شنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۶


خر پروری!
...

می‌گویند شب یلدا، تا دمیدن آفتاب می‌باید به نیایش پرداخت. ولی زیباترین تصویری که از برآمدن آفتاب در ذهن‌ام مانده، مشاهدة سرزدن خورشید از خط افق است. تصویر دویدن آتش در سیاهی‌های شب! اواخر پائیز سال 2002، در هواپیمائی که با یکی دو ساعت تأخیر از مونترال به پاریس می‌رفت، به تماشای ستاره‌های ناپیدا مشغول بودم، همة مسافران چراغ‌ها را خاموش کرده بودند، تا بخوابند! نور چراغ‌ها در پنجره‌ها انعکاس نداشت، و آسمان بی ستاره بخوبی دیده می‌شد. ناگهان از دل سیاهی‌های شب یک خط قرمز آتشین نمودار شد، در یک آن به نظر می‌آمد که در سیاهی آتش‌ افروخته‌اند، و چند ثانیه بعد، روشنائی، به‌ یکباره سیاهی‌ها را از آسمان زدود. شاید آنروزها که تا دمیدن خورشید به نیایش می‌نشستند، برای دیدن چنین صحنة جادوئی‌ای بوده. شخصاً هیچ شب یلدائی را تا دمیدن آفتاب بیدار نماندم. ولی دیشب، ودکای «پلاتینیوم» سن‌پترزبورگ، و انار کالیفرنیا عادت همیشگی را شکست!

بله ودکای روسی را دست‌کم گرفته بودیم! در مقایسه با ودکا «ابسولوت» سوئدی‌ها، به نظر سبک‌تر می‌آمد. ولی اشتباه کرده بودیم! پس وبلاگ امروز را هم به «اشتباهات» کسانی اختصاص می‌دهیم، که ما را دست کم گرفته‌اند. و اینکار را از گروه اکبر رفسنجانی آغاز کنیم که سایت «گویا نیوز» سعی دارد آن‌ها را «سوسیالیست» و «کارگرنواز» بنمایاند، و در این راستا، یک مصاحبه از بهزاد نبوی با رسانة «سرمایه» انتشار داده، که در آن ادعا می‌شود، «مجاهدین انقلاب اسلامی»، همان خرابکاران راست افراطی و ساخته و پرداختة اسرائیل، اکنون چپگرا، «سوسیالیست»، و طرفدار «عدالت اجتماعی» هم هستند!

خر به بازار فراوان است
با خبر باش تا تنه نخوری

بله، «برادر» بهزاد نبوی، که عمری در لجنزار فاشیسم شنا کرده‌اند، این تبلیغات مهمل باورشان شده، خود را «چریک» و «مبارز» خوانده، حتی با «فیدل کاسترو» هم مقایسه می‌کنند! بعد هم می‌گویند، سال 1358، گروه مسلح تشکیل دادیم که کودتا نشود! بهزاد نبوی که در پرورئی دستکمی از اکبر رفسنجانی ندارد، نمی‌گوید با امکانات و حمایت کدام سفارتخانة غربی، گروه «چریکی» مسلح تشکیل داده؟! ما هم نمی‌گوئیم! ولی اگر مسیر مبارزات ضدامپریالیستی ایشان را پیگیری کنیم، خواهیم دید که گروه بهزاد نبوی، در واقع برای مبارزه، ایجاد درگیری، و جنگ خیابانی با گروه رجوی تشکیل شد. از سوابق «درخشان» شخص بهزاد نبوی هم صرفنظر می‌کنیم. چرا که هر جا تصفیة خونین لازم آمد، از جمله در مقر حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری، رد پای بهزاد نبوی مشاهده می‌شود. پس در چپ‌گرائی و سوسیالیسم سازمان بهزاد نبوی نمی‌توان تردیدی به خرج داد، چرا که چپ نمایان دیروز که مشتاقانه سنگ «خلق» به سینه می‌زدند، و قصد داشتند جهان را به سیاهکل تبدیل کنند ـ چون نتایج سیاهکل خیلی درخشان بود ـ امروز همگی طرفدار «حقوق بشر»، آزادی و دمکراسی شده‌اند! بله، نگاهی به بیانیة سازمان فدائیان خلق، شاخة اکثریت بیاندازید، تا ببینید «فدائیان» سابق امام زمان، که دیروز ملت را مسخره می‌کردند و می‌گفتند «شما که دمکراسی می‌خواهید، با انقلاب کاری ندارید!»، تا چه حد متحول و متمدن شده‌اند. البته شاید حساب «برادر» فرخ نگهدار را می‌باید از این گروه جدا کرد، چرا که از درون آبدارخانة مسجد لندن، سخن از حقوق بشر و دمکراسی گفتن دیگر واقعاً گزافه‌گوئی ‌است. همچنانکه طرفداری سرداراکبر بهرمانی از «تولید» و انتقاد ایشان از «واردات!»

اشتباه نکنید، اکبر بهرمانی که از آغاز استقرار حکومت گورکن‌ها تاکنون هزاران نقاب «متضاد» بر چهره زده، در خطبه‌های نماز جشن کشتار گوسفندان، ازسیاست‌های اقتصادی زمان محمدرضا پهلوی به شدت انتقاد کرده‌اند! البته ما هم موافق این سیاست‌ها نیستیم، ولی این سیاست‌ها را مانند سیاست‌های سه دهة اخیر، نظام سرمایه سالاری جهانی بر ایران تحمیل کرده بود. حاکمیت ایران در جایگاه تصمیم‌گیری برای سیاست‌های اقتصادی خود نبوده، امروز هم نیست. پس بهتر است سردار اکبر و بهزاد نبوی، به یاد داشته باشند که دوران پرافتخار جنگ، سازندگی، اصلاح طلبی و 2 سال «مهرورزی» را کسی فراموش نکرده.

قیاسی گیر از اینجا، آن و این را
خر پیشینه، پل باشد پسین را

آنچه در قاموس امثال اکبر رفسنجانی «تولید» خوانده می‌شود، دقیقاً همان است که در قاموس بهزاد نبوی «عدالت اقتصادی» نام گرفته. به زبان ساده‌تر، راه گشودن به تحریم اقتصادی، جهت رونق «بازار سیاه»، تولید «دلال»، «واسطه» و «محتکر»! اگر اکثریت ایرانیان را امروز کسانی تشکیل می‌دهند که دوران جنگ را به یاد ندارند، هنوز کسانی هستند که از نزدیک شاهد تبدیل خانه‌های مصادره‌ای شمال شهر تهران، به انبار کالاهای نایاب و جیره بندی شدة حکومت امام زمان بودند. و هم اینان، دوران نخست وزیری میرحسین موسوی منفور را نیک به یاد دارند. دورانی که سهم ما ملت جنگ، تحریم و سرکوب بود، و خانوادة نزدیکان موسوی‌ها و نبوی‌ها، گله، گله با ارز حاصل از حراج نفت کشور، به بلاد فرنگ ارسال می‌شدند، و به ازای هریک از اعضای خانواده، سالانه 40 هزار دلار آمریکا، از سوی همین دولت میرحسین موسوی به بانک‌های غربی ارسال می‌شد. البته این مبلغ اخیراً افزایش یافته، چون جهت رعایت «عدالت اقتصادی»، نرخ تورم را نیز می‌باید در نظر گرفت. اگر سایت گویا نیوز، بیش از این به تبلیغات برای «سوسیالیست‌های» جمکران بپردازد، ممکن است، ما هم به افشای نام چند گروه از قوم و قبیلة نبوی و موسوی ‌در فرنگستان اقدام کنیم، تا ابعاد وسیع «عدالت اقتصادی» اینان برای همگان روشن شود.

من و معشوق و می و رود و سر کوی سرود
به سر کوی سرود است مرا گمشده خر

حال که از «خر» سخن به میان آمد، یادآور شویم که گفته می‌شود، علت اخراج آن «دیپلمات» جمکران از کشور آلمان، تلاش ایشان برای تهیة سانتریفوژزهائی بوده، که از طریق آن‌ها، اکبر بهرمانی، پاسدار شریعتمداری و غلام بچة سفارتخانة کذا، بتوانند به «جهش و پرش» علمی ادامه داده، «خودکفائی» جمکران در غنی‌سازی اورانیوم را به «اثبات» برسانند! و سوخت هسته‌ای برای نیروگاه اتمی را در داخل تأمین کنند. در ضمن بهتر است بدانیم که به دلیل تلاش فراوان جهت غنی‌سازی اورانیوم، دولت جمکران، از تأمین سوخت خانگی شهرستان سردشت عاجز مانده! و نانوائی‌های این شهرستان نیز به دلیل قطع گاز فعلاً تعطیل شده‌اند!

خر را به زدن اسب نتوان کرد

و البته در این وانفسا، گاوچران‌ها بر آزادی دانشجویان بسیار پافشاری می‌کنند. دچار توهم نشویم! آنچه اینان به عنوان «آزادی» مطرح می‌کنند، مانند «دمکراسی» فدائیان، «عدالت اجتماعی» نبوی، و «تولید»، نزد سردار اکبر، از معنای ویژه‌ای برخوردار است، و در واقع همان «آشوب» و «بی‌نظمی» است، تا دیگران بتوانند برای ما «نظم» را در ترادف با «سرکوب» قرار دهند. چرا که هر جامعه، با هر شرایطی، «سرکوب» را بر «آشوب» ترجیح خواهد داد. و ابراز علاقة دروغین گاوچران‌ها به «آزادی دانشجویان»،‌ در واقع چراغ سبز به آشوب طلبانی است که زمینة «سرکوب» را برای مردم ایران فراهم می‌آورند. علت اصرار اکبر بهرمانی بر «وحدت حوزه و دانشگاه» نیز وحدت تشکل‌های «لات‌سالار» سنتی است، که تاکنون زمینه‌ساز آشوب و براندازی بوده‌اند، و در تبلیغات رسانه‌های غرب همة آنان «آزادیخواه» لقب می‌گیرند. به عنوان نمونه، یکی از«آزادیخواهان» مورد نظر رسانه‌های غرب، «محمد خاتمی» است، که به شیوة معمول، با سرقت شعار دیگران سیرک سیار انتخاباتی به راه انداخته.

خر اگر در عراق دزدیدند
پس تو را چون به یزد و ری دیدند

محمد خاتمی، با استفاده از شعار «ایران برای همة ایرانیان»، در واقع به مداحی برای قانون اساسی مضحک جمکران پرداخته! همان قانون بی‌اساسی که «ایرانی‌ات» را به «طالبان شیعی مسلک» محدود کرده. قانونی که حتی حق و حقوق سنی مذهبان را نیز در این مملکت به رسمیت نمی‌شناسد. بله، در این وانفسای انتخابات، که ریزه خواران سنتی سازمان سیا در ایران، به توهم «استقلال» دچاراند، و خواستار «تولید» و «عدالت اقتصادی»، حاج منصور ارضی، مفهوم آزادی و استقلال در جمکران را نیز برای جهانیان روشن فرموده‌اند. سایت «فرارو»، مورخ 30 آذرماه سالجاری، می‌نویسد، پس از انتقاد قالیباف، شهردار تهران از پرزیدنت مهرورزی، حاج منصور هم علم مبارزه با مخالفان پرزیدنت احمدی نژاد را برافراشته، و به شیوة روح‌الله، با استقلال و آزادی کامل از عقل و ادب و نزاکت، به گاز گرفتن پای قالیباف مشغول شده‌اند. حاج منصور از «تولیدات» واقعی حکومت جمکران، و شغل شریف‌شان هم مداحی است! حاجی با استناد به این اصل اساسی که «مداح» هم حق دارد نظر خود را بیان کند، نظر خود را «بیان» کرده. البته حاج آقا جهت بیان نظر خود به صحرای کربلا پرش‌ می‌کنند. تا «تقدس» نیز برای همین «نظرپردازی‌ها» تأمین کرده باشند. چرا که، ارتباط حاج منصورها با واقعیت‌های روز فقط از طریق پرش به عرصة تقدس موهوم «بی‌بی‌گوزک‌های» کربلا امکانپذیر است. بله، همانطور که برادر بهزاد نبوی در مصاحبة خود با «سرمایه» اظهار داشتند که، سازمان ما کارشناس اقتصادی ندارد، ولی این امر مانع از ابراز عقیدة ما در مورد اقتصاد نخواهد شد، حاج منصور هم در حسینة صنف لباس‌فروشان، ضمن مداحی و نوحه‌خوانی، به قالیباف، شهردار تهران انگ اختلاس می‌زند، و او را با یکی از پرسوناژهای خبیث کربلا مقایسه کرده، شهرداری را به «جوالة جو» تشبیه می‌کند، ‌ و می‌گوید:

«اگر به گندم ریاست جمهوری نرسیدند، به جو شهرداری که رسیده‌اند [...]»

کد مطلب: 5827

فراموش نکنیم که، این نوع «نفس‌کش طلبی‌ها»، اگر در حاکمیت قانون، هیچگونه محلی از اعراب ندارد، همان «آزادی» مطلوب استعمار در کشورمان است. مجموعه‌ای از هتاکی در ملاء عام، شایعه پراکنی و ابتذال. و شاهدیم این نوع «رفتار»، از سوی دولت جمکران هیچ ممنوعیتی ندارد! و فحاشی به این و آن، هیچ مانعی بر سر راه «کرامت» نوامیس شیخ‌احمدها هم ایجاد نمی‌کند. سردار احمدی مقدم هیچ اهمیتی به این مسائل نمی‌دهند، چون هوش و حواس‌شان فعلاً به چکمة خانم‌هاست، که اسلام را خدشه‌دار نکنند! در همین گیرودار، برادر لاریجانی، معاون شاهرودی در امور «حقوق بشر» هم، جهت قاپیدن استخوانی که کانادائی‌ها در سازمان ملل برای‌شان پرتاب کرده‌اند، به شیوة دیگر گورکن‌ها برای «دفاع از حیثیت اسلام»، یا همان دفاع از مجازات‌های وحشیانة اسلامی، خیز برداشته‌اند! چون لاریجانی، هنوز در رویای تبلیغات جنگ سرد و شکست سوسیالیسم علمی فرو رفته و همانجا یخ زده.

نمایند هر شب خران را به خواب
که پالانگران را ببرده است آب





0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت