چهارشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۷



«است» و پست!

...
محمد خاتمی که با تکیه بر اربابان در سازمان سیا، خیز برداشته بود تا یک حرکت عوامفریبانة نوین را آغاز کند، امروز ناچار به عقب نشینی شد، و زیر عبای علی‌خامنه‌ای پناه گرفت! البته شخص خامنه‌ای مانند دیگر اعضای گروه محمدخاتمی که سه دهه ‌است افتخار پادوئی برای سازمان سیا را دارند، همچنان به تحریک افکار عمومی ادامه می‌دهد، تا شاید امدادهای غیبی زمینة ایجاد آشوب در کشور را فراهم آورد. اما پیش از ادامة مطلب لازم است نگاهی داشته باشیم به اظهارات جامعه شناس «تیزبین» سایت رادیو زمانه! چون هنوز بررسی مصاحبة احسان نراقی با سایت «بیلدربرگ» به پایان نرسیده. البته قصد تحلیل قصه‌های «حاج» نراقی را نداریم، چرا که فقط اتلاف وقت خواهد بود، فقط اشاره‌ای خواهیم داشت به روایت ملاقات نراقی با «ژان‌پل سارتر» و «سیمون دو بووار»! آقای نراقی فرموده‌اند، به «فدریکو مایو» گفتم می‌خواهم سارتر را ببینم. در اینجا توضیح دهیم که به احتمال زیاد نراقی «فدریکو مایور» را با «مایو» در کنار استخر مجسم کرده بودند. اصولاً نراقی، آب بازی خیلی دوست دارد، چون وقتی در مورد صادق هدایت هم به نقل «بی‌بی‌گوزک‌های» جامعه شناسانه مشغول بود، اشاره‌ای به استخر کرده بود! در هر حال «فدریکو» به نراقی گفته،‌ سارتر با من دوست است، و یکشب سارتر را با «خانمش»، سیمون دوبووار به شام دعوت کرد، و ...

و همانطور که گفتیم احسان نراقی هم مانند سعید امامی اهل احترام به احکام اسلامی است و به همین دلیل خطبة عقد «ژان‌پل سارتر» و «سیمون دو بووار» را در محل، البته در ذهن علیل خود، جاری کرده بود، تا رعایت اخلاق اسلامی شده باشد! حضور اهالی رادیوزمانه و بی‌بی‌سی قبلاً گفته بودیم که اگر در به در به دنبال «زباله» می‌گردند تا شخصیت‌سازی کنند، بهتر است خاتمی و نراقی را بکلی فراموش کنند، چون اینان دیگر واقعاً به درد نمی‌خورند. در ضمن یادآور می‌شویم که «فدریکو مایور»، یا به قول حاج نراقی «مایو»، از سال 1987 به مدت 12 سال ریاست یونسکو را عهده‌دار بوده، و با شناختی که از موضع‌گیری‌های «ژان‌پل سارتر» در دست است، ایشان با «محفل» حضرت مایور نمی‌توانسته‌اند پیوندی داشته باشند! بنابراین بررسی مطالب جامعه شناسانة نراقی را در همینجا به پایان می‌بریم و می‌پردازیم به محور پروپاگاند خودبراندازی در رسانه‌های گورکن‌ها.

همانطور که پیشتر گفتیم حکومت جمکران به شیوة شبیه سازی فاشیستی، به دو جناح کاذب تقسیم شده تا بدون اوپوزیسیون نباشد! و امروز هر دو جناح این حاکمیت همزمان با جنگ زرگری به تحریک افکار عمومی کمر همت بسته‌اند. پس از مهملات خاتمی پیرامون «هدف امام» از صدور انقلاب، هدفی که می‌دانیم جهت تأمین منافع سازمان جنایتکار ناتو در منطقه تعریف و تبیین شده بود، کنیزکان و غلامبچگان محمدخاتمی هم به بلبل زبانی پرداخته‌اند.

نخست از فعلة مؤنث فاشیسم ‌آغاز می‌کنیم که به حکم اصول «دین مبین» ارزش کمتری دارند، و یک دوم بندگان مذکر به حساب می‌آیند. جمیله کدیور، با اشاره به انتخابات اخیر، ملت را «بازندة» این انتخابات نامیده، چرا که در قاموس سگ مؤنث نازی آباد، پیشتر به دلیل حضور شرکاء ایشان در مسجدشوربا، ملت گویا «برندة» انتخابات بوده! و اما حاجیه ابتکار، که پدرشان هم افتخار پادوئی ساواک را داشتند، دست به «افشاگری» در مورد اعطای کمک شورای شهر تهران به مردم لبنان زده، و مخالفت خود را هم با این کمک‌ها اعلام می‌دارد! «ابتکار» پیشنهاد کرده شورای شهر تهران از آیات عظام حکومتی استفتاء کند! و این مهملات در سایت «بالاترین» هم انعکاس یافته. می‌باید پرسید، اگر قرار است آیات عظام وابسته به ساواک، امور شهر تهران را اداره کنند، دیگر چه نیازی به تشکیل شورای شهر و «انتخاب» مشتی مفتخور و مفتگوی مذکر و مؤنث از قماش ابتکار و قوم قبیلة پرزیدنت مهرورزی داریم؟ البته «حاجیه» ابتکار، مانند دیگر فعلة فاشیسم پویائی زمان را نفی کرده، جامعه را ایستا تلقی می‌کنند! ایشان می‌پندارند که هنوز دوران «شیرین» اشغال سفارت آمریکا است، و بازار افشاگری، دین‌فروشی و به ویژه «همسریابی» داغ و گرم! ولی افسوس که دولت مستعجل بود! در همینجا، شیرین زبانی‌های کنیزکان شیاد اردکان را به پایان می‌بریم و می‌پردازیم به بیانات شیوا و ابلهانة ابطحی و شرکاء!

پیش از ادامة مطلب یادآور شویم که متن سخنرانی‌های «مقامات» جمکران توسط ساواک تهیه و تنظیم می‌شود، و وظیفة ساواک جمکران همانطور که پیشتر هم اشاره کرده‌ایم، حفظ منافع سازمان سیا در ایران است. بی‌دلیل نیست که امثال سعید امامی با آنچنان سوابقی به محض ورود به ایران سر از ادارة هشتم ساواک در می‌آورند! و در این راستا، مهملات رهبری، مهرورزی، بهرمانی و خاتمی را نیز خارج از این چارچوب نمی‌توان بررسی کرد. حتی از مطالب وبلاگ‌های فعلة فاشیسم رایحة نفرت انگیز ساواک به مشام می‌رسد، تو گوئی متن وبلاگ‌های پادوهای حکومت را «قالب» زده باشند. در هر حال ابطحی، که به دلیل «قیاس به نفس» همه را ابله می‌پندارد، می‌نویسد که، رسانه‌های دنیا از حرف‌های خاتمی سوءاستفاده کردند! البته ما به ابطحی، که خودش را به خریت زده یادآور می‌شویم، سخنان خاتمی و احمدی نژاد و دیگران به نحوی تنظیم می‌شود که رسانه‌های غرب بتوانند از آن جهت ایجاد بحران در ایران بهره برداری کرده، به ارعاب مردم بپردازند. در غیراینصورت از حکومت پوشالی جمکران جز گرد و غبار هیچ بر جای نخواهد ماند.

آخوند ابطحی جهت توجیه سخنان مضحک‌اش به نبش قبر قوم و قبیلة آخوند منتظری پرداخته، می‌گوید این‌ها بودند که می‌خواستند با خشونت انقلاب را صادر کنند! بله، همة فعالیت‌های گورکن‌ها از طریق نبش قبر صورت می‌پذیرد، به ویژه بحث‌های مستدل و علمی‌شان!

حال بپردازیم به شیرین زبانی‌های عباس عبدی، که از همکاران حاجیه ابتکار هستند. «حاج» عباس، سخت نگران وضعیت معیشتی مردم شده‌، به علم اقتصاد روی آورده‌اند! البته عبدی با استفاده از یک «آمار» کشکی، ترتیبی داده که چرندیات‌اش بی‌پایه و اساس جلوه نکند، و کسی متوجه نشود که چگونه یک «قلم به مزد» ساواک، فقر حاکم بر توده‌های مردم ایران را به ابزار پیشبرد اهداف سیاسی گلة اصلاح‌طلبان تبدیل کرده. بله، حاج عباس هم مانند حاجیه مهرانگیز کار، و دیگر شارلاتان‌های جمکران می‌پرسند، پس پول نفت چه می‌شود؟ ما هم از حاج عباس می‌پرسیم مگر سخنان امام دجال‌تان را فراموش کرده‌اید که می‌گفت و باز می‌گفت:

«‌مگر ما برای مادیات انقلاب کرده‌ایم، مردم برای اسلام انقلاب کردند!»

چرا وقتی نعلین روح‌الله را می‌بوسیدید، از امام‌تان این سئوال‌ها را نمی‌پرسیدید؟ در ثانی، علیرغم فقر فزاینده در سطح کشور، می‌بینیم که اسلام پیش می‌تازد؛ مسجد سازی در دولت مفلوک احمدی‌نژاد رونق فراوان دارد، و سیدمهدی خاموشی، شصت میلیارد تومان در سال بودجه دریافت می‌دارد تا کشور ایران را به مسجد و امام‌زاده تبدیل کند! پس جنابعالی بهتر است ساکت باشد. مهرنیوز مورخ 18 اردیبهشت‌ماه سالجاری، به نقل از سید مهدی خاموشی می‌نویسد، طی دو سال اخیر 2500 «خانة عالم» در کشور احداث شده! بله، برکات «انقلاب بر ضد مادیات» فراوان است، و مهم‌ترین دستاورد این حکومت دست نشاندة استعمار غرب گزافه‌گوئی و مهمل‌بافی به شیوة خداوند ابراهیم است.

خداوند ابراهیم به فعل «بودن» علاقه فراوان دارد. وی همواره به پیامبران‌اش اخبار و اطلاعات موهومی می‌دهد تا آن‌ها نیز این اطلاعات «آسمانی» را به ویژه، در زمان گذشته و حال به بندگان بینوای‌ باریتعالی ابلاغ کرده، بگویند، چنین است و جز این نیست! یا اینکه، چنین بود و جز این نبود! خداوند ابراهیم که حتماً مانند پیامبران‌اش شارلاتان و عوامفریب ‌است، و به همین دلیل از آینده هم مثل تمامی فاشیست‌ها نفرت دارد، فقط در مورد مسائلی از «زمان آینده» استفاده می‌کند، که برایش دردسر ایجاد نمی‌کند، و می‌تواند باعث ترس بندگان شود. به عنوان نمونه می‌گوید، به کارهای نیک و بد در آن دنیا رسیدگی «خواهد» شد، بترسید ای بندگان! همانطور که شیپورهای تبلیغاتی سازمان ناتو هم بر طبل «تهاجم نظامی» می‌کوبند و مرتباً تصاویر ناوشکن‌های آمریکا را منتشر می‌کنند، تا ما بترسیم! البته ما از جنگ در هر حال می‌ترسیم، ولی اطمینان داریم که بدون توافق با روسیه، چین و هند، سازمان ناتو نمی‌تواند «جنگ بازی» به راه بیاندازد. در نتیجه تردید نداریم که اگر امروز در کشور عراق و افغانستان شاهد کشتار غیرنظامیان هستیم، روسیه، چین و هند هم در این جنایات شریک‌ آمریکا هستند. این مختصر را گفتیم تا بعضی‌ها، ‌به ویژه ریزه‌خواران سازمان سیا در غرب که پرچم سبز «مشروطة محمدی» برافراشته‌اند از توهمات مزمن خود خارج شده، گزافه‌گوئی نکنند. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به سوءاستفادة خداوند ابراهیم از فعل «بودن» در زمان گذشته و حال!

استفاده از این فعل در زمان گذشته هیچ تعهدی برای خداوند بخشندة مهربان ایجاد نمی‌کند. ایشان مقداری «بی‌بی‌گوزک» متعلق به اقوام مختلف را در گوش پیامبران زمزمه می‌کنند و پیامبران هم طوطی‌وار همان‌ها را تکرار می‌کنند و می‌گویند، بله این قوم از فرمان خداوند سرپیچی کرد و خداوند هم پدرش را در آورد. کاربرد فعل «بودن» در زمان گذشته هم برای ارعاب بندگان است. ولی مهم‌ترین کاربرد آن برای خداوند تبارک، همان «زمان حال» به شمار می‌رود. خداوند با توسل به «است»، به بندگان خود چندین نکته را یادآور می‌شود. نخست آنکه آنچه حضرت باریتعالی اعلام می‌کنند، عین واقعیت است. به عنوان نمونه، «زمین و آسمان به فرمان من است»، «انسان اشرف مخلوقات است»، «خدا عادل است»، «خدا یکی است» و ... و ساواک منفور هم جهت انتشار تبلیغات سازمان سیا به همین «است» متوسل شده. به برکت همین «است»، حنازرچوبه، مورخ 18 اردیبهشت‌سالجاری، به نقل از شاهرودی مزدور در ستایش عملکرد قوة قضائیة می‌نویسد:

«قوه قضائیة ایران در همة بخش‌ها یکی از نظام‌های قضائی کارآمد دنیاست و سیاست‌های اصولی و درست در آن حاکم است.»


می‌دانیم که این همان قوه قضائیه‌ای است که با همکاری وزارت کشور و سرداران به امر مقدس قاچاق، تجارت زن و کودک و زمین‌خواری اشتغال دارد. و رسوائی زمین‌خواری سردار نجفی و شرکاء در فارس فقط قطره‌ای بود از اقیانوس فساد مالی در نظام مقدس گورکن‌ها. از این لحاظ می‌توان گفت که قوة قضائیه جمکران واقعاً در جهان بی‌نظیر «است»، ولی امثال این قوة قضائیه در همه کشورهای استعمار زده و مدعی استقلال وجود دارد، به ویژه در کشورهای اسلام زدة منطقه. و به همین دلیل در سخنرانی‌های علی خامنه‌ای و سرورش، محمد خاتمی، آنجا که در کمال وقاحت و بیشرمی به دروغ محض متوسل می‌شوند، فوران فعل «است» را شاهدیم. حنازرچوبه، مورخ 18 اردیبهشت‌ماه سالجاری به نقل از علی‌خامنه‌ای می‌نویسد:

«خدمت به ملت بزرگ ایران نشانة توفیق الهی مسئولان است [...] هنر از جلوه‌های زیبای خلقت است [...] با اشاره به تخت جمشید افزودند، این آثار متعلق به جباران تاریخ ایران است [...]»

ترهات خامنه‌ای نشان می‌دهد که «مسئولان» به ملت ایران «خدمت» می‌کنند، و در این خدمت توفیق هم دارند، و جای تردید در «خدمت» و توفیق خدمت آنان نیست! سیدعلی فرزانه ‌تعریفی هم از هنر برایمان ارائه داده که نشان می‌دهد از نظر «حماقت» فراگیر واقعاً «قبای» رهبری برازندة ایشان «است». اما در مورد تخت جمشید، ساواک به خیال خام خود رهبر گورکن‌ها را به تحریک افکار عمومی واداشته، چون نمی‌داند در ایران کسی برای حرف مقام معظم تره خورد نمی‌کند، و فقط امثال محمد ملکی، پس از سه دهه نان خوردن از دست ساواک و آخوند، این انسان‌نما را «روحانی روشنفکر» می‌خوانند، و از او می‌خواهند با برپائی رفرنداوم حکومت اسلامی را از مهلکه نجات دهد، تا مزدورانی چون محمد ملکی حکومت «اسلام شریعتی» بر ما ملت تحمیل کنند! بله، کار رهبر اینچنین زار شده که، همة نانخورهای ساواک نامة سرگشاده می‌نویسند، و تقاضای «رفراندوم» می‌کنند. البته رفراندوم برای تداوم حکومت توحش منهای مقام معظم. چون این روزها به دلیل افلاس گاوچران‌ها «رهبرمعظم» در واقع «منتر» شده‌اند. پس بهتر است «منترمعظم» را به حال خود رها ‌کنیم و برویم به سراغ رئیس مزدوران سیا در ایران، محمد خاتمی!

محمد خاتمی همانطور که دیدیم، به دلیل ناکامی اربابان‌اش در استفاده از سخنرانی او در گیلان، سراسیمه به خیمة رهبری پناه برده. شیاد اردکان امروز در بنیاد فقرفرهنگی «باران»، پس از تصحیح فرمایشات پیشین اربابان خود، ادعا کرده:

«نظر امام در مورد صدور انقلاب[...] روشن است [...] عین همین سیاست، سیاست رهبری امروز است [...] اقتصاد کشور پیشرفته است، عدالت در آن پیاده شده، سیر ارتقا علمی، فنی و صنعتی کشور، سیر صحیحی است [...] این حاکمیت و نظام افتخار ماست [...] دفاع از آزادی بیان، عدالت، رفاه [...] عین اصلاحات و انقلاب است[...] اینکه تصور شود جمهوری اسلامی [...] می‌خواهد انقلاب خود را صادر کند، هم خلاف واقع است و هم جفا به امام است [...]»

بله این شرایط درخشان ولی موهوم به کمک «است» ایجاد شده. و می‌بینیم که این فعل جادوئی چه معجزاتی دارد! ولی در واقع آنچه پیش آمده یک چرخش 180 درجه در مواضع نوکران وفادار عموسام به رهبری خاتمی «است». شیاد اردکان ناچار شده همکاری‌های نظامی سپاه پاسداران با ارتش آمریکا را انکار کرده، از مبارزات مردم عراق با اشغالگران حمایت کند! به عبارت دیگر حاج ممد فریبکار، به کندن گور خود مشغول شده! سایت تابناک که خاطرات سردار اکبربهرمانی را منتشر می‌کند، در بخشی از این خاطرات که بر «خور و خواب» حاج اکبر و همراهان متمرکز شده، پیرامون سفر سردار سازندگی به ژاپن در سال 1364 چنین آورده:

«شام مهمان نخست وزیر بودیم [...] من مفصلاً در باره انقلاب و ایران بعد از انقلاب و اهداف و دستاوردهای انقلاب اسلامی جنگ و تروریسم و ... صحبت کردم و آن‌ها را تحت تاثیر قرار دادم.»

بزودی ساواک چند جلد خاطرات هم برای شیاد اردکان منتشر خواهد کرد. صفار هرندی به اتفاق پاسدار شریعتمداری، پیرامون سخنرانی خاتمی در گیلان چنین خواهند نوشت:

شام مهمان استاندار گیلان بودیم [...] من مفصلاً در باره انقلاب و اهداف امام صحبت کردم [...] همه تحت تأثیر قرار گرفتند [...] ناهار را در تهران خوردیم، من در بنیاد باران مفصلاً در باره انقلاب و اهداف امام صحبت کردم و گفتم این اهداف منطبق بر اهداف رهبر کنونی است. همه خندیدند! ولی ژان‌پل سارتر و «خانمش» را خیلی تحت تأثیر قرار دادم.



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت