پنجشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۶

هالوین حسینی!
...

پیش از پرداختن به وبلاگ امروز لازم است توضیح داده شود که، جبهة لائیک هیچ اشکالی با سپاه پاسداران، بسیج و افراد و گروه‌های حکومت اسلامی ندارد. اشکال ما با قانون اساسی این حکومت است، که مانند قانون اساسی پیشین، ابزار اعمال فشار استعمار غرب بر ما ایرانیان شده. یک روز به نام «خدا، شاه، میهن» و یک روز به نام «الله، امام، و میهن اسلامی»! تا زمانیکه قانون اساسی کشورمان «به نام مردم ایران» نوشته نشود، ما این قانون را به رسمیت نمی‌شناسیم. اشکال ما با حکومت اسلامی در این است که قانون اساسی مضحک این حکومت پوشالی، «مردم ایران» را نادیده گرفته. به دلیل نزدیک بودن مرگ حکومت جمکران، این مختصر را گفتیم، تا پادوهای سازمان سیا که تا دیروز دمکراسی اسلامی می‌طلبیدند، بدانند که ما نیک می‌دانیم اینان نقاب «لائیسیته» را از اینرو بر چهره زده‌اند، که راه را بر «زبان تهدید» گروه‌های سرکوب در داخل بگشایند! چرا که از سال براندازی، باز هم سیاست استعمار در کشورمان بر «الگوی نافرمانی واژگون» متمرکز شده.

سیاست استعمار در کشورمان، از دوران رضامیرپنج تا امروز، به تناوب بر دو محور «نافرمانی واژگون» و «فرمانبرداری مستقیم» استوار است. پیشتر گفتیم که از هنگام براندازی بهمن 1357، کاربرد اعلام مواضع رسمی ایالات متحد، «هدایت» حکومت اسلامی به اتخاذ «مواضع مناسب» بوده. و «مواضع مناسب»، عبارتند از تعبیر واژگونة مواضع ایالات متحد! این شیوة فرمانبرداری و اطاعت بی‌قیدو شرط، بر فرمان معروف روح‌الله منطبق است‌ که بر اساس آن: «هر چه آمریکا بگوید، باید عکسش را انجام بدهید»! و دیدیم که این «فرمایشات»،‌ سیاست خارجی کشور را یکبار و برای همیشه گویا تعیین کرد! بله، اطاعت و بندگی و ذلت بر دو نوع است: «فرمانبرداری مستقیم» و «نافرمانی واژگون»، که بر اساس اصل تضارب منفی در منفی، همیشه تبدیل می‌شود به همان «فرمانبرداری مستقیم»!

طی دوران رضامیرپنج، برای نخستین بار، الگوی اطاعت از طریق «نافرمانی واژگون» پیاده شد. کلنل رضاخان،‌ که با حمایت کارخانة‌رجاله پروری کودتا کرده بود‌، ناگهان از دستورات انگلستان سرپیچی کرده می‌گوید، «چشمتان کور!» این چند هزار مستشار و جاسوس هیتلر، مثل خودمان نژادشان «آریائی» است، و میهمان‌ ما هستند. و ما «آریائی‌ها» رسم نداریم مهمان را از خانة خودش بیرون کنیم! به ویژه که این میهمانان عزیز، به گفتة نوام چامسکی و هاوارد زین، چندین و چند سال بود که از پشتیبانی صمیمانة آمریکا و انگلستان نیز بهره‌مند بودند و دنیا نمی‌دانست! رضاخان در ادامه می‌گوید، حال می‌خواهید ما دوستان گرمابه و گلستان دولت فخیمه را از ایران اخراج کنیم، اینکارها را بکنیم تا نژاد «آریائی» بدنام شود، و پشت سرمان حرف در بیاورند، و فیلم «سیصد» بسازند؟ کورخوانده‌اید! اگر خودمان را هم از ایران اخراج کنید، ما «آریائی‌های» عزیز هیتلری را اخراج نمی‌کنیم. اصلاً به قول «مش‌قاسم»، ما حتی اگر بی‌ناموسی هم بکنیم، با اخراج این فاشیست‌های ناز«نازی» از مملکت، حاضر نیستیم نام ایران و ایرانی را در تاریخ به ننگ‌ آلوده کنیم.

آری! و اینچنین بود که آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک، در برابر چنین منطق «میهن پرستانه‌ای» سر تعظیم فرود آورده، و بجای میهمان، صاحبخانه، یا همان رضاشاه ‌کبیر را اخراج کردند! چرا که، تنها به این ترتیب بود که می‌توانستند، ‌ منافع میهمانان را تا به امروز محفوظ نگاه دارند. پس از یک دوره اعمال سیاست «فرمانبرداری»، که در دورة محمدرضا پهلوی در ایران اجرا شد، آنگلوساکسون‌ها باز هم ترجیح دادند «الگوی نافرمانی» را از نو مستقر کنند. و اینچنین بود که یک فقره رضامیرپنج «روانپریش» را با دستار و نعلین در جمکران به تخت نشاندند. ولی امروز مرگ جمکرانیان نزدیک شده. به همین دلیل تمام جناح‌های کاذبی که ناتو در منطقه، به ویژه در کشورهای عضو پیمان سنتو ایجاد کرده، یا «متحد» شده‌‌اند، و یا «سعی بیهوده» بر اتحاد دارند. دیروز سایت «بی‌بی‌سی»، شکمش را برای بازگشت «نواز شریف» به پاکستان صابون مفصلی زده بود،‌ و امروز خبردار شدیم، «بی‌نظیر بوتو» هم ناچار شده فرار را بر قرار ترجیح دهد، و به نواز شریف بپیوندد! بله، گویا قرار شده «نواز شریف» از عربستان، و «بی‌نظیر بوتو» از امارات بر استقرار دموکراسی سازمان ناتو در منطقه نظارت عالیه اعمال کنند! فرار «بی‌نظیر بوتو»، حامی طالبان را به اربابان سایت «بی‌بی‌سی» از صمیم قلب تسلیت باید گفت! چرا که کار به خانم «بوتو» پایان نمی‌گیرد، و اگر تحولات در همین مسیر پیش رود، به زودی نوبت به گورکن‌ها و عبدالله گل هم می‌رسد.

در جمکران احمدی‌نژاد، خواهان «مناظره» با شرکای‌اش خاتمی و رفسنجانی شده! البته شیوة عمل درست به همان ترتیب است که چندی پیش، علی خامنه‌ای، رفسنجانی و احمدی نژاد خواهان «مذاکره» با آمریکا شده بودند! و می‌دانیم که حکومت جمکران، هم در افغانستان و هم در عراق، با اشغالگران جنایتکار ناتو همکاری می‌کند. برای اطلاع کسانی که اصول «نوکرداری» را نمی‌شناسند،‌ باید بگوئیم، معمولاً کسی با نوکران‌اش «مذاکره»‌ نمی‌کند، به آن‌ها فرمان می‌دهد و بس! و اگر تا دیروز «الکساندر هیگ»، در عشق‌آباد به رفسنجانی فرمان می‌داد، و از پنهان‌کاری هم گلایه‌ها داشت، امروز این نوع خاص از «مذاکرات»، مستقیماً و به عنوان «گوشزد کردن اشتباهات آمریکا» در کشور عراق انجام می‌شود! چرا که، عموسام به این خیال خام افتاده که «پیمان سنتو» را به صورت نخستین خود در آورده، عراق را به محور ایران، ترکیه و پاکستان بیافزاید و همان پیمان بغداد را از نو زنده کند! دلیل به جنب و جوش افتادن «دیپلماسی جمکران» در منطقه و نافرمانی‌های اخیر مهرورزی در باب فناوری هسته‌ای فقط همین می‌تواند باشد!

جهت مشخص شدن مواضع جمکران در مورد فعالیت هسته‌ای، امروز «نیکولاس برنز»، اظهار داشته:

«ایران باید قطعنامه 24 مارس 2007 را اجرا کرده، و غنی‌سازی را متوقف کند.»

همین پیام برای حکومت «مستقل» جمکران کافی بود تا بداند چگونه پاسخ‌دندان شکنی به آمریکا بدهد، که «سیلی محکمی» هم به «استکبار» زده باشد. چرا که، جهت شرکت در مراسم «هالوین»، نقاب ترسناک هم لازم دارد! بنابراین، امسال «هالوین حسینی» خواهیم داشت! با شرکت حسینی، سخنگوی وزارت امورخارجة گورکن‌ها که در استانبول می‌گوید، چرا به رژیم وابسته و دیکتاتوری شاه فناوری هسته‌ای دادید، و به ما که ارواح شکم‌مان بسیار مستقل و دموکراتیک هستیم، فناوری نمی‌دهید؟! پس از این «بیانات»، نوبت به احمدی‌نژاد رسید که پرت‌و پلاهای پوسیده و مستعمل روح‌الله خمینی را از نو تکرار کند، و بگوید آن‌ها به ما احتیاج دارند، وای به حال‌شان اگر چرخشی در ارتباط اقتصادی ما پیش آید! البته این سخنان از دهان حاکمیتی در آمده که نفت ما را به چپاول ایالات متحد می‌دهد، و ناچار است ارز حاصل از چپاول نفت را در بانک‌های غرب به «امانت» بگذارد، در مقابل، وام با بهرة کلان بگیرد، تا نان و گوشت برای مردم وارد کند، و جهت توزیع همان نان و گوشت، بنزین را هم از ایالات متحد «ابتیاع» کند! با توجه به این شرایط است که این «گنده‌گوئی‌ها» را معمولاً گوزیدن بر آب می‌نامند:

«بیش از آنکه ایران به آن‌ها احتیاج داشته باشد آن‌ها به ایران احتیاج دارند و می‌دانند که اگر ایران چرخشی جدی در ارتباطات اقتصادی‌اش با کشورهای اروپایی داشته باشد چه اتفاقی می‌افتد.»


بله، حال ببینیم اگر این «چرخش جدی» در ارتباطات اقتصادی دولت قدرقدرت جمکران با اروپا پیش‌آید، چه‌ها خواهد شد؟! نخست باید بگوئیم که این «چرخش جدی» در ارتباطات اقتصادی جمکران با غرب، «چرخشی ناگزیر» خواهد بود، و نه «چرخشی اختیاری!» چرا که تلاش آمریکا و متحدانش برای ایجاد محور ترکیه، پاکستان، عراق و ایران،‌ با بحرانی که دو حاکمیت سرسپردة سازمان سیا در پاکستان و ترکیه را در آستانة فروپاشی قرار داده، محکوم به شکست خواهد بود. و این شکست، ریشه در بحران نفت دارد.

از این پس، ایالات متحد و شرکای‌اش قادر نخواهند بود با استفاده از دست‌نشاندگان‌شان در «اوپک»، سرنوشت بهای نفت را در جهان همه روزه تعیین کنند! برای روشن‌تر شدن این مطلب لازم است اشاره کنیم که طی دوران «جنگ سرد»، ایالات متحد، تعیین‌کنندة بهای نفت در جهان بود. حضور جمهوریخواهان در کاخ سفید، به معنای ‌افزایش بهای نفت، و حضور دمکرات‌ها به معنای کاهش بها بود. اگر به یاد داشته باشیم، به محض اینکه جنگ ایران و عراق آغاز شد، به دلیل حضور کارتر دمکرات در کاخ سفید، بهای نفت که بالغ بر 39 دلار در هر بشکه بود، بر خلاف تصور همگان کاهش یافت! و دولت «مستقل» و ضدامپریالیست روح‌الله، که سفارت آمریکا را هم در تهران اشغال کرده بود، اجازه نیافت حتی یکبار سخن از بستن تنگة هرمز به میان آورد! بله، «استقلال» دستاربندان تا به این حد بود که، دهانشان را هم بدون اجازة ارباب نمی‌توانستند باز کنند. و امروز هم اختیار زبان گورکن‌های ضدامپریالیست به دست ایالات متحد است. پس، بلبل زبانی احمدی‌نژاد را در این چارچوب می‌توان بررسی کرد. در غیر اینصورت، حکومت اسلامی چگونه می‌تواند، از اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت سرپیچی کند، و ایالات متحد هم هیچ نگوید؟ این اظهار لطف‌ها، تاکنون فقط شامل اسرائیل شده! همان اسرائیلی که، احمدی نژاد می‌خواهد از صفحة روزگار حذف کند، و در واقع بر همان محورهای سیاسی قرار گرفته که حکومت جمکران را حمایت می‌کند. بله، باز گردیم به «سلاح نفت» که از دست عموسام خارج شده، ولی به دست نوکران‌اش در اوپک نیفتاده، و به همین دلیل مدعیان حکومت از «نیل تا فرات»، مانند طالبان شیعی مسلک در ایران، پاکستان و ترکیه به افلاس افتاده‌اند. اولمرت، یک‌شبه «سرطان» گرفت؛ بی‌نظیر بوتو که قصد «آزاد سازی» کشمیر کرده بود، جهت دیدار از فرزندان‌اش، به امارات گریخت؛ ایالات متحد، تا دو سه روز دیگر، ناچار است تکلیف دولت «مستقل» اردوغان را با کردهای «پ‌ک‌ک» روشن کند. در این راستا، جهت ممانعت از ورود ترکیه به جنگ با کردها، «دز براون» و دیگر وزاری دفاع اروپای غربی، دست التماس به سوی مسعود بارزانی در عراق دراز کرده‌اند! در چنین شرایطی، حکومت سرسپردة جمکران بهتر است بجای خط و نشان کشیدن برای اربابان، بجای اصرار بر «نشست امنیتی مشترک با ترکیه و عراق»، و به جای کوبیدن بر طبل توخالی «غنی‌سازی»، به حال نزار همپالکی‌های‌اش در ترکیه و پاکستان بنگرد، که خود نیز بزودی، در «چرخشی جدی»، به جرگة هم اینان خواهد پیوست!

در رمان «توپ مرواری»، پس از هر جنایت و چپاول، «ناخدا کلمب»، نامه‌ای برای سلطان می‌نویسد، که همیشه با جملة «هنی! قسم به خاک پای جواهرآسای اعلیحضرت قدر قدرت [...] » آغاز می‌شود. اینبار «ناخدا کلمب» ناچار خواهد بود، به جای نامه، یک طومار برای عمو سام ارسال دارد. «دز براون»، و اعضای پیمان سابق بغداد، همگی این نامه را امضاء خواهند کرد!


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت