جمعه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۷



آیت‌الله کلمب!

...
گورکن‌ها مانند ناخداکلمب هنوز در دوران «جنگ سرد» یخ زده، آرزوی «جهاد امت مسلمان با آمریکای جهانخوار» در کلة پوک خود می‌پرورانند. «وق‌وقیة» امروز که سازمان تبلیغات اسلامی فراهم آورده بود، توسط آخوند امامی کاشانی روخوانی شد. «وق‌وقیة» کذا حاکی از آن است که حاکمیت انگلستان از توافقنامة امنیتی عراق و آمریکا به هیچ عنوان خشنود نیست. به همین دلیل، سازمان تبلیغات اسلامی در مقام یکی از شاخک‌های سیاست استعمار آنگلوساکسون‌های یهودستیز و اسرائیل‌پرست در ایران، از این «توافق‌نامه» رضایت ندارد! شاهد بودیم که این سیاست چگونه طی سه دهه، از طریق ملایان جمکران و حاکمیت اسرائیل جنگ و بحران را در منطقه حاکم کرد. سیاستی که حاکمیت آیندة ایالات‌متحد در واقع آنرا رها خواهد کرد، ولی جان ناخداکلمب در گروی آن افتاده. اما پیش از ادامة مطلب، در تأئید وبلاگ «دل‌سالاری» تکرار می‌کنیم، ما خواهان برگزاری رفراندوم برای تدوین یک قانون اساسی «انسان محور» در ایران هستیم و در این راستا با حذف ولایت فقیه از قانون اساسی حکومت اسلامی هم مخالف‌ایم. چرا که با حذف اصل پنجم قانون اساسی، توحش و انسان ستیزی قانون اساسی حکومت اسلامی به قوت خود باقی خواهد ماند. روشن است که در چارچوب یک قانون انسان ستیز، کسی که خواهان برخورداری از «حقوق شهروندی» باشد یا شیاد است یا ابله. ساده‌تر بگوئیم، روی سخن با گروه عبادی و شرکاست.

سی سال پیش در چنین روزهائی برنامة براندازی حاکمیت ایران آغاز شده بود و ساواک فعالیت خود را آشکارا به دو شاخة «سرکوب و آشوب» تقسیم کرد. ساواک منفور ابتدا یک تظاهرات به راه می‌انداخت سپس شرایطی فراهم می‌آورد تا مأموران انتظامی به سرکوب تظاهرکنندگان بپردازند. در این میان عده‌ای هم کشته و مجروح می‌شدند، و همین امر باعث رونق بازار تظاهرات بعدی بود! چون همانطورکه می‌دانیم بلافاصله ساواکی‌ها برای برگزاری مراسم ترحیم و تدفین شهدا اعلام آماد‌گی کرده، دفتر و دستک به راه می‌انداختند. البته نقش رادیوهای دمکراسی پرور غرب به ویژه رادیوی ناخداکلمب را در این میان نباید نادیده گرفت، واقعاً رعایای الیزابت دوم از جان مایه می‌گذاشتند. و البته نتیجة سعی و کوشش خود را نیز دریافت کردند: براندازی، تحریم اقتصادی و هشت سال «جنگ تفریحی»! شرایطی که اگر برای ما ملت به جز کشتار و چپاول اقتصادی و فقرفرهنگی هیچ دستاوردی نداشت، برای جنتلمن‌های نزولخور و اسلام‌پناه از هر جهت یک «عصرطلائی» بود. چون اینان مانند کرکس و کفتار از جسد تغذیه می‌کنند، و نقش رسانه‌های‌شان، پروپاگاند برای ایجاد جنگ و بحران است. اما این امر مانع از آن نمی‌شود که رادیو آلمان، یا همان دویچه‌ولة خودمان «ابتکار» به خرج دهد و در شهر بن، همایش عوامفریبانة «نقش رسانه‌ها در برقراری صلح و جلوگیری از جنگ» به راه اندازد و از حاجیه شیرین عبادی و شیخ نرگس محمدی هم برای شرکت در این خیمه شب بازی دعوت به عمل آورد.

چون بجز عبادی هیچکس رسانه‌های غرب را پشتیبان صلح معرفی نمی‌کند. بله، عبادی سه روز کنفرانس داد و سخنرانی کرد تا «نقش رسانه‌ها در پیشبرد صلح» را به مخاطبین حقنه کند! البته با توجه به درک عمیق عبادی از مسائل جهانی که به درک و فهم امام سیزدهم طعنه می‌زند، و با توجه به بیان شیوا و شیرین ایشان باید بگوئیم این ردای حماقت فقط بر قامت عبادی برازنده بود. همانطورکه گفتیم سفله‌پروری در ایران سیاست استعمار است، در غیراینصورت امثال عبادی، مهرانگیزکار و نوچه‌های‌شان به عنوان «حقوق‌دان» به ملت ایران معرفی نمی‌شدند. عبادی در سخنرانی‌های خود نه تنها در کمال بلاهت رسانه‌های غرب را «مستقل» و «صلح‌طلب» قلمداد کرده که از خبرنگاران غربی خواهان حمایت از خبرنگاران ایران شده. بله این جماعت آخوندپرست از نظر حماقت و وقاحت شباهت فراوانی به خود آخوندها دارند. و به همین دلیل خطبه‌های علفزار این هفته در دانشگاه سابق تهران را آخوند امامی کاشانی ایراد کرد، همان شیخی که از سوی پالیزدار معروف به دزدی و چپاول گسترده متهم شده.

البته فکر نکنید که افشاگری‌های پالیزدار را باور نداریم، به هیچ عنوان چنین نیست. منتهی حاج عباس فراموش کرده که حاکمیت جمکران یک مجموعة منسجم است و در این مجموعه کسی که دزد و جنایتکار نباشد امکان حضور نخواهد داشت. تفاوت مقامات جمکران با دزد عادی این است که دزد،‌ می‌داند ممکن است گرفتار قانون شود، ولی امثال امامی کاشانی می‌دانند از سوی کارخانة رجاله پروری مصونیت قانونی دارند، در نتیجه بدون ترس و واهمه به چپاول و جنایت مشغول‌اند. ساده‌تر بگوئیم، دزد به مراتب به مقامات جمکران شرف دارد. در هر حال امروز یکی از مقامات جمکران به نام امامی کاشانی مطالبات استعمار غرب را از تریبون «مقدس» علفزار به اطلاع مردم ایران رساند.

کاشانی، علیرغم اعتراض رسمی سفیر عراق به مطالب کذب رسانه‌های حکومت اسلامی در مورد توافقنامة امنیتی عراق و آمریکا و طرح «مخالفت» آخوند سیستانی با این توافقنامه، دوباره به تکرار همان شعارهای ساخته و پرداختة کارخانة رجاله پروری ‌پرداخته و با «کاپیتولاسیون» مخالفت کرده. جالب اینکه آخوند کاشانی بازهم ادعا می‌کند که آخوند سیستانی تا پای مرگ به مخالفت با این توافقنامه ادامه خواهد داد!

همانطورکه گفتیم این توافقنامه منافع ناخداکلمب را تأمین نمی‌کند. در نتیجه طبیعی است که آخوندهای شیعی مسلک جهت حفظ منافع اربابان خود به پارس کردن مشغول شوند. نطق امام سیزدهم در مخالفت با «کاپیتولاسیون» را که به یاد داریم، ‌ آخوند کاشانی از خمینی دجال هم پای فراتر گذاشته و خواهان «استقلال» کشور عراق شده،‌ فرمان مبارزة امت اسلامی با اشغالگران را هم صادر می‌کند:

«در برابر چنین خطری که عراق را تهدید می‌کند محکم بایستید، از جان خودتان نترسید [...] تمام کشورهای اسلامی باید حمایت کنند، تمام مسلمانان باید بیدار باشند و از عراق حمایت کنند.»

بله، همانطورکه می‌بینیم در شعارهای استعماری انگلستان هرگز تغییری رخ نمی‌دهد. «سیاست ما عین دیانت ماست»، «از مرگ نهراسید»، «شهادت افتخار ما است»، «اسلام پیروز است»، و... ترهاتی از این قبیل به همراه حضور اوباش و چماق‌کش‌های «مسلمان» در خیابان‌ها، دهه‌هاست که زمینه‌ساز پیشبرد سیاست‌های استعماری به ویژه در ایران شده، و این شعارهای «مقدس» مانند خداوند ابراهیم تغییر ناپذیراند، چون اهداف استعمار تغییر ناپذیر است. البته تاکنون در بر این پاشنه چرخیده، ولی از آنجا که شرایط جهانی تغییر کرده، آنگلوساکسون‌ها نیز به ناچار متحمل تغییراتی در سیاست خود خواهند شد، هر چند باز هم جهت تداوم همین سیاست به آخوند مقتدی‌صدر برای مبارزه با اشغالگران فرمان جهاد و شهادت داده‌اند. بررسی وق‌وقیة آخوند کاشانی را در همینجا خاتمه می‌دهیم، چرا که در مجموع دفاعیه‌ای است ابلهانه‌ از یک محور سیاسی شکست خورده، و خواهیم دید که حاکمیت ایالات متحد راه خود را از این سیاست بالاجبار جدا خواهد کرد، بدون اعتنا به «جهاد» مضحک آخوند صدر و پافشاری انگلستان.

البته پافشاری انگلستان را بر چنین سیاستی می‌توان درک کرد، ویژگی فاشیسم این است که زمان و مکان را به رسمیت نمی‌شناسد. و دلیل حمایت استعمار غرب از حکومت‌های دینی و تشکل سبزها، همان «زمان گریزی» آن‌هاست. به همین جهت حکومت‌های دینی و تشکیلات «سبزها»، «منطق گریز» و «انسان ستیز» به شمار می‌روند. می‌دانیم که انسان، در «زمان» و «مکان» مشخصی قرار می‌گیرد، و هر تفکری که حرکت انسان را در این «زمان» و «مکان» مشخص نفی ‌کند، در راستای سیاست‌های استعماری و در تقابل با انسان و انسانیت قرار خواهد گرفت.

«نووستی»، مورخ 20 خردادماه سال‌جاری در مورد «زمان ستیزی» آنگلوساکسون‌ها و پروپاگاند ایجاد نفرت در رسانه‌های انگلستان مطلبی منتشر کرده که در آن مواضع انگلستان در اتحادیة اروپا نیز مورد بررسی قرار گرفته. نووستی می‌نویسد، انگلستان سعی دارد همزمان خود را از اتحادیة اروپا دور نگاهدارد و همچنان سیاست‌های خود را نیز بر این اتحادیه تحمیل کند! چرا که به دلیل وحشت از پیوستن به اتحادیة اروپا، لندن تلاش می‌کند همچنان به «سنت‌های رایج» طی «جنگ سرد»، که قریب دو دهه از پایان آن می‌گذرد وفادار بماند.

نووستی ضمن اشاره به مطلبی در هفته نامة «اکونومیست»، این برخورد انگلستان را بیماری «ترس روانی» خوانده و از زبان یک کارشناس «امنیتی ـ نظامی» آرزو می‌کند داروئی یافت شود که بیماری حاکمیت انگلستان را علاج کند:

«[تا]در این جزیره [...] عقل سلیم و منطق انسانی برتری بیابند.»

بله، می‌بینیم که برخلاف ترهات عبادی، رسانه‌های غرب هیچ نقشی در پیشبرد صلح ندارند، چون حاکمیت در غرب از جنگ و توحش تغذیه می‌کند. ما هم به نوبة خود امیدواریم که اگر داروئی برای درمان «ترس روانی» انگلستان یافت شد، داروئی هم برای درمان حماقت و شیادی نوکران‌اش کشف شود.



...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت