کنیز و کاپیتولاسیون!
...
کسانیکه این روزها با «تظاهرات» مدافع «مقدسات بومی» و «تمامیت ارضی» شدهاند، آب در هاون میکوبند. تجربة تاریخی آشوبهای سال 1357، به مردم ایران این درس مهم را داده که نمیتوانند مطالبات خود را از طریق تظاهرات خیابانی به دست آورند. در واقع، ساواک جمکران با روانه کردن اوباش به خیابانها میکوشد از طریق جنجال، راه را بر مطالبات کارگران، معلمان، و دیگر گروههای صنفی سد کند.
همانطور که در وبلاگ «جرج و جوجو» گفتیم، ساواک جمکران در حال فروپاشی است، و به همین دلیل از طریق تحریک افکار عمومی، برپائی تظاهرات «مردمی» و سرکوب، تلاش میکند مردم را به خیابانها بکشاند. تحریک افکار عمومی از طریق اظهارات ابلهانة دستاربندان و سرداران یا همان اوباش صورت میگیرد. و تظاهرات «مردمی» با شرکت عملة ساواک تحت عناوین مختلف «دانشجویان»، «خانوادة شهدا»، «میهن پرستان» و یا «مردم خشمگین» سازمان داده میشود. و زمینه هم صد البته کاملاً فراهم آمده. در چنین زمینة مساعدی است که سردار رادان به مبارزه با مدل موی غربی هم میپردازد، آخوند قرائتی راههای احمقانه جهت حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی ارائه میکند، و در راستای پروپاگاند میهنپرستانة رعایای الیزابت دوم، ساواک پادوهایاش را در برابر این یا آن سفارتخانه گردهم میآورد، و با اینهمه نتیجه هم نمیگیرند. البته سایتهای «رادیوفردا»، «زمانه» و «بیبیسی» از هیچ «کمکی» فروگذار نمیکنند، ولی این روزها همة توطئه چینیها و شیوههای مرسوم که در آنی مشکلات عموسام را حل میکرد، به کوهی از مشکلات برخورد میکند و نقش برآب میشود. عموسام پیر شده! خلاصه بگوئیم، هرچه عقبتر میرود، باز هم مجبور است گامی به عقب بردارد!
هر چه کمتر شود فروغ حیات
رنجها جانگدازتر بینی
سوی مغرب چو رو کند خورشید
سایهها را درازتر بینی
پیشتر در زمان محمدرضا پهلوی کار ساواک سادهتر بود، دو گروه «طلاب» و «دانشجو» را فعال میکرد و نتیجة مطلوب آناً به دست میآمد. چون سابق بر این، کسانی که برخلاف نیاکان والاتبار ما، نیاکانشان نهضت تنباکو، کودتای سوم اسفند و سیرک محمدمصدق را ندیده بودند، و خودشان هم مانند ما بیدین و لامذهب نبودند، آخوند جماعت را جزو آدمیزاد میپنداشتند و از حجج اسلام با احترام فراوان یاد میکردند! «دانشجو» نیز آنروزها موجود محترمی به شمار میرفت، چون استعمار در «ایران زمین» برای حوزة علمیة قم و دانشگاه تهران فراوان تبلیغات میکرد. چرا که موجودیت هر دو مدیون کودتای کلنل آیرونساید دین پرست و اسلام پناه بود.
دیپلمههای دبیرستان به محض اینکه نامشان در زمرة قبولشدگان کنکور در روزینامة کیهان درج میشد، همزمان خود را مارکس، لنین و چه گوارا میدیدند. البته این ویژگی دانشجویان «مترقی» بود. گروه دیگر که در شکم مادرشان نماز میخواندند، ته ریش کثیفی گذاشته سرشان را مثل یابو همیشه پائین نگاه میداشتند که چشمشان به دخترها نیفتد و عباداتشان باطل نشود. البته یک گروه سوم هم وجود داشت که میخواست در دانشگاه «درس» بخواند، و نمیدانست که سخت در اشتباه است! بله! جوانی است و توهم و خواب و خیال، که در کشور ایران تبلیغات استعمار هم به آن دامن میزند. چون جهت حفظ منافع استعمار ما باید همواره در شرایطی باشیم که چشم بر واقعیت ببندیم و در «توهم» و «تقدس» شناور بمانیم. «تقدس» در حوزه و «توهم» در دانشگاه که هر دو، بنابرتعریف، «منطق ستیز» و تشدید کنندة یکدیگراند.
میبینیم که از قدیم «وحدت» حوزه و دانشگاه وجود داشته. در نتیجه، به محض اینکه دارودستة کندی جهت شلیک تیر خلاص به کشاورزی ایران اصلاحات ارضی را پیشنهاد کردند، حکایت کاپیتولاسیون هم به گوش طلاب و دانشجویان رسید، و خون در رگهای ضدامپریالیستشان به جوش آمد. پیشتر در مورد کاپیتولاسیون توضیح دادهایم و تکرار مکررات نمیکنیم، فقط به اختصار میگوئیم هیچیک از اعضای ناتو حق محاکمة نظامیان آمریکا را نداشته و ندارد. ولی رمالان هنوز به داستان کاپیتولاسیون چسبیده و به عراق اعتراض میکنند که چرا کاپیتولاسیون را پذیرفته! البته جنجال ریزه خواران کارخانة رجاله پروری در جمکران دلیل دارد.
دلیل اینکه، ایالات متحد اگر با هند، چین و روسیه در منطقه به توافق نرسد، ناچار است از عراق فرار کند و در پادگانهای عربستان، بحرین و امارات پناه بگیرد. در اینصورت مرز سازمان ناتو با سه قدرت منطقهای، مرز کشور عربستان و احتمالاً کویت خواهد بود. به همین دلیل حکومت عربستان که به اتفاق امارات سه دهه است مخارج سازمان القاعده را تأمین میکند، جهت جلوگیری از ورود تروریستهای القاعده به خاک عربستان در مرز خود با عراق احداث یک دیوار امنیتی را آغاز کرده! ولی مسلم است که سازمان ناتو مایل به عقب نشینی از عراق نیست، در نتیجه اگر بتواند مانند دهة طلائی هشتاد، با تکیه بر مزدوراناش در جمکران و بخش شیعه نشین عراق بحران و تنش ایجاد کند، نه تنها از عراق عقب نشینی نخواهد کرد که یک پا هم در ایران خواهد گذاشت. سفر اخیر «دز براون»، وزیر دفاع طالبان پرور انگلستان به شهر بصره و «قدم زدن» ایشان در خیابانهای این شهر، جهت مشخص کردن «قلمرو» انگلستان، شاهدی است بر این مدعا که بندر بصره همچنان سرجهازی علیاحضرت ملکه است و رمالان شیعه هم از روز ازل نوکران آنگلوساکسونها بوده و خواهند بود. پیام این است که اگر آمریکا برود، انگلستان اینجا میماند! علت ضدامپریالیست شدن حضرت سیستانی همین است و بس!
در واقع دستاربندان شیعه مانند خمینی دجال وظیفه دارند، علاوه بر ورد خواندن و تدریس آداب طهارت، و جماع با سنگ و چوب و پشه و مگس، جهت حفظ منافع آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک، هر از گاهی نقاب ضدآمریکائی نیز بر چهرة کثیف خود بگذارند. و از آنجا که گورکنها دیگر نمیتوانند از مقتدی صدر جنایتکار حمایت کنند، در کمال بلاهت سعی دارند آخوند سیستانی را به «مبارز ضدامپریالیست» تبدیل کرده، اراذل و اوباش مسلح مقتدی صدر را زیر نعلین ایشان متمرکز کنند. روزی نامة کیهان، سایت «فارس نیوز» و دیگر بوقهای تبلیغاتی آمریکا در همین مسیر فعال شدهاند، و از دهان حضرت آیتالله فتوی جهاد و مبارزة مسلحانه با اشغالگران «استخراج» میکنند. منتهی چون سازمان ناتو در مجموع به افلاس افتاده، سیرک مبارزات ضدامپریالیستی خمینی را دیگر نمیتوانند به راه اندازند، از اینرو این بوقها از قول حضرت سیستانی سخنان مضحکی منتشر میکنند.
محور دیگر ایجاد تنش، سه جزیرة کذا است که بوقهای تبلیغاتی حاکمیت انگلستان سعی دارند در آن بدمند. دیروز بنگاه خبرپراکنی «بیبیسی»، به دروغ ادعا کرد روسیه از تقاضای امارات برای باز پس گرفتن سه جزیره حمایت میکند! حال آنکه امارات پایگاه نظامیان سازمان ناتو است و روسیه مدافع منافع ناتو در خلیج فارس نمیتواند باشد. پیشتر گفتیم که تنها کشوری که موشکهایاش واشنگتن را هدف گرفته کشور روسیه است. و سه جزیره اگر به امارات باز پس داده شود تبدیل به پایگاه نظامی آمریکا، انگلستان و فرانسه بر علیه منافع روسیه خواهد شد. سادهتر بگوئیم سازمان ناتو در خلیج فارس یک گام به روسیه نزدیکتر میشود. در این چارچوب روسیه باید احمق باشد که از تقاضای امارات در مورد استرداد سه جزیره حمایت کند! و چون در رسانههای رسمی روسیه چنین موضعی مشاهده نمیشود، و از سوی دیگر امروز سخنگوی وزارت امورخارجة گورکنها در نشست خبری خود تکذیب روسیه را اعلام کرد، باید بگوئیم احمق را باید خارج از روسیه جستجو کنیم.
از مطلب دور افتادیم بازگردیم به دانشگاه در زمان محمدرضا پهلوی و دانشجونمایانی که نقش سردمداران مبارزه با «قدرت» را بر عهده داشتند، تا از طریق ایجاد آشوب، زمینة سرکوب فراگیر دانشجویان را در دانشگاه فراهم آورند. این دانشجونمایان همان شیوة کاسورهای ساواک را به کار میبستند: شکستن شیشه، تخریب تجهیزات آزمایشگاه، شکستن میز و صندلی و ... از همه مهمتر عربده جوئی! و این لاتبازی در دانشگاه را هم مبارزة سیاسی میخواندند. این مبارزات گاه به خیابان هم کشیده میشد و در سال 57 سازمان ناتو از طریق همین «مبارزات»، با تکیه بر نارضایتی مردم براندازی حاکمیت پهلوی را سازمان داد. ولی همانطور که دیدیم، محمد خاتمی و «اصلاح طلبان» نتوانستند از طریق آشوبهای دانشگاه براندازی دیگری را سازمان دهند، چون همانطورکه گفتیم شیوههای دوران جنگ سرد، پس از فروپاشی اتحاد شوروی دیگر کارآئی ندارد. ولی مگر فعلة فاشیسم زمان و مکان میشناسند؟ در دوران آشوبهای دانشگاهی خاتمی، «هوبر ودرین»، وزیر امور خارجة فرانسه سه روز صبر کرد تا سازمان ناتو از کودتا دل برکند! پس از سه روز وزیر امور خارجة فرانسه حمایت دولت فرانسه را از «دولت» خاتمی اعلام کرد، و دانشجونمایان بساطشان را برچیدند. سردمدارانشان راهی دیار ارباب شده، و شوتو پرتهایشان هم راهی زندان!
ولی امروز گروهی که در وزارت اطلاعات، در دورة خاتمی، قتلهای زنجیرهای و آشوبهای دانشگاه را جهت براندازی سازمان داد و شکست هم خورد، یعنی همان گروه اژهای و نجف آبادی، میرود تا مسئول انفجارهای شیراز نیز شناخته شود! عبدالله شهبازی در سایت خود ضمن اشاره به صحنهسازیهای سعید امامی پیرامون انفجار در حرم امام هشتم شیعیان، رسماً انتساب انفجارهای شیراز به سلطنت طلبان را به زیر سئوال میبرد. با در نظر گرفتن جایگاه عبدالله شهبازی در وزارت اطلاعات، به نظر میرسد که یکی دیگر از برنامههای سرشار از نبوغ وزارت اطلاعات گورکنها جهت ایجاد بحران عملاً شکست خورده، و بعضیها از جمله دری نجف آبادی، همچون سعیدامامی میباید تاوان این شکست را بپردازند. چون پس از 18 ماه تنش در لبنان سازمان ناتو در برابر «جبهة نامرئی» یک گام دیگر به عقب رفت، و رئیس جمهور لبنان انتخاب شد! در نتیجه قدرت رزمایش عموسام در منطقه باز هم کاهش یافته. هر چند که حسنی مبارک سعی دارد از طریق جنگ زرگری با جرج بوش مصر را بجای لبنان قرار دهد تا بحران گستردهتری در منطقه ایجاد شود، ولی به «رئیس» باید بگوئیم، ژستهای ضدامپریالیستیشان به فتاوی مضحک آیتالله سیستانی در عراق میماند! چرا که با موضعگیریهای اخیر روسیه و چین، محور «چین، پاکستان، ایران»، و محور «تلآویو، قاهره، تهران» که غرب سعی در حفظ آنها داشت شکسته شد و گورکنها ناچار شدند، در محور «دمشق، بیروت، تهران» قرار گیرند، و بجای دمجنبانی برای چین، سر بر آستان ژاپن بگذارند. در واقع هر چه ایالات متحد برای محکم کردن جای پای خود در ایران تلاش میکند، فاصلة حکومت دستنشاندة اسلامی از اربابان سنتیاش افزایش مییابد.
مولوی در دفتر اول مثنوی از بیماری کنیزکی حکایت میکند که پادشاه عاشق او بود، و همه طبیبان را بر بالین وی گرد آورد تا درمانش کنند. ولی هر چه طبیبان تلاش میکردند، حال کنیزک بدتر میشد.
هرچ کردند از علاج و از دوا
گشت رنج افزون و حاجت ناروا
آن کنیزک از مرض چون موی شد
چشم شه از اشک خون چون جوی شد
از قضا سرکنبگین صفرا نمود
روغن بادام خشکی میفزود
از هلیله قبض شد اطلاق رفت
آب آتش را مدد شد همچو نفت
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت