افتضاح کیهانی!
...
در رابطه با وبلاگ «رستم و قرآن»، آقای منصور پویان قسمتی از یک متن را که به احتمال زیاد میباید سخنرانی خود ایشان باشد، و در آن اشارهای نیز به «دو قرن سکوت» شده، برای نویسندة این وبلاگ ارسال کردهاند. با اشاره به مطالب عبدالحسین زرینکوب در مورد «تجدید حیات» فرهنگ و ادبیات فارسی مطالبی در این متن آمده. با سپاس فراوان از آقای پویان، بحث و بررسی این مطلب را به وبلاگ فردا موکول میکنیم، تا شاید بتوانیم دلائل «انتقاد» از نشست آکسفورد را به صورتی روشنتر ارائه دهیم. حال بپردازیم به وبلاگ امروز.
در پی سفر اخیر بشار اسد به تهران، بوتفلیقه، رئیس جمهوری الجزایر نیز به تهران خواهد آمد. کشورمان میرود تا از انزوای سی ساله که با استقرار حکومت اسلامی بر ملت ایران تحمیل شده بود پای بیرون نهد. بازتاب فروپاشی سیاست انسداد در داخل ایران انزوای گروههائی شده که طی سه دهه از همین سیاست انسداد یا جنگ طلبی استعماری در کشورمان حمایت کردند، و در رأس این گروهها میباید از محفل رسانة «کیهان» و دارودستة اشغالگران سفارت آمریکا نام برد.
کیهان طی دوران جنگ با عراق به عربدهجوئی و نفسکشطلبی اشتغال داشت، و پا به پای روزنامة اطلاعات و آخوند دعائی خواهان ادامة جنگ، آزادی قدس و دیگر شعارهای مردمفریب استعمار غرب در منطقه بود. پس از اینکه پاسدار شریعتمداری به سرپرستی کیهان برگزیده شدند، ضمن مصاحبهای که در سایت «بیبیسی» هم انتشار یافت بر خروج از «ان.پی.تی» و اشغال بحرین و امارات تأکید داشتند، چرا که به زعم ایشان این کشورها حتی 200 سال هم «تاریخ» ندارند! البته میدانیم که پاسدار شریعتمداری در واقع سخنان اربابان را تکرار میکردند و نمیدانستند در همسایگی ما، کشوری به نام پاکستان وجود دارد که تاریخاش به سختی به 60 سال میرسد! ولی مسلماً «ژنرال» شریعتمداری بسیاری از مسائل را نمیدانند! و از آن جمله است، تضعیف اربابان سنتی حکومت اسلامی در منطقه. و همین نادانی باعث شد که ایشان امروز یک هشدار کمیابیش محترمانه از دفتر مقام معظم هم دریافت کنند!
بله پاسدار شریعتمداری چندی پیش از برقراری رابطة سیاسی با مصر ابراز ناخشنودی فرمودند، و به یاد داریم که چگونه دوستانشان فیلم ساختند و تظاهرات خیابانی بر پا کردند، و نهایتاً «داش» صفار هرندی ناچار شدند ارتباط دولت با لاتبازیهای رایج خیابانی را رسماً تکذیب بفرمایند. ولی به مصداق «نرود میخ آهنین در سنگ»، سرپرست کیهان از آن تکذیب رسمی گویا پند نگرفت و همچنان به تاخت و تاز در راستای سیاست «مرسوم» ادامه داد، تا اینکه در یادداشت ویژة خود رسماً احمدی نژاد را به دروغگوئی در مجلس متهم کرد، و رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی وی را نیز غیرقانونی خواند! تیمسار شریعتمداری، در همین راستا خواستار تجدید رأیگیری شدند! و در این مقطع شاهدیم که عصای رهبری محکم بر فرق سر فیلد مارشال شریعتمداری فرود میآید!
در پی انتشار تکذیب سخنان پاسدار شریعتمداری از سوی دفتر علی خامنهای در رسانههای حکومت اسلامی، کیهان، در مقام شیپور تبلیغاتی جنگطلبان آنگلوساکسون از امروز میباید رسماً از مواضع سنتی خود، که همان عربدهجوئی و نفسکش طلبی باشد، گامی به عقب گذاشته تحرکات براندازانه را کمی ملایمتر کند. موضعگیری اخیر رهبر حکومت اسلامی را به فال نیک میگیریم، چرا که آشکارا نشان از تضعیف جناحهای وابسته به حاکمیت آمریکا در کشورمان دارد. در اینجا باز هم تکرار میکنیم، با براندازی مخالفیم! و خواهان هیچ نوع انقلابی هم نیستیم. نه از نوع «مخملی»، و نه زرد و قرمز و نارنجی، و دیگر «رنگهای» اهدائی سازمان سیا! در این راستا تأکید میکنیم، تمامی کسانی که به صورت سنتی حامیان استبداد در کشورمان هستند، امروز در جناح مخالف احمدینژاد سنگر گرفتهاند. و هر چند شخص وی را تأئید نمیکنیم، ولی مخالفان احمدینژاد در شرایط فعلی مخالفان تغییر در مواضع سنتی حکومت اسلامیاند.
مخالفان احمدی نژاد در بطن حاکمیت اسلامی در حال حاضر به سه دستة کاملاً متفاوت تقسیم شدهاند. نخست مخالفانی که «موافقان دروغین» هستند: گروهی که به پیروی از پریشانگوئیهای همسر الهام، زبان به مداحی میگشایند و احمدی نژاد را تحسین میکنند، تا از طریق مبالغه و گزافهگوئی بر نفرت از احمدینژاد دامن زنند. گروه دوم، دارودستة عبادی را شامل میشود، که تکیهگاهش در میان به اصطلاح «اصلاحطلبان» است، و با صورتک مضحک دفاع از حقوق بشر مدعی مخالفت با این دولت میشود. و بالاخره، گروه سوم که با تکیه بر «مقام رهبری»، سعی در بیاعتبار کردن احمدی نژاد دارد. کیهان در رأس همین گروه آخر قرار گرفته.
همانطور که گفتیم، کیهان همچون اطلاعات، سخنگوی آنگلوساکسونهای جنگپرست دو سوی آتلانتیک است. این مؤسسة استعماری با جنجال پیرامون سازمان ناتو، سعی دارد به دروغ این سازمان جنایتکار را مدافع لائیسیته جلوه دهد، و در این راستا اخیراً کتابی نیز تحت عنوان «ناتوئیسم» منتشر کرده! در این کتاب سعی بر آن شده تا «ثابت» شود، «ناتوی فرهنگی» تلاش بر ترویج سکولاریسم دارد! البته برای باور کردن چنین مهملاتی، حمایت رسمی ارتش ناتو از سازمانهای القاعده، طالبان و دیگر تروریستهای جهادی را میباید کاملاً نادیده گرفت و در ضمن باید فراموش کرد که چندی پیش «دز براون»، وزیر دفاع انگلستان طی اظهاراتی حمایت رسمی امپراتوری بریتانیا را از حکومتهای اسلامی و «طالبانیسم» اعلام کرده! و امروز هم شاهد بودیم که اعتراض رسمی ایالات متحد به سازش ارتش انگلستان با گروه تروریست مقتدی صدر حتی در سایت «بیبیسی» نیز انعکاس یافت! از مطلب دور افتادیم بازگردیم به تکذیب سخنان «تیمسار» شریعتمداری از سوی دفتر علی خامنهای!
تکذیب رسمی ادعای پاسدار شریعتمداری از سوی دفتر علی خامنهای، رهبر حکومت اسلامی، یکی از مهمترین نشانههای انزوای خط تبلیغاتی جنگطلبان آنگلوساکسون در ایران به شمار میرود. پاسدار شریعتمداری در ستون «یادداشت ویژه» در کیهان مورخ 16 مردادماه سالجاری در مطلبی تحت عنوان «نازنینی تو ولی در حد خویش...»، در رابطه با رأی اعتماد به سه وزیر پیشنهادی احمدی نژاد، مستقیماً وی را به نقل قول دروغ از سوی علی خامنهای متهم کرده، مینویسد:
«از آنجا که نقل قول غیرواقعی آقای احمدی نژاد درکسب آراء مربوطه تأثیر تعیین کنندهای داشته [...] قانونی بودن رأی اعتماد مجلس به ایشان قابل تردید است و به نظر میرسد که نیاز به رأیگیری مجدد باشد.»
بله شریعتمداری، همپالکی و همسنگر محمد خاتمی، همصدا با ریزهخوران محفل نوبل پرچم مخالفت موذیانه با احمدینژاد برافراشته! البته پاسدار شریعتمداری تلاش میکند با تکیه بر مواضع «فرضی» مقام رهبری، زیر پای احمدی نژاد را بکشد، و این در حالی است که پادوهای محفل نوبل از کمکهای شایان توجهی برخوردار میشوند؛ همراهی نیرویهای انتظامی، قوة قضائیه، و به ویژه دارودستة «محمدجواد لاریجانی ـ شاهرودی» برای اقدام به دستگیریهای غیرقابل توجیه، اعدامهای گسترده در ملاءعام، و اجرای احکام مترقی «شلاق»، «سنگسار» و قصاص در سطح جامعه، در راستای سیاستهای استعماری و دامن زدن به وحشت عمومی!
اینروزها شاهد مخالفتهای همزمان از سوی دارودستة عبادی، یا همان ریزه خواران محفل رسوای نوبل، و کیهان، شیپور تبلیغاتی هریتیج کلاب در کشورمان با دولت احمدینژاد شدهایم. حال ببینیم این شیادان این «همزمانی» را چگونه تعبیر میکنند؟ به یاد داریم که جلادانی از قماش یزدی، بنیصدر، مهدی بازرگان، خمینی و امثال چمران و هادی غفاری نیز با شاه «مخالف» بودند، و بعضیها از جمله ساواک و حزب شریف توده، مخالفت اینان را با شاه، دلیلی غیرقابل تردید بر آزادیخواهی و ضداستبداد بودنشان عنوان میکردند! این همان تبلیغات عوامفریبانهای بود که در سال 1979 ملت ایران را در واقع از چاله به چاه انداخت.
همانطورکه بارها در این وبلاگ گفتهایم، «شورش» واکنش طبیعی مردم به «سرکوب» است، و در یک نظام استعماری نارضایتی اکثریت قریب به اتفاق مردم از حاکمیت امری است کاملاً طبیعی. بله، این یک واقعیت است و متخصصین هدایت افکار عمومی در غرب از چنین واقعیتی نیک آگاهاند. به همین دلیل امروز بیش از هر روز دیگر میباید برخورد «منطقی» با مسائل سیاسی را در صدر مسائل جامعه قرار دهیم. چرا که اگر از بد روزگار نمیتوانیم بر سیاست ابرقدرتها تأثیری چشمگیر داشته باشیم، حداقل میتوانیم با آگاهی از مسائل سیاست جهانی، بسیاری از رزمایشهای تبلیغاتی آنان را در جامعة خود ابتر کنیم.
پیش از ادامة مطلب یادآور شویم که با کل حکومت اسلامی مخالفایم؛ این حاکمیت را به هیچ عنوان به رسمیت نمیشناسیم؛ همانطور که هیچیک از مقامات این حاکمیت را نیز تأئید نمیکنیم. پیشتر هم گفتهایم، حکومت اسلامی فینفسه یک حاکمیت استعماری است، و در راستای اعمال سیاست جهادی گروه «برژینسکی ـ کارتر»، با استفاده از نارضایتی وسیع مردم و با همکاری و همراهی ساواک، شهربانی و ارتش وابسته به غرب در روز 22 بهمن بر ما ملت تحمیل شد.
همانطور که گفتیم پروپاگاند استعماری، چنین القاء کرده بود که هر کس با شاه مخالفت کند «آزادیخواه» است و مواضعاش قابل احترام! حال آنکه شاهد بودیم «قهرمان» مخالفت با شاه، جلاد وحشی و نادانی به نام خمینی بود که سوابق توحش و تحجر وی در تاریخ معاصر ایران به ثبت رسیده. و با انتشار «خاطرات» مضحک پامنبریهای جنایتکارش این سوابق به هیچ عنوان زدوده نخواهد شد. امروز نیز ممکن است بعضیها باور داشته باشند که مخالفت با احمدی نژاد دلیل طرفداری از «آزادی» است! در حالیکه چنین مخالفتی میتواند از سوی گروههائی به مراتب واپسگراتر و سرکوبگرتر از گروه فعلی ابراز شود. پس بهتر است ببینیم مخالفت از سوی کدام محفل و در چارچوب به ارزش گزاردن کدام «مواضع» ابراز میشود. چرا که امروز، پاسدار شریعتمداری هم در انتقاد از احمدی نژاد آشکارا به گروه عبادی و مدعیان اصلاحطلبی پیوسته!
البته ما میدانستیم که دارودستة خاتمی، رفسنجانی، نهضت آزادی، و محفل نوبل آخورشان مشترک است و همگی از حزب شریف «خط» میگیرند. ولی این اشتراک آخور تاکنون اینچنین آشکار نشده بود. همچنانکه رهبر حکومت اسلامی نیز هرگز در دفاع از احمدینژاد مجبور نشده بود که چنین مواضع آشکاری اتخاذ کند. شکاف اخیر در صفوف پیوستة فعلة فاشیسم ریشه در تغییر اجباری سیاست اربابانشان در غرب دارد. همچنانکه شاهدیم در عراق نیز ایالات متحد ارتش انگلستان را آشکارا به سازش و توافق با گروه مقتدیصدر متهم کرده. البته ایالات متحد چه در عراق و چه در افغانستان، پیشتر نیز در جریان سازش ارتش انگلستان با افراط گرایان اسلامی بوده؛ مهم این است که امروز آمریکا به چنین سازشی اعتراض «رسمی» میکند. و همزمان علی خامنهای نیز بلبل زبانیهای پاسدار شریعتمداری را رسماً تکذیب میکند. مسلماً عقبنشینی آمریکا در کشورمان به انزوا و احتمالاً استعفای افراد وابسته به محفل پاسدار شریعتمداری محدود نخواهد ماند. اکبر رفسنجانی، در خط مقدم کسانی قرار دارد که یا میباید صحنة سیاست کشور را برای همیشه ترک کنند، یا همچون مقام رهبری پناهگاهی در جبهة احمدینژاد بجویند.
در پی سفر اخیر بشار اسد به تهران، بوتفلیقه، رئیس جمهوری الجزایر نیز به تهران خواهد آمد. کشورمان میرود تا از انزوای سی ساله که با استقرار حکومت اسلامی بر ملت ایران تحمیل شده بود پای بیرون نهد. بازتاب فروپاشی سیاست انسداد در داخل ایران انزوای گروههائی شده که طی سه دهه از همین سیاست انسداد یا جنگ طلبی استعماری در کشورمان حمایت کردند، و در رأس این گروهها میباید از محفل رسانة «کیهان» و دارودستة اشغالگران سفارت آمریکا نام برد.
کیهان طی دوران جنگ با عراق به عربدهجوئی و نفسکشطلبی اشتغال داشت، و پا به پای روزنامة اطلاعات و آخوند دعائی خواهان ادامة جنگ، آزادی قدس و دیگر شعارهای مردمفریب استعمار غرب در منطقه بود. پس از اینکه پاسدار شریعتمداری به سرپرستی کیهان برگزیده شدند، ضمن مصاحبهای که در سایت «بیبیسی» هم انتشار یافت بر خروج از «ان.پی.تی» و اشغال بحرین و امارات تأکید داشتند، چرا که به زعم ایشان این کشورها حتی 200 سال هم «تاریخ» ندارند! البته میدانیم که پاسدار شریعتمداری در واقع سخنان اربابان را تکرار میکردند و نمیدانستند در همسایگی ما، کشوری به نام پاکستان وجود دارد که تاریخاش به سختی به 60 سال میرسد! ولی مسلماً «ژنرال» شریعتمداری بسیاری از مسائل را نمیدانند! و از آن جمله است، تضعیف اربابان سنتی حکومت اسلامی در منطقه. و همین نادانی باعث شد که ایشان امروز یک هشدار کمیابیش محترمانه از دفتر مقام معظم هم دریافت کنند!
بله پاسدار شریعتمداری چندی پیش از برقراری رابطة سیاسی با مصر ابراز ناخشنودی فرمودند، و به یاد داریم که چگونه دوستانشان فیلم ساختند و تظاهرات خیابانی بر پا کردند، و نهایتاً «داش» صفار هرندی ناچار شدند ارتباط دولت با لاتبازیهای رایج خیابانی را رسماً تکذیب بفرمایند. ولی به مصداق «نرود میخ آهنین در سنگ»، سرپرست کیهان از آن تکذیب رسمی گویا پند نگرفت و همچنان به تاخت و تاز در راستای سیاست «مرسوم» ادامه داد، تا اینکه در یادداشت ویژة خود رسماً احمدی نژاد را به دروغگوئی در مجلس متهم کرد، و رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی وی را نیز غیرقانونی خواند! تیمسار شریعتمداری، در همین راستا خواستار تجدید رأیگیری شدند! و در این مقطع شاهدیم که عصای رهبری محکم بر فرق سر فیلد مارشال شریعتمداری فرود میآید!
در پی انتشار تکذیب سخنان پاسدار شریعتمداری از سوی دفتر علی خامنهای در رسانههای حکومت اسلامی، کیهان، در مقام شیپور تبلیغاتی جنگطلبان آنگلوساکسون از امروز میباید رسماً از مواضع سنتی خود، که همان عربدهجوئی و نفسکش طلبی باشد، گامی به عقب گذاشته تحرکات براندازانه را کمی ملایمتر کند. موضعگیری اخیر رهبر حکومت اسلامی را به فال نیک میگیریم، چرا که آشکارا نشان از تضعیف جناحهای وابسته به حاکمیت آمریکا در کشورمان دارد. در اینجا باز هم تکرار میکنیم، با براندازی مخالفیم! و خواهان هیچ نوع انقلابی هم نیستیم. نه از نوع «مخملی»، و نه زرد و قرمز و نارنجی، و دیگر «رنگهای» اهدائی سازمان سیا! در این راستا تأکید میکنیم، تمامی کسانی که به صورت سنتی حامیان استبداد در کشورمان هستند، امروز در جناح مخالف احمدینژاد سنگر گرفتهاند. و هر چند شخص وی را تأئید نمیکنیم، ولی مخالفان احمدینژاد در شرایط فعلی مخالفان تغییر در مواضع سنتی حکومت اسلامیاند.
مخالفان احمدی نژاد در بطن حاکمیت اسلامی در حال حاضر به سه دستة کاملاً متفاوت تقسیم شدهاند. نخست مخالفانی که «موافقان دروغین» هستند: گروهی که به پیروی از پریشانگوئیهای همسر الهام، زبان به مداحی میگشایند و احمدی نژاد را تحسین میکنند، تا از طریق مبالغه و گزافهگوئی بر نفرت از احمدینژاد دامن زنند. گروه دوم، دارودستة عبادی را شامل میشود، که تکیهگاهش در میان به اصطلاح «اصلاحطلبان» است، و با صورتک مضحک دفاع از حقوق بشر مدعی مخالفت با این دولت میشود. و بالاخره، گروه سوم که با تکیه بر «مقام رهبری»، سعی در بیاعتبار کردن احمدی نژاد دارد. کیهان در رأس همین گروه آخر قرار گرفته.
همانطور که گفتیم، کیهان همچون اطلاعات، سخنگوی آنگلوساکسونهای جنگپرست دو سوی آتلانتیک است. این مؤسسة استعماری با جنجال پیرامون سازمان ناتو، سعی دارد به دروغ این سازمان جنایتکار را مدافع لائیسیته جلوه دهد، و در این راستا اخیراً کتابی نیز تحت عنوان «ناتوئیسم» منتشر کرده! در این کتاب سعی بر آن شده تا «ثابت» شود، «ناتوی فرهنگی» تلاش بر ترویج سکولاریسم دارد! البته برای باور کردن چنین مهملاتی، حمایت رسمی ارتش ناتو از سازمانهای القاعده، طالبان و دیگر تروریستهای جهادی را میباید کاملاً نادیده گرفت و در ضمن باید فراموش کرد که چندی پیش «دز براون»، وزیر دفاع انگلستان طی اظهاراتی حمایت رسمی امپراتوری بریتانیا را از حکومتهای اسلامی و «طالبانیسم» اعلام کرده! و امروز هم شاهد بودیم که اعتراض رسمی ایالات متحد به سازش ارتش انگلستان با گروه تروریست مقتدی صدر حتی در سایت «بیبیسی» نیز انعکاس یافت! از مطلب دور افتادیم بازگردیم به تکذیب سخنان «تیمسار» شریعتمداری از سوی دفتر علی خامنهای!
تکذیب رسمی ادعای پاسدار شریعتمداری از سوی دفتر علی خامنهای، رهبر حکومت اسلامی، یکی از مهمترین نشانههای انزوای خط تبلیغاتی جنگطلبان آنگلوساکسون در ایران به شمار میرود. پاسدار شریعتمداری در ستون «یادداشت ویژه» در کیهان مورخ 16 مردادماه سالجاری در مطلبی تحت عنوان «نازنینی تو ولی در حد خویش...»، در رابطه با رأی اعتماد به سه وزیر پیشنهادی احمدی نژاد، مستقیماً وی را به نقل قول دروغ از سوی علی خامنهای متهم کرده، مینویسد:
«از آنجا که نقل قول غیرواقعی آقای احمدی نژاد درکسب آراء مربوطه تأثیر تعیین کنندهای داشته [...] قانونی بودن رأی اعتماد مجلس به ایشان قابل تردید است و به نظر میرسد که نیاز به رأیگیری مجدد باشد.»
بله شریعتمداری، همپالکی و همسنگر محمد خاتمی، همصدا با ریزهخوران محفل نوبل پرچم مخالفت موذیانه با احمدینژاد برافراشته! البته پاسدار شریعتمداری تلاش میکند با تکیه بر مواضع «فرضی» مقام رهبری، زیر پای احمدی نژاد را بکشد، و این در حالی است که پادوهای محفل نوبل از کمکهای شایان توجهی برخوردار میشوند؛ همراهی نیرویهای انتظامی، قوة قضائیه، و به ویژه دارودستة «محمدجواد لاریجانی ـ شاهرودی» برای اقدام به دستگیریهای غیرقابل توجیه، اعدامهای گسترده در ملاءعام، و اجرای احکام مترقی «شلاق»، «سنگسار» و قصاص در سطح جامعه، در راستای سیاستهای استعماری و دامن زدن به وحشت عمومی!
اینروزها شاهد مخالفتهای همزمان از سوی دارودستة عبادی، یا همان ریزه خواران محفل رسوای نوبل، و کیهان، شیپور تبلیغاتی هریتیج کلاب در کشورمان با دولت احمدینژاد شدهایم. حال ببینیم این شیادان این «همزمانی» را چگونه تعبیر میکنند؟ به یاد داریم که جلادانی از قماش یزدی، بنیصدر، مهدی بازرگان، خمینی و امثال چمران و هادی غفاری نیز با شاه «مخالف» بودند، و بعضیها از جمله ساواک و حزب شریف توده، مخالفت اینان را با شاه، دلیلی غیرقابل تردید بر آزادیخواهی و ضداستبداد بودنشان عنوان میکردند! این همان تبلیغات عوامفریبانهای بود که در سال 1979 ملت ایران را در واقع از چاله به چاه انداخت.
همانطورکه بارها در این وبلاگ گفتهایم، «شورش» واکنش طبیعی مردم به «سرکوب» است، و در یک نظام استعماری نارضایتی اکثریت قریب به اتفاق مردم از حاکمیت امری است کاملاً طبیعی. بله، این یک واقعیت است و متخصصین هدایت افکار عمومی در غرب از چنین واقعیتی نیک آگاهاند. به همین دلیل امروز بیش از هر روز دیگر میباید برخورد «منطقی» با مسائل سیاسی را در صدر مسائل جامعه قرار دهیم. چرا که اگر از بد روزگار نمیتوانیم بر سیاست ابرقدرتها تأثیری چشمگیر داشته باشیم، حداقل میتوانیم با آگاهی از مسائل سیاست جهانی، بسیاری از رزمایشهای تبلیغاتی آنان را در جامعة خود ابتر کنیم.
پیش از ادامة مطلب یادآور شویم که با کل حکومت اسلامی مخالفایم؛ این حاکمیت را به هیچ عنوان به رسمیت نمیشناسیم؛ همانطور که هیچیک از مقامات این حاکمیت را نیز تأئید نمیکنیم. پیشتر هم گفتهایم، حکومت اسلامی فینفسه یک حاکمیت استعماری است، و در راستای اعمال سیاست جهادی گروه «برژینسکی ـ کارتر»، با استفاده از نارضایتی وسیع مردم و با همکاری و همراهی ساواک، شهربانی و ارتش وابسته به غرب در روز 22 بهمن بر ما ملت تحمیل شد.
همانطور که گفتیم پروپاگاند استعماری، چنین القاء کرده بود که هر کس با شاه مخالفت کند «آزادیخواه» است و مواضعاش قابل احترام! حال آنکه شاهد بودیم «قهرمان» مخالفت با شاه، جلاد وحشی و نادانی به نام خمینی بود که سوابق توحش و تحجر وی در تاریخ معاصر ایران به ثبت رسیده. و با انتشار «خاطرات» مضحک پامنبریهای جنایتکارش این سوابق به هیچ عنوان زدوده نخواهد شد. امروز نیز ممکن است بعضیها باور داشته باشند که مخالفت با احمدی نژاد دلیل طرفداری از «آزادی» است! در حالیکه چنین مخالفتی میتواند از سوی گروههائی به مراتب واپسگراتر و سرکوبگرتر از گروه فعلی ابراز شود. پس بهتر است ببینیم مخالفت از سوی کدام محفل و در چارچوب به ارزش گزاردن کدام «مواضع» ابراز میشود. چرا که امروز، پاسدار شریعتمداری هم در انتقاد از احمدی نژاد آشکارا به گروه عبادی و مدعیان اصلاحطلبی پیوسته!
البته ما میدانستیم که دارودستة خاتمی، رفسنجانی، نهضت آزادی، و محفل نوبل آخورشان مشترک است و همگی از حزب شریف «خط» میگیرند. ولی این اشتراک آخور تاکنون اینچنین آشکار نشده بود. همچنانکه رهبر حکومت اسلامی نیز هرگز در دفاع از احمدینژاد مجبور نشده بود که چنین مواضع آشکاری اتخاذ کند. شکاف اخیر در صفوف پیوستة فعلة فاشیسم ریشه در تغییر اجباری سیاست اربابانشان در غرب دارد. همچنانکه شاهدیم در عراق نیز ایالات متحد ارتش انگلستان را آشکارا به سازش و توافق با گروه مقتدیصدر متهم کرده. البته ایالات متحد چه در عراق و چه در افغانستان، پیشتر نیز در جریان سازش ارتش انگلستان با افراط گرایان اسلامی بوده؛ مهم این است که امروز آمریکا به چنین سازشی اعتراض «رسمی» میکند. و همزمان علی خامنهای نیز بلبل زبانیهای پاسدار شریعتمداری را رسماً تکذیب میکند. مسلماً عقبنشینی آمریکا در کشورمان به انزوا و احتمالاً استعفای افراد وابسته به محفل پاسدار شریعتمداری محدود نخواهد ماند. اکبر رفسنجانی، در خط مقدم کسانی قرار دارد که یا میباید صحنة سیاست کشور را برای همیشه ترک کنند، یا همچون مقام رهبری پناهگاهی در جبهة احمدینژاد بجویند.
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت