جمعه، آذر ۰۹، ۱۳۸۶

اسکندر در آناپلیس!
...

به نظر می‌رسد «مک فارلین»، یا جانشین محترم ایشان، هنگام ملاقات با رمالان، در یک دست قرآن و در دست دیگر موشک «دوربرد» داشتند، چرا که، همزمان با عربده‌جوئی‌های سران حکومت رمالان بر ضد اسرائیل، و فقط یک روز پیش‌ از مذاکرات صلح «آناپلیس»، سردار نجار موفق به اختراع موشک‌های «دوربرد» شدند! امروز هم منابع غربی، مشخصات «دقیق» موشک‌های دوربرد سردار نجار را، که ایشان به دست خود و با «شعار بسیجی» در وزارتخانة دفاع جمکران ساخته‌ بودند، در اختیار «جینز دیفنس» گذاشته‌اند! انسان از اینهمه تقارن «اتفاقی»، فقط به قدرت «خداوند» پی ‌می‌برد!

آنهم نه هر خداوندی، «خداوند» حکومت روضه‌خوان‌ها که علیرغم تحریم‌ها، با اجازة ایالات متحد به گورکن‌ها تجهیزات نظامی می‌فروشد! بله، ایالات متحد و اسرائیل، به دلیل شکست در جنگ 33 روزه ناچار شده‌اند به کنفرانس «آناپلیس» تن در دهند، و جهت حفظ آبرو، در رسانه‌ها، یک موشک بالیستیک در اختیار نوکران‌جمکرانی‌شان قرار دادند، تا تنور نبرد «فرضی» اینان با اسرائیل گرم و داغ باقی بماند! ولی در عین حال، صلاح ندیدند جماعت گورکن را رسماً به «آناپلیس» دعوت کنند، شاید ترسیدند احمدی نژاد، باز هم دوان دوان در یکی از دانشگاه‌های «محل» دست به «سخنرانی» بزند! و همین امر گویا بر گورکن‌ها خیلی گران آمده. چرا که، حتی از نمایندگان تشکیلات حماس هم برای شرکت در این مذاکرات دعوت شد، ولی علیرغم دلبری‌های مهرورزی از طریق نامه نگاری و ابراز علاقه جهت مذاکره و «نظارت» بر انتخابات ایالات متحد، رمالان جمکران به این نشست راهی نیافتند! به همین دلیل هم اکبر رفسنجانی، در خطبه‌های علفزار، ‌ضمن چرندبافی‌های سنتی، و دروغ‌بافی و ریختن اشک تمساح برای آوارگان فلسطینی، یادی از روزهای خوش جنگ با عراق کرده، و ضمن تأکید بر اهمیت «آرای مردم»، زبان به تهدید هم گشوده.

اکبر رفسنجانی، می‌پندارد که ما نمی‌دانیم، خرابکاران ساواک به همراهی گروه چمران و بهزاد نبوی، با بمب‌گذاری همزمان در بغداد و دیگر شهرهای عراق و خوزستان، زمینه‌ساز تهاجم نظامی به ایران شدند. از اینرو ادعا کرده، عراق می‌خواست بر خلیج فارس مسلط شود! ولی نیروی دریائی «ما» مانع شد! حاج اکبر خیلی علاقه دارد، مانند محمدرضا شاه، خودش را «ما» بخواند. ولی گویا نمی‌داند که محمدرضا پهلوی اگر می‌گفت «ما»، از سوی «نهاد سلطنت» کشور ایران سخن می‌گفت، نه از سوی جیره خواران کارخانة رجاله پروری که برای سیر کردن شکم‌شان به قم می‌روند، تا سیاست «تبدیل زباله به رهبر» شامل حال‌شان شود. بله، در هر حال اکبر رفسنجانی نیروهای نظامی دوران پهلوی را هم مانند زمین‌هائی که غصب کرده، به حساب اموال و دارائی‌های خودش گذاشته و می‌گوید، «نیروی دریائی ما»، مانع عراق شد. ظاهراً این اطلاعات جدید و «تاریخی» را، اکبرهاشمی طی آخرین نبش قبر امام‌ «روح‌الله» به دست آورده، چون امروز مردم ایران می‌دانند که در پی اشغال سفارت آمریکا، جنگ را هم حکومت ملایان با حمایت آمریکا و اسرائیل به راه انداخت، تا هم دوام حاکمیت امام زمان و هم ظهور طالبان در افغانستان تضمین شود. باور ندارید؟ از طراح شبه کودتای نوژه سئوال کنید، که از دوستان دولت اسرائیل و از شرکای حکومت رمالان در اروپاست؛ حی و حاضر و فعال و سرحال! البته اکبر رفسنجانی به این اطلاعات دسترسی ندارد، چون او هم مانند دیگر گورکن‌ها، تازه‌ترین اخبار را از تابوت روح‌الله استخراج می‌کند. و از همین رو به ایشان لقب «گورکن نمونه» می‌دهیم.

چون گورکن‌ها همینطور خودشان را تشویق می‌کنند، و به هم آفرین و صد آفرین می‌‌دهند. و اگر تعجب نمی‌کنید بگوئیم که، اخیراً «رهبر فرزانه» هم به عنوان چهرة شاخص جریان روشنفکری برگزیده شده‌اند! بله، «حنازرچوبه» مورخ نهم آذرماه سالجاری، از قول یک تحلیل‌گر مسائل سیاسی، محقق و پژوهشگر گزارش می‌دهد که:

«مقام معظم رهبری چهرة شاخص جریان اصیل روشنفکری دینی است.»

شخصیت برجسته‌ای که چنین ترهاتی ردیف کرده، دستاربندی است به نام «علی ذوعلم». به حق «تحلیل‌گر و پژوهش‌گر» و اصولا، ‌ همچون دیگر فعلة فاشیسم، «همه‌چیز‌گر» باید باشد. چون روح‌الله و مطهری را هم در زمرة «روشنفکران» قرار داده. وقتی می‌گوئیم فاشیسم سفله‌پرور است، نظر به اینگونه بادمجان دورقابچینی‌ها داریم که، در خبرگزاری رسمی حکومت رمالان نیز منعکس می‌شود! و علی خامنه‌ای، مانند دیگر پادوهای سفارتخانة کذا، خودش باور خواهد کرد که روشنفکر است. وقتی امثال پاسدار اکبر، سروش و زیباکلام «روشنفکر» باشند، مسلم است که «رهبر فرزانه»، چهرة شاخص‌تری در روشنفکری خواهند بود. مگر بجز «چهرة شاخص روشنفکری دینی» کس دیگری می‌تواند با همکاری ساواکی‌ها، سینما رکس آبادان را آتش بزند، و ده‌ها نفر را زنده زنده در آتش بسوزاند؟ تازه ساواک هم خفقان بگیرد که نقش ایشان علنی نشود؟ بگذریم هدف از این وبلاگ گذشتة درخشان علی خامنه‌ای نیست، چرا که رهبر فرزانه و شرکاء دیگر به آخر خط رسیده‌اند. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به خطبه‌های علفزار، یا مطالبات سفارتخانه‌های غربی از ملت ایران.

اکبر رفسنجانی در ادامة هذیانات سنتی می‌گوید، نیروی دریائی و هوائی «ما» مسیر عبور نفت و گاز از خلیج فارس را حفظ کردند. اگر ترهات رفسنجانی را یک مرحله منطقی به پیش برانیم، خواهیم دید که نیروی هوائی و دریائی، با کمک نیروی دریائی ایالات متحد، در واقع تأمین انرژی برای اروپا، یعنی قدرت‌های هم پیمان آمریکا را تضمین کردند! بله، ناوگان جنگی آمریکا برای همین در خلیج فارس حضور به هم رسانده بود، تا تأمین انرژی برای اعضای اروپائی ناتو دچار وقفه نشود، و اربابان حکومت اسلامی بتوانند نفت بشکه‌ای 9 دلار از دست «امام» دریافت کنند، به عراق اسلحه صادر کنند، و همزمان گروه رفسنجانی و صادق طباطبائی با دریافت حق دلالی مناسب، از اسرائیل، به قیمت بازار سیاه، اسلحه خریداری کنند. چون آنروزها، اگر یادمان باشد، «راه قدس از کربلا» می‌گذشت! و امروز که راه قدس به‌ ‌ناچار از «آناپلیس» می‌گذرد، نوکران ضدامپریالیست آمریکا خود را در انزوا می‌بینند. به همین دلیل است که رفسنجانی جنایتکار برای آوارگان فلسطین اشک تمساح می‌ریزد، و می‌گوید، بدون بازگشت آوارگان فلسطین این کنفرانس به نتیجه نمی‌رسد!

این سخنان گزافه‌ در حالتی ایراد می‌شود که میلیون‌ها ایرانی، سال‌هاست از کشور خود آواره شده‌اند، چون سازمان جنایتکار ناتو، مشتی رمال و گورکن ‌را در کشورمان به حکومت رسانده. بله، بجز ایرانی‌نمایانی که به عنوان «روشنفکران دینی»، از سوی ساواک جمکران به غرب اعزام می‌شوند، تا سیرک سیار به راه بیاندازند، میلیون‌ها ایرانی ناچار به ترک میهن خود شده‌اند، و آن‌ها که مانده‌اند، راهی جز تحمل توحش و جنایت رمالان دست پروردة عموسام ندارند. زندگی در تبعید، حتی با امکانات مالی، همیشه فرساینده است. کسی که در تبعید زندگی می‌کند، فلسطینی یا ایرانی، از حق طبیعی خود محروم شده. فقط فلسطینی به خود می‌گوید، کشورش اشغال شده؛ ما ایرانی‌ها به خودمان چه می‌توانیم بگوئیم؟ بگوئیم ایالات متحد با همکاری «دموکراسی‌های» اروپا مشتی چاقوکش و اوباش دستاربند را به مردم یک مملکت حاکم کرده، به مردمی که دهه‌ها پیش به پا خواستند تا میهن خود را از سلطة همین اوباش و همکاران‌شان رها سازند؟ بگوئیم دو هزار و پانصد سال پیش کوروش، بنیانگزار نخستین امپراطوری جهان، با منشور حقوق بشر، یهودیان را از بند نجات داد، و در هزارة سوم، مشتی دزددریائی و گاوچران، به بهانة حمایت از یهودیان در اسرائیل، نه تنها مسلمانان، که آزادیخواهان اسرائیل را نیز وحشیانه سرکوب می‌کنند؟! کشور اسرائیل در واقع برای یهودیان ایجاد نشده، اسرائیل ایجاد شد تا یهودستیزان غرب در واقع با یک تیر چندین و چند نشان بزنند. یهودیان را به اسرائیل بفرستند، و از طریق دولت دست نشاندة اسرائیل، با تجهیزات نظامی غرب، تمام منطقه را به آتش بکشند. و جهت تحقق این «هدف مقدس»، به ناچار صدای صلح طلبان اسرائیل هم باید خاموش گردد. چرا؟ چون «صلح»، مانعی است در راه تحقق «اهداف مقدس»، اهدافی که فقط «جنگ» نام دارد.

و بی‌دلیل نیست که دستاربندان جمکران به عربده‌جوئی ادامه می‌دهند، منافع اربابان‌شان در خطر افتاده. در «آناپلیس» جائی برای تشکل‌تروریست‌های سنتی دست‌ساز استعمار انگلیس وجود ندارد. اخوان‌المسلمین و فدائیان اسلام، یا حکومت جمکران، غایبان اصلی «آناپلیس‌اند»، چون عمر این تشکل‌های تروریست دیگر به ‌سر آمده، ولی چون هنوز جایگزین نشده‌ا‌ند، هنوز باید به اجرای وظایف خود ادامه دهند. در نتیجه، رمالان تهران امروز تنها پشتیبان واقعی جنگ طلبی‌های ایالات متحد و دولت اسرائیل در منطقه‌ شده‌اند. بی‌جهت نیست که سردار نجار یک‌شبه به قول خودش با «شعار بسیجی» موشک و ناوچه و چه و چه می‌سازند، و مشخصات دقیق آنهم از قضای روزگار در اختیار منابع غربی قرار گرفته! مشخصات موشک‌هائی که به دلیل برد 2000 کیلومتر نمی‌توانند در خاک ایران آزمایش شوند، در اختیار «جینز دیفنس» قرار گرفته!

بله، به گزارش منابع اطلاعاتی «جینزدیفنس»، نشریة تخصصی و دفاعی ایالات متحد، ‌موشک جدید «سردار نجار» با موشک‌های دوربرد شهاب زمین تا آسمان تفاوت دارد. البته بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی»، ادعا کرده این موشک ساخته و پرداختة نخبگان جمکران است! ولی ما می‌دانیم که از گورکن جماعت جز روضه خوانی و گزافه‌گوئی کار دیگری ساخته نیست. بگذریم! «جینز دیفنس» می‌گوید، این موشک هیچ ربطی به موشک‌های ساخت کرة شمالی ندارد. ما هم می‌پذیریم! این موشکی است که ایالات متحد از طریق چین در اختیار رمالان تهران قرار داده،‌ همچنانکه واگن‌های ترن از اروپا به چین ارسال می‌شود، تا چینی‌ها برای گورکن‌ها ترن بسازند و رعایای الیزابت دوم هم بگویند، این ترن کاملاً ایرانی است! اما بهتر است بازگردیم به موشک خودمان. اطلاعات دقیق مربوط به این «موشک ایرانی» را منابع غربی در اختیار «جینز دیفنس» گذارده‌اند:

«این موشک بالیستیک میانبرد دو مرحله‌ای با قطر 125 سانتیمتر است [...] با سوخت جامد کار می‌کند[...] قابلیت حمل چندین نوع کلاهک موشکی دارد[...] ظاهری شبیه به موشک شهاب 3 دارد[...] و می‌تواند از زیرساخت‌ها و پرتاب کننده‌های شهاب استفاده کند[...] رئیس سابق سازمان موشکی اسرائیل، «اوزی رابین»[...] گفته: ساخت این موشک نقطه عطف مهمی در برنامه موشکی ایران است.»

منبع: ایرنا، مورخ 9 آذرماه 1386، خبرهای 16

بله، سخنان آقای رابین را دستکم نگیریم. چون موشک سردار نجار در واقع جانشین سلاح اتمی‌ای است که قرار بود سازمان ناتو، ‌جهت تهدید روسیه و هند در اختیار گورکن‌ها قرار دهد. و فواید آن برای ما ایرانیان جز تداوم ارعاب و تهدید به تهاجم نظامی هیچ نخواهد بود. از همین هفته، «روزآنلاین» و دیگر نانخورهای محفل فاشیسم تصاویر رزمناوهای ایالات متحد را برایمان دوباره منتشر می‌کنند؛ یک روز «سیمور هرش» در «نیویورکر»، و روز دیگر «رفقا» در «نیو زرزر» پیرامون تهاجم نظامی به ایران به هذیانگوئی می‌پردازند، تا زمانیکه مسئله موشک‌ها هم منتفی شود، و همزمان با مداحی مهرانگیز کار برای حاج اکبر، عبادی هم بتواند، دوباره دکان «صلح، حق مسلم ماست» را در «زمانه»، و «نان را به نرخ روز» آنلاین افتتاح کند.

بله حاج اکبر، مرکز توجة فعلة فاشیسم در داخل و خارج ایران است، و از این جهت خطبه‌های علفزار این هفته را جهت روخوانی در اختیار ایشان گذاشته‌اند تا بتواند حسابی پرت‌و پلا بگوید . حاج اکبر که موجودیت خود را مرهون کشتار و چپاول و سرکوب است، ضمن تأکید بر حق مردم فلسطین، فلسفة وجودی خود و حکومت فاشیستی جمکران را نفی کرده می‌گوید، دنیای امروز متکی به رأی مردم است! در اینصورت می‌توانیم بگوئیم کشور ایران اصولاً از دنیای امروز غایب است؛ دنیائی که در آن امثال رفسنجانی و احمدی نژاد در قدرت باشند، مسلم است که متکی بر رأی استعمار است،‌ نه بر رای مردم. 28 سال است که گورکن‌ها سر بزنگاه به یاد «رأی مردم» می‌افتند! سردار اکبر هم که ناچار شده بجای بمب اتمی، موشک قبول کند، باز یاد رأی مردم افتاده. اما مقصود ایشان، نه هر «مردم»، که آن ‌مردمی است، که تحت حاکمیت اسکندر و استالین بودند! نه آن مردمی که تحت حاکمیت هیتلر، موسولینی، روح‌الله و ملاعمر بودند! چون آن‌ها وضع‌شان خوب بود! و در ذهن علیل رفسنجانی «دمکراسی» داشتند! اما امان از «اسکندر» که با طفلان مسلم چه کرد؟ البته «اسکندر» نام موشک‌های روسیه هم هست! مجموعة مدرن موشکی «اسکندر»، توان منهدم نمودن سیستم‌های ضد هوائی و ضد موشکی، آتشبار و تجهیزات هوائی در پایگاه‌های هوائی را دارد. و امان از استالین، که اگر اسلام را شناخته بود، رأی مردم را محترم می‌شمرد، و فروپاشی در اتحاد جماهیر شوروی پیش نمی‌آمد، و مرگ گورکن‌ها هم فرا نمی‌رسید! بله کنفرانس صلح «آناپلیس» را «اسکندر» و «استالین» به راه انداخته‌اند، تا حق فلسطینیان را، که همان «حق مسلم» حاج اکبر باشد، پایمال کنند.

خطبه‌های علفزار این هفته در مورد جنگ با عراق، جنگی که حاج اکبر به آن افتخار می‌کند، چون جزو برندگان اصلی این جنگ ویرانگر بوده، شباهت فراوانی به روایت حاج اکبر از اشغال عراق توسط ایالات متحد دارد! جنگی که جز ویرانی و مرگ و بر ملا شدن همکاری ایالات متحد با حکومت اسلامی هیچ نداشت:

«آن‌ها نظم خوب منطقه را به‌هم ریخته‌اند و هیچ هدفی از تجاوزات ندارند به جز هزینة مالی و جانی و آبروریزی هیچ نتیجه‌ای نداشته.»

اتفاقاً براندازی سلطنت محمدرضا پهلوی هم دقیقاً با همین هدف سازمان یافت، جنگ با عراق،‌ حکومت ملاعمر، و اشغال افغانستان و عراق هم دقیقاً با همین هدف پیگیری شد، و جز ویرانی و مرگ هیچ نتیجه‌ای نداشت. پس اکبر رفسنجانی بهتر است بجای نکوهش اربابان‌اش، نگاهی به تاریخچة پرافتخار حکومت اسلامی در ایران بیاندازد، تا ببیند سیاست آمریکا در همه جا با یک هدف اعمال می‌شود: ویرانی، چپاول و سرکوب. البته در مورد حاکمیت جمکران استثناء قائل می‌شویم چرا که، باید گزافه‌گوئی اوباش جماعت را نیز بر اینهمه بیافزائیم. حاج اکبر باز هم پا در کفش شاه سابق ایران کرده و تکنولوژی هسته‌ای را که از سال 1977 توسط فرانسوی‌ها آغاز شد، به حساب «ما» نوشته، می‌گوید، سال‌هاست روی مسئله هسته‌ای کار می‌کنیم! البته «کار» سردار اکبر همیشه از طریق «بازار» انجام ‌شده:

«ما از صفر شروع کردیم[...] مستقل کار کردیم[...] بعضی چیزها از بازار آزاد و سیاه برای خود فراهم کردیم[...]»

بله در قاموس تیغ‌کش‌ها، «مستقل» کار کردن، به معنای خروج از مقررات و خرید از بازار سیاه است! و 25 سال است که اکبر رفسنجانی و شرکاء، همانطور که ما ملت شاهدیم، مرتب «مستقل» کار می‌کنند. رشوه‌هائی هم که «استات اویل» و «توتال» پرداخت کرده‌اند، نشانگر همین «استقلال» است! به همین جهت حاج اکبر باز هم به جنگ با عراق اشاره کرده، تا ما به یاد داشته باشیم که این جنگ آغاز شد، و 8 سال ادامه یافت، تا اوباش دست پروردة سفارتخانه کذا، با خرید سلاح از بازار سیاه، «مستقل کارکنند»! بهتر است حاج اکبر و اربابان‌اش بدانند که دوران «مستقل کارکردن» اوباش دیگر دارد به سر می‌رسد. نه تنها مذاکرات «آناپلیس»، مرگ فدائیان «مستقل» اسلام را نوید می‌دهد، که به کوری چشم ملایان، موشک‌های بالدار «اسکندر» هم از سال 2008 به تجهیزات ارتش روسیه افزوده خواهد شد.



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت