ونک و انک!
...
روز سهشنبه، پس از نشست سران ناتو در بروکسل، دبیرکل ناتو لرزان و هراسان به واکنش روسیه اعتراض فرموده، مقداری هارت و پورت سنتی کردند! البته ابعاد واقعی شکست طرح پنتاگون در مرزهای روسیه هنوز مشخص نیست، ولی پیامدهای آن در جهان همچنان گسترهتر میشود. کم شدن شر ژنرال مشارف، تهاجم به نظامیان پاکستان، ترکیه و الجزایر، سفر بشاراسد و ملک عبدالله به مسکو، سفر امیر قطر به تهران، تهاجم گسترده به نظامیان فرانسه در افغانستان، سفر رایس به بغداد، عقب نشینی کردها از منطقة نفتخیز موصل و مسافرت نخست وزیر انگلستان به کابل از آنجمله است. ولی در ایران مهمترین پیامد وقایع اخیر، خارج از انتقاد تند کیهان از مواضع مبهم وزارت امورخارجة گورکنها، انتصاب حمیدمولانا، یکی از بوقهای تبلیغاتی کیهان، به سمت مشاور مهرورزی است.
بهتر بگوئیم آشکارتر شدن پیوند حکومت اسلامی با ایالات متحد از پیامدهای شکست ناتو در گرجستان است. انتصاب یکی از «کهنه ساواکیهای» پادوی ایالات متحد به مشاورت احمدینژاد، از یکسو نشانگر «تحکیم وحدت» حکومت اسلامی و آمریکا است و از سوی دیگر حکایت از تضعیف حاکمیت اسلامی دارد. چرا که طی سه دهة اخیر، «مبارزه» با آمریکا از شعارهای حکومت ریش و نعلین است. البته دچار توهم نشویم حمید مولانا هم یکی از مبارزان ضدامپریالیست به شمار میرود که مانند چمران، یزدی و بسیاری دیگر از پادوهای استعمار، تولید تبلیغات ینگهدنیاست. این شخصیت علمی را در ماه ژوئیة سال 2006 در کیهان کشف کردیم، و یک وبلاگ تحت عنوان «سیرک فاشیسم» به ایشان اختصاص داده شد.
جالب اینجاست که همزمان با سمت جدید حمیدمولانا، روزنامة کیهان تبلیغات براندازانه خود را نیز آغاز کرده. تا با تحریک افکار عمومی مردم را به پای صندوقهای مارگیری کشانده براندازی را با صورتک «مردمی» پنهان دارد، و جالبتر اینکه روزآنلاین دقیقاً در همان مسیر تبلیغاتی کیهان حرکت میکند. در این راستا، سرمقالة کیهان به نقش بسیج و پاسدار و دیگر تشکلهای منفور و سرکوبگر حکومت اسلامی در «انتخاب» احمدی نژاد اشاره میکند و همین ترهات را در روزآنلاین منتشر کردهاند، تا شوت وپرتها باور کنند که شرکت در معرکة انتخابات چاه جمکران سرنوشت ملت را تغییر خواهد داد! به عبارت دیگر اگر مهرورزی برود، همانطورکه مشارف رفت، ایران مانند دوران اکبر بهرمانی و محمد خاتمی گلستان خواهد شد! همانطور که رفتن شاه نیز به استقرار دمکراسی انجامید! بله، تا ابله در جهان هست مفلس هرگز در نمیماند! رفتن مشارف بجز گسترش دامنة هرج و مرج هیچ نتیجهای نخواهد داشت و جایگزین شدن احمدی نژاد با زبالههائی چون کرباسچی یا کروبی و خاتمی تفاوتی در روند چپاول ثروتهای ما ملت ایجاد نمیکند، فقط حضور مردم در معرکة مارگیری میتواند برای یک حاکمیت دست نشانده، مشروعیت مردمی نیز کسب کند.
محور اصلی پروپاگاند غرب همانطور که پیشتر گفته شد براندازی حاکمیت در ایران است. البته غربیها به دلیل برخورداری از روئی چون سنگپای قزوین، مایلاند کودتایشان را هم در پس پردة حمایتهای مردمی سازمان دهند و به همین دلیل کیهان، روزآنلاین و دیگر رسانههای حکومتی تبلیغات عوامفریبانة خود را آغاز کردهاند. همزمان با انتصاب حمیدمولانا، کیهان رسماً برنامة حذف احمدی نژاد را با انتشار سرمقالة کذا آغاز کرد. «کتاب نیوز» مورخ سوم تیرماه سالجاری دربارة مشاور جدید مهرورزی مینویسد:
«[...] سیدحمید مولانا 40 سال است که به عنوان استاد تمام در بسیاری از دانشگاههای دنیا تدریس کرده[...]»
بهتر است بدانیم حمیدمولانا در سال 1315 متولد شده و اکنون 72 سال دارد. ولی ایشان همچون دیگر برگزیدهگان محفل کیهان نابغهاند، چون کیهان، شیپور تبلیغاتی افراطگرایان راست در ینگهدنیاست. بر اساس مطالب «ویکیپدیا» که همزمان با صدور «حکم» مولانا تغییراتی در آن ایجاد شده، نشانههای نبوغ در حمید کوچولو از 5 سالگی ظاهر شد. این کودک نابغه، در شهریور 20 شاهد اشغال ایران بوده و بر اساس مطالب ویکیپدیا، اولین دیدگاههای خود را در امور بینالملل در همان تاریخ شکل داد! بله! مولانا در همان پنجسالگی از این امر بسیار متأثر شد، چرا که کاملاً آگاه بود اشغال نظامی توسط ارتش شوروی چقدر غمانگیز است، در حالی که اگر آمریکا به ایران لشکرکشی کرده بود مسلماً حمید مولانا و قوم و قبیلهاش خوشحال هم میشدند! این است پیامد تغییرات شتابزده در مطالب ویکیپدیا؛ انتشار یک متن ابلهانه، پر از غلط و فاقد انسجام از نظر ساختار دستوری:
«غمانگیزترین روزهای من در تبریز حملة متفقین به ایران و اشغال تبریز توسط قوای شوروی بود. بعد از فروکش کردن جنگ جهانی دوم، و امتناع روسها از پروتکلهای بینالمللی مبنی بر ترک ایران، باعث به وجود آمدن حزب دمکرات آذربایجان به رهبری پیشهوری شد.»
ویکیپدیا میافزاید:
«سیدحمید با وجود کوچکی سن خود شکاف بین جامعة مدنی آنروز و دولت و بروکراسی [بوروکراسی] را به طور ملموس دیده و به گفته خود: به این پدیدة ناموزون و نظریهپردازی آن علاقه فوقالعاده پیدا نمودم»
و میبینیم که زبان فارسی سید حمید، دست کمی از زبان رسا و شیوای خمینی ندارد. خلاصة مطلب، گروه پیشهوری پدر پروفسور نابغه را مدتی بازداشت میکند و سرانجام خاندان جلیل مولانا شرشان را از تبریز کم کرده، به تهران «هجرت» میفرمایند. میدانیم که «سیدها» پایشان را که از در بیرون میگذارند دوران هجرتشان آغاز میشود. در هر حال چه خوب شد که خاندان مولانا به تهران هجرت کردند، چرا که سید حمید پس از تحصیل در دبیرستان اسلامی وارد دبیرستان مروی شدند و از سال 1331 از نزدیک شاهد خوشرقصیهای مصدق، کاشانی و داسالله برای ناخداکلمب بودند. البته ایشان علیرغم آنچه نویسندگان ویکیپدیا «سن کوچکشان» خواندهاند، از همان زمان با سوسیالیسم، لیبرالیسم و کاپیتالیسم مخالف بوده، و میگفتند «نه شرقی ، نه غربی، انقلاب اسلامی!» و نویسندة مطلب ویکیپدیا آنقدر گرم چرندبافی و گزافهگوئی شده که کودتای 28 مرداد را هم دو سال به عقب برده مینویسد:
«درسالهای 1331 تا 1334 که همزمان با نهضت ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد بود [...] حمید اینگونه عمل میکرد[...]»
البته فراموش نکنیم که حمید «نابغه» بوده، و علیرغم سن کم در محضر آیتالله بروجردی حضور یافته و خمینی را هم در قم زیارت کرده! حمید مولانا در جلسات مجلس هم حضور مییافت و از مذاکرات یادداشت برمیداشته، تا اینکه در نوزده سالگی، وقتی سال اول دانشکدة اقتصاد دانشگاه تهران بود، پدر و مادرش را در یک حادثة رانندگی از دست داد، و کیهان که مانند حضرت علی امیرالمومنین یار یتیمان و بیوه زنان بوده به ایشان پیشنهاد کار میدهد!
بله، نور استعداد حمیدمولانا چشم جهانیان را خیره کرده بود. و اینچنین است که مولانا در 19 سالگی به عنوان «سردبیر کیهان فرهنگی» کار خود را آغاز کرد! فکر نکنید مولانا ساواکی بوده! ابداً در غیر اینصورت آقای شهبازی حتما در مورد وی افشاگری میکردند! حمید مولانا را به دلیل نبوغ سرشار به کیهان دعوت کردند و پس از یکسال مطالب اقتصادی کیهان نیز تحت نظارت ایشان قرار گرفت. و مولانا مقالاتی در کیهان منتشر کرد که پیش از عزیمت به ینگه دنیا، چندین بار از سوی دادستان نظامی وقت مورد تفتیش و بازرسی قرار گرفت! میدانیم که برای ارائة تصویر «مبارز» و «مخالف» از مولانا این چرندیات لازم است!
بله مولانا که در 19 سالگی به عنوان «سردبیر» فرهنگی کار در رسانة استحماری کیهان را آغاز کرده، حتماً مانند شریعتی و مطهری از «مخالفان» نظام هم بوده! ممنوعالخروج هم نشده! همانطور که قبلاً گفتیم صفحة ویکیپدیا، بعد از ظهر روز گذشته، ویراست شده! دلیل دارد! آنهم دلیل بسیار مستدل که در «فارس نیوز»، مورخ 21 ماه اوت 2008 به آن اشاره شده. به گفتة «فارس نیوز»، شخصیت بوعلی سینا بهترین الگو برای جوانان است! و لازم بود از حمیدمولانا هم یک «نابغه»، مبارز و انقلابی مسلمان ساخته و پرداخته شود، که شد!
تا دیروز الگوی جوانان «حسین» بود، امروز بوعلی سینا الگو شده! باز هم دلیل دارد! فعلة فاشیسم در بوعلی سینا «رنسانس» رؤیت کردهاند! مشاهدة رنسانس در فلسفة ارسطوئی فقط حماقت و شیادی میطلبد! چون در اروپا، مخالفان فلسفة ارسطوئی، یا اومانیستها را اصحاب کلیسا در آتش میسوزاندند! این هم حکایت نشست استحماری آکسفورد است که رنسانس ایران را در «حماسه» رؤیت کرده بودند، تا مبادا سخنی از «رمان» مطرح شود. در هر حال، از امروز بدانید و آگاه باشید که تمدن غرب در دورة رنسانس را بوعلیسینا به وجود آورد! پیش از آن در غرب هیچ نبود! تا بوعلی سینا متولد شد، حمیدمولانا هم در کیهان فرهنگی تمدن غرب در دورة رنسانس را به چشم دید و «علیرغم سن کوچکش» فهمید، هر آن کس که دندان دهد، نان نمیدهد! بلکه هر آن کس که در ساواک دین بفروشد، و مانند «استاد هزاوهای» در مورد بوعلیسینا چرند بافیکند ناناش در روغن خواهد بود و فارس نیوز نیز چرندیاتاش را منتشر میکند:
«بوعلی سینا [...] از خود بیگانه نشد و اقدام به درونی کردن علوم کرد و باعث به وجود آمدن تمدن غرب در دورة رنسانس شد [...] تعبد دینی بوعلی سینا مثال زدنی است[...] توجه به مسئله معاد جسمانی توسط شیخ در راستای همین دینمداری انجام گرفت[...]»
بله «استاد هزاوهای» از بوعلی سینا شخصاً امتحان گزینش گرفته، و از «دینمدار» بودن وی اطمینان دارد. گورکنها همه یک «دین سنج» بسیار «هوشمند» در نعلینشان دارند که به محض شنیدن نام افراد، منحنی دینمداری آنان را رسم میکند، و این دستگاه توسط پروفسور مولانا در سن نوزده سالگی البته برای ساواک اختراع شده.
سایت پیک ایران، مورخ 21 اوت 2008، مصاحبة روزنامة «خراسان» با آخوند علمالهدی را انتشار داده. آخوند کذا در این مصاحبه میفرمایند، در جامعه دو عرصة فعالیت داریم: فیزیکی و احساسی. فعالیت فیزیکی مردانه و فعالیت احساسی، زنانه است:
«ما در جامعه دو عرصة فعالیت داریم. یکی عرصة فعالیتهای فیزیکی و دیگر عرصة فعالیتهای احساسی که عرصة فعالیتهای زنان است [...] اما عرصهای که مبتنی بر کار فیزیکی باشد و نیاز به ارتباط با مردان، اسلام جلوی فعالیت زن را گرفته[...]»
چه نشستهاید که برابری حقوق زن و مرد را آخوند علمالهدی مژده دادند: در جامعة گورکنها، هرگونه «فعالیت عقلانی» به یکسان برای زن و مرد ممنوع است. مردان در کربلا «انقلاب» میکنند، زنان هم بر مزارشان شیون میکنند! ولی ارتباط زن و مرد ممنوع! بنابراین همة زنها باید دست به دامان جبرئیل شوند، آقایان هم مریم مقدسی برای خود دست و پا کنند. در راستای سخنان آخوند علمالهدی، حتی نوابغی چون حمید مولانا هم فعالیت عقلانی ندارند. نمیدانیم پروفسور مولانا، علیرغم «سن کوچکشان» در این مورد چه نظری دارند؟! چون بازهم شورویها علیرغم پروتکلهای بینالمللی در گرجستان که فاصلهای با تبریز ندارد خیمه زدهاند و همین روزهاست که پیشهوری پدر آقای مولانا را بازداشت کند و هجرت، و باز هم هجرت! چون به گفتة بیبیسی، گوردون براون امروز در کابل تأکید کرد که سربازان بریتانیا برای «بازگرداندن دمکراسی» به افغانستان حضور به هم رساندهاند.
بهتر بگوئیم آشکارتر شدن پیوند حکومت اسلامی با ایالات متحد از پیامدهای شکست ناتو در گرجستان است. انتصاب یکی از «کهنه ساواکیهای» پادوی ایالات متحد به مشاورت احمدینژاد، از یکسو نشانگر «تحکیم وحدت» حکومت اسلامی و آمریکا است و از سوی دیگر حکایت از تضعیف حاکمیت اسلامی دارد. چرا که طی سه دهة اخیر، «مبارزه» با آمریکا از شعارهای حکومت ریش و نعلین است. البته دچار توهم نشویم حمید مولانا هم یکی از مبارزان ضدامپریالیست به شمار میرود که مانند چمران، یزدی و بسیاری دیگر از پادوهای استعمار، تولید تبلیغات ینگهدنیاست. این شخصیت علمی را در ماه ژوئیة سال 2006 در کیهان کشف کردیم، و یک وبلاگ تحت عنوان «سیرک فاشیسم» به ایشان اختصاص داده شد.
جالب اینجاست که همزمان با سمت جدید حمیدمولانا، روزنامة کیهان تبلیغات براندازانه خود را نیز آغاز کرده. تا با تحریک افکار عمومی مردم را به پای صندوقهای مارگیری کشانده براندازی را با صورتک «مردمی» پنهان دارد، و جالبتر اینکه روزآنلاین دقیقاً در همان مسیر تبلیغاتی کیهان حرکت میکند. در این راستا، سرمقالة کیهان به نقش بسیج و پاسدار و دیگر تشکلهای منفور و سرکوبگر حکومت اسلامی در «انتخاب» احمدی نژاد اشاره میکند و همین ترهات را در روزآنلاین منتشر کردهاند، تا شوت وپرتها باور کنند که شرکت در معرکة انتخابات چاه جمکران سرنوشت ملت را تغییر خواهد داد! به عبارت دیگر اگر مهرورزی برود، همانطورکه مشارف رفت، ایران مانند دوران اکبر بهرمانی و محمد خاتمی گلستان خواهد شد! همانطور که رفتن شاه نیز به استقرار دمکراسی انجامید! بله، تا ابله در جهان هست مفلس هرگز در نمیماند! رفتن مشارف بجز گسترش دامنة هرج و مرج هیچ نتیجهای نخواهد داشت و جایگزین شدن احمدی نژاد با زبالههائی چون کرباسچی یا کروبی و خاتمی تفاوتی در روند چپاول ثروتهای ما ملت ایجاد نمیکند، فقط حضور مردم در معرکة مارگیری میتواند برای یک حاکمیت دست نشانده، مشروعیت مردمی نیز کسب کند.
محور اصلی پروپاگاند غرب همانطور که پیشتر گفته شد براندازی حاکمیت در ایران است. البته غربیها به دلیل برخورداری از روئی چون سنگپای قزوین، مایلاند کودتایشان را هم در پس پردة حمایتهای مردمی سازمان دهند و به همین دلیل کیهان، روزآنلاین و دیگر رسانههای حکومتی تبلیغات عوامفریبانة خود را آغاز کردهاند. همزمان با انتصاب حمیدمولانا، کیهان رسماً برنامة حذف احمدی نژاد را با انتشار سرمقالة کذا آغاز کرد. «کتاب نیوز» مورخ سوم تیرماه سالجاری دربارة مشاور جدید مهرورزی مینویسد:
«[...] سیدحمید مولانا 40 سال است که به عنوان استاد تمام در بسیاری از دانشگاههای دنیا تدریس کرده[...]»
بهتر است بدانیم حمیدمولانا در سال 1315 متولد شده و اکنون 72 سال دارد. ولی ایشان همچون دیگر برگزیدهگان محفل کیهان نابغهاند، چون کیهان، شیپور تبلیغاتی افراطگرایان راست در ینگهدنیاست. بر اساس مطالب «ویکیپدیا» که همزمان با صدور «حکم» مولانا تغییراتی در آن ایجاد شده، نشانههای نبوغ در حمید کوچولو از 5 سالگی ظاهر شد. این کودک نابغه، در شهریور 20 شاهد اشغال ایران بوده و بر اساس مطالب ویکیپدیا، اولین دیدگاههای خود را در امور بینالملل در همان تاریخ شکل داد! بله! مولانا در همان پنجسالگی از این امر بسیار متأثر شد، چرا که کاملاً آگاه بود اشغال نظامی توسط ارتش شوروی چقدر غمانگیز است، در حالی که اگر آمریکا به ایران لشکرکشی کرده بود مسلماً حمید مولانا و قوم و قبیلهاش خوشحال هم میشدند! این است پیامد تغییرات شتابزده در مطالب ویکیپدیا؛ انتشار یک متن ابلهانه، پر از غلط و فاقد انسجام از نظر ساختار دستوری:
«غمانگیزترین روزهای من در تبریز حملة متفقین به ایران و اشغال تبریز توسط قوای شوروی بود. بعد از فروکش کردن جنگ جهانی دوم، و امتناع روسها از پروتکلهای بینالمللی مبنی بر ترک ایران، باعث به وجود آمدن حزب دمکرات آذربایجان به رهبری پیشهوری شد.»
ویکیپدیا میافزاید:
«سیدحمید با وجود کوچکی سن خود شکاف بین جامعة مدنی آنروز و دولت و بروکراسی [بوروکراسی] را به طور ملموس دیده و به گفته خود: به این پدیدة ناموزون و نظریهپردازی آن علاقه فوقالعاده پیدا نمودم»
و میبینیم که زبان فارسی سید حمید، دست کمی از زبان رسا و شیوای خمینی ندارد. خلاصة مطلب، گروه پیشهوری پدر پروفسور نابغه را مدتی بازداشت میکند و سرانجام خاندان جلیل مولانا شرشان را از تبریز کم کرده، به تهران «هجرت» میفرمایند. میدانیم که «سیدها» پایشان را که از در بیرون میگذارند دوران هجرتشان آغاز میشود. در هر حال چه خوب شد که خاندان مولانا به تهران هجرت کردند، چرا که سید حمید پس از تحصیل در دبیرستان اسلامی وارد دبیرستان مروی شدند و از سال 1331 از نزدیک شاهد خوشرقصیهای مصدق، کاشانی و داسالله برای ناخداکلمب بودند. البته ایشان علیرغم آنچه نویسندگان ویکیپدیا «سن کوچکشان» خواندهاند، از همان زمان با سوسیالیسم، لیبرالیسم و کاپیتالیسم مخالف بوده، و میگفتند «نه شرقی ، نه غربی، انقلاب اسلامی!» و نویسندة مطلب ویکیپدیا آنقدر گرم چرندبافی و گزافهگوئی شده که کودتای 28 مرداد را هم دو سال به عقب برده مینویسد:
«درسالهای 1331 تا 1334 که همزمان با نهضت ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد بود [...] حمید اینگونه عمل میکرد[...]»
البته فراموش نکنیم که حمید «نابغه» بوده، و علیرغم سن کم در محضر آیتالله بروجردی حضور یافته و خمینی را هم در قم زیارت کرده! حمید مولانا در جلسات مجلس هم حضور مییافت و از مذاکرات یادداشت برمیداشته، تا اینکه در نوزده سالگی، وقتی سال اول دانشکدة اقتصاد دانشگاه تهران بود، پدر و مادرش را در یک حادثة رانندگی از دست داد، و کیهان که مانند حضرت علی امیرالمومنین یار یتیمان و بیوه زنان بوده به ایشان پیشنهاد کار میدهد!
بله، نور استعداد حمیدمولانا چشم جهانیان را خیره کرده بود. و اینچنین است که مولانا در 19 سالگی به عنوان «سردبیر کیهان فرهنگی» کار خود را آغاز کرد! فکر نکنید مولانا ساواکی بوده! ابداً در غیر اینصورت آقای شهبازی حتما در مورد وی افشاگری میکردند! حمید مولانا را به دلیل نبوغ سرشار به کیهان دعوت کردند و پس از یکسال مطالب اقتصادی کیهان نیز تحت نظارت ایشان قرار گرفت. و مولانا مقالاتی در کیهان منتشر کرد که پیش از عزیمت به ینگه دنیا، چندین بار از سوی دادستان نظامی وقت مورد تفتیش و بازرسی قرار گرفت! میدانیم که برای ارائة تصویر «مبارز» و «مخالف» از مولانا این چرندیات لازم است!
بله مولانا که در 19 سالگی به عنوان «سردبیر» فرهنگی کار در رسانة استحماری کیهان را آغاز کرده، حتماً مانند شریعتی و مطهری از «مخالفان» نظام هم بوده! ممنوعالخروج هم نشده! همانطور که قبلاً گفتیم صفحة ویکیپدیا، بعد از ظهر روز گذشته، ویراست شده! دلیل دارد! آنهم دلیل بسیار مستدل که در «فارس نیوز»، مورخ 21 ماه اوت 2008 به آن اشاره شده. به گفتة «فارس نیوز»، شخصیت بوعلی سینا بهترین الگو برای جوانان است! و لازم بود از حمیدمولانا هم یک «نابغه»، مبارز و انقلابی مسلمان ساخته و پرداخته شود، که شد!
تا دیروز الگوی جوانان «حسین» بود، امروز بوعلی سینا الگو شده! باز هم دلیل دارد! فعلة فاشیسم در بوعلی سینا «رنسانس» رؤیت کردهاند! مشاهدة رنسانس در فلسفة ارسطوئی فقط حماقت و شیادی میطلبد! چون در اروپا، مخالفان فلسفة ارسطوئی، یا اومانیستها را اصحاب کلیسا در آتش میسوزاندند! این هم حکایت نشست استحماری آکسفورد است که رنسانس ایران را در «حماسه» رؤیت کرده بودند، تا مبادا سخنی از «رمان» مطرح شود. در هر حال، از امروز بدانید و آگاه باشید که تمدن غرب در دورة رنسانس را بوعلیسینا به وجود آورد! پیش از آن در غرب هیچ نبود! تا بوعلی سینا متولد شد، حمیدمولانا هم در کیهان فرهنگی تمدن غرب در دورة رنسانس را به چشم دید و «علیرغم سن کوچکش» فهمید، هر آن کس که دندان دهد، نان نمیدهد! بلکه هر آن کس که در ساواک دین بفروشد، و مانند «استاد هزاوهای» در مورد بوعلیسینا چرند بافیکند ناناش در روغن خواهد بود و فارس نیوز نیز چرندیاتاش را منتشر میکند:
«بوعلی سینا [...] از خود بیگانه نشد و اقدام به درونی کردن علوم کرد و باعث به وجود آمدن تمدن غرب در دورة رنسانس شد [...] تعبد دینی بوعلی سینا مثال زدنی است[...] توجه به مسئله معاد جسمانی توسط شیخ در راستای همین دینمداری انجام گرفت[...]»
بله «استاد هزاوهای» از بوعلی سینا شخصاً امتحان گزینش گرفته، و از «دینمدار» بودن وی اطمینان دارد. گورکنها همه یک «دین سنج» بسیار «هوشمند» در نعلینشان دارند که به محض شنیدن نام افراد، منحنی دینمداری آنان را رسم میکند، و این دستگاه توسط پروفسور مولانا در سن نوزده سالگی البته برای ساواک اختراع شده.
سایت پیک ایران، مورخ 21 اوت 2008، مصاحبة روزنامة «خراسان» با آخوند علمالهدی را انتشار داده. آخوند کذا در این مصاحبه میفرمایند، در جامعه دو عرصة فعالیت داریم: فیزیکی و احساسی. فعالیت فیزیکی مردانه و فعالیت احساسی، زنانه است:
«ما در جامعه دو عرصة فعالیت داریم. یکی عرصة فعالیتهای فیزیکی و دیگر عرصة فعالیتهای احساسی که عرصة فعالیتهای زنان است [...] اما عرصهای که مبتنی بر کار فیزیکی باشد و نیاز به ارتباط با مردان، اسلام جلوی فعالیت زن را گرفته[...]»
چه نشستهاید که برابری حقوق زن و مرد را آخوند علمالهدی مژده دادند: در جامعة گورکنها، هرگونه «فعالیت عقلانی» به یکسان برای زن و مرد ممنوع است. مردان در کربلا «انقلاب» میکنند، زنان هم بر مزارشان شیون میکنند! ولی ارتباط زن و مرد ممنوع! بنابراین همة زنها باید دست به دامان جبرئیل شوند، آقایان هم مریم مقدسی برای خود دست و پا کنند. در راستای سخنان آخوند علمالهدی، حتی نوابغی چون حمید مولانا هم فعالیت عقلانی ندارند. نمیدانیم پروفسور مولانا، علیرغم «سن کوچکشان» در این مورد چه نظری دارند؟! چون بازهم شورویها علیرغم پروتکلهای بینالمللی در گرجستان که فاصلهای با تبریز ندارد خیمه زدهاند و همین روزهاست که پیشهوری پدر آقای مولانا را بازداشت کند و هجرت، و باز هم هجرت! چون به گفتة بیبیسی، گوردون براون امروز در کابل تأکید کرد که سربازان بریتانیا برای «بازگرداندن دمکراسی» به افغانستان حضور به هم رساندهاند.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت