چهارشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۷

جنگ «شیرین»!


...
بنگر این بیغوله را از دور
طاق‌هایش ریخته، دروازه‌های‌اش رو به ویرانی
پایه‌های‌اش آیه‌هائی از پریشانی
وصف آبادانی‌اش در داستان‌های کهن، مستور

پیش از پرداختن به وبلاگ امروز، یادآور می‌شویم که از هیچ تجمع و تظاهراتی پشتیبانی نخواهیم کرد. وزارت اطلاعات حکومت اسلامی با حمایت اربابان غربی خود سعی دارد از طریق ارعاب و تحریک افکار عمومی مردم را به خیابان‌ها بکشاند.

«مبارزه با روسری» و درگیری با سگ‌های هار جمکران یک برنامة استعماری است که از طریق تشویق «قانون شکنی» تلاش بر گسترش سرکوب اجتماعی و پایمال کردن مطالبات زنان ایران دارد. نخستین قانون شکنی سازمان یافته، همان «تجمع غیرمجاز» گروه عبادی در 22 خرداد بود که بسیار هم مورد تشویق محافل استعماری در غرب قرار گرفت. محافلی که با شکست گروه 14 مارس در لبنان، پایگاه‌شان در منطقه و به ویژه در ایران تضعیف شده. چند روز پیش از درگیری‌های لبنان، سعدالدین حریری در کویت زبان به تعریف و تمجید از ایران گشوده بود، و خبرگزاری حنازرچوبه نیز با شوق و ذوق فراوان «بیانات» وی را منتشر کرد. ولی امروز به دلیل شکسته شدن محور استعماری ایران، عربستان، لبنان و اسرائیل، سعدالدین حریری تغییر عقیده داده! همزمان شاهدیم که،‌ شیرین عبادی و دارودسته‌اش نیز که از مدافعان «شکمی» حقوق بشر به شمار می‌روند، به تدریج مواضع واقعی خود را آشکار می‌کنند.

به دلیل تحولات وسیع منطقه‌ای که پس از درگیری‌های لبنان به شکسته شدن محور ایران، عربستان، لبنان و اسرائیل انجامید، پایه‌های سنتی حاکمیت استعمار در ایران به لرزه درآمده، و تا فروپاشی‌ فاصله‌ای ندارد. به همین دلیل نیروهای ریزه خوار سازمان سیا در داخل و خارج کشور جهت حفظ پایگاه اربابان خود ضمن فعال کردن محافل «هنری» دوران حاکمیت پهلوی، جنگ روانی تمام عیاری بر علیه ما ملت آغازکرده‌اند. مسلم است که پروپاگاند جنگ از سوی آنگلوساکسون‌ها رهبری می‌شود، و بر محور ایجاد بحران پیرامون امنیت اجتماعی، اقتصادی و ملی متمرکز شده. تهدید به تهاجم نظامی نخستین و مهم‌ترین ابزاری است که سازمان سیا جهت تداوم سرکوب و تهدید امنیت اجتماعی و اقتصادی در دست دارد. و به همین دلیل، امروز «گوردون جاندرو»، سخنگوی کاخ سفید، پیش از دریافت پیشنهادات ایران برای حل بحران هسته‌ای تأکید کرد، آمریکا دست از ارعاب و تهدید به تهاجم نظامی بر نخواهد داشت! و بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» هم با شادی و شعف تمام، موضع‌گیری گاوچران‌ها را منعکس کرد تا تلویحاً موافقت حاکمیت انگلستان را نیز با مواضع کاخ سفید اعلام دارد.

همانطور که می‌بینیم دولت انگلستان مواضع خود را مستقیماً نمی‌تواند اعلام کند، چرا که سازمان ناتو پس از دریافت تو سری اخیر در لبنان مواضع سنتی خود را در دریای مدیترانه از دست داده، و همزمان با انفجارهای زنجیره‌ای در هند، الیزابت دوم به همراه اهل بیت، هیئت و پرچمدار و علمدار سینه‌زن راهی ترکیه شده، تا پس از نثار تاج گل بر مزار آتاتورک، و ادای احترام به بنیانگزار ترکیة به اصطلاح «لائیک»، حاکمیت انگلستان بر دریای مرمره، دریای اژه و دریای سیاه را در سرجهازی خود محفوظ نگاه دارد. البته به عقیدة ما دربار انگلستان کمی دیر جنبیده! به یاد داریم که ماه سپتامبر سال گذشته، وزیر دفاع انگلستان ضمن حمایت آشکار از طالبان و حاکمیت اسلامی،‌ سخن از چند دهه حضور اسلام و طالبان در منطقه به میان آورده بود، و عبدالله گل به دلیل همین برنامه‌های درازمدت استعمار انگلیس در منطقه، موفق شد با نقض صریح قانون اساسی ترکیه در جایگاه ریاست جمهوری این کشور قرار گیرد! با این وجود ما معتقدیم که، امروز برای تغییر موضع و نثار تاج گل بر مزار آتاتورک دیگر دیر شده! ولی درک این مسائل برای فعلة فاشیسم به ویژه نوع جمکرانی آن مشکل است. به همین دلیل گروه عبادی، سرداران، ‌ ملایان و توله‌آخوندها همزمان به تحریک افکار عمومی برخاسته‌اند.

بنگر این بیغوله را از دور
طاق‌هایش ریخته، دروازه‌های‌اش رو به ویرانی
مار در او هست، اما گنج؟

نخست از دستاربندان شیاد آغاز می‌کنیم که باز هم جهت به پا کردن آشوب «در کنار مردم» قرار گرفته و از عدم آزادی مطبوعات، عدم امنیت و مشکلات معیشتی مردم ابراز نگرانی فرموده‌اند. مشکلاتی که گویا در زمان میرحسین موسوی و سردار سازندگی وجود خارجی نداشت و امروز ناگهان از آسمان بر مردم ایران نازل شده! بله سرداراکبر که دوران پرافتخار ریاست‌اش بر قوة مجریه جمکران هرگز فراموش نخواهد شد، اخیراً مدافع آزادی مطبوعات هم شده‌اند! همزمان با مواضع نوین لوطی اکبربهرمانی، سایت رادیو زمانه، مصاحبة شیرینی با مهاجرانی، عنترشان در لندن ترتیب داده، تا بلندگو به دست‌شان بدهد و ایشان هم سخت از آزادی مطبوعات حمایت کنند. البته «آزادی» مطلوب آخوند و توله‌آخوند بجز آزادی در ترویج «ابتذال» نیست، و انتشار «خاطرات» پروین غفاری در زمان وزارت مهاجرانی شاهدی است بر این مدعا. می‌بینیم که حاج اکبر در ایران و مهاجرانی در لندن شانه به شانه در سنگر آزادی مطبوعات به مبارزه مشغول شده‌‌اند. در نتیجه، سیدمهدی طباطبائی پلید که هم نمایندة تهران در مسجد جمکران است و هم حجت الاسلام‌والمسلمین، ضمن مصاحبه با آفتاب نیوز، مورخ 25 اردیبهشت ماه سالجاری مبارزه را در سنگر اقتصاد آغاز کرده، و مدافع حقوق معیشتی مردم شده. سیدمهدی مزور که مانند همپالکی‌های‌اش نان کشتار و چپاول ملت ایران را می‌خورد، اینک سوسیالیست شده، مسکن و رفاه را «حق مسلم» مردم می‌داند. همزمان با سیدمهدی خبیث، علیخانی، نماینده بوئین زهرا در همان «مسجدشوربا» به خبرنگار آفتاب نیوز می‌گوید، ‌مردم از نظر مواد غذائی در مضیقه‌اند،‌ گرانی بیداد می‌کند، اوضاع در زمان خاتمی خیلی بهتر بود! و البته مهم‌تر از همة این مدافعان علم اقتصاد، طهماسب مظاهری، رئیس کل بانک مرکزی ایران است که وظیفه دارد سیاست‌های دیکته شده از سوی بانک مرکزی ایالات متحد را در ایران مو به مو اجرا کند، تا منافع اربابان حکومت اسلامی خدشه‌دار نشود.

بنگر این بیغوله را از دور
هرچه می‌بینی در او مرگ است و ویرانی
عرصة جاوید آشوب و پریشانی

مظاهری همان کسی است که به محض برکنار شدن پورمحمدی، وی را به عنوان معاون خود در بانک مرکزی «استخدام» کرد، تا راه چپاول این مغز متفکر اقتصادی و بازرگانی مسدود نشود. همین مظاهری امروز با کاهش نرخ بهرة بانکی مخالفت کرده! به گزارش مهرنیوز، ‌ مورخ 25 اردیبهشت‌ماه سالجاری، مظاهری گفته، تغییر مدیرعاملان بانک‌های دولتی باید با موافقت بانک مرکزی و تغییر مدیرعاملان بانک‌های خصوصی نیز باید زیر نظر بانک مرکزی انجام گیرد! همانطور که پیشتر هم با تکیه بر مطالب «فرهنگ رضایت طلبی» اثر «گالبرایت» گفتیم، «بانک مرکزی» ایالات متحد به هیچ عنوان بی‌طرف و مستقل نیست، و بانک مرکزی ایران، به دلیل وابستگی «اقتصادی ـ سیاسی» حکومت جمکران به غرب مستقیماً تابع سیاست‌های بانک مرکزی آمریکاست. دلیل شاخ‌وشانه کشیدن مظاهری برای دولت مهرورزی وجود همین تکیه‌گاه مستحکم استعماری است. پیشتر گفتیم که نرخ بالای بهره در ایران یکی از مهم‌ترین اهرم‌های چپاول اقتصادی ‌است، چرا که مانع سرمایه گذاری و تولید در داخل شده، واردات را رونق می‌دهد. البته نقش وزارت کشور جمکران را در این میان دستکم نگیریم!

سرمایه‌گذاری در داخل بدون امنیت امکانپذیر نیست. به عبارت دیگر، وقتی در کشوری روزها با انفجار بمب و درگیری در اماکن عمومی آغاز می‌شود، سرمایه گذاری امکانپذیر نخواهد بود. در نتیجه همزمان با مخالفت بانک مرکزی جمکران با کاهش نرخ بهره، وزارت کشور، عدم امنیت اجتماعی را نیز تضمین می‌کند. و امروز پورمحمدی و سرداران تحت نظارت‌اش، مبارزه در سنگر امنیت و عدالت یا همان ارعاب مردم را آغاز کردند.

پورمحمدی که گفته می‌شود بزودی با زباله‌ای فاقد دستار، به نام سیدمهدی هاشمی جایگزین خواهد شد، می‌گوید، اجرای عدالت فقط بر عهدة قوه قضائیه نیست، ما هم باید عدالت را اجرا کنیم! به عبارت دیگر با این افاضات، وزارت کشور دست سرداران را برای سرکوب مردم کاملاً باز کرده. و از این پس سگ‌های هار جمکران بجای اینکه مجریان قوانین باشند، خود رأساً در جایگاه قاضی قرار گرفته، پس از تشخیص جرم، مجرم را هم مجازات خواهند کرد، تا امنیت و عدالت مورد نظر استعمار در ایران استقرار یابد. پورمحمدی در ادامة سخنان عدالت‌طلبانة خود، مانند آخوند طباطبائی، علیخانی و شرکاء وجود مافیای اقتصادی را کاملاً تکذیب می‌کند. البته اینان حق دارند چون همگی از اعضای همین مافیا به شمار می‌روند. پورمحمدی علاوه بر این ترهات که متن کامل آن در «مهرنیوز» موجود است، زبان به تمجید از عملکرد وزارت کشور در بلوچستان و فارس هم گشوده! به ویژه در مورد انفجارهای شیراز باید گفت عملکرد وزارت کشور جمکران حرف نداشت! وزارت کشور که خود عامل اصلی انفجار بود، پس از ضدونقیض‌گوئی فراوان، تصمیم گرفت این انفجار را به سلطنت طلبان نسبت دهد تا تبلیغاتی هم برای «دوستان» به راه انداخته باشد.

ولی حکایت به اینجا ختم نشد! امروز خبر رسید که همان گروهی که در رابطه با انفجارهای شیراز دستگیر شده‌، قصد داشته از شیراز خود را به رشت رسانده و کنسولگری روسیه را هم در این شهر منفجر کند! بله، می‌بینیم که این سلطنت طلبان ساخته و پرداختة ذهن «پوکویاما» چه شباهت عجیبی به گروه‌های تروریستی ساخته و پرداختة ساواک جمکران دارند! هم با روسیه مخالف‌اند، هم با مردم ایران! چون اگر گروه خرابکاری با فعالیت‌های آخوند انجوی شیرازی مخالف بود، بمب را جائی می‌گذاشت که انجوی را نابود کند. البته این استدلال منطقی با منطق ستیزی عملة فاشیسم در تضاد قرار می‌گیرد، چون همانطورکه گفتیم هدف از انفجارهای شیراز گسترش دامنة سرکوب مردم به ویژه اقلیت‌های مذهبی بوده. و چون نتوانستند نتیجة مطلوب را از این جنایت فجیع بگیرند، آنرا به سلطنت طلبان نسبت دادند. و به دنبال چنین افتضاحی، این انفجار را تبدیل به ابزاری کرده‌اند تا دوبرابر شدن نیروهای سرکوب ارشاد در فضای شهری را توجیه کنند.

چون ساواک جمکران ناچار است کمبود ماشالله قصاب و الله‌کرم، یا به قول خودش، «مردم همیشه در صحنه» را با نیروهای ارشاد جبران کند. وظیفة این نیروها همانطورکه می‌دانیم ایجاد مزاحمت برای مردم است، و سرداران هم اعلام داشته‌اند که با جادوگر وشیطان‌پرست و مبلغان خرافه وگروه‌های مبتذل غربی موسیقی «رپ» حسابی مبارزه خواهند کرد! خوشبختانه دین اسلام به ویژه مسلک تشیع، هیچ نوع خرافه‌ و ابتذالی ندارد! به توضیح‌المسائل آیات عظام که می‌نگرید، و یا «وق‌وقیه‌های» رهبر را که می‌شنوید، خطبه‌های نماز حماقت را که هر هفته مستقیماً برایتان پخش می‌کنند، و مثلاً می‌گویند محمد با اسب به آسمان رفت، زینب، فلورانس نایتینگل صحرای حجاز بود، اصلاً خرافه و مهمل نیست. «حقایق» تاریخی است!‌ و یا وقتی همسر الهام افاضات می‌فرمایند که، بی‌حجابی نشانة بی‌شعوری زنان است، ورود زنان به استادیوم ورزشی باعث فساد می‌شود، و زنی که خود را می‌آراید ممکن است خریدار پیدا نکند، و اینکه تعدد زوجات نشانة عدالت است، چرا که به قول ایشان، بعضی گوسفندان مؤنث روی دست پدرشان می‌مانند، به هیچ عنوان وقاحت و ابتذالی در کار نیست! در نتیجه همة این سخنان مبتذل از دهان همسر الهام، رهبر زنان آخوندپرست جمکران، یا «زن برتر»، در رسانه‌ها بازتاب وسیع می‌یابد، ‌ چون همین مهملات باعث می‌شود مطالبات زنان به برداشتن روسری و ورود به استادیوم ورزشی محدود بماند. ولی ابتذال آخوندپرستان درونمرزی چون همسر الهام فقط یک روی سکه است! روی دیگر سکة زن‌ستیزی و آخوندپرستی، مسلماً امثال مهرانگیز کار در ینگه دنیا هستند.

با چنین شطرنج نفرین کردة تاریخ
هیچ دستی نیست تا بازی کند، هیهات!

مهرانگیز کار، در ظاهر هیچ شباهتی به همسر الهام ندارد، ولی هر دو در سنگر آخوندپرستی به مبارزه با حقوق زنان مشغول‌اند. آخوند مهرانگیز کار در سایت مفتضح «روزآنلاین» مورخ 24 اردیبهشت‌ماه سالجاری، ضمن سینه چاک دادن برای حق و حقوق مردم و زنان، از ظلم و ستمی که بر آخوند صانعی روا داشته‌اند ابراز ناخشنودی کرده، به این نتیجه رسیده که به دلیل فشار بر مراجع «مترقی» با اجتهاد نمی‌توان کاری به پیش برد! چون آیت‌الله صانعی پس از 30 سال ناگهان مترقی شده و به همین دلیل نمی‌تواند مواضع خود را اعلام کند! عجب! چه دوره و زمانه‌ای شده! کجا رفتند این طلاب شیردل که در رکاب امام سیزدهم با آمریکا می‌جنگیدند و از مرگ هم نمی‌ترسیدند؟ کجا رفتند آن دجالانی که عربدة «نه سازش، نه تسلیم» سر می‌دادند تا جوانان این مملکت را در سه راهی جنگ و تبعید و زندان به نابودی بکشانند؟ کجا رفتند آن آیت‌الله صانعی‌های دوران جنگ سرد که مهرانگیز کار اینچنین از اجتهاد ناامید شده؟ ولی اگر مهرانگیز کار از اوضاع دلسرد شده، همپالکی‌اش شیرین عبادی ناچار است تا دم مرگ امیدوار باشد و برای اربابان دم بجنباند.

[...]
ای که آواز عزایت را درین ویرانه می‌خوانی
[...]
بنگر این بیغوله را از دور
هرچه می‌بینی در او مرگ است و ویرانی

عبادی که چند روز پیش در «سن ژوزه» کالیفرنیا آزادی را در مدینه یافته بود، یک مصاحبة نان و آبدار کرده که در سایت سرداراکبر هم منتشر شده. در این مصاحبه، عبادی در تداوم سیاست ارعاب ملت ایران، به ما می‌گوید خطر تهاجم نظامی افزایش یافته! بله عبادی که برای ایراد سخنرانی در ایالات متحد به سر می‌برد، گویا ملاقات مخفیانه‌ای هم با سران پنتاگون داشته و آبدارچی پنتاگون به زبان فارسی در گوش شیرین جان زمزمه کرده: جنگ نزدیک است!

در این مصاحبه که پاسخ‌ها را از پیش به دست نوبل همدان داده بودند، امید معماریان از عبادی می‌پرسد، فکر می‌کنید خطر جنگ افزایش یافته؟ عبادی هم پس از «من، من» کردن‌های معمول،‌ پاسخ می‌دهد، بعله! «شواهد» و دلائل محکمه پسند عبادی عبارت است از هارت وپورت کردن عیال بیل کلینتون، و ژنرال محتضر، مک‌کین در معرکه‌گیری‌های انتخاباتی‌شان! می‌بینیم که عبادی نه تنها در عرصة «حقوق‌بگیری» که در زمینة «سیاست‌باره‌گی» نیز تخصص دارد. البته خود عبادی با فروتنی بسیار می‌گوید، زمینه تخصصی‌اش «حقوق بشر»است! آنهم به دلیل اینکه نخستین اعلامیة حقوق بشر را «پاپابزرگشان»، کوروش کبیر، صادر کرده و ژن «حقوق بشر» کوروش کبیر به عبادی در هگمتانه رسیده.

پیشتر گفتیم که مزدوری، پیشه‌ای است موروثی. امروز با توجه به سخنان پربار عبادی می‌باید بگوئیم حقوق بشر هم گویا موروثی شده و ما نمی‌دانستیم. منتها در مسئلة ارث و میراث و ورثه یک نکته مهم را باید در نظر گرفت، و آن اینکه هنوز همخوانی «دی‌ان‌ای» کوروش کبیر با «دی‌ان‌ای» عبادی به اثبات نرسیده. به عبارت دیگر از نظر علمی ثابت نشده که شیرین عبادی، دین پرست و متخصص حقوق بشر نسبی، با کوروش کبیر خویشاوندی داشته باشد. و به همین دلیل است که احمدی نژاد خبیث می‌خواهد آرامگاه کوروش را در آب‌های سد سیوند غرق کند تا این مسئله را تا ابد در ابهام نگاه دارد. و به همین دلیل است که عبادی هم در مصاحبة کذا صریحاً گفته «من به احمدی نژاد رأی ندادم»، تا همه بدانند کسی که مدافع حقوق بشر است الزاماً باید به کروبی یا رفسنجانی رأی بدهد! علاوه بر این ترهات، یک توضیح‌المسائل دین یهود هم به عبادی داده‌اند تا آداب طلاق در دین یهود را برای‌مان توضیح دهد، که نادان از این جهان نرویم. در انتهای این مصاحبة دینی، عبادی می‌گوید از آنجا که خطر جنگ وجود دارد، باید جامعه مدنی را تقویت کرد تا مردم بتوانند از کشور خود دفاع کنند.

ولی ما به عبادی می‌گوئیم، حاج‌خانم! نخودپران‌تان را غلاف کنید! آنچه در لبنان گذشت، آنچه در ترکیه و پاکستان می‌گذرد، مرگ سیاست آخوندپروری ناتو را در کل منطقه نوید می‌دهد. شاید بهتر باشد در همان آمریکا برای خودتان دکه‌ای به نام «سوپر بشر» باز کنید، تا آخر عمری، زیر نظر مهرانگیز کار بتوانید به کسب و کار واقعی‌تان مشغول شوید.

[...]
ای که آواز عزای‌ات را درین ویرانه می‌خوانی
[...]
بنگر این بیغوله را از دور
هرچه می‌بینی در او مرگ است و ویرانی
عرصة جاوید آشوب و پریشانی
مهرة شاه‌اش از این لشکرکشی‌ها مات
[...]
سرستون‌های نگون بر خاک او
چون مهره‌های کهنة این بازی شیرین
[...]
هیچ دستی نیست تا بازی کند، هیهات!
نادر نادرپور



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت