...
سازمان سیا، در صدد بزک کردن چهرة نوکران وفادار خود در جمکران است، تا اینان را مدافعان دمکراسی قلمداد کند. و در همین راستا بود که، سایت گویانیوز، دارودستة بهزاد نبوی را «چپ» معرفی کرد. و بنگاه خبرپراکنی «بیبیسی» نیز، از جنایتکاری به نام میرحسین موسوی، «هنرمند» ساخته و پرداخته بود. عجیب است که امروز، سایت «پیک نت» نیز، همین هنرمند ساخته و پرداختة «بیبیسی» را «چپ» معرفی میکند! به مناسبت کریسمس، این روند «تبدیل فاشیست به سوسیالیست» را هم، بدون تردید میباید از معجزات تولد عیسی مسیح تلقی کرد! میدانیم که طبق روایات کتاب مقدس، جبرئیل «روح خدواند» را در مریم دمید، و یوسف نجار، هم با توجه به «شرایط»، تصمیم گرفت از مریم جدا شود. چه کسی قادر خواهد بود، با همسر خداوند همخوابگی کند؟! ولی از آنجا که یهوه در واقع «ارباب» است، و دیگران همگی رعیت، فوراً یک فرشته به سراغ یوسف فرستاد که ایشان نمیباید از مریم جدا شوند! یوسف هم، به عنوان بندة خدا، ناچار به اطاعت بود.
بله، روابط خداوند با بندگاناش، در واقع همان روابط اربابان و رعیتها است. در چارچوب این قوانین نانوشتة الهی، دختران رعایا، شب ازدواج، میبایست ابتدا در اختیار ارباب قرار گیرند. و در بعضی مناطق، ارباب «حق» داشت تمام شب را با عروس بگذراند! این «سنت مقدس» را «کوئیساژ» مینامیدند. «کوئیساژ»، مشتق از واژة لاتین، «کوکسا» است که در زبان فرانسه به «کوئیس» تبدیل شده، و به قسمتی از پا اطلاق میشود که میان استخوان باسن تا زانو قرار گرفته. و در نمایشنامة «عروسی فیگارو»، به قلم نویسندة فرانسوی، «بومارشه»، «فیگارو»، قهرمان داستان، جهت حفظ نامزد خود، تلاش میکند این «سنت مقدس» را بشکند. از مطلب دور افتادیم بازگردیم به معجزات تولد عیسی مسیح.
بله، در این روزهای سرشار از معجزه، پاسدار شریعتمداری هم بر اساس همان «سنت مقدس»، جهت خوش خدمتی به برادر «جوزف لیبرمن»، حمایت این سناتور «متعهد»، «مکتبی» و خصوصاً جنگ پرست از شبه اصلاحطلبان جمکران را، «حمایت آمریکا از تندروها» عنوان کرده! البته پس از مطالعة مطلب، متوجه خواهید شد که تیتر رسانة کیهان هیچ ارتباطی با خود متن ندارد. و در واقع پاسدار شریعتمداری از هول هلیم «هریتیج کلاب»، در دیگ افتادهاند. البته باید تا حدودی به ایشان حق داد. پیشتر، شتابزدگی و هارتو پورتهای «ژنرال» شریعتمداری را به حساب تندخوئی شخص ایشان میگذاشتیم، ولی از دو روز پیش که همسرشان به معاونت وزارت بهداشت منصوب شدند، متوجه شدیم که، «فیلد مارشال» شریعتمداری حق دارند «تندروی» کنند.
چون تحرک فرماندة نظامی، خارج از آشنائی وی با استراتژیهای جنگی، متکی به نیروئی است که در اختیار دارد: نفرات، اسلحه و خصوصاً مهمات! در صحنة «نبرد» کیهان نیز، پاسدار شریعتمداری، سکان «پروپاگاند» را در دست دارند، نویسنده هم در اختیارشان است. و از آنجا که «هریتیج کلاب»، یا حاکمیت ایالات متحد در سربالائی به افلاس افتاده، و پروپاگاندهایاش هم متعلق به عهد دقیانوس است، هارت و پورت پاسدار شریعتمداری کمی غیرعادی جلوه میکرد. ولی از دو روز پیش متوجه شدیم که «مارشال» شریعتمداری، اگر چه از نظر نفرات و استراتژی در عمل شکست خوردهاند، ولی از نظر «مهمات» نانشان حسابی در روغن است. بله، پاسدار شریعتمداری، به مصداق «پشت سر هر مرد موفق یک زن وجود دارد»، موفقیت خود را مدیون همسرشان، «عصمت باروتی» هستند، که جهت هارت و پورت، «باروت» کافی در اختیار ایشان قرار میدهد. البته بین خودمان بماند، اینکه «پشت سر هر مرد موفق یک زن وجود دارد»، حرف کاملاً نامربوطی است! چرا که، بعضی مردها، به ویژه مردهای ایرانی، فقط به این دلیل موفق میشوند که از ترس پدر، تا آخر عمر، پشت سر مادرشان سنگر میگیرند. بله، بیجهت نیست که حکومت اسلامی موجودیتاش به «نوامیس»، به ویژه به «حجاب» نوامیس اینچنین وصله شده.
اگر هریک از برادران، این تکه پارچة جادوئی را روی یک سنگ هم بیاندازند، یک زن مؤمن و مسلمان در برابر خود خواهند داشت. و این «تل محجبه» ثابت میکند، برادر مذکور «مادر» دارد، و از آنجا که هر که «مادر» دارد، پدر هم باید داشته باشد، برادر فوق الذکر، دیگر مثل بعضیها، بیپدرو مادر نیست! بله، این همه جنجال و هیاهو به راه انداختند تا جهت مبارزه با امپریالیسم، زنان ایران را زنده به گور کنند، و هر روز مشتی سگ هار مؤنث و مذکر را به جان دختران جوان بیاندازند، تا پس از 29 سال لیسیدن چکمة اربابان آمریکائی، تبلیغات انتخابات مضحکشان پیرامون بحث در مورد چکمه و کلاه متوقف بماند، تا بتوانند جنایتکار فاشیستی به نام میرحسین موسوی را «چپ» معرفی کنند. بله، این میرحسین موسوی، چنان چپ بود که «میرمحمود موسوی» را هم به عنوان «سفیر»، به بارگاه ژنرال ضیاءالحق در پاکستان ارسال کرد، تا اتحاد چپ جمکران با چپ پاکستان برقرار باشد! اگر میرحسین موسوی چپ است، ژنرال ضیاءالحق هم حتماً کمونیست بوده! و بر پایة چنین «براهینی» است که، میتوان همصدا با «رادیو زمانه» اعلام داشت، ابراهیم یزدی طرفدار دمکراسی است!
سایت «رادیو زمانه»، مورخ سوم دیماه 1386، گفتگوئی با ابراهیم یزدی انتشار داده که در آن یک عکس «مکشمرگما»، از این پادوی سازمان سیا، با کت و شلوار و خصوصاً «کراوات» به چشم میخورد! ابراهیم یزدی، نه تنها کاپشن سبز «انقلابی» و کلاه کذا را کنار گذارده، که از ته ریش کثیفاش هم دیگر اثری به چشم نمیخورد. ایشان دیگر نمیفرمایند، «ما آمدهایم تا استبداد 2500 ساله را نابود کنیم!» بله، آن روزها که رسانة کیهان عکس ابراهیم یزدی را در صفحة نخست منتشر میکرد، تا این تحفة ارسالی سازمان سیا، با چنین وقاحتی دهان باز کرده، از تاریخ کشورمان سخن بگوید، دیگر به سر آمده. امروز رسانة کیهان، ابراهیم یزدی را دشمن نظام معرفی میکند، تا «رادیو زمانه» و دیگر بوقهای تبلیغاتی استعمار فرصت داشته باشند او را آزادیخواه جا بزنند. این است فواید تبلیغات کیهان: تبدیل جیرهخوار استعمار به آزادیخواه! البته باید بگوئیم که ابراهیم یزدی نیز به شیوة سحابی، به چانه زدن در مورد «غنی سازی» اورانیوم پرداخته، و از مذاکره با «خانم رایس» هم استقبال کرده. یادآور شویم، همین ابراهیم یزدی، زمانی که به اصطلاح ممنوع الخروج بود، چند سال پیش از سوی اکبر بهرمانی به مصر اعزام شد، ولی ظاهراً از این سفر نتیجهای به دست نیاورد. چرا که دور امثال یزدی در هر حال سپری شده! عدم موفقیت مهرههای آمریکا دیگر علنی است، در نتیجه، میدان ظاهراً به دست مهرههای انگلستان افتاده! و به همین دلیل حنازرچوبه، مورخ 4 دیماه 1386، از «جهش» در همکاریهای جمکران با بحرین، و از «پرش» در روابط با مصر خبر میدهد!
میدانیم که بحرین تحت کنترل ارتش انگلستان است. و اگر کسی «جهشی» بزند باید مجوز جهش را از ارتش ملکه الیزابت دوم دریافت کرده باشد. ظاهراً حنازرچوبه نمیداند که ما میدانیم! به همین دلیل در گزارش «جهش» کذا و توافقهای تجاری جمکران با بحرین مینویسد:
«این توافقات به رغم خواست دولت آمریکا صورت گرفته است.»
ولی نمیگوید این توافقات به خواست حاکمیت انگلیس صورت گرفته. بگذریم! هدف اصلی از این جهشها فراهم آوردن زمینة چپاول آنگلوساکسونها، از طریق ایجاد «مناطق آزاد تجاری» با بحرین است. مناطقی که دولت ایران کوچکترین نظارتی بر فعالیت آنها نخواهد داشت. در نتیجه، به مناطق جست و خیز استعمار انگلیس تبدیل خواهند شد. ایجاد مناطق آزاد تجاری با بحرین و یا دیگر پایگاههای استعمار غرب در خلیج فارس، در واقع تجزیة کشورمان است، که بدون توسل به شیوه نظامی، و از طریق اقتصادی انجام میپذیرد. انگلستان، بحرین را هم بدون جنگ و دعوا از کشورمان جدا کرد، و دیدیم که، نتیجه هم بسیار موفقیتآمیز بوده. حال نوبت به دیگر مناطق جنوب ایران رسیده که میتوانند بیسروصدا تحت نظارت حاکمیت استعمارگر انگلیس قرار گیرند. منظور از «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» در واقع همین بود که، «جمهوری اسلامی»، با استفاده از «آزادی در مزدوری»، زمینة «استقلال» جنوب ایران را فراهم آورد. فراموش نکنیم که، رمالان برای تجزیة ایران به قدرت رسیدند، و جست و خیزهای گورکنها در فناوری هستهای، و ایجاد روابط با بحرین و مصر ریشه در همین سیاست دارد.
میدانیم که نیکولا سرکوزی عازم مصر خواهد شد، و امروز علیلاریجانی، غلامبچة سفارت کذا هم، راهی مصر شد، تا شاید استعمار بتواند محور شکست خوردة «تهران ـ پاریس ـ کاراکاس» را با محور «تهران ـ مصر ـ پاریس» جایگزین کند. بله، پس از سه دهه تحمیل «سیاست انسداد»، توسط سازمان سیا، حضرات مسیر عکس در پیش گرفته، به فکر سیاست درهای باز افتادهاند. به همین دلیل انگلستان و فرانسه، به عنوان «پیشکار» آمریکا در منطقه فعال شدهاند. و البته گورکنها هم در این سیاست استعماری مقامشان محفوظ است. و به قول «رهبر»، در داخل به «مهندسی فرهنگی» مشغولاند.
آفتاب نیوز مورخ سوم دیماه 1386، سخنان آخوند خزعلی در دانشکدة الهیات تهران را منتشر کرده. خزعلی، مانند دیگر آیتاللههای حکومتی از سواد و شعور کاملاً بیبهره است، و در چرندگوئی استاد. وی در سخنپراکنیهای خود، در مورد کشته شدن مطهری و «دانشمندان» اسلام چنین میگوید:
«[...] وقتی خبر شهادت مطهری به گوشم رسید اشکانم جاری شد[...] ما دانشمندانی داشتیم که گاه نان و کاهو میخوردند»
کد مطلب: 68659
علیرغم سخنان «دردناک» خزعلی، میباید قبول داشت که، از نظر آمریکا، مهمتر از همه، تداوم سیاست ارعاب ملت ایران است که، پیشتر بر عهدة «سیمور هرش» در نیویورکر بود، و امروز پرچم ارعاب به دست، «مایکل هرش» در نیوزویک افتاده. خلاصه بگوئیم، مایکل هرش از قول «اهود اولمرت» میگوید، اگر آمریکا دست روی دست بگذارد، ناچاریم خودمان به تنهائی وارد عمل شویم! البته، اهود اولمرت فراموش کرده که در جنگ 33 روزة لبنان، که هنوز پروستاتشان قوی بنیه و سالم بود، و ارتش آمریکا هم در کنار ارتش اسرائیل میجنگید، چنین افتضاحی به راه افتاد! ولی آنچه باعث شده اربابان «نیوزویک» راه «نیویورکر» را ادامه دهند، این است که آمریکا سعی دارد مانع از اجرای توافق های «آناپلیس» شود! چرا که، این توافقها بر خلاف ادعای نوکران آمریکا در جمکران، تا حدی ضامن منافع فلسطینیهااست، و در نتیجه میتواند صلح و آرامش در منطقه را نیز تامین کند. حال فکر کنید اگر صلح در منطقه استقرار یابد، گورکنها و اربابان اسرائیلیشان به چه افلاسی خواهند افتاد! حتما «اشکان» اولمرت و مهرورزی همزمان «جاری» میشود، و هر دو ناچارند به «لقمهای» نان و کاهو قناعت کنند.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت