دوشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۶

الگو و «پرگو»!
...

با دوقطبی کردن فضای جامعه پیرامون «حق» پوشیدن چکمه، و یا ممنوعیت آن برای خانم‌ها، پادوهای آمریکا در جمکران، با همکاری قوة قضائیه و وزارت کشور، با هدف تحریک افکار عمومی و ایجاد آشوب، تهاجم به زنان را آغازکرده‌اند، تا برای شبه اصلاح‌طلبان کسب وجهه کنند. انتخابات مضحک جمکران نزدیک است! پس فریب اعتراضات دروغین مشارکت‌چی‌ها و شبه اصلاح طلبان را نخوریم! اینان قصد دارند مطالبات زنان را به «حق» پوشیدن چکمه تقلیل دهند، و همزمان، مطالبات ملت ایران را نیز در همان چکمه پوشیدن خانم‌ها مدفون کنند. جنجال امثال شهربانو امانی، و معصومه ابتکار پیرامون مسائل زنان، به همین دلیل در رسانه‌ها بازتاب وسیع یافته. فعلة مونث فاشیسم، با اقتداء به دوران حکومت مائوتسه تونگ در چین، خواهان تعیین الگوی واحد پوشش برای زنان یا «الگوی قانونی حجاب» شده‌اند!

می‌دانیم که جهت اجرای طرح «ارتقاء امنیتی»، لباس شخصی‌های مؤنث و مذکر حکومت امام زمان باید مانند سگ‌هار به مردم حمله‌ور شوند، تا همانطور که شیخ احمد خاتمی در خطبه‌های علفزار گفت، نوامیس شیوخ بتوانند «با کرامت» در «خیابان‌های دینی» تردد فرمایند! چون «امنیت» و «کرامت» در جمکران، به چکمه و کلاه خانم‌ها مرتبط شده! و سخنگوی دولت، که در ضمن وزیر دادگستری هم هست، با رفتار وحشیانة‌ نیروهای انتظامی با زنان «مخالفت» فرموده‌‌اند!

همزمان با عملیات «ارتقاء توحش»، ساعت سیزده و سی و هشت دقیقه به وقت تهران، محمود شاهرودی، رئیس زبان نفهم قوة قضائیه، با وقاحت اعلام کرده، که ساختار حقوقی در حکومت اسلامی ایران در حقوق زنان و غیره، بسیار منسجم است، و همة کشورهای جهان می‌توانند از این قوانین پیشرفته به عنوان یک الگوی بی‌نظیر استفاده کنند:

«دستگاه قضائی ایران آماده انتقال تجربیات خود به کشورهای اسلامی است [...] جمهوری اسلامی [...] در حقوق خانواده، حقوق زنان و کودکان قوانین مدون برگرفته از فقه اسلامی دارد [...]»

منبع: مهرنیوز، مورخ 25 آذرماه 1386

پس از 28 سال «تمرین» توحش، امروز تجربیات قوة قضائیه جمکران را همه می‌شناسم: شرکت فعال در ایجاد زمینة مساعد برای فعالیت قاچاقچیان انسان و مواد مخدر، آدم ربائی، اعدام در ملاء‌عام، سنگسار، قطع دست و پا، و تهاجم فیزیکی به مردم در خیابان‌ها. این تکنیک‌های «قضائی»، به همراه فناوری‌های نوین وارداتی از سوئیس، اسرائیل و آمریکا، قوة قضائیه جمکران را در هماهنگی کامل با محمود شاهرودی قرار داده، که مانند معاون‌‌اش، لاریجانی، عضو شبکة سرکوب استعمار انگلستان در ایران است. شاهرودی هم مانند لاریجانی‌ها از زباله‌های بازیافتی در نجف است که به ایران صادر شده، تا خاتمی‌ها و رفسنجانی‌ها بتوانند با «کرامت» در خیابان‌های دینی تردد فرمایند. چون اینان نیز به نوبة خود از «نوامیس استعمار» به شمار می‌روند. بله حاج محمود شاهرودی تجربیات منسجم قوة قضائیه را اینچنین معرفی کرده:

«حبس زدائی، قضا زدائی، استفاده از مراجع شبه قضائی، همچنین استفاده از فناوری‌های نوین در دادرسی [...] از نمونه‌های قابل تأمل و بی‌نظیری [...] است که [...] پس از تکمیل [...] به عنوان یک الگوی قضائی بی‌نظیر در دنیا قابل ارائه است [...]»


بله، اتفاقاً ما هم کاملا موافق‌ایم! این قوة قضائیة جمکران، «الگوی بی‌نظیری» برای جهانیان است! در هیچ کجای دنیا، عده‌ای لات و اوباش را مسلح نمی‌کنند، که به عنوان «قیم» و «وصی»، به جوانان، به ویژه به زنان، بگویند چه بپوشند، و چگونه بپوشند! و در هیچ کجای دنیا کسی را به جرم معاشرت با جنس مخالف دستگیر نمی‌کنند! و در هیچ کجای دنیا هم، میزان جنایت و فساد مالی حکومت به پای حکومت «مستقل» جمکران نمی‌رسد، و نهایت امر، در هیچ کجای دنیا، مشتی لات و اوباش در رأس هرم قدرت قرار نگرفته‌اند.

«ژنرال» تاج‌زاده، شهربانو امانی‌ها، ابتکارها و به ویژه شیخ مسعود بهنود، و پادوهای اکبر بهرمانی در روزآنلاین کور خوانده‌اند! مسئلة ما پوشیدن چکمه و کلاه نیست. ما در هرحال انتخابات این حکومت غیرمشروع را تحریم می‌کنیم، و به جز رفراندوم برای تغییر قانون اساسی،‌ هیچ پیشنهادی را نخواهیم پذیرفت. ملت ایران دیگر فریب پروپاگاند فرسودة ساواک را نخواهد خورد، هر چند که اگر می‌توانستیم، سران مفلوک حکومت اسلامی را به همراه نوچه‌های اصلاح‌طلب‌شان در داخل و خارج به درختان خیابان پهلوی تهران زنجیر می‌کردیم، تا میزان محبوبیت واقعی خود را دریابند. ولی «انتقام‌جوئی»، هرگز نمی‌تواند مشکلات یک ملت را حل کند.

به یاد داشته باشیم که خواست حکومت اسلامی، خشمگین کردن ملت است، تا باز هم مانند سال 1357، ملت فراموش کند که مشکل ما با رفتن شاه و آمدن «امام» حل نخواهد شد. امروز نیز حکومت دست نشاندة استعمار غرب می‌کوشد، خشم و نفرت را بر مردم چیره کند، تا ما در همان تلة 29 سال پیش گرفتار شویم: پیوستن به شورشیان حرفه‌ای ساواک،‌ که پس از نشست گوادالوپ، وظیفه داشتند کودتای ناتو را در پس پردة تظاهرات مردمی سازمان دهند. چون در سال 1978جیمی کارتر، در نشست فوق العادة گوادالوپ گفت:

«شاه باید برود»

سپس نوبت به روح‌الله خمینی رسید، تا خواست حاکمیت آمریکا را به «شعار» نهضت «اسلامی» تبدیل کند. در نشست گوادالوپ، سران آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان شرکت داشتند. «والری ژیسکاردستن» رئیس جمهور وقت کشور فرانسه، طی مصاحبه با «لس‌آنجلس تایمز»، مورخ 16 ژوئیه 1998 اظهار داشت: آمریکا و انگلیس بر سرنگونی حکومت شاه تأکید داشتند. البته، ‌ والری ژیسکار دستن، بارها در مصاحبه‌های خود با رسانه‌های جمعی فرانسه این مطلب را تکرار کرده که در نشست گوادالوپ، جیمی کارتر گفت: «شاه باید برود!» رفتن شاه ایران، زمانی در دستور کار استعمار غرب قرار گرفت که، بنگاه سخن پراکنی «بی‌بی‌سی»، در اخبار فارسی خود، همه روزه بر حمایت کاخ سفید از شاه ایران تأکید می‌کرد، تا به این وسیله، بر خشم و نفرت مردم از حکومت شاه بیفزاید. دلیل انتصاب شاپور بختیار به نخست وزیری نیز همین بود.

متخصصین هدایت افکار عمومی اطمینان داشتند که تبلیغات رسانه‌ای غرب، و رسانه‌های جمعی در ایران، طی دوران نخست وزیری شریف امامی و ازهاری منفور، خشم و نفرت را بر اکثریت مردم حاکم کرده، در نتیجه هیچکس قادر نخواهد بود ناراضیان را به برخورد منطقی فراخواند. در اینجا منظور از ناراضیان، گروه‌های پادوی استعمار نیست، منظور مردمی است که خواهان گذار به شرایط انسانی و دموکراتیک بودند. می‌دانیم که مجاهدین و فدائیان خلق، و دیگر چپ نمایان «حقیقت فروش» شامل این گروه‌ها نخواهند شد. و دیدیم که پیشنهاد شاپور بختیار، برای برگزاری رفراندوم قانون اساسی، و تغییر رژیم سلطنتی به یک جمهوری سوسیال دمکرات، بازتاب گسترده‌ای در میان مردم نیافت. چرا که رئیس محترم ساواک مقرر فرمودند، اعضای ساواک و شهربانی به اتفاق خانواده‌های‌شان، به طرفداری از شاپور بختیار «تظاهرات» به راه بیاندازند! همین امر برای بی‌اعتبار کردن شخص بختیار کافی بود.

امروز اگرچه آن فرصت‌ها از دست رفته، و نخبگان سیاسی کشورمان، به مشتی شیخ فکل کراواتی محدود شده‌اند،‌ که به سینه زنی برای مهدی بازرگان و مصدق مشغول‌اند، ولی دیگر ما ملت نیازی به «رهبر» نداریم، و قادریم خود را از «پروپاگاند» استعمار و مخالف‌نمایان به اصطلاح آزادیخواه، که سر در آخور سازمان سیا دارند، در امان نگاهداریم. امروز اگر چه تشکل سیاسی قابل اعتمادی نداریم، ولی قدرت نیروی‌های ملت صریحاً در «پراکندگی» این نیروها است. امروز کافی است، از هرگونه برخورد با سگ‌های هار حکومت بپرهیزیم، و به یکدیگر این پیام را برسانیم که، «مشکل ما پوشش نیست»! مطالبات ما هرگز به پوشیدن چکمه، و برداشتن روسری محدود نشده و نخواهد ‌شد. حقوق و آزادی‌های اجتماعی، حق انتخاب پوشش را شامل خواهد ‌شد. پس بجای رویاروئی با چماقداران حکومت اسلامی، تلاش خواهیم کرد تا هیچ بهانه‌ای برای برخورد فیزیکی به اینان ندهیم. فراموش نکنیم که، با هر رویاروئی و سرکوب جمعی، توحش و شانس تدوام حکومت اسلامی افزایش می‌یابد. پس، از شرکت در هرگونه تظاهراتی، حتی بر علیه حکومت مفلوک جمکران خودداری کنیم، چرا که هرگونه درگیری با این حاکمیت،‌ بر عمر ننگین‌اش خواهد افزود.

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت