌روزها، دارودستة مهدی بازرگان «نیکان» بودند و طرفداران خمینی، «بدان»! ولی آن‌روزها به دلیل «نعمت جنگ» و «جنگ سرد»، نیازی به معرکه‌گیری در ابعاد وسیع نبود. این نیاز هنگامی حیاتی شد که اصلاح طلبان شیاد جهت آماده کردن زمینة بازگشت خود به قدرت، سیرک پاسداراکبر گنجی در اوین را افتتاح کرده، اقدام به «اعزام نیرو» به خارج کردند. و به یاد داریم که محفل نوبل نیز همزمان وارد صحنة مبارزات دموکراسی «دینی» شد، و شیرین عبادی به جهانیان اعلام داشت، «اسلام هیچ تضادی با دموکراسی ندارد.» علامت تعجب هم نمی‌گذاریم چرا که حاجیه شیرین عبادی از فعلة فعال حکومتی است، و همواره وظیفه خود را به بهترین نحو انجام داده. ولی همین حاجیه خانم «فرمانبردار»، امروز از سوی تبلیغاتچی کیهان به ضدیت با اسلام متهم شده! و البته جهانبگلو، نراقی، آغداشلو و دیگر شرکای حکومت نیز از این اتهام «دلنشین» مبری نشده‌اند. چرا که امروز هر که به افتخار ضدیت با دین اسلام نائل آید، در قلب ما ملت جای خواهد داشت! البته به خیال خام اعضای سازمان سیا! و در راستای همین خام پروری‌هاست که بعضی‌ها پنداشته‌اند اگر محمد خاتمی خلع لباس شود، و یا به زندان افتد، می‌تواند در دل «شوتان» راه یافته، چند صباحی بر حیات ننگین حاکمیت تحجر و توحش بیافزاید! این «تحولات» عظیم نشانگر آن است که حاکمیت آمریکا دست از «اسلام» نخواهد شست، حتی به قیمت «غیراسلامی» نمایاندن دستاربندان و خلع لباس برخی همکارانش در میان آنان!

از سوی دیگر، به مرور زمان، سیاست آمریکا در ایران به سوی «لائیسیته» گرایش می‌یابد؛ البته فقط در ظاهر! و بهترین ابزار سنجش تغییر سیاست ایالات متحد در داخل، ‌ رسانة کیهان و در خارج مقالاتی است که به نام پاسداراکبر گنجی منتشر می‌شود. اگر سیر تحول شعارهای پاسداراکبر را در مقالات کذا پیگیری کنیم، خواهیم دید که نه تنها دیگر از خمینی، منتظری، سروش و روشنفکر «دینی» دفاع نمی‌کند، که اخیراً «ارواح شکمش» به «مدرنیته» گرایش یافته و به نقد مهملات «شریعتی» هم می‌پردازد! به موازات گرایش پاسداراکبر به «مدرنیته»، رسانة کیهان هم به انتقاد از «مدرنیته» و «لائیسیته» مشغول شده،‌ ولی نماد «مدرنیته و لائیسیته» برای این روزی‌نامه، همان «مدرنیزاسیون» رضاخانی باقی مانده، که در عمل هیچ ارتباطی با «مدرنیته» ندارد! و به همین دلیل، کیهان تلاش می‌کند تا کودتای «میرپنج» را به مدرنیته و لائیسیته «پیوند» بزند! در تداوم همین سیاست استعماری، کیهان مورخ 16 مردادماه سالجاری، به «افشاگری فرهنگی» پرداخته و از رامین جهانبگلو به عنوان «فیلسوف» ضددین یاد می‌کند! پیشتر در مورد جهانبگلو و تبلیغات فلسفی وی در این وبلاگ نوشتیم، و گفتیم که جهانبگلو هیچ تضادی با دین ندارد و «شناخت» وی از مباحث فلسفه، از حد شناخت شارلاتان‌هائی چون سروش، فراتر نمی‌رود. و اگر روزی‌نامة ‌کیهان جهانبگلو را «فیلسوف ضددین» معرفی کرده، در واقع قصد دارد «تهمت دلنشینی» به وی روا داشته، برایش تبلیغات به راه بیاندازد و کسب محبوبیت کند. به زبان ساده‌تر، کیهان در داخل همان وظیفه‌ای را بر عهده دارد، که امثال هاله اسفندیاری و شرکاء در خارج بر عهده داشتند: ارائه «تصویردلپذیر» از «اصلاح‌طلبان»، یا در واقع از حاکمیت اسلامی ایران! این عمل با توسل به دو شیوة متفاوت صورت می‌گیرد، ارائة «تصویر دلپذیر» در خارج توسط هاله اسفندیاری‌ها، و وارد آوردن «تهمت دلنشین» در داخل، توسط کیهان! و اگر از شیوة کار اسفندیاری‌ها شواهدی در دست نیست، مطالب کیهان تماماً در دسترس است!

این رسانه استعماری، همزمان با کسب وجهه برای امثال نراقی، عبادی، جهانبگلو و دیگران به تخریب «صادق هدایت» هم می‌پردازد. دلیل هم آنکه، آثار «صادق هدایت» بازتابی است از «مدرنیته». و به همین دلیل این آثار نه تنها در کیهان، که در «پژوهش‌های» جناب دکتر آجودانی در انگلستان، و در سایت «زمانه» مرتباً هدف تهاجم فعلة فاشیسم قرار می‌گیرند. البته فراموش نکنیم که این «اسائة ‌ادب‌ها»، همگی به بهانة «نقدادبی» صورت می‌پذیرد. چرا که بعضی‌ها در برابر ارائه نوع ویژه‌ای از «نقدادبی»، حق‌ «پژوهش‌» را گویا به صورت «نقد» دریافت می‌کنند. و می‌بینیم که در کیهان، «محمدعلی‌فروغی»، کسی که پیش از محمد خاتمی، با سانسور کلیات سعدی مطالب «ضددین» آنرا حذف کرده بود، «لائیک» معرفی می‌شود! البته در قاموس تبلیغاتچی‌های کیهان، «لائیک» اصلاً به معنای «غیردینی» نیست، بلکه «ضددینی» است! و در همین چارچوب استحماری است که به «محمدعلی فروغی»، تهمت دلنشین «دموکرات»، «فردگرا»، و «لائیک» زده می‌شود، تا قلم به مزد کیهان بتواند از طریق پیوند شکمی، «مدرنیته» را هم به «مدرنیسم» مرتبط کرده، ادعا کند:

«تئوریسین‌های مدرنیته و مدرنیسم هویت خود را در نفی[...] ایدئولوژی‌های دینی می‌بینند.»

و این فعالیت‌های «فرهنگی» در چارچوب سیاست استحماری ناتو، یا ناتوی فرهنگی، در واقع جهت بازارگرمی برای امثال «فروغی» و شرکاء است. تبلیغاتچی کیهان نیز خود بر این امر اذعان دارد که:

«ناتوی فرهنگی قبیح‌ترین فعالیت‌های ضد فرهنگی و ارتجاعی را تئوریزه می‌کند[...]»

نویسندة این وبلاگ با مشاهدة «افشاگری‌های» کیهان، به این نتیجه رسیده که فعالیت‌های «ناتوی فرهنگی» در ایران از «تئوریزه کردن ارتجاع» به مراتب فراتر رفته، کار را به تئوریزه کردن حماقت و بلاهت رسانده! چرا که اگر تبلیغات فعلة فاشیسم بر ضد «صادق هدایت» را می‌توان در چارچوب فعالیت ناتوی فرهنگی قرار داد، «جاسوس» خواندن «کارمندان سابق» مؤسسه کیهان نشانگر آن است که نویسنده، خود نیز از قربانیان تبلیغات استحماری ناتوی فرهنگی است، چرا که نمی‌داند موسسة کیهان، در هر حال ارگان هریتیج کلاب ایالات متحد است، و مسیر تبلیغات‌اش را هرگز حاکمیت پوشالی ایران تعیین نکرده و نمی‌کند!

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت