تشویق و تخریب!
...
پیش از پرداختن به وبلاگ امروز، لازم به یادآوری است که نویسندة این سطور، هیچ تقدسی را به رسمیت نمیشناسد. خداوندی ندارد، هیچکس و هیچ چیز را نمیپرستد، نه ایران باستان، نه کوروش کبیر، نه لنین، نه کاخ سفید، نه شاه، و نه میهن را. و در چارچوب متعارف حاکمیت لائیک معتقد به «آزادی بیان» است. در نتیجه هیچ مخالفتی با «فیلم سیصد» ندارد، و از تعصبات «میهنپرستانه» نیز حمایت نخواهد کرد. حال بپردازیم به وبلاگ امروز.
همانگونه که روزنامة «شرق»، ارگان دارودستة برژینسکی، به بهانة حمایت از همجنسگرایان، هم زمینة سرکوب اینان را فراهم آورد، و هم راه را بر سرکوب مطبوعات گشود، حاکمیت ایالات متحد نیز، با توسل به تحریم، دست اندرکار زمینهسازی برای تقویت حکومت اسلامی، و سرکوب ما ایرانیان شده.
برخلاف ادعای بیشرمانة کاخ سفید، تحریمهای اقتصادی، فقط در راستای تحکیم پایههای فرسودة حکومت اسلامی در ایران اعمال میشود. امروز، «نیویورک تایمز»، به نقل از جانشین لاریجانی مینویسد، تحریم ها هیچ اهمیتی ندارد، این تحریمها 28 است اعمال میشود. و همزمان با این فرمایشات «پیامبرگونه»، نیکولاس برنز، ادعا میکند، تحریمها برای تشویق ایران به مذاکره اعمال شده! و این ترهات عیناً در سایت حاکمیت انگلستان نیز منعکس میشود! باید بگوئیم که این دروغ بیشرمانه را فقط نوکران سازمان سیا باور دارند، همانها که ادعا میکنند، در سال 1357، در ایران انقلاب ضدامپریالیستی رخ داده! اگر نه، ما ملت میدانیم که تحریمهای اقتصادی با هدف گسترش دامنة چپاول و سرکوب ما ایرانیان اعمال میشود، و نهایتاً میتواند به جنگ نیز منتهی گردد.
اردوگاه ناتو، به رهبری آمریکا، از یکسو، فناوری غنیسازی در اختیار حکومت اسلامی قرار میدهد، و از سوی دیگر، با تهدید و اعمال تحریم بر ما ایرانیان، از دست نشاندگان خود در حکومت اسلامی خواستار تعلیق غنیسازی میشود! و مسلم است که حکومت «مستقل» اسلامی در جمکران، با تکیه بر «رهنمودهای امام»، آمریکا را «دشمن» جلوه میدهد، و نمیپذیرد که «عزت» و «اقتدار» اسلام و مسلمین خدشهدار شود. بنابراین تحریمها افزایش خواهد یافت. بله، بر خلاف ادعای کاخ سفید، این ایالات متحد است که از طریق پافشاری بر «تعلیق غنیسازی»، جیرهخوارانش در جمکران را پیوسته تشویق میکند، تا با تکیه بر «منطق واژگونه»، زمینه ساز اعمال تحریم بر ملت ایران شوند. و البته اگر این جنگزرگری به جنگ واقعی منتهی شود، چه بهتر برای ایالات متحد، و چه بهتر برای حکومت دست نشاندهاش در جمکران. چرا که چنین جنگی، هم زمینهساز حضور نظامی آمریکا در سواحل دریای خزر میشود، و هم به «شوت و پرتها» ثابت میکند که «حکومت اسلامی» خیلی ضدامپریالیست است! و به یاد داریم که در نماز عید فطر، رهبر فرزانه فرمودند، تحریمها باعث پیشرفتما در همه زمینهها شده، و به زبان بیزبانی، از آستان مقدس ارباب تقاضای اعمال تحریمهای بیشتری کردند. در همین راستا، ایالات متحد نیز که جز «پیشرفت ما» فکر و ذکری ندارد، تصمیم گرفت باز هم وسیلهساز «پیشرفت ما» در همة زمینهها شود.
گفتیم که «پروپاگاند» جنگ نخست از تحریم آغاز میشود، و محور اصلی این «پروپاگاند» همان محوری است که طی جنگ ایران و عراق از طریق سخنان روحالله خمینی برآن پای میفشردند. و اساس آن، همان «واژگون نمائی» است، و تمامی خطوطی که در ارتباط با این محور قرار دارند، بر اساس همین منطق واژگونه، واقعیات را قلب میکنند. اساس «پروپاگاند» جنگ در ایران این است که، حکومت اسلامی، مانند روحالله خمینی، نه شرقی است، و نه غربی! و همانطور که خمینی ادعا میکرد، هر چه آمریکا گفت، باید عکس آن را انجام داد! چرا که، به ادعای دستاربندان، آمریکا «دشمن» است، و هرچه «دشمن» میگوید باید با آن مخالفت کرد! بله، سیاست جمکران بر این منطق ابلهانه مستقر شده، تا سیاست یک کشور را در این چارچوب خلاصه کند که ایالات متحد، دقیقاً عکس هرآنچه منافعاش ایجاب میکند اعلام دارد، تا حکومت اسلامی، چون خیلی ضدامپریالیست است، در جهت عکس مطالبات آمریکا موضعگیری کند، و در عمل منافع ارباباناش تأمین شود. آنچه تاکنون از سوی حاکمیت آمریکا آشکارا اعلام شده، در واقع جهت هدایت حکومت جمکران به انتخاب مسیر مخالفت با آن بوده، و تحریمهای اخیر ایالات متحد نیز با هدف تشویق ریزهخوارانش در جمکران اعمال شده.
این تحریمها از یکسو فشار اقتصادی بر ما ملت را افزایش میدهد، از سوی دیگر به حکومت اسلامی امکان میدهد با تحمیل «شرایط ویژه»، به سرکوب سیاسی مردم بپردازد، و از همه مهمتر سدی در برابر روسیه ایجاد کند، تا نیروگاه بوشهر هم به بهرهبرداری نرسد. چرا که حاکمیت روسیه به دلیل تعهدات بینالمللی خود، به ویژه در اروپای غربی، نمیتواند به جنگ تحریمهای اقتصادی ایالات متحد برود! بله، تحریم، همانطور که رهبر«فرزانه» در نماز علفزار اعلام داشتند، باعث «پیشرفت ما در تمام زمینههاست». البته واژة «ما» در زبان علی خامنهای، حکومت جمکران و حاکمیت ایالات متحد را فقط شامل میشود، نه ما ایرانیان را! چرا که منافع ملی ما با منافع سازمان جنایتکار ناتو هرگز همسوئی نداشته و نخواهد داشت. منافع ما ملت را نباید در ایجاد تنش با کشورهای حاشیة خزر، به ویژه با ابر قدرت روسیه جستجو کرد. منافع ما، مانند منافع هر ملت دیگری در «صلح» و «آرامش» تأمین میشود، و تاکنون «تحریم اقتصادی»، برای هیچ ملتی صلح، رفاه و آرامش به ارمغان نیاورده. پس بهتر است «نیکولاس برنز»، این «پروپاگاند» سراپا تزویر را که از سازمان سیا تحویل گرفته، برای همان کسانی نقل کند که حکومت اسلامی را «ضدامپریالیست» معرفی میکنند! در واقع باید گفت همان کسانی که «براندازی 22 بهمن»، را «انقلاب» مینامند، و در راستای همین تبلیغات، تحریمهای اقتصادی را هم ابزار «تشویق مذاکره» به شمار میآورند! بدون آنکه «اهداف واقعی» از «تحریمها» را رسماً اعلام کنند! ولی کیست که نداند هدف استعمار غرب، تبدیل ایران به ابزار فشار بر روسیه است. و در این میان، آنچه هیچ اهمیتی ندارد، منافع ملی ما ایرانیان است.
هدف واقعی ایالات متحد از «تحریمها» این است که، تا انتخابات آیندة ریاست جمهوری مانع از هر گونه گسترش در روابط ایران و روسیه شود، تا دولت آیندة آمریکا، که به احتمال قریب به یقین از حزب دموکرات خواهد بود، بتواند باب روابط دوستانه با حکومت اسلامی را رسماً بگشاید، و ارتش ایالات متحد، «دوستانه» در سواحل خزر خیمه و خرگاه خود را به راه اندازد.
به یاد داریم که در فردای سفر «ولادیمیر پوتین» به تهران، «اهود اولمرت» به مسکو رفت، و پس از بازگشت وی به اسرائیل، مطالبات ایالات متحد، در مورد عدم تحویل سوخت هستهای به ایران، از زبان اولمرت در رسانههای غرب منتشر شد! علیرغم تعهد «ولادیمیر پوتین» در تهران، رسانههای غرب، از زبان اولمرت ادعا کردند، که روسیه سوخت هستهای به ایران تحویل نخواهد داد، و اگر روسیه سوخت هستهای به ایران تحویل دهد، اسرائیل همانطور که نیروگاه هستهای عراق را بمباران کرد، نیروگاه بوشهر را نیز بمباران خواهد کرد! میدانیم که بمباران نیروگاه اتمی عراق، تنها به این دلیل میسر شد که حکومت دستاربندان، زمینه جنگ با عراق را فراهم آورد. و جنگ همانطور که روحالله میگفت، «نعمت الهی» است، البته برای دولت اسرائیل، سازمان ناتو و نوکرانش در جمکران، و به ویژه برای حزب دموکرات آمریکا، که برای ورود به کاخ سفید خیز برداشته.
گریبان دریدن دارودستة برژینسکی، به رهبری جیمی کارتر و مادلن البرایت برای «صلح» و «مذاکره» با دستاربندان را تنها در همین راستا میتوان بررسی کرد. با در نظر داشتن این مهم که سیاست ایالات متحد، جهت تأمین منافع استعماری خود، بر «تداوم» تکیه دارد، و گسستهائی که از طریق جنگ و براندازی در کشورهای جهان سوم نظیر ایران، عراق، افغانستان و پاکستان ایجاد میکند، از الزامات تأمین همین «تداوم» منافع استعماری است.
بله، گروه برژینسکی، که افتخار استقرار حاکمیت طالبان سنی و شیعی مسلک را در کارنامة پرافتخار خود محفوظ دارد، باز هم با توسل به ابزار «حقوق بشر»، «صلح دوستی» و «دموکراسی پروری»، آمادة سازمان دادن به یک براندازی وسیع منطقهای شده که حاکمیت جمکران را نیز شامل میشود. در راستای همین سیاست است که حکومت دستاربندان در حال فراهم آوردن زمینة براندازی استعماری است. پیش از ادامة مطلب لازم است، پرانتزی باز کرده و توضیح مختصری در مورد «خود براندازی» حکومتهای «دست نشانده» ارائه دهیم.
پیشتر گفتیم که «خود براندازی»، از مهمترین ویژگیهای حکومتهای استعماری است. و اگر به خاطر داشته باشیم، روز 13 آبان سال 1357، نخستین کسی که رسماً آشوبهای خیابانی سازماندهی شده توسط ساواک را «انقلاب» نامید، شخص محمدرضا پهلوی بود، که محورهای اصلی سخنرانیاش، مانند سخنرانیهای روحالله، از سوی ساواک تهیه و تنظیم میشد. آنهنگام، که سخن از «انقلاب» مطرح شد، حدود 18 ماه از استقرار جیمی کارتر در کاخ سفید میگذشت، و هنوز در بر پاشنه جنگ سرد میچرخید. و بنابر توافقهای جنگ سرد، کشور ایران، منطقة نفوذ ایالات متحد به شمار میرفت. بنابراین ما ملت افتخار داشتیم که همواره از نعمت «پروپاگاندجنگ»، تهیه شده در آبدارخانه سازمان سیا، بهرهمند شویم!
طی دوران جنگ سرد، الگوی فراگیر «پروپاگاند» غرب در ایران سه شاخة ظاهراً متفاوت داشت، که در واقع تأمین کنندة منافع آنگلوساکسونها در دو سوی آتلانتیک بود. محورهای اصلی این «پروپاگاند» سهگانه، ارائة تصویر «هراسآور» از اتحاد جماهیر شوروی، «تولید» و «بازتولید» تصویر «دموکراسی پرور» از حزب دموکرات آمریکا، و نهایتاً، ترسیم تصویر «آشوبطلبانه» در مسائل قومی، مذهبی و دانشجوئی توسط کشور انگلستان بود! واضح است که هریک از این محورها، محورهای متعدد دیگری را شامل میشدند. ولی مهم این بود که، همواره در گام نخست، تصویر «دمکراسی پرور» فعال میشد، سپس تصویر «آشوبطلبی» میتوانست آغاز به کار کند و نهایت امر، حاکمیت با توسل به تصویر «هراسآور» که از همسایه شمالی در ذهنها ساخته بود، سرکوب را آغاز میکرد. پس از آغاز «جنگ سرد»، تمامی تحرکات سیاسی در ایران، پیرامون محور همین تصاویر سهگانه، در دوری باطل گرفتار آمد. چرا که هر سه تصویر، هدف واحدی را دنبال میکردند: ایجاد بینظمی مدام در کشورمان، جهت فراهم آوردن زمینة سرکوب که در دراز مدت به «براندازی» و «جنگ» منجر میشود.
به عنوان نمونه میتوان، تصویر «پروپاگاند» غرب در ایران، پیش از براندازی بهمن 57 را به این ترتیب خلاصه کرد: همزمان با حضور حزب دموکرات در کاخ سفید، یک برنامة اصلاحات و دمکراسی به حکومت ایران ارائه میشود. شاه ایران، نخست وزیر را مأمور انجام اصلاحات و دموکراسی میکند. در این گیرودار، جهت ابتر کردن برنامة پیشنهادی حزب دمکرات، سیاست ایجاد آشوبهای مذهبی و قومی «فعال» میشود. در نتیجه، «شرایط ویژه» بر کشور سایه میافکند، و طبیعی است که در «شرایط ویژه» نمیتوان فضای دموکراتیک ایجاد کرد! بنابراین دولت اهداف دموکراتیک را فراموش کرده، و تلاش خود را بر «اصلاحات» متمرکز مینماید. ولی در شرایط بحرانی، پر واضح است که، اصلاحاتی هم صورت نخواهد گرفت. تنها سیاستی که در شرایط بحرانی میتوان اعمال کرد، سرکوب مردم است. پس سرکوب همه جانبه آغاز میشود.
به طور مثال، چندی پیش، در «پروپاگاندی» که بر محور سیاستبازی روزینامة شرق پیش آمد، میتوانستیم «الگوی» کوچکتری از همین «پروپاگاند» را به صراحت ببینیم، سیاستی که نهایت امر سرکوبی همزمان بر همجنسگرایان و مطبوعات در ایران تحمیل کرد. و اخیراً در هنگام سفر ولادیمیر پوتین به تهران نیز، فعلة فاشیسم تلاش کردند، تا تبهکاریهای «استالین»، و سرشکستگیهای «ترکمانچای» و «گلستان» را مستقیماً به این «سفر» ارتباط دهند. ولی «الگوی فراگیر» این «پروپاگاند»، به بهترین وجه در دوران ریاست جمهوری کندی در کشورمان اجرا شد.
کندی از دولت ایران خواستار اجرای طرح «اصلاحات ارضی» و «بازکردن فضای سیاسی» شد. علی امینی، به پست نخست وزیری دست یافت، و مأمور اجرای طرح دموکراتها شد، که نام «انقلاب سفید» بر آن گذاردند. همزمان با اجرای این طرح، احزاب «ملیگرا» ـ که در این دوره خود را جبهة ملی میخواندند ـ نامة سرگشاده نوشتند، و از اصلاحات «حمایت» کردند، و روحالله خمینی، به دلایلی که امروز کاملاً روشن است، نخست از اصلاحات ارضی انتقاد کرد، و سپس اعطای حق رأی به زنان را مورد نکوهش قرار داد، و در آخر کار هم، برای گرم کردن تنور مبارزات، به ترتیبی که گفتیم، از پیوستن ایران به «کنوانسیون وین» شدیداً شروع به «انتقاد» نمود، و در پی هیاهوی وی، دانشجونمایان نیز دانشگاه تهران را به آشوب کشیدند. نتیجه این شد که با توسل به تصویر «هراسآور»، حاکمیت به ناچار، تنها گزینة موجود، یعنی سرکوب را سازمان داد. و تداوم سرکوب همواره به براندازی و جنگ منجر میشود. این تنها برنامهای است که استعمار غرب از دههها پیش، بر ما ایرانیان تحمیل کرده، تا نه تنها شرایط ویژه را به عنوان «وضع موجود» حفظ کند، که چپاول و سرکوب را نیز پیوسته افزایش دهد. امروز در راستای «تصویر سهگانة» پروپاگاند، میتوانیم دلیل صلح طلبیهای جیمی کارتر، برژینسکی و دیگر فعلة سازمان سیا در ایالات متحد و در حکومت اسلامی را بخوبی دریابیم.
ولی از آنجا که دیگر اتحادجماهیر شوروی وجود خارجی ندارد، شرایط برای ایجاد بحران در منطقه، به ویژه در مرزهای روسیه و هند دشوارتر از گذشتهها مینماید، در نتیجه دموکراتهای ایالات متحد، تلاش دارند تا پیش از ورود به کاخ سفید، زمینة مساعد تنش و بحران همهجانبه در مرزهای روسیه را فراهم آورند. و طبیعی است که جهت اعمال چنین سیاستی به مهرههای خود در منطقه متوسل شوند. حکومتهای اسلامی در پاکستان و ایران در رأس این مهرهها قرار گرفتهاند. در پاکستان، بینظیر بوتو، نخست وزیر «طالبانپرور» به منطقه اعزام میشود، تا از طریق فعال کردن جدائیطلبان کشمیر، در مرزهای هند منافع غرب را تأمین کند. و در ایران، از طریق بحران «دستساز» هستهای، ایالات متحد رویای حضور نظامی در سواحل خزر را در سر میپروراند.
ولی جالب اینجاست که، جهت ایجاد یک منطقة «روس ستیز»، که همزمان امنیت هند و چین را نیز تهدید کند، جانفشانیهای حکومت جمکران گویا الزامی شده. و ایالات متحد باید بتواند نوکران خود در حکومت اسلامی را به عنوان «تهدید جهانی» و «مشوق تروریسم» به جهانیان معرفی کند. این همان سیاستی است که ایالات متحد در ارتباط با حکومت «ملاعمر» در افغانستان اعمال میکرد. و پس از حوادث 11 سپتامبر، جهت توجیه اشغال نظامی افغانستان، ایالات متحد ادعا کرد «ملاعمر»، و «بنلادن» طراح عملیات تروریستی فوق بودهاند! و به یاد داریم که اشغال نظامی عراق نیز با تکیه بر دروغهای شاخدار سازمان سیا و پنتاگون توجیه شد. و نتیجة حضور نظامی آمریکا در افغانستان و عراق، تبدیل افغانستان به نخستین مرکز تولید مواد مخدر در جهان و تبدیل عراق به مرکز آشوب و ناامنی در منطقه بوده. در شرایط فعلی منطقه، بجز ترکیه که عضو رسمی سازمان ناتو به شمار میرود، پاکستان و ایران، به دلیل سرسپردگی حاکمیتشان به ایالات متحد، هنوز به افتخار اشغال نظامی مستقیم نائل نیامدهاند. هر چند که اصولاً پاکستان نیازی به اشغال شدن ندارد، چرا که شبه کشور پاکستان را ایالات متحد به سلاح هستهای مجهز کرده و کنترل کامل بر دیپلماسی آن اعمال میکند! ولی با وجود آنکه، به دلیل مخالفت روسیه، هنوز نتوانسته با دستاربندان نیز همین معامله را در ایران صورت دهد، با کمال اطمینان از مزدوری حکومت اسلامی، تلاش دارد با استفاده از زبان «افراط»، زمینة جنگ و بحران را فراهم آورد. و همزمان، شاخة دیگری از همین «پروپاگاند»، در کشور فرانسه فعال شده. در این راستا، روزنامة فیگارو با توسل به شیرین عبادی، که روزگاری بر طبل اسلام دموکراتیک میکوبید، اینک خواستار «جدائی دین از سیاست» است، حال آنکه در مسیری متفاوت، روزنامة لوموند، به تبلیغ برای مشارکتچیها مشغول شده، تا سیاست «حفظ وضع موجود» تداوم یابد.
ولی از آنجا که جنگ سرد به پایان رسیده، پر واضح است که ایالات متحد و شرکاء، صرفاً با توسل به «پروپاگاند» جنگ سرد نخواهند توانست برای شرایط «پساجنگ سرد» نیز تعیین تکلیف کنند، در چنین شرایطی است که میباید آمریکا دست از شیوههای گذشتة خود برداشته، جهت ادامة وضع موجود، اگر چنین عملی اصولاً امکانپذیر باشد، راهکارهای دیگری بجوید.
نقش فیزیک در پیشبرد فناوری
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت