دوشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۷



بمب‌افکن و پاک‌کن!

...
در توضیح وبلاگ «رستم و قرآن» تکرار می‌کنیم که پس از حملة عرب، هر چند گویش به زبان فارسی هیچگاه دچار خلل نشد، تزلزلی در ادبیات به وجود آمد. ولی این تزلزل به تدریج در صور مختلف ادبی ترمیم شد، و خصوصاً در زمینة شعر، پس از گذشت دو سده ادبیات فارسی کاملاً «احیاء» شد! ولی کسی که احیاء زبان فارسی را «رنسانس ایرانی» بخواند، یا شارلاتان است یا «رنسانس» را درست نمی‌شناسد.

متأسفانه آندسته از نشست‌هائی که در آکادمی‌های غرب بر پا می‌شود و از ارزش علمی برخوردار است، گزارش‌شان در سایت «بی‌بی‌سی»، رادیوزمانه و غیره انعکاس نخواهد یافت، چرا که هدف تبلیغات رسانه‌ای غرب در ایران گسترش حماقت و ابتذال است، نه فراهم آوردن زمینة بحث‌های علمی. و البته نیازی به توضیح نیست که حکومت اسلامی دقیقاً در همین مسیر حرکت می‌کند، و برای حرکت سریع در چنین مسیری لازم است «ابهام» و «تقدس» هر چه بیشتر گسترش یابد. به همین دلیل حکومت اسلامی علاوه بر نیم میلیون «زائر»، هر سال حدود 30 هزار دانش آموز و دانشجو را جهت ترویج حماقت به مکه اعزام می‌کند، و بزودی نوزادان را هم به مکه خواهد برد تا هم حکومت عربستان «پورسانتاژ» مناسبی دریافت دارد، و هم آخوند ری‌شهری لفت و لیسی بکند؛ این لفت و لیس را هم «تحول آفرینی در دانشگاه» می‌خوانند! البته از طرف دیگر هم قرار شده بزودی تبلیغات زیارت و حماقت، به عنوان یک رشتة مستقل علمی و پژوهشی در دانشگاه‌های جمکران تدریس شود! روزنامة اطلاعات مورخ 21 ژوئیه 2008، به نقل از آخوند ری‌شهری می‌نویسد:

«[...] عمرة دانش‌آموزی و دانشجوئی [...] بهترین فعالیت برای تحول آفرینی در دانشگاه‌هاست [وی] اظهار امیدواری کرد [...] عمرة دانش‌آموزی و دانشجوئی ارتقاء یابد [...] رشتة حج برای تدریس در دانشگاه‌ها در حال تدوین است تا این موضوع به صورت علمی و پژوهشی در دانشگاه‌ها پیگیری شود [...]»


البته مسلماً ری‌شهری کیسة گشادی برای این «برنامة فرهنگی» دوخته، چون نه تنها «تور اجباری مکه» به راه انداخته و دکان «تدریس حج» در دانشگاه باز می‌کند، که برپائی «نمایشگاه حج» را نیز جهت پرکردن کیسة شیادی در برنامة خود دارد. اجرای این طرح نیز بر عهدة «شورای راهبردی در بعثه و سازمان حج و زیارت» خواهد بود:

«نمایشگاه تخصصی حج با حضور کارشناسان تشکیل می‌شود تا با استفاده از نظرات کارشناسان تصمیمات اجرائی و فرهنگی اخذ شود.»

بله! گورکن‌ها اجرای مراسم زیارت و عبادت و وردخواندن را «فرهنگ» می‌نامند! و قرار است وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم «فعالانه» در این برنامة استحماری شرکت داشته باشند!

پیش‌قراولان این نوع اخبار «بی‌بی‌گوزکانه» کیهان و اطلاعات، بوق‌های تبلیغاتی آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک‌اند، که هر چه خداوندان‌شان بیشتر به افلاس می‌افتند، شعارهای ضداسرائیلی و ضدامپریالیستی تندتری می‌دهند. پس از نشست گروه هشت، تغییرات آشکاری در استراتژی آمریکا در منطقه ایجاد شد. نخستین پیامد این نشست، واگذاری نقش‌ ضدیت با اسرائیل به جناح حاج اکبر بود. چرا که این جناح نزدیک‌ترین شاخة حکومتی به آمریکاست. البته در پی انتشار مصاحبة سیدابراهیم نبوی، معاون سیاسی سابق وزارت کشور حکومت اسلامی با «آورام بورگ» و ابراز عشق حضرت ابراهیم بورگ به مردم ایران، چنین قراری قطعی نشده بود! در آن زمان پاسدار شریعتمداری در خفقان کامل به سر می‌بردند، تو گوئی باروت‌شان ته کشیده بود! ولی به محض ورود گوردون براون به عراق، «تیمسار دکتر» محسن ‌رضائی، یکی‌ازتیغ‌کش‌های حاج اکبر، به ناچار اجرای نقش سابق احمدی نژاد را عهده‌دار شدند، و به صورت «خوابیده»، آنهم از ته لانة «فارس‌نیوز»، به پارس کردن به مردم و حاکمیت اسرائیل پرداختند! و همانطور که دیدیم، معاون احمدی نژاد نیز همزمان از «دوستی» میان مردم ایران و اسرائیل سخن می‌گفت!

البته به یاد داریم که در اوایل «انتخاب» مهرورزی به ریاست قوة مجریة جمکران، جنگ با اسرائیل در دستورکار پرزیدنت مهرورزی قرار گرفت. «مستر» پرزیدنت بلافاصله به همراه یک «چادرسیاه» و یک گله ریش و روسری راهی دربار مالزی شدند، و به محض ورود به خاک پاک مالزی، دربان سفارت آمریکا یک پاک‌کن مرغوب آلمانی «شتدلر» در اختیارشان قرار داد تا با آن بتوانند اسرائیل را از روی نقشه «پاک» بفرمایند!

دلیل «جنگ‌طلبی» مهرورزی در واقع این بود که آمریکا تازه به خاک عراق وارد شده بود و تمایل داشت،‌ پیش از زمین‌گیر شدن در عراق، هر چه سریع‌تر به خاک ایران وارد شود، چرا که حضور نظامی در افغانستان و عراق برای مقابله با منافع روسیه، چین و هند کفایت نمی‌کند. همانطور که پیشتر هم گفتیم عراق در واقع پشت جبهة غرب برای حضور در ایران بود. چون از این طریق حضور غرب در منطقة استراتژیک افغانستان و در مرزهای چین، هند و روسیه می‌توانست تداوم یابد. در نتیجه، حکومت نوکران عموسام در جمکران تمام کوشش خود را برای فراهم آوردن زمینة تهاجم نظامی به کشورمان به کار برد. سه سال «مذاکرات» پاسدار لاریجانی با سولانا و بالاخره گروگانگیری چند ملوان انگلیسی هیچیک به نتیجة مطلوب نرسید. و مقام «رهبری» به ناچار سعید جلیلی را بجای لاریجانی منصوب کردند. احمدی‌نژاد هم که از قضای روزگار در گیرودار نشست اخیر گروه 8، باز هم در مالزی بود، پاک‌کن کذا را به دربان سفارت پس داد و از همانجا فریاد بر آورد،‌ «ما احتیاجی به نابودی اسرائیل نداریم، چون دولت اسرائیل از درون در حال فروپاشی است!» و ایالات متحد که ناچار به پس گرفتن «پاک‌کن» آلمانی خود شده بود، ویلیام برنز را به ژنو «ارسال» کرد!

به گزارش «آسوشیتد پرس»، امروز یک فروند بمب افکن «ب ـ 52» در سواحل جزیرة گوام سقوط کرد. و به گزارش «نووستی» مورخ 21 ژوئیه 2008، این هواپیما با شش سرنشین سقوط کرده است. بمب‌افکن‌های «ب ـ52» سرعت جت‌های شکاری را ندارند و رادار گریزاند. از این نوع هواپیما برای گستردن «فرشی از بمب» استفاده می‌شود. و در جنگ‌های ویتنام، کره، عراق و افغانستان از این هواپیماهای بمب‌افکن که «استراتژیک» خوانده می‌شود استفاده شده. و همانطورکه پیشتر گفتیم در صورت بروز نقص فنی در هواپیماهای جنگی، خلبان و کمک خلبان موظف‌اند هواپیما را رها کرده خود را نجات دهند. اگر چنین نشده، فقط می‌توان نتیجه گرفت که هواپیمای شهید هدف «تیر غیب» قرار گرفته، در نتیجه کسی فرصت نجات نداشته.

حکومت اسلامی و دولت اسرائیل هم اگر دست از جنگ زرگری برندارند به سرنوشت همان بمب‌افکن دچار خواهند شد، و دلیل ناز و کرشمه‌های «اهود اولمرت» و احمدی نژاد برای یکدیگر آگاهی از همین سرنوشت محتوم است. دولت اسرائیل و حکومت اسلامی که تا دو روز پیش درحال رجزخوانی بودند امروز یک درجه عربده‌های‌شان را پائین آورده‌اند!

در جمکران، مسئلة «نبرد با اسرائیل» دیگر در جناح مهرورزی مطرح نیست. ولی عملة آمریکا از روی ناچاری سخن از «عدم رسمیت» به میان می‌آورد. فعلاً همان پاک‌کن کذا را دربان سفارت سوئیس در تهران به دست پاسدار محسن رضائی داده و به ایشان امر کرده، عربده بکشند و بگویند: «ما» ملت و دولت اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسیم! البته تیمسار دکتر رضائی همزمان خواهان برگزاری «انتخابات دمکراتیک» در فلسطین هم شده‌اند! از آنجا که «حضور» اراذلی چون محسن رضائی‌ در صحنة سیاست ایران ناشی از «انتخابات دمکراتیک» بوده، همة جهانیان نیز می‌باید از همین نوع «انتخابات» داشته باشند، تا به زعم ایشان «دمکراتیک» باشند!

در اسرائیل هم صحبت از «قهر و آشتی» به میان آمده! به گزارش نووستی، مورخ 21 ژوئیه سالجاری، اولمرت امروز در «کنست» اعلام کرده:

«اسرائیل با ایران هسته‌ای آشتی نمی‌کند.»

به گزارش نووستی، این سخنان پیش از سخنرانی گوردون براون در «کنست» ایراد شده. بله، امروز متوجه می‌شویم حضور ویلیام برنز با آن چهرة ماتمزده در ژنو بازتاب چه مصیبتی بود! در پی مذاکرات ژنو، گوردون براون، نخست وزیر کلمبستان نیز گویا از خواب بیدار شده و دیروز در پارلمان اسرائیل به شدت از سخنان 3 ‌سال پیش احمدی نژاد انتقاد کرده می‌فرمایند، «ما در کنار اسرائیل ایستاده‌ایم.» و در چنین شرایطی بود که امروز دومین بمب‌افکن «ب ـ 52» طی سال 2008 سقوط کرد! چون در واقع گوردون براون، مانند حکومت اسلامی و دولت اسرائیل، برای فرار از سرنوشت محتوم به آغوش حاکمیت آمریکا پناه برده، حاکمیتی که دیگر حتی امنیت پرواز بمب‌افکن‌های استراتژیک خود را نیز در سطح جهانی نمی‌تواند تأمین کند!


نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس

...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت