...
ما از براندازی پشتیبانی نمیکنیم، و در هیچ تظاهرات و تجمعی هم شرکت نخواهیم کرد. از دانشجویان و دیگر گروهها فقط در صورتی حمایت میکنیم که در چارچوب قوانین «مطالبات صنفی» خود را مطرح کنند، تکرار میکنیم، در چارچوب قوانین و به دور از هرگونه جنجال و هیاهو. به کسانی که رویای آشوبهای سال 1357 را در سر میپرورانند یادآور میشویم، مردم دیگر فریب شعارهای پوچ را نخواهند خورد!
همانطور که گفتیم همزمان با تضعیف جبهة ناتو در منطقة خاورمیانه، کلیة ریزهخواران سازمان سیا به ویژه «اصلاح طلبان» در ایران صورتک خود را تغییر داده، به نشخوار کردن مطالبات مردمی مشغول شدهاند! چرا که سیاست استعماری بر این قرار گرفته که کنیزکان و غلامبچگان محمد خاتمی را به عنوان آلترناتیو دولت احمدی نژاد به ما ملت حقنه کند. رد صلاحیت گستردة اصلاح طلبان توسط شورای نگهبان به همین دلیل صورت پذیرفت. در هر حال بجز تازه به دوران رسیدگان «غرب پرست» در تشکیلات حکومت جمکران، کسی به گروه خاتمی و قوم و قبیلهاش روی خوش نشان نمیداد. و رد صلاحیت اصلاح طلبان شیاد برای حفظ وجهة سیاسیشان صورت گرفت. چرا که حتی در صورت حضور نامزدهای اصلاح طلب در این «انتخابات»، تعداد شرکت کنندگان در معرکة مارگیری حکومت رمالان باز هم نمیتوانست از 30 درصد فراتر برود. به ویژه در تهران و شهرهای بزرگ دیگر کسی برای دارودستة منتخب کلوپ روتاری، و محفل «یوشکا فیشر» تره خورد نمیکند. ولی خوب از آنجا که فعلة فاشیسم در پرروئی سنگ پای قزوین را هم از رو بردهاند، کاری به مردم ندارند، و همچنان به نشخوار ترهات خود ادامه میدهند.
دیروز گفتیم که اکبر بهرمانی جهت «باد» را گویا تشخیص داده، و حتی پیش از فرارسیدن روزکارگر، مدافع حقوق کارگران و معلمان شده! در ضمن «صفار هرندی» به زودی خاطرات تحفة رفسنجان را تحت عنوان مضحک «امید و دلواپسی» در اختیار مشتاقان قرار خواهد داد. همانها که نهایت امر مشتریان هری پاتر، باربی، بتمن و دیگر هدایای ابتذال رمالان جمکراناند! بشتابید! چون اگر مطالب کتاب کذا سراسر چرندیات آپدیت شده توسط ساواک است، تصاویر این کتاب هرگز «بهروز» نخواهد شد. در این تل کاغذ باطله، چهرة اکبر بهرمانی، احمد خمینی و دیگر فعلة فاشیسم را به صراحت مشاهده خواهید کرد، و اگر سری به باغ وحش بزنید خواهید دید که در مقایسه با چهرة پادوهای انقلابی ساواک، حیوانات درندة باغ وحش به مراتب از مدنیت و تمدن بیشتری برخوردارند. البته فراموش نکنیم، در اوایل استقرار حکومت جمکران، گورکنها به توحش خود افتخار میکردند!
روزینامة کیهان، مصاحبهای با آخوند لاهوتی انجام داده که آخرین قسمت آن در تاریخ 22 آذرماه سال 1358 در صفحة نخست این رسانه انتشار یافت. لاهوتی در این مصاحبه تأکید کرده که در زمان محمدرضا شاه، سینمای قم را گورکنها منفجر کردهاند:
«سینمای قم به دستور سید احمدخمینی منفجر شد.»
بله همانطور که بارها در این وبلاگ تأکید کردهایم، شیوخ، دست در دست ساواک بازوی اصلی استعمار را تشکیل میدهند. اینان بدون استثناء از کارخانة رجاله پروری دستور میگیرند و مطالبات استعمار غرب را «منافع ملی» میخوانند. همچنان که در مورد «نهضت تنباکو»، «نهضت ملی کردن نفت»، «پانزده خرداد» و «انقلاب اسلامی» شاهد بودیم. و همچنانکه شاهدیم هنوز هم با حماقت و وقاحت بر طبل توخالی «مبارزات» مصدق، کاشانی و خمینی میکوبند، مبارزاتی که در واقع تأمین کنندة منافع استعمار بود.
فارس نیوز، سایت پاسداران سلطنت طلب، شمهای از معرکهگیری آخوند حسینیان و پسر آخوند کاشانی، پیرامون کودتای 28 مرداد 1332 را، منتشر کرده. گورکنها هنوز در مسیر تبلیغات دروغینی گام برمیدارند که مصدق و کاشانی را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد. البته همانطور که گفتیم گورکن جماعت تحول و تغییر نمیشناسد. پسر آخوند کاشانی ضمن تکذیب تجلیل نامة پدرش از کودتا، میگوید که، پدرم با کودتا مخالف بود، و از آنجا که مصدق مجلس را منحل کرد، کودتا به وقوع پیوست! البته عکسهای آخوند کاشانی در مراسم جشنی که پس از کودتای 28 مرداد، در باشگاه افسران برپا شده بود، هنوز روی سایتها موجود است، و کسی هم نمیتواند آنرا تکذیب کند، مگر اینکه ابله باشد. در ضمن کودتاچیان مگر از نمایندة مجلس میهراسند؟ به ویژه که بسیاری از نمایندگان مجلس کذا از خودشان بودند. ولی مگر سالوادور آلنده در کشور شیلی مجلس منحل کرده بود که آمریکا کودتا کرد؟ بگذریم!
همه میدانند که آخوند کاشانی یک روز صبح که از خواب برخاست، از طریق امدادهای غیبی دریافت که نفت باید ملی شود! و این مسئله را با محمد مصدق در میان گذاشت. سپس محمد مصدق خوابنما شد و در دم به فواید ملی شدن نفت پی برد. اینجا بود که قتل رزم آرا در دستورکار فدائیان اسلام، دربار و جبهة بعدها «ملی» قرار گرفت، و بقیة قضایا را هم که شاهد بودیم. اما بعضیها هنوز دست از آرمانهای «نهضت ملی» برنداشتهاند، و تابوت محمد مصدق را رها نمیکنند.
اینان خصوصاً در سایت «کاماراد» رفسنجانی آنلاین، قلمفرسائیها میکنند. و ما از «تقی رحمانی» آغاز میکنیم که در زمرة «روشنفکران دینی» یا همان فاشیستهای خودمان است. «برادر» تقی رحمانی، که میپندارد ما دوران خوش دولت بازرگان را بکلی فراموش کردهایم، ضمن انتقاد از «چپ» و «راست» به سینه زنی برای دولت «حاج مهدی» پرداخته، میگوید این دولت از «دموکرات ملی» حمایت میکند! البته طیف «دموکرات ملی» کذا میباید شامل ماشاالله قصاب، زهرا خانوم و قطبزاده هم بشود. چون تا آنجا که ما به یاد داریم دولت بازرگان جز سرکوب همه جانبة جریانات سیاسی، هیچ کار دیگری انجام نداد. و پس از اشغال سفارت آمریکا هم خود را به موش مردگی زد تا جایگاه اوپوزیسیون «دروغین» را بتواند اشغال کند، و به ستایش و تمجید از اسلام و قرآن بپردازد. البته در انتهای مقالة شیوای «برادر» رحمانی متوجه میشویم که ایشان در واقع، نور دمکراسی را در جبین نوکران اسلامگرای حزب «عدالت و توسعه» رؤیت کرده، در حسرت بازگشت به دوران بازرگان شبانه روز «آه» میکشند! برادر رحمانی یک گروه راست نوین هم کشف کرده که بر اساس اظهارات ایشان شباهت ظاهری با «بورژوازی تولیدی و مولد» دارد! راستش ما که معنای «بورژوازی تولیدی و مولد» را نفهمیدیم! ولی برادر رحمانی میگویند، «راست نوین» به دلیل شباهت با بورژوازی کذا نه تنها به ضرر دموکراسی در این سرزمین بوده، که بعضی قدرتهای خارجی را هم فریب داده! عجبا! چه راست فریبکاری است، این راست نوین! ولی هر قدر راست کذا فریبکار باشد، به پای برادر رحمانی خودمان نمیرسد. ایشان ضمن بررسی «عمیق» دلائل شکست جنبش مشروطه، کودتای کلنل آیرونساید را از قلم دمکراتملیشان انداختهاند! البته ما ایرانیان بازنویسی تاریخ توسط فعلة فاشیسم را دهههاست تجربه میکنیم و میدانیم که نقش اصلی قلم به مزدهای استعمار همان پنهان داشتن دستهای جنایتکار قدرتهای استعماری است. ولی بر خلاف آنچه تقی رحمانی و دیگر «ملی ـ مذهبیهای» ریزه خوار سازمان سیا میپندارند، تاریخ ملتها را استعمار نمینویسد. آنچه از قلم رحمانی و همپالکیهایش تراوش میکند، در واقع رویاهای شوم استعمار است. البته میتوان رویاهای مهرانگیز کار را نیز در همین چارچوب بررسی کرد.
مهرانگیز کار که هنوز مرکب مداحیهایاش برای جنایتکاری به نام اکبر بهرمانی خشک نشده، امروز در سایت ریزه خواران سردار سازندگی به نبش قبر «مارتین لوترکینگ» پرداخته و او را رهبر جنبش مدنی آمریکا معرفی میکند! باز هم خوب است حقوقدان مخالفخوان جمکران «لوترکینگ» را عضو فعال «مشارکتچیها» معرفی نکرده! بله، طبق اظهارات حاجیه مهرانگیزکار لوترکینگ بنیانگزار حقوق مدنی در آمریکاست! چه خوب شد رفیق رفسنجانی مهرانگیزکار را برای «کار» به آمریکا ارسال کرد، تا ما بدانیم مارتین لوترکینگ بنیانگزار حقوق مدنی در ایالات متحد بوده! اگر ژنرال هویزر در 22 بهمن 1357 کودتا نمیکردند، ما شوت و پرتها هرگز با این «حقایق الهی» و سراپا دروغ آشنا نمیشدیم و نادان از این دنیا میرفتیم.
بله، مهرانگیز خانم اخیراً اکتشافات فراوانی کردهاند، و مطالباتشان با الهام از نعلین سرداراکبر، «سوسیال ـ رفسنجانی» هم شده! البته از آنجا که دست خانم «کار» از نعلین بهرمانی فعلاً کوتاه است، به صلیب مارتین لوترکینگ آویزان شدهاند، و از رویاهایشان برای ما میگویند. چه رویاهائی! در فرانسه هم کسی چنین رویائی نمیتواند داشته باشد! مطبوعات آزاد، قوه قضائیة آزاد، احزاب و پارلمان مستقل و خلاصه، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»! خصوصاً که مهرانگیز خانم، مثل روحالله خمینی سراغ «پول نفت» هم میگیرند! بله، این رویاهای مهرانگیزکار، که تاکنون جز مداحی آخوند و اسلام کار دیگری نداشته، میتواند در هیبت یک حمید کرزای وطنی و «دمکراتملی» تجلی یابد!
چون مهرانگیزکار میگوید، به هر ترتیب از ترور آن جلوگیری خواهیم کرد. و دیدیم که حمید کرزای هم ترور نشد! البته خبرگزاری «حنازرچوبه»، بالاخره تا حدودی رویاهایاش ترور شد! چون با 24 ساعت تأخیر، امروز به ناچار خبری را منتشر کرد که آبروی ارباباناش را حسابی بر باد میدهد. روز یکشنبه پس از سوءقصد به جان کرزای، خبرهای 16، گزارش داد که به محض انفجار نخستین خمپاره، محافظان و نیروهای خارجی مستقر در محل پا به فرار گذاشتند! اینان ضمن فرار تیرهای هوائی هم شلیک میکردند. البته تا آنجا که ما میدانیم «رمبوها» و «جیمزباندها» هنگام فرار، به عادت دیرین به سوی مردم بیدفاع شلیک میکنند، ولی خوب، حتی در خبرهای 16 و پیش پای فرستادگان وزارت کشور روسیه هم، همه چیز را نمیتوان گفت. همانطور که ویدئوی بنگاه خبرپراکنی «بیبیسی» هم به شما هیچ تصویری از فرار شیردلان مغرب زمین نشان نمیدهد.
بله، این «ویدئو» فقط فرار نفرات ارتش ملی افغانستان را پخش میکند، که قرار بوده در رژة نظامی شرکت کنند! اینان از آنجا که مهمات در اختیار نداشتند فرار کردند. همانطور که گفتیم نظامیان، در رژههای تشریفاتی مهمات در اختیار ندارند. و مورد استثنائی ترور انور سادات هم یک توطئة از پیش طراحی شده بود. بله، نیروهای ارتش ملی افغانستان مانند غیرنظامیان بیدفاع بودند، بنابراین فرارشان کاملاً طبیعی است. ولی «جیمزباندها» در محل رژه، نه تنها مسلح بودند که مأموریت حفاظت از جان کرزای نیز بر عهدهاشان بوده! با این وجود، فرارشان را در ویدئوی «بیبیسی» نخواهید دید! بالاخره «بیبیسی» هم رویائی دارد! «حنازرچوبه» هم رویائی داشت، ولی پس از دریافت توسری به ناچار از خواب پرید، و با «پوزش از مخاطبان» به دلیل نقص فنی، خبر «فرار بزرگ» را با آب و تاب انتشار داد. البته رعایای الیزابت دوم و رادیو آمریکا همچنان رویای خود را حفظ کردهاند، خود را به خریت زدهاند، و خبر فرار نظامیان شیردل لشکر خاجپرستان را هم پخش نمیکنند! ولی اگر پرنس هری در محل حضور داشتند، «بیبیسی» با افتخار تمامی رخداد را پخش میکرد، چون مسلماً والاحضرت یک تنه در برابر تمام خمپارهها سینه سپر میکردند! بیجهت نبود که خبر حضور ایشان را در افغانستان افشا کردند، تا باعث سرافکندگی و فرار لشکر خاجپرستان شوند!
خبرهای 16 مورخ 27 آوریل میافزاید، پس از هر حادثه معمولاً هلیکوپترهای ارتش انگلیس و آمریکا در محل حاضر میشدند، ولی اینبار هیچ اثری از هلیکوپترهای کذا نبود، فقط هلیکوپترهای ارتش افغانستان در محل حاضر شدند. با توجه به شرایط فوق باید بگوئیم که خمپارههای کذا با «خمپارههای الهی» که از 23 مارس 2008 به سوی منطقة سبز بغداد شلیک شدند میباید خویشاوند بوده، و رویاهای مشترکی نیز در سر داشته باشند. نه از قماش رویاهای عوامفریبانة ریزهخواران سفرة اکبربهرمانی، که رویای آزادی از زنجیر اسارت بیگانگان.

همانطور که گفتیم همزمان با تضعیف جبهة ناتو در منطقة خاورمیانه، کلیة ریزهخواران سازمان سیا به ویژه «اصلاح طلبان» در ایران صورتک خود را تغییر داده، به نشخوار کردن مطالبات مردمی مشغول شدهاند! چرا که سیاست استعماری بر این قرار گرفته که کنیزکان و غلامبچگان محمد خاتمی را به عنوان آلترناتیو دولت احمدی نژاد به ما ملت حقنه کند. رد صلاحیت گستردة اصلاح طلبان توسط شورای نگهبان به همین دلیل صورت پذیرفت. در هر حال بجز تازه به دوران رسیدگان «غرب پرست» در تشکیلات حکومت جمکران، کسی به گروه خاتمی و قوم و قبیلهاش روی خوش نشان نمیداد. و رد صلاحیت اصلاح طلبان شیاد برای حفظ وجهة سیاسیشان صورت گرفت. چرا که حتی در صورت حضور نامزدهای اصلاح طلب در این «انتخابات»، تعداد شرکت کنندگان در معرکة مارگیری حکومت رمالان باز هم نمیتوانست از 30 درصد فراتر برود. به ویژه در تهران و شهرهای بزرگ دیگر کسی برای دارودستة منتخب کلوپ روتاری، و محفل «یوشکا فیشر» تره خورد نمیکند. ولی خوب از آنجا که فعلة فاشیسم در پرروئی سنگ پای قزوین را هم از رو بردهاند، کاری به مردم ندارند، و همچنان به نشخوار ترهات خود ادامه میدهند.
دیروز گفتیم که اکبر بهرمانی جهت «باد» را گویا تشخیص داده، و حتی پیش از فرارسیدن روزکارگر، مدافع حقوق کارگران و معلمان شده! در ضمن «صفار هرندی» به زودی خاطرات تحفة رفسنجان را تحت عنوان مضحک «امید و دلواپسی» در اختیار مشتاقان قرار خواهد داد. همانها که نهایت امر مشتریان هری پاتر، باربی، بتمن و دیگر هدایای ابتذال رمالان جمکراناند! بشتابید! چون اگر مطالب کتاب کذا سراسر چرندیات آپدیت شده توسط ساواک است، تصاویر این کتاب هرگز «بهروز» نخواهد شد. در این تل کاغذ باطله، چهرة اکبر بهرمانی، احمد خمینی و دیگر فعلة فاشیسم را به صراحت مشاهده خواهید کرد، و اگر سری به باغ وحش بزنید خواهید دید که در مقایسه با چهرة پادوهای انقلابی ساواک، حیوانات درندة باغ وحش به مراتب از مدنیت و تمدن بیشتری برخوردارند. البته فراموش نکنیم، در اوایل استقرار حکومت جمکران، گورکنها به توحش خود افتخار میکردند!
روزینامة کیهان، مصاحبهای با آخوند لاهوتی انجام داده که آخرین قسمت آن در تاریخ 22 آذرماه سال 1358 در صفحة نخست این رسانه انتشار یافت. لاهوتی در این مصاحبه تأکید کرده که در زمان محمدرضا شاه، سینمای قم را گورکنها منفجر کردهاند:
«سینمای قم به دستور سید احمدخمینی منفجر شد.»
بله همانطور که بارها در این وبلاگ تأکید کردهایم، شیوخ، دست در دست ساواک بازوی اصلی استعمار را تشکیل میدهند. اینان بدون استثناء از کارخانة رجاله پروری دستور میگیرند و مطالبات استعمار غرب را «منافع ملی» میخوانند. همچنان که در مورد «نهضت تنباکو»، «نهضت ملی کردن نفت»، «پانزده خرداد» و «انقلاب اسلامی» شاهد بودیم. و همچنانکه شاهدیم هنوز هم با حماقت و وقاحت بر طبل توخالی «مبارزات» مصدق، کاشانی و خمینی میکوبند، مبارزاتی که در واقع تأمین کنندة منافع استعمار بود.
فارس نیوز، سایت پاسداران سلطنت طلب، شمهای از معرکهگیری آخوند حسینیان و پسر آخوند کاشانی، پیرامون کودتای 28 مرداد 1332 را، منتشر کرده. گورکنها هنوز در مسیر تبلیغات دروغینی گام برمیدارند که مصدق و کاشانی را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد. البته همانطور که گفتیم گورکن جماعت تحول و تغییر نمیشناسد. پسر آخوند کاشانی ضمن تکذیب تجلیل نامة پدرش از کودتا، میگوید که، پدرم با کودتا مخالف بود، و از آنجا که مصدق مجلس را منحل کرد، کودتا به وقوع پیوست! البته عکسهای آخوند کاشانی در مراسم جشنی که پس از کودتای 28 مرداد، در باشگاه افسران برپا شده بود، هنوز روی سایتها موجود است، و کسی هم نمیتواند آنرا تکذیب کند، مگر اینکه ابله باشد. در ضمن کودتاچیان مگر از نمایندة مجلس میهراسند؟ به ویژه که بسیاری از نمایندگان مجلس کذا از خودشان بودند. ولی مگر سالوادور آلنده در کشور شیلی مجلس منحل کرده بود که آمریکا کودتا کرد؟ بگذریم!
همه میدانند که آخوند کاشانی یک روز صبح که از خواب برخاست، از طریق امدادهای غیبی دریافت که نفت باید ملی شود! و این مسئله را با محمد مصدق در میان گذاشت. سپس محمد مصدق خوابنما شد و در دم به فواید ملی شدن نفت پی برد. اینجا بود که قتل رزم آرا در دستورکار فدائیان اسلام، دربار و جبهة بعدها «ملی» قرار گرفت، و بقیة قضایا را هم که شاهد بودیم. اما بعضیها هنوز دست از آرمانهای «نهضت ملی» برنداشتهاند، و تابوت محمد مصدق را رها نمیکنند.
اینان خصوصاً در سایت «کاماراد» رفسنجانی آنلاین، قلمفرسائیها میکنند. و ما از «تقی رحمانی» آغاز میکنیم که در زمرة «روشنفکران دینی» یا همان فاشیستهای خودمان است. «برادر» تقی رحمانی، که میپندارد ما دوران خوش دولت بازرگان را بکلی فراموش کردهایم، ضمن انتقاد از «چپ» و «راست» به سینه زنی برای دولت «حاج مهدی» پرداخته، میگوید این دولت از «دموکرات ملی» حمایت میکند! البته طیف «دموکرات ملی» کذا میباید شامل ماشاالله قصاب، زهرا خانوم و قطبزاده هم بشود. چون تا آنجا که ما به یاد داریم دولت بازرگان جز سرکوب همه جانبة جریانات سیاسی، هیچ کار دیگری انجام نداد. و پس از اشغال سفارت آمریکا هم خود را به موش مردگی زد تا جایگاه اوپوزیسیون «دروغین» را بتواند اشغال کند، و به ستایش و تمجید از اسلام و قرآن بپردازد. البته در انتهای مقالة شیوای «برادر» رحمانی متوجه میشویم که ایشان در واقع، نور دمکراسی را در جبین نوکران اسلامگرای حزب «عدالت و توسعه» رؤیت کرده، در حسرت بازگشت به دوران بازرگان شبانه روز «آه» میکشند! برادر رحمانی یک گروه راست نوین هم کشف کرده که بر اساس اظهارات ایشان شباهت ظاهری با «بورژوازی تولیدی و مولد» دارد! راستش ما که معنای «بورژوازی تولیدی و مولد» را نفهمیدیم! ولی برادر رحمانی میگویند، «راست نوین» به دلیل شباهت با بورژوازی کذا نه تنها به ضرر دموکراسی در این سرزمین بوده، که بعضی قدرتهای خارجی را هم فریب داده! عجبا! چه راست فریبکاری است، این راست نوین! ولی هر قدر راست کذا فریبکار باشد، به پای برادر رحمانی خودمان نمیرسد. ایشان ضمن بررسی «عمیق» دلائل شکست جنبش مشروطه، کودتای کلنل آیرونساید را از قلم دمکراتملیشان انداختهاند! البته ما ایرانیان بازنویسی تاریخ توسط فعلة فاشیسم را دهههاست تجربه میکنیم و میدانیم که نقش اصلی قلم به مزدهای استعمار همان پنهان داشتن دستهای جنایتکار قدرتهای استعماری است. ولی بر خلاف آنچه تقی رحمانی و دیگر «ملی ـ مذهبیهای» ریزه خوار سازمان سیا میپندارند، تاریخ ملتها را استعمار نمینویسد. آنچه از قلم رحمانی و همپالکیهایش تراوش میکند، در واقع رویاهای شوم استعمار است. البته میتوان رویاهای مهرانگیز کار را نیز در همین چارچوب بررسی کرد.
مهرانگیز کار که هنوز مرکب مداحیهایاش برای جنایتکاری به نام اکبر بهرمانی خشک نشده، امروز در سایت ریزه خواران سردار سازندگی به نبش قبر «مارتین لوترکینگ» پرداخته و او را رهبر جنبش مدنی آمریکا معرفی میکند! باز هم خوب است حقوقدان مخالفخوان جمکران «لوترکینگ» را عضو فعال «مشارکتچیها» معرفی نکرده! بله، طبق اظهارات حاجیه مهرانگیزکار لوترکینگ بنیانگزار حقوق مدنی در آمریکاست! چه خوب شد رفیق رفسنجانی مهرانگیزکار را برای «کار» به آمریکا ارسال کرد، تا ما بدانیم مارتین لوترکینگ بنیانگزار حقوق مدنی در ایالات متحد بوده! اگر ژنرال هویزر در 22 بهمن 1357 کودتا نمیکردند، ما شوت و پرتها هرگز با این «حقایق الهی» و سراپا دروغ آشنا نمیشدیم و نادان از این دنیا میرفتیم.
بله، مهرانگیز خانم اخیراً اکتشافات فراوانی کردهاند، و مطالباتشان با الهام از نعلین سرداراکبر، «سوسیال ـ رفسنجانی» هم شده! البته از آنجا که دست خانم «کار» از نعلین بهرمانی فعلاً کوتاه است، به صلیب مارتین لوترکینگ آویزان شدهاند، و از رویاهایشان برای ما میگویند. چه رویاهائی! در فرانسه هم کسی چنین رویائی نمیتواند داشته باشد! مطبوعات آزاد، قوه قضائیة آزاد، احزاب و پارلمان مستقل و خلاصه، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»! خصوصاً که مهرانگیز خانم، مثل روحالله خمینی سراغ «پول نفت» هم میگیرند! بله، این رویاهای مهرانگیزکار، که تاکنون جز مداحی آخوند و اسلام کار دیگری نداشته، میتواند در هیبت یک حمید کرزای وطنی و «دمکراتملی» تجلی یابد!
چون مهرانگیزکار میگوید، به هر ترتیب از ترور آن جلوگیری خواهیم کرد. و دیدیم که حمید کرزای هم ترور نشد! البته خبرگزاری «حنازرچوبه»، بالاخره تا حدودی رویاهایاش ترور شد! چون با 24 ساعت تأخیر، امروز به ناچار خبری را منتشر کرد که آبروی ارباباناش را حسابی بر باد میدهد. روز یکشنبه پس از سوءقصد به جان کرزای، خبرهای 16، گزارش داد که به محض انفجار نخستین خمپاره، محافظان و نیروهای خارجی مستقر در محل پا به فرار گذاشتند! اینان ضمن فرار تیرهای هوائی هم شلیک میکردند. البته تا آنجا که ما میدانیم «رمبوها» و «جیمزباندها» هنگام فرار، به عادت دیرین به سوی مردم بیدفاع شلیک میکنند، ولی خوب، حتی در خبرهای 16 و پیش پای فرستادگان وزارت کشور روسیه هم، همه چیز را نمیتوان گفت. همانطور که ویدئوی بنگاه خبرپراکنی «بیبیسی» هم به شما هیچ تصویری از فرار شیردلان مغرب زمین نشان نمیدهد.
بله، این «ویدئو» فقط فرار نفرات ارتش ملی افغانستان را پخش میکند، که قرار بوده در رژة نظامی شرکت کنند! اینان از آنجا که مهمات در اختیار نداشتند فرار کردند. همانطور که گفتیم نظامیان، در رژههای تشریفاتی مهمات در اختیار ندارند. و مورد استثنائی ترور انور سادات هم یک توطئة از پیش طراحی شده بود. بله، نیروهای ارتش ملی افغانستان مانند غیرنظامیان بیدفاع بودند، بنابراین فرارشان کاملاً طبیعی است. ولی «جیمزباندها» در محل رژه، نه تنها مسلح بودند که مأموریت حفاظت از جان کرزای نیز بر عهدهاشان بوده! با این وجود، فرارشان را در ویدئوی «بیبیسی» نخواهید دید! بالاخره «بیبیسی» هم رویائی دارد! «حنازرچوبه» هم رویائی داشت، ولی پس از دریافت توسری به ناچار از خواب پرید، و با «پوزش از مخاطبان» به دلیل نقص فنی، خبر «فرار بزرگ» را با آب و تاب انتشار داد. البته رعایای الیزابت دوم و رادیو آمریکا همچنان رویای خود را حفظ کردهاند، خود را به خریت زدهاند، و خبر فرار نظامیان شیردل لشکر خاجپرستان را هم پخش نمیکنند! ولی اگر پرنس هری در محل حضور داشتند، «بیبیسی» با افتخار تمامی رخداد را پخش میکرد، چون مسلماً والاحضرت یک تنه در برابر تمام خمپارهها سینه سپر میکردند! بیجهت نبود که خبر حضور ایشان را در افغانستان افشا کردند، تا باعث سرافکندگی و فرار لشکر خاجپرستان شوند!
خبرهای 16 مورخ 27 آوریل میافزاید، پس از هر حادثه معمولاً هلیکوپترهای ارتش انگلیس و آمریکا در محل حاضر میشدند، ولی اینبار هیچ اثری از هلیکوپترهای کذا نبود، فقط هلیکوپترهای ارتش افغانستان در محل حاضر شدند. با توجه به شرایط فوق باید بگوئیم که خمپارههای کذا با «خمپارههای الهی» که از 23 مارس 2008 به سوی منطقة سبز بغداد شلیک شدند میباید خویشاوند بوده، و رویاهای مشترکی نیز در سر داشته باشند. نه از قماش رویاهای عوامفریبانة ریزهخواران سفرة اکبربهرمانی، که رویای آزادی از زنجیر اسارت بیگانگان.

0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت