گاز و علوفه!
...
بشر جانوری است که وقتی در کنار همنوعان خود قرار میگیرد، نیازمند یک مربی یا «ارباب» است. چرا که بدون تردید از آزادی خود در برابر همنوعاناش سوءاستفاده خواهد کرد[...] بشر برای مهار «ارادة شخصی» خود به یک ارباب نیاز دارد تا او را وادار به اطاعت از یک «ارادة جهانشمول» کند. ارادهای که در پناه آن هر کس بتواند آزاد باشد.
امانوئل کانت، «ایدة یک تاریخ جهانشمول»
این مختصر را نقل کردیم تا مشخص کنیم فلسفة کانت که در زمان خود، بسیار مترقی بوده، اکنون نمیتواند در یک جامعة دمکراتیک کارآئی داشته باشد. دلیل چنگ انداختن فعلة فاشیسم بر ریسمان «امانوئل کانت»، «اخلاق محور» بودن فلسفة اوست، چرا که این فلسفه به نوبة خود میتواند به بهترین «ابزار» جهت «انسانستیزی» تبدیل شود. گفتیم که ویژگی نظامهای دمکراتیک، همان «انسان محوری» آنهاست، و اینکه اگر یک نظام سیاسی بر هر محور دیگری جز انسان تکیه کند، به سادگی میتواند به یک نظام انسانستیز تبدیل شود. البته «اخلاق محوری» در فلسفة کانت دلیلی برای انتقاد از این فیلسوف صاحبنام نیست، به هیچ عنوان.
کانت مانند هر فیلسوفی، از زمان و دوران خود تأثیر پذیرفته. ولی در هزارة سوم، فلسفة کانت برای مسائل جامعة بشری کارآئی ندارد. و فلسفهبافی پیرواناش از قماش «هابرماس» و شرکاء، که با تکیه بر مفاهیم پوچی چون «دین عقلانی»، به قول «جرج اورول» بدون شلاق مربی به معلق زدن برای سرمایه سالاری جهانی «اشتغال» دارند، از پایه و اساس بیمعناست. اما هابرماس و دیگر شرکاء در این «اجماع مقدس» تنها نیستند، «چپالله» نیز به نوعی دیگر به مبارزه با دمکراسی کمر همت بسته.
«چپنمایان» گرامی و بسیار فرهیختهای که زیر نعلین دجالی به نام خمینی سینه میزدند، و اینروزها در نعلین محمد خاتمی و ریش اکبر بهرمانی به جستجوی «حقیقت» مشغولاند، اخیراً به بهانة پشتیبانی از «سوسیال دمکراسی»، دموکراسی را هم به زیر سئوال بردهاند. چرا که فرهیختگان فقرفرهنگی کشف کردهاند که دمکراسی یک «نظام سیاسی» است! به عبارت دیگر چپنمایان با «تحریف» دمکراسی، سیاست را از «اقتصاد» جدا میدانند! حال میباید از شیفتگان «دیکتاتوری کارگری» که نان نفت میخورند و بر طبل «کارگر پرستی» و به ویژه لغو مالکیت میکوبند پرسید، این «شبهدمکراسی» را که هیچ ارتباطی هم با اقتصاد ندارد در کدام حجرة بازار ساخته و پرداختهاید؟ شاید اعضای «داسالله» که همگی در امور سیاسی و اقتصادی صاحبنظراند و به همین دلیل هم مبارزاتشان به حکومت توحش و تحجر الهی منجر شده، بتوانند برای ما توضیح دهند کدام نظام سیاسی خارج از پیوند مستقیم با اقتصاد میتواند موجودیت داشته باشد؟ حتی «شبهدمکراسیهای» برخاسته از انقلابهای مخملی و نارنجی و زرد و غیره که به دست استعمار غرب ساخته و پرداخته شده، نمیتواند در گسست با اقتصاد قرارگیرد. در نتیجه به «برادران» داساللهی پیشنهاد میکنیم کمی مطالعه کنند، تا چنین ترهات خیرخواهانهای به هم نبافند. در واقع، امثال محمد خاتمی و دیگر عملة ساواک که با انتقاد از دمکراسی، «مردمسالاری دینی» را مورد تأئید قرار میدهند هیچ تفاوتی با «داسالله» که دمکراسی را به بهانة ستایش از سوسیال دمکراسی به زیر سئوال میبرد ندارند. در ضمن به برادران داساللهی یادآوری کنیم، «سوسیال دمکراسی» ارتباطی با «لغو مالکیت» ندارد. اگر تا دیروز «کمو» به زبان روسی «خدا» معنی میداد، تا کمونیست بشود «خدانیست»، گویا امروز قرار شده «سوسیال» معنی «اشتراکی»، و «دمکراسی» معنای «خانه و زن و دختر خواهر و مادر» بدهد! تا سوسیال دمکراسی هم بتواند باغبانباشی ما را به هراس بیاندازد. افسوس که علیآقا همزمان با خمینی دجال از این جهان رفت اگر نه امروز هم میگفت:
خانم، این سوسیال دمکراتها خانه و زن و دخترهای ما را میگیرند، بین کارگرا تقسیم میکنند.
هر چند علیآقا نیست، امثال علیآقا فراواناند. و از قضای روزگار یکی از آنها در جایگاه ریاست مجلس روضهخوانها جا خوش کرده، دیگری هم رهبر شده؛ رهبر حکومت ریش پرور و نعلین پرست جمکران! و این روزها به دلیل افلاس گاوچرانها خوراک تبلیغاتیشان هم دیگر نمیتواند از خارج وارد شود.
بله اربابان در ینگه دنیا حالشان هیچ خوب نیست، و حکومت اسلامی مانند دیگر نوکران عموسام پریشان است و آشفته. چندانکه پروپاگاندهایاش را نیز میباید در داخل «تولید» کند. دلیل ابراز عشق معاون احمدی نژاد به اسرائیل، جنجال پیرامون مدرک تحصیلی یکی از نوچههای لاریجانی و بالاخره اتهام بمبگذاری به بهائیان را در همین خودکفائی تبلیغات سیاسی میباید جستجو کرد. پیشتر که اوضاع «خوب» بود، و تنور جنگ با «صدام کافر» هم داغ، «راه قدس از کربلا میگذشت» و فضای سیاسی با عربدهجوئی مشتی پاسدار و بسیجی و وقوقیههای جمعه برضد آمریکا، اسرائیل و «ضد انقلاب» سریعاً اشباع میشد. و بلافاصله ساواک ماشاالله قصابها، اللهکرمها و زهراخانومها را برای دفاع از«انقلاب» پرشکوه اسلامی راهی خیابانهای شهر میکرد.
پس از پایان جنگ با عراق، کار حکومت ریش و نعلین، علاوه بر «نبرد» با آمریکا و اسرائیل به میدان مبارزة «مقدس» با «رمان» و «کاریکاتور» کشید، و امروز خوراک تبلیغاتی این انقلاب شکوهمند را سخنرانیهای رحیم مشائی، و یک مدرک تحصیلی فرضی فراهم میآورد. تصدیق میکنید که در مقایسه با سالهای طلائی جنگ با عراق، سالهای درخشان سازندگی و ترور مخالفان و سالهای پر فروغ اصلاحطلبی و کودتای ناکام، حکومت اسلامی امروز به سفرهای درویشی میباید رضایت دهد! خلاصه بگوئیم حکومت عزت و اقتدار و استقلال فعلاً با نان کپک زده و یونجة خشک میباید سر پا بماند.
همانطور که در وبلاگ دیروز گفتیم با شکسته شدن محور «باکو، تفلیس، جیهان» انعقاد قرارداد صدور گاز ترکمنستان و ایران به اروپا از مسیر ترکیه، یا در واقع فعال شدن محور «خط لولة نابوکو» بعید به نظر میرسد. مسلماً این نکتة پیش پا افتاده را اربابان دولت عبداللهگل به ایشان تفهیم کردهاند. در نتیجه رقابت گورکنها با فدراسیون روسیه برای تعیین بهای گاز امکانپذیر نیست و فعلاً بجای صدور گاز به اروپا، حکومت اسلامی میباید برای تغذیة مقامات و به ویژه محسنی اژهای علوفة خشک از ترکیه وارد کند، تا «راه الهی» ساواک تداوم یابد و «پوکویاما» بتواند پروپاگاندهای ابلهانه و عمیقی به ما ملت ارائه دهد. همین امروز اگر رحیممشائی نبود، وقوقیة تهران عملاً به سکوت برگزار میشد! و حجتالسلام والمسلمین احمد خاتمی ناچار بودند به زبان عربی ورد خوانده و دکانشان را تعطیل کنند. ولی خوشبختانه دولت نهم، رحیم مشائی دارد. و این رحیم مشائی به داد سازمان مفلوک تبلیغات اسلامی رسید. تمام وقوقیههای امروز به لعن و نفرین اسرائیل و «ملت اسرائیل» اختصاص یافت، تا اسرائیل هم بتواند با تکیه بر این تبلیغات حکومت جمکران را تهدیدی جدی برای امنیت خود معرفی کرده، حسابی در محافل جهانی بازارگرمی کند.
از دوران باستان گفتهاند، «دوست آن باشد که گیرد دست دوست، در پریشانحالی و درماندگی.» و امروز هم لازم آمده تا در راستای «بیا سوتهدلان گرد همآئیم»، فعلة فاشیسم صفوف خود را فشرده تر کرده، با رعایت «اجماع» به روایت «جرج اورول» به پشتک زدن برای ارباب مشغول شوند. بله! امروز همزمان با انتقاد تند گرجیها از ساکاشویلی، به دلیل تهاجم به غیرنظامیان در اوستیای جنوبی، در اسرائیل بعضیها به حمایت از این آدمک سازمان سیا دست به تظاهرات زده بودند و بر ضد روسیه شعار میدادند! و در حکومت اسلامی هم خفقان کامل حاکم بود! آری! اسلام دین عشق و محبت، و به ویژه دین «صلح» است. افتضاح تهاجم به غیرنظامیان در اوستیا و ابعاد این فاجعة انسانی چنان گسترده است که حتی رسانههای اروپای غربی، از جمله «گاردین» که در حالت عادی از جنگ نان میخورد، مجبور شدند عمل ساکاشویلی را تقبیح کنند. ولی در اسرائیل معرکة دیگری بر پا شد و در جمکران هم به دلیل پفیوزی آخوندهای شیعه، سیرک توحش «تقیه» همچنان ادامه داشت.
مسائل مهم جهانی در جمکران به سخنان رحیم مشائی، مدرک تحصیلی نوچة لاریجانی و توطئة بهائیان محدود شده! اینروزها بهائیان که اصولاً با سیاست کاری ندارند، به دلیل گیر کردن حکومت ریشپروری در باتلاق، بالاجبار پای به جهان سیاست گذاشتهاند، و بر ضد حکومت «پاک» جمکران «توطئه» میکنند. جنجال حسینیة شیراز را که فراموش نکردهایم، آنروزها هم جمیله کدیور، سگ مؤنث نازیآباد بلافاصله به پارس کردن برای بهائیان مشغول شد، و علی خامنهای سرآسیمه راهی شیراز شد تا ضمن ایراد چند وقوقیة پرشور، افتضاح ساواک جمکران را جمع و جور کند. سپس دری نجفآبادی و محسنی اژهای در نقش «جیمزباند» و «شرلوک هولمز» جمکران تروریستهای شیراز را در رشت دستگیر کردند! و همای امنیت بر «میهن اسلامی» سایه افکند. دو روز پیش هم رهبر فرزانه به اژهای امر فرمودند، وزارت اطلاعات «راه الهی» خویش یا بهتر بگوئیم، خدمت به سازمان سیا را همچنان ادامه دهد. چون مقام معظم از یکسو میپندارند ساواک از ایشان و آخوند اژهای دستور میگیرد، و از سوی دیگر ایشان از طریق قیاس به نفس بر این باوراند که جهان مانند ذهن ایشان در سکون و جمود فرورفته و آب از آب تکان نمیخورد.
ما هم به رهبرفرزانه و دیگر مقامات، به ویژه به «پوکویاما» میگوئیم، کور خواندهاید! اگر میپندارید با لاتبازی و عربدهجوئی میتوانید اکبربهرمانی جنایتکار و نوچههایاش از قماش کرباسچی را به اوپوزیسیون احمدی نژاد تبدیل کنید و مردم را به مرگ بگیرید تا به تب راضی شوند، مدال طلا، نقره و برنز المپیک پکن در رشتة حماقت به شما تعلق خواهد گرفت و ساکاشویلی را به مقام چهارم تنزل میدهند! دیروز وزیر امورخارجة ایالات متحد ناچار شد مطالبات مسکو را نه در کاخ الیزه، که در ویلای کارلابرونی از دست نیکولاسرکوزی دریافت کند، و آنرا برای امضاء به تفلیس ببرد. اگر نوکران جمکران متوجه دامنة بحران نشدهاند، توضیح دهیم که دفعة پیش، چند روز قبل از سفر پوتین به تهران، رابرت گیتس و کاندی رایس را چند ساعت سر پا در انتظار گذاشتند تا پوتین به آنها بگوید، نوکران جمکرانیشان را نمیتوانند در مرز روسیه به سلاح هستهای مجهز کنند! ولی اینبار حتی کاندی رایس را به مسکو هم راه ندادند!
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. آن تو سری که ساکاشویلی در تفلیس دریافت کرد، نصیب نوکران آمریکا در تلآویو و تهران هم خواهد شد. پس تا میتوانید همصدا با بنگاههای لجنپراکنی فارسیزبان، پیرامون مدرک تحصیلی و اظهارات رحیم مشائی جنجال به راه اندازید، سخنان عوامفریبانه درباب رفاه اجتماعی و تأمین آب و برق و بنزین از زبان ابودلقک بهرمانی نقل کنید، و ضمن هیاهو، تندیس شیرهای مشروطه را هم از سر در مجلس حکومت «عدل الهی» هی پائین بیاورید و هی بالا ببرید!
در حقيقت، در عدل، ار در اين بام و درست
به چنين عدل و به ديوار و درش بايد ريد
آن که بگرفته از او تا کمر ايران گه
به مکافات، الا تا کمرش بايد ريد
امانوئل کانت، «ایدة یک تاریخ جهانشمول»
این مختصر را نقل کردیم تا مشخص کنیم فلسفة کانت که در زمان خود، بسیار مترقی بوده، اکنون نمیتواند در یک جامعة دمکراتیک کارآئی داشته باشد. دلیل چنگ انداختن فعلة فاشیسم بر ریسمان «امانوئل کانت»، «اخلاق محور» بودن فلسفة اوست، چرا که این فلسفه به نوبة خود میتواند به بهترین «ابزار» جهت «انسانستیزی» تبدیل شود. گفتیم که ویژگی نظامهای دمکراتیک، همان «انسان محوری» آنهاست، و اینکه اگر یک نظام سیاسی بر هر محور دیگری جز انسان تکیه کند، به سادگی میتواند به یک نظام انسانستیز تبدیل شود. البته «اخلاق محوری» در فلسفة کانت دلیلی برای انتقاد از این فیلسوف صاحبنام نیست، به هیچ عنوان.
کانت مانند هر فیلسوفی، از زمان و دوران خود تأثیر پذیرفته. ولی در هزارة سوم، فلسفة کانت برای مسائل جامعة بشری کارآئی ندارد. و فلسفهبافی پیرواناش از قماش «هابرماس» و شرکاء، که با تکیه بر مفاهیم پوچی چون «دین عقلانی»، به قول «جرج اورول» بدون شلاق مربی به معلق زدن برای سرمایه سالاری جهانی «اشتغال» دارند، از پایه و اساس بیمعناست. اما هابرماس و دیگر شرکاء در این «اجماع مقدس» تنها نیستند، «چپالله» نیز به نوعی دیگر به مبارزه با دمکراسی کمر همت بسته.
«چپنمایان» گرامی و بسیار فرهیختهای که زیر نعلین دجالی به نام خمینی سینه میزدند، و اینروزها در نعلین محمد خاتمی و ریش اکبر بهرمانی به جستجوی «حقیقت» مشغولاند، اخیراً به بهانة پشتیبانی از «سوسیال دمکراسی»، دموکراسی را هم به زیر سئوال بردهاند. چرا که فرهیختگان فقرفرهنگی کشف کردهاند که دمکراسی یک «نظام سیاسی» است! به عبارت دیگر چپنمایان با «تحریف» دمکراسی، سیاست را از «اقتصاد» جدا میدانند! حال میباید از شیفتگان «دیکتاتوری کارگری» که نان نفت میخورند و بر طبل «کارگر پرستی» و به ویژه لغو مالکیت میکوبند پرسید، این «شبهدمکراسی» را که هیچ ارتباطی هم با اقتصاد ندارد در کدام حجرة بازار ساخته و پرداختهاید؟ شاید اعضای «داسالله» که همگی در امور سیاسی و اقتصادی صاحبنظراند و به همین دلیل هم مبارزاتشان به حکومت توحش و تحجر الهی منجر شده، بتوانند برای ما توضیح دهند کدام نظام سیاسی خارج از پیوند مستقیم با اقتصاد میتواند موجودیت داشته باشد؟ حتی «شبهدمکراسیهای» برخاسته از انقلابهای مخملی و نارنجی و زرد و غیره که به دست استعمار غرب ساخته و پرداخته شده، نمیتواند در گسست با اقتصاد قرارگیرد. در نتیجه به «برادران» داساللهی پیشنهاد میکنیم کمی مطالعه کنند، تا چنین ترهات خیرخواهانهای به هم نبافند. در واقع، امثال محمد خاتمی و دیگر عملة ساواک که با انتقاد از دمکراسی، «مردمسالاری دینی» را مورد تأئید قرار میدهند هیچ تفاوتی با «داسالله» که دمکراسی را به بهانة ستایش از سوسیال دمکراسی به زیر سئوال میبرد ندارند. در ضمن به برادران داساللهی یادآوری کنیم، «سوسیال دمکراسی» ارتباطی با «لغو مالکیت» ندارد. اگر تا دیروز «کمو» به زبان روسی «خدا» معنی میداد، تا کمونیست بشود «خدانیست»، گویا امروز قرار شده «سوسیال» معنی «اشتراکی»، و «دمکراسی» معنای «خانه و زن و دختر خواهر و مادر» بدهد! تا سوسیال دمکراسی هم بتواند باغبانباشی ما را به هراس بیاندازد. افسوس که علیآقا همزمان با خمینی دجال از این جهان رفت اگر نه امروز هم میگفت:
خانم، این سوسیال دمکراتها خانه و زن و دخترهای ما را میگیرند، بین کارگرا تقسیم میکنند.
هر چند علیآقا نیست، امثال علیآقا فراواناند. و از قضای روزگار یکی از آنها در جایگاه ریاست مجلس روضهخوانها جا خوش کرده، دیگری هم رهبر شده؛ رهبر حکومت ریش پرور و نعلین پرست جمکران! و این روزها به دلیل افلاس گاوچرانها خوراک تبلیغاتیشان هم دیگر نمیتواند از خارج وارد شود.
بله اربابان در ینگه دنیا حالشان هیچ خوب نیست، و حکومت اسلامی مانند دیگر نوکران عموسام پریشان است و آشفته. چندانکه پروپاگاندهایاش را نیز میباید در داخل «تولید» کند. دلیل ابراز عشق معاون احمدی نژاد به اسرائیل، جنجال پیرامون مدرک تحصیلی یکی از نوچههای لاریجانی و بالاخره اتهام بمبگذاری به بهائیان را در همین خودکفائی تبلیغات سیاسی میباید جستجو کرد. پیشتر که اوضاع «خوب» بود، و تنور جنگ با «صدام کافر» هم داغ، «راه قدس از کربلا میگذشت» و فضای سیاسی با عربدهجوئی مشتی پاسدار و بسیجی و وقوقیههای جمعه برضد آمریکا، اسرائیل و «ضد انقلاب» سریعاً اشباع میشد. و بلافاصله ساواک ماشاالله قصابها، اللهکرمها و زهراخانومها را برای دفاع از«انقلاب» پرشکوه اسلامی راهی خیابانهای شهر میکرد.
پس از پایان جنگ با عراق، کار حکومت ریش و نعلین، علاوه بر «نبرد» با آمریکا و اسرائیل به میدان مبارزة «مقدس» با «رمان» و «کاریکاتور» کشید، و امروز خوراک تبلیغاتی این انقلاب شکوهمند را سخنرانیهای رحیم مشائی، و یک مدرک تحصیلی فرضی فراهم میآورد. تصدیق میکنید که در مقایسه با سالهای طلائی جنگ با عراق، سالهای درخشان سازندگی و ترور مخالفان و سالهای پر فروغ اصلاحطلبی و کودتای ناکام، حکومت اسلامی امروز به سفرهای درویشی میباید رضایت دهد! خلاصه بگوئیم حکومت عزت و اقتدار و استقلال فعلاً با نان کپک زده و یونجة خشک میباید سر پا بماند.
همانطور که در وبلاگ دیروز گفتیم با شکسته شدن محور «باکو، تفلیس، جیهان» انعقاد قرارداد صدور گاز ترکمنستان و ایران به اروپا از مسیر ترکیه، یا در واقع فعال شدن محور «خط لولة نابوکو» بعید به نظر میرسد. مسلماً این نکتة پیش پا افتاده را اربابان دولت عبداللهگل به ایشان تفهیم کردهاند. در نتیجه رقابت گورکنها با فدراسیون روسیه برای تعیین بهای گاز امکانپذیر نیست و فعلاً بجای صدور گاز به اروپا، حکومت اسلامی میباید برای تغذیة مقامات و به ویژه محسنی اژهای علوفة خشک از ترکیه وارد کند، تا «راه الهی» ساواک تداوم یابد و «پوکویاما» بتواند پروپاگاندهای ابلهانه و عمیقی به ما ملت ارائه دهد. همین امروز اگر رحیممشائی نبود، وقوقیة تهران عملاً به سکوت برگزار میشد! و حجتالسلام والمسلمین احمد خاتمی ناچار بودند به زبان عربی ورد خوانده و دکانشان را تعطیل کنند. ولی خوشبختانه دولت نهم، رحیم مشائی دارد. و این رحیم مشائی به داد سازمان مفلوک تبلیغات اسلامی رسید. تمام وقوقیههای امروز به لعن و نفرین اسرائیل و «ملت اسرائیل» اختصاص یافت، تا اسرائیل هم بتواند با تکیه بر این تبلیغات حکومت جمکران را تهدیدی جدی برای امنیت خود معرفی کرده، حسابی در محافل جهانی بازارگرمی کند.
از دوران باستان گفتهاند، «دوست آن باشد که گیرد دست دوست، در پریشانحالی و درماندگی.» و امروز هم لازم آمده تا در راستای «بیا سوتهدلان گرد همآئیم»، فعلة فاشیسم صفوف خود را فشرده تر کرده، با رعایت «اجماع» به روایت «جرج اورول» به پشتک زدن برای ارباب مشغول شوند. بله! امروز همزمان با انتقاد تند گرجیها از ساکاشویلی، به دلیل تهاجم به غیرنظامیان در اوستیای جنوبی، در اسرائیل بعضیها به حمایت از این آدمک سازمان سیا دست به تظاهرات زده بودند و بر ضد روسیه شعار میدادند! و در حکومت اسلامی هم خفقان کامل حاکم بود! آری! اسلام دین عشق و محبت، و به ویژه دین «صلح» است. افتضاح تهاجم به غیرنظامیان در اوستیا و ابعاد این فاجعة انسانی چنان گسترده است که حتی رسانههای اروپای غربی، از جمله «گاردین» که در حالت عادی از جنگ نان میخورد، مجبور شدند عمل ساکاشویلی را تقبیح کنند. ولی در اسرائیل معرکة دیگری بر پا شد و در جمکران هم به دلیل پفیوزی آخوندهای شیعه، سیرک توحش «تقیه» همچنان ادامه داشت.
مسائل مهم جهانی در جمکران به سخنان رحیم مشائی، مدرک تحصیلی نوچة لاریجانی و توطئة بهائیان محدود شده! اینروزها بهائیان که اصولاً با سیاست کاری ندارند، به دلیل گیر کردن حکومت ریشپروری در باتلاق، بالاجبار پای به جهان سیاست گذاشتهاند، و بر ضد حکومت «پاک» جمکران «توطئه» میکنند. جنجال حسینیة شیراز را که فراموش نکردهایم، آنروزها هم جمیله کدیور، سگ مؤنث نازیآباد بلافاصله به پارس کردن برای بهائیان مشغول شد، و علی خامنهای سرآسیمه راهی شیراز شد تا ضمن ایراد چند وقوقیة پرشور، افتضاح ساواک جمکران را جمع و جور کند. سپس دری نجفآبادی و محسنی اژهای در نقش «جیمزباند» و «شرلوک هولمز» جمکران تروریستهای شیراز را در رشت دستگیر کردند! و همای امنیت بر «میهن اسلامی» سایه افکند. دو روز پیش هم رهبر فرزانه به اژهای امر فرمودند، وزارت اطلاعات «راه الهی» خویش یا بهتر بگوئیم، خدمت به سازمان سیا را همچنان ادامه دهد. چون مقام معظم از یکسو میپندارند ساواک از ایشان و آخوند اژهای دستور میگیرد، و از سوی دیگر ایشان از طریق قیاس به نفس بر این باوراند که جهان مانند ذهن ایشان در سکون و جمود فرورفته و آب از آب تکان نمیخورد.
ما هم به رهبرفرزانه و دیگر مقامات، به ویژه به «پوکویاما» میگوئیم، کور خواندهاید! اگر میپندارید با لاتبازی و عربدهجوئی میتوانید اکبربهرمانی جنایتکار و نوچههایاش از قماش کرباسچی را به اوپوزیسیون احمدی نژاد تبدیل کنید و مردم را به مرگ بگیرید تا به تب راضی شوند، مدال طلا، نقره و برنز المپیک پکن در رشتة حماقت به شما تعلق خواهد گرفت و ساکاشویلی را به مقام چهارم تنزل میدهند! دیروز وزیر امورخارجة ایالات متحد ناچار شد مطالبات مسکو را نه در کاخ الیزه، که در ویلای کارلابرونی از دست نیکولاسرکوزی دریافت کند، و آنرا برای امضاء به تفلیس ببرد. اگر نوکران جمکران متوجه دامنة بحران نشدهاند، توضیح دهیم که دفعة پیش، چند روز قبل از سفر پوتین به تهران، رابرت گیتس و کاندی رایس را چند ساعت سر پا در انتظار گذاشتند تا پوتین به آنها بگوید، نوکران جمکرانیشان را نمیتوانند در مرز روسیه به سلاح هستهای مجهز کنند! ولی اینبار حتی کاندی رایس را به مسکو هم راه ندادند!
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. آن تو سری که ساکاشویلی در تفلیس دریافت کرد، نصیب نوکران آمریکا در تلآویو و تهران هم خواهد شد. پس تا میتوانید همصدا با بنگاههای لجنپراکنی فارسیزبان، پیرامون مدرک تحصیلی و اظهارات رحیم مشائی جنجال به راه اندازید، سخنان عوامفریبانه درباب رفاه اجتماعی و تأمین آب و برق و بنزین از زبان ابودلقک بهرمانی نقل کنید، و ضمن هیاهو، تندیس شیرهای مشروطه را هم از سر در مجلس حکومت «عدل الهی» هی پائین بیاورید و هی بالا ببرید!
در حقيقت، در عدل، ار در اين بام و درست
به چنين عدل و به ديوار و درش بايد ريد
آن که بگرفته از او تا کمر ايران گه
به مکافات، الا تا کمرش بايد ريد
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت