دوشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۷



«اسناد» و ملت‌ها!


...
در توضیح وبلاگ «شیاد و هویت» باید بگوئیم که «دستور» احمدی نژاد به دستگاه‌های دولتی برای پس گرفتن شکایات‌شان از رسانه‌ها، از یکسو نقض آشکار قانون است و از سوی دیگر، این عمل را برخلاف آنچه بعضی‌ها می‌گویند نمی‌توان «اظهارلطف» حضرت مهرورزی به رسانه‌ها تلقی کرد. همانطورکه گفتیم اگر رسانه‌ای از قوانین و مقررات تخلف کرده باید پاسخگوی تخلفات خود باشد. ولی اگر بدون دلیل از رسانه‌ای شکایت شده، شاکی باید در برابر قانون پاسخگو باشد. این روند متعارف در جوامعی است که در آن‌ها نظم و قانون حاکم است. نویسندة این وبلاگ آگاه است که چنین نظمی در حکومت اسلامی هرگز وجود نداشته و ندارد چرا که حاکمیت ایران بر قانون تکیه نمی‌کند، حکومت اسلامی حکومتی است برخاسته از قانون‌شکنی. قانون اساسی این حکومت بر «ابهام» الهیت و «حقیقت» استوار شده، و فاقد هرگونه صراحت و برخورد با «واقعیات» است. به همین دلیل قاضی با توسل بر «ابهام»، به سهولت عدالت حقوقی را نقض می‌کند. این مختصر را گفتیم تا شوت و پرت‌ها بدانند «دستور» احمدی نژاد در واقع ترویج قانون‌شکنی است. چرا که سیاست استعمار ایجاب می‌کند که «نظم قانونی» در ایران از میان برداشته شود. و در این راستاست که وجود «رهبر مقدس» الزامی می‌شود. چرا که «رهبر» کذا به نوبة خود هر قانون و مقرراتی را شخصاً نقض می‌کند، حتی مقررات مذهبی را.

امروز سایت گویا نیوز مصاحبه‌ای با حسینعلی منتظری انتشار داده. منتظری در این مصاحبه می‌گوید، شخص خمینی مانع از اجرای وصیت آیت‌الله شریعتمداری شد! گویا آیت‌الله شریعتمداری وصیت کرده بود که فردی به نام آقای صدر بر جنازه‌اش نماز بگذارد، و خمینی با این امر مخالفت کرده. بله، این نمونه‌ای است از امکانات تاخت‌وتاز و لات‌بازی برای ریزه خواران کارخانة رجاله پروری که در جایگاه رهبری قرار می‌گیرند، و هر چه بیشتر مهمل ببافند و هذیان بگویند، سخنان‌شان اهمیت ‌بیشتری خواهد داشت و در رسانه‌های حکومت بازتاب گسترده‌تری می‌یابد. چرا که استعمار در ایران برای گسترش حماقت و ابتذال کوشش فراوان به کار می‌برد و سخنرانی‌های «رهبر» و دیگر مقامات حکومت اسلامی که توسط «پوکویاما» در ساواک تنظیم می‌شود، بر تداوم همین سیاست مقدس پای می‌فشارد.

سخنرانی‌های مقامات جمکران در ضدیت با اسرائیل بهترین نمونة ترویج ابتذال و حماقت در کشورمان است. و بی‌دلیل نیست که «فارس نیوز» مورخ 11 ماه اوت 2008، مروری دارد بر «دیدگاه‌های» علی خامنه‌ای در مورد اسرائیل. البته بهتر است بگوئیم دیدگاه‌های محفل یهودستیزان اسرائیل‌پرست در غرب. محفلی که در راستای سیاست استعماری «یک کشور، یک مذهب»، اسرائیل و پاکستان را به عنوان دو کانون ایجاد بحران مداوم در خاورمیانه و جنوب آسیا «خلق» کرده. و «رهبر» گورکن‌ها و پیروان‌اش‌در «فارس نیوز» بهتر است بدانند برای ایجاد کشور پاکستان، بیش از ده میلیون هندی از خانه‌های خود اخراج شدند تا استعمار انگلستان مرکز نکبت و ادبار و تحجر یا «کشور اسلامی» پاکستان را بنیانگزاری کند.

نتیجة این مرزبندی استعماری، پس از 60 سال، فاجعه‌ای است که اکنون در برابرمان قرارگرفته. پاکستان مرکز تولید طالبان، برده فروشی، قاچاق مواد مخدر و اسلحه شده و در این مسیر هر روز پیشرفت ‌بیشتری می‌کند. البته آخوندجماعت از آنجا که سر در آخور حاکمیت انگلستان دارد، وظیفه‌اش خفقان گرفتن در مورد چگونگی «ظهور» کشوری به نام پاکستان، عربده‌جوئی و تهاجم لفظی به اسرائیل، ریختن اشک تمساح برای فلسطینی‌ و ممانعت از استقرار صلح است. چرا؟ چون اگر بحران در منطقه فروکش کند، و تنش بین اسرائیل، لبنان و فلسطینی‌ها وجود نداشته باشد، نه تنها امثال خامنه‌ای و رفسنجانی باید به کار اصلی خود، یعنی روضه‌خوانی، قمه‌کشی و جیب‌بری بازگردند، که بازار اربابان‌شان نیز در غرب کساد خواهد شد. در نتیجه لازم است که مشتی آخوند کم‌سواد و بی‌مایه به سیاست جهانی، به ویژه به مسئلة فلسطین بپردازند و ترهات‌شان نیز در حنازرچوبه و «فارس نیوز» و دیگر بوق‌های استعماری غرب مرتباً منتشر شود.

البته می‌دانیم که علی خامنه‌ای مانند پرزیدنت مهرورزی مدتی است در مورد اسرائیل خفقان اختیار فرموده‌اند، چرا که پای اربابان‌شان در عراق و افغانستان لنگ شده. از اینرو «فارس نیوز»، سخنان «اسرائیل‌ستیز» مقام معظم را در سال‌های گذشته انتشار داده، تا خطری برای رهبر فرزانه ایجاد نشود، و در ضمن ما ملت بدانیم که خامنه‌ای از شیفتگان ژان پل‌سارتر بوده! و خلاصه، مقام معظم، خارج از مطالعات حوزوی، مطالعات «فرنگی» هم دارند! البته لازم به یادآوری است که صرف «مطالعه»، متأسفانه کفایت نخواهد کرد، «درک مطلب» است که اهمیت دارد، اصلی که خوشبختانه امثال خامنه‌ای با آن به کلی بیگانه‌اند.

بله، علی خامنه‌ای در سال 1372 ضمن دیدار با کارگزاران حج به مرور سیر تاریخی اشغال کشور فلسطین‌ پرداخته. می‌دانیم که آخوندجماعت در ایران هرچه ابله‌تر، کم سوادتر و مزدورتر باشد، تخصص بیشتری در «تاریخ»، به ویژه «تاریخ سرزمین فلسطین» خواهد داشت. و مقام معظم از این روند مستثنی نیستند، چرا که پانزده ‌سال پیش، ایشان کشف کرده‌اند که 45 سال قبل،‌ کشوری وجود داشته به ‌نام «فلسطین» که از شصت، هفتاد سال پیش یهودیان «روسی» و صهیونیست‌ها آنجا را غصب کرده‌اند!

می‌دانیم منطقه‌ای که امروز فلسطین نامیده می‌شود پیش از سقوط امپراطوری عثمانی جزو سرزمین‌های این امپراطوری بوده و کشوری به نام فلسطین هرگز وجود خارجی نداشته. در ثانی، در تاریخ معاصر منطقة خاورمیانه، «سرزمین فلسطین» که اینهمه برایش در حکومت جمکران اشک تمساح «حرام» می‌شود، بخشی از کشور اردن به شمار می‌رفته. در واقع «کشور فلسطین» ابداع سازمان آزادیبخش فلسطین و جناح‌های انگلیسی در منطقه‌ است. همچنین می‌دانیم که شکرخوری‌های علی‌خامنه‌ای از نظر زمانی مصادف می‌شود با آغاز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، و اوج هرج و مرج در روسیه. بهتر بگوئیم، خامنه‌ای به دلیل شناخت وسیع از «تاریخ» پنداشته بود که وقت دم‌جنبانی و کرنش برای آمریکا فرا رسیده، چون دیگر خطری از جانب روسیه متوجه نوکران آمریکا نخواهد بود.

البته فکر نکنید علی‌خامنه‌ای حرف بی‌ربط و بی‌اساس می‌زند، ابداً! سخنان مهمل خامنه‌ای بر اسناد وزارت امور خارجة انگلستان تکیه دارد! و رهبر فرزانه به دلیل بلاهت ذاتی این اسناد را نیز مانند آیات قرآن «حقیقت مطلق» تلقی می‌کنند:

«مطالبی که می‌گویم مستند است؛ در اسناد وزارت امورخارجة انگلیس بوده که افشا شده است. بعضی از وزارت‌های امورخارجة دنیا، اسناد قدیمی و کهنه را منتشر می‌کنند [...] اسنادی که عرض می‌کنم، امروز بعد از شصت هفتاد سال در اختیار ما قرارگرفته‌[...] در این اسناد افسر انگلیسی‌ای که در فلسطین مسئول کاری بوده، در گزارش خود می‌نویسد، ما به مردم فلسطین گفتیم [...] همین افسر انگلیسی در نامه‌ای نوشته است: ولی ما به این مردم دروغ می‌گوئیم! [...]»

می‌بینیم که مقام معظم تا چه حد به اسناد وزارت امور خارجة انگلستان و نامة آن افسر انگلیسی «ایمان» راسخ دارند! ایشان در راستگوئی اربابان گویا هیچ تردیدی به خود راه نمی‌دهند، و ممکن نیست به ذهن «مقدس‌شان» خطور کند که «انتشار» چنین «اسنادی» خود اهداف سیاسی ویژه‌ای را دنبال می‌کند، در غیر اینصورت دلیلی ندارد یک افسر انگلیسی کتباً بر دروغگوئی دولت خود تأکید کند، و وزارت امورخارجه انگلستان هم نامة افسر کذا را به قول «مقام معظم» پس از 70 سال انتشار دهد. حتما علی خامنه‌ای پس از مطالعة نامة این افسر «شریف» و راستگو و درستکار انگلیسی اشک در چشمان‌شان حلقه زده و ایمان‌شان به وزارت امورخارجة انگلستان دو چندان شده! مقام معظم در این «سخنرانی» پس از آنکه «مستندات» خود را مشخص می‌فرمایند، به زعم خود گوشه چشمی هم به اگزیستانسیالیسم نشان داده، برای حاضران «قمپزی» در کرده می‌فرمایند، ما در جوانی شیفتة این ژان پل‌سارتر بودیم! ولی او را هم فریب دادند!

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

بله، رهبر حکومت اسلامی شیفتة سارتر بوده، نه شیفتة آثار و یا فلسفة او! و به دلیل همین شیفتگی چشمان مبارک‌شان کور بوده و نمی‌دیدند که ژان پل سارتر، «فریب» نخورده، بلکه مانند برتراند راسل، آگاهانه از حاکمیت اسرائیل طرفداری می‌کرده. از قدیم گفته‌اند: «عشق کور است!» اگر علی‌خامنه‌ای مانند دیگر نوابغ حکومت فقرفرهنگی نمی‌داند، امثال سارتر کاملاً می‌دانستند تشکیل کشوری به نام اسرائیل در راستای تأمین منافع کدام گروه است! در هر حال رهبر فرزانه، ضمن حذف مسیحیان و یهودیان فلسطینی، موجودیت فلسطین اسلامی را به ما «اعلام» می‌کنند و به سه رکن اساسی سلطه بر «مسلمین» فلسطین نیز اشاره کرده، و ضمن پز دادن در مورد ژان پل‌سارتر، رکن سوم را هم فراموش می‌‌فرمایند!

«تسلط غاصبانه [...] بر فلسطین سه رکن داشت [...] قساوت با صاحبان اصلی [...] رکن دوم دروغ به افکار عمومی دنیا بود [...] خیلی‌ها هم دروغ‌های آن‌ها را باور کردند. حتی این نویسندة فیلسوف اجتماعی فرانسوی ـ ژان پل سارتر ـ را نیز که خودمان هم در جوانی چندی شیفته‌ این‌ آدم و امثال او بودیم، فریب دادند [...]»

بله، شیفتگی علی خامنه‌ای بر سارتر باعث شد که ما از «رکن سوم» محروم بمانیم! درعوض، در سخنرانی چهارم تیرماه سال 1375، همین خامنه‌ای دمی برای آمریکا جنبانده می‌گوید، دولت آمریکا بر یک «ملت» متکی است، ولی اسرائیل «ملت» ندارد! و به این ترتیب است که رهبر فرزانه به کشتار سرخپوست‌ها و غصب سرزمین‌شان در کلام خود «مشروعیت» می‌دهند! یادآور شویم که در ایالات متحد، و به ویژه در کانادا، سرخپوست‌ها در «اردوگاه» زندگی می‌کنند و هر وقت فرصتی پیش آید، مقداری از زمین‌های‌شان از طرف دولت‌های محلی به بهانه‌های مختلف «غصب» می‌شود. ولی رهبرگورکن‌ها با سرخپوست‌ها کاری ندارد، خامنه‌ای وظیفه دارد حق و حقوق مسلمین در فلسطین را از اسرائیل پس بگیرد. ایشان با قوانین بین‌المللی هم کاری ندارد، چون داش‌مشتی‌ها «قانون» را به رسمیت نمی‌شناسند، و به همین دلیل «جاهل محل» خوانده می‌شوند. «جهل» حضرات، نادیده گرفتن نظم و قانون را شامل می‌شود، و تنها قانونی که از آن آگاهی دارند «زور» است. رهبر حکومت اسلامی هم در همین ردة اجتماعی قرار می‌گیرد و به همین دلیل در سخنرانی خود به «محو اسرائیل» اشاره کرده:

«پلیدتر از آمریکا دولت [اسرائیل] است. چرا؟ چون بالاخره دولت آمریکا، یک دولت و متکی به یک ملت است [...] در صورتی که دولت [اسرائیل] از اول با ظلم و آدمکشی، با دروغ و فریب به وجود آمده‌ است [...] سرزمین فلسطین[...] غصب شده[...] نه با یک روش ظاهرا با نزاکت، بلکه با کشتار و آدمکشی و فریب [...] دولت اسرائیل با قتل عام و غدر و فریب و سفاکی و لگد زدن به ارزش‌های انسانی به وجود آمد[...]»

می‌بینیم که دولت اسرائیل در سخنان خامنه‌ای شباهت عجیبی به حکومت اسلامی پیدا کرده! با یک تفاوت عمده، در اسرائیل نظم و قانون دمکراتیک حاکم است، در حکومت اسلامی جز آشوب، هیچ نظمی وجود ندارد. کافی است نگاهی به جنجال پیرامون مدرک تحصیلی وزیر کشور فعلی، نوچة پیشین علی لاریجانی بیفکنیم. امروز علی لاریجانی هم وارد معرکة اسرائیل‌ستیزی شده، به «مهرنیوز» می‌گوید «ما با ملت اسرائیل دوست نیستیم!» البته ادامة منطقی سخنان علی‌کوچیکه چنین خواهد بود: چون ما نوکر دولت اسرائیل هستیم و روابط‌ ما با اسرائیل رابطة نوکر و ارباب است. در ضمن مهرنیوز، مصاحبه‌ای هم با «انیس نقاش» صورت داده، و او را تحلیلگر مسائل سیاسی معرفی می‌کند! فرد مذکور ارتباطی با تحلیل سیاسی ندارد، یک جنایتکار حرفه‌ای است و برای قتل شاپور بختیار مبالغی پول دریافت کرده بود. ولی از شدت حماقت بجای بختیار یکنفر دیگر را کشت، چون بجای مراجعه به طبقه‌ای که آپارتمان بختیار در آن قرار داشت به یک طبقة دیگر می‌رود! همین فرد، امروز در جمکران دست در دست پاسدار «حسین کنعانی مقدم» به تجارت مشغول شده، برای «مهرنیوز» هم «مفسر سیاسی» به شمار می‌آید! از مطلب دور افتادیم بازگردیم به دیدگاه‌های پیشین خامنه‌ای در مورد اسرائیل.

رهبر معظم در سال 1369 ضمن پریشانگوئی‌های متداول خواهان برقراری حکومت اسلامی در فلسطین شده، فرموده‌اند حکومت غیراسلامی در فلسطین «محکوم» است. به عبارت دیگر خامنه‌ای‌ بجز حماس، سازمانی که ساخته و پرداختة شخص آریل شارون است، هیچ حاکمیتی را به رسمیت نمی‌شناخته! یادآور شویم شیخ یاسین، رهبر حماس را آریل شارون از مصر «وارد» کرد،‌ و اولین مسجد وابسته به جریان حماس با سرمایة شخصی شارون ساخته شد. دلیل ارادت رهبر حکومت اسلامی به جنبش حماس ریشه در «اصالت» اسرائیلی این جنبش دارد! در هر حال، همانطور که گفتیم،‌ رهبر معظم به همراه پرزیدنت مهرورزی فعلاً خفقان گرفته‌اند، چون باد در جهت اربابان اسلام پرور غرب نمی‌وزد. آخرین هارت‌وپورت مقام رهبری در مورد اسرائیل مربوط به مهاجرت یهودیان اروپای شرقی است که خامنه‌ای، مانند حکومت اسرائیل، یهودیت آنان را اصلاً به رسمیت نمی‌شناسد. پیشتر گفتیم که تعداد زیادی از یهودیان روس به همین دلیل از اسرائیل به کانادا پناهنده شدند! و یک هواپیمای حامل مهاجران روس نیز از خاک گرجستان هدف حمله هوائی قرار گرفت، چون حضور مهاجران اروپای شرقی در اسرائیل منافع ایالات متحد را مستقیماً تهدید می‌کند. و در همین راستا و در توجیه همین سیاست‌ها، خامنه‌ای در سخنرانی هفت سال پیش خود باز هم «اسنادی» به دست آورده که بر اساس آن غیریهودیان را از اروپای شرقی به اسرائیل کوچانده‌اند:

«دلائلی در دست است که عده‌ای از اراذل و اوباش غیریهودی شرق اروپا را به نام یهودی به فلسطین کوچانیدند ...»


مسلماً رهبر فرزانه دلائل کذا را از همان «اسناد معتبر» وزارت امورخارجة ارباب استخراج کرده‌اند! ما به حکومت جمکران توصیه می‌کنیم بجای پارس کردن و به راه انداختن جنگ زرگری با اربابان اسرائیلی خود، بهتر است مطالبات‌اش را از ابرقدرت‌هائی چون سودان، تانزانیا، نیکاراگوئه، اردن و کرة شمالی وصول کند. ابرقدرت‌هائی که پول ما ملت را بالا کشیده‌اند، و تف هم به صورت‌ رهبری نمی‌اندازند. حال که گزارشات وزارت امور خارجة انگلستان اینهمه «واقعیت» پیدا کرده، می‌باید به رهبر جمکران تبریک گفت چرا که، به گزارش شیپور همان وزارتخانه، «بی‌بی‌سی» مورخ11 ماه اوت 2008، این کشورها که سال‌ها پیش از ایران نفت خریده‌اند‌، پول آن ‌را هنوز پرداخت نکرده‌اند!

شاید روزی از این روزها مقام معظم مروری داشته باشند بر تاریخچة پیدایش حکومت اسلامی:

مطالبی که می‌گویم مستند است؛ در اسناد وزارت امورخارجة انگلیس بوده که هنوز افشا نشده. بعضی از وزارت‌های امورخارجة دنیا، اسناد قدیمی و کهنه را منتشر می‌کنند [...] اسنادی که عرض می‌کنم، شاید شصت هفتاد سال دیگر در اختیار ما قرارگیرد‌[...] در این اسناد یک افسر انگلیسی‌ که در ایران مسئول کودتا بوده، در گزارش خود می‌نویسد، ما به مردم ایران گفتیم [...] همین افسر انگلیسی در نامه‌ای نوشته است: ولی ما به این مردم دروغ می‌گوئیم [...] تسلط غاصبانه [...] بر ایران سه رکن داشت [...] قساوت با ایرانیان [...] رکن دوم دروغ به افکار عمومی دنیا بود [...] خیلی‌ها هم دروغ‌های آن‌ها را باور کردند. اما این نویسندة فیلسوف اجتماعی فرانسوی ـ ژان پل سارتر ـ که خودمان هم در جوانی چندی شیفته‌ این‌ آدم و امثال او بودیم، فریب نخورد [...] او گفت، این یک حرکت واپسگرایانه است. ما هم دیگر شیفتة او نیستیم [...] شواهدی در دست است که عده‌ای از اراذل و اوباش غیرایرانی را از عراق، فرانسه و آمریکا به نام استقلال‌طلب و آزادیخواه به ایران آوردند [...] پلیدتر از آمریکا و اسرائیل حکومت اسلامی است. چرا؟ چون حکومت اسلامی از اول با ظلم و آدمکشی، با دروغ و فریب به وجود آمده ‌است[...] سرزمین ایران [...] غصب شده [...] نه با یک روش ظاهراً با نزاکت، بلکه با کشتار و آدمکشی و فریب[...] حکومت اسلامی با غدر و فریب و سفاکی و پایمال کردن حقوق و ارزش‌های انسانی به وجود آمد[...]





...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت