...
بنگاه خبرپراکنی «بیبیسی» دوباره به تبلیغات مزورانة «جنگ بدون برنده و بازنده» روی آورده، و چنین ادعای پوچی را از زبان برنار کوشنر، وزیر امور خارجة فرانسه نقل میکند. بله، کوشنر راهی افغانستان شده تا بگوید، این جنگ نه برنده خواهد داشت، نه بازنده! و مسلم است که قلم به مزدهای سازمان ناتو از فردا چرندیات آیتالله کوشنر را در بوق و کرنا گذاشته، تخریب کشور و نابودی تدریجی ملت شریف افغانستان به این ترتیب به دست فراموشی سپرده خواهد شد. ولی بر خلاف مهملات حجتالاسلام کوشنر، این جنگ، مانند هر جنگ استعماری دیگر، هم برنده دارد، و هم بازنده! برندة این جنگ صاحبان صنایع نظامی در غرب، و بازندة آن ملت افغانستان و همه ملتهای استعمارزدهاند. چرا که، افزایش قدرت محافل جنگ افروز غرب، به مثابه تضعیف ملتها است. نوکران استعمار، به ویژه ملایان جمکران، «جنگ بدون برنده و بازنده» را در توصیف جنگ ایران و عراق هم به کار میبرند، جنگی که بازندة آن نه تنها ملت ایران، که همة ملتهای منطقه بودهاند. شرایط فعلی ایران، و همسایگاناش شاهدیاست بر این مدعا. امروز در راستای ممانعت از احداث راههای ارتباطی در افغانستان، پادوهای سازمان سیا به کارمندان راهسازی یک شرکت راهوساختمان هندی نیز حمله کرده، و سه نفر را به قتل رساندهاند. به گزارش «بیبیسی»، این حملات در ایالت نیمروز رخ داده. میباید از کوشنر پرسید، برندة سیاست انسداد در افغانستان، بجز سازمان جنایتکار ناتو چه کسی میتواند باشد؟ بله، در جنگها همیشه برنده و بازنده وجود دارد، و فراموش نکنیم که گورکنهای حکومت اسلامی مانند دیگر نوکران استعمار از جنگ ایران و عراق بسیار بهرهمند شدند. و در راستای افزایش همین منافع است که «سند چشمانداز» تدوین شده.
آیات عظامند و ستونهای نظاماند
جغدند و به ویرانة انسان سر باماند
در چرخه تولید به جز یاوه نبافند
در بهره کشی از حمقا ختم تماماند
عسگر آهنین
«سند چشم انداز» که اکبر بهرمانی و هاشمی شاهرودی برایاش سینه چاک میدهند، کلیة امور فرهنگی و اجتماعی کشور را در اختیار مساجد قرار خواهد داد! به محض اینکه محمد خاتمی خواستار سلطنت شد، و اکبر بهرمانی برای دفاع از نام خلیج فارس شهادتطلبی خود را اعلام داشت، سید مهدی خاموشی، رئیس مفتخور و یاوه گوی سازمان استحماری تبلیغات اسلامی اطمینان یافت که، سلطنت به ایران باز میگردد، و بساط لات پروری و آخوند نوازی رونق بیشتری خواهد یافت. در نتیجه سیدمهدی خواستار تسریع در توسعة مساجد شد. مهر نیوز مورخ 24 فروردینماه سالجاری به نقل از ایشان مینویسد:
«باید مساجد را در محور کلیة برنامهها قرار داد [...] باید کلیة برنامههای مدنی و شهری و کلانشهری [...] به سوی مساجد سوق یابند، تا بتوان از تاثیرات فرهنگی و معنوی به اهداف سند چشمانداز رسید[...]»
آری! این است سند چشم انداز، که ارز حاصل از تاراج گاز و نفت را به تاراج ملایان میسپارد تا مسجد بسازند و توحش، شیادی و حماقت را توسعه دهند. سید مهدی برای توجیه سخنان ابلهانة خود به فیلم «ویلدرس» آویزان شده میگوید، اروپائیها از مساجد واهمه دارند! این «ویلدرس» در خواب هم نمیدید که بتواند تا این حد به اسلام و مسلمین ضربه بزند! هر چند پورمحمدی نتوانست لات و اوباش ساواک را بسیج کند، در عوض سید مهدی امیدوار است با استفاده از فیلم «ویلدرس» کل بودجة کشور در اختیار آخوند جماعت قرار گیرد، تا ضمن تولید و پرورش طلاب، مسجد و امامزاده بسازند و دکان اربابان «ویلدرس» را هم رونق بخشند:
«آنان در فیلمی مثل فتنه [...] از آمار مسلمانان و مساجد ابراز نگرانی میکنند، زیرا اسلام واقعی از مساجد سرچشمه میگیرد.»
بله، سید مهدی حق دارد غربیها به شدت از اسلام به هراس افتادهاند، چون همه نوکرانشان مسلماناند! و در همة کشورهای اسلام زده، نوکران غرب، «مادیات» را برای مردم مردود میشمارند، تا بساط «معنویت» رونق یابد. سید مهدی خاموشی درست میگوید، «اسلام واقعی» در مساجد است، همان مساجدی که زیر نظر ساواک اداره میشوند تا همگام با حوزههای فقر فرهنگی، به تولید انبوه تیغ کش و چماقدار بپردازند و منافع اربابان غربی حکومتهای اسلامی را تأمین کنند.
نفس مکارت کجا باز زرقی تیز کرد
کز پی دنیا در او نفروختی صد بار دین
قدر دنیا را تو میدانی که گر دستت دهند
یک درم از وی به دست آری به صد دینار دین
سیف فرغانی
این روزها که روابط شیخ و شاه آشکار شده، مسلم است که تجار دین هم کارشان سکه خواهد بود. البته ما فکر میکردیم فقط شیوخ خواستار سلطنت شدهاند؛ اشتباه میکردیم، چرا که در ابتدای امر رضاپهلوی برای امیرانتظام پیام فرستاده! هر چند میدانستیم که «حضرت والا» مانند مادر بزرگوارشان و دیگر زنان دربار به امور «خیریه» علاقة فراوان دارند، تاکنون ابراز عشق و علاقة ایشان را به اعضای دولت موقت «انقلاب اسلامی» شاهد نبودهایم. در واقع ما هم نمیدانستیم که آقای امیرانتظام، همچون رضا پهلوی، از همرزمان «سکولاریسم، آزادی و سربلندی»، آنهم در «جبهة ملی ایران» به شمار میروند!
تا آنجا که ما شاهد بودیم، «جبهة ملی» با خیانت به ملت ایران، با آخوندهای مزدور و گروه خودفروختة مهدی بازرگان همگام و همداستان شد. و تا آنجا که به یاد داریم، جناب آقای امیرانتظام سخنگوی دولت مهدی بازرگان منفور بودند، و چند صباحی پس از هیاهوی کودتای 22 بهمن، در مقام سخنگوی دولت موقت، زمانیکه روحالله خمینی خواستار رعایت حجاب اسلامی در ادارات شد، پیرامون تظاهرات و اعتراضات زنان در کمال وقاحت در تلویزیون فرمودند:
«اگر امام بفرمایند، خانمها باید حجاب را رعایت کنند.»
حال بهتر است «حضرت والا»، و به قول خودشان پادشاه «سکولار»، برای ما شوتوپرتها توضیح دهند، که ایشان در کدامین قسمت از زندگانی سیاسی «پرثمر» آقای امیرانتظام «سکولاریسم» رویت فرمودهاند؟ و همچنین به ما بگویند خودشان که از محمد خاتمی شیاد و اصلاح طلبیهای «مید.این. یو.کی» طرفداری میکردند، از چه ساعتی به صف «رزمندگان سکولار» پیوستهاند؟ بله این روزها «معجزات» فراوانی تحت نظارت مستقیم سازمان سیا به وقوع میپیوندد که نام واقعی آن، «معجزات استعماری» است. اینگونه معجزات دقیقاً مانند معجزات الهی در مسیر تأمین منافع زور و زورمداران حرکت میکند. آنروزها زور کذا را به خداوند نسبت میدادند، و این روزها هم جبهة زور به خدا و دین و مذهب نزدیک است، و در این راستا به شیوة شیعی مسلکان به تقیه متوسل شده، ادعای سکولاریسم هم دارد! بیجهت نیست که «فارس نیوز» اینهمه به رضاپهلوی علاقمند شده و سردار اکبر هم در خطبههای علفزار برای نام نامی «خلیج فارس» به سوگواری پرداخته. شیخ و پاسدار، در همان سنگر واحد «همایونی» قرار دارند، و مخالفت شیوخ با شاه فقط یک ترفند استعماری است که به وسیلة آن بتوان دو بنیاد مکمل، «سلطنت» و «مذهب» را در تقابل کاذب با یکدیگر قرار داد، و از این راه به دور باطل و انسانستیز حکومت شیخ و شاه تداوم بخشید.
بیرحم تر از سنگ بلا بر سر مردم
خونریز چو تیغی که بر آید ز نیاماند
جبارترین راهزن و گردنه گیرند
زیرا که مسلح به حلالاند و حراماند
و در همین راستا است که در خطبههای علفزار، از کوروش بجای داریوش نام میبرند! اینهم از کرشمههای سید مهدی خاموشی برای رضاسیروس باید باشد. مسلما اگر نام حضرت والا «رضاخشایار» بود، سردار اکبر در خطبههای علفزار ادعا میکرد، «خشایار» دریای سرخ را به دریای مدیترانه وصل کرد، و همان چرندیات را اینبار در مورد ملاقات خضر و موسی به دم خشایارشاه میچسباند. بهتر است بازگردیم به پیام حضرت والا برای همرزم و همسنگر سکولارشان، امیرانتظام! این پیام که در «سایروس نیوز» یا همان «خبرگزاری کوروش» انتشار یافته، به ما تفهیم میکند که مانند رضاپهلوی، در راه مبارزه برای آزادی میباید از آقای امیرانتظام سرمشق بگیریم! از اینجا نتیجه میگیریم که آقای امیرانتظام که در دولت مهدی بازرگان افتخار حضور داشتند، آزادیخواه هم هستند! بله، با چنین آزادیخواهانی، امیدواریم ما ملت عاقبت به خیر شویم! اتفاقاً حضرت والا خودشان هم متوجه شدهاند که ما را به چه چاهی رهنمون میشوند، چرا که در انتهای پیامشان کشور ایران را به خدا میسپارند!
«بدانید و آگاه باشید که تاریخ ممالک محروسه از پیشدادیان شروع میشود و به پسدادیان خاتمه میپذیرد.»
توپ مرواری، ص. 105
و واقعاً کار دارد به پسدادیان هم میرسد! بنگاه خبرپراکنی «بیبیسی»، مورخ 12 آوریل 2008، گزارش مفصلی از نبرد سهمگین قایق بادیهای سپاه ضدامپریالیست و سلطنت طلب پاسداران با ناوجنگی «یو.اس تایفون» متعلق به گاوچرانها در آبهای «مقدس» خلیج فارس، انتشار داده، تحت عنوان، «قایقهای ایرانی به گشتی آمریکائی نزدیک شدند». به گزارش رعایای الیزابت دوم که شکمشان را برای جنگ صابون مفصلی زدهاند، روز دهم آوریل، مقامات آمریکائی ادعا کردند که قایقهای ایرانی به ناو آمریکائی «تایفون» نزدیک شدند، ولی به محض شلیک «منور» مسیر خود را تغییر داده از دید گشتی کابویها خارج شدهاند!
به این میگویند قایق تندرو! با سرعت نور بر روی آبها حرکت میکند، و میتواند از دید ناوگان الهی خارج شده، یا مثل مرغابیهای صدراسلام «کلک مرغابی» زده، زیر آب پنهان شود! به احتمال زیاد این قایقها باید زیردریائی تندرو هم باشند! و شاید به محض شلیک «منور» بادشان خالی شده و رفتند زیر آب! ولی این پرسش باقی است که قایقهای کذا به چه دلیل به گشتی آمریکا نزدیک شدهاند؟ حنازرچوبه در این مورد مینویسد، گشتی آمریکائی پس از پاسخ به مرزداران ایران از آبراه عبور کرده! ولی خبرگزاری آسوشیتدپرس ادعا کرده نبرد سهمگین خارج از آبهای ایران روی داده! و از همه جالبتر اینکه بنگاه خبرپراکنی «بیبیسی» میگوید هیچ نشانهای وجود نداشته که ثابت کند این قایقها ایرانی بودهاند! ولی مقامات ناوگان پنجم آمریکا در بحرین اعتقاد دارند که این قایقها ایرانی بودهاند! این است اهمیت اعتقادات و باورها! چرا که حماقت معتقدین را به اثبات میرساند:
«گفته میشود این قایقها حامل پرچم ایران یا علامتی نبودهاند، اما مقامهای ناوگان پنجم ارتش آمریکا در بحرین معتقدند این قایقها ایرانی بودهاند.»
و آنچه مهم است «معتقدات» گاوچرانهای چهار ستاره است، چرا که این «معتقدات» همواره در مسیر جنگ افروزی شکل میگیرد. کالین پاول هم به وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق «معتقد» بود. البته آمریکائیها اوائل ژانویة 2008، سیرک مشابهی در خلیج فارس به راه انداختند و بعد هم ناچار شدند بساط تبلیغاتشان را برچینند. چون با توجه به سخنان رحیممشائی در فارس نیوز مورخ 12 آوریل، میتوان گفت بدون تردید مقامات ناوگان پنجم یا گدا هستند یا عاشق! به دلیل اینکه، اهمیت «دستشوئی» را درک نمیکنند، و خلیج فارس را به کثافت کشیدهاند!
رحیم مشائی، رئیس سازمان میراث فرهنگی و «غیره» امروز گفته، اسلام «دین شادی» است، پیامبر ما هم شاد و مهربان بوده، لباس سیاه در دین ما مکروه است! و خلاصه شیعه اگر غم دارد محزون نیست. بسیار خوب ما هم میپذیریم! رحیم مشائی در ادامة چنین سخنانی میگوید:
«باید بتوانیم فضای شادی را مثل عزا مدیریت کنیم»
با خنده و شعر و هنر و طنز و لطیفه
این اهل عزا، دشمن و در جنگ مداماند
به نظر میرسد دستههای عزاداران حسینی که فقط دو ماه از سال عربده میزدند، و فضای اجتماعی را با نوحه و ضجه اشغال میکردند، از این پس ده ماه دیگر سال را نیز ضمن اشغال فضای شهری، با عربده جوئیهای اسلامی به «شادمانی» پرداخته، کارشان تمام وقت خواهد شد! اینهم از سیاستهای تولید مشاغل گورکنهاست که مسلما در «سند چشم انداز» پیشبینی شده. البته شیپور سازمان سیا، یا صداوسیمای کریه جمکران، از این برنامه پیروی نخواهد کرد. برنامههای جام جمکران کمافیالسابق به تعزیه و سئوالات احمقانة حوزوی محدود میماند، سئوالاتی از قبیل «وحیانی» بودن و یا «الهامی» بودن قرآن، عرفان اسلامی و اسلام عرفانی، و چرندیاتی از این دست، تا فروشندگان کلیه و کارتونخوابها نادان از این جهان نروند. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به «دستشوئی» در فارس نیوز.
رحیم مشائی پس از تأکید بر اینکه اسلام دین شادی است، میگوید، ساخت سرویسهای بهداشتی در بین راههای کشور اهمیت فراوان دارد و باید در خبرها درج شود:
«کسی که اهمیت دستشوئی را نمیفهمیده، یا گدا بوده یا عاشق»
البته ما از درک منطق آقای مشائی عاجزیم و نمیفهمیم به چه دلیل گدا از درک اهمیت دستشوئی عاجز است؟ از سوی دیگر شنید بودیم، «تنگت نگرفته که عاشقی یادت بره»! و اگر مسئلهای بتواند عشق را برای چند لحظه هم که شده از یاد انسان ببرد، میباید اهمیت به سزائی داشته باشد! ولی در ادامة سخنان آقای مشائی میتوانیم به جرأت بگوئیم که شیوخ به پیروی از نکیر و منکر همه جا را به دستشوئی وسط راه تبدیل کردهاند، از جمله تمامی کشور ایران را.
برو یکروز بنشین پای منبر
مسائل بشنو از ملای منبر
شب اول که ماتحتت در آید
سر قبرت نکیر و منکر آید
چنان کوبد به مغزت توی مرقد
که میرینی به روی سنگ مرقد
ایرج میرزا
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت