پنجشنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۶

ترور «بی‌نظیر»!
...

آنچه امروز در پاکستان می‌گذرد، همان سناریوئی است که سازمان سیا در رویاهای‌اش برای کشورمان در نظر گرفته: ایجاد آشوب، جهت سازمان دادن به یک براندازی. حاکمیت آمریکا، به صورتی علنی، و بیشرمانه از براندازی حکومت اسلامی سخن می‌گوید. همان حکومتی که 28 سال پیش با توطئه سازمان سیا بر ما تحمیل شد، و اکنون که فرسوده شده، و دیگر به کار استعمار نمی‌آید، قصد براندازی‌اش را کرده! پس می‌باید مراقب شیادانی باشیم که مانند محمد خاتمی، سیرک سیار به راه انداخته و از «تغییر قانون اساسی» و استقرار «دموکراسی» سخن به میان می‌آورند. ما تأکید می‌کنیم که خواهان رفراندوم برای تغییر قانون اساسی هستیم، ولی در هیچ تظاهراتی شرکت نخواهیم کرد. ما خواهان آنیم که متن پیشنهادی قانون اساسی کشور ایران، در سطح کشور، و بر خطوط اینترنت در اختیار همة ایرانیان قرار گیرد، تا همه بتوانند نظرات خود را در بارة آن آزادانه بیان کرده، اصول آنرا به بحث بگذارند. ولی ما فریب آشوب طلبان حرفه‌ای ساواک را، به ویژه در دانشگاه‌ها نخواهیم خورد، و در هر حال در انتخابات مضحک این حکومت اسلامی نیز به هیچ عنوان شرکت نمی‌کنیم. اگر سه دهة پیش با کودتای ژنرال ضیاءالحق بر علیه علی بوتو، ارتش جنایتکار ناتو در کشورمان طالبان شیعی مسلک را به قدرت رساند، دیگر اجازه نخواهیم داد که این خیمه شب بازی تکرار شود، حتی با ترور بی‌نظیر بوتو.

امروز، با ترور بی‌نظیر بوتو در راولپندی، سازمان سیا، آخرین کارت برندة خود را بر زمین زد. دیروز گفتیم که پس از شکست طرح تجزیة ایران، تمامی کسانی که عامل اجرای این طرح بودند، ازجمله بنی‌صدر و بهشتی حذف شدند. دیروز، همچنین به نقل از سایت «فرارو»، گفتیم که «دیلی تلگراف» با انتشار خبر روابط صمیمانة اشغالگران انگلیسی و طالبان در افغانستان، در واقع پایان سیاست «طالبان‌پرور» بریتانیا را در افغانستان نوید داد. و امروز، ترور بی‌نظیر بوتو را در چارچوب شکست سیاست تروریست‌پرور آنگلوساکسون‌ها در افغانستان می‌توان بررسی کرد. سیاستی که پیشتر بی‌نظیر بوتو را در پاکستان به قدرت رسانده بود، همان سیاستی بود که طالبان را در افغانستان سازمان داد. با شکست این سیاست، مهرة اصلی آن نیز از صحنه حذف شد، تا استعمار به خیال خام خود، بتواند با تکیه بر تحریک افکار عمومی، چند صباحی بر عمر سیاست طالبان پروری بیفزاید. و از آنجا که این ترور با حضور سرکوزی، اهودباراک و لاریجانی در کشور مصر همزمان شده، باید بگوئیم طرح نوین استعمار غرب، در تشکیل جبهة متحد اخوان‌المسلمین، فدائیان اسلام، و جنگ‌طلبان اسرائیل، یا همان محور «تهران ـ قاهره ـ پاریس»، مسلماً محکوم به شکست خواهد بود. این شکستی است که آیندة سیاسی نیکولا سرکوزی را نیز رقم خواهد زد. پیش از ادامة مطلب، لازم است به اهالی «سایت فرارو» که تصویر نیکولا سرکوزی و کارلا برونی، مانکن سابق را در مصر انتشار داده‌اند، یک مطلب مهم را یادآور شویم. شاید برای دیگر اهالی «قلم» در جمکران نیز مفید واقع شود.

درمورد نیکولا سرکوزی و سوابق‌اش به ویژه در جزیرة کرس، رسانه‌های فرانسه، ‌قلم‌فرسائی بسیار کرده‌اند، که نیازی به تکرار آن نیست. حضور نیکولا سرکوزی در کاخ الیزه، نتیجة تضعیف بنیادهای‌ حاکمیت ملی فرانسه، در برابر آندسته از محافل سرمایه‌داری بین‌المللی بود که خود، به دلیل شکست ارتش ناتو در عراق و افغانستان، به شدت آسیب‌پذیر شده‌اند. حال برای اطلاع هم‌میهنانی که در جریان روابط محفلی در فرانسه نیستند، توضیح مختصری در مورد نقش زنان در این روابط می‌دهیم، تا بعضی‌ها متوجه شوند که روابط محفلی ابعادی مختلف دارد، و اگر در ایران این ابعاد پنهان داشته می‌شود، در غرب، به ویژه در فرانسه، چنین روابطی را نمی‌توان پنهان داشت، چرا که حاکمیت فرانسه، در حد حاکمیت انگلستان استقلال ندارد! انگلستان، شریک ایالات متحد است حال آنکه فرانسه، در ردة پیشکار و مباشر آمریکا قرار می‌گیرد، و به همین دلیل، فرانسه به عنوان بازندة جنگ دوم جهانی، وظیفه داشت در خط سیاست‌های شکست خوردة آمریکا نقش آفرینی کند. ولی از هنگامی که جبهة ناتو در جنگ 33 روزة لبنان شکست خورد، شرایط تغییر کرده. از اینرو، نقش انگلستان و فرانسه در بطن جبهة ناتو، به ناچار دستخوش تحولاتی شد. و ظهور نیکولا سرکوزی، خود در چارچوب چنین تحولاتی قرار می‌گیرد. و اما بازگردیم به نقش زنان در روابط محفلی در کشور فرانسه.

طبق یک قانون نانوشته، ازدواج و یا برقراری ارتباط با بعضی زنان، برای سیاست پیشه‌گان فرانسه «ضروری» است. به موجب همین قانون نانوشته، دو نخست وزیر اسبق فرانسه از همسران خود جدا شدند، تا با زنانی ازدواج کنند که به محافل یهودستیز و اسرائیل پرست، یا همان محفل فاشیسم بین‌الملل تعلق داشتند. ارتباط نیکولاسرکوزی با یک مانکن سابق، «کارلا برونی» نیز، که بیش از 40 سال از عمرش می‌گذرد، در همین چارچوب قابل بررسی است. خانوادة «برونی» از سال 1973 از ایتالیا به فرانسه مهاجرت می‌کند. و چنین شایع کرده‌اند که اعضای این خانواده از ترس «بریگادهای سرخ» به فرانسه گریخته‌اند! ما هم باور می‌کنیم! فقط یادآور می‌شویم که «بریگادهای سرخ»، با فاشیست‌ها و مافیا درگیری داشتند. در هرحال، «کارلا برونی»، از «مشاهیری» است که به دلیل تعلق به محفلی که از بریگادهای سرخ «می‌ترسد»، یک شبه، ره صدساله رفت. و در مسیر ترقی و پیشرفت، دست «آرنو کلارسفلد»، و دیگر اهالی محفل «برنار هانری لوی» را نیز به گرمی فشرد! «کارلا»، پس از40 سالگی،‌ چون دیگر شغل مانکنی را نمی‌توانست ادامه دهد، متوجه شد که «استعداد» خوانندگی دارد! این معجزات را مسلماً مدیون همان وحشت خانوادگی از «بریگادهای سرخ» باید باشد. سوابق درخشان «برنار هانری لوی» را پیشتر بررسی کرده‌ایم، پس بپردازیم به «آرنو کلارسفلد»، که در سن 37 سالگی، در سال 2002، تابعیت اسرائیل گرفت، تا در «تساهال» به هم قبیله‌ای‌های‌اش «خدمت» کند. پدر وی از اهالی رومانی و مادر آلمانی‌الاصل وی، فرزند یک مامور «اس‌.اس» بوده، که نمی‌دانیم از چه روی، سر از فرانسه در آورده. «آرنوکلارسفلد»، که گفته می‌شود وکیل دعاوی است، همچون کوشنر، هانری لوی و دیگر «روشنفکران رسانه‌ای» فرانسه، از حامیان سر سخت تهاجم نظامی به عراق بود. وی مانند هانری لوی، از نزدیکان نیکولا سرکوزی نیز به شمار می‌رود، و پا به پای سرکوزی پلکان ترقی را پیموده. فکر می‌کنم، شوت‌و پرت‌ها به اندازه کافی در جریان عشق و عاشقی‌های «عقلانی» در فرانسه قرار گرفته باشند! این مختصر را گفتیم تا بازگردیم به اصل مطلب، یا همان براندازی حکومت ایران که در دستور کار حاکمیت گاوچران‌ها قرار گرفته.

پیشتر گفتیم که «براندازی» به این دلیل سازمان داده می‌شود که استعمار بتواند دامنة سرکوب را گسترش دهد. در حال حاضر، زمینة براندازی در کشورمان از هر جهت فراهم آمده. سخنان ابلهانة آیات‌عظام و مقام معظم رهبری، جهت تحریک افکار عمومی، دقیقاً در همین راستا انتشار می‌یابد. خطبه‌های مضحک نماز علفزار که از سوی سازمان سیدمهدی خاموشی تنظیم می‌شود، یا پروپاگاند پیرامون سخنان طالبانی در مورد قرارداد الجزایر نیز از محورهای اصلی تبلیغات جهت براندازی است. در ضمن انتقادات عوام‌فریبانة ابراهیم یزدی و شرکاء از دستاربندان، مانند ترهات بهزاد نبوی و افشاگری‌های محسن رضائی نیز در چارچوب پروپاگاند براندازی قرار دارد. اما مهم‌تر از پروپاگاند براندازی، قراردادهائی است که در سکوت کامل، ایران را به دست تجزیه سپرده!

روزنامة لوموند، مورخ 20 دسامبر 2007، گزارش می‌دهد که روسیه، قزاقستان و ترکمنستان جهت احداث یک خط لولة‌ گاز از ترکمنستان به روسیه به توافق رسیده‌اند. این خط لوله که در کرانه شرقی خزر احداث می شود، قرار است پیش از سال 2010 افتتاح شود، و همه ساله به میزان 20 میلیارد مترمکعب گازطبیعی را انتقال دهد. احداث این خط لوله، نقطه پایانی بر اهداف اروپای غربی گذاشت؛ طرحی که قرار بود با احداث خط لوله در بستر خزر، گاز ترکمنستان را بدون عبور از روسیه به اروپا انتقال دهد.

به همین دلیل، در تاریخ 26 دسامبر 2007، وزارت نفت حکومت اسلامی، با گروه «اس‌.کا.‌اس»، ‌یک شرکت مالزیائی، قراردادی به امضاء ‌رسانده، ‌ تا گاز ایران را به مدت 25 سال، پیش فروش کند! به گزارش «رویتر» و «فرانس پرس»، در این قرارداد خفت‌بار، سهم شرکت مالزیائی برابر است با سهم ایران! و شاهدیم که بنگاه سخن‌پراکنی «بی‌بی‌سی»، آخوند محتشمی‌پور، میرحسین موسوی و شرکاء همگی کور و کر و لال شده‌اند. چون تاراج منابع انرژی کشور، به موازات ایجاد مناطق «آزاد» تجاری در همکاری با کشورهای حوزة خلیج فارس، در راستای تأمین منافع استعمار غرب صورت می‌پذیرد.

سیاست حراج نفت و گاز کشورمان در دوران جیمی‌کارتر، با حمایت استعمارغرب، جهت اعمال فشار بر اتحاد جماهیر شوروی انجام می‌گرفت. ولی فاشیست‌ها، واقعیت زمان و مکان را به رسمیت نمی‌شناسند. در نتیجه گاوچران‌ها و شرکاء، پای در همان مسیر سه دهة پیش گذارده‌ و به شبیه سازی مشغول شده‌اند: قتل بوتو، اعتراض «نمایشی» به عدم رعایت حقوق بشر در ایران، و از همه مهم‌تر، «اتحاد اسلامی» تحت نظارت فرانسه و اسرائیل در مصر! علی‌لاریجانی پس از دیدار با سرکوزی و اهودباراک، به شیخ الازهر وعدة اتحاد مسلمین هم داده است! غلامبچة سفارت کذا، این ترهات را تحت عنوان دهان‌پرکن «استراتژی» حکومت جمکران عنوان می‌کند:

«استراتژی ایران اتحاد کشورهای اسلامی است»
منبع: خبرگزاری فارس، مورخ 6 دیماه 1386

البته، علی لاریجانی این سخنان را پیش از انفجار خانم بوتو بر زبان آورده بود! مسلم است که وقتی مجری اصلی سیاست طالبان‌پروری در پاکستان به مرگ محکوم می‌شود، همپالکی‌های‌اش در جمکران نیز سرنوشتی مشابه خواهند داشت. منتهی اینبار نه در مسیر استقرار اتحاد جماهیر طالبان، که در سراشیب فروپاشی تشکل‌های تروریست اسلامی که سه دهه است منطقه را به آتش و خون کشیده‌اند. این هم از پیامدهای جنگ 33 روزة لبنان است که اکنون به یک قدمی ایران رسیده.



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت