شیرین و مدینه!
...
کیهان جمکران، مورخ 22 اردیبهشتماه سالجاری، در بخش «گفتوشنود» خود مطلبی دارد تحت عنوان «گوساله»، که مسلماً بازتابی است از پروپاگاند ابتذال ارباباناش در«هریتیج کلاب». «سرگروهبان» شریعتمداری در این «گفتگوی توحشها»، ضمن نمکپاشی، به هتاکی و لیچارگوئی به حسنی مبارک پرداخته وی را از طریق «لطیفه» به «گوسالة احمق» و «احمق گوساله» تشبیه کردهاند! چرا که رئیس جمهور مصر، در چارچوب پروتکل دیپلماتیک، سالگرد تأسیس اسرائیل را به دولت این کشور تبریک گفته! البته الیزابت دوم از نخستین کسانی بود که برای اسرائیل پیام تبریک فرستاد، ولی پاسدار شریعتمداری و سران جمکران جرأت لیچارگوئی به اربابان خود را ندارند. همچنان که «مقامات» اسرائیل هم هرگز به دولت آمریکا اعتراض نمیکنند که چرا از گورکنها حمایت میکند. سادهتر بگوئیم جنگ «زرگری» که بر سر آوارگان فلسطین به راه افتاده، جنگی است «بینالنوکرین»، و جهت تقویت نوکران جنگجو! سازمان سیا هم جهت دمیدن در تنور آن به انتشار خاطرات کشکی از برژینسکی، کارتر و دیگر فرهیختگان ینگه دنیا روی آورده، تا از طریق بزرگنمائی اسرائیل، خوراک تبلیغاتی مناسب برای گورکنها فراهم آورده، مردم اسرائیل، و نه دولتشان را، به سپر بلای کاخسفید تبدیل کند.
البته به نظر ما هر کشوری در جهان میتواند دولت اسرائیل را به دلیل جنایاتی که در فلسطین مرتکب میشود، جنایاتی که با حمایت سازمان ناتو صورت میگیرد، سرزنش کند. به نظر ما هر فردی جنایات این دولت را نه تنها در فلسطین که در لبنان نیز میباید محکوم کند. ولی حکومت اسلامی جمکران در جایگاهی نیست که بتواند خود را حامی «مستضعفین» جا بزند، و برای فلسطینیان سینه چاک دهد. جنایات این حکومت بر علیه ملت ایران به مراتب از جنایات جنگی اسرائیل در فلسطین و لبنان وحشیانهتر است. این حکومت منفور که به جز کشتار مردم ایران و چپاول ثروتهای ملی ما هیچ دستاورد دیگری ندارد، همین چند روز پیش در شهر شیراز و در میان مردم بمب منفجر کرده، تا بتواند آنرا همزمان به ابزار سرکوب مردم و تبلیغ برای سلطنت طلبان تبدیل کند. سلطنت طلبانی که طی سه دهه اقامت در فرنگ، به جز لات بازی، نامه نگاری به آیات عظام، مصاحبههای مضحک و ابلهانه، بدگوئی از شاه، و فحاشی به شاپور بختیار هیچ فعالیت دیگری نداشتهاند. حال نگاهی داشته باشیم به سخنان مقامات جمکران تا ببینیم «گوسالة احمق» در واقع کیست؟ هر چند که تشبیه نخبگان حکومت اسلامی به حیوانات، در واقع توهینی است به این موجودات بیآزار.
اما پیش از ادامة مطلب، سری بزنیم به سایت «رادیو زمانه» که در حال بازنویسی تاریخ و اختراع شخصیتهای تاریخی است. سایت «بیلدربرگ»، پس مصاحبة توفانی با «جامعه شناس تیزبین» و معروف جهان، احسان نراقی، از زبان ایرانیان ناشناس حوادث ماه مه سال 1968 را برایمان نقل میکند. البته روایات ایرانیان کذا شباهت فراوانی به قصههای خاله سوسکة نراقی دارد! سادهتر بگوئیم، چندین نفر همزمان به لجن پراکنی مشغول شدهاند، تا تصاویر واژگونهای از افراد و وقایع ارائه دهند. به عنوان نمونه، اینان تلویحاً به مخاطب از همه جا بیخبر این امر را القاء میکنند که «پیر پائولو پازولینی» طرفدار پلیس و مخالف جنبش دانشجویان بوده! وقت را برای بررسی نمونههای دیگر از قبیل «رژیس دبره» و «بن بلا» هدر نمیدهیم، چون امروز مواضع واقعی هر دو مشخص شده. ولی نظر به اهمیت پازولینی به بیلدربرگیها یادآور میشویم که، پازولینی توسط مافیا به قتل رسید، جسدش مثله شد، و قوة قضائیه ایتالیا هم بررسی پروندة این جنایت را وسیلة لجنپراکنی به پازولینی کرد، تا هنرمندان دیگر بدانند سرانجام پازولینی میتواند سرانجام همة آنان باشد. چرا که مافیا و کلیسا «آزادیبیان» را به رسمیت نمیشناسند. و به این ترتیب بود که کلیسای کاتولیک توانست آسوده بخوابد! حال «بیلدربرگیها» را به حال خود رها میکنیم، تا بنلادن، بنیصدر، بازرگان و حتی اللهکرم را در صف مبارزان چپگرای سال 1968 «رویت» کنند! و میپردازیم به دمکراسی در مدینه، آخرین محصول «دوزندگی» شیرین عبادی!
روز چهارم ماه مه، شیرین عبادی در «سن ژوزه»، در نشست «جمعیت ایرانی دفاع از حقوق بشر»، ضمن تطبیق الگوی دمکراسی خود بر الگوی محمد خاتمی شیاد، به طبل زدن برای دین اسلام پرداخته میگوید، اسلام آزادی فردی را به رسمیت میشناسد، و هر که با آزادی فردی مخالفت کند، اسلام را نقض کرده! البته این سخنان همانقدر ارزش دارد که چرندیات آخوند تقوی در باب مخالفت محمد با بردهداری! ولی از آنجا که عبادی چند جایزه هم دریافت کرده و در فرنگستان روسری را برمیدارد تا زمینه ساز تداوم توسری بر مردم ایران شود، درافشانیهایاش را بررسی میکنیم. بالاخره میباید قبول کنیم که محفل نوبل به هیچ ترتیبی از اسلام دست نمیشوید، چرا که فاشیستها بدون تقدیس و تقدس کاری از پیش نخواهند برد. در نتیجه، عبادی که مدعی حقوقدانی است، اسلام شناس شده و اسلام نوینی هم اختراع کرده، که در آن آزادی فردی به رسمیت شناخته میشود، ولی الگوی این دمکراسی را میباید در مدینه و در صدر اسلام جستجو کرد! همان الگوئی که محمد خاتمی و دیگر فعلة فاشیسم در جمکران «لاف» آنرا میزنند.
گویا محمد در شهر مدینه حکومت دمکراتیک تشکیل داده بود، و ما نمیدانستیم. البته مردمسالاری محمدی که اصلاح طلبان و دیگر عملة فاشیسم به آن اشاره دارند، مربوط به زمانی است که محمد از ترس اهالی مکه به مدینه فرار فرمود و مانند تمامی عملة زور، به دلیل قرار گرفتن در موضع ضعف، نمیتوانست به زور شمشیر اموال و زمینهای مردم را غصب کرده، آنان را به اسلام دعوت کند! در نتیجه آنحضرت با گروهی از مردم مدینه «بیعت» فرمودند. و چون زورشان نمیرسید، نتوانستند مزاحم کسانی شوند که مایل به بیعت با ایشان نبودند. و به زعم حاجیه شیرین عبادی، دمکراسی یعنی همین! عبادی سخنان خود را از دمکراسی آغاز کرده تا بتواند بر این دروغ بزرگ تأکید کند که چهارده سده پیش درشبه جزیرة عربستان، آزادی به مفهوم مدرن کلمه وجود داشته! به عبارت دیگر زمانی که آزادیهای اجتماعی هنوز «تعریف» نشده بود، محمد آنها در مدینه اعمال میکرد!
عبادی از دمکراسی تعریف جامع، احمقانه و بیاساسی هم ارائه داده تا بگوید در صدر اسلام، در مدینه مردم از آزادیهای دمکراتیک برخوردار بودهاند و آزادانه زندگی میکردند:
«دمکراسی به معنای احترام به ارادة مردم و حرمت انسانی است. کسی که به اسم امنیت فرهنگی مخالف آزادی فردی میشود، برخلاف اسلام عمل کرده، زیرا که اسلام تناقضی با دمکراسی ندارد. رسول اکرم هم وقتی به مدینه رفتند، با همه بیعت کردند اما اگر کسی هم با ایشان بیعت نکرده بود میتوانست آزادانه در مدینه زندگی کند.»
بله این است محصول فقرفرهنگی استعماری، آمیخته به شیادی و عوامفریبی. چون مردم مدینه هر جور زندگی کرده باشند، نمیتوانستهاند از آزادیهای فردی، در مفهومی که در هزارة سوم تعریف میکنیم برخوردار شوند، چرا که این مجموعه حقوق انسانی فقط پس از انقلاب صنعتی در غرب تعریف شده. ولی حاجیه عبادی، به دلیل جوایزی که زیر بغلشان گذاشتهاند، به ناچار میباید به تبلیغ برای امت اسلام بپردازد. در واقع چرندیات عبادی بازتولید خطبة «وقوقیة» رهبر فرزانه در استان فارس است که در وبلاگ «وقوقیه در فارس» به آن اشاره کردیم. وقتی شیرین عبادی این سخنان مضحک را بر زبان رانده، بعضی از حاضران شدیداً «نگران» شده ایشان را گفتهاند، ای منتسکیوی بلاد همدان، ممکن است با این زبان سرخ سر سبز خویش بر باد دهید! و در اینهنگام منتسکیوی هگمتانه که در ضمن نوادة کوروش هم هست، به آنان گفته، آسوده بخوابید، مبنای سخنان من قوانین مدون جمکران است! و به جز این ترهات هیچ نمیگویم. پس حاضران نفسی به راحت کشیده، به جویدن آدامسهای «لایت» ادامه دادند. گزارش کامل این نشست پربار در سایت «رادیوزمانه»، مورخ 21 اردیبهشتماه سالجاری منتشر شده. پس علاقمندان میتوانند به مطالعة آن بپردازند، و ما هم شیرین را در کالیفرنیا رها میکنیم، و میپردازیم به حکایت قندوشکر در جمکران که واقعاً شیرینتر است!
به گزارش فارس نیوز، مورخ 22 اردیبهشتماه سالجاری، بهمن دانائی، رئیس انجمن صنفی کارخانجات قند و شکر اظهار داشته که «مفتح»، معاون توسعة بازرگانی گفته، قند و شکر تولید داخل گران تمام میشود، بهتر است از خارج وارد کنیم. البته مفتح حق دارد! چون تولید داخلی «پورسانتاژ» به جیب مفتح و امثال وی سرازیر نمیکند، در حالیکه «واردات» نه تنها برایشان پورسانتاژ به دلار دارد که ارز حاصل از چپاول نفت را هم مستقیم به جیب اربابان حکومت اسلامی میریزد. «مفتح» گفته، بهای هر کیلو شکر وارداتی 400 تومان است، و بهای هر کیلو شکر تولید داخل 600 تومان، پس هیچ مجوز شرعی برای تولید شکر در داخل وجود ندارد! ولی طبق اظهارات بهمن دانائی، برای هر کیلو شکر وارداتی مردم ایران 800 تومان پرداخت کردهاند، البته در این موقع، «مفتح» گویا در حال شمردن پورسانتاژ دریافتی و ستایش از مجوز شرعی بوده. در نتیجه، هیچکس مزاحم این مدیر نخبه و باتجربه در تاراج کشور نشده! در شرایطی که دولت آمریکا هر سال میلیاردها دلار «یارانه» برای حفظ تولیدات استراتژیک، از قبیل گندم، گوشت قرمز، قند، و ... به تولیدکنندگان داخلی پرداخت میکند، شاهدیم که مشتی بچه آخوند چپاولگر از قماش «مفتح» و شرکاء جهت نابودی تولید یک محصول استراتژیک چون قند، چگونه «مجوز شرعی» صادر میکنند.
بهمن دانائی در ادامة سخنان خود به سیاستهای تاراج دولت در سالهای اخیر اشاره کرده که با کاهش تعرفة شکر وارداتی در واقع تیشه به ریشة تولید داخلی زده، و به این دلیل کشت چغندر قند نسبت به سال 1384 به یک چهارم رسیده. و شاهدیم که همین حکومت بیکفایت و چپاولگر، که با پیروی از سیاستهای استعماری، کشور ایران را به بازار مکارة تولیدات غرب تبدیل کرده، دم از پیشرفت هم میزند. و سخنگوی وزارت امور خارجه همین دولت غارتگر امروز در نشست خبری هفتگی خود با کمال وقاحت اعلام داشته، اتحادیة اروپا از تحریمهای اقتصادی بیش از تهران ضرر کرده!
حال میباید به سرپرست کیهان بگوئیم «گوسالةاحمق» و «احمقگوساله»، حسنی مبارک نیست. گوساله واقعی کسی است که در چنین شرایط اسفباری از تحریم اقتصادی ملت ایران استقبال میکند، کسی که مفتح ها را در وزارت بازرگانی به کار میگمارد، و کسی که دمکراسی در اسلام رویت میکند. و میباید انصاف داشت، کسی که یک رسانة رسمی را به دست اوباشی چون خاتمی، هرندی و شریعتمداری میسپارد، از همه اینها میباید احمقتر و گوسالهتر باشد.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت