سگ اطلسپوش!
...
در توضیح وبلاگ «صفرالله» باید بگوئیم که محور اصلی پروپاگاند سازمان ناتو در ایران، حفظ قرآن و چارچوب قانون اساسی انسانستیز حکومت اسلامی است. به همین دلیل ریزهخواران استعمار از یک سو به «پاک کردن» قرآن از احکامی چون سنگسار، حجاب و «حق» کتک خوردن زنان در صورت عدم تمکین پرداخته، و از سوی دیگر با مطرح کردن حذف «ولایت فقیه» سعی دارند توحش قانون اساسی حکومت اسلامی را هم دست نخورده حفظ کنند. چون منافع ناتو در حفظ مقدسات است. و در این راستا، دیروز حضرت جرج بوش شخصاً به نوری مالکی، نخست وزیر عراق تلفن فرموده از توهین به پیکر مقدس قرآن کذا در بغداد پوزش طلبیدهاند! بله، فکر نکنید حاکمیت آمریکا بیادب است و به مقدسات توهین میکند. به هیچ عنوان! آمریکا در رأس ارتش ناتو به عراق و افغانستان لشکرکشی کرده تا به مقدسات توهین نشود. و شاهدیم که ایالات متحد به مقدسات توهین نمیکند، اصلاً یانکیها برای معنویات احترام فراوان قائلاند، چون احترام به مقدسات هیچ تقابلی با غارت نفت، چپاول ثروتهای ملی و سرکوب، کشتار و شکنجة انسانها ندارد. چرا که انسان، مانند نفت و آثار باستانی از موجودیت مادی برخوردار است و در قاموس فعلة فاشیسم، همانطور که میدانیم، مادیات هیچ اهمیتی ندارد. و به همین دلیل تولید مواد مخدر، تجارت برده، غارت و چپاول ثروتهای ملی در ایران، عراق و افغانستان مانند خون بهائیان «مباح» میشود؛ گورکنها، همگام با سازمان ناتو در این «راه مقدس» گام برمیدارند.
به گزارش سایت نووستی، مورخ 30 اردیبهشتماه سالجاری، «اسکارلافونتن» رئیس فراکسیون چپ در پارلمان آلمان طی مصاحبهای با روزنامة «تاگس اشپیگل» ضمن اشاره به ماهیت مداخله جویانة سازمان ناتو اظهار داشته، «این سازمان از یک اتحادیة دفاعی به یک مجموعة مداخلهجویانه تحت رهبری آمریکا تبدیل شده.» اسکار لافونتن در این مصاحبه خواستار ایجاد یک سیستم دفاعی مشترک برای مقابله با هرگونه تهدید و اقدام مخالف با اهداف سازمان ملل شد. لافونتن ضمن مخالفت با هرگونه تهاجم نظامی و حمایت از حقوق بشر اعلام داشت، در عراق و افغانستان این حقوق پایمال شده.
البته «اسکار لافونتن» از جمله شخصیتهائی است که خط سیاسی خود را حفظ کرده، و با مسیر باد تغییر جهت نمیدهد. و سخنان وی هر چند دیرهنگام از این جهت حائز اهمیت است که سازمان ناتو پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، جهت حفظ منافع صاحبان صنایع نظامی غرب به «دشمن سازی» ، از طریق بزرگنمائی سازمانهای تروریستی ساخته و پرداختة خود مشغول شده، تا بتواند با تهدیدهای دروغین افزایش سرسامآور بودجة نظامی را توجیه کند. همانطورکه پیشتر هم گفتیم افزایش بودجة نظامی به معنای کاهش بودجة خدمات آموزشی، بهداشتی و اجتماعی است. و اگر شرایط ایران را در نظر بگیریم، به صراحت میبینیم که حکومت رمالان تهران پس از 8 سال جنگ، با افزایش بهرة بانکی و فراهم آوردن تسهیلات برای واردات، به نابودی تولید و ممانعت از سرمایه گذاری در کشور پرداخته، تا همزمان با تشویق رانتخواری و فرار سرمایهها، دامنة فقر را گسترش دهد. در کشوری که نرخ بیکاری به 25 درصد میرسد، سخنگوی الکن دولت مهرورزی از بهبود وضع معیشتی مردم هم سخن میگوید! البته جای تردید نیست که در اقتصاد استعماری وضع معیشتی بعضیها که مانند «مفتح» در دستگاه دولت عدالت پرور به دلالی و دریافت پورسانتاژ از واردات قند و شکر و میوه اشتغال دارند بسیار بهتر شده، اما امثال مفتح را «مردم» نمینامند! مفتحها در واقع چپاولگر اموال مردماند. ولی خوب فعلاً تریبون به دست امثال الهام است که از یکسو بهبود وضع معیشتی مردم را نوید میدهند و از سوی دیگر دستگیری بهائیان را هم تأمین «امنیت» کشور وانمود میکنند.
چرا؟ چون همزمان با توطئة دولت سینیوره در لبنان، وزارت اطلاعات در میان مردم شیراز بمب منفجر کرد تا جهت ابراز وجود، به روال مرسوم، به نفسکشطلبی و عربدهجوئی پرداخته و «دشمنیابی» کند. ولی از آنجا که سیاست ارباباناش در لبنان شکست خورد، ابتدا نانی برای سلطنت طلبان به تنور چسباند و چون تنور سرد بود، یقة بهائیان را گرفت، تا بتواند برای تحقیق و تفحص پیرامون گروهی که به ادعای آخوند اژهای در اسرائیل و آمریکا این عملیات را سازمان دادهاند به سرکوب مردم مشغول شود. چه دیواری کوتاهتر از بهائیها؟ به این ترتیب عدهای راهی اسرائیل و آمریکا خواهند شد، هم فال است و هم تماشا! البته آخوند اژهای از یک نظر کاملاً حق دارد، سرنخ انفجارهای شیراز را در اسرائیل و آمریکا میباید جستجو کرد، چرا که مأموران ساواک گورکنها را آمریکا و اسرائیل آموزش میدهند. ولی تا آنجا که ما میدانیم بهائیان حق ندارند در ادارات دولتی جمکران استخدام شوند. میبینیم که باز هم میرسیم به فرض نخست: عامل انفجارهای شیراز وزارت اطلاعات جمکران است. و شیوة خرابکاری هم همان شیوة سازمان سیا. حال بازگردیم به سخنان اسکار لافونتن پیرامون سازمان ناتو، تا ببینیم دلیل اعتراض دیر هنگام رئیس فراکسیون چپ به سیاستهای این سازمان چیست.
بر اساس گاهشمار فعالیتهای ناتو در سایت رسمی این سازمان، در سال 1947، حدود یک ماه پس از هشدار مارشال در مورد پیشروی اتحاد جماهیر شوروی در اروپای غربی، «پیمان دنکرک» در چهارم مارس 1947 به امضاء رسید. در تاریخ 12 مارس، ترومن، رئیس جمهور ایالات متحد به ترکیه و یونان پیشنهاد کمکهای نظامی و اقتصادی داد. در تاریخ پنجم ژوئن همان سال طرح مارشال رسماً اعلام شد، و «اتحادیة کشورهای اروپای غربی» با امضای پیمان بروکسل در 17 مارس 1948 چشم به جهان گشود. بر اساس پیمان بروکسل، در صورت تهاجم نظامی به هر یک از کشورهای عضو، دیگر اعضاء موظف به دفاع از کشور مذکور خواهند بود. گفتگوها پیرامون ایجاد سازمان آتلانتیک شمالی پس از تقسیم آلمان در سال 1948 آغاز شد، و سرانجام در تاریخ 4 آوریل 1949، این قرارداد بین آمریکا و 12 کشور عضو به امضاء رسید. به جزئیات نمیپردازیم چون آنچه اهمیت دارد شرایط فعلی است.
در سال 1952 اتحادیة دفاعی اروپا نیز ایجاد شد، و در سال 1955 آلمان غربی، پس از ترکیه و یونان به اعضای ناتو پیوست. در پاسخ به تحرکات ایالات متحد، پیمان ورشو در تاریخ 14 ماه مه 1955 منعقد شد. در ماه دسامبر 1967، سازمان ناتو سرفرماندهی خود را در بروکسل مستقر کرد، و در تاریخ 12 دسامبر 1979، اعلام داشت اگر اتحاد جماهیر شوروی برای خروج موشکهای «اساس 20» از اروپای شرقی مذاکره نکند، ناتو موشکهای «پرشینگ» را در اروپای غربی مستقر خواهد کرد. میدانیم که این کشمکشها با کودتا در پاکستان، ترکیه، عراق و جنجال براندازانه در کشور ایران همزمان شد. و نهایتاً به گسترش دامنة نفوذ این سازمان انجامید. پس از استقرار حکومت اسلامی در ایران، و آغاز جنگ «ایران ـ عراق»، در تاریخ 30 ماه مه سال 1982 اسپانیا نیز به عضویت ناتو درآمد. هشتم ماه دسامبر 1987، 8 ماه پیش از پایان «نعمتالهی»، یا جنگ 8 ساله در ایران، ریگان و گورباچف در واشنگتن پیمان «آی.ان.اف» را به امضاء رساندند. به موجب این پیمان طرفین متعهد شدند موشکهای میانبرد هستهای خود را حذف کنند. و عاقبت پیمان معروف «اف.سی.ای» بین پیمان ورشو و ناتو در سال 1990 در پاریس به امضا رسید. به موجب این پیمان که هنگام اتحاد دو آلمان در سوم اکتبر 1990 منعقد شد، سازمان ناتو تعهد کرد که گسترش خود را برای همیشه به سوی شرق متوقف کند! و قرار بر این شد که ارتش خارجی و سلاح هستهای به اروپای شرقی وارد نشود. ولی شاهدیم که سازمان ناتو به تعهدات خود عمل نکرد، و اخیراً روسیه با خروج از این پیمان اروپای غربی را به تب و لرز افکند، چرا که به موجب پیمان کذا روسیه نیز متعهد به عدم تهاجم به اروپا شده بود. در ژوئیة سال 1991 پیمان ورشو رسماً منحل شد، و از چهارم ژوئن سال 1992 شاهد فاجعة تجزیة یوگسلاوی بودیم.
در ژانویة 1994، سرفرماندهی ناتو در بروکسل اعلام داشت آمادة پذیرش اعضای جدید است! و از ماه دسامبر سال 1995 جنگ در بوسنی را سازمان داد. در ماه مه 1997 فدراسیون روسیه و ناتو قرارداد همکاریهای نظامی به امضاء رساندند. در سال 1999، سازمان ناتو آشکارا با نادیده گرفتن تعهدات اکتبر 1990، لهستان، چک و مجارستان را به عضویت پذیرفت. ناتو سپس تهاجم نظامی به یوگسلاوی را آغاز کرد، از 24 مارس تا 10 ژوئن، غیرنظامیان یوگسلاوی هدف بمباران قرار گرفتند، و سازمان ناتو همچنان به پیشروی به سوی مرزهای فدراسیون روسیه ادامه داد. از ماه مارس 2004، استونی، لتونی، لیتوانی، بلغارستان، رومانی، اسلواکی و اسلوونی به «افتخار» عضویت در ناتو نائل آمدهاند. سپس نوبت به انقلابهای نارنجی و صورتی در گرجستان و اوکراین رسید که به اتفاق مولداوی خواهان پیوستن به ناتو شدند! در سال 2008 طی نشست بخارست، ناتو تقاضای این سه کشور را نپذیرفت، چون هم روسیه دیگر در دوران فطرت بوریس یلتسین دستوپا نمیزد، و هم اینکه کشتی سازمان ناتو در عراق و افغانستان به گل نشسته بود.
در واقع دلیل اصلی اعتراض اسکار لافونتن به ساختار سازمان جنایتکار ناتو، هراس از فروپاشی قریبالوقوع این سازمان است. و چون روسیه از پیمان عدم تهاجم نظامی «اف.سی.ای» خارج شده، خطر جنگ، و یا بروز بحرانهای امنیتی شدید اروپا را تهدید میکند. در شرایط فعلی، اگر برخورد نظامی پیش آید، یا تهاجمات تروریستی به وقوع بپیوندد ایالات متحد قادر به دفاع از همپیمانان اروپائی خود نخواهد بود. و چپهای اروپا سعی دارند به عنوان سپر بلای راست، در شیپور همکاری نظامی با روسیه بدمند! در وبلاگ «صفرالله» گفتیم که برنار کوشنر به همین منظور راهی مسکو شده تا سازمان پیرو فرتوت ناتو را از مرگ حتمی نجات داده، چهرة کریه این سازمان جنایتکار و حامی مقدسات را تا حد امکان بیاراید.
ولی به دلیل پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این سازمان فلسفة وجودی خود را دیگر از دست داده، و منطق حکم میکند که بجای ادامة نبرد احمقانه با روسیه و ایجاد تنش در منطقه، ناتو، جای خود را به سازمانی بسپارد که اهداف نوینی دنبال میکند. برای عملی کردن چنین برنامهای، اقتصاد غرب که پس از جنگ جهانی دوم به بهانة مبارزه با کمونیسم از جنگ و بحران تغذیه کرده، میباید راه پیشرفت خود را در صلح و آرامش جستجو کند. این مسیری است طولانی که نیازمند همکاری مردم با دولتهائی است که به جای قرار دادن انسان در خدمت سرمایه، قرار دادن سرمایه در خدمت انسان را هدف خود میدانند.
سادهتر بگوئیم جهت تحقق چنین مهمی استقرار یک «نظام انسان محور جهانی» الزامی است. و با شناختی که از سیاستهای اعضای ناتو داریم، به ویژه با آنچه در عراق و افغانستان شاهدیم، فریاد آقای لافونتن بیش از آنچه تغییر مسیر سازمان ناتو باشد، کمک طلبیدن از مسکو برای نجات این سازمان منفور است که با دستان خونآلود خود به «مقدسات» چسبیده. ولی میتوان مطمئن بود که همکاریهای روسیه نیز این سازمان را از مرگ حتمی نجات نخواهد داد.
در دفتر ششم مثنوی داستانی نقل شده از پیرزنی زشتروی، که هر چه خود را میآراست و گونههایش را گلگون میکرد پیری و زشتیاش را پنهان نتوانستی، پس ابلیس را لعنت میفرستاد. در این هنگام ابلیس بر او ظاهر شد و گفت، ای عجوزه! از چه رو قصد بازگشت به گذشته داری؟ هر چه رخ خود گلگون کنی یا سپید، شادابی و جوانی به چهرة تو باز نخواهد گشت.
ای عجوزه چند کوشی با قضا
نقد جو اکنون رها کن مامضی
چون رخات را نیست در خوبی امید
خواه گلگونه نه خواهی [سپید]
[...]
ریخت دندانهای سگ چون پیر شد
ترک مردم کرد و سرگین گیر شد
این سگان شصت ساله را نگر
هر دمی دندان سگشان تیز تر
پیر سگ را ریخت پشم از پوستین
این سگان پیر اطلس پوش بین
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت