نفت و ابودلقک!
...
در تاریخ هشتم اوت 1944، آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک در مورد تقسیم منابع نفتی به توافق رسیدند. حدود یکماه بعد از حصول این توافق، در تاریخ ششم سپتامبر سال 1944، اتحاد جماهیرشوروی خواستار امتیاز بهرهبرداری از منابع نفتی در شمال ایران شد. و حدود دو ماه بعد، در تاریخ دوم دسامبر سال 1944، محمد مصدق، نمایندة مجلس فرمایشی شورا جهت قرار دادن منابع انرژی ایران در انحصار چندملیتیهای غرب، طرحی را به مجلس ارائه داد، که به موجب آن وزراء از انعقاد قرارداد بهرهبرداری از منابع نفتی منع میشدند. پیامد خوش خدمتی مصدق برای استعمار غرب، اشغال آذربایجان توسط ارتش سرخ بود که تا هشتم دسامبر 1946 ادامه یافت. به نظر میرسد قرار شده تداوم انحصار غرب بر منابع نفتی ایران اینبار با شعار «قطع وابستگی به نفت» تضمین شود.
«قطع وابستگی به نفت»، شعار نوین استعماری است که جانشین لغو امتیاز رژی تنباکو، ملی کردن نفت، لغو کاپیتولاسیون و «استقلال، آزادی، جمهوریاسلامی» شده! چون هر ایرانی میهندوستی خواهان قطع وابستگی اقتصاد کشورمان به نفت خواهد بود. و هر ایرانی میهندوستی خواهان خروج از بنبست اقتصاد وابستهای است که طی بیش از نیم قرن به گسترش سرکوب سیاسی، فقر فرهنگی، اسارت اقتصادی و نابودی کشاورزی منجر شده. هیچکس با چنین شعاری مخالفت نخواهد کرد.
و اتفاقاً یکی از ویژگی شعارهای عوامفریب استعمار همین جنبة فراگیرشان است! چون در حالت عادی، پس از شنیدن عبارت فریبندة «قطع وابستگی به نفت» همه میگویند، بله! با قطع وابستگی به نفت موافقایم. ولی هیچکس نمیپرسد این رؤیای طلائی چگونه تحقق خواهد یافت، بجای اقتصاد نفتی چه نوع اقتصادی خواهیم داشت، و پیامدهای چنین عملیات قهرمانانه و مصدقوار برای ملت ایران چهها خواهد بود. چون اقتصاد یک کشور، دستار شیخ ابودلقک بهرمانی نیست که به دلخواه بردارد و بگذارد. امروز ایران از نظر اقتصادی به نفت وابسته است. سادهتر بگوئیم اگر غرب در برابر نفتی که به تاراج میبرد به ما مواد غذائی نفروشد، قحطی بر ایران حاکم خواهد شد. و دیگر کسی به فکر کتیبة هویت خلیج فارس و آب گرفتن آرامگاه کوروش نخواهد بود.
همانطورکه بارها در این وبلاگ گفتیم، شعارهای فاشیستی فراگیراند، و با تحریک احساسات، اکثریت مردم را جذب میکنند. به عنوان نمونه، وقتی ساواک سخنرانی مضحک خمینی دجال در مخالفت با کاپیتولاسیون را تدوین میکرد، مردم عادی نمیدانستند که قرارداد به اصطلاح خفتبار کاپیتولاسیون در تمامی کشورهای عضو سازمان ناتو از جمله در کشور انگلستان به مورد اجرا گذاشته میشود. و هنوز که هنوز است، «پوکویاماهای» سازمان تبلیغات اسلامی و اربابانشان میپندارند در ایران کسی از این واقعیت خبر ندارد. در نتیجه، هنوز آنگلوساکسونها جهت حفظ منافع خود با تکیه بر ناآگاهی مردم خطبههای «وقوقیه» به ساواک جمکران سفارش میدهند، و هنوز «فارس نیوز» مفلوک از زبان لاتواوباش مؤتلفه، ترور نخست وزیر ایران را به دلیل پذیرش کاپیتولاسیون توجیه میکند! حال آنکه کاپیتولاسیون پس از ترور منصور در ایران به مورد اجرا گذاشته شد، مجری آن نیز دولت هویدای منفور بود که از تائیدات عالیة استعمار و حمایت محفل ویژة نراقیها، مطهریها و فروزانفرها نیز برخوردار بود. و به همین دلیل «مؤتلفه» هم از رضای «خداوند»، راضی و خشنود بود، و مانند حاج عباس میلانی از هویدا هیچ گلهای نداشت. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به شیخ ابودلقک بهرمانی و تأکیدات ابودلقک فرزانه بر قطع وابستگی به نفت. اما پیش از ادامة مطلب لازم است توضیح مختصری در مورد افشاگریهای پالیزدار معروف ارائه کنیم تا کار حاجاکبر و شرکاء کمی آسان شود. چون گروه حاج اکبر همزمان در چند جبهة سرکوب میجنگد، تا پیامدهای آنرا به حساب مهرورزی بگذارد: مبارزه با بدحجابی، تدوام بحران هستهای و احتکار مواد غذائی! و اتفاقاً سفر حاج اکبر به عربستان در راستای تقویت همین جبههها صورت گرفت.
سفر اکبر بهرمانی به همراه 200 «لاتالله» به کشور مستقل و پیشرفتة عربستان معجزات فراوانی داشت. از آنجمله است افشاگریهای «نیمه ـ نصفة» پالیزدار در باب واضحات: فساد مالی در دستگاه حکومت اسلامی! البته پالیزدار برای اینکه نقش گروه رفسنجانی را در این افشاگریهای مضحک پنهان کند چند قطره افشاگری هم در باره قبیلة بهرمانی کرده تا این معرکهگیری به حساب مهرورزی گذاشته شود! ولی همانطورکه گفتیم سازمان سیا، علاوه بر حماقت و وقاحت، چپاول و جنایت را از شرایط اصلی استقرار نوکران خود در رأس هرم قدرت در ایران قرار داده، بنابراین نیازی به امثال پالیزدار و افشاگریهای مضحکاش نداریم. و از آنجا که «رادیوفردا» علاقة فراوانی به خانوادة پالیزدار نشان میدهد، امکان دارد بزودی ساواک جمکران چند جلد کتاب افشاگرانه تحت عنوان «عالیجناب سرخگوش» و «عالیجناب خاکبرسر» روانة بازار کند، تا شوت و پرتها از اسرار پشت پرده در این جهان آگاه شوند! و بدانند که چند جفت نعلین که در شورای نگهبان و آستان قدس رضوی به عبادت و نوکری ناخداکلمب مشغولاند پروندة سوءاستفادههای کلان مالی هم دارند! یا اینکه، صبیة حاجاکبر «معتبر و از خدا بیخبر شده»، اسب نگهداری میکند تا «مدرن» باشد، و به اسبها هم هر روز 100 هزار تومان هندوانه میدهد تا «سنت» محمدی رعایت شود. چون در حدیث و روایات چنین آمده، که آنحضرت هم اگر چه با آمریکا مبارزه میکرده، به اسبهای خود هندوانههای «تخم آمریکائی» میدادهاند!
ظاهراً پالیزدار از اعضای تازهپای گروه حاج اکبر باید باشد، چرا که تا امروز ناخدا کلمب نوکران خود را همواره از میان ریش ونعلینهای جنایتکار و فکلکراواتیهای «ملی ـ مذهبی» استخدام میکرد. ریش و نعلینهائی که در سایة عربدة «استقلال طلبی»، «نجات میهن» و «حفظ منافع ملی» که از دهان فکلکراواتیها بیرون میآمد، نیک چپاول میکردند، و غنائم و امتیازات فراوان تقدیم ناخداکلمب مینمودند. همچنانکه همین صحنة تماماً استعماری را در دوران محمد مصدق و دولت شیخ مهدی بازرگان شاهد بودیم.
البته گروه حاج اکبر بیجهت پالیزدار را روانة میدان کرده، چون مأموران عالیرتبة امنیتی ناخدا کلمب هر هفته مقداری مدارک سری و فوق محرمانه در ترن و تاکسی جا میگذارند، و به گفتة بنگاه خبر پراکنی «بیبیسی»، همیشه یکنفر این مدارک را پیدا میکند، و تحویل مقامات مربوطه میدهد! از آنجا که اسناد ناخداکلمب مانند آیات الهی جای شک و تردید باقی نمیگذارد و هیچ کس نمیتواند آنها را تکذیب کند، دارودستة اکبر بهرمانی میتواند بدون توسل به پالیزدارها افشاگریهای خود را از این مدارک محرمانه و فوق سری استخراج کرده، به عنوان «خبر معتبر» از صداوسیمای کریه جمکران پخش کند. حال باز گردیم به شعار جادوئی و فریبندة «قطع وابستگی به نفت».
گویا بزودی دست اکبر بهرمانی و تولههایاش از نفت و رشوههایکلانی که در برابر انعقاد قراردادهای خفتبار با چندملیتیهای غرب دریافت میکردند، کوتاه خواهد شد. به همین دلیل حاج اکبر چنین مصلحت دیده که باید کشور را از وابستگی به نفت نجات دهد. مأموریت الهی نجات کشور از وابستگی به نفت را رئیس سازمان سیا در عربستان به رئیس 200 لاتالله «وحی» کرده. به یاد داریم که پیشتر اکبر بهرمانی گفته بود، «نشستیم، حساب کردیم و دیدیم از زمان مادها تاکنون چنین سازندگیای در ایران نشده»! اینبار هم اکبر هاشمی نشسته، حساب کرده و دیده از زمان مادها تاکنون چنین مزدوریای برای بیگانه نشده. بله حاج اکبر همانطور که بجای مهر نماز پیشانی بر چکمههای رئیس سازمان سیا گذارده بود و ورد میخواند، این آیات الهی بر او نازل شد:
ای اکبر! همانا تو برگزیدة ما هستی، و نجات کشور از وابستگی به نفت بر عهدة توست. پس به سوی قوم بنیرفسنجان باز گرد و گمراهان را به راه راست هدایت کن.
و به این ترتیب بود که نوکران سازمان سیا در منطقه، جهت تأمین منافع ارباب به دو شاخة متفاوت تقسیم شدند. در حالیکه عربستان امروز اعلام داشت جهت کاهش بهای نفت قصد افزایش تولید خود را دارد، حاج اکبر که تاکنون تولههایاش مأمور دریافت رشوه از «استات اویل»، «توتال» و دیگر چندملیتیهای غرب بودهاند، پس از بوسیدن پای رئیس سازمان سیا در عربستان، نور الهی بر دلش تابیده و «احساس تکلیف» کرده. اکبر بهرمانی پس از بازگشت از عربستان به این نتیجه رسیده که نفت هیچ خوب نیست و باید برای «نجات کشور» از چنگال نفت، قیام و احیاناً «جهاد» کرد. سادهتر بگوئیم نقش مزدوری مصدق برای چندملیتیهای غرب را اکنون اکبر بهرمانی و لاریجانی باید بر عهده گیرند. به همین دلیل امروز، اکبر بهرمانی ضمن دیدار با نمایندگان مجلس گورکنها، به فکر نجات کشور افتاده، خواهان قطع وابستگی کشور به نفت شده!
بله گورکنها که سیسال نفت ایران را حراج کردند، تا مخارج «جنگ تفریحی» با صدام و «جهاد» سازمان ناتو با اتحادجماهیر شوروی را در افغانستان تأمین کنند، پس از دریافت فرامین رئیس سازمان سیا احساس تکلیف کردهاند که کشور را از وابستگی به نفت میباید نجات داد. این صحرای عربستان خواص عجیبی دارد، خداوند ابراهیم در آن لانه کرده! و هر که پایش به حوالی این صحرا میرسد خداوند بلافاصله جبرئیل را به سراغش میفرستد تا مفاد مأموریت الهی را به او «وحی» کند. همینجا بگوئیم که این مأموریت الهی «وحی» شده، و نمیخواهیم جای «شبهات» باشد، و پانزده سده بعد عمله اکرة استعمار جدل «وحیانی» و «الهامی» برای آن به راه بیاندازند. بله، به اکبر رفسنجانی «وحی» شد که از این پس جهت مبارزه با آمریکای جهانخوار «جنگ، جنگ تا پیروزی»، «راه قدس از کربلا میگذرد»، «صدای صلح و سازش خاموش باید گردد» و «اگر این جنگ 20 سال هم ادامه داشته باشد، ما ایستادهایم» دیگر به درد نمیخورد. اکنون بجای نفت باید «کیوی» و «آندیو» صادر کنیم که از کالاهای مهم و استراتژیکاند. اکبر بهرمانی در ادامة سخنان خود به این مهم اشاره میکند که اتفاقاً خواست مقام معظم رهبری هم با همین دستورات الهی سازمان سیا در مسیر واحدی قرار گرفته! به گزارش ایسنا، مورخ 27 خردادماه سالجاری، اکبر بهرمانی در دیدار با نمایندگان مجلسی که غلامبچة سفارت هم ریاست آنرا بر عهده دارد، چنین میگوید:
«در صورت عدم تأمین درآمد نفت به دلیل احتمالات سیاستهای داخلی و خارجی، هر کشوری دچار مشکل خواهد شد. نجات کشور ما قطع وابستگی به نفت است که از تأکیدات مقام معظم رهبری است.»
بله قطع وابستگی به نفت همانطور که رفسنجانی جنایتکار گفته، از تأکیدات مقام معظم رهبری است، و عجیب است که این مقام بسیار معظم، تاکنون خفقان گرفته بودند و از قطع وابستگی به نفت هیچ نمیگفتند! ایشان صبر کردند تا فرامین رئیس سازمان سیا به حاج اکبر ابلاغ شود، تا ایشان هم به حاجآقا بگویند، «تأکیدات ما» هم همین است. ولی همانطورکه در آغاز این وبلاگ گفتیم شیخ ابودلقک فرزانه و اکبر بهرمانی قادر نیستند بگویند از چه طریق میتوان وابستگی به نفت را پایان داد. تنها مطلبی که حاج اکبر به آن اشاره کرده این است که تصمیمات اقتصادی بدون کارشناسی برای جامعه مضر است! بیجهت نبود که رهبر گورکنها میگفت، «اقتصاد مال خر است». اقتصادی که سازمان سیا برنامههایاش را تنظیم میکند و مجریانش هم گروه حاج اکبراند، مسلماً مال خر هم هست. چون این اقتصاد را برای حکومت ریش و نعلین در نظر میگیرند، نه برای آدمیزاد. ولی از آنجا که در ایران حکومت را در اختیار ریش و نعلین گذاشتهاند، این اقتصاد خرکی بر ملت تحمیل میشود. هنوز مرکب وحی سازمان سیا به حاج اکبر خشک نشده بود که کارشناسان «مجمع تشخیص مصلحت استعمار» یک طرح ابلهانه و بیسروته برای درآمد حاصل از تاراج نفت، تقدیم ملت ایران کرده و گفتند، این هم «بستة پیشنهادی ما»!
بله، با وجود آنکه هنوز مشخص نشده محتوای بستة سولانا چیست، علیکوچیکه، خواهان بازکردن و بررسی آن در مجلس شده، و مجتهدزاده در سایت «فرارو» با محتوای آن مخالفت کرده! مجتهد زاده، به دلیل اینکه شوهر خواهرش در گلة گورکنها در لبنان به گروگان گرفته شده، متخصص امور استراتژیک جهانی و از هوچیهای فرهیختة مدافع «خلیج همیشه فارس» به شمار میرود، و در واقع از ریزه خواران محمد خاتمی است که به نوبة خود سر درآخور کارخانة رجاله پروری دارد.
باید به شیخ ابودلقکها و غلامبچههای سفارت که این روزها همزمان با علم کردن پالیزدارها جاروجنجال پیرامون نفت و بحران هستهای به راه انداختهاند، بگوئیم مواظب باشید پایتان روی پروپاگاند مزدوری برای سازمان سیا «لیز» نخورد که «پوزة مقدستان» پاره خواهد شد، چون اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود ندارد، آنگلوساکسونها نه تنها در عراق و افغانستان مانند خر ملانصرالدین در گل گیر کردهاند که بزودی در پاکستان و امارات هم توسری محکمی دریافت خواهند کرد. خلاصه بگوئیم اربابان سنتی در موضع قدرت نیستند، و از همه مهمتر، سال 2008، سال 1944 نیست!
در تاریخ هشتم اوت 1944، آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک در مورد تقسیم منابع نفتی به توافق رسیدند. حدود یکماه بعد از حصول این توافق، در تاریخ ششم سپتامبر سال 1944، اتحاد جماهیرشوروی خواستار امتیاز بهرهبرداری از منابع نفتی در شمال ایران شد. و حدود دو ماه بعد، در تاریخ دوم دسامبر سال 1944، محمد مصدق، نمایندة مجلس فرمایشی شورا جهت قرار دادن منابع انرژی ایران در انحصار چندملیتیهای غرب، طرحی را به مجلس ارائه داد، که به موجب آن وزراء از انعقاد قرارداد بهرهبرداری از منابع نفتی منع میشدند. پیامد خوش خدمتی مصدق برای استعمار غرب، اشغال آذربایجان توسط ارتش سرخ بود که تا هشتم دسامبر 1946 ادامه یافت. به نظر میرسد قرار شده تداوم انحصار غرب بر منابع نفتی ایران اینبار با شعار «قطع وابستگی به نفت» تضمین شود.
«قطع وابستگی به نفت»، شعار نوین استعماری است که جانشین لغو امتیاز رژی تنباکو، ملی کردن نفت، لغو کاپیتولاسیون و «استقلال، آزادی، جمهوریاسلامی» شده! چون هر ایرانی میهندوستی خواهان قطع وابستگی اقتصاد کشورمان به نفت خواهد بود. و هر ایرانی میهندوستی خواهان خروج از بنبست اقتصاد وابستهای است که طی بیش از نیم قرن به گسترش سرکوب سیاسی، فقر فرهنگی، اسارت اقتصادی و نابودی کشاورزی منجر شده. هیچکس با چنین شعاری مخالفت نخواهد کرد.
و اتفاقاً یکی از ویژگی شعارهای عوامفریب استعمار همین جنبة فراگیرشان است! چون در حالت عادی، پس از شنیدن عبارت فریبندة «قطع وابستگی به نفت» همه میگویند، بله! با قطع وابستگی به نفت موافقایم. ولی هیچکس نمیپرسد این رؤیای طلائی چگونه تحقق خواهد یافت، بجای اقتصاد نفتی چه نوع اقتصادی خواهیم داشت، و پیامدهای چنین عملیات قهرمانانه و مصدقوار برای ملت ایران چهها خواهد بود. چون اقتصاد یک کشور، دستار شیخ ابودلقک بهرمانی نیست که به دلخواه بردارد و بگذارد. امروز ایران از نظر اقتصادی به نفت وابسته است. سادهتر بگوئیم اگر غرب در برابر نفتی که به تاراج میبرد به ما مواد غذائی نفروشد، قحطی بر ایران حاکم خواهد شد. و دیگر کسی به فکر کتیبة هویت خلیج فارس و آب گرفتن آرامگاه کوروش نخواهد بود.
همانطورکه بارها در این وبلاگ گفتیم، شعارهای فاشیستی فراگیراند، و با تحریک احساسات، اکثریت مردم را جذب میکنند. به عنوان نمونه، وقتی ساواک سخنرانی مضحک خمینی دجال در مخالفت با کاپیتولاسیون را تدوین میکرد، مردم عادی نمیدانستند که قرارداد به اصطلاح خفتبار کاپیتولاسیون در تمامی کشورهای عضو سازمان ناتو از جمله در کشور انگلستان به مورد اجرا گذاشته میشود. و هنوز که هنوز است، «پوکویاماهای» سازمان تبلیغات اسلامی و اربابانشان میپندارند در ایران کسی از این واقعیت خبر ندارد. در نتیجه، هنوز آنگلوساکسونها جهت حفظ منافع خود با تکیه بر ناآگاهی مردم خطبههای «وقوقیه» به ساواک جمکران سفارش میدهند، و هنوز «فارس نیوز» مفلوک از زبان لاتواوباش مؤتلفه، ترور نخست وزیر ایران را به دلیل پذیرش کاپیتولاسیون توجیه میکند! حال آنکه کاپیتولاسیون پس از ترور منصور در ایران به مورد اجرا گذاشته شد، مجری آن نیز دولت هویدای منفور بود که از تائیدات عالیة استعمار و حمایت محفل ویژة نراقیها، مطهریها و فروزانفرها نیز برخوردار بود. و به همین دلیل «مؤتلفه» هم از رضای «خداوند»، راضی و خشنود بود، و مانند حاج عباس میلانی از هویدا هیچ گلهای نداشت. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به شیخ ابودلقک بهرمانی و تأکیدات ابودلقک فرزانه بر قطع وابستگی به نفت. اما پیش از ادامة مطلب لازم است توضیح مختصری در مورد افشاگریهای پالیزدار معروف ارائه کنیم تا کار حاجاکبر و شرکاء کمی آسان شود. چون گروه حاج اکبر همزمان در چند جبهة سرکوب میجنگد، تا پیامدهای آنرا به حساب مهرورزی بگذارد: مبارزه با بدحجابی، تدوام بحران هستهای و احتکار مواد غذائی! و اتفاقاً سفر حاج اکبر به عربستان در راستای تقویت همین جبههها صورت گرفت.
سفر اکبر بهرمانی به همراه 200 «لاتالله» به کشور مستقل و پیشرفتة عربستان معجزات فراوانی داشت. از آنجمله است افشاگریهای «نیمه ـ نصفة» پالیزدار در باب واضحات: فساد مالی در دستگاه حکومت اسلامی! البته پالیزدار برای اینکه نقش گروه رفسنجانی را در این افشاگریهای مضحک پنهان کند چند قطره افشاگری هم در باره قبیلة بهرمانی کرده تا این معرکهگیری به حساب مهرورزی گذاشته شود! ولی همانطورکه گفتیم سازمان سیا، علاوه بر حماقت و وقاحت، چپاول و جنایت را از شرایط اصلی استقرار نوکران خود در رأس هرم قدرت در ایران قرار داده، بنابراین نیازی به امثال پالیزدار و افشاگریهای مضحکاش نداریم. و از آنجا که «رادیوفردا» علاقة فراوانی به خانوادة پالیزدار نشان میدهد، امکان دارد بزودی ساواک جمکران چند جلد کتاب افشاگرانه تحت عنوان «عالیجناب سرخگوش» و «عالیجناب خاکبرسر» روانة بازار کند، تا شوت و پرتها از اسرار پشت پرده در این جهان آگاه شوند! و بدانند که چند جفت نعلین که در شورای نگهبان و آستان قدس رضوی به عبادت و نوکری ناخداکلمب مشغولاند پروندة سوءاستفادههای کلان مالی هم دارند! یا اینکه، صبیة حاجاکبر «معتبر و از خدا بیخبر شده»، اسب نگهداری میکند تا «مدرن» باشد، و به اسبها هم هر روز 100 هزار تومان هندوانه میدهد تا «سنت» محمدی رعایت شود. چون در حدیث و روایات چنین آمده، که آنحضرت هم اگر چه با آمریکا مبارزه میکرده، به اسبهای خود هندوانههای «تخم آمریکائی» میدادهاند!
ظاهراً پالیزدار از اعضای تازهپای گروه حاج اکبر باید باشد، چرا که تا امروز ناخدا کلمب نوکران خود را همواره از میان ریش ونعلینهای جنایتکار و فکلکراواتیهای «ملی ـ مذهبی» استخدام میکرد. ریش و نعلینهائی که در سایة عربدة «استقلال طلبی»، «نجات میهن» و «حفظ منافع ملی» که از دهان فکلکراواتیها بیرون میآمد، نیک چپاول میکردند، و غنائم و امتیازات فراوان تقدیم ناخداکلمب مینمودند. همچنانکه همین صحنة تماماً استعماری را در دوران محمد مصدق و دولت شیخ مهدی بازرگان شاهد بودیم.
البته گروه حاج اکبر بیجهت پالیزدار را روانة میدان کرده، چون مأموران عالیرتبة امنیتی ناخدا کلمب هر هفته مقداری مدارک سری و فوق محرمانه در ترن و تاکسی جا میگذارند، و به گفتة بنگاه خبر پراکنی «بیبیسی»، همیشه یکنفر این مدارک را پیدا میکند، و تحویل مقامات مربوطه میدهد! از آنجا که اسناد ناخداکلمب مانند آیات الهی جای شک و تردید باقی نمیگذارد و هیچ کس نمیتواند آنها را تکذیب کند، دارودستة اکبر بهرمانی میتواند بدون توسل به پالیزدارها افشاگریهای خود را از این مدارک محرمانه و فوق سری استخراج کرده، به عنوان «خبر معتبر» از صداوسیمای کریه جمکران پخش کند. حال باز گردیم به شعار جادوئی و فریبندة «قطع وابستگی به نفت».
گویا بزودی دست اکبر بهرمانی و تولههایاش از نفت و رشوههایکلانی که در برابر انعقاد قراردادهای خفتبار با چندملیتیهای غرب دریافت میکردند، کوتاه خواهد شد. به همین دلیل حاج اکبر چنین مصلحت دیده که باید کشور را از وابستگی به نفت نجات دهد. مأموریت الهی نجات کشور از وابستگی به نفت را رئیس سازمان سیا در عربستان به رئیس 200 لاتالله «وحی» کرده. به یاد داریم که پیشتر اکبر بهرمانی گفته بود، «نشستیم، حساب کردیم و دیدیم از زمان مادها تاکنون چنین سازندگیای در ایران نشده»! اینبار هم اکبر هاشمی نشسته، حساب کرده و دیده از زمان مادها تاکنون چنین مزدوریای برای بیگانه نشده. بله حاج اکبر همانطور که بجای مهر نماز پیشانی بر چکمههای رئیس سازمان سیا گذارده بود و ورد میخواند، این آیات الهی بر او نازل شد:
ای اکبر! همانا تو برگزیدة ما هستی، و نجات کشور از وابستگی به نفت بر عهدة توست. پس به سوی قوم بنیرفسنجان باز گرد و گمراهان را به راه راست هدایت کن.
و به این ترتیب بود که نوکران سازمان سیا در منطقه، جهت تأمین منافع ارباب به دو شاخة متفاوت تقسیم شدند. در حالیکه عربستان امروز اعلام داشت جهت کاهش بهای نفت قصد افزایش تولید خود را دارد، حاج اکبر که تاکنون تولههایاش مأمور دریافت رشوه از «استات اویل»، «توتال» و دیگر چندملیتیهای غرب بودهاند، پس از بوسیدن پای رئیس سازمان سیا در عربستان، نور الهی بر دلش تابیده و «احساس تکلیف» کرده. اکبر بهرمانی پس از بازگشت از عربستان به این نتیجه رسیده که نفت هیچ خوب نیست و باید برای «نجات کشور» از چنگال نفت، قیام و احیاناً «جهاد» کرد. سادهتر بگوئیم نقش مزدوری مصدق برای چندملیتیهای غرب را اکنون اکبر بهرمانی و لاریجانی باید بر عهده گیرند. به همین دلیل امروز، اکبر بهرمانی ضمن دیدار با نمایندگان مجلس گورکنها، به فکر نجات کشور افتاده، خواهان قطع وابستگی کشور به نفت شده!
بله گورکنها که سیسال نفت ایران را حراج کردند، تا مخارج «جنگ تفریحی» با صدام و «جهاد» سازمان ناتو با اتحادجماهیر شوروی را در افغانستان تأمین کنند، پس از دریافت فرامین رئیس سازمان سیا احساس تکلیف کردهاند که کشور را از وابستگی به نفت میباید نجات داد. این صحرای عربستان خواص عجیبی دارد، خداوند ابراهیم در آن لانه کرده! و هر که پایش به حوالی این صحرا میرسد خداوند بلافاصله جبرئیل را به سراغش میفرستد تا مفاد مأموریت الهی را به او «وحی» کند. همینجا بگوئیم که این مأموریت الهی «وحی» شده، و نمیخواهیم جای «شبهات» باشد، و پانزده سده بعد عمله اکرة استعمار جدل «وحیانی» و «الهامی» برای آن به راه بیاندازند. بله، به اکبر رفسنجانی «وحی» شد که از این پس جهت مبارزه با آمریکای جهانخوار «جنگ، جنگ تا پیروزی»، «راه قدس از کربلا میگذرد»، «صدای صلح و سازش خاموش باید گردد» و «اگر این جنگ 20 سال هم ادامه داشته باشد، ما ایستادهایم» دیگر به درد نمیخورد. اکنون بجای نفت باید «کیوی» و «آندیو» صادر کنیم که از کالاهای مهم و استراتژیکاند. اکبر بهرمانی در ادامة سخنان خود به این مهم اشاره میکند که اتفاقاً خواست مقام معظم رهبری هم با همین دستورات الهی سازمان سیا در مسیر واحدی قرار گرفته! به گزارش ایسنا، مورخ 27 خردادماه سالجاری، اکبر بهرمانی در دیدار با نمایندگان مجلسی که غلامبچة سفارت هم ریاست آنرا بر عهده دارد، چنین میگوید:
«در صورت عدم تأمین درآمد نفت به دلیل احتمالات سیاستهای داخلی و خارجی، هر کشوری دچار مشکل خواهد شد. نجات کشور ما قطع وابستگی به نفت است که از تأکیدات مقام معظم رهبری است.»
بله قطع وابستگی به نفت همانطور که رفسنجانی جنایتکار گفته، از تأکیدات مقام معظم رهبری است، و عجیب است که این مقام بسیار معظم، تاکنون خفقان گرفته بودند و از قطع وابستگی به نفت هیچ نمیگفتند! ایشان صبر کردند تا فرامین رئیس سازمان سیا به حاج اکبر ابلاغ شود، تا ایشان هم به حاجآقا بگویند، «تأکیدات ما» هم همین است. ولی همانطورکه در آغاز این وبلاگ گفتیم شیخ ابودلقک فرزانه و اکبر بهرمانی قادر نیستند بگویند از چه طریق میتوان وابستگی به نفت را پایان داد. تنها مطلبی که حاج اکبر به آن اشاره کرده این است که تصمیمات اقتصادی بدون کارشناسی برای جامعه مضر است! بیجهت نبود که رهبر گورکنها میگفت، «اقتصاد مال خر است». اقتصادی که سازمان سیا برنامههایاش را تنظیم میکند و مجریانش هم گروه حاج اکبراند، مسلماً مال خر هم هست. چون این اقتصاد را برای حکومت ریش و نعلین در نظر میگیرند، نه برای آدمیزاد. ولی از آنجا که در ایران حکومت را در اختیار ریش و نعلین گذاشتهاند، این اقتصاد خرکی بر ملت تحمیل میشود. هنوز مرکب وحی سازمان سیا به حاج اکبر خشک نشده بود که کارشناسان «مجمع تشخیص مصلحت استعمار» یک طرح ابلهانه و بیسروته برای درآمد حاصل از تاراج نفت، تقدیم ملت ایران کرده و گفتند، این هم «بستة پیشنهادی ما»!
بله، با وجود آنکه هنوز مشخص نشده محتوای بستة سولانا چیست، علیکوچیکه، خواهان بازکردن و بررسی آن در مجلس شده، و مجتهدزاده در سایت «فرارو» با محتوای آن مخالفت کرده! مجتهد زاده، به دلیل اینکه شوهر خواهرش در گلة گورکنها در لبنان به گروگان گرفته شده، متخصص امور استراتژیک جهانی و از هوچیهای فرهیختة مدافع «خلیج همیشه فارس» به شمار میرود، و در واقع از ریزه خواران محمد خاتمی است که به نوبة خود سر درآخور کارخانة رجاله پروری دارد.
باید به شیخ ابودلقکها و غلامبچههای سفارت که این روزها همزمان با علم کردن پالیزدارها جاروجنجال پیرامون نفت و بحران هستهای به راه انداختهاند، بگوئیم مواظب باشید پایتان روی پروپاگاند مزدوری برای سازمان سیا «لیز» نخورد که «پوزة مقدستان» پاره خواهد شد، چون اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود ندارد، آنگلوساکسونها نه تنها در عراق و افغانستان مانند خر ملانصرالدین در گل گیر کردهاند که بزودی در پاکستان و امارات هم توسری محکمی دریافت خواهند کرد. خلاصه بگوئیم اربابان سنتی در موضع قدرت نیستند، و از همه مهمتر، سال 2008، سال 1944 نیست!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت