دوشنبه، اردیبهشت ۲۳، ۱۳۸۷



رقص مرگ!

...

[...]
مگر نشنوم بانگ این چنگ را
همه زندگی نغمة ماتم است
نمی‌خواهم این ناخوش‌آهنگ را

ژنرال شریعتمداری سرپرست کیهان، در صفحة نخست این روزنامه، مورخ 23 اردیبهشت‌ماه به نقل از رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل در روزنامة «هاآرتز» تیتر زده‌اند:

«ملت‌ها موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسند.»

پاسدار شریعتمداری گویا نمی‌دانند که هر دولتی باید از سوی «ملت خود» و «دولت‌های دیگر» به رسمیت شناخته شود. شرایط حکومت اسلامی از این نظر یک تفاوت مهم با دولت اسرائیل دارد؛ ملت ایران حکومت جمکران را به رسمیت نمی‌شناسد، ولی خوشبختانه همة استعمارگران این حکومت را به رسمیت می‌شناسند، و پادوهای‌اش را نیز «جایزه باران» می‌کنند. پس آسوده بخوابید! سایت «بیلدربرگ» بیدار است.

رادیو زمانه مورخ 22 اردیبهشت‌ماه سالجاری مصاحبه‌ای با یدالله رویائی انتشار داده. گفته می‌شود ایشان شاعراند، ولی متأسفانه با سروده‌های‌شان آشنائی نداریم، پس به مصاحبة آقای رویائی با رادیوزمانه می‌باید اکتفا ‌کرد. مصاحبه‌ای که با شعری از ایشان نیز آغاز شده. شعری که مانند متن مصاحبه تحت تسلط ایزوتوپی‌های «تقدس» و مفاهیم حوزوی است، و مصاحبه‌ای که تأکید بر «پست‌ مدرنیته» دارد. نامی که بعضی‌ها ترجیح می‌دهند به جای استفاده از آن به صفت «پست مدرن» متوسل شوند، با اینکار می‌توان گذار از «مدرنیته» را فاکتور گرفت و هر گونه گسستی را «مدرن» نمایاند، و این «بساط» منفعت بیشتری نصیب بعضی‌ها می‌کند.

متن مصاحبه در کمال تأسف بی‌نهایت شکسته، آشفته و کسالت‌آور است تا حدی که این پرسش برای خواننده مطرح می‌شود که آقای رویائی با این زبان شکسته بستة فارسی، چگونه به شعر و شاعری می‌‌پردازند؟ چرا که برای سرودن شعر شناخت زبان شرط لازم است. در هرحال متن کامل مصاحبه روی سایت بیلدربرگ موجود است و ما به نقل ایزوتوپی‌های تقدس و مفاهیم حوزوی که از زبان الکن امثال سروش، خاتمی و ... فراوان شنیده‌ایم اکتفا می‌کنیم:

جامعه، عرف، عدالت، شک، واژه‌های مقدس، ازل، دروازة جهنم، بهشت، مرگ، اخلاق تازه، حرمت انسان،‌ ظلمت روح، و ...

و آقای رویائی تعاریف عجیب و کودکانه‌ای هم از رئالیسم و رمانتیسم ارایه داده‌اند که آدم واقعاً شاخ در می‌آورد! ایشان گفته‌اند هر کس برون را روایت کند، رئالیست، و هر کس درون را روایت کند، رمانتیک «است»! سخنان آقای رویائی شباهت فراوانی به درافشانی‌های «گلی ترقی» در باب حرکت شعر فروغ به سوی «معنویت» دارد. البته قصد جسارت به جناب رویائی را نداریم، ولی می‌باید بگوئیم ایشان حتماً در «رویاهای» خود چنین تعاریف عجیبی را یافته‌اند! چرا که یک هنرمند، شاعر، نویسنده و غیره می‌تواند با انتخاب «نقطه نظر ذهنی»، متن رمانتیکی از واقعیت برونی ارائه کند، همانطور که می‌تواند با انتخاب «نقطه نظر عینی» متن رئالیستی از درون ارائه دهد. در واقع این «تمایز» و مرزبندی میان درون و برون خود نشانه‌ای از تکیة «شاعر» ما بر مفروضاتی است که در تضاد با «پسامدرن» خودشان هم قرار می‌گیرد. ولی آقای رویائی تعریف نوینی هم از بینش فاشیستی «پسامدرن» ارایه کرده‌اند، و بر اساس آن «فتوی» داده‌اند که «پسامدرن» همان «مدرن» است! البته شاعر گرانقدر فارسی زبان پس از سخن‌پراکنی به شیوة احسان نراقی و دوخت و دوز نام فلاسفة شناخته شده‌ای چون هوسرل، هایدگر و دیگران به درافشانی‌های خود، می‌گویند تمام مکاتب سمبولیسم، رمانتیسم، و ... یا برای نقل «واقعیت» است، یا برای استفاده از واقعیت برای «پرش به جهان‌های دیگر»! چقدر این سایت «بیلدربرگ» آموزنده ‌است! تازه آقای رویائی فرموده‌اند وارد بحث تئوریک هم نمی‌خواهند بشوند! ولی با در نظر گرفتن آنچه ایشان بر زبان آورده‌اند می‌باید بگوئیم این سخنان در کمال تأسف فاقد هر گونه پایة تئوریک است. متوجة «منظور» که می‌شویم؟ پس بهتر است هرچه زودتر از این مصاحبة «رویائی» که بر اصل جادوئی «ترادف کلی» و ابله پنداشتن مخاطب تکیه دارد خارج شده، به مسائل مهم‌تری بپردازیم که در «تفکر» خمینی، مال خر است! ساده‌تر بگوئیم به مسائل «اقتصادی».

زندگی بر کام گنجشک است و سار
کبک اگر بانگی زند شهباز نیست
هرکه پا بودش از این سامان گریخت
جز من اینجا مرغ بی‌پرواز نیست

پیشرفت سریع گورکن‌ها در امور اقتصادی به راستی حیرت انگیز است. البته فقط در امر مقدس «واردات»! چون رمالان با «تولید» اصولاً بیگانه‌اند. تنها تولید گورکن‌ها، تولید آخوند جهت گسترش توحش است. به عنوان نمونه همین آخوند انجوی شیرازی را که به گفته خودش «کار اخلاقی» می‌کند در نظر بگیریم. وی با بودجة دولت تحت نظارت حائری شیرازی، نمایندة علی خامنه‌ای به توطئه و تبلیغ برضد بهائیان مشغول است! آنهم در کشوری که مسلمانان شیعه هم از حداقل حقوق انسانی محرومند! مجسم کنید در چنین کشوری، شرایط یک اقلیت مذهبی که به رسمیت هم شناخته نشده تا چه حد غیرانسانی است. آنوقت یک دستاربند مفتگو و مفتخور، به نام انجوی شیرازی از بودجه و تریبون برخوردار می‌شود، تا ضمن بسیج مردم از همه جا بی‌خبر، شرایط ارعاب دائم بر ضد بهائیان هم به راه بیاندازد؛ یک اقلیت مذهبی که فاقد هرگونه حقوق انسانی در این حاکمیت‌ است. بعد هم آخوند انجوی جهت بازارگرمی، همان مردمی را که پای منبر به مزخرفات‌‌اش گوش فرا می‌دهند با بمب منفجر می‌کند، تا شاید بتواند انفجار را به بهائیان نسبت دهد! گمانه زنی‌های جمیله کدیور، سگ مؤنث نازی آباد را که به یاد داریم!

مرد و مرکب هر دو گم شد در غبار
رستمی بر رخش گردون‌ تاز نیست
[...]
من دگر با شهر خود بیگانه‌ام
زانکه یک‌تن با دلم دم‌ساز نیست

ولی اگر انجوی و شرکاء موفق نشدند بمب‌گذاری خود را به بهائیان نسبت دهند، در عوض موفق شده‌اند تحت عنوان خدمات به خانواده‌های مقتولین و مجروحین، بودجة بنیاد شهید در استان فارس را افزایش داده، نهایت امر «نانی به کف آرند، و به جنایت بخورند!» این یکی از راه‌های پیشرفت اقتصادی در حکومت اسلامی است، که رمالان حکومتی در آن واقعاً استاداند: جنایت و غارت! البته اینان راه‌های دیگری هم بلد‌اند، که در وبلاگ «شیرین و مدینه» به یکی از آن‌ها اشاره کردیم: نابودی تولیدات داخلی جهت گسترش وابستگی به واردات! گویا در وزارت بازرگانی این شیوه را «مفتح» بر عهده دارد، نمی‌دانیم با آن مفتح «شهید» چه نسبتی دارد، به احتمال زیاد باید از توله آخوندهای «پساانقلابی» باشد که در وزارت بازرگانی، از طریق توسعة واردات و دریافت پورسانتاژ به مبارزه با امپریالیسم مشغول‌اند. دیروز هم به نقل از «فارس نیوز» اشاره کردیم که، حکومت «استقلال، پیشرفت و عزت و افتخار» تحت نظارت امام زمان، چگونه تولید چغندر قند را به یک چهارم رسانده تا هم کارگران بیکار شوند، و هم امثال «مفتح» به نان و نوائی برسند. ولی مدیریت امام زمان به چغندر قند محدود نمی‌شود! آنحضرت به تولیدات استراتژیک توجه خاصی مبذول داشته و دارند. در نتیجه، پس از تأمین استقلال و سربلندی در امور چغندر قند، چشم چپ‌شان به برنج افتاده که تولید آنهم باید نابود شود، تا سیدمهدی خاموشی بتواند با ارز حاصله از تاراج نفت، همة مزارع برنج کشورمان را هم به مسجد تبدیل کند!

نمی‌دانم این چنگی سرنوشت
چه می‌خواهد از جان فرسوده‌ام
کجا می‌کشانندم این نغمه‌ها
که یکدم نخواهند آسوده‌ام

مهرنیوز مورخ 20 اردیبهشت‌ماه سالجاری می‌نویسد، واردات برنج از پاکستان سه برابر شد! گورکن‌ها تاکنون روزی هزار تن برنج از پاکستان وارد می‌کردند، از این پس روزی سه هزار تن برنج وارد خواهند کرد! افتخار این واردات نیز مانند واردات شکر به نام همان مفتح ثبت شده. البته حکومت مفلوک جمکران ادعا می‌کند واردات برنج را محض خاطر اقشار آسیب پذیر افزایش داده! پس بهتر است بدانیم برنج پاکستان که طعم خاک و کاغذ هم می‌دهد،‌ در بازار زاهدان کیلوئی 900 تومان به فروش می‌رسد! در نتیجه اقشار آسیب پذیر در تهران باید همین برنج غیرقابل خوراک را به چند برابر بهای فوق ابتیاع کنند. البته به گفتة استاندار سیستان و بلوچستان، گوشت، میوه و سیب زمینی هم جهت تنظیم بازار داخلی از پاکستان وارد می‌شود! به گفتة ایشان برای نوروز، 200 هزار تن سیب زمینی، 60 هزار تن مرکبات و 10 هزار تن گوشت فقط از پاکستان وارد شده!

فارس نیوز مورخ 23 اردیبهشت‌ماه سالجاری می‌نویسد، وزارت بازرگانی برای شکستن قیمت برنج در بازار از تایلند، اروگوئه و حتی اطریش و امارات برنج وارد کرده! البته با کسب «مجوز شرعی» از معاون وزیر بازرگانی، همان محمدصادق مفتح! بله دولت امام زمان راه ساده و بی‌دردسری یافته. مواد غذائی تولید داخل را تحت نظارت سرداران امام زمان احتکار می‌کند، تا قیمت آن‌ها افزایش یابد. بعد روزی‌نامة کیهان از گرانی گزارش منتشر می‌کند، و «پیشنهادات مردم» برای مهار قیمت را به پیشگاه دولت امام زمان تقدیم می‌دارد، اینجاست که مفتح، مجوز شرعی برای افزایش واردات دریافت کرده، با یک اقدام ضربتی با پرداخت یارانه و کاهش تعرفه برای کالاهای وارداتی تیر خلاص را بر تولیدات داخلی شلیک می‌فرمایند. به گفتة «فارس نیوز»، محمد صادق مفتح به حنازرچوبه گفته، برنج و روغن نباتی وارداتی در قالب سبد کالا به کارمندان دولت، نیروهای مسلح و اقشار آسیب پذیر فروخته می‌شود! می‌بینیم که با نفت بشکه‌ای 120 دلار، حکومت مفلوک اسلامی مردم را در شرایط جنگی قرار داده! وقتی خامنه‌ای دجال می‌گوید تحریم‌ها باعث پیشرفت می‌شود، حتماً منظورش از پیشرفت، نابودی تولید کالاهای استراتژیک در داخل و گسترش فقر باید باشد. چون در چنین شرایطی است که زباله‌هائی چون خمینی، خامنه‌ای یا اکبر بهرمانی در رأس هرم قدرت کشور ایران قرار می‌گیرند، و یک ثانیه هم به تعلیق غنی‌سازی اورانیوم رضایت نخواهند داد! چون ممکن است سنگینی تحریم‌ها از دوش ملت ایران برداشته شود و گاوچران‌ها ابزار جادوئی بحران‌سازی را از دست بدهند.

[...]
در این واپسین لحظة زندگی
هنوزم در این سینه یک آرزوست

به همین دلیل «فارس نیوز» به نقل از خبرگزاری «اینترپرس سرویس» از کشور انگلستان می‌نویسد، حتی تهدید به جنگ هم تهران را از غنی‌سازی اورانیوم منصرف نخواهد کرد. بله، به صراحت می‌بینیم آنگلوساکسون‌ها که خود طرح تحریم ملت ایران را به شورای امنیت پیشنهاد می‌کنند، به گورکن‌ها هم دستور می‌دهند تا از «حق مسلم» خود چشم پوشی نکنند، چون عزت و استقلال مسلمین خدشه‌دار می‌شود! فردا، 24 اریبهشت‌ماه، سالگرد فتوای خائنانة آخوند شیرازی است. عملی که به مقروض شدن بانک نوپای شاهی به حاکمیت انگلستان انجامید. به موجب قرارداد «رژی تنباکو» با دولت ایران، «رژی» موظف بود یک چهارم سود سالانة خود را به دولت ایران پرداخت کند. ولی کارخانة رجاله پروری ریزه خواران خود را بر ضد این قرارداد بسیج کرد، و آخوند شیرازی ناگهان متخصص امور اقتصادی شده، کشف کردند که این قرارداد منافع مسلمین را نادیده می‌گیرد، چرا که تبلیغات کارخانة رجاله پروری چنین بود. در بارة فتوای میرزای شیرازی و سرکوب مردم در پایتخت توسط اوباش در وبلاگ‌های پیشین توضیح داده‌ایم، و گفتیم لغو قرارداد «رژی» توسط دولت ایران، در عمل تأمین کنندة منافع انگلستان بود، همچنانکه ملی کردن نفت توسط دولت مصدق و اشغال سفارت آمریکا توسط اوباش ساواک. البته تعجبی ندارد که نظر اهالی مهرنیوز جز این باشد. مهرنیوز پس از لاف و گزاف بی‌اساس پیرامون آنچه تبلیغات استعمار به نام «نهضت تنباکو» به ما ملت حقنه کرده، ادعا می‌کند، آخوند جماعت همواره مدافع منافع مردم و حلال مشکلات‌شان بوده:

«روحانیون آگاه در طول زمان همواره راهنما و رهبر کارآمدی برای توده‌های مردم بوده‌اند و هر گاه منافع مردم در خطر قرار داشته توانسته‌اند با درایت خود و حمایت‌های مردمی مشکلات را به بهترین صورت ممکن حل نمایند.»


و امروز هم شاهدیم که دجالانی چون خامنه‌ای و بهرمانی با حمایت گاوچران‌ها، ضمن مخالفت با تعلیق غنی‌سازی اورانیوم، و تشویق واردات برنج از پاکستان، اطریش و امارات، توانسته‌اند مشکلات سازمان ناتو را در منطقه به بهترین صورت ممکن حل نمایند. و در حل این مشکلات تا آنجا پیش رفته‌اند که مدعی‌اند «ملت‌ها» موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسند!

دلم کرده امشب هوای شراب
شرابی که از جان برآرد خروش
شرابی که بینم در آن رقص مرگ
شرابی که هرگز نیایم به هوش
[...]
نمی‌خواهم این ناخوش ‌آهنگ‌ را


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت