چهارشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۷



جبهة تحکیم توهم!


...
آیات عظامند و، ستون‌های نظامند
جغدند وبه ویرانة انسان سر بامند
با خنده و شعر و هنر و طنز و لطیفه
این اهل عزا، دشمن و در جنگ مدامند

نمی‌دانستیم در ایران دمکراسی هم وجود دارد! چون گورکن‌ها جهت تحکیم این «دمکراسی» تشکیلاتی درست کرده و آنرا «جبهة تحکیم دمکراسی» نامیده‌اند! ریاست محترم این جبهة شیادی را نمی‌شناسیم، ولی معاونت جبهه را یک جفت نعلین به نام حسین «قیومی» بر عهده گرفته که تصویر مقدس‌شان «فارس نیوز»، مورخ سیزدهم شهریورماه سالجاری را مزین کرده! از ریش و دستارشان چنین بر می‌آید که دمکراسی را یک‌شبه در مکتب امام زمان آموخته و فوت آب‌اند. چرا که جهت به اوج رساندن دمکراسی کذا، میرحسین موسوی را برگزیده‌اند!

در مکتب اوهام و احادیث و خرافات
الحقّ و الانصاف، که استاد کلامند!
در چرخة تولید، بجز یاوه نبافند
در بهره کشی از حمقا ختم تمامند!

البته حسین قیومی حتماً به دلیل «تجارب» مفید میرحسین موسوی است که این آدم‌نمای سفاک را برگزیده. شاید ایشان می‌پندارند که کسی سوابق درخشان موسوی را به یاد ندارد. و در این توهمات نتیجه گرفته‌اند که این عامل جنایت را می‌توان به عنوان یک سیاستمدار دمکرات به ما ملت حقنه کرد. ولی ما به آخوند قیومی می‌گوئیم، قیاس به نفس فرموده‌اید! ما احمق نیستیم.

و از اینرو باز هم تأکید می‌کنیم، به دلیل شکست ارتش ناتو در گرجستان حکومت اسلامی تضعیف شده و در حال عقب‌نشینی است. به هوش باشیم! چون گروه‌های جیره‌خوار استعمار به ویژه دانشجونمایان نانخور ساواک در چنین شرایطی، با سرقت مطالبات مردمی، بلافاصله دست به‌کار برپائی تجمع و تظاهرات می‌شوند. و البته انکار نمی‌کنیم که گروهی از همه جا بیخبر هم به دنبال این قافلة استعماری روان خواهند شد. سخنان محمدخاتمی در جمع اعضای انجمن اسلامی که پس از جنگ قفقاز ایراد شد دعوت آشکار از دانشجونمایان برای برپائی آشوب و جنجال بود. به یاد داریم که شیاد اردکان پادوهای ساواک در دانشگاه را مأمور رسیدگی به همة امور کشور کرده و برای آنان «رسالت» قائل شده بود. همانطورکه پیشتر هم گفتیم اراذل و اوباشی که ساواک به دانشگاه اعزام می‌کند وظیفة ایجاد آشوب در دانشگاه را برعهده دارند، تا دولت‌ها بتوانند از این طریق سرکوب را گسترش دهند. پیشتر اشاره کردیم که دانشگاه‌ در ایران مکانی برای تحصیل و کسب علم نیست، و در راستای منافع استعمار، دانشگاه‌های ایران تبدیل به محل لات بازی، عربده جوئی و ترویج ابتذال شده، چرا که طبق شایعات ابلهانة ساواک، همچنان که محمد خاتمی، بنی‌صدر و دیگر پادوهای استعمار تأکید می‌کنند، «دانشجو» به مسائل جامعه آشناست! نتیجة این نوع «آشنائی»، ظهور امثال چمران، شریعتی، بنی‌صدر، رجوی، نگهدار، سروش و دیگر نوابغی است که در هیچ جامعه‌‌ای جز یک کشور استعمارزده امکان ابراز وجود نخواهند داشت. پس مراقب تحرکات دانشجونمایان باشیم هر چند که به دلیل شرایط نوین، اربابان حکومت اسلامی دیگر قادر به سازماندهی آدمک‌های خود نخواهند بود.

بهترین نمونة عجز استعمار غرب را می‌توان در پاکستان مشاهده کرد. استعفای مشارف و انحلال یک گروه شبه نظامی مبین همین عجز است. گروه ‌شبه‌نظامی کذا از قضای روزگار با القاعده نیز همکاری نزدیک داشته، هر چند که ژنرال مشارف مسلماً در جریان آن نبوده! ولی از همه مهم‌تر تهاجم نظامی به مراکز تجمع گروه‌های القاعده در مرز افغانستان و پاکستان، یا بهتر بگوئیم خودکشی حاکمیت پاکستان است! فراموش نکنیم که تاکنون سیاست استعمار در پاکستان سیاست آیندة ایران بوده و امروز پاکستان در بن‌بست کامل قرار گرفته و در آستانة فروپاشی است. همچنانکه در ایالات متحد نیز شاهد فروپاشی در سطوح مختلف‌ایم، به ویژه در حزب جمهوریخواه.

به گزارش فیگارو مورخ سوم سپتامبر 2008، سارا پالین، علاوه بر عوامفریبی، سابقة سوءاستفادة مالی، سوءاستفاده از مقام برای حفظ منافع خانوادگی و بالاخره سابقة عضویت و فعالیت در گروه جدائی‌طلبان آلاسکا را نیز دارد! در واقع حزب جمهوریخواه برای سناتور مک‌کین سنگ تمام گذاشت! جرج بوش، ‌ در سخنرانی خود که از شبکة «سی‌.ان.ان» پخش شد، در حالیکه اشک در چشمان‌اش حلقه زده بود، خطاب به مک‌کین چنین گفت: «آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری!» و پدر «مستر» پرزیدنت از آشنائی فرزندش با ادبیات کلاسیک «های های» گریست! یک کلینکس هم نداشت که اشک‌ها‌ی‌اش را پاک کند و تا آخر سخنرانی جرج بوش «مف، مف» کرد! والدة «مستر» پرزیدنت هم که دو ‌چشم داشت دوتای دیگر قرض کرده بود و به جرج بوش خیره مانده بود، حتماً به «مادر بودن» خود «افتخار» می‌کرد، و اصلاً کاری با پدر بچه نداشت، چون پدر بچه در سمت چپ ایشان نشسته بود و اگر ایشان نگاهی به چپ می‌انداخت، ممکن بود روح شهید مک کارتی بگوید، مادر رئیس جمهور کمونیست است!

بله اگر زمین از وجود پلید مک کارتی پاک شده، پیروان مک کارتی فراوان‌اند. همین آخوندهای خودمان همگی در سنگر شهید مک‌کارتی به مبارزه مشغول‌اند. چون آن شهید بزرگوار نیز به دلیل مخالفت با هرگونه تغییر و تحول بساط تفتیش عقاید و سرکوب فرهنگی بر پا کرده بودند و به جز اسطوره‌های مقدس، «ادبیات» دیگری را به رسمیت نمی‌شناختند. چرا که اسطوره‌های کذا همانطورکه گفتیم «تاریخ‌گریز» و «خدامحور» و در نتیجه انسان‌ستیزاند و درد مک‌کارتی‌ها را درمان می‌کنند. از این‌ رو می‌توانند سرچشمة ابهام و منبع زبان انسداد به شمار آیند.

امروز می‌پردازیم به استحمار از طریق اعمال سیاست انسداد در کشورمان. سیاست انسداد از طریق پروپاگاند اعمال می‌شود. هدف پروپاگاند مذکور این است که به مخاطب بباوراند، حاکمیت ایران بدون در نظر گرفتن شرایط جهانی می‌تواند به دلخواه سیاستگزاری کند! حال آنکه هیچ کشوری در جهان، حتی ابرقدرتی چون ایالات متحد چنین امکانی ندارد. در مورد تهاجم نظامی به افغانستان و عراق پیشتر گفتیم که بدون توافق ضمنی چین و روسیه در شورای امنیت سازمان ملل، کشورهای عضو ناتو نمی‌توانستند به منطقه لشکرکشی کنند. ولی پروپاگاند در ایران واقعیت را واژگونه می‌نمایاند.

به عنوان نمونه می‌توان به حمایت دولت ایران از آلمان نازی، جنجال محمد مصدق برای ملی کردن نفت و تداوم جنگ ایران با عراق اشاره کرد. شاید آن ‌روزها کسانی می‌پنداشتند که کلنل رضاخان از چنین قدرتی برخوردار است، یا اینکه خمینی می‌تواند بدون موافقت اربابان‌اش در آمریکا به جنگ ادامه دهد. ولی امروز اکثر مردم ایران می‌دانند که عرصة سیاست، با روضه‌خوانی و سینه زنی تفاوت‌هائی دارد! اما علیرغم گذشت زمان، آخوندها و توله آخوندهای مؤنث و مذکر می‌پندارند تصمیمات سیاسی در یک کشور، به مصداق «چاردیواری اختیاری» در فضائی بسته گرفته می‌شود. چرا که پروپاگاند، این امر را بر قوم و قبیلة آخوندها مشتبه کرده.

به همین دلیل یکی از نوابغ تولیدی نعلین و دستار که صاحب‌قلم و «کارشناس» امور سیاسی و اقتصادی به شمارمی‌روند، به این نتیجه رسیده بودند که اتحادیة اروپا به روابط با روسیه پایان خواهد داد و چون اروپا به انرژی نیاز دارد وقت آن رسیده که «ما» به اروپا نزدیک شویم! چون ما منابع انرژی متعددی داریم! البته ضمیر اول شخص جمع به دستاربندان و دیگر نوکران بی‌دستار غرب ارجاع دارد که می‌پندارند سیاست همان آفتابه است، و می‌توان مطابق دستورات توضیح‌المسائل، از سیاست به جای «آفتابه» استفاده کرد. بله! این پیشنهاد سرشار از نبوغ در شرایطی در «آفتاب یزد» مطرح شد که روز دوشنبه اول سپتامبر، هفته‌نامة «درشپیگل» خبر داد، بر اساس اطلاعاتی که به دست آورده، سازمان امنیت و همکاری اتحادیة اروپا،‌ «او.اس. ث.او» گرجستان را آغازگر جنگ می‌داند و در گزارش خود تأکید دارد که ساکاشویلی فرمان گلوله باران تسخینوالی را صادر کرده! به این ترتیب ساکاشویلی در این اطلاعیه مرتکب جنایت جنگی شده. و طبق گزارش «او.اس.ث.او» نظامیان روسیه پس از تهاجم نظامی به تسخینوالی وارد این منطقه شده‌اند. می‌دانیم که پخش چنین خبری در یک رسانة معتبر آلمان بدون دسترسی به اطلاعات مؤثق امکانپذیر نیست. به عبارت دیگر «درشپیگل» اگر به شیوة کیهان خبر پخش کند اعتبار جهانی خود را از دست خواهد داد. در نتیجه با در نظر گرفتن اظهارات مقامات روسیه و مطلب اخیر در هفته نامة آلمانی، هر شوت و پرتی می‌تواند نتیجة ماجرای گرجستان را حدوداً حدس بزند. البته به جز سایت فارسی «بی‌بی‌سی» که به ترویج پروپاگاند انسداد اشتغال دارد!

به دلیل رواج پروپاگاند انسداد بعضی‌ها در ایران می‌پندارند، سیاست در کشورهای غرب مانند سیاست حاکمیت پوشالی جمکران سیاستی است به قول نعلین‌ها «مستقل»! یا بهتر بگوئیم سیاست در کشورهای اروپای غربی مانند سیاست حکومت اسلامی، عرصة نفس‌کش‌طلبی و لات بازی به عنوان «اقتدار» و «استقلال» است! باید حضور متخصصان امور سیاسی در جمکران عرض کنیم، کشورهای اروپای غربی در داخل مسئولیت حفظ منافع شهروندان خود را دارند و روابط‌شان با دیگر کشورهای بزرگ نیز بر پایة «حقوق بین‌الملل» استوار شده. به این دلیل اتحادیة اروپا ناچار خواهد بود تهاجم نظامی گرجستان به اوستیای جنوبی را محکوم کند. و همین کار را هم کرد، البته از واکنش شدید روسیه هم انتقاد شد، ولی به دلیل اینکه تهاجم را گرجستان آغاز کرده هیچ‌کس نمی‌توانست روسیه را به دلیل واکنش دفاعی سرزنش کند.

دو روز پس از انتشار مطلب هفته‌نامة «درشپیگل»، امروز سرگئی لاوروف، وزیر امورخارجة روسیه اعلام داشت، «ما مقالة رسانة مذکور را خواندیم، ولی از اروپا تأئید مطالب درشپیگل را دریافت‌ نکرده‌ایم.» و حدود دو ساعت پس از اظهارات لاوروف، متن قطعنامة اتحادیة اروپا به این شرح منتشر شد:

«پارلمان اروپا کسانی را که با هدف تغییر شرایط در اوستیای جنوبی و ابخازی به زور و خشونت متوسل شدند شدیداً محکوم می‌کند. پارلمان اروپا همچنین واکنش نظامی نامتناسب و غیرقابل قبول روسیه را در قلمرو گرجستان محکوم می‌کند.»
منبع: نووستی مورخ سوم سپتامبرسالجاری

به گزارش نووستی، پارلمان اروپا در این قطعنامه همچنین خواهان تشکیل یک گروه تحقیق مستقل جهانی برای شناسائی مسئولین مرگ غیرنظامیان شده. البته اگر کسی یک جو عقل سلیم داشته باشد، با در نظر گرفتن شرایط واقعی، در محکومیت ساکاشویلی توسط اتحادیة اروپا تردید نخواهد کرد. ولی آخوند جماعت اصولاً با واقعیات بیگانه است. پس بازگردیم به واقعیت های جمکران یا تقسیم کاذب فاشیست‌ها برای اشغال صحنة سیاسی. گورکن‌ها اخیراً حجره‌ای افتتاح کرده‌اند تا دمکراسی را هم به لجن وجود خود بیالایند. حجرة نوین همانطور که در ابتدای مطلب گفتیم برای «تحکیم دمکراسی» باز شده! حسن قیومی هم نقش شاگرد حجره را ایفا می‌کند.

ایشان، میرحسین موسوی را برای مقام ریاست قوه مجریه در جمکران پیشنهاد کرده‌اند. قیومی معاون «جبهة تحکیم دمکراسی» است! نه اینکه در ایران دمکراسی وجود دارد، این شیوخ مزور و شیاد برای «تحکیم» آنچه وجود ندارد هم جبهه تشکیل داده، یک جفت نعلین را به معاونت جبهة هیچ وپوچ منصوب کرده‌اند. گزینة دمکراتیک جبهة کذا جنایت‌کاری است به نام میرحسین موسوی که دست در دست محمد خاتمی و بهزاد نبوی تداوم جنگ، و نوکری برای آمریکا را 8 سال رهبری کرده و فعلاً مانند دیگر عملة فاشیسم در «مجمع تشخیص مصلحت استعمار» در کنار حاج اکبر فعال است، تا پاسدار محسن رضائی 17 سال دیگر خانة کذا را در بهشت برای‌ ما ملت بسازد!

از آنجا که میرحسین موسوی ارواح شکمش مهندس معمار است، اگر طی هشت سال به بهانة مبارزه با امپریالیسم خانة مردم ایران را بر سرشان خراب و قوم و قبیله‌اش را با ارز حاصل از چپاول نفت روانة ایالات متحد کرد، و به رونق قاچاق و بازار سیاه همت گماشت تا صنعت و فناوری «دلالی» توسعه یابد، امروز شیخ حسین قیومی قصد دارد به منظور «تحکیم دمکراسی» از «تجارب» همین میرحسین موسوی استفاده کند:‌

«اگر اصلاح‌طلبان به اجماع نرسند[...] ما نیز انسان‌های شایسته‌ای در میان جبهة خود داریم[...]»

البته «انسان‌های شایسته» در جبهة کذا عبارتند از خاتمی، میرحسین موسوی و کروبی، همان آدمک‌هائی که سی‌سال است در حکومت اسلامی به تاراج، سرکوب و کشتار ما ملت مشغول‌اند.

بی‌رحم‌تر از سنگ بلا بر سر مردم
خونریز، چو تیغی که برآید ز نیامند
جبّارترین راهزن و گردنه گیرند
زیرا که مسلّح به حلالند و حرامند

اما اگر به فرمایش رهبر فرزانه آموختن قرآن از کودکی اجباری شود، در شایستگی جنایتکاران سفاکی چون میرحسین موسوی، محمد خاتمی و دیگر پادوهای ضدامپریالیست سازمان سیا هیچ کس تردیدی به خود راه نخواهد داد.


باری، سده ها گشته و، این یاوه سرایان
در صدر خواصند و خداوند عوامند
پرسم ز خود این پاورقی کی به سرآید؟
تا کی بنویسیم، که دجّال کدامند؟
[...]
آیات عظامند و، ستون‌های نظامند
جغدند و به ویرانة انسان سر بامند
عسگر آهنین



نسخة پی‌دی‌اف ـ اسکریبد

نسخة پی‌دی‌اف ـ اسپیس



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت