جمعه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۷

مافیا و مافیها!

...


امروز سه خطبة علفزار را همزمان بررسی می‌کنیم، خطبه‌های گاردین، آخوند جنتی و کاردینال راتزینگر. هر سه خطبه از سه مسیر مختلف مخاطب را به حماقت، بندگی و مرگ فرا می‌خواند. اما پیش از پرداختن به سه خطبة کذا نگاهی داشته باشم به دومین اقدام مهم فاشیست‌های فکل کراواتی در ترکیه. پس از نقض آشکار قانون اساسی ترکیه، ‌ و اهدای «حق حجاب» به زنان، حزب اسلامی «عدالت و توسعه» قوانین بیمة تأمین اجتماعی را نیز به نفع کارفرمایان و البته به ضرر کارگران تغییر داد! می‌دانیم که اسلام «دین عدالت» است و عدالت این دین مبین و سراپا توحش اگر چه به دلیل جنگ سرد، و مزدوری چپ‌الله، یک شبه شامل حال ملت ایران شد، در ترکیه به صورت قطره‌ای حضور ملت شریف ترک تقدیم می‌شود، تا سر و صدای‌شان بلند نشود. بله، دولت رجب اردوغان با پشتیبانی اتحادیة اروپا ابتدا سرکوب زنان را «سامان» داد، و حال به سراغ کارگران آمده، تا به آنان نیز طعم عدالت اسلامی را بچشاند. بی‌جهت نیست نام حزب فاشیست‌های ترکیه «عدالت و توسعه» ‌است، چون در توسعة عدالت تلاش بسیار دارند. از سرکوب روزانة کردهای ترکیه هیچ نمی‌گوئیم‌، چون پیش‌ از ورود خیرالنساء به کاخ ریاست جمهوری این کشور، عدالت سازمان جنایتکار ناتو شامل حال‌شان می‌شد.

خطبه‌های گاردین مصاحبه‌ای است با ساتراپی خودمان که بخش «فرهنگی» ناتو در فرانسه می‌کوشد وی‌ را به عنوان «رهبر هنرمند» به مردم ایران حقنه کند. و البته شرکای آنگلو‌ساکسون ناتو نیز در مسیر این پروپاگاند استحماری سنگ تمام می‌گذارند، با ساتراپی مصاحبه می‌کنند و از زبان وی هر چه به حال ما ملت مفید می‌دانند انتشار می‌دهند. اخیراً این مصاحبه‌های دست‌ساز در سایت «فرهنگی» گورکن‌ها نیز منتشر می‌شود! می‌دانیم که پاسدار جماعت همین چند روز پیش فرش قرمز برای رضاپهلوی پهن کرده بودند، و از بد روزگار ناچار شدند آن ‌را برچینند. حتی اکبر اعلمی هم در آخرین سخنرانی خود گوشه چشمی به «رژیم شاهنشاهی» نشان داد، ولی وقتی زمان مناسب نیست، همة دم جنبانی‌ها آب در هاون کوبیدن است. بله بازگردیم به مصاحبة گاردین با ساتراپی که حدود سه هفتة پیش منتشر شده، و پس از سه هفته بر سایت هفتان و زمانه ظهور کرده! مسلماً این تأخیر حکمتی دارد و ما از آن بی‌خبریم!

در هر حال در مورد خط تبلیغاتی رسانة چپ‌نما و یهودستیز گاردین پیشتر توضیح داده‌ایم، و گفتیم که اربابان این روزنامه با ایجاد هر نوع ساختار زیربنائی در ایران مخالف‌اند، و تلاش فراوان دارند گورکن‌ها را به سلاح هسته‌ای مجهز کنند تا هم تهدیدی باشند برای روسیه و هم تسکینی برای حکومت درماندة اسرائیل. از نظر فرهنگی نیز تبلیغات اهالی گاردین برای ایرانیان راهی است به سوی خود تخریبی و مرگ. البته می‌دانیم که به دو طریق می‌توان به مرگ رسید، هم از رنج فراوان و هم از لذت بسیار. و گاردینی‌ها اینبار برایمان مرگ از طریق لذت را تجویز می‌کنند، از زبان ساتراپی که مانند امام راحل به چندین زبان تسلط دارد، هر چند فرانسه‌اش حسابی لنگ می‌زند! در هرحال هدف ما از این وبلاگ بررسی کیفیت زبان فرانسة ساتراپی نیست و اگر برگردان مصاحبة وی در سایت هفتان منعکس نمی‌شد، ‌ این مصاحبة فرضی را اصولاً بررسی نمی‌کردیم.

مصاحبة کذا تحت عنوان، «جامعه‌ای که لذت را پس می‌‌زند بیمار است» انتشار یافته. ولی باید یادآور شویم که جامعه اگر هم در پی لذت رود نابود خواهد شد! بله! چون اساس جامعه را بنیادهائی تشکیل می‌دهد که افراد را به وظائف و مسئولیت‌هائی موظف می‌کند. دقیقاً همانطور که در خانواده نیز افراد نمی‌توانند وظایف خود را نادیده گرفته، فقط در پی تفریح و لذت باشند. کودک در خانواده تقدم وظائف بر لذت‌ها را می‌آموزد، و در جامعه بر حسب جایگاهی که دارد، این تقدم را اعمال می‌کند و متحمل می‌شود. ساده‌تر بگوئیم یکی از پایه‌های اصلی تربیت کودک شناخت اولویت وظایف بر لذات است. در واقع فرد نمی‌تواند خارج از این چارچوب در جامعه «حضور» داشته باشد. حتی در جامعة استعمارزده‌ای چون ایران که خشونت و سرکوب جانشین تربیت و آموزش شده، هنوز کسانی کودکان خود را واقعاً «تربیت» می‌کنند، تا به آنان وظائف اجتماعی را بشناسانند، چون یکی از نشانه‌های رشد شخصیت فرد قابلیت وی در مهار تمایلات و احساسات‌ است. تفاوتی ندارد که این تمایلات و احساسات مذهبی باشد یا غریزی، مهم این است که فرد بتواند چنین تمایلاتی را تحت نظارت خود قرار دهد، تا با حیوانات وحشی متفاوت باشد. چرا که حیوانات اهلی نیز به نوعی تربیت می‌شوند، تا بتوانند با انسان هماهنگ باشند. ظاهراً اهالی گاردین تلاش می‌کنند، ‌ از طریق تبلیغ برای رفتار ناهنجار ساتراپی، ‌ عکس این امر را به ما ملت ثابت کنند، و این رفتار را الگوئی برای جامعه قرار دهند! به زبان ساده‌تر بعضی‌ها تلاش می‌کنند نوعی خمینی مؤنث و همانقدر مبتذل را به الگو تبدیل کنند. تفاوت ساتراپی با خمینی این است که خمینی از منهیات و شهادت می‌گفت، ساتراپی از لذت تا سر حد مرگ می‌گوید. ولی هر دو مروج ابتذال و مرگ‌پرستی‌اند.

و به همین دلیل است که ساتراپی «جامعه شناس» شده، برای جامعه هم فتوی صادر می‌کند. اما جامعه مجموعة‌ افراد پراکنده‌ای چون ساتراپی‌ها نیست. جامعه مجموعه‌ای است از بنیادها و تداوم این بنیادها را اجرای قوانین و مقررات تضمین می‌کند، نه لذت پرستی. به عبارت دیگر اگر نظم را از جامعه حذف کنیم، جامعه در بی‌نظمی قادر به رشد نیست و به تدریج نابود خواهد شد. به همین دلیل است که تبلیغات استحماری در ایران می‌کوشد مجموعة آزادی‌های اجتماعی را در ترادف با بی‌نظمی، قانون شکنی و هرج و مرج قرار دهد، تا به این وسیله زمینه را برای سرکوب همه جانبة مردم فراهم آورد. پیشتر گفتیم که شیوة استعمار برای تحمیل چنین سیاستی تبدیل زباله به قهرمان و رهبر است، و همین شیوه در زمینه‌های دیگر نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ تبدیل زباله به مبارز و هنرمند هم بخشی است از همین سیاست مزورانه. به همین دلیل است که زباله‌ای به نام «پیرمؤذن» که نمایندة مسجد جمکران بود، مانند حقیقت‌جو در ایالات متحد لنگر انداخته،‌ و یک بورس تحقیقاتی هم دریافت کرده تا پس از چند ماه ولگردی در ینگه دنیا به استاد و دانشمند تبدیل شود و به عباس میلانی، مک‌فال و هاله اسفندیاری در پروژة گذار به فاشیسم نوین یاری رساند. و به همین دلیل است که «هنرمندانی» چون مخملباف، ساتراپی و شهره آغداشلو به افتخارات ملی ما افزوده شده‌اند. ولی مزیت ساتراپی بر دیگران این است که از زبان او می‌توان به ستایش تقلب، ابتذال و فاشیسم پرداخت، و تعاریف ابلهانه‌ای نیز از هنر، خلاقیت هنری و هنرمند ارائه داد، چون اعضای باند خواهر «کاترین دونوو» موفق شده‌اند یک «سزار» برای فیلمی که گفته می‌شود سناریوی آنرا ساتراپی نوشته دست و پا کنند! در هر حال همانطور که در بالا گفتیم محور اصلی ترهات ساتراپی تشویق جامعه به «لذت‌پرستی» است، همانطور که روح‌الله جماعت را به سینه‌زنی و گریه دعوت می‌کرد. خلاصه بگوئیم ساتراپی ابتذال نوینی است که استعمار قصد دارد آنرا به سکة رایج در ایران تبدیل کند. پس خطبة ساتراپی را رها می‌کنیم و می‌پردازیم به خطبة علفزار این هفته. تا مشاهده کنیم که آخوند جنتی هم کمتر از ساتراپی پریشان نمی‌گوید.

از سر لجبازی با اکبر اعلمی، آخوند جنتی، ‌دبیر شورای نگهبان جمکران را برای خطبه‌های علفزار این هفته برگزیده‌اند. آخوند جنتی همان است که آقای اعلمی در سخنرانی اخیر خود به افتخارات خانوادگی‌اش اشاراتی کرده بود. آخوند جنتی یک پا در حکومت جمکران دارد و یک پا در سازمان مجاهدین خلق، و به همین دلیل در جایگاه دبیر شورای نگهبان قرار گرفته. طبق روال معمول خطبه‌های این ‌هفتة علفزار هم بازتاب مطالبات استعمار از ملت ایران است. و البته این مطالبات چون از طریق سازمان تبلیغات اسلامی منعکس می‌شود حماقت و بلاهت سیدمهدی خاموشی نیز در آن موج می‌زند. و به همین دلیل حنازرچوبه متن خطبه‌ها را بی‌کم و کاست منتشر می‌کند!

به گزارش حنازرچوبه و به نقل از آخوند جنتی،‌ قرار شده گورکن‌ها به «ابر قدرت جهانی» تبدیل شوند، تا هیچ ‌قدرتی نتواند آن‌ها را شکست دهد. آخوند جنتی که دستی هم در دلالی اسلحه باید داشته باشد،‌ می‌گوید که باید تجهیزات ما پیشرفته‌ترین تجهیزات باشد! حتماً سردار نجار با شعار «یا بسیجی» تا فردا این تجهیزات را برای ایشان تهیه خواهند کرد! و یا گاوچران‌ها از عراق و افغانستان تجهیزات لازم را به گورکن‌ها تحویل می‌دهند! ولی محتمل‌ترین فرض این است که خداوند «شخصاً» این تجهیزات را در اختیار گورکن‌ها قرار خواهند داد، چون به ادعای سازمان استعماری تبلیغات اسلامی همه چیز به ارادة خداوند صورت می‌پذیرد. فقط لازم است مردم به خداوند کذا بگویند چه می‌خواهند، تا پروردگار هر چه مردم می‌خواهند برایشان انجام دهد. گویا خدواند بخشندة مهربان به دلیل کهولت دیگر قادر نیست نیات بندگان‌اش را دریابد! خلاصه، آخوند جنتی چنین می‌گوید:

«من به شما می‌گویم که مرگ آمریکا [فرا] رسیده، شما گفتید مرگ بر شاه، تا مرد. شما گفتید مرگ بر اسرائیل و در حال احتضار است. شما می‌گوئید مرگ بر آمریکا، ‌ چیزی طول نمی‌کشد [طولی نمی‌کشد]‌ که فاتحه‌اش خوانده می‌شود. مرگ و حیات‌ها [حیات]‌ به دست خداست.»


ما که متوجه نشدیم بالاخره مرگ به دست «شعار» است، یا به دست خدا! شاید در مصاحبة بعدی گاردین با ساتراپی پاسخ خود را بیابیم! بگذریم! جنتی در ادامة این چرندیات برای همة مردم دستور صادر کرده:‌ همه فرهنگ خداشناسی را در خود احیا کنند! البته خداشناسی همانطور که می‌دانیم فرهنگ نیست، نوعی توحش صیقل یافته است. و به دلیل سه دهه حضور گورکن‌ها در حاکمیت، ‌ این توحش هم فرسوده شده و کار آخوندها و اربابانشان را لنگ کرده. کودتا هم که میسر نیست، پس تنها راه ممکن تشدید مبارزات بی‌امان سردار رادان با چکمه و «شیطان پرستان» است! همانطور که کاردینال راتزینگر هم به مبارزات بی‌امان خود با لائیسیته ادامه داده، از کودک باره‌گی کشیش‌ها حمایت می‌کنند.

بله پاپ در بیشرمی «گل‌سرسبد» و رهبر همة آخوندهای جهان است، به ویژه اگر مانند پاپ فعلی از نژاد «جرمن شپرد» باشد. روزنامة فیگارو، ‌ مورخ 17 آوریل 2008 از سخنرانی پاپ در دانشگاه کاتولیک واشنگتن گزارش مفصلی تهیه کرده. به گزارش «فرانس پرس» پاپ و جرج بوش به درگاه خداوند دعا کردند، سپس پاپ بندیکت 16، در سخنرانی خود، ضمن اظهار تأسف از جنجال کودک باره‌گی آخوندهای کاتولیک در ایالات متحد می‌گوید،‌ ولی باید در نظر داشته باشیم که پخش فیلم‌های پورنوگرافیک و خشن هم به کودکان آسیب می‌رساند!

بله عمق نکبت و کثافت کلیسای کاتولیک در همین چند جملة کاردینال راتزینگر نمایان است. تجاوز مشتی بیمار روانی تحت عنوان کشیش‌ و روحانی به کودکان و نوجوانان در مقام پخش فیلم‌های خشن و پورنوگرافیک قرار می‌گیرد! البته کاردینال راتزینگر پیشتر از لائیسیته، ‌ روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج و سقط جنین نیز شدیداً انتقاد فرموده بودند. ولی همة این غلط‌های زیادتر از دهان زمانی صورت گرفته که حضرت پاپ از دستگیری 52 تن از ارکان کلیسای کاتولیک در «سیسیل» بی‌اطلاع بوده‌اند. به گزارش روزنامة لارپوبلیکا، امروز پلیس ایتالیا 52 تن از اعضای مافیای کامورا را دستگیر کرده. کاردینال راتزینگر مسلماً در خواب هم نمی‌دید که پس از پیروزی سیلویو برلوسکونی در انتخابات، دوستانش در مافیا پیش پای «ولادیمیر پوتین» در ساردنی ‌تارومار شوند! امروز شاید دلائل ابراز عشق بی‌سابقة جرج بوش به کاردینال راتزینگر روشن‌تر شده باشد: حاکمیت ایالات متحد تضعیف شده. قلع و قمع مافیای سنتی ایتالیا، در واقع تیشه به ریشة مافیائی است که دهه‌هاست در حاکمیت آمریکا حضور مستقیم دارد. پیامد دستگیری روسای مافیای کامورا نه تنها برای واتیکان و حاکمیت ایالات متحد که برای نوکران‌اش در جمکران نیز سهمگین خواهد بود.




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت