...
جهت تسریع در اجرای اصل «مقدس» 44، تمام گروههای چپ و راست افراطی در داخل و خارج، به جنجال پیرامون جنگ، و تجزیة ایران پرداختهاند، تا ابعاد چپاول ثروتهای ملی از طریق اجرای اصل 44 قانون اساسی حکومت اسلامی، از چشم پنهان بماند!
حدود شش دهة پیش، محمد مصدق، با جنجال و هیاهو پیرامون ملی کردن نفت، به شیوة میرزای شیرازی منفور، ایران را به حاکمیت انگلیس مقروض کرد؛ یک کودتا بر علیه ملت ایران سازمان داد، و به افتخار «قهرمان ملی» هم نائل آمد. هنوز ملت ایران تاوان خیانت محمد مصدق را میپردازد. ولی امروز، حکومت اسلامی یک گام از محمد مصدق فراتر نهاده، و به بهانة گسترش مالکیت خصوصی، در واقع قصد فروش منابع و ثروتهای کشورمان را به بیگانگان دارد، تا ایران، تبدیل به «شرکتی» شود که مدیریت آن را بانکها و شرکتهای بیگانه بر عهده خواهند داشت. بله، جنجال «صلحطلبان» کذائی در واقع برای پنهان داشتن این جنایت تاریخی است.
29 سال پیش، به بهانة عدم رعایت حقوق بشر در کشورمان، سازمان سیا، حکومت انسان ستیز اسلامی را بر ما ایرانیان تحمیل کرد. حکومتی که در توحش و جنایت از حکومت پرونیستها در آرژانتین نیز گوی سبقت ربوده، و دوام و بقای خود را مدیون حمایت همه جانبة غرب و گروههای به اصطلاح «چپ» و «راست» و «ملیگرائی» است که همگی به دروغ، خواهان «استقلال» و «آزادی» بودند، تا توطئة براندازی را در پس پردة «تظاهرات مردمی» پنهان دارند. امروز هم اینان، از طریق ارعاب ما ایرانیان، به دروغ «صلح طلب» شدهاند، تا نبینیم که اینبار خیانتی به نام «آزاد سازی»، در واقع کشورمان را رسماً به اسارت بیگانگان در خواهد آورد. جنجال گروه عبادی و شرکاء بیجهت نیست!
فاشیستهای اسلامی که با تمرکز بر نقطة «جنگ»، 29 سال است در کشورمان بر طبل پارة «نبرد با آمریکا و اسرائیل» میکوبیدند، اینک در شعارهایشان بر نقطة «صلح» متمرکز شدهاند! به همین دلیل اعضای تشخیص مصلحت، حزب توده، فدائیان اکثریت، جبهههای رنگ و وارنگ، و رنگو رو رفتة دستساز سازمان سیا، گروه عبادی و «نهضت آزادی» و بالاخره سوسیالیستهای درد کشیدة میهنی، همگی خواهان بسیج مردم بر ضد جنگ شدهاند! و همة ریزهخواران فاشیسم، آنها که همگی موجودیتشان در گرو جنگ و کشتار است، از «حنازرچوبه»، روز آنلاین و رادیو فردا، گرفته تا روزینامة فرانسوی فیگارو و بنگاه سخن پراکنی «بیبیسی»، همگان شیفته و فریفتة صلح و دوستیشدهاند!
فریب فاشیستهای جنگ پرست را نخوریم، هدف اینان از بسیج مردم پیرامون محور صلح، فقط سازمان دادن براندازی و گسترش بحران و جنگ به داخل ایران است. فراموش نکنیم که ارتش جنایتکار ناتو در مرزهای جنوبی، غربی و شرقی کشورمان حضور تمام و کمال دارد. فراموش نکنیم که بینظیر بوتو نیز جهت برقراری دموکراسی به پاکستان ارسال شد، تا آشوب و جنگ داخلی را گسترش دهد. فراموش نکنیم که دولت مضحک ترکیه، تحت فرمان ارتش ناتو است و بزرگترین نیروی زمینی سازمان ناتو در خاک ترکیه استقرار یافته. فراموش نکنیم که تهاجم نظامی به افغانستان، این کشور را به مرکز تولید 92 درصد از کل مواد مخدر جهان تبدیل کرده. و فراموش نکنیم که دولت احمدی نژاد، برگزیدة ایالات متحد است، و در راستای سیاستهای استعماری غرب، ضمن همکاری کامل امنیتی با اسرائیل، نابود کردن این کشور را سر لوحة عربدهجوئیهای نمایشی خود قرار داده. فراموش نکنیم که، هرگونه همراهی با جنگ پرستانی که اینک نقاب صلح بر چهره دارند، برای ما ملت جز فاجعه، هیچ نخواهد داشت.
تمرکز بر یک نقطه، در عمل شیوة بسیج فاشیستهاست. همانطور که به یاد داریم، شیوة براندازی سال 57 نیز ایجاد تمرکزی مصنوعی بر محور نفی «شاه» بود. پس از براندازی، جهت ایجاد شرایط تمرکز بر یک نقطه، سعی بر محوریتی در اطراف روحالله کردند، و در عمل ناکام ماندند، از اینرو، «اشغال سفارت آمریکا» در تهران سازمان داده شد، و تمرکز بر «نفی آمریکا» قرار گرفت. سپس جنگ با عراق، تمرکز بر نفی آمریکا، و نفی عراق را به همراه آورد. پس از پایان جنگ، در راه بسیج مردم جهت تمرکز بر یک نقطه اشکالاتی به وجود آمده بود، تا اینکه سلمان رشدی به فریاد حکومتهایطالبان در منطقه، پاکستان، ایران و افغانستان شتافت. سپس «رمان» سلمان رشدی جای خود را به «کاریکاتور» در دانمارک و سوئد سپرد، تا اینکه شخص کاردینال راتزینگر، یا به قول چپهای ایتالیا، «جرمن شپرد» خودمان، با یک نقل قول ساده، به کمک حکومتهای اسلامی شتافتند، تا اراذل و اوباش را روانة خیابانها کنند. و اگر امروز حضور اراذل و اوباش و طلاب قم را در خیابانها شاهد نیستیم، تنها به این دلیل است ایالات متحد تضعیف شده، و حکومت فاشیستهای اسلامی در آستانه فروپاشی قرار گرفته. پس لازم است یک براندازی در ایران سازمان یابد تا حکومتی به مراتب سفاکتر به سرکوب ما ایرانیان بپردازد، و برقراری اصل «44» قانون اساسی، در چنین جنجال و هیاهوئی، زمینة چپاول را فراهم آورد.
بله، این اصل 44 قانون اساسی، بدون جنگ، ایران را به سرنوشت عراق دچار خواهد کرد، به عبارت دیگر با اجرای این اصل، غربیها، به صورتی دوستانه، خاک ما را به توبره خواهند کشید. بیجهت نیست که علاوه بر اکبر رفسنجانی و هاشمی شاهرودی، پاسدار محسن رضائی و شیخ مجید انصاری، پامنبری ولایتی، اینچنین برای اجرای اصل 44 سینه چاک میدهند! آخوند مجید انصاری که مانند دیگر فعلة فاشیسم در همة امور صاحبنظر است، ضمن بررسی شکمی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تعریف نوینی از «اتحاد ملی» نیز ارائه داده. به زعم مجید انصاری، اتحاد ملی از طریق «گسترش مالکیت» تقویت میشود. بله، شیخ جماعت که به مفتخواری و زمینخواری عادت کرده، میپندارد اگر مالکیت وجود نداشته باشد، «اتحاد ملی» هم از بین میرود! به عبارت دیگر آخوند انصاری عضو مجمع تشخیص مصلحت، مردم کشورها را با مهاجران قارة آمریکا، که پیرامون محور دلار گرد آمدهاند، یکسان میانگارد، چرا که دستاربندان نیز مانند اربابان امپریالیستشان، بندة زر و زوراند. هر جا «پول» باشد، و هر جا امکان «تصاحب» وجود داشته باشد، به دلیل وجود «حس مشترک ملی»، زالوهای نعلین پوش و گاوچرانهای جنایتکار حضور به هم خواهند رساند:
«فروپاشی شوروی هشداری برای اقتصاد دولتی جدا از مردم بود. اگر نه اتحاد جماهیر شوروی فرو نمیپاشید. سیاست آزاد سازی، باعث گسترش مالکیت و گسترش مالکیت باعث حس مشترک و تقویت اتحاد ملی است»
منبع: مهرنیوز، مورخ 21 آبانماه 1386
بله، به زودی کارتنخوابهای پایتخت حکومت اسلامی متوجه میشوند که دیگر ایرانی به شمار نمیآیند، چون مالک هیچاند. در عوض قبیلة رفسنجانی، مجید انصاری و همه تفالههائی که یک روز در هفته با ولایتی، کیک و قهوه زهرمار میکنند، با بانکهای اروپا و آمریکا «حس مشترک» پیدا کرده، اتحاد ملیشان تقویت میشود. اگر اتحادجماهیر شوروی هم، مانند نوکران جمکرانی آمریکا، اصل 44 در قانون اساسیاش میداشت، صنایع پیشرفتة نظامی، حوزههای نفتی و گازی خود را به بهای «مناسب» در اختیار عموسام میگذاشت، تا واشنگتن ضمن پشتیبانی از نظام استالینیستی، به غارت و چپاول در محدودة اتحادجماهیر شوروی بپردازد! و به این ترتیب «اتحاد ملی» شخص کودوروفسکی ـ که اکنون در زندان آب خنک میخورد ـ با «کونوکو» و «داچشل» تقویت شود!
آری، شیخ انصاری «شریف»! هر چند که برای توصیف مزدوری، بیشرمی، وقاحت و خود فروختگی امثال تو، واژهها کفایت نمیکند، باید بگوئیم حق دارید! مسئولین اتحاد شوروی، فهم و شعور و درک سیاسی شما جمکرانیها را نداشتند! در نتیجه فروپاشیدند! اما خوشبختانه شما نوکران آمریکا، به جز طلاب فرزانة قم، اقتصاددانان فرهیختهای چون «سعید لیلاز» و «میرحسین موسوی» هم دارید! که با تقویت همان «حس مشترک»، مانع فروپاشی خواهند شد! بالاخره در مملکتی که خمینیها و خامنهایها «رهبر» باشند، امثال مجید انصاری باید «اتحادملی» تعریف کند، و دلیل فروپاشی اتحادجماهیر شوروی را نیز «جدائی اقتصاد از مردم» بخواند! ولی از قضای روزگار حزب توده هم با مجید انصاری همصدا است!
هیچ تعجب نکنید، فاشیستها حول یک نقطه متمرکز میشوند، پس طبیعی است که حزب «حقیقت فروش» توده هم با رجالههای سفارت کذا، همصدا شود، و ضمن اعلام خطر در مورد جنگی که دیگر امکانپذیر نخواهد بود، به نقل از «کیت کلارک»، خبرنگار سابق «مورنینگ استار» چنین ترهاتی به خورد خوانندگاناش بدهد:
«قطع ارتباط با مردم آغاز فروپاشی اتحاد شوروی بود.[...] در دهة 80 مردم از سطح زندگی خود نارضایتی بروز میدادند»
منبع: راه توده 156 12.11.2007
بله، با توجه به نارضایتی «مردم»، حزب توده از همین «مردم» میخواهد، برای صلح، مخالفت با جنگ و حاکمیت نظامی به میدان آیند. و این حزب «صلحدوست»، همان حزبی است که طی 8 سال جنگ خانمانسوز با عراق، هیچ نشانهای از صلح دوستی و مخالفت با این جنگ در جبیناش ندیدیم! و عجیب است که اکنون همین حزب، با عبادی، زرافشان، سحابی و یزدی همصدائی میکند! ولی ائتلاف براندازان به این مختصر ختم نمیشود، مهرانگیزکار، جهت دریافت «حقوق»، باز هم به مداحی برای قوم و قبیلة اکبر رفسنجانی مشغول شده، و با ستایش از «صبیة» حاج اکبر، ضمن ثنا خوانی برای همسر «کرشنر»، الگوی فاشیسم آرژانتین را هم برایمان ارائه داده! از سوی دیگر، پامنبری سنتی حزب توده، «رفیق» فرخ نگهدار، که اخیراً در جایگاه متولی مسجد خلق لندن خدمت میکند، روز 19 نوامبر سالجاری، با دعوت به براندازی، یک مطلب عوامفریبانه، سراپا تناقض و مغلطه در سایت روزآنلاین، شعبة حاجاکبر در پاریس، انتشار داده! ایشان گویا همه را «فدائی حماقتها» میپندارند.
«شیخ» فرخ نگهدار، پس از هشدار دادن در مورد خطر جنگ، و چرندبافی مطلق در مورد غنیسازی اورانیوم، که سانتریفوژهایاش را اروپا در اختیار حکومت اسلامی گذارده، میگوید، «چه اشکالی دارد که اوپوزیسیون دمکرات، با هدف تشنج زدائی، پس از مراجعه به خامنهای و احمدی نژاد، با جرج بوش، دیک چنی و رامسفلد تماس بگیرد؟» البته در این میان نمیباید فراموش کرد که، فرخجان نه تنها خودشان را در جایگاه «اوپوزیسیون» قرار میدهند، که «دمکرات» هم شدهاند! این چپ فقرفرهنگی، که زیر عبای «رهبر» پنهان شده بود، و فتوای قتل مخالفان را صادر میکرد، امروز بر خود نام «اوپوزیسیون دمکرات» گذاشته! البته «دمکرات» مورد نظر فرخجان، توسط امثال کاتوزیان، در آبدارخانة مسجد لندن میباید «تعریف» شود، و ارتباطی با «دمکرات» در مفهوم واقعی کلمه ندارد. بله! علیرغم مقالة وزینی که در آن، سهراب مبشری، خواستار افزایش تحریمها بر مردم ایران شده بود، «شیخ» فرخ نگهدار، در راستای تمرکز بر همان «یک نقطة معروف»، فرمودهاند، بهتر است «وحدت کلمه» را رعایت کنیم و برای جلوگیری از جنگ و تجزیه کشور، برای رعایت حقوق بشر، به جامعة بینالمللی «تکیه» کنیم! گویا به زعم فرخجان، جامعة بینالمللی خیلی هم طرفدار حقوق بشر باید باشد! به قول مش قاسم دروغ چرا؟ ما که طرفداری از حقوق بشر را در این جامعة بینالمللی «کذا» ندیدهایم! ولی اگر متولی مسجد خلق لندن چنین میگوید، مسلماً دلیل مستدلی دارد! بله، فرخ جان میخواهند یکبار دیگر مانند دورانی که جیمی کارتر، با طرفداری از حقوق بشر، حاکمیت پهلوی را سرنگون کرد، تا گلة وحوش، به رهبری روحالله را بر ما حاکم کند، اینبار هم آستینها را بالا زده، برای دفاع از همان «حقوق بشر» وارد میدان شوند! چرا که نتیجه این حمایتها از پیش روشن است: شورش، براندازی، استقرار ضحاک تازه نفس، با تغییر شعار حاکمیت جدید! بله اینبار، وحوش جانشین درندگان قبلی، به رهبری فرخجان، حتماً بجای «مرگ بر آمریکا»، با شعار «درود بر آمریکا» وارد خواهند شد! چون دوران مبارزة دروغینشان با امپریالیسم دیگر به سر رسیده، و لازم است، رجویها، نگهدارها، یزدیها و سحابیها به عنوان صلحطلب و مدافع حقوق بشر، با شعار «درود بر آمریکا» به حفاظت از منافع همان آمریکا مشغول شوند! به همین دلیل است که فرخ نگهدار هم با اشاره تلویحی به «چشم انداز»، که همان سند تبدیل ایران به «شرکت سهامی» غربیهاست، میگوید، «صلح» برای دو طرف مفید است! به نفع هر دو طرف است که، با هم ارتباط برقرار کنند:
«مبارزه برای صلح نه علیه آمریکاست نه مبارزهای علیه جمهوری اسلامی، هدف این مبارزه[...] عادی سازی مناسبات میان دو کشور است. [...] چنین تحولی گشاینده چشم اندازهای بکر برای رشد اقتصاد کشور است.»
فرخ جان! چه صلح عجیبیاست، که فواید جنگ را دارد! چون موجودیت ایالات متحد، و حکومت پوشالی جمکران با جنگ پیوند دارد. نکند سرکار، از فرط عبادت در مسجد کذا، با ماهیت امپریالیسم غرب و نوکراناش هم بیگانه شدهاید؟ ولی گذشته از «صلح»، مسلماً این «چشم اندازهای بکر»، همان سند چشمانداز و اصل 44 خودمان باید باشد، که به گفتة آخوند مجید انصاری، محسن رضائی، رفسنجانی، و دیگر فعلة فاشیسم، «اتحاد ملی» را هم «تقویت» میکند! میبینیم که فرخ نگهدار هم خواهان تقویت «اتحاد ملی» حکومت اسلامی با آمریکا شده. اما فرخ نگهدار که اینچنین صلح طلب است، آیا میتواند بگوید گورکنها، از کدام منابع «سانتریفوژ» برای غنیسازی اورانیوم تهیه میکنند؟ دولت روسیه، فروش «سانتریفوژها» را به کشور ایران ممنوع کرده، چین سانتریفوژهای خود را از روسیه تهیه میکند، و طبق قرار دادهای بینالمللی، مجاز به فروش آنها به کشور ثالث هم نیست! پس چگونه است که روضهخوانها از سال 1384، علیرغم مخالفت روسیه، به غنی سازی پرداختهاند، و طی دو سال تعداد سانتریفوژهایشان، تقریبا 30 برابر شده؟ و مانند کشور اسرائیل، قطعنامههای شورای امنیت را نیز به اجرا نمیگذارند! این شرایط نشانة جنگ است، یا نشانة همسوئی حکومت اسلامی با ایالات متحد؟ این شرایط تمامیت ارضی ایران را تهدید میکند، یا «تمامیت ارزی» فعلة فاشیسم را؟
نه! جناب خادم ضد امپریالیست مسجد لندن! مسلماً هنوز مردم ایران به این درجه از حماقت نرسیدهاند که چشم بر واقعیت این حکومت اسلامی ببندند، و فراموش کنند که این طالبان شیعی مسلک سر در آخور سازمان سیا دارند، و پیشرفتهایشان در زمینة هستهای مدیون همان گروههائی است که در زمان ریاست جمهوری کلینتون، جهت اعمال فشار بر هند، حکومت اسلامی پاکستان را به سلاح اتمی مجهز کرده بودند. فرخ نگهدار، شیرین عبادی و سوسیالیست نماهائی که امروز ، در شرایطی که اصولاً جنگی در کار نیست، هوادار «صلح» شدهاند، تا رسماً پای اربابانشان را به ایران باز کنند، کور خواندهاند! اگر 29 سال پیش، «حقوق بشر» به ابزار براندازی در ایران تبدیل شد، تا همه بر «رفتن شاه» متمرکز شوند، و آمریکا زیر عبای روحالله پنهان شود! امروز دیگر ما را از این «جنگ» فرضی نترسانید! امروز دیگر نمیتوان با توسل به همان شیوهها، آمریکا را به عنوان صلح طلب، از زیر عبای «رهبر» بیرون کشید! نه! ما را از «جنگ» نترسانید! ما برای مخالفت با جنگ موهوم، و برای حمایت از صلح دروغین، به جنگطلبان نخواهیم پیوست. جنگ سرد به پایان رسیده، و عموسام، دیگر نمیتواند با نقاب صلح از پناهگاه سنتی خود خارج شود! اینبار، لانة سنتی فاشیسم در ایران، بر سر حامیان اصلی این فاشیسم ویران خواهد شد. پایان کار جنگ و جنگپرستان نزدیک است.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت