...
در تاریخ 27 اسفندماه، جهت چپاول ثروتهای ملی ما قراردادی بین شرکت سوئیسی «ای.جی.ال» و حکومت گورکنها منعقد شد که گاز ایران را به یک سوم بهای بازار به مدت 25 سال تقدیم غربیها خواهد کرد! به عنوان دستخوش برای این بزرگترین سرقت قرن، عیال جمشید عامری، گلی یزدی، یکیاز تحتالحمایههای مؤنث هوشنگ امیراحمدی هم از سوی جرج بوش به مقام مدیرکلی در یکی از ادارات وزارت امورخارجه آمریکا منصوب شده! بله، ما اشتباه کردیم! پیامد دلالی هوشنگ امیراحمدی به چیدن آن هفت سین بازاری در کاخ سفید محدود نمیشود، مبارزات رمالان با آمریکا گویا تازه آغاز شده باشد! همین امروز، سایت نووستی، به نقل از منوچهر متکی اعلام کرد، ایران در امر تربیت متخصص فناوری هستهای به «خودکفائی» رسیده! و مسلماً همین روزهاست که شخص «امام زمان» با پیروی از فرامین رهبری به «نوآوری» پرداخته، نخستین آزمایش هستهای را نیز در ته چاه جمکران برایمان صورت دهند!
مبارزات گورکنها با اربابان آمریکائیشان به روابط عاشقانة «سادومازوشیستها» شباهت پیدا کرده! هر چه گورکنها بیشتر از فرامین ارباب سرپیچی میکنند، مهرشان بیشتر به دل ارباب میافتد، و اربابان به تمجید و ستایش بیشتری از نوکران خود میپردازند. هر چه احمدی نژاد بیشتر لات بازی در میآورد، آمریکا، نوکراناش را در سوئیس تشویق میکند که قرارداد گاز چند میلیارد دلاری و 25 ساله با رمالان منعقد کنند؛ بعد هم از سوئیسیها «گلهمند» میشود که چرا تحریمهای اقتصادی را نقض میکنند! و اینهم فرصتی است تا، سوئیس بلافاصله «بیطرفی» کامل خود را به ارباباناش یادآور شود. سپس نوبت به کارشناسان و متخصصان ینگه دنیا میرسد که به شکست آمریکا در برابر گورکنها «اعتراف» کنند، و برای رسانههای جمکران زمینة خبرسازیهای «پیروزمندانه» فراهم آورند، تا روضهخوانها از زبان «ارباب» با آب و تاب فراوان پیروزیهایشان را برای ما ملت «نقل» کند! «مهرنیوز»، مورخ چهارم فروردینماه سالجاری، به نقل از مشاور کنگرة آمریکا از ضربة سخت نعلین بر چکمة کابوئی خبر میدهد:
«مشاور کنگرة آمریکا تأکید کرد قرارداد گازی ایران با سوئیس ضربهای سخت به تلاشهای ضدایرانی آمریکا [است]»
بله، اینهم از همان ضربات سختی باید باشد که پیشتر محمد مصدق به استعمار انگلیس وارد آورده بود. یادمان نرفته که شرکت نفت «ایران و انگلیس» از قبل ایشان توانست، علاوه بر دریافت خسارات کلان، از تعهداتاش در برابر ایران نیز شانه خالی کند، و به دولت انگلستان امکان دهد تا یک کودتا بر علیه ملت ایران سازمان دهد؛ کودتائی که به یک تصفیة کامل سیاسی در کشور منجر شد و نهایت امر یک حاکمیت نظامی را 25 سال بر کشور حاکم کرد، و به این ترتیب بود که نفت ایران توسط کنسرسیوم در چارچوب ساختارهای نوین و مورد نظر انگلستان، همچنان «غارت» میشد. به یاد داریم که مهدی بازرگان منفور و دارودستهاش که به قرارداد کنسرسیوم پس از 28 مرداد «معترض» بودند، پس از براندازی حکومت پهلوی همان قرارداد را با تأئیدات امام ضدامپریالیستشان «تمدید» کردند، خفقان هم گرفتند! اینبار هم قرارداد 25 ساله با سوئیس منعقد شده، به مبلغی «شناور» میان 10 تا 22 میلیارد یورو! «شناور»، از این جهت که از تاریخ انعقاد این قرارداد در 27 اسفندماه، جهت چپاول ثروتهای ملی ما توسط غربیها، منافع ما هم «شناور» خواهد شد، تا اینان بتوانند «گاز رایگان» از ایران وارد کنند. شرکت سوئیسی «ای.جی.ال» که این قرارداد را با گورکنها منعقد کرده میگوید، بر اساس این قرارداد هر سال 5.5 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی از ایران به اروپا صادر خواهد شد. به عبارت دیگر طی 25 سال، ایران حدود 138 میلیارد متر مکعب گاز به اروپا صادر میکند، و در برابر آن مبلغ 10 میلیارد یورو، برابر با 15 میلیارد دلار به حکومت ایران «پرداخت» خواهد شد. و میدانیم که مبلغ کذا در بانکهای غرب باقی خواهد ماند، تا در برابر آن هر چه «خنزرپنزر» در بازارها روی دست صنعتکاران ارجمند غربی «باد» کرده، تحت عنوان «صادرات»، به ملت ایران حقنه شود.
ولی آنچه مهم است بهای ناچیزی است که سوئیسیها طبق این قرارداد برای گاز ایران پرداخت میکنند. اینان برای هر هزار متر مکعب گاز حدود 100 دلار پرداخت خواهند کرد. حال آنکه چهار روز پیش از این «پیروزی بزرگ»، به گزارش «نووستی»، مورخ 14 مارس 2008، شرکت «گاز پروم» برای هر هزار متر مکعب گاز صادراتی به اوکراین 315 دلار مطالبه کرده بود، و اوکراین به 180 دلار هم رضایت داده! بله، اگر ضرب و تقسیم فراموش نکرده باشیم، خواهیم دید که گاز ایران عملاً به یک سوم بهای بازار به حراج گذارده شده، و حکومت اسلامی به این سرقت قرن، عنوان «پیروزی» بزرگ میدهد، و «چپگرایان» استعمارستیز حکومت الله، از قماش میرحسین موسوی، نژادحسینیان، محتشمیپور و دیگر ریزهخواران سفرة استعمار، هیچگونه اعتراضی به چنین چپاولی ندارند!
در عوض، آمریکا و شیپورهایاش در اروپا و جمکران به جنجال پیرامون ضربة سختی پرداختهاند که حکومت ضدامپریالیستی ریش و نعلین از طریق این «قرارداد» به گاوچرانها وارد آورده. و هر چه روضه خوانها ضربات بیشتری به اربابان خود وارد میکنند، ابراز عشق سایت «رادیوزمانه» به نعلین و ریش، به ویژه به نعلین ابطحی و عمامة خاتمی افزایش مییابد! ولی آخرین ضربت سرنوشتسازی که مردهشویهای جمکران بر پیکر امپریالیسم آمریکا وارد کردند، باید همین عیال جمشید عامری باشد! ایشان نه تنها پیش از ورود به ایالات متحد، که حتی پس از اقامت در این کشور هم معلوم نیست اصلاً چه میکردهاند!
به عبارت دیگر ایشان نیز مانند حکومت گورکنها در هالهای از «ابهام» قرار دارند. بنگاه خبرپراکنی بیبیسی، که امروز در ساعت چهارده و 55 دقیقه، این خبر بهجت اثر را انتشار داده مینویسد، گلی یزدی، در سال 1335 در تهران به دنیا آمد. وی پس از پایان دورة دبیرستان برای تحصیل در ادبیات فرانسه و فناوری ارتباطات در دانشگاه استنفورد، راهی آمریکا شد! و بخشی از تحصیلات خود را هم در سوربن گذراند! ایشان پس از پایان چنین تحصیلاتی زیر سایة همسرشان جمشید عامری به «تجارت» پرداختند! سپس گلی یزدی به تنهائی یک شرکت مهندسی مشاور در زمینة مخابرات در ایالت اورگون پایهگذاری میکند. بله! اگر سرگذشت این شخصیت مرموز به انوشه انصاری شباهت فراوان دارد، جای تعجب نیست! همانطور که گفتیم ایشان از اهالی خیمة امیر احمدی دلال عمدة گورکنها در ینگه دنیا هستند. «خانم» یزدی، در سال 1989 گویا تابعیت آمریکا گرفتهاند، و به گفتة رعایای الیزابت دوم:
«همزمان با فعالیت در هیئت امنای نهادهای آموزشی به فعالیتهای فرهنگی اشتغال ورزید.»
و همین «ورزیدن اشتغال» گویا باعث شده ایشان در سال 2004، از سوی حزب جمهوریخواه نامزد نمایندگی کنگره از ایالت اورگون شوند! و با وجود اینکه به کنگره راه نیافتند آنقدر «اشتغال ورزیدند» که توجه دولتمردان آمریکا از واشنگتن به سوی ایشان جلب شد! البته فکر بد نکنید. گلی یزدی سن و سالشان از این حرفها گذشته، و به نظر نمیآید در جوانی هم از زیبائی بهرهای داشته، مسئله اصلی همان «اشتغال ورزی» ایشان باید باشد! که بعضی نگاهها را از واشنگتن به سوی «اورگون» منحرف کرده! چون به تصویر مبارکشان هم که بنگرید، رایحة تند دارچین و زرچوبه به مشامتان خواهد رسید. در نتیجه، جرج بوش دوم هم که در کاخ سفید به گاز زدن «برتزل» مشغول بوده، ایشان را در اورگون «دید»، و از آنجا که مستر پرزیدنت اهل «مقدسات» است، وحی الهی را بلافاصله شنید و کاتب وحی را فرمود تا حکم انتصاب الهی ایشان را در یک هیئت غیردولتی ایالات متحد در شصت و یکمین نشست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، با خط کوفی بر کتیبهای از سنگ مرمر حک کند.
و از تابستان سه سال پیش که «گلی یزدی» به کمیسیون حقوق بشر «پرتاب» شد گورکنها یک مجموعة «پرتوپلا» تحت عنوان اعلامیة حقوق بشر امام سجاد به سازمان ملل تحویل دادند، تا نمونهای باشد برای همة کشورهای استعمارزده و چپاول شده! و عیال جمشید عامری به دلیل اشتغالورزی زیاد گویا فرصت اعتراض به چنین مزخرفاتی را هم نیافتند! بله! گفتیم که استعمار سفلهپرور است، و «انتخاب» گلی یزدی، در روند سفلهپروری، مسلماً استثنائی به شمار نخواهد آمد. اکنون میتوان به حکمت وجود آن «تل سیر» در هفتسین کاخ سفید پی برد! این سیرها یا برای از بین بردن بوی گند «قرارداد» خفتبار کذا بوده، یا جهت زدودن رایحة دارچین حاجیة «گلی یزدی»، که در چیدن این هفتسین مسلماً «اشتغال ورزی» فراوان هم داشتهاند.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت