سه‌شنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۷



استراتژی «شیرین»!

...

توجیه دخالت نظامی به بهانة کمک‌های انسان دوستانه، در دهة هشتاد توسط برنار کوشنر مطرح شد تا سرپوشی باشد بر کشتار و چپاول ملت‌ها. گویا تیغة این سیاست کند شده باشد، چرا که انترناسیونال پوکویاما وظیفه دارد در شیپور «تهاجم نظامی» برای استقرار «حقوق بشر» بدمد. به همین دلیل سرداران جمکرانی تلاش می‌کنند به هر ترتیب توجه ارباب را به نقض آشکار حقوق بشر در جمکران جلب کنند. آخرین چشمه از مزدوری حکومت جمکران دستگیری بهائیان و ممانعت از دفن مردگان‌شان است. و بی‌جهت نیست که آخوند منتظری و پاسداراکبر دوباره به بلبل‌زبانی افتاده‌اند.

یک بار دیگر تأکید می‌کنیم که دفاع از حقوق بهائیان، دفاع از حقوق انسان‌ها است، نه دفاع از یک مجموعه اعتقادات دینی. چرا که طرح مسائل حوزوی در رسانه‌ها یک پروپاگاند استعماری است برای گسترش تقدس‌ها. بحث مضحک «وحیانی» بودن و «الهامی» بودن قرآن که با نامة سروش دجال آغاز شد، مانند دستگیری بهائیان پس از انفجارهای شیراز در راستای همین سیاست انجام گرفته، تا همزمان با اشغال فضای رسانه‌ای با مقدسات، «حقوق انسانی» را به «حقوق دینی انسان‌ها» محدود کند. دلیل ظهور آخوند منتظری و نوچه‌اش پاسداراکبر در سایت دین‌پرست زمانه، جهت دفاع از «ادیان» و تأکید بر حق بهائیان، شاهدی است بر این مدعا. پاسدار اکبر باز هم یک تکه استخوان برایش پرتاب کرده‌اند که بگوید «بی‌دینی»، از بهائی بودن هم بدتر است! به عبارت دیگر، بهائی بودن خوب نیست، ولی از بی‌دینی که بهتر است! البته چنین اصولی از «کشفیات» نوین این پاسدار بی‌مقدار نیست، چون نان پاسدار اکبر و شرکاء در تنور دکان دینداران پخته می‌شود. حال بپردازیم به وبلاگ امروز.

سید مهدی خاموشی، رئیس سازمان استحماری تبلیغات اسلامی، به مناسبت نوزدهمین سالگرد مرگ خمینی به اتفاق چند تن دیگر از گورکن‌ها جهت بررسی «اندیشه‌های» خمینی به سارایوو رفته و در آنجا به ارائة دیدگاه‌های خمینی، بزرگترین فیلسوف زمان ما پرداخته! سیدمهدی در مورد دین و سیاست می‌گوید، دین اگر از سیاست جدا شود، دیگر نمی‌توان آنرا بر مردم تحمیل کرد و سیاست هم اگر از دین جدا شود تبدیل به عامل تخریب و خودکامگی خواهد شد. این سخنان شیوا در واقع تکرار همان شعار استعماری است که به آخوند مدرس نسبت داده می‌شود و در واقع یکی از مهم‌ترین تولیدات «سیاسی ـ عقیدتی» کارخانة رجاله پروری است. به یاد داریم که ماه سپتامبر سال گذشته،‌ دز براون، وزیر دفاع انگلستان از طالبان و حکومت اسلامی حمایت کرد و حضور اسلام در حاکمیت افغانستان و عراق را از الزامات ناخدا کلمب بر شمرد. پس جای تعجب نیست که رئیس سازمان تبلیغات اسلامی جمکران هم جهت حفظ منافع استعمار انگلستان از حکومت دینی دفاع کند. همانطور که می‌دانیم، پیوند کارخانة رجاله پروری و دستاربندان پیوندی است الهی و ناگسستنی. «شعارها» در چنین پیوند مقدسی هرگز تغییر نخواهد کرد، و استعمار انگلستان همواره آمادة دفاع از مقدسات اسلامی خواهد بود، به ویژه در ایران که علاوه بر اهمیت استراتژیک، از منابع نفت و گاز هم برخوردار است و در چنین کشورهائی جدائی دین از سیاست اصلاً مصلحت نیست! به همین دلیل است که از دیرباز «دیدگاه مدرس» در راستای منافع ناخدا کلمب قرار گرفت و بعد هم نوبت به روح‌الله خمینی رسید که از مواضع مدرس دفاع کند، و اکنون شاهدیم که سید مهدی خاموشی به بلندگوی همین شعار استعماری تبدیل شده:

«اگر دین از سیاست جدا شود، بازوی اجرائی خود را به کلی از دست می‌دهد و اگر سیاست از دین جدا گردد به یک عنصر مخرب در مسیر خودکامگی تبدیل خواهد شد.»

این سخنان شیوا و آکادمیک که در مهرنیوز، مورخ 18 خردادماه سالجاری انتشار یافته، ثابت می‌کند که حکومت جمکران بکلی با خودکامگی بیگانه ‌است! البته به زعم سید مهدی. چون برای افرادی که شرایط جامعه ایران را می‌شناسند، این سخنان در واقع حماقت و وقاحت آخوند خاموشی و اربابان‌اش را به اثبات می‌رساند. چون همانطور که پیشتر هم گفتیم به دلیل سفله‌پروری استعمار، بازار امثال خاموشی رونق فراوان دارد. و چرا راه دور برویم در همین کشور استعمارزدة ترکیه، اسلام‌گرایان فکل‌کراواتی از نظر حماقت فاصله‌ای با امثال سیدمهدی خاموشی ندارند.

بله، درست حدس زدید می‌خواهیم بپردازیم به لائیسیتة استعماری در کشور ترکیه. این لائیسیته در ترکیه دقیقاً همان کاربردی را پیدا کرده که حکومت اسلامی در کشور ایران. به عبارت دیگر این لائیسیته نیز آزادی‌های فردی و انسانی را کاملاً نادیده می‌گیرد. از شرایط اسفبار ایران نمی‌گوئیم چون همه با آن آشنائی داریم. می‌پردازیم به ترکیة لائیک که در آن مرد می‌تواند همسرش به دلیل عدم رعایت حجاب طلاق بدهد و پدر می‌تواند دختر خود را وادار به رعایت حجاب کند! این همان حق الهی مرد بر همسر و فرزند است که در ترکیه مشاهده می‌کنیم، ‌ و جنجالی که اخیراً پیرامون حجاب در ترکیه به راه انداخته‌اند همانطور که بارها در این وبلاگ گفتیم، در واقع یک جنگ «زرگری» جهت تأمین مشروعیت برای حکومت نظامیان سازمان ناتو است. چون ژنرال‌های ارتش ترکیه که تحت فرماندهی ناتو قرار دارند با نیرنگ جایگاه اوپوزیسیون لائیک را اشغال کرده‌اند.

پس از استقرار حکومت اسلامی و اشغال سفارت آمریکا در تهران، ارتش ناتو در ترکیه کودتا کرد. قانون اساسی فعلی ترکیه میراث همان کودتای «آزادیبخش» است، به همین دلیل مانند قانون اساسی حکومت اسلامی سدی است در برابر هر گونه رشد و پیشرفت. بهترین نمونه از عملکرد مخرب این قانون اساسی ظهور یک دولت اسلامگرا از بطن یک لائیسیتة استعماری است! نیازی به توضیح نیست که استعمار غرب، اسلام گرایان را صرفاً برای ایجاد بحران به حکومت می‌رساند. و باید گفت دولت عبدالله گل بخوبی از پس انجام این مهم برآمده. چرا که با توسل به شیوة فاشیستی تمرکز بر یک نقطه، اصلاح قانون اساسی را غیرممکن ساخته. در واقع قرار بود جهت کنار گذاشتن قانون اساسی دستپخت ارتش، متن جدید قانون اساسی به رفراندوم گذاشته شود. به گفتة «بی‌بی‌سی» رجب اردوغان سال گذشته وعده داده بود که درصورت پیروزی در انتخابات چنین رفراندومی برگزار کند. ولی همین دولت با طرح مسئلة حجاب در واقع امکان اصلاح قانون اساسی از طریق برگزاری رفراندوم را نیز از میان برداشت. همانطورکه گفتیم در کشورهای استعمارزده، حاکمیت در واقع صورتکی است جهت پنهان داشتن چهرة استعمار، و حاکمیت ترکیه از این روند کلی مستثنی نیست. با طرح مسئلة حجاب، دولت اردوغان امکان تبدیل قانون اساسی ترکیه را به یک قانون دمکراتیک عملاً نابود کرد. و این نخستین پیامد حضور ناخدا کلمب و کاروان همراهش در ترکیه است: حفظ بحران پیرامون مسئلة حجاب و ایجاد انسداد بر سر راه تدوین یک قانون اساسی دمکراتیک.

بله، آن‌ها که ممنوعیت حضور دختران محجبه در دانشگاه را جشن گرفتند کمی شتاب به خرج دادند. چون در عمل دلیل ندارد که یک دولت لائیک از حضور اسلامگرایان، زن یا مرد، در دانشگاه ممانعت به عمل آورد. «حاکمیت لائیک» بر خلاف تصور بعضی‌ها به معنای «جامعة لائیک» نیست! به هیچ عنوان! این حاکمیت می‌باید لائیسیته را در عرصة ویژه دولت اعمال ‌کند. به عبارت دیگر دانش‌آموزان مدارس دولتی، کادرهای نظامی، اعضای قوة قضائیه، و کارمندان دولت موظف به رعایت لائیسیته‌اند، ولی دانشجو، به عنوان فرد بالغ باید حق داشته باشد که پوشش خود را شخصاً انتخاب کند. می‌بینیم که در ترکیه چنین نیست. و دمکراسی و حقوق زنان به برکت مزدورانی از قماش اردوغان به یک تکه پارچه محدود مانده. این شرایط آن روی سکة حکومت گورکن‌ها در جمکران است، که از یک زن عامی به نام شیرین عبادی یک مدافع حقوق بشر ساخته. و رسانه‌های ناخداکلمب و سایت رادیوزمانه هم وظیفه دارند در آستین این مبارز بزرگ مرتباً فوت فرمایند تا همه ایشان را به عنوان «رهبر جبهة ملی فراگیر» مورد تائید قرار دهند. ناخدا کلمب اخیراً به شیوة «دابل فوت» روی آورده به این ترتیب که ابتدا یکی از رسانه‌های‌اش با حاجیه عبادی مصاحبه می‌کند، سپس بنگاه خبرپراکنی «بی‌بی‌سی» این مصاحبه را منتشر می‌کند. به این ترتیب با یک مصاحبه، پرستیژ عبادی را چند برابر می‌کنند!

روزنامة «ایندیپندنت»، که به مصداق «به عکس نام زنگی نهند کافور»، ارتباط چندانی با «ایندیپندنس» ندارد، چرا که از طرفداران پروپاقرص «احترام به ادیان» به شمار می‌رود، و انسان غیردینی را اصولاً به رسمیت نمی‌شناسد، با «استاد» شیرین عبادی مصاحبه‌ای ترتیب داده و متن این مصاحبه روز 18 خردادماه سالجاری در سایت فارسی ناخداکلمب نیز منتشر شده. در این مصاحبه، حاجیه عبادی که در راستای سیاست اربابان‌اش مشوق و مروج قانون‌شکنی است و از تجمع و تظاهرات غیرقانونی دفاع می‌کند، در بیانات گهرباری می‌گوید، هر کاری «آن‌ها» می‌کنند غیرقانونی است. عبادی که ارواح شکمش حقوقدان هم معرفی شده، و در جمکران به شغل محترم وکالت اشتغال دارد تا بتواند جنجال و آشوب به راه اندازد می‌گوید، «دادگاه‌ها مستقل نیستند» و کارشان را درست انجام نمی‌دهند! البته خبرنگار بدجنس «ایندیپندنت» به عبادی نگفته، «میسیز عبادی» ما هم «ایندیپندنت» نیستیم و کارمان را درست انجام نمی‌دهیم، چون در واقع نان ما در تنور همان دادگاه‌های شما پخته می‌شود، و اگر دادگاه‌های شما «ایندیپندنت» باشند، ‌ آنوقت ما باید خود را «دی پندنت» بنامیم و نوامیس اسلام و ناخداکلمب خدشه‌دار خواهد شد. بله، و طی همین مصاحبه ‌است که متوجه می‌شویم عبادی نه تنها حقوقدان است که با روانشناسی نیز آشنائی‌ دارد. البته روانشناسی عبادی ارتباطی به علم روان‌شناسی ندارد، بلکه مانند «جبهة ملی و فراگیرشان» که قرار است از دل توده‌ها برخیزد، «شکمی» است و متکی به تبلیغات استعماری «طرح توطئه». شیرین عبادی در توهمات روانشناسانة خود به نتایج علمی و خدشه ناپذیری رسیده، چون به زعم خود «گاهی اوقات فکر» کرده که حاکمیت ایران به سرکوب می‌پردازد، چون پیش خود فکرهائی می‌کند:

«من گاهی فکر می‌کنم که دولت ایران مبتلا به ترسی بیمارگونه‌ است و فکر می‌کند همه می‌خواهند آنرا سرنگون کنند.»

بله عبادی «فکر» می‌کند، و ضمن تفکرات دکارتی خود به این نتیجه می‌رسد که دولت ایران «مستقل» است و در کمال استقلال به سرکوب مردم می‌پردازد. حال آنکه می‌دانیم سرکوب ما ملت توسط حاکمیت ایران بدون حمایت همه جانبة استعمار غرب امکانپذیر نخواهد بود. دیگر پیامد «تفکرات» عبادی این است که هشت سال پیش در جمکران حقوق بشر رعایت می‌شده، ولی طی 8 سال اخیر «تنزل» درجه یافته. نشانه‌های بارز تنزل حقوق بشر از نظر استاد عبادی، آزار همجنس‌گرایان، بازداشت بهائیان و رانندگان اتوبوس است. به عبارت دیگر آنروزهای طلائی که روزی‌نامه‌های کیهان و اطلاعات هر روز نام دهها نفر از جوانان این مملکت را که به عنوان «مفسد فی‌الارض» اعدام شده بودند انتشار می‌دادند، اوضاع حقوق بشر هیچ هم بد نبوده! طی همین 8 سال است که به دلیل ناکامی ساواک و سیا در سازمان دادن به یک کودتای مردمی، حقوق بشر یک باره در ایران «تنزل» یافت! پیشتر هیچکس مزاحم بهائیان، همجنسگرایان و به طور کلی مردم ایران نمی‌شد! جنگ بود، خمینی عربده می‌زد، و سیف‌زاده اعدام می‌کرد، شیرین عبادی هم خفقان گرفته بود و حتماً «فکر» نمی‌کرد!

اما در این 8 سال وضع تغییر کرده، سایة خمینی، تبلور توحش و مزدوری بر سر امثال عبادی نیست، جنگ نیست، و سیف‌زاده‌ها هم مانند عبادی مدافع حقوق بشر و انتخابات آزاد شده‌اند! بله این است نتایج «تفکرات» عبادی که به گفتة «ایندیپندنت» تصمیم دارد مقامات جمکران را از طریق قانون وادار کند به تعهدات بین‌المللی خود پایبند باشند:

«استراتژی عبادی این است که مقامات ایرانی را از طریق قانون و دادگاه ملزم به عمل به تعهدات بین‌المللی خود کنند [کند]»


و خبرنگار ایندیپندنت که فراموش کرده چند لحظه پیش همین عبادی از عدم استقلال دادگاه گلایه‌ها داشته، به ما نمی‌گوید حاجیه عبادی از طریق کدام دادگاه می‌خواهند چنین کاری را صورت دهند، از طریق دادگاه‌های بین‌المللی؟ نکند بعضی‌ها که بسیار مستقل و «ایندیپندنت» هستند رؤیای توجیه «دخالت نظامی» برای «استقرار حقوق بشر» در کلة پوک خود می‌پرورانند؟ و حتماً رئیس سازمان سیا هم که راهی عربستان شده، تا دستورات لازم را به اکبر بهرمانی بدهد، جهت برقراری حقوق بشر در ایران تلاش می‌کند! دکارت می‌گوید، «می‌اندیشم، پس هستم»، فعلة فاشیسم می‌گویند، «جنگ افروزی را توجیه می‌کنیم، ‌پس هستیم.»



...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت