...
آنگلوساکسونها، جهت کسب وجهه برای محمود احمدی نژاد بیشرمانه به جسد حسین فاطمی متوسل شدهاند. ولی ظاهراً این امر به مذاق «پاسداران» فدائی رضا پهلوی، به ویژه مسئول سایت احمدی نژاد به هیچ عنوان خوش نیامده! چرا که، هنوز خبر ملاقات بسیار مهم وی با همسر فاطمی، در این سایت منعکس نشده! همانطور که میدانیم، روز 19 فروردینماه سالجاری، خبرگزاری رسمی حکومت اسلامی خبر ملاقات همسر حسین فاطمی وزیر امورخارجة دولت مصدق را با «مهرورزی» منتشر کرد. گفته میشود طی این ملاقات همسر حسین فاطمی دفترچة خاطرات وزیر اسبق را در اختیار ایشان قرار داده، و از ریاست جمهوریشان ابراز خرسندی فراوان کرده. این ملاقات سئوالبرانگیز در شرایطی صورت میگیرد که طی سه دهة اخیر همسر حسین فاطمی کمترین دخالتی در تبلیغات رسانهای سیاسی حکومت اسلامی نداشته! اما پیش از ادامة مطلب لازم است دو نکتة مهم را گوشزد کنیم.
نخست به مدعیان لائیسیته میباید یادآور شد، که جهت توضیح و تشریح «لائیسیته» به زبان فارسی، به هیچ عنوان نمیتوان از واژة «حقیقت» استفاده کرد. همانطور که پیشتر هم گفتیم واژة «حقیقت» در چارچوب بحثهای حقوقی در تقابل با «دروغ» قرار میگیرد، و بهتر است جهت پرهیز از سفسطه یا مغلطه از به کار بردن نابجای واژة «حقیقت» خودداری شود. لائیسیته برخاسته از نگرشی است که در تقابل با نگرش «خدا محور» قرار میگیرد، به همین دلیل توسل به مفاهیم فلسفی «خدا محور» از قبیل «حقیقت»، «ناب»، «جاودان»، «یگانه» و «غیر قابل تغییر» در بحث پیرامون لائیسیته، اگر نشان نوسوادی نباشد، مسلما دلیلی بر شارلاتانیسم خواهد بود.
دیگر آنکه، سه دهه پس از سرنگونی سلطنت محمدرضا پهلوی، شاهد رشد و شکوفائی استعدادهای درخشان علمی و ادبی در بین امت اسلامی هستیم. طی این سه دهه، فلاسفة بزرگی ظهور کردهاند، که بحثهای فلسفی 12 سدة پیش در دربار خلفای بغداد را، به بحثهای رایج امروز کشور تبدیل میکنند. از طرف دیگر، ادبا و فضلای برجستهای که از میان «امت اسلام» برخاستهاند، به پیروی از پاسدار شریعتمداری، شهرنوش پارسیپور و عطاالله مهاجرانی، به صادق هدایت و فروغ فرخزاد هم گویا توجه ویژهای مبذول میدارند! ویژگی فضلای «پساگورکن» این است که آثارشان تحت تأثیر توضیحالمسائل آیات عظام، معمولاً بر «پائینتنة» شعرا و نویسندگان متمرکز میشود! همانطور که آیات عظام به احادیث و روایات «آویزان» شدهاند، گورکنان فرهیخته، نخبه و «متخصص» نیز با توسل به «نقل خاطره» به پخش ابتذال توضیح المسائلها مشغولاند. البته اینان فتوی نمیدهند، حکم هم صادر نمیکنند، فقط لجنپراکنی میکنند. بله، نتیجة سه دهه حکومت اسلامی برای هممیهنان مدعی هفت هزار سال تاریخ و فرهنگ و هنر و دیگر «محاسن»، همین زبان ابتذال و وقاحت و دریدگی است، که از سوی رسانههای حکومتی به ویژه کیهان، سایت هفتان، اعتماد ملی و «فارس نیوز» گسترش مییابد.
همانطور که بارها در این وبلاگ تکرار کردهایم، یکی از اهداف مهم استعمار فرهنگی، گسترش ابتذال در سطح جامعة ایران است. اینان میخواهند به ما بباورانند که «آزادی بیان» در ترادف با ابتذال و هرزهدرائی است. همچنانکه سعی دارند بینظمی، آشوب و هرج و مرج را هم بجای «آزادی» به ما حقنه کنند. به عنوان نمونه، فیلم تبلیغاتی «گیرت ویلدرس» ممکن است امر را بر بعضی از هممیهنان مشتبه کند، و چنین برداشت کنند که «آزادی بیان» در تحریک افکار عمومی خلاصه میشود. در صورتیکه «آزادی بیان» مجموعهای است از آزادیهای خلق آثار هنری و طرح مباحث علمی، اینهمه خارج از تهدید تقدسها. این شرایطی است که در دموکراسیها فراهم آمده، ولی تاکنون سرمایهداری با استفاده از آزادیهای ایجاد شده در کشورهای دمکراتیک، برای فراهم آوردن زمینة سرکوب «آزادی بیان» در کشور ما و دیگر کشورهای منطقه استفاده کرده. البته علیرغم چنین تحرکات موذیانهای، ما همچنان از آزادی بیقید و شرط بیان پشتیبانی میکنیم، تا اربابان «ویلدرس» بدانند که کور خواندهاند، چرا که نه تنها ما از اهداف خود چشم پوشی نخواهیم کرد، که بیش از پیش بر دفاع از «آزادی بیان» پافشاری میکنیم.
همانطور که شاهد بودیم اربابان «ویلدرس» در اهداف خود ناکام ماندند، چرا که «وزیرکشور» مفلوک جمکران نه تنها نتوانست خیابانهای پایتخت را به اشغال لات و اوباش همیشه در صحنه در آورد، که خود نیز ناچار به ترک صحنة سیاست شده، و باید جائی در کنار سردار زارعی دست و پا کند! پیشتر گفتیم که با جنجال پیرامون برکناری سردار زارعی، دولت گورکنها قادر نخواهد بود تصفیه را به سرداران محدود سازد، و تصفیة ملایان اجتناب ناپذیر خواهد بود، چرا که سردار زارعیها بر پایة اساسی حکومت اسلامی، یا همان شبکة تجارت زن، مشروبات الکلی، مواد مخدر، و ... و از همه مهمتر بر شبکة لات و اوباش نظارت مستقیم دارند. لات و اوباشی که مانند فدائیان اسلام پس از چند دهه کارآموزی در مکتب جنایت و رذالت با حمایت کارخانة رجاله پروری به رأس هرم قدرت صعود خواهند کرد. بله، بهتر است به یاد داشته باشیم که محمد مهدی عبدخدائی که امروز در عرصة سیاست ایران صاحب جاه و مقام شده، همان تیغ کشی است که در بهمنماه سال 1330 به جان حسین فاطمی سوء قصد کرده! عبدخدائی در آن هنگام 16 سال بیشتر نداشت، و همین فرد سه دهه است که در حاکمیت اسلامی ایران حضور فعال دارد! در چنین شرایطی است که ملاقات همسر حسین فاطمی با احمدی نژاد ایجاد حیرت میکند. چون حسین فاطمی، هر چه بود، و هر چه کرد، بر خلاف محمد مصدق، و دیگر وزرایاش، آخوند پرست و شاه پرست نبود، و به همین دلیل، ابتدا از سوی فدائیان اسلام مورد تهاجم قرار گرفت، و پس از کودتا توسط ارتش شاهنشاهی تیرباران شد. حال آنکه چنین مجازاتی شامل حال مصدق و بسیاری دیگر از «دوستانش» نشد!
در این وبلاگ امکان پرداختن به دولت محمد مصدق و ملی کردن نفت وجود ندارد، ولی پیش از این در مورد محمد مصدق گفتیم که وی بخش فکل کراواتی فدائیان اسلام و حافظ منافع استعمار انگلیس در ایران بود. و خارج از همة مداحیهای مضحکی که در مورد ایشان همه روزه منتشر میشود، باز هم تأکید میکنیم که ملی کردن نفت، خسارت بزرگی بر اقتصاد ایران وارد آورد، تا حاکمیت انگلستان بتواند از کلیة تعهداتاش در برابر ایران شانه خالی کرده، ادعای خسارت هم بکند. شرایط اسفبار فرهنگی و اقتصادی امروز، نتیجة خوش خدمتی محمد مصدق برای اربابان دین پناهاش در انگلستان است. یادمان نرود که، طی صدارت پرافتخار مصدق، مدارس مختلط در ایران بسته شد! بهتر است بدانیم که آنزمان مهدی بازرگان، معاون دکتر آذر، وزیر فرهنگ بود. و به یاد داریم که در سال 1357، همین مهدی بازرگان، زبالهای به نام رجائی را در رأس وزارت آموزش پرورش قرار داد، تا تخریب فرهنگی تداوم یابد. در مورد همکاری محمد مصدق با دربار پهلوی و شخص اسدالله علم در قتل رزمآراء پیشتر توضیح دادهایم، و این مختصر را گفتیم تا مشخص شود کوچکترین نظر موافقی به شخص مصدق و سیاستهای خائنانهاش نداریم. مصدق پس از کودتای کلنل آیرونساید به صحنة سیاست ایران وارد شد، و در جایگاه والی فارس و آذربایجان قرار گرفت. ما بر این عقیدهایم که حضور ایشان در چنین مقاماتی بدون تائید کارخانة رجاله پروری امکانپذیر نبوده. حال بازگردیم به حسین فاطمی و ملاقات همسرش با محمود احمدی نژاد.
بله همزمان با دم جنبانی پاسداران «فارس نیوز» برای رضاپهلوی، حنازرچوبه، خبر شگفتانگیز ملاقات همسر حسین فاطمی با احمدی نژاد را انتشار داد. طی این دیدار که در محل دفتر ریاست جمهوری انجام شد، احمدی نژاد زبان به تمجید از حسین فاطمی گشوده میگوید:
«دکتر فاطمی پایبند منافع ملت و نه منافع شخصی بود، و افتخار کشته شدن را بر ننگ وابستگی به بیگانگان ترجیح داد.»
از این سخنان نتایج متعددی میتوان گرفت، که در حوصلة این وبلاگ نمیگنجد، ولی نتیجة اساسی آن، همان موضعگیری سیاسی احمدی نژاد است که با تکیه بر «ستایش» از حسین فاطمی آشکار شده. حسین فاطمی حتی در کابینة مصدق نیز مواضع متفاوتی با شخص مصدق داشت. از جمله اینکه، خواهان اخراج خانوادة پهلوی از ایران بود. در این بررسی کوچکترین ارجاعی به خاطرات و اسناد به اصطلاح محرمانة وزارت امور خارجة آمریکا و یا انگلستان نخواهیم کرد، چرا که این «اسناد» پس از چند دهه انتشار یافته و خود را با شرایط زمان وفق دادهاند، تا مورخان استنتاجات مطلوب را از آنها به عمل آورده، برای ما بنویسند که ملی کردن نفت، که در واقع به غارت کشور انجامید، به استقلال ملت ایران منجر شد! همانطور که براندازی 22 بهمن نیز به استقلال و آزادی ما انجامیده، هر چند فعلاً از آن بیخبریم! پس جهت بررسی شرایط به اسنادی که هرگز محرمانه نبوده اکتفا میکنیم، به مقالات و سخنرانیهای حسین فاطمی در زمانی که وزارت امور خارجة ایران را بر عهده داشت، و به سرانجام حسین فاطمی پس از کودتای 28 مرداد.
حسین فاطمی از سوی فدائیان اسلام مورد سوء قصد قرار گرفت، و پس از کودتای 28 مرداد، به فرمان شاه تیرباران شد. پس احمدی نژاد که در این سه دهه حتی یک بار از حسین فاطمی سخنی بر زبان نیاورده، اینک ناچار خواهد بود که از یک سو مواضع خود را در برابر فدائیان اسلام، رمالان و پاسداران «سلطنت طلب» که اخیراً مراسم بزرگداشت باقرپرهام هم بر پا میکنند، روشن کند. و از سوی دیگر، خاطرات حسین فاطمی را به عنوان اسناد تاریخی منتشر سازد. خواهیم دید که در این خاطرات، جائی برای آخوندپروری نخواهد بود. کارخانة رجاله پروری بخوبی دریافته که دوران آخوندبازی در ایران به سر آمده، ولی گویا فراموش کرده که ما میدانیم نقش اساسی در کودتا و تیرباران حسین فاطمی بر عهدة انگلستان بوده. و اینک همین انگلستان با تحت فشار گذاشتن خانوادة حسین فاطمی قصد دارد از جنایتاش یک بار دیگر سود سرشاری نصیب خود کند. باید به رعایای علیاحضرت ملکه یادآور شویم که مانند سرورانشان در آنسوی آتلانتیک، واقعاً کور خواندهاند!
همانطور که گفتیم شرایط فعلی بازتاب گفتگوهای اخیر «بوش ـ پوتین» در روسیه است. جرج بوش در «سوچی» به رقص آمد، و از رقص ناشیانة خود هم ابراز تأسف کرد. بالاخره در سن و سال پرزیدنت بوش، لزگی رقصیدن کار سادهای نیست، به ویژه وقتی دستتان در عراق و افغانستان زیر پای «پوتین» باشد. چنین رقصی، جز تصفیة دولت مهرورزی از پادوهای سنتی سازمان سیا پیامد دیگری ندارد. در چنین شرایطی، انتشار دفتر خاطرات حسین فاطمی مسلماً به مرگ حکومت اسلامی منجر خواهد شد؛ مرگی در آرامش کامل. «سکة آشوب» دیگر در ایران رایج نیست، کارخانة رجاله پروری، رویای بازگشت به آشوبهای دوران محمد مصدق را با خود به گور خواهد برد.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت