....
اگر آخوندها هم دست از اسلام بردارند، مادلن البرایت دهنة شتر گرامی پیامبر را رها نخواهد کرد. چون این دین مبین، اگر برای ما جز نکبت و شاه عباس و روضه خوانی و سینه زنی هیچ نداشته برای اربابان البرایت و قوم و قبیلهاش، که افتخار دلالی دارند، نعمت و برکت آورده. در نتیجه، مادلن البرایت مصلحت آن دیده که نقش آیات عظام بازی کند، و «سیاست ما عین دیانت ماست» را نصبالعین خود کرده، رئیس جمهور آیندة آمریکا را نیز نصیحت کند. «فارس نیوز»، شیپور تبلیغات نظامیان آخوندپرست و برانداز هم بهترین مکان جهت بازتاب نصایح حاجیه البرایت و دیگر انواع مرغوب تبلیغات فاشیستی است. مادلن البرایت که با تمام قوا از جنایات ارتش آمریکا در یوگسلاوی و عراق «دفاع» میکرد، امروز به صفوف فشردة مسلمانان پیوسته، میگوید:
«دشمن آمریکا، دشمن اسلام نیز هست.»
البته ما هم در واقعیت این امر هیچ تردیدی نداریم، سرمایه سالاری نظامی است «انسانستیز» که در هماهنگی کامل با تمامی گرایشهای انسانستیز، به ویژه ادیان ابراهیمی قرار خواهد گرفت. چرا که، ادیان ابراهیمی و سرمایه سالاری جهانی هر دو بر «تقدیس» تکیه دارند، اولی با تکیه بر تقدیس الهی در پی کسب قدرت مادی و سلطه بر انسانهاست، و دومی جهت افزایش قدرت سرمایه، «تقدیس» را گسترش میدهد. خلاصه بگوئیم، «انسان ستیزی» وجه مشترک سرمایه سالاری و دین است. حضور ارتش جنایتکار ناتو در افغانستان و عراق و همکاری صمیمانة سپاه پاسداران حکومت اسلامی با اشغالگران، شاهدی است بر این مدعا. البته نوکری پاسدار جماعت برای ارتش گاوچرانها، در تبلیغات گورکنها «کمک» به مردم عراق و افغانستان عنوان میشود! همچنانکه نوکری مقتدی صدر هم برای اشغالگران عراق، از طریق بمبگذاری در اماکن عمومی و شرکت فعال در باجگیری و قاچاق فراوردههای نفتی، در تبلیغات، «کمک» به مردم عراق نامیده میشود.
مقتدی صدر که پس از دریافت توسری در بصره و امضاء آتش بس در قم، جهت خلع سلاح مزدوران شیعه در انتظار فتوای آیات عظام نشسته، امروز یک گام دیگر هم به عقب برداشت، و تظاهرات بر ضد اشغالگران را به وقت دیگری موکول کرد! میدانیم که مقتدی صدر از وقتی چند توسری الهی دریافت کرده، احساسات ملی میهنیاش بسیار تقویت شده! بله، همه کارهای خدواند حکمتی دارد که ما از آن بیخبریم!
حنازرچوبه مورخ 8 آوریل 2008، که این خبر را انتشار داده مینویسد، آخوند مقتدی صدر در بیانیة خود علت تعویق تظاهرات را «حفظ جان شهروندان عراقی» اعلام کرده! همانطور که میبینیم، مقتدی صدر که در حوزة جهل و تعصب قم به کسب «علم» مشغول است، طی این مدت کوتاه، آداب پدرسوختگی و شارلاتانی را خوب فرا گرفته! اصولاً آخوند جماعت استعداد سرشاری برای کسب شیوههای شارلاتانیسم دارد، ولی مقتدی صدر، به دلیل سابقة خانوادگی، در این زمینه از طلبههای استثنائی به شمار میروند. مقتدی در بیانیة کذا ادعا کرده از اینکه عراقیها همدیگر را بکشند، «نگران» است ولی از اینکه عراقیها به دست آمریکائیها کشته شوند، هیچ نگرانی ندارد! دلیل این اظهارات سرشار از توحش این است که در پی کم شدن شر ژنرال فالون از سر مردم منطقه، شیعی مسلکان نوکر آمریکا تضعیف شدهاند. چون شخص مقتدی صدر، که این چنین به عراقیها ابراز عشق میکند، خود عامل بمبگذاری در اماکن مقدس شهر سامرا است. پیشتر گفتیم که در پی انفجار اماکن مقدس سامرا، دارودستة صدر به سرکوب سنیهای ساکن این شهر پرداخته، و به حاکمیت سنیها بر شهر پایان داد. اینان به دروغ ادعا میکردند سنیها عامل بمبگذاری بودهاند، و امروز همین مقتدی صدر منفور میگوید از اینکه عراقیها دستشان به خون یکدیگر آلوده شود «نگران» میشود!
بله در این مرحله به این نتیجه میرسیم، که مادلن البرایت و مقتدی صدر باید از یک خانواده باشند، خانوادة کرکسهای دو سوی آتلانتیک، چون نگرانی هر دو ریشة واحدی دارد. البرایت نگران «اسلام» است، چون آمریکا بدون تکیه بر اسلام نمیتواند سلطة خود را بر منطقه تداوم بخشد، و مقتدی صدر هم از قتل عراقیها به دست آمریکائیها استقبال میکند، چون اربابان صدر میپندارند با همان معرکة شهیدپروری و روضهخوانی که در ایران به راه انداختند، میتوانند در عراق هم یکه تاز میدان باشند. و اتفاقاً همینجاست که کور خواندهاند! دیروز یک نفر در ستون کاربران روزنامة لوموند نوشته بود، «این سازمان سیا که از همه چیز اطلاع دارد، چرا هنوز از پایان جنگ سرد مطلع نشده!» بله، آنگلوساکسونها نمیتوانند «واقعیت» را بپذیرند. به همین دلیل شبکة مزدوران خود را در سراسر منطقه فعال کردهاند.
در مصر شبکة جنایتکار «اخوانالمسلمین» که توسط استعمار انگلیس پایهریزی شده، با تکیه بر موج نارضایتیهای مردم از افزایش بهای مواد غذائی با پلیس درگیر شده است! و طبیعی است که فعالیتهای «مردمی» این شبکة استعماری در حنازرچوبه، مورخ 8 آوریل سالجاری با آبوتاب منعکس شود. چون هر چه باشد حکومت اسلامی هم شاخة شیعیمسلک همین اخوانالمسلمین است، و نوکران جهت حفظ منافع ارباب میباید هوای یکدیگر را داشته باشند. بله، اربابان اخوانالمسلمین که اوضاع را برای ایجاد آشوب در مصر مناسب دیدهاند، نوکرانشان را به تحریم انتخابات شوراهای شهر و درگیری با پلیس تشویق فرمودهاند. و دیروز شبکة الجزیره صحنههائی از پرتاب سنگ به سوی پلیس مصر را هم پخش کرد تا همه بدانند «مقاومت» در مصر آغاز شده! البته اینهم از قماش «مقاومت» برادر مسعود رجوی است که شکمشان را برای خلافت الهی و بسیار دموکراتیک در تهران صابون مفصلی زدهاند. خلافتی که به جمهوری خلق کارگرپرست و اسلامپناه هم میتواند شباهت فراوان داشته باشد. به ویژه در شرایط فعلی که به جز کارگران شرکت نفت، کار هیچ کارگری در ایران دیگر «استراتژیک» نیست، و معنا و مفهومی از نظر اقتصادی ندارد. و کارگران شرکت نفت هم همگی میتوانند مستقیماً زیر نظر ساواک اعتصاب کنند، همانطور که در سال 1357 شاهد بودیم. بله، خلاصه با بهرهگیری از چنین ساختار دمکراتیکی در بطن «جنبش» کارگری، حکومت دیکتاتوری کارگری به مراتب از حکومت امامالله توحش بیشتری پیدا خواهد کرد، و ما ملت باید در تأسف از دست رفتن «دمکراتهائی» چون اللهکرم و رحیم صفوی تا ابد اشک بریزیم!
ولی از آنجا که آنگلوساکسونها در افغانستان و به ویژه در عراق به گل نشستهاند، و برخلاف وعدههائی که جهت خروج از عراق به خود داده بودند، نمیتوانند این کشور را به دست مقتدی صدر و عبدالعزیز حکیم سپرده، «امپراطوری آشوب» را در کل منطقه مستقر کنند، تمام تلاش خود را جهت انسداد طرح احداث کریدور «شمال ـ جنوب» به کار گرفتهاند. و جهت اجرای چنین طرحی، گروه بنلادن قتل کارگران در افغانستان را بر عهده گرفته! به گزارش سایت «بیبیسی»، مورخ 8 آوریل 2008، امروز 17 کارگر راهسازی در زابل افغانستان کشته، و 16 تن دیگر زخمی شدند! اینجاست که همسوئی آمریکا و گروه بنلادن آشکار میشود. چرا که ممانعت از احداث راههای ارتباطی از طریق کشتار کارگران، باعث میشود که «کارگر» به فروشندة مواد مخدر در شهرها تبدیل شود. و به این ترتیب، ارتش ناتو با یک تیر چندین و چند نشان میزند. انسداد را بر مردم افغانستان تحمیل میکند، از گسترش کلیة ارتباطات زمینی جلوگیری به عمل میآورد، و سود تجارت مواد مخدر را هم برای ایادی خود افزایش میدهد. چرا که با افزایش «نیروی کار» در زمینة تجارت مواد مخدر، همزمان با کاهش دستمزدها، جرم و جنایت هم افزایش خواهد یافت. چون گروههای فروشندة مواد مخدر، جهت حفظ «قلمرو» خود ناچار به نابودی رقبا هستند. و اینجاست که به حکمت سخنان مادلن البرایت پیمیبریم، آنجا که به رئیس جمهور آیندة یانکیها پیشنهاد میکند، «پیرو خط بیل کلینتون باشید!»
بله، حاجیه البرایت، مانند دیگر فعلة فاشیسم میپندارد بازگشت به گذشته امری است «ممکن»، و دقیقاً به همین دلیل است که این فاشیست مؤنث در دانشگاه «جرج تاون» کرسی استادی هم دارد! این دانشگاه «جرج تاون» گویا مرکز تجمع فعلة فاشیسم است، و در آن انواع علوم و فناوریهای «بازگشت به گذشته» و انواع شیوههای ترویج خرافه تدریس میشود. حضور گستردة هممیهنان اسلام پناه و عرفان پرست در این دانشگاه بیدلیل نیست. همگی زیر سایة البرایت، مادر معنوی بنلادن، در جریان آخرین پیشرفتهای پروپاگاند فاشیسم قرار میگیرند، و آینده را در «گذشتة ایدهآل» میجویند. این نوع برخورد اگر فردی باشد حماقت و بلاهت نام دارد، و اگر جمعی شود، و یک «رهبری» هم برای خود دست و پا کند، آن را فاشیسم میخوانند. و ترهات مادلن البرایت را در این راستا میتوان بررسی کرد.
فارس نیوز، به نقل از روزنامة «الحیات» نصایح مضحک البرایت به رئیس جمهور آینده را انتشار داده. سازمان سیا یک کتاب به قلم مادلن البرایت منتشر کرده، تحت عنوان «یادداشتی برای رئیس جمهور منتخب»؛ ارزش آن در حد کتابهائی است که اخیراً به نام جیمی کارتر و برژینسکی به بازار عرضه شدهاند. با رعایت حداکثر نزاکت میتوان گفت این کتاب، تبلیغاتی است برخاسته از توحش حاکمیت ایالات متحد، که جهت گسترش دامنة چپاول و غارت خود نه از تبلیغات یهودستیز، نه از دروغگوئی و نه از چرندبافی هیچ ابائی ندارد. البرایت پس از اینکه آمریکا را در سنگر اسلام قرار داده، میگوید، ما با آنهائی جنگ داریم که 11 سپتامبر 2001 به ما حمله کردند!
و میدانیم که طراحان حمله به برجهای نیویورک، بنلادن مفلوک و دیگر نوکران سازمان سیا نمیتوانستند باشند. چرا که برای پرواز بر فراز نیویورک و نزدیک شدن به برجهای دوقلو، لازم بود خلبان نقاط کور رادارهای شهر را بشناسد، و اگر چنین اطلاعاتی در اختیار خلبان هواپیمای مسافربری قرار گرفته، مسلماً با همکاری مقامات «امنیتی ـ نظامی» ایالات متحد بوده. در اینمورد پیشتر به تفصیل گفتهایم و نیازی به توضیح نیست که یک شاخه از نظامیان و امنیتیهای آمریکا در این حوادث دست داشتهاند. حال «مادر» البرایت هر چه دوست دارد میتواند بگوید. در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون نیز انفجار در ساختمان فدرال در ایالت اوکلاهما، کار گاوچرانهائی بود که خواهان تحمیل «شرایط ویژه»، و نقض صریح قانون اساسی آمریکا بودند. «گور ویدال» هم در کتاب خود، «پایان آزادیها»، به این مسئله اشاره کرده است. ولی پیش از «گور ویدال»، جان کنت گالبرایت، در «فرهنگ رضایت طلبی» بر «خودمختاری» تشکیلات نظامی ایالات متحد تأکید دارد. بنابراین رئیس جمهور ایالات متحد هر که باشد، میباید از فرامین حاکمیت نظامی پیروی کند. در نتیجه، به «مادر» البرایت یادآوری میکنیم که اگر در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون، به زعم سرکار «ایام به کام بود»، دلیلاش ضعف و فلاکت کشوری بود به نام روسیه که پس از شکست در برابر ارتش ناتو و نوکراناش در افغانستان، متحمل فروپاشی داخلی نیز شده بود. گویا مادلن آلبرایت، مانند بسیاری از فعلة فاشیسم به «آلزایمر» مادرزاد مبتلاست، و شرایط آن روزهای خوب را ناشی از سیاست مدبرانة دلقکی به نام «بیل کلینتون» میبیند!
افلاطون در نامة هفتم خود مینویسد:
«کسی که به دنبال سیم و زر است و روحی تهیدست دارد[...] مانند بهائم همین که چیزی را خوردنی یا نوشیدنی پندارد بر آن حمله ور میگردد[...] چنین کسی البته نابینا است و نمیبیند که با آنگونه تمایلات چه بدیها و نابکاریها همراه است.»
منبع: دورةآثار افلاطون، جلد سوم، ترجمة محمد حسن لطفی.
باید بگوئیم البرایت و ارباباناش هم منطقه را خوردنی و نوشیدنی یافته، و میپندارند که اگر «بیل کلینتون» همراه با مونیکا لوینسکی به کاخ سفید باز گردند، باز هم میتوان به شیوة گذشته و در سکوت، منطقه را خورد و نوشید و پوشید! و در این راستاست که البرایت میگوید:
« باید این واقعیت را بپذیریم که مأموریت ما تغییر دادن چهرة جهان عرب نیست.»
اتفاقاً البرایت کاملاً حق دارد، مأموریت آمریکا جلوگیری از هرگونه تغییر در منطقه است. همانطور که گفتیم اگر ترهات فعلة فاشیسم را یک مرحلة منطقی به پیش رانیم، به عمق توحش و حماقتشان پی میبریم. مأموریت ایالات متحد، اعمال سیاست «انسداد» یا در واقع جلوگیری از هر گونه تغییر در جهان عرب و در کشورهای منطقه است، و دهههاست که از طریق کودتا، جنگ و تشکیل طالبان و القاعده و سپاه مهدی و سپاه پاسداران چنین سیاستی از سوی غربیها اعمال شده. ولی همانطور که گفتیم، بازگشت به گذشته و تداوم سیاستهای دوران جنگ سرد دیگر امکانپذیر نیست، و هر چند ریزه خواران سازمان سیا و حامیان دیروز اشغال عراق از قماش مقتدی صدر و گورکنها، امروز مخالفت خود را با اشغالگران «اعلام» کنند، تا به این وسیله مفری برای ارتش جنایتکار ناتو فراهم آورند، تنها راه «فرار» از عراق، تحت شرایط «مطلوب»، برای آنگلوساکسونها تهاجم نظامی به ایران است. عملی که علیرغم خوشرقصیهای گورکنها برای ارتش آمریکا، امکانپذیر نخواهد بود! و بیدلیل نیست که مقتدی صدر سپاه جنایتکار مهدی را «عامل ثبات و امنیت و آزادی عراق» خوانده، و مانند گورکنها با حضور اشغالگران مخالفت میکند. چون اگر عراق به دست صدر و حکیم بیفتد، همة جنایاتشان مانند جنایات ملایان در ایران به سکوت برگذار خواهد شد. بهتر است مادلن البرایت و مقتدی صدر و اربابانشان بدانند، دکان اسلام را باید تعطیل کرد، چون چهرة منطقه در هر حال تغییر خواهد کرد، و اینبار بدون دخالت و علیرغم تمایل سازمان منفور سیا.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت