پنجشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۷


اوباما و «حســین»!

...

با معرفی نوچة گروه برژینسکی، باراک اوباما، به عنوان نامزد انتخاباتی «حزب دمکرات» آمریکا خطوط اصلی سیاست‌های حاکمیت ایالات متحد در منطقه با شتاب فراوان شکل می‌گیرد. این خطوط حکایت از تمایل آمریکا برای بازگشت به گذشته دارد. گذشته‌ای که در آن ترکیه، پس‌ از کودتای ارتش ناتو همچنان «لائیک» باقی مانده بود، پاکستان پس از کودتای ضیاءالحق، به تولید و پرورش طالبان اشتغال داشت،‌ افغانستان در اشغال ارتش سرخ به سر می‌برد، و ایران در جنگ استعماری با عراق روزگار می‌گذراند. ساده‌تر بگوئیم حاکمیت آمریکا، ‌ به دلیل زمین‌گیر شدن در خاورمیانه، بدون در نظر گرفتن شرایط منطقه رویای ایجاد بحران و تنش همه جانبه در سر می‌پروراند.

به همین دلیل، ژنرال مشارف برای کناره‌گیری از قدرت اعلام آمادگی می‌فرمایند، تا شرایط به دوران طلائی نخست وزیری نواز شریف و بی‌نظیر بوتو بازگردد. دادگاه قانون اساسی ترکیه در تأئید همین سیاست، و جهت تقویت اسلام گرایان فکل‌کراواتی، حکمی در مورد حجاب صادر می‌کند تا شرایط را به 25 سال پیش باز‌گرداند، و بتواند با ایجاد بحران اجتماعی زمینة یک کودتای نظامی را فراهم آورد. بله، دعوا بر سر یک تکه پارچه‌ است؛ دادگاه قانون اساسی هیچ حق و حقوق دیگری به زنان ترکیه نخواهد داد. همزمان با تلاش‌ نوکران‌اش در پاکستان و ترکیه، ایالات متحد سعی دارد با نقض آشکار قوانین در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، شرایطی ایجاد کند که «علی‌کوچیکه»، غلام خانه‌زاد و رئیس مجلس گورکن‌ها همکاری با آژانس را مخالف منافع ملی تشخیص داده، با توسل به شیوه‌های عوامفریبانة مصدق، از طریق مجلس به اصطلاح مردمی، خروج از «ان.پی.تی» را با بوق و کرنا اعلام کند.

همین کافی است تا سازمان ناتو بتواند حکومت گورکن‌ها را یک‌شبه به سلاح اتمی مجهز کند. این سیاست چندین و چند فایده دارد. نخست آنکه تهاجم نظامی آمریکا به کشورمان را توجیه خواهد کرد، و نان «علی‌کوچیکه» و اربابان‌اش برای حداقل 8 سال در روغن فراوان شناور می‌شود، حاج اکبر و شرکاء نیز به وصال شرایط ویژة مطلوب خود خواهند رسید. و پس از حاکم شدن این فضای سیاسی، سردار رادان نیازی نخواهد داشت جهت سرکوب اجتماعی سرش را در چکمة زنان و بینی‌اش را در آرایش موی مردان فرو کند.

همینکه شرایط ویژه از سوی خداوند بر مؤمنان نازل شود، خود «نعمت‌الهی» است، و جای شکر فراوان دارد! حاج اکبر، پاسدار محسن رضائی و دیگر اعضای کاروان لاشخورها که راهی عربستان شده بودند، دیروز چهرة کریه‌شان در «مهرنیوز» به چشم می‌خورد. نیش‌شان تا بناگوش باز بود،‌ چون از پیروزی ارباب اطمینان داشتند. همانطور که گفتیم استعمار به دلیل سفله پروری همواره ابله‌ترین را بر می‌گزیند، تا سفله پروری «توسعه» یابد. بی‌جهت نیست که به گفتة شیاد اردکان، خمینی در مورد «توسعه» هیچ نظریه‌ای ارائه نکرده؛ روح الله خود مظهر «توسعه» بود در همة زمینه‌های حماقت و سفلگی. و اعضای کاروان لاشخورها نیز به دلیل برخورداری از همین ویژگی‌ها، در عربستان با دم‌شان گردو می‌شکستند. چرا که نمی‌دانند آنچه حاکمیت آمریکا در سر می‌پروراند عملاً امکانپذیر نیست، و گورکن‌ها، به ویژه «مردقدرتمند» بی‌جهت شکم‌شان را صابون زده‌اند. هر چند فعلة فاشیسم با زمان و مکان بیگانه‌اند، و پیوسته بر این باورند که می‌توان از زمان حال به گذشته‌ها گریخت، و یا در آینده به جست و خیز مشغول شد، اوضاع بر وفق مراد اینان نیست. با این وجود شاهدیم که تمامی نوکران عموسام در راستای سیاست ارباب «قیام» کرده‌، به جست و خیز مشغول‌ شده‌اند.

از شخص اوباما، برندة خوشبخت قرعه‌کشی حزب دمکرات آغاز کنیم که با اظهارات ‌ابلهانة اخیر پیرامون اختصاص اورشلیم به پایتخت اسرائیل، در واقع بر اشغال بخش فلسطینی این شهر تأکید کرده. می‌دانیم که گورکن‌ها مانند دیگر نوکران ضدامپریالیست آمریکا اورشلیم را پایتخت فلسطین می‌دانند، و خواهان خروج اسرائیل از این شهر منفور و مقدس‌اند. در نتیجه، سخنان اوباما در مورد اورشلیم صرفاً با هدف ایجاد بحران مصنوعی در کشورهای منطقه ایراد شده، چرا که اسرائیل و اربابانش در سازمان ناتو به دلیل شکست در جنگ 33 روزه قادر به تحمیل جنگ نوینی بر منطقه نخواهند بود؛ به همین دلیل سعی دارند از طریق تحریک افکار عمومی به ایجاد بحران بپردازند، و نهایتاً مزدوران خود را در سازمان القاعده و دیگر شعبات‌اش فعال کنند.

دلیل خروج «ایمن الظواهری» از غار همین است. بازهم قلاده‌اش را کشیده‌اند، و الظواهری، مانند آخوندهای شیعی مسلک، «احساس تکلیف» کرده، و یک «وق‌وقیة» مخصوص صادر نموده، چرا که منافع آنگلوساکسون‌ها در خطر است. در نتیجه، «فرانس‌پرس» بلافاصله پیام الظواهری «مبارز» را دریافت می‌کند، و مهرنیوز، مورخ 16 خردادماه سالجاری نیز آنرا انتشار می‌دهد! پیام الظواهری همزمان حامل تهدید دولت مصر و به زیر سئوال بردن مذاکرات صلح بین اسرائیل و فلسطین است. چون اگر صلح برقرار شود، الظواهری و شرکاء دیگر وجودشان به درد سازمان سیا نمی‌خورد و می‌توانند «واقعاً» بمیرند. و از آنجا که امثال بن‌لادن و خمینی مرگ را فقط برای همسایه می‌خواهند، حاج‌الظواهری جهت حفظ موجودیت خود شدیداً به دست‌وپا افتاده. پادوی سازمان سیا، ضمن تهدید فعالیت‌های گردشگری در مصر، که یکی از منابع مهم درآمد دولت دست‌نشاندة حسنی‌مبارک به شمار می‌رود، فرمان حمله به دولت محتضر اسرائیل را نیز صادر فرموده‌اند، تا جان تازه‌ای در پیکر بی‌رمق این دولت بدمد و زمینه را برای درگیری‌های جدید با حماس فراهم آورد. می‌دانیم که دولت اسرائیل مانند حکومت گورکن‌ها موجودیت خود را مدیون جنگ و بحران است و اگر جنگ و بحران را از اسرائیل و حکومت «امام‌زمان» بگیرند هر دو در دم فرو می‌پاشند. دلیل شیفتگی اکبر بهرمانی و دیگر جنایتکاران حکومت اسلامی به حفظ «شرایط ویژه» همین است و بس.

بله! «شرایط ویژه» اگر برای مردم منطقه بجز مرگ و آواره‌گی هیچ ندارد، برای آمریکا و نوکران‌اش نان و آب فراوان دارد. از اینروست که ایمن الظواهری در «وق‌وقیة» اخیر خود ضمن دعوت از فلسطینی‌ها به عملیات شهادت طلبانه، در کمال حماقت و پدرسوختگی ادعا دارد «برادران‌اش» در عراق و افغانستان آمریکا را شکست داده‌اند! حال آنکه جهانیان نیک می‌دانند بن‌لادن و الظواهری در رأس تشکیلاتی قرار دارند که ساخته و پرداختة سازمان سیا است، و از سه دهة پیش جهت حفظ منافع آمریکا در منطقه فعال شده. در واقع آنان که اشغالگران را در عراق و افغانستان به چنین افلاسی انداخته‌اند، کسانی نیستند که مانند اعضای القاعده با پیروی از تعالیم الهی، ویراست جان نگروپونته، در اماکن عمومی بمب می‌گذارند، و غیرنظامیان را قتل‌عام می‌کنند. در نتیجه به الظواهری و اربابان‌اش توصیه می‌کنیم خفقان بگیرند و دستور مبارزه صادر نکنند. گرفتاری الظواهری و اربابان‌اش در سازمان ناتو این است که مصر ناچار شده جلوی ارسال اسلحه و تجهیزات به فلسطین را بگیرد، تا نوکران عموسام نتوانند برای دولت اسرائیل، جهت به بن بست کشاندن مذاکرات صلح فرصت مناسب را فراهم آورند. بی‌جهت نبود که آن «شیخ زائد» را با هلی‌کوپتراش به خلیج فارس انداختند. هزینة تأمین تجهیزات نظامی برای سازمان القاعده را امارات می‌پردازد، با پولی که گورکن‌ها از طریق چپاول ما ملت به بانک‌های «مستقل» این شبه‌کشور منتقل می‌کنند!

بله، همانطورکه گفتیم با سقوط «شیخ زائد» و مرگ تأسف‌بار ایشان بسیاری از سیاست‌های «زائد» منطقه نیز ابتر خواهد ماند. به ویژه سیاست انگلستان که با توسل به دامان «علی‌کوچیکة» مفلوک می‌خواهد «مردقدرتمند» بسازد! کار این سیاست آنچنان زار شده که حتی «واشنگتن پریزم» هم فهمیده، و قصد دارد اعمال نفوذ آمریکا در به قدرت رساندن پاسدار «ال‌لاریجانی» را پنهان دارد، و این افتضاح را نتیجة خواست اروپائی‌ها معرفی کند! بابک یکتافر، «کارشناس» موسسة جهانی امنیت و سردبیر «واشنگتن پریزم» در سایت رادیوزمانه اعلام کرده، اروپائی‌ها به لاریجانی دل‌خوش کرده‌اند. به عبارت دیگر، ‌ ایشان به خواننده تفهیم می‌فرمایند که آمریکا هرگز دستی به سروگوش «علی‌کوچیکه» نکشیده، و آن دجال‌هائی که جایگاه نمایندگان مردم ایران را اشغال کرده‌اند و یک صدا رأی موافق به ریاست غلام‌بچة سفارت کذا دادند، حتماً صدای خداوند را شنیده بودند! یا از آنجا که شب پیش زیاده از حد چلوکباب کوفت کرده بودند، امام زمان در خواب بر آنان ظاهر شده بود، و گفته بود، من به «علی» رأی می‌دهم! و «علی» کجاست؟ تو مجلس!

ولی اگر نظر غیرکارشناسانة ما را بخواهید، که «کارشناس» مؤسسه جهانی امنیت هم نیستیم، می‌گوئیم حاج مک‌فال، جهت گذار به دمکراسی در ایران، خواهان «ایجاد یک شکاف» شده بودند که دمکراسی مطلوب خود را از طریق همان شکاف مستقر کنند. و به یاد داریم که گزینه‌های پیشنهادی حاج‌مک‌فال هر سه فاشیستی و سرشار از «تقدس» بود: حکومت دینی، فاشیسم یا سلطنت! در واقع با پیروی از توصیه‌های مک‌فال، بعضی‌ها، از جمله گاوچران‌ها پنداشتند برای ایجاد شکاف کذا مناسب‌ترین گزینه همان علی‌لاریجانی باید باشد. و «جان‌لاین»، فرستادة ویژه «بی‌بی‌سی» در ایران نیز آناً علی‌کوچیکه را بسی «شیوا» و «آکادمیک» یافته، او را «مردقدرتمند» خواند! منتهی وقتی در پی هارت و پورت «مردقدرتمند»، مبنی بر اینکه در همکاری با آژانس بازنگری خواهیم کرد، دفتر مطبوعاتی آژانس در وین طی صدور بیانیه‌ای اعلام داشت، اظهارات «مردقدرتمند» را نشنیده می‌گیرد، فوت‌هائی که بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» در آستین علی‌کوچیکه کرده بود از شکاف آستین‌شان بیرون زد و باد تبلیغات در دم فروکش کرد. در نتیجه، امروز بابک یکتافر می‌گوید، آمریکا در این مضحکه نقشی نداشته! بله، هیچکس نمی‌خواهد شریک بازنده باشد، بخصوص آمریکا که در منطقه بازندة اصلی شده، و پیروی از استعمار انگلیس دیگر مانند گذشته‌ها برای‌اش آلاف‌و‌علوف نخواهد داشت.

ولی مهم‌ترین نشانة شکست آنگلوساکسون‌ها بدون تردید چشم پوشی اجباری از تجزیة عراق است! به گزارش «بی‌بی‌سی» و سایت نووستی، امروز ژنرال «ایلکر باشبوگ»، فرماندة نیروی زمینی ترکیه اعلام داشت، نیروهای مسلح ترکیه به همراه نیروهای مسلح ایران علیه جدائی طلبان کرد عراق اقدام خواهند کرد! می‌دانیم که ارتش ترکیه تحت فرماندهی سازمان ناتو قرار دارد، همچنین می‌دانیم که حکومت اسلامی را همین سازمان لعنتی در کشورمان مستقر کرده، و می‌دانیم که تجزیة ایران، عراق و مناطق مسلمان‌نشین هند، چین و به ویژه روسیه، در دستور کار ناتو قرار داشت. ظهور طالبان، استقرار حکومت اسلامی، جنگ 8 ساله و تهاجم نظامی ناتو به عراق و افغانستان در راستای همین سیاست به وقوع پیوست. و امروز می‌بینیم که سازمان ناتو ناچار شده به دست خود تجزیه طلبان را در عراق منزوی کند. این آغازی است بر پایان سیاست استعماری ایجاد «یک کشور، یک مذهب». سیاستی که به بهای آواره‌گی میلیون‌ها هندی، به شبه‌کشوری چون پاکستان، یک‌شبه موجودیت بخشید. و اما شکست نظریة استعماری «یک کشور، یک مذهب»، خود آغازی خواهد بود بر پایان نفوذ سازمان جنایتکار ناتو در منطقة خلیج‌فارس و آسیای مرکزی.




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت