دوشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۷



هیپی «آخرزمان»!

...
در توضیح وبلاگ «مدرک و موشک» یادآور شویم که برای آنچه مقامات جمکران انجام می‌دهند، نیاز به هیچ تخصصی به جز اطاعت، بندگی، مزدوری و پفیوزی نیست و چنین خصوصیاتی با مدرک آکسفورد به دست نمی‌آید. در هر حال قوه قضائیة جمکران بجای اینکه به اتهاماتی که به وزیر کشور وارد شده رسیدگی کند، انتشار اسناد و مدارک مربوط به جرم را ممنوع کرده، چون فساد و نادرستی از ارکان حکومت عدل اسلامی است و می‌بینیم که «جنبش دانشجویان عدالتخواه» نیز در این مورد و دیگر موارد کاملاً خفقان گرفته. همانطورکه دیروز گفتیم تاروپود این نظام از چپاول و جنایت است و هیچیک از مقامات حکومت توحش از جرم و جنایت مبری نیست. افشاگری‌های اینان فقط با هدف تحریک افکار عمومی صورت می‌گیرد و بس. حال بپردازیم به وبلاگ امروز.

در پی افلاس اربابان حکومت اسلامی، دستاربندان بزک کردن چهرة کریه خمینی و تبلیغ پیرامون دین عقلانی را رها کرده سرآسیمه به سراغ امام غایب رفته‌اند، تا زنگار چهارده سده توحش را از چهرة نورانی ایشان بزدایند و «بی‌بی‌گوزک‌های» نوینی در مورد ظهور آنحضرت اختراع کنند که با عقل و منطق هماهنگ باشد! چرا که وجود امام غایب، همانطور که می‌دانیم کاملاً «عقلانی» و «منطقی» است، البته در قاموس فاشیست‌ها که برپایة ترس، توهم، ذهنیت، ‌ بازگشت به قهقرا و ناآگاهی مردم به بازنگری‌های «تاریخی» مشغول می‌شوند.

اکبر بهرمانی که به اتفاق دیگر مقامات جمکران به نبش قبر خمینی پرداخته تا نیازهای تبلیغات استعماری را برآورده کند، اخیراً به حضور امام زمان شرفیاب شده، تا امت اسلام را در جریان پیام «به روز» شدة‌ آنحضرت قرار دهد. می‌دانیم که امام دوازدهم شیعی مسلکان برای استقرار «عدل» ظهور خواهند فرمود، و بر اساس حکایات مقدس، آنقدر می‌کشند و گردن می‌زنند که خون تا زانوی مرکب مقدس‌شان برسد. بعد هم که دیگر هیچ موجود زنده‌ای بر روی زمین باقی نماند آنحضرت نفسی به راحت کشیده می‌فرمایند، عدالت برقرار شد. ظاهراً، ‌ از هنگامیکه آخوندهای واتیکان و کلیسای آنگلیکان،‌ جهت «لیفتینگ» چهرة کریه اسلام دست یاری به دارودستة خاتمی داده‌اند،‌ تا از این راه در حد درک و فهم‌شان اسلام را دین صلح و عشق و محبت معرفی کنند، «آپ‌دیت» امام زمان هم لازم آمده. در این راستا سردار اکبر به اعماق چاه جمکران شیرجه زدند تا ببینند برنامة جدید امام برای ظهور چیست! آیا قصد دارند همچنان با خون‌ریزی و وحشی‌گری عدالت برقرار کنند، یا ایشان در مکتب این «دکتر» و آن دکتر آکسفورد، یا مرکز «وودرو ویلسون» توانسته‌اند با «دین عقلانی» و پروژة فاشیستی گذار به دمکراسی «مک‌فال» آشنا شوند.

شواهد و قرائن حاکی است که امام دوازدهم دیگر از شمشیر بران استفاده نخواهند کرد و برای استقرار عدل از طریق «عقلانی» اقدام خواهند فرمود. این طرح جدید را امام غایب شخصا در گوش اکبر بهرمانی زمزمه کردند و حاج اکبر هم پس از خروج از چاه بلافاصله روش صلح‌آمیز امام را به اطلاع منتظران ظهور «منجی بشریت» رساند. به گزارش «مهرنیوز»، مورخ 27 مردادماه سالجاری، هاشمی رفسنجانی تأکید می‌کند که برخلاف باور مردم، امام زمان به هنگام ظهور از «نیروی نظامی» استفاده نخواهند کرد، و پیام‌شان از روی «عقل» و «منطق» و «تفکر» خواهد بود!

بله اکبر بهرمانی وقتی با آنحضرت ملاقات کرده و از اعتقادات «عوام» مبنی بر امام خشمگین و لشکریان خونخوار و شمشیر دودم سخن به میان‌آورده، امام دوازدهم به اوگفته‌اند: اکبر! بدان و آگاه باش، که اسلام دین صلح و عشق و محبت است، نشنیده‌ای که جد بزرگوارم در مکه فرمود « میک لاو، نات وار؟» و هاشمی در حالیکه سرش را مانند بز «اخفش» تکان تکان می‌داد گفته، ‌ بله آقا! این سخنان پیامبرگرامی را کاملاً به یاد دارم، پنداری همین دیروز بود که می‌گفتند، قرآن را تحریف کرده‌اند، خداوند هرگز دستور قتل کفار صادر نکرده. هرگز نگفته زنانی که تمکین نمی‌کنند باید کتک نوش جان کنند. پیامبر فرمودند، حق با لاله بختیار و استادش دکتر نصر و ارباب‌شان نیویورک تایمز است، معنای «اضربوهن» در زبان عربی آنروز «بزنید آن‌ها را» نبود، «نوازش‌شان کنید» بوده.

سپس اکبر بهرمانی از «مواضع نوین» امام به وجد آمده، فراموش می‌کند در حضور منجی بشریت ایستاده. حاج اکبر یک لحظه پنداشت در برابر محسن رضائی یا محمد خاتمی است،‌ و بی‌اختیار گفت: «ای حرومزاده!» منجی بشریت بهرمانی را گفتند: اکبر! پس تو هم درجریانی؟! و اکبر که در جریان نبود، باز هم درحالیکه به عادت همیشگی سرش را بالا و پائین می‌برد پاسخ داد، هر چه شما بفرمائید!

ولی البته «اکبر سازندگی» تاکنون با همه «سازندگی» که مرتکب شده، در جریان نبود که منجی بشریت در واقع و راستی راستی حرامزده‌اند. بی‌بی‌سی، مورخ 16 ماه اوت 2008، در مطلبی تحت عنوان «شکل‌گیری اعتقادات شیعی» به معرفی کتابی از سیدحسین مدرسی طباطبائی پرداخته. در کتاب مذکور به نقش اساسی امور مالی در ترویج اعتقاد به «امام غایب» اشاره شده. مدرسی می‌گوید، امامان شیعه تا پیش از امام پنجم خمس نمی‌گرفتند، از دورة امام ششم، «هدایا» را قبول می‌فرمودند و خلاصه امام هفتم برای دریافت وجوهات از شیعیان، یک «نظام وکالت مالی» تأسیس کرد. به گفتة مدرسی، زمانیکه امام هفتم در زندان به قتل می‌رسد، وکلای «نظام مالی» برای اینکه بتوانند کماکان به دریافت وجوهات شیعیان ادامه دهند، به ترویج «غیبت امام» و «ظهور» او همت گماشتند.

بله این وکلای مالی بودند که مصلحت اقتصادی‌شان چنین حکم می‌کرد. و «عثمان ابن سعید عمری» وکیل امام یازدهم مهم‌ترین نقش را در این میان ایفا کرده. هنگامیکه امام یازدهم شیعیان در زندان درگذشت، فرزندی نداشت ولی «عثمان ابن‌سعیدعمری» وکیل او اعلام کرد که وی فرزندی دارد که هم اکنون امام است. البته مادر امام یازدهم نیز که سهمی از وجوه شیعیان می‌بردند پس از مرگ فرزندشان به سامرا آمده ادعا کردند، یکی از کنیزان عسکری به زودی از وی فرزندی به دنیا خواهد آورد. مدرسی می‌گوید این ادعا برای کوتاه کردن دست برادر و خواهر امام یازدهم از ارث بوده. البته به فرض آنکه امامان شیعی‌مسلکان وجود داشته باشند، مشخص نیست امام یازدهم شیعیان چه مدت در زندان به سر برده‌اند! در هر حال کنیز ایشان هم فرزندی نیاورد و میراث امام عزیز بین مادر و خواهر و برادرشان تقسیم شد. در این گیرودار وکیل امام برای ادامة کسب و کار از سامرا به بغداد می‌رود و در بغداد شایع می‌کند که وکیل امام دوازدهم است. این جریانات باعث شد که بسیاری از شیعیان امامت برادر امام یازدهم را پذیرفتند، برخی از تشیع دست برداشتند ولی شیعیان خارج از عراق که در جریان وقایع نبودند، «داستان» غیبت امام دوازدهم را باور کردند:‌

«در میان شیعیانی که به مرکز جغرافیائی امامت نزدیک بودند، ‌عدم پذیرش وجود فرزند عسکری بیشتر شایع بود [...] شیعیان خارج از عراق که [...] به واسطة [وکیل‌های] دیگر از مسائل مطلع می‌شدند بیشتر این مسئله را پذیرفتند. [...] آن‌ها فکر می‌کردند او [امام غایب] با رفع شدن خطر [...] ظاهر خواهد شد [...] اشاره به نام مهدی در بارة فرزند عسکری در هیچیک از متونی که از دهه‌‌های آخر قرن سوم به جا مانده دیده نمی‌شود [...]»

و خلاصه همانطورکه بارها گفتیم ترویج دین و اعتقادات دینی در واقع دکانی است برای فریفتن مردم و پرکردن جیب. به همین دلیل اکبربهرمانی و دیگر دستاربندان دست از دامان منجی بشریت برنمی‌دارند. البته وقتی اکبر بهرمانی به امام زمان گفت، «ای حرومزاده!» در جریان کتاب مدرسی نبود، ولی خود امام زمان می‌دانستند که پدرشان، شهید مبارز، عسکری نیست! به همین دلیل برای حفظ دکان جمکران به هاشمی می‌گویند، جنگی در کار نخواهد بود! و مهرنیوز نیز از زبان اکبر بهرمانی اعلام می‌دارد:

«تصور مرسوم مبنی بر اینکه امام زمان به هنگام ظهور از قدرت ویژة ‌نظامی استفاده خواهد کرد صحیح [نیست] پیام امام مهدی با عقل و منطق و تفکر توامان است.»

این سخنان سرشار از «عقل»، «منطق» و «تفکر» در نخستین جشنوارة بین‌المللی آخرین منجی ایراد شده. و از اینرو حائز اهمیت است که نام مهدی یا همان منجی کذا در هیچ متنی وجود ندارد! ولی تبلیغات فاشیستی نه تنها با عقل و منطق که با «تاریخ» و اسناد و شواهد تاریخی نیز بیگانه است، همانطور که جناب دکتر نصر تأکید فرمودند، اصل بر باورهاست! ولی سخنان اکبر بهرمانی آنچنان ابلهانه ‌است که بجز سیدمهدی خاموشی کسی آنرا باور نخواهد کرد. حاج اکبر ادعا کرده، ایدة منجی بشریت از روز ازل موضوع بحث «مخلوقات هوشمند»، از جمله فرشتگان بوده! و نقطة مشترک تمام ادیان آسمانی همین «منجی» است که ظهور خواهد کرد و بشر در آخر زمان خوشبخت می‌شود. بی‌جهت نبود که این فوکویامای مفلوک عربدة پایان تاریخ سر داده بود، می‌خواست هر چه زودتر خوشبختی بشر را رویت کند. و خوشبختی بشر در آخر زمان این است که «زمین» در اختیار «صالحان» قرار می‌گیرد. البته فکر نکنید هر کسی می‌تواند سرنوشت «زمین» را به دست‌ گیرد، ابداً! زمین به رفسنجانی و توله‌هایش تعلق خواهد داشت که از هر جهت صلاحیت دارند، به ویژه از نظر «علمی» و «مدیریت» سازندگی:

«زمین میراث صالحان است [...] فرد صالح باید از هر جهت صلاحیت داشته باشد [...] دین و عقاید [...] ویژگی‌های علمی و مدیریتی و سایر مسائل ...»


می‌بینیم که این زمین فقط می‌تواند میراث اکبر بهرمانی باشد، که نه تنها فاسد و جنایتکار نیست، که از نظر «علمی» و «مدیریت»، به ویژه در«سایر مسائل» خصوصاً شیادی و بلاهت از «صلاحیت» کامل برخوردار است. این فرد «صالح» در ادامة چرندیات خود در واقع سخنان «استاد» مطهری را نیز نفی می‌کند. مطهری یک استدلال بسیار علمی و منطقی جهت «توجیه» خاتمی‌ات محمد ارائه داده بود. این «استاد» حوزة جمکران ادعا کرده‌اند، در زمان پیامبری محمد خداوند مشاهده کرد که بشریت به «بلوغ» رسیده و به همین دلیل پیامبر دیگری نفرستاد. اکبر رفسنجانی که حجت‌الاسلام و المسلمین و برخی اوقات نیز آیت‌الله است، در ترهات خود ادعا کرده علت غیبت خود ما هستیم هر وقت بشریت به بلوغ برسد، امام زمان هم ظهور خواهد کرد:

«لازمة تحقق چنین مسئله‌ای آن است که [...] بشریت [...] به مرحله بلوغ برسد[...]»

بله امثال «حجت‌الاسلام»‌ رفسنجانی اگر لباس حجت‌الاسلام بر تن کرده‌اند نمی‌باید فراموش کنیم که شغل واقعی‌شان همان تیغ‌کشی است. بهرمانی در پایان تأکید می‌کند که «اگر کسی ادعای پیام‌رسانی از جانب حضرت حجت را کرد ما مأموریم که سخن او را نپذیریم. چون این‌ها ممکن است خیالاتی شده باشند.» البته غصب زمین برای احداث مسجد جمکران بر اساس دریافت همین پیام‌های مقدس صورت پذیرفته، ولی ظاهراً رفسنجانی در جریان «تاریخچة» مسجد جمکران هم نیست. چون رفسنجانی همانطور که می‌دانیم با خرافات بیگانه ا‌ست:

«با دلیل به مصاف [مسائل مشکوک] برویم تا گرفتار [...] خرافات و سوءاستفاده‌های مختلف در این حوزه نگردیم.»

و جهت دوری از خرافات است که حاج اکبر در پایان سخنرانی سراپا مهمل خود ادعا می‌کنند:

«امام زمان به هنگام ظهور[...] بهترین نوع اسلام را اجرا خواهند کرد و حتی بنظر می‌رسد ایشان سروکاری با معجزات حسی هم نخواهند داشت. چرا که معجزة ایشان همان قرآن است [...] در آنزمان [...] چیزی به عنوان مطلق اعلام جنگ به جهانیان درکار نخواهد بود هر چند که ایشان در مقابل موانعی که در برابرشان ایجاد شود می‌ایستند اما [...] مباحثی چون گردیدن آسیاب‌ها با خون و از اینگونه موارد مطرح نخواهد بود.»

خوب شد! ما هم خیال‌مان آسوده شد که «مدرنیزاسیون» در مباحث «علمی» فقه شیعه، یا همان کودتای مذهبی بخوبی در جریان است، تا یک «دین عقلانی» مطلوب استعمار از دل این ترهات بیرون کشیده، به ملت ایران تحمیل شود. همانطورکه آیرون‌ساید تیر خلاص را به بنیاد سلطنت شلیک کرد، مرگ تشیع سنتی هم با ظهور دجالی به نام خمینی آغاز شد، و راه این کودتای مذهبی را امثال بهرمانی ادامه می‌دهند. پس به یاد داشته باشیم که امروز سالگرد کودتای 28 مرداد است. کودتائی که عامل اصلی آن، محمد مصدق، از برکت تبلیغات استحماری به قهرمان ملی تبدیل شده. کودتای 22 بهمن و شرایط اسفبار امروز را مدیون «قهرمانی‌های» محمد مصدق‌ایم.

و اما غلامبچة سفارت، و رئیس مجلس روضه خوان‌ها دوران ظهور آنحضرت را به نقل از «استاد» مطهری، پدر همسرشان چنین توصیف می‌کنند:

«سازگاری انسان‌ها با طبیعت، برقراری صلح و منتفی شدن جنگ[...]»

می‌بینیم که امام زمان ویراست حاج اکبر و «استاد شهید» هر دو صلح‌طلب و هیپی مسلک‌ شده‌اند! ولی خوب برای هیپی‌های ینگه‌دنیا در «وودستاک» کنسرت جیمی هندریکس «اجرا» می‌شد، هیپی‌های حکومت اسلامی هنوز ته چاه جمکران نشسته‌اند تا بشریت به «بلوغ» برسد،‌ و این‌ها بتوانند به قول حاج اکبر، بهترین نوع اسلام را «اجرا» کنند!

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة‌ پی‌دی‌اف ـ اسپیس

......

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت