دوشنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۷


دمب «نیک»!

...

حکومت جمکران برای تداوم حضور نظامی انگلستان در عراق، به جنجال پیرامون توافقنامة‌ امنیتی ایالات متحد با این کشور پرداخته، تا انگلستان بتواند «دمب» خود را در منطقه حفظ کند! اتفاقاً وبلاگ امروز را به همین «دمب» اختصاص می‌دهیم. چون گورکن‌ها می‌خواهند «دمب‌شان» را روی کول‌شان گذاشته به سوی استان فارس فرار کنند تا به ارباب نزدیک‌تر باشند. به نظر می‌‌رسد کارخانة رجاله پروری همزمان با تأکید بر ریاست لاریجانی بر مجلس جمکران، ‌ تغییر پایتخت از تهران به استان فارس را نیز پیشنهاد کرده باشد تا «دمب» خود را همچنان در منطقه محفوظ نگاه دارد. البته در گویش عامیانه، دم را «دمب» می‌خوانند! «دمب»، مانند هر واژة دیگری بر حسب زمینه‌ای که در آن قرار گرفته، معنا می‌یابد. چون خارج از «زمینه»، در زبان‌شناسی واژه‌ها قالب‌های پوچ‌اند. به عنوان نمونه اگر در این وبلاگ سخن از «دمب انتخابات» مجلس جمکران به میان‌ می‌آوریم، همزمان انتخابات، مجلس و پیامدهای این انتخابات را نیز به سخره گرفته‌ایم، چون در گویش متعارف، انتخابات دم ندارد، پیامد دارد! و هنگامی که بجای «دم» واژة عامیانة «دمب» را به کار می‌گیریم استهزاء شدت می‌یابد. حال کلاس زبان‌شناسی «فردیناند دو سوسور» را ترک کرده، به «دمب انتخابات» جمکران و دمب کارخانة رجاله‌پروی می‌پردازیم.

بالاخره پس از برگزاری انتخابات «آزاد» مسجد گورکن‌ها در حکومت «مستقل» جمکران،‌ در نخستین جلسة گردهمائی نمایندگان اصولگرای مسجد کذا، غلامبچة سفارت انگلستان، حاج‌علی لاریجانی به ریاست «برگزیده» شدند. و این نشانی است از «استقلال» حکومت اسلامی. بله، ما همیشه «مستقل» بودیم، حتی در دورة محمدرضا پهلوی همان سیاست «نه شرقی، نه غربی» بر ما ملت تحمیل می‌شد،‌ منتهی «دمب» این سیاست استعماری گاه «شاه» بوده و گاه «شیخ». اگر «دمب» سیاست استعماری «شاه» بوده، ما با فکل کراوات و سرو وضع مرتب در مکتب «رستاخیز»، تحت نظارت سازمان سیا و کارخانة رجاله پروری، استقلال خود را به جهانیان، به ویژه به اتحاد جماهیر شوروی که در همسایگی ما قرار داشت، ثابت می‌فرمودیم. و اگر «دمب» سیاست استعمار «شیخ» بود، ما با یک من ریش کثیف و یک جفت نعلین از طریق «عربده»، ‌ در «مکتب اسلام»، استقلال خود را تحت نظارت کارخانة رجاله پروری و سازمان سیا به جهانیان و به ویژه به همان اتحاد جماهیر شوروی ثابت می‌کردیم. و امروز هم که اتحاد جماهیر شوروی وجود ندارد، ما استقلال خود را تحت نظارت کارخانة رجاله پروری و سازمان سیا در برابر فدراسیون روسیه، چون مگسی که در بطری خالی کو‌کاکولا گیر افتاده، «وز، وز» می‌‌کنیم!

و اما در همة شرایط فراموش نمی‌کنیم که، اساس استقلال ما همان حفظ منافع سازمان جنایتکار ناتو باید باشد. پیش از تشکیل این سازمان منفور، استقلال ما تحت نظارت سفارت انگلستان، به عشق ورزی با آلمان نازی و میزبانی از مستشاران نظامی آلمان محدود می‌شد. فاشیست‌ها، «ایران نوین» را خانة خود می‌دانستند! و پس از صرف «کنگر» مفصل در ایران «لنگر» انداخته بودند. و خلاصه هرچه اتحاد جماهیرشوروی به حضور اینان اعتراض می‌کرد، کلنل رضاخان در کمال «استقلال، آزادی» یک تنه در برابر جهانیان ایستاده بود و مخالفت‌ می‌کرد. کلنل ما آنقدر بر «استقلال و آزادی» و «میهمان نوازی» پای فشرد که سرانجام ناگزیر شد ایران را ترک کند، تا فاشیست‌ها بمانند.

و اما امروز همانطورکه می‌دانیم شرایط با گذشته تفاوت فراوان دارد. از یکسو، جنگ سرد به پایان رسیده، از سوی دیگر نزدیک شدن فدراسیون روسیه به چین و هند محورهای نوین استراتژیکی ایجاد کرده که مستقیماً منافع سازمان ناتو را تهدید می‌کند. به همین دلیل در فردای توافقات دوحه، فرماندة سپاه پاسداران یک «وق‌وقیة» مفصل در تداوم وقوقیه‌های روح‌الله ایراد کرده می‌فرمایند،‌ «انقلاب، همچنان ادامه دارد!» به عبارت دیگر، گورکن‌ها برای حفظ منافع علیاحضرت ملکه و گاوچران‌ها همچنان آمادة شهادت‌اند. روشن‌تر بگوئیم تشکل استعماری سپاه‌پاسداران، پس از شکست ایالات متحد در لبنان، رسماً برای فدا کردن جوانان و نابودی ملت ایران اعلام آمادگی کرده.

در این راستا است که پاسدار شریعتمداری و پاسداران سلطنت‌طلب «فارس نیوز» تلاش می‌کنند آیت‌الله سیستانی را به «رهبرکبیر انقلاب» تبدیل کرده، دست در دست اوباش مقتدی صدر با اشغالگران در عراق، حداقل هشت‌سال به «جهاد» مشغول شوند. دلیل زمزمه‌های تغییر پایتخت را در همین مزدوری‌های آشکار می‌باید جستجو کرد. بله، همین روزهاست که داریوش همایون، مبتکر پروژة مضحک «مشروطة محمدی»، در روزی‌نامة مسعودی‌ها مقاله‌ای بنویسد و در آن تأکید کند، آخوند لاریجانی پدر «محترم» رئیس مسجد جمکران، در دوران حیات به انگلیسی‌ها خمس و زکات پرداخت می‌کرده، تا گروهی از «طلاب» در خیابان‌های قم با شعار «وای اگر نیک براون حکم جهادم دهد، ارتش روسی نتواند که جوابم دهد»، مبارزات سنتی خود را با «کفر» و «الحاد» و به ویژه با سلطة این «کمونیست‌های کافر» آغاز کنند!

هم اکنون در رسانه‌های آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک زمینة چنین جهاد پرمنفعتی آماده می‌شود. دیلی‌ها، نیوزها و تلگراف‌ها، گورکن‌ها را به نبرد با نظامیان غرب متهم می‌کنند! البته ما می‌دانیم که حکومت گورکن‌ها بجز نوکری برای این آنگلوساکسون‌های نمک‌نشناس هیچ کار دیگری نکرده و نخواهد کرد، در نتیجه در برابر چنین اتهامی نیز خفقان می‌گیرد و نمی‌گوید در عراق و افغانستان فقط از فرامین ارباب اطاعت می‌کند. به دلیل سکوت گورکن‌هاست که ایالات متحد پیوسته حکومت اسلامی را متهم به ایجاد ناآرامی در عراق می‌کند، و امروز هم یکی از «تلگراف‌ها» مدعی شده حکومت اسلامی برای کشتن نظامیان انگلیس در عراق دلار در اختیار مقتدی صدر می‌گذارد! این ادعای مضحک در سایت روزآنلاین هم منتشر شده! و در تداوم همین پروپاگاند جنگ است که رسانه‌های حکومت اسلامی ابتدا از زبان آخوند سیستانی و اکنون از زبان مشاور علی‌خامنه‌ای، با توافقنامة امنیتی عراق و آمریکا مخالفت می‌کنند. چرا که این توافقنامه حق مسلم استعمار انگلیس در چپاول عراق را نادیده می‌گیرد، و عراق را تحت اختیار آمریکا قرار می‌دهد. چون با شرایطی که در منطقه پیش آمده، ‌ایالات متحد اگر بخواهد «دمب» خود را محفوظ نگاه دارد می‌باید «دمب» امپراطوری انگلیس را گرفته، علیاحضرت را از منطقه بیرون بیاندازد. و اینجاست که شیعیان و رهبران‌شان «احساس تکلیف» نموده، به این توافقنامة «خفت‌بار» اعتراض‌ می‌کنند!

امروز، ولایتی، مشاور رهبر گورکن‌ها در «فارس نیوز» از توافقنامة کذا انتقاد کرده. ولایتی که از شدت گورکنی و مرده‌خوری، خود شبیه تابوتی شده که به آن مقداری ریش و پشم چسبانده باشند، به گفتة فارس‌نیوزی‌ها بیانات «بسیار مهمی» ایراد کرده، و می‌گوید، اگر این توافقنامه امضاء شود اماکن مقدس شیعه تحت سیطرة دشمن قرار می‌گیرد! اگر سخنان ابلهانة ولایتی را یک مرحلة منطقی به پیش رانیم، خواهیم داشت، امروز که انگلیسی‌‌ها در عراق خیمه زده‌اند، و از اوباش مقتدی صدر حمایت می‌کنند، اماکن مقدس شیعه تحت سیطرة دوستان است! بله، وزیر دفاع انگلستان بی‌جهت رنج سفر به بصره بر خود هموار نکرد، «دز براون» به بصره آمد تا به نوکران‌اش در جمکران قوت قلب داده باشد. و نتایج سفر ایشان به بصره، ‌ انتخاب لاریجانی به ریاست مجلس جمکران، و اعلام انتقال پایتخت بود.

سایت «پیک نت» در مطلبی تحت عنوان، «تغییر پایتخت به شهرک صدرای فارس» می‌نویسد، این پیشنهاد از سوی جهرمی، داماد ناطق نوری مطرح شده. به گفتة «پیک نت»، جهرمی طرح جدا کردن عسلویه از بندر بوشهر و اتصال آن به استان فارس را هم ارائه کرده بود، تا این استان به خلیج فارس راه داشته باشد! ظاهراً حل محتمل بحران هسته‌ای و به راه افتادن «نیروگاه بوشهر» برای حاکمیت انگلستان که دست در دست دارودستة برژینسکی بر تجهیز گورکن‌ها به سلاح هسته‌ای پای می‌فشارد، خوش نیامده، و خواهان حق و حقوق مسلم خود در خلیج فارس بوده. و جهرمی هم اگر چه مشخص نیست پدرش کیست،‌ ولی می‌داند که عسلویه ارث پدری‌اش است، پس پیشنهاد کرده، عسلویه را از بوشهر جدا کنیم و به استان فارس بچسبانیم. البته با پیشنهاد ایشان موافقت نشد، چون همانطورکه گفتیم شرایط برای تاخت‌وتاز انگلیسی‌ها در منطقه مناسب نیست؛ حتی اوضاع آمریکا هم تعریفی ندارد. ولی استعمار این حرف‌ها سرش نمی‌شود، آنهم استعمار انگلیس که بیش‌از یک سده است از طریق آخوند جماعت به چپاول منطقه مشغول بوده و ترک عادت نتواند. در نتیجه، به دلیل شکست محور «تل‌آویو، قاهره، تهران»، انگلستان ایجاد محور بحران در مصر، اسرائیل و ایران را مد نظر قرار داده. و از طریق مهره‌های شناخته شدة خود سعی در ایجاد «شرایط ویژه» دارد.

کاربرد «شرایط ویژه»، همانطورکه بارها و بارها در این وبلاگ توضیح داده‌ایم، سرکوب، چپاول و جنگ افروزی است. بهترین نمونة تحمیل «شرایط ویژه» در کشورمان، اشغال سفارت آمریکا در تهران بود. و در همین راستا شاهدیم که مجلس فرمایشی مصر، به «تقاضای» حسنی مبارک به مدت دو سال شرایط ویژه را در این کشور تمدید کرده. و جیمی‌کارتر منفور جهت ایجاد بحران، پروپاگاند یهودستیزانة خود را از سر گرفته. البته سخنان جیمی کارتر بر محور سلاح‌های هسته‌ای اسرائیل متمرکز شده! ولی بهتر است بدانیم که کارتر تلویحاً مطالبات اربابان گاردین را تکرار می‌کند. به یاد داریم که گاردین از مدافعان سرسخت تجهیز گورکن‌ها به سلاح هسته‌ای بود. و امروز کارتر ادعا کرده اسرائیل 150 سلاح هسته‌ای دارد! البته سلاح‌های هسته‌ای اسرائیل اهدائی پنتاگون است و کاربرد آن‌ها نیز با اجازة آمریکا صورت خواهد گرفت، هر چند که به ادعای پوچ بعضی‌ها دولت اسرائیل «مستقل» است! از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به جهرمی داماد ناطق نوری که قرار است بجای دانش جعفری‌ بنشیند.

آورده‌اند که دانش جعفری و پورمحمدی هر دو از شرکای لاریجانی‌اند، و جای تعجب نیست که جهرمی بجای دانش جعفری قرار گیرد. چون کارخانة رجاله پروری فرمان بسیج عمومی صادر کرده. سوابق درخشان جهرمی بر سایت «پیک نت» چون الماس می‌درخشد! در نتیجه مشتاقان آشنائی با زمینخوار، سرکوبگر و اوباش می‌توانند به «پیک نت» مراجعه کرده، از این طریق با افتخارات خانوادة آخوند ناطق‌نوری نیز بهتر آشنا شوند.

البته ما نمی‌خواهیم باعث ناامیدی علیاحضرت ملکة انگلستان شویم، چون اگر به خودشان ارادتی نداریم، به الماس کوه نور ارادت فراوان داریم! چرا که این الماس که بر تاج ملکة انگلستان می‌درخشد، یادآور جنگ و چپاول است، و نشان از ماهیت حاکمیت انگلستان دارد. ماهیتی که به ناچار باید متحول شود! چون به دلیل احداث قریب‌الوقوع خط لولة ‌صلح، قلادة طالبان پاکستان از دست حاکمیت انگلستان خارج شده. امروز «دز براون»، وزیر دفاع انگلستان که از طرفداران اسلام و مذاکره با طالبان بود در افغانستان ابراز امیدواری کرده که، طالبان از پاکستان خشونت را به افغانستان وارد نکنند! به عبارت دیگر کارخانة رجاله پروری ناچار است جهت حفظ «دمب» خود در منطقه به طالبان موجود در جمکران، عراق و افغانستان اکتفا کند، و مراقب باشد که از سوی طالبان پاکستان مورد تهاجم قرار نگیرد! ولی اشکال اینجاست که ایالات متحد در عراق ناچار شده منافع انگلستان را قربانی منافع خود کند. حاکمیت انگلستان که به وسوسة پنتاگون طمع در عراق کرد، قربانی منافع پنتاگون خواهد شد. درست مانند آن زرگری که به طمع سیم و زر اهدائی پادشاه شهر و دیار خود را ترک کرد، بی‌آنکه بداند به سوی مرگ می‌شتابد،
گرچه دیوار افکند سایه دراز
بازگردد سوی او آن سایه باز

پس ما هم بازمی‌گردیم به دنبالة حکایت آن کنیزک بیمار که پادشاه بر او عاشق بود و طبیبان از درمانش عاجز. شاه چون ناتوانی طبیبان را مشاهده کرد، پای برهنه به سوی مسجد دوید و چندان گریست که محراب از اشک وی پرآب شد! پس شاه زبان به ستایش خداوند گشود و آنقدر زاری کرد تا خواب وی را در ربود. و در خواب وی را گفتند که حاجت‌اش برآورده خواهد شد. فردای آنروز کسی به میهمانی شاه آمد که در رویا بر او ظاهر شده بود. شاه او را نزد کنیزک بیمار برد و آن طبیب «الهی» دریافت که کنیزک دل در گرو زرگری در سمرقند دارد. پس به دستور شاه زر و سیم فراوان به زرگر داده وی را از سمرقند به بالین کنیزک آوردند. طبیب شاه را گفت، مدتی کنیزک را در اختیار این مرد بگذار. پس از شش ماه، طبیب داروئی به آنمرد داد که رنجور و بیمار شود. چون مرد زرگر بیمار شد، آتش عشق کنیزک افسرد، و بر مرگ زرگر هیچ نگریست.

شه فرستاد آنطرف یک دو رسول
[...]
تا سمرقند آمدند آندو رسول
از برای زرگر شنگ فضول
[...]
نک فلان شه از برای زرگری
اختیارت کرد زیرا مهتری
اینک این خلعت بگیر و زر و سیم
چون بیائی خاص باشی و ندیم
مرد مال و خلعت بسیار دید
غره شد از شهر و فرزندان برید
اندر آمد شادمان در راه مرد
بی‌خبر کان شاه قصد جان‌ش کرد
اسب تازی بر نشست و شاد تاخت
خون‌بهای خویش را خلعت شناخت
[...]

مسلماً آنروزها که «تونی بلر» هفته‌ای یک بار راهی واشنگتن می‌شد تا مراتب ارادت حاکمیت انگلستان را به اربابان جرج بوش ابلاغ کند، ‌ نمی‌دانست که شرکت در جنگ عراق به مرگ استعمار انگلیس در منطقه منجر خواهد شد.

این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا








0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت