یکشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۶

یوسف و چاوز!
...

در وبلاگ «پترکبیر و پاکستان»، به مفهوم «استقلال» در نظریة گورکن‌ها اشاره کردیم، و گفتیم که «اصل 44» قانون اساسی و سند چشم‌انداز راه گشای نظارت رسمی بیگانگان بر اقتصاد ایران خواهد بود. بله، به زودی در زمینة مس، فولاد و به ویژه نفت و گاز، بیگانگان کارفرمای اصلی می‌شوند، و تصمیماتی که می‌گیرند در درجة نخست، کارگران ایرانی را به کارتن‌خواب تبدیل خواهد کرد، و دولت «مستقل» و ضدامپریالیست جمکران هیچ مسئولیتی در برابر کارگران نخواهد داشت. یکی از فواید «اصل 44» و سند چشم‌انداز این است که ایران را به یک بازار مصرف تمام و کمال تبدیل می‌کند. از این پس استعمار غرب، ضمن چپاول نفت، هرگونه پویائی اقتصادی را نیز رسماً ممنوع خواهد کرد. تا انسداد سیاسی، توام با انسداد اقتصادی، زمینة سرکوب همه جانبة جامعة ایران را فراهم آورد. شیون و زاری اکبر رفسنجانی و هاشمی شاهرودی منفور برای «اصل 44» و «سند چشم‌انداز» که سلطة همه جانبة استعمار را تأمین می‌کند، بی‌دلیل نیست. به موازات سند «چشم‌انداز اسارت»، یک «چشم‌انداز» دیگر هم در زمینة اجتماعی ظهور کرده، تا از طریق یک آیت‌الله، قرآن و دین اسلام را مدافع حقوق زنان جلوه دهد!

اگر تمام روضه‌خوان‌های جمکران هم دست از اسلام بردارند، آنگلوساکسون‌ها نعلین روضه‌خوان‌ها را رها نخواهند کرد! دلیلش روشن است، هر یک از دستاربندان، یک گروه لات و اوباش در اختیار دارد که از طریق آنان می‌تواند، نظم اجتماعی و قوانین را عملاً به چالش کشد. در نتیجه، وقتی یک آیت‌الله در اختیار دارید، یک لشکر تیغ‌کش و چوبدار هم گوش به فرمان دارید! به عبارت دیگر یک آیت‌الله مساوی است با یک گروه فشار! بله، تجربة شیرین فتوای میرزای شیرازی، و آشوبی که اراذل گوش به فرمان «میرزا»، با حمایت کارخانة رجاله پروری در کشور به راه انداختند، شاه قاجار را ناچار به لغو قرارداد رژی تنباکو کرد، تا همانطور که گفتیم بانک نوپای شاهی به نزول خواران «جنتلمن» یک شبه بدهکار هم بشود. فتوی‌های دیگری را نیز به یاد داریم که به قتل نخست وزیران ایران و ملی شدن نفت منجر شد. آخرین نمونة خوش‌خدمتی روضه‌خوان‌ها برای اربابان‌شان، فتوای قتل سلمان رشدی بود. هر چند می‌دانیم که، شخص سلمان رشدی، کتاب «آیات شیطانی» را صرفاً جهت اعمال سیاست استعماری در کشورهای اسلامی به رشتة تحریر در آورده. ولی به یاد داریم که در پی جنجال انتشار «آیات شیطانی» چگونه اوباش خیابان‌ها را اشغال کردند تا به اصطلاح «اعتراض» کرده باشند! سپس نوبت به روح‌الله ـ رئیس اوباشان ـ رسید که پس از پایان جنگ، ذخیرة تبلیغاتی‌اش رو به نقصان گذاشته بود، و نیاز داشت که از طریق تجدید میثاق با اراذل و اوباش تجدید قوا کند! بله، فواید دستاربندان برای استعمار در هزاران وبلاگ نگنجد. این مختصر را گفتیم تا دلیل شیفتگی استعمار بر جمال بی‌مثال آخوند جماعت روشن شود. هر چند که ز عشق ناتمام اینان، در هرحال «جمال یار مستغنی است!»


و «من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم» که، استعمار دست از «یوسف صانعی» هم بر نخواهد داشت! در راستای همین «شیخ پرستی»، در تاریخ 16 مارس سالجاری، الشرق الاوسط، یک آیت‌الله مدافع حقوق زنان در جمکران کشف کرده! و سایت «رادیو زمانه» هم امروز کشف بزرگ الشرق‌الاوسط را در اختیار «شوت و پرت‌ها» قرار داده! بله درست حدس زدید! ایشان، همان شیخ دوست‌داشتنی ما «یوسف صانعی»، مرجع تقلید شیرین عبادی، و مشارکت‌چی‌های براندازاند، که اخیراً دل از استعمار ربوده‌اند! البته بدون اینکه کوچکترین دلربائی کرده باشند! که گفته‌اند، «به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را!» بله، جناب «یوسف صانعی»، که ازآیت‌الله های حوزة جهل و تعصب‌اند، ادعا دارند که در قران حقوق زن و مرد برابر است! ما که چنین تساوی حقوقی در قرآن ندیده‌ایم! نه به زبان عربی نه به فارسی و نه به فرانسه! چرا که در قران فقط از «وظائف» بندگان خوب خدا، و بردگان مطیع سخن رفته، نه از حقوق انسان‌ها. شاید این قرآن عجیب، طبق وصیت‌نامه پترکبیر، پس از مسافرت «ولادیمیر پوتین» به تهران، بر محمد و آل‌محمد نازل شده باشد! در هرحال، به گفتة الشرق الاوسط، با الهام از فتوای آیت‌الله صانعی، مجلس مضحک جمکران، اعزام زنان اندرون را به خارج از کشور قانونی شمرده!

بله، از این پس دخترحاجی‌های حکومت الهی، جهت زندگی در فرنگ نیازی به ازدواج با مسئول حجرة پدرشان ندارند! اینان هم می‌توانند به عنوان «بورسیه»، ارز حاصل از چپاول نفت را در بلاد غرب «خرج» کنند، و پس از اتمام تحصیلات، مانند اعضای انجمن‌های اسلامی، ‌ضمن گشودن یک خرازی در کشور محل اقامت، به خبرچینی و جاسوسی برای سفارت «اسلام» پرداخته، یا اگر «نبوغی» دارند، در آکادمی‌های غرب، با حقوق کارگری به پادوئی برای استادان فرنگستانی مشغول شوند. البته این در صورتی است که صبیه‌ها اصولاً بتوانند تحصیلات خود را به پایان برسانند، و ناچار نباشند دست از پا درازتر به میهن اسلامی بازگشته، به همان مسئول حجرة حاج‌آقا «رضایت» دهند!

همانطور که مشاهده می‌کنیم، از نظر حکومت اسلامی، مشکلات زنان ایران، همان تحصیل در خارج از کشور، با «ارز دولتی» باید باشد! «آزاد زنان» ایران، جهت تحصیل در خارج از کشور نیاز به تن دادن به قوانین «انسان‌ساز» اسلام و امام زمان دارند، و ناخودآگاه به این نتیجة «منطقی» رسیده‌اند که، ‌ گرفتاری اصلی‌شان در خروج از کشور امام‌زمان خلاصه شده! می‌بینیم که تحت تاثیر «تبلیغات» یک حکومت استعماری و اسلامی، چگونه کسب مدرک تحصیلی، فرار از کشور و زندگی در خارج از مرزها، تبدیل به «اهداف والا» می‌شود! و در سایة همین تبلیغات استعماری است که، شهرهای بزرگ در کشورهای مشترک‌المنافع، به ویژه کشور کانادا، به مرکز تجمع فعله‌ فاشیسم و همسران محجبه‌شان تبدیل شده. البته هستند خواهران بورسیه‌ای که همسر و فرزندان‌شان هم با ارز دولتی در فرنگ «لنگر» می‌اندازند. خواهران بورسیه، برخلاف همسران محجبة برادران بورسیه، که حجاب و آرایش تند، ابتذال‌شان را دو چندان می‌کند، بسیار «ضدامپریالیست» هم تشریف دارند! البته اشتباه نکنیم، «ضدامپریالیسم» خواهران مانند ضدامپریالیسم روح‌الله، همان نعل وارونه ‌است. اینان طوطی‌وار تکرار می‌کنند که غرب از زنان استفاده ابزاری می‌کند، پس ما که به ابزار تبلیغات غرب تبدیل نشده‌ایم، «آزاد» هستیم!

بله، البته می‌بینیم که چگونه اینان به «ابزار» تبدیل نشده‌اند! و ارواح شکم‌شان چقدر هم آزاداند! چرا که در ذهن علیل اینان «سلطه»، با «سلطه» فرق دارد! ولی نهایت امر، «سلطه‌»، «سلطه» است؛ شرقی، غربی، اسلامی، سنتی و مدرن نمی‌شناسد! کسی که تحت سلطة دین قرار گرفته نمی‌تواند ادعای آزادی داشته باشد! چه تفاوتی است میان احکام خداوند ابراهیم و مقررات یک استودیوی فیلمبرداری هولیوود؟ اولی بر پوشش، و دومی بر برهنگی تأکید دارد! تنها تفاوتی که وجود دارد این است که در حکومت اسلامی همه باید به زور چماق از فرامین «کشک‌الله» اطاعت کنند، ولی در غرب کسی را به زور سرنیزه برهنه نمی‌کنند! هر کس دوست دارد «برهنه» شود، آزاد است. و آزادی در «حق انتخاب» نهفته است. و «حق انتخاب» همان حقی است که در حکومت اسلامی، زن و مرد، به یکسان از آن محروم‌ شده‌اند! پس بهتر است «رادیو زمانه»، به جای معرفی آیت‌الله طرفدار حقوق دخترحاجی‌ها، یک آیت‌الله بیابد که «حق انتخاب» را برای زن و مرد، به رسمیت بشناسد! آنگاه خواهیم دید که هیچ آیت‌اللهی مدافع آزادی انسان‌ها نخواهد بود. چرا که آزادی انسان، بنابرتعریف، در تضاد با ادیان بنده پرور ابراهیمی قرار می‌گیرد، آنچه «انسان» را از برده و بنده متمایز می‌کند، فقط همان بهره‌مندی از «حق انتخاب» است و بس.

از شما چه پنهان، امروز این «حق انتخاب»، حتی به دربار عربستان هم وارد شد! به گزارش ایسنا، مورخ 18 نوامبر سالجاری، ملک عبدالله پادشاه عربستان تأکید کرده که چند ملیتی‌های محترم، جهت بهره برداری از نفت، لطف کرده، هوای محیط زیست را هم داشته باشند! ملک عبدالله در ادامة سخنان خود، به این مهم اشاره کرده، که رفاه باید برای همة مردم جهان وجود داشته باشد و در این راستا باید فقرزدائی هم بشود! ظاهراً حضرت ملک عبدالله از حکایت سند «چشم‌انداز» و «اصل 44» در جمکران بی‌خبر مانده‌اند! ولی من چقدر این ملک عبدالله را دوست دارم! حسابی «سوسیالیست» شده‌اند! و از آنجا که در معاملات اوپک هیچ ارزی به جز دلار قبول نمی‌کنند، خیلی هم به «سوسیالیست‌های» وطنی شبیه‌اند! اصلاً «سوسیالیسم»، خودش نوعی بیماری واگیردار باید باشد، که از هوگو چاوز به ایشان سرایت کرده. هر چند، ملک عبدالله از نظر رفتار، نه تنها با هوگو چاوز که با اشراف پوسیدة قاجار هم از زمین تا آسمان تفاوت دارند. بله خانوادة سلطنتی عربستان، برخلاف «پلنگ‌سلطنه‌های» خودمان، که از «طویله‌سرا» بیرون آمده‌اند، بسیار مودب‌اند! بیچاره‌ها! از بد روزگار گرفتار «مهرورزی» و «هوگو چاوز» شده‌اند!


هوگو چاوز که دیروز در عربستان با مهرورزی «گپ» می‌زد، قرار است امشب جهت صرف چلوکباب و کارآموزی در امور مردمفریبی سری هم به تهران بزند! بله، این جمکرانیان با حمایت یانکی‌ها و پامنبری‌شان، اسرائیل، کودتا کردند، و 28 سال است ضمن آرزوی مرگ برای گاوچران‌ها، «مرگ بر اسرائیل» و «انقلاب شکوهمند» از زبانشان نمی‌افتد، و حتماً می‌پرسید چرا «هوگو چاوز» پیشتر به رمز موفقیت اینان پی نبرده بود، و هی کودتای ناکام به راه می‌انداخت؟ روشن است! به دلیل «جنگ سرد»! بله، «پردة آهنین»، همان «سیاست انسداد» محبوب یانکی‌هاست، که بیش از هفت دهه ما ملت را در قرنطینه گذاشته بود. و پیش از اینکه پردة کذا «نخ نما» شده، پاره پاره شود، آمریکا و شرکاء در پی چاره‌جوئی برآمدند، و در نشست گوادالوپ، تصمیم گرفتند با استقرار حاکمیت طالبان شیعی مسلک در منطقه، پردة آهنین زنگ زده را با «پردة فولادی» نوین جایگزین کنند، آنهم چه فولادی، فولاد آبدیده، که مثل زره شمر و یزید، مرگ ندارد! اما توطئه‌گران گوادالوپ که تصمیم گرفتند بر شدت سیاست انسداد بیافزایند، به جناب سرهنگ در ونزوئلا، هیچ نگفتند، تا اگر سیاست «تبدیل نوکر به رهبر» در ایران موفقیت‌آمیز بود، بتوانند در موعد مقرر، آن را به آمریکای لاتین هم صادر کنند! و اینچنین بود که «ونزوئلا» دیرتر از ما «انقلاب» کرد! و حالا هم که انقلاب کرده، «رهبر انقلاب» ونزوئلا، یک دل، نه صد دل عاشق و شیدای گورکن‌ها شده! چون در عالم فاشیست‌ها، بر خلاف عرصة دموکراتیک، قوانین فیزیک جاری نیست! و این مهم را همین لحظه کشف کردم!

می‌دانیم که طبق قوانین مغناطیسم در علم فیزیک، دو قطب همنام، دافع یکدیگراند. ولی در عالم فاشیست‌ها اصلاً چنین نیست، چون فاشیست‌ها، با «واقعیت» یا عملکرد انسان در زمان و مکان مشخص، که ویژه جهان مادی است، اصولاً بیگانه‌اند. محل تاخت و تاز فاشیست‌ها عرصة «حقیقت» است که رامین جهانبگلو هم مانند دیگر فلاسفة جمکران، به آن خیلی علاقه دارد. بله، در عالم فاشیست‌ها، برخلاف قوانین فیزیک، دو قطب همنام یکدیگر را جذب می‌کنند! و از اینروست که می‌بینیم در چشمان شهلای هوگو چاوز، گورکن‌ها چنین جاذبه‌ای پیدا کرده‌اند؛ لات و اوباش «جذب» یکدیگر می‌شوند. همانطور که حکومت اسلامی، بی‌ادبی و لات‌بازی را به «ارزش» تبدیل کرده، هوگو چاوز هم آمریکای «لاتین» را به آمریکای «لاتی» تبدیل خواهد کرد، تا سازمان سیا در دنیا و آخرت از او راضی باشد. بله، جناب سرهنگ هیچ فرصتی را برای دیدار از «برادران» در جمکران از دست نمی‌دهد. که چنین آمده اندر سند «چشم‌انداز»: «کند همجنس، با همجنس پرواز!»



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت